بهترین

  "نابغه  "/ تورج عاطف

امروز تولد یکی از اعجوبه های جهان فوتبال است. مردی که اگر در این روزگار می زیست بی گمان قابلیتی کمتر از رونالدو و مسی را نمی توانستیم برای او متصور باشیم .جمله ای مشهور در  جهان فوتبال وجود  دارد 

pele good, maradona better, and George best

 پله خوب و مارادونا  بهتر و جرج بهترین است. این شبه جمله در حالی در انگلیسی گفته می شود که خوب آن یعنی مارادونا سابقه دو فینال جام جهانی و کسب یک عنوان قهرمانی و یک نایب قهرمانی و پله  سابقه سه فینال جام جهانی و سه قهرمانی را دارد اما بهترین یا همان جرج بست هیچگاه در جام جهانی شرکت نکرده است ! او اهل کشور ایرلند شمالی است که شاید اگر انگلیسی بود آنها تا این اندازه در افتخارات ملی کم نداشتند

او ستاره تیم منچستر یونایتد بود و 361 بار با پیراهن منچستر یونایتد به میدان رفت.  با این تیم قهرمان انگلستان در سالهای 1965 و 1968 و قهرمان اروپا در سال 1968 شد . قهرمانی که همراه با انتخابش بعنوان مرد سال جهان فوتبال همراه شد  اما او را پنجمین  عضو از گروه موسیقی و مشهور بیتلز می دانند که سمبل شهر لیورپول  است و مردان بزرگی چون جان لنون و پل مک کارتنی و جورج هریسون و رینگو استارتز آنها را تشکیل داده و جهان موسیقی را با فروش ششصد میلیون دلاری آثارشان مبهوت کرده اند  و انتخاب جرج بست  خوش قیافه در این گروه علی رغم آن  که او در تیم دشمن لیورپولی ها  بودبسیار شگفت انگیز است.

اما در جهان فوتبال او جرج بست است که هیچ همراهی ندارد و مشهور ترین شماره هفت تیم منچستر یونایتدی است که همه مردانی چون  اریک کانتونا و بکهام ... را با  این شماره منچستری ها می شناسند اما بست فوق ستاره آن گونه  بود که روزگاری پله سلطان بزرگ جهان فوتبال در موردش گفت:

جرج بست بهترین بازیکنی است که تا کنون دیده ام این بالا ترین درجه شهرت است که یک بازیکن آرزوی رسیدن به آن را دارد. جرج بست بازیکن با استعداد انگلیسی قادر بود تا گلهایی خارق العاده در وضعیتهای دشوار به ثمر برساند. او با ظرافتی ورزشکارانه حرکت میکرد و مهارتهای جادویی با توپ و بالانسهای حیرت آورش در گذر از مدافعان تعجب آور بود. این جوان اهل ایرلند شمالی اولین فوق ستاره فوتبال بریتانیا شد.

جرج بست حکایت نابغه هائی چون گارینشا و مارادونا و پل گاسکوین را تکرار کرد و نشان داد نبوغ او در سمت تخریب هم یگانه است و چنین بود که خیلی زود راهی ناکجا آباد حاشیه ها و الکل شد.

او سر انجام  بعلت مصرف بیش از اندازه الکل  در 59 سالگی در گذشت.

برگرفته از کتاب " یک دیوانه فوتبال " نوشته / تورج عاطف

به یاد عقاب

به یاد عقاب / تورج عاطف

بر گرفته از کتاب " یک دیوانه فوتبال " نوشته تورج عاطف

  تیتر روزنامه ها خرداد یک دهه پیش  خبر از پريدن عقاب مي داد .   يك روز خردادي بود. چهارم خرداد 1390بود كه آخرين دور افتخار ناصر حجازي در ورزشگاه  یک صد هزار نفری  بر روی دوش مردمان زده شد  این بار تابوتش بر شانه ها بود اما عشق   او همچنان جاری بود او ناصر حجازی بود "عقاب آسیا"

ناصر خان عقاب برتر آسيا است شايد آمارها بگويند او دومين  دروازه بان برتر قرن آسیا است و الدعايه  سعودي اولين  و دروازه بان تیم منتخب تاریخ آسیا است اما الدعايه تا دهه 40 سن خود هم بازي مي كرد و عقاب ما به همت بسياري از همين آقايان و يا همکارانشان كه در مراسم به خاك سپاري ناصر خان شركت كردند در سن 29 سالگي از تيم ملي كنار گذاشته شد و به نوعي او را در همان سالها زنده به گور كردند  كه اگر اين گونه نبود  به طور حتم ناصر خان دروازه بان بر تر قرن آسيا بود كه از دید  بسياري از كارشناسان فوتبال   چنين است .

او سالها با سياسي بازي و دغلكاري در فوتبال مخالف بود او با طنزي مخصوص خود و رك گوئيهاش قصد داشت در انتخابات رياست جمهوري شركت كند زيرا مي گفت چگونه سياسيون در فوتبال بي هيچ زحمت و دانشي مي آيند پس  فوتباليستها هم مي توانند در امور سياست باشند 

ناصر حجازی  دلگيري هاي فراواني داشت .او را كساني بايكوت كردند كه  نخستين پيامهاي تسليت را به خانواده اش داده اند و  طنز تلخ او را يادمان است كه مي گفت "لابد ناصر حجازي چيزي از فوتبال نمي داند كه تيم به او نمي دهند."

 او آنقدر از فوتبال ايران گله مند بود كه قصدش رفتن از  فوتبال ايران براي هميشه بود اما بيماري مجال به او نداد كه زمان بیشتری در تيم اروپائي  كه مديريت فني آن را بر عهده گرفته بود مشغول به كار شود اما ناصر خان حرفهايش را زد و گردنش افراشته بود و هيچگاه بر سر زانوهايش نيافتاد دهه ها  گذشته است  و اسطوره هاي فوتبال  ما  با دلتنگي از اين ديار می روند  اما حضور آدمهاي چسبيده و اضافي فوتبال همچنان ادامه دارد. 

ناصر خان در ميان ما نيست اما حرفهايش  باقي است او در آخرين حضورش در يك برنامه تلويزيوني در برنامه 90 گفت   "اگر فوتبال كثيف و فاسد است بهر فسادي است كه از بيرون به آن سرايت كرده است "

مصداق حرفهای  ناصر حجازی  امروز در فوتبال فریاد است .  بدهکاری فدراسیون و  باشگاه ها و اختلاس و قرار دادهای  ترکمانچای با خارجی های ناکار آمد و فساد بی کران ..از این نمونه هستند

ناصر خان حجازی رفت اما یادش جاودانه است

 

سردار آلمانی

 سردار آلمانی کاتالانها / تورج عاطف                                          

گفته می شود قرار است که یک آلمانی سر مربی تیم بارسلونا شود وبه نامهائی چون هانس  دیتر فلیک سر مربی اسبق تیم بایرن مونیخ و مردی که توانست بایرن مونیخ را به یک شش گانه برساند و یورگن کلوپ مردی که توانست پس از 14 سال لیورپول را به ششمین عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و به انتظار سی ساله آنها برای رسیدن به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلستان خاتمه داد اشاره می شود البته این احتمال هم وجود دارد که سومین نام زمانی اعلام شود که هانس دیتر فلیک سر مربیگری تیم ملی آلمان را بپذیرد و یواخیم لو سرمربی فعلی مانشافت ( تیم ملی آلمان ) از این تیم کناره گیری کند . در طی حضور  یک  صد و بیست و یکساله تیم بارسلونا  در تاریخ فوتبال تنها دو بار سرمربی این تیم آلمانی بوده و.این دو هانس وایسولرو ادو لاتک  بودند .

هانس وایسولرمردی است  که در کلن و سپس در مونشن گلادباخ بسیار موفق بود به طوری که در دهه 70  توانست با شاگردانی چون فوتبالیست های بزرگی نظیر گونتر نتزر، برتی فوکتس، راینر بونهوف، آلن سیمونسن، اولی اشتیلیکه، برند شوستر، پیر لیتبارسکی و...به سه عنوان قهرمانی بوندس لیگا در سالهای 1970 و 1971 و 1975 برسد و در همان سال 1975 قهرمان جام یوفا شده و سپس جانشین مرد بزرگی پون رینوس میشل در بارسلونا بشود. او در بارسلونا با مشکل بزرگی مواجه شد . دیسیپلین سخت مریبان آلمانی برای ستارگانی چون کریوف و نیسکنس خوشایند نبود و جنگهای کریوف و وایسولرسرانجام به خروج مربی آلمانی از  بارسلونا ختم شد

ادولاتک  با جوانانی نظیر پل برایتنر، اولی هوینس و راینر زوبل را ودر کنار بزرگانی نظیر فرانتس بکن باوئر، گرد مولر، سپ مایر، و...تاریخ بایرن مونیخ را ورق بزند. لاتک در مونیخ سه قهرمانی لیگ، یک قهرمانی جام حذفی و مهم تر، جام باشگاههای اروپای را بعنوان اولین تیم آلمان در سال 1974 فتح و توانست یک سال بعد یعنی در سال 1975 از عنوان قهرمانی اش دفاع کند .

ادو لاتک به بارسلونا آمد و او هم جانشین یک مربی جنجالی دیگر یعنی هلینو هررا شد او در بارسلونا موفق شد  به یک کوپا دل ری و یک عنوان  جام در جام اروپا برسد اما او هم بر پایه نظم و انضباطی که داشت نتوانست با دیه گو مارادونا ستاره آن سالهای بارسلونا به تفاهم برسد و سر انجام مدیران بارسلونا  چون روزگار وایسولر  طرف ستاره خود را گرفتند و ادولاتک هم  به بوندس لیگا برگشت و اتفاقا دوران بسیار موفقی را گذراند

حالا بارسلونا بار دیگر یک  فوق ستاره بسیار محبوب تر از کریوف و مارادونا یعنی  مسی دارد و  به دنبال انتخاب یک سر مربی آلمانی است  آِیا  تاریخ تکرار می شود ؟

پپ

پپ گواردیولا مربی فوتبال یا معلم  عشق ؟/ تورج عاطف                                 

 او حالا سه قهرمانی در لیگ برتر انگلستان  دارد چون سه قهرمانی متوالی اش در لا لیگا و سه گانه قهرمانی که در بوندس لیگا داشت   اما همیشه می گوید ظ اولویتش در فوتبال جام نیست بلکه عشق است . گواردیولا می گوید:

" من در دنیای مربیگری به دنبال کسب جام نیستم. همه آنچه که انجام می دهم به این خاطر است که عشق را به وجود آورم "

عشق را در تمامی رفتارهای پپ گواردیولا  و تیمهایش  و مسابقاتی که برگزار می کنند به وضوح می توان دید . اتفاق جالب اینجا است که او عشق را در بازی فوتبال نشر می دهد و هیچگاه نه به دنبال حفظ نتیجه با حربه های خشونت و اتلاف وقت است و نه این که تیمهایش را وادار می کند که با احتیاط بازی کنند و به قولی دفاع اتوبوسی بچیند وحساب و کتاب کند و یا چون رفیق قدیمی اش یعنی خوزه مورینیو در این اندیشه است که " تخریب گر بازی" باشد.

 او می داند فوتبال ورزشی است که باید عشق بیافریند . از او نقل می شود که در هنگامی که شاگردانش مرتکب اشتباهاتی می شوند او سعی می کند  به آنها کمک کند و خودش می گوید :

" زمانیکه از بارسلونا جدا شدم و به آمریکا رفتم در یکی از مجلات خواندم که یک کودک تا زمانیکه احساس نکند معلمش او را دوست دارد نمی تواند چیزی یاد بگیرد. این چیزی است که من می خواهم اساس و پایه مربیگری خود قرار دهم"

و بی گمان چنین بوده و شاگردانش هم می دانند او لحظه ای نمی تواند فارغ از عشق باشد و در فراق فوتبال آنقدر بی قرار می شود که زمان برایش بی معنی می شود . آرین روبن ستاره هلندی تیم بایرن مونیخ می گوید که پپ در ساعت سه بامداد او را از خواب بیدار کرده و نکات تاکتیکی را برایش توضیح داده است!

 پپ شاگرد یوهان کرویف بزرگی است . مردی که  شعارش عشق به ورزش  باشکوه بود. پپ ورزش فوتبال را شکوه بخشیده است و سلاحش عشق و همکاری همه تیم و عاشقانش است .نام  او در اسپانیا و آلمان و حالا در  انگلستان  مترادف با قهرمانی و پیروزی است  و شاید  روزی هم به سری آ هم برود تا تجربه  قهرمانی در چهار لیگ معتبر جهان  را تجربه کند و  ممکن است امسال برای سومین بار  قهرمان لیگ  قهرمانان اروپا  و البته با دو تیم مختلف از دو لیگ متفاوت و یگانه برای آبی های شهر منچستر  شود و همه این مسیر باشکوه برای کسی وجود دارد که  به با شکوه ترین عطیه جهان یعنی عشق اعتقاد دارد.او می گوید هر تیمی باید چون یک هیولا تمرین کند تا چون هیولا در میادین مسابقه باشد اما بی گمان سیمای هیولای تیمهای گواردیولا زیبائی بسیار به فوتبال همراه با قهرمانی های با شکوه  داده اند.

تصویرگر فوتبال

تصویر گر فوتبال /تورج عاطف

برگرفته از کتاب« عشق فوتبال» نوشته تورج عاطف

خیلی ها فوتبال و سینما را بسیار نزدیک به هم می دانند اما  باید با پله بزرگ مرد عرصه فوتبال که روزگاری در دنیای سینما هم پا به توپ شده  موافق بودکه "هیچ نمایشی چون فوتبال نمی تواند تماشائی باشد"

فوتبال نمایشگران بی شماری داشته است مردانی که در میانه مستطیل سبز جادوئی فوتبال " تصویر گران "  شگفتی ها بودند  که امروز  که این نوشته را می نگارم تولد یکی از آنها است . از آندریاس اینیستا لوخان سخن می گویم که به آندره اینیستا در جهان فوتبال مشهور است . از القابی که به او داده اند می تواند به " تصویر گر "* اشاره داشت مردی که روزگاری پپ گواردیولا در موردش به دیگر نابغه مستطیل سبز کاتالان و تیم بارسلونا."

یعنی ژاوی هرناندز چنین گفته  بود

"تو در آینده باعث بازنشستگی من میشوی اما این پسر (اینیستا) کاری می‌کند که همهٔ ما بازنشسته بشویم"

به واقع این گونه نبود بلکه این دو در کنار هم به همراه نابغه بزرگ بارسا یعنی لئو مسی توانستند دوران باشکوهی برای بارسلونا بسازند. اینیستا و ژاوی که با پیراهن های شش و هشت بازی می کردند آنچنان رقصی در میانه میدان فوتبال ارائه می کردند که بی گمان می توانست شادمانی که در شنیدن در ریتم شش و هشت موسیقی است را برای عاشقان فوتبال تداعی کنند !

  اینیستا  با کسب سه عنوان باشگاه های جهان و سه سوپر کاپ اروپا و چهار عنوان لیگ قهرمانان اروپا و هفت عنوان سوپر کاپ اسپانیا و شش عنوان کوپا دری و نه عنوان لا لیگا  یکی از پر افتخار ترین بازیکنان در عرصه باشگاهی است .  ضمن این که اینیستا در تیمهای رویائی اسپانیا بود که دو عنوان قهرمانی اروپا در سالهای 2008 و 2012 و یک عنوان قهرمانی جام جهانی در 2010  کسب کردند  و زننده گل پیروزی بخش اسپانیا در دیدار نهائی جام جهانی در برابر هلندی بود که بسیاری از بارسلونائی ها عاشق ستارگان آنها در عرصه های مختلف تاریخی بودند که در تیم بارسلونا بعناوین بازیکن و مربی و حتی عناوین مدیریتی که یوهان کریوف  داشتند  در این شهر ایالت کاتالان رسیده اند  .  اتفاق عجیب برای اینیستا و همین طور ژاوی این است که این دو هیچگاه به عنوان بازیکن سال جهان نرسیدند که علت اصلی آن حضور دو ابر ستاره جهان  یعنی کریس رونالدو و لئو مسی در دنیای فوتبال بود . البته اینیستا یک بار در سالی که  برای دومین بار به عنوان قهرمانی اروپا با تیم ملی اسپانیا رسید  موفق به کسب عنوان بهترین بازیکن اروپا در سال 2012 شد . باید بگوئیم که اینیستا نه تنها در عرصه بازیگری که در زمینه  اخلاقی هم طرفدار زیبائی  بود و  توانست تصویرگر زیبائی ها درورزش فوتبال باشد. وحالا او در سرزمین آفتاب تابان ؛ ژاپن به روزهای غروب بازیگری می رسد هرچند که با تمدید قراردادش با ویسل کوبه تا سال ۲۰۲۳ نشان می دهد فوتبال همچنان دل به طلوع تصویرگر بسته است

) El Ilusionista(*

درسهای میشل

درسهای میشل برای بارسلونا امروز/ تورج عاطف

"توتال فوتبال در میان دیگر اتفاقات دنیای فوتبال، یک انقلاب مفهومیست به این معنی که تا چه اندازه می توان در فوتبال انعطاف پذیری ایجاد کرد و یک تیم چقدر می تواند بازی خود را تغییر دهد"

( رینوس میشل ).

بازی برگشت  بارسلونا و آتلتیکو مادرید که به پایان رسید . بسیاری  که معتقدند فوتبال را روی کاغذ بازی نمی کنند  معتقد بودند که بارسلونا باید در فصل 2020/21 به همان فتح کوپا دل ری دلخوش باشد. جلسه پس از بازی خوان لاپورتا با  سه کاپیتان اول تیمش یعنی مسی و پیکه و آلبا و بی گمان اگر بوسکتس هم در بازی مصدوم نشده بود در این جلسه شرکت می کند خبر از واقعه ای می دهد  که به احتمال فراوان بر روی نیمکت بارسلونا در حال رخ دادن است .بارسلونا علاقه خاصی به فوتبال هلند دارند و بسیاری معتقدند که رینوس میشل فقید معمار تاکتیکی آژاکس  دهه 70 و کسی که  خالق نسلهای طلائی دهه 70 و اواسط هشتاد  میلادی و  درزمره ده مربی برتر  قرن بیستم بود و در سالهای اولیه دهه 70 قرن بیست میلادی در دو مقطع سر مربی تیم آبی و اناری پوشان بود این علاقه را بوجود آورده است . در فوتبال رینوس میشل قدرت بدنی و قدرت تکنیکی وانعطاف پذیری تیم نقش بزرگی را بازی می کند  و به همین دلیل مردانی چون کریوف و فن خال و رایکارد تیمهائی برای بارسلونا ساختند که تا حد زیادی به این خصوصیات فوتبال رینوس میشل و اصولا تیمهای هلندی پایبند بوده اند  . کومان که روزگاری به عنوان کمک مربی فن خال و بعدها بعنوان سر مربی والنسیا در فوتبال اسپانیا مربیگری و سالها در تیم بارسلونا بازی کرده بخوبی می داند بارسلونائی که در حال حاضر در دست دارد   فاقد بسیاری از فاکتورهائی است که از مربیان هلندی انتظار می رود. بارسلونا در بازی  شنبه گذشته در حالی که می دانست هیچ  چاره ای جز پیروزی ندارد  یک نیمه را با خوش شناسی از سیل حملات کوبنده آتلتیکومادرید  به پایان رساند و نیمه دوم تیمی بود که اصل اولیه  توتال فوتبال یعنی" انعطاف پذیری "   بی بهره  بود .

کومان  که  فرزندی از مکتب آژاکس آمستردام است چون روزگار رینوس میشل دل به جوانان بسته است اما  تیم بارسلونا نه از جوانانش و نه از ستاره های گران و با تجربه اش بهره کافی نمی برد

بارسلونا اسیر سو مدیریت ها مشکلات کرونا   هرگز تیم شایسته ای  در حد تاریخی که دارد ه در این فصل نبوده است .  در بارسلونا این روزها فرسودگی و خستگی و بی انگیزگی و ناتوانی  و احتیاط و وابستگی بیش از اندازه به مسی  و بیشتر از همه یکنواختی  موج می زند بارسلونا  برای فصل بعد باید تغییر کند

عادت ویژه آقای خاص

عادت ویژه آقای خاص  / تورج عاطف                                           

 ئر روزهائی این نوشته را می نگارم که به اوج  فوتبال اروپا و دیدارهای نیمه نهائی لیگ قهرمانان 2021 رسیده  ایم اما خبری  جهان فوتبال را متوجه خود کرد که هیچ ارتباطی به دیدار های نیمه نهائی  نداشت . خبر این بود که " ژوره مورینیو  سر مربی تیم رم شد "  به نظر می رسید که عادت همیشگی خوزه مورینیو بار دیگر تکرار می شود . کدامین عادت ؟ مورینیو همیشه دوباره به خانه باز می گردد !برای توضیح بیشتر بد نیست نگاهی به زندگی مورینیو بیاندازیم .

 او فرزند  یک دروازه بان حرفه ای یعنی " فلیکس مورینیو " است . مردی که موفق شده است یک بار  پیراهن تیم ملی پرتغال را بر تن کند .  ژوزه ماریو پسر فلیکس هیچگاه توانائی و شاید علاقه وافری به بازیگری نداشت و بیشتر علاقمند بود که به مربیگری بپردازد .مادرش سعی داشت که او را به دنیای تجارت با تحصیل در مدرسه بازرگانی ترغیب کند اما او فارغ التحصیل  تربیت بدنی دانسگاه لیسبون است . نخست معلم ورزش بود اما خیلی زود رهسپار دنیای مربیگری شد . آَشنائی او با سر بابی رابسون  باعث شد بعنوان کمک او در اسپورتیگ و پورتو مشغول به کار شود و در سالهای میانه دهه 90 قرن بیستم با پورتو به یک مقام سوپر جام  پرتغال برسد . با رابسون به بارسلونا رفت و بعد او کمک مربی لویز فن خال شد و موفق شد با بارسلونا به یک جام در جام اروپا برسد.در آغاز قرن بیست و یکم برای اولین بار  به خانه حرفه ای و وطنش   پرتغال بازگشت!  و این بار سر مربی بود و با پورتو به اوج رسید  که مهمترین  موفقیتش کسب دو جام اروپائی بود . این موفقیت باعث شد به انگلستان برود و با چلسی بتواند طلسم 50 ساله عدم قهرمانی در انگلستان را بشکند . مورینیو در طی سه سال 6 جام برای چلسی به ارمغان آورد و بعد به ایتالیا و تیم اینتر رفت. مورنیو بعد از 38 سال اینتر را قهرمان لیگ قهرمانان و همین طور موفق شد اینتر را به نخستین تیم ایتالیائی تبدیل کند که موفق به فتح سه گانه اسکودتو و کوپا ایتالیا و چمپیونز لیگ شده  است اما اورویای بازگشت به خانه  دوم حرفه ای خود را داشت و از این رو دوباره به اسپانیا رفت جائی که او  این گونه از آن یاد می کرد :

"اگر که شما در طول دوران مربیگری خود، هدایت  رئال مادرید را نتوانید به عهده بگیرید، همیشه احساس می‌کنید که چیزی درپرونده کاریتان کم بوده‌است"

به رئال مادرید آمد تا بتواند با سه تیم مختلف به قهرمانی اروپا برسد اما تنها موفق به کسب یک لا لیگا و یک کوپا دل ری و یک سوپر جام اسپانیا شد و این گونه بود که جای خود را به آنجلوتی داد تا او بتواند با سه تیم مختلف قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود !

 خوزه مورینیو برای بار سوم به خانه  دیگر حرفه ای خود بازگشت و این بار مقصد  انگلستان بود .

او در انگلستان با سه تیم چلسی و منچستر یونایتد و تاتنهام همکاری کرد با چلسی یک بار دیگر قهرمان انگلستان شد با منچستر یونایتد لیگ اروپا و جام خیریه را فتح کرد و از تاتنهام بدون هیچ دستاوردی اخراج شد .

حالا خبر از بازگشت مجدد او به خانه دیگر حرفه ای یعنی ایتالیا است و برای این کار  گرگهای رم منتظر او هستند . مورینیو در آغاز کار در رم اعلام کرده که شور و شوق رمی ها او را ترغیب به این کار کرده است . رم تیمی است که  بیست سال است به اسکودتو نرسیده هرچند که در بین 117 عنوان قهرمانی سری آن آنها فقط سه عنوان کسب کرده اند و از سال 2008  که آنها کوپا ایتالیا یا جام حذفی را برده اند رمی ها موفق به کسب هیچ عنوانی نشدند. تاریخ  زندگی مورینیو نشان می دهد که او در بازگشت هایش بسیار سخت کوش است  اما با رم تا رسیدن به سطح موفقیتهایش در اینتر کاری بس دشوار دارد .

دون آنتونیو

دون آنتونیو / تورج عاطف                                     

 امروز از آنتو نیو کونته  می گوئیم .او فرزند یک مربی فوتبال کوزمینو کونته است و در لچه به دنیا آمده است و در این تیم فوتبال را شروع کرد و این در حالی  بود که وارد پانزده سالگی شده بود . او در این تیم شش سال بازی کرد تا سر انجام غول تورینی یعنی یوونتوس خواهان عقد قرار داد با او شد .او با یوونتوس به تمامی افتخارات ممکن باشگاهی از جمله آنها یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و یک جام یوفا و یک سوپر جام  اروپا و یک جام بین قاره ای ... رسید.

کونته  شش سال پیراهن آتزوری را بر تن کرد و ماحصل آن دو عنوان نایب قهرمانی جام جهانی 1994 و نایب قهرمانی اروپا در سال 2000 بود .

شش سال  بعددر کسوت  مربی به  دنیای فوتبال باز گردد و  توانست تیمهای باری و سیه نا را از سری ب به سری آ بیاورد و در سال 2011 جانشین دل نری و سر مربی تیم یوونتوس شد . او با بازگشت به دفاع سه نفره توانست بانوی پیر تورین را به سه عنوان  اسکودتو و دو عنوان سوپر کاپ ایتالیا برساند و از آنجا بود که  به سمت سر مربی تیم ملی ایتالیا منصوب شد. ایتالیا کونته در جام ملتهای اروپا 2016 با پیروزی  و بازیهای درخشان در برابر سوئد و بلژیک و اسپانیا چشمها را به خود معطوف کرد اما  در مرحله یک چهارم نهائی  در ضربات پنالتی مغلوب آلمان شدند و این گونه بود که کونته راهی شهر لندن و هدایت تیم  چلسی شد.

 کونته در اولین سال حضور در انگلستان یعنی در فصل 2016-2017  توانست چون فصل پیشین از آن قهرمانی لیگ برتر را به نام یک سر مربی ایتالیائی ثبت کند . سال قبل از آن کلودیو رانیری با لستر سیتی  موفق به کسب این عنوان شده بود . کونته  در سال  2017-2018  قهرمان جام حذفی انگلستان شد و در حالی که پس از جدائی از  چلسی زمزمه هائی مبنی بر پیوستن او به رئال مادرید به گوش می رسید به اینتر میلان پیوست  و پس از  دو نایب  قهرمانی در اروپا و ایتالیا در فصل 2019- 2020 سر انجام در فصل 2020-  2021 توانست با عبور از رقیب همیشگیشان میلان با نوزدهمین  قهرمانی سری آ  دومین تیم پر افتخار این مسابقات پس از یوونتوس باشد.

دون آنتونیو روزهای پر از شادمانی را در اینتر میلان می گذراند و حالا به دنبال چشم اندازهای بزرگتری است تا شاید بتواند پس از سالها در لیگ قهرمانان اروپا جایگاهی ویژه  ای  برای آخرین تیم ایتالیائی است که فاتح لیگ قهرمانان اروپا شده  خواهد گشت

به سوی آینده

به سوی آینده/ تورج عاطف

یحیی گلمحمدی در آخرین بازی دور مقدماتی به جستجوی آینده بود . اهداف  گلمحمدی را این گونه می توان تصور کرد

۱/سرمربی ارتش سرخ می دانست شایعات به زودی به واقعیت تبدیل می شود  . شایعات بر سر انتقال کنعانی زادگان و احمد نورالهی است. ضعف ریال و روزنه های امید که هر روز در کشورمان کمتر می شود هر فوتبالیستی را به شوق مهاجرت می اندازد و نباید فکر کرد  داستان خلیل زاده  و ترابی و رفیعی و رضائیان و طارمی ورسن ... دوباره تکرار نشود  از این رو فرجی و شریفی آزمایش شدند و اتفاقا ازمون خوبی را گذراندند

۲/ مدتها است که همه می پرسند چرا پرسپولیس با دو هافبک تدافعی بازی می کند ؟یحیی حالا دو مهاجم حرفه ای دارد و سه بازیکن تکنیکی چون ترابی و پهلوان و‌عالیشاه پس بیرون نشان دادن سه هافبک پرسپولیس یعنی یحیی به رفتن احمد نورالهی و استفاده از کمال کامیابی نیا بعنوان زوج فرجی و استراحت بیشتر به سید جلال و استفاده از لک و‌جانشینی برای او یعنی  شریفی می اندیشد

۳/ جانشین بشار کیست؟ هافبک مرگزی  پشت دو مهاجم پرسپولیس چه کسی باید باشد؟ نقش  وینگر راست را چه کسی بر عهده می گیرد؟ جا به جائی های عالیشاه و ترابی و پهلوان در این بازی پاسخ سوالهای گلمحمدی بودند؟

۴/ پرسپولیس در سمت چپ ثروتمند است . اقایی و امیری و شجاعی و پهلوان و ترابی بی گمان یحیی می داند بازیهای سختی دارد امیری دفاع چپ خوبی حداقل در فاز تدافعی  نبود  اما شجاعی بارقه های امید را نمایان کرد

۵/ ال کثیر و مغانلو اگر بیشتر با ترابی و عالیشاه و پهلوان و‌در اینده با نعمتی و اقایی هماهنگ شوند می توانند روزهای خوبی را برای پرسپولیس به ارمغان اورند اما جانشینان انها چه کسانی هستند؟ مهدی خانی و عبدی نشان دادند فاصله زیادی با مهاجمین ثابت پرسپولیس دارند اما شاید امیری  ذخیره طلایی در صورت بازگشت اقایی رشود

۶/ پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا بر خلاف بازیهای داخلی بود . انها خوب گل می زدند اما خوب هم گل می خوردند و‌گلمحمدی و‌کادر فنی اش باید برای تعادل پرسپولیس این دو لیگ چاره ای اندیشد البته اگر برنامه ریزی وحشتناک لیگ داخلی ما و‌کنفدراسیون آسیا مجالی دهد

یادم تو را فراموش

یادم تو را فراموش / تورج عاطف

این روزها شهر منچستر را می توان پایتخت موفقیت فوتبال اروپا دانست .  حالا دو تیم اول و دوم لیگ برتر انگلستان را می توان   بعنوان شانسهای اول حضور در فینالهای جامهای اروپائی دانست . منچستر سیتی که هیچگاه موفق به کسب قهرمانی در تور نمنتهای اروپائی نشده است پس از بازگشت فوق العاده ای که در پاریس در مقابل یاران نیمار و امباپه داشت حالا در اتحاد شهر  منچستر به انتظار می نشیند تا شاید این بار رویای مالک اماراتی خود را به حقیقت تبدیل کند . یک روز پس از موفقت پپ گواردیولا و یارانش این بار نوبت  اوله گونار سولسشایر سر مربی  دیگر تیم شهر منچستر بود  که در اولدترافورد  یک بار دیگر تئاتر  رویائی بازی شیاطین سرخ  منچستر یونایتد با گرگهای زرد و قرمز رم را  اجرا کنند .

بسیاری  از این بازی بعنوان خاطره بازی یک چهار م نهائی لیگ قهرمانان اروپا  لیگ قهرمانان  فصل 2006/ 2007 یاد می کردند  بازی که منچستری ها توانستند با نتیجه عجیب 7 به 1 یاران آن روزگار توتی گلادیاتور با وفا و کاپیتان تیم رم را شکست  دهند هرچند ان بازی لیگ قهرمانان با این بازی لیگ اروپا از بعد کیفیت بسیار فاصله داشت روی نیمکتها خبری از سر الکس فرگوسن و اسپالتی و داخل میدان هم  مردانی چون رونی و رونالدو و توتی و دروسی  نبودند  سر مربی منچسترسولسشیر و مایکل کریک کمک مربی منچستری ها  دو بازیکنی بودند که در آن بازی رویایی  حضور داشتند و کریک موفق شده بود در آن بازی بریس ( دو گل ) بزند. جنجال این بازی زمانی آغاز شد که  سولسشیر سر مربی تیم در مصاحبه ای با لحن غیر متعارف گفته بود که " تیم رم را نمی شناسد و بازیهای آنها را ندیده است " این گفته سولسشیر به مذاق طرفداران رم خوش نیامده بود و  بنری منتشر کردند که در آن  نوشته بود "طوری  خواهیم بود که ما را فراموش نکنی " این جمله خطاب به سولسشایر بود .

بازی که شروع شد و سولسشایر  با ژستی دوستانه همراه با فونسکا سر مربی تیم رم وارد ورزشگاه شده و مشغول گفتگو بودند  و  سر مربی نروژی شیاطین سرخ سعی می کرد جو دوستانه ای بوجود آورد . بازی که شروع شد  و منچستری ها با ترکیب آشنا خود پای به میدان  گذاشتند . منچستری ها کاوانی را در نوک حمله گذاشته بودند تا شکارچی لحظه ها باشد که به واقع این گونه نیز بود و مرد بازی شد . پشت سر کاوانی دو بازیکن تکنیکی یعنی فرناندز و رشفورد سعی می کردند در کمترین زمان توپها را به هیجده قدم برسانند . سه هافبک تنومند و قدرتی یعنی فرد و مک تومینای و پوگپا سعی داشتند میانه زمین را پوشش دهند و وان بیساکا   و لوک شاو در موقع حمله قرار بود از کناره ها به خط هجوم بپیوندند و مک گوایر و لیندلف قراربود  تیم را بالا بیاورند تا ژکو فوروارد سابق سیتی از دروازه فاصله بگیرد . منچستر در دقیقه 9 با هنر نمائی  فرناندز به گل رسید اما غفلت پوگبا و هنرنمائی مخیتاریان و ژکو باعث شد که منچستری ها چون همشهری  خود در نیمه اول نیمه  نهائی  اول عقب بیافتند . نیمه دوم حکایت عوض شد و سولسشایر و شاگردانش  کاری کردند که طرفدران رم آنها را فراموش نکنند و بی تردید کاوانی مرد اول این شب فراموش نسدنی برای رم و منچستر بود . او دو گل زد و یک ضربه پنالتی ماحصل خطای اسمالینگ بازیکن سابق منچستر بر روی او بود که فرناندز آن را تبدیل به گل کرد . البته اسمالینگ نمونه کاملی از اشتباه در تایمنیگ را  چون پیکه در بازی بارسا با گرنادا نشان دادتا یک ضربه سر و یک گل دیگر این بار به نام پوگبا ضرب بخورد تا جبران پنالتی  که به رمی داده بود را بکند و گرینوود آخرین گل را زد تا  چون آن بازی  منچستر و رم سال 2007 بازی 8 گل ولی این بار شش گل برای منچستر و دو گل برای رم داشته باشد و البته بازیکنانی چون برونو فرناندز و کاوانی که بریس ( دوگل زدند) کردند تا سرخالی های شهر منچستر در رویای دو فینال با دو طرف منچستری غرقه شوند البته  تا رسیدن به این رویا راه همچنان طولانی است

حکایت سیم خاردار

حکایت سیم خاردار / تورج عاطف                                            

اولین بهار قرن  جدید  خورشیدی که رسید   حکایت تلخ کووید 19 را به جای زمزمه پرستو ها و عطر آقاقیا و نگاه به یاس زرد و... روایت کرد و در  پنجمین روز از اردیبهشتگان بود که  پسر آبادانی سالهای دور تیم ملی و پرسپولیس و شاهین تهران و شاهین  آبادان و جم آبادان  او که در فوتبال به خاطر صلابت در دفاع به سیم خاردار ملقب شد نتوانست در مقابل هجوم کوبید 19 مقاومت کند و به دیگر یارانش و بهزادی و شیرزادگان  و  دهداری و محراب شاهرخی و حمید برمکی  ... پیوست . او از بازماندگان شش بازیکن محروم تیم شاهین تهران بود که علی رغم صعود و کسب نتایج درخشان تیم ملی در مسابقات مقدماتی المپیک 1964  به این مسابقات اعزام نشد   . از آن جمع تنها بیوک وطن خواه باقی مانده است

حمید جاسمیان فرزند آبادان بود . پسر دوست داشتنی شهری که بسیاری از آن بعنوان شهری یاد می کنند که  به فوتبال چون برزیلی ها عشق می ورزند . اما نخست پای به دنیای دوومیدانی گذاشت و آنقدر خوب بود که می توانست  ملی پوش تیم ملی دوومیدانی ایران هم بشود اما سرنوشت بازی دیگری با او داشت .  به تیم جم آبادان پیوست و بعد که شاهین آبادان جانشین جم شد شش سال در این تیم توپ زد.

 

حمید خان  کشف دیگری از پرویز خان دهداری بود و حمید خان در مورد استاد دهداری  گفته بود

"پرویز به من درس فوتبال و درس زندگی داد و برایم  یک برادر بسیار خوب بود "

پنج  سال جاسمیان در تیم شاهین آبادان بازی کرد اما سر انجام بعلت پیوندی که بین تیمهای شاهین وجود داشت و ضعفی که در تیم شاهین تهران در خط دفاعی دیده می شد  به تیم شاهین تهران پیوست  و تا زمان انحلال این تیم در آن  تیم حضور داشت. پس از شاهین به تیم پرسپولیس پیوست و اولین کاپیتان  این تیم  در تاریخ شد  و سر انجام  پس از چهار سال حضور در این  تیم محبوب پایتخت با  پیراهن  قرمز این تیم از فوتبال خداحافظی کرد . زنده یاد جاسمیان در مسابقات انتخابی المپیک ۱۹۶۶ توکیو و بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ نیز عضوی از تیم ملی ایران بود. او همراه تیم به المپیک راه یافت(  به این مسابقات اعزام نشدند) و به مدال نقره بازی های آسیایی 1966 هم دست یافت

روزگاری حمید جاسمیان در مورد چگونگی مردگشان گفته بودند

" مرگ حق است، دوست دارم شب بخوابم و دیگر بلند نشوم و یا سکته کنم، مرگ اینچنینی آرزوی قلبی من است"

اما کووید 19 این فرصت  را به سیم خاردار فوتبال ایران نداد تا به آخرین آرزویش برسدو دگر نام بزرگی را به خاطره ها سپرد یادشان مانا  

 

ال سالوادور

حکایت  ال سالوادور / تورج عاطف 

 امروز تولد هفتاد و چهار سالگی مردی است که بسیاری فوتبال را به دو دوره قبل از حضور این بزرگترین شماره 14 تاریخ فوتبال و پس از آن مقایسه می کنند . کرویف نماینده فوتبالی است که به آن " توتال فوتبال " می گویند . فوتبالی که از موطن اصلی او آژاکس هلند به جهان معرفی شد . جائی که  رینوس میشل سر مربی آن روزهای آژاکس آن را طراحی و کرویف و یارانش آن را اجرا و در سالهای اول دهه هفتاد میلادی قرن بیستم   در اروپا آقائی می کردند  .                                

در واژگان اسپانیائی با واژه ای به نام ال سالوادور  رو به رو می شویم که ترجمه آن " ناجی "  می شود . این عنوان  به کرویفی داده شده است که در رده بندی  که  فدراسیون بین المللی  تاریخ و  آمار فوتبال  پس از پله بعنوان دومین فوتبالیست برتر قرن بیستم  انتخاب شده است   و این در حالی است که او بر خلاف پله در که در جامهای جهانی  1958 و 1962 و 1966 و 1970  موفق به کسب سه عنوان جام جهانی شده است تنها در یک دوره جام جهانی یعنی در سال 1974  شرکت کرده و تنها به عنوان نایب قهرمانی این جام رسید .البته پله تنها در جام جهانی 1970 بعنوان بهترین بازیکن جام جهانی دست یافت اما کرویف در تنها جام جهانی که حضور داشت صاحب این عنوان شد . شاید برای بسیاری از خیال پردازان  اگر پله که تا سال 1977 به بازیگری ادامه داد در جام جهانی مونیخ 1974 در ترکیب طلائی پوشان سلسائو قرار داشت بی شک جهان فوتبال شاهد یکی از زیباترین رویاروئی ها بین  دوستاره  بزرگ جهان فوتبال در آن سالها می شد همان گونه که در فینال 1974 هم رویاروئی  کرویف و قیصر فوتبال یعنی فرانس بکن بائر فراموش نشدنی است . 

کرویف مفاهیمی جدید به ادبیات و مدیریت و تکنیک و تاکنیک فوتبال اضافه کرد.او خلاق یکی از عجیب ترین نوع حرکات در فوتبال به نام  چرخش کرویف را  در جام جهانی 1974 به معرض نمایش گذاشت اما خودش  در مورد فوتبال نظریه جالبی  داشت

"  فوتبال بازی کردن، کار بسیار ساده ای است. اما ساده بازی کردنِ فوتبال، سخت ترین کاری است که می توان تصور کرد"

فوتبالی که کرویف به آن اعتقاد داشت . فوتبالی است که  بی شباهت به جمله  مشهور  رمان سه تفنگدار نوشته الکساندر دوما نیست

" همه برای یکی و یکی برای همه "

 و چنین است که کرویف معتقد است در فوتبال او دروازه بان اولین مهاجم و  و مهاجمین اولین مدافعین هستند  واژگانی که  این روزها در فوتبال جهان  و تاکنیک مرسوم " پرس "  بسیار  مورد استفاده می گیرد.بی گمان کرویف ناجی  فوتبال از رخوت و دوری از شادابی  و فراموش نشدنی است