آغاز دگر

فصل بهار و نوروز دگري آمده است پس چه خوب است كه ز آغازها بگوئيم اين كه چگونه بايد مردان بزرگ در فوتبال كشور داشت روزي در جمعي از زبان حسن آقا حبيبي جمله زيبائي شنيدم  او مي گفت " هرگاه براي سرمربيگري تيم ملي فوتبال ايران بتوان چهار كانديداي راحت از سر مربيان فعلي فوتبال ايران انتخاب كرد آنگاه فوتبال ما از قيد نياز به سرمريبان خارجي كه با فرهنگ و فوتبال ما غريبه بوده اند و كاررائي هاي بزرگي نداشتند نجات ميابيم
امروز چند كانديدا براي تيم ملي داريم؟به مربيان باشگاه هاي بزرگ مي نگريم امير قلعه نوعي و منصور ابراهيم زاده و حسين فركي و يحيي گل محمدي مربيان ايراني 6 تيم برتر فوتبال ما در كنار دو سرمربي خارجي سپاهان و تراكتور سازي هستند  امير قلعه نوعي را زود در تيم ملي سوزانديم و منصور ابراهيم زاده هم تنها يك بازي سر مربي تيم ملي ما شد حسين فركي سالها كمك مربي تيم ملي بود اما كسي به او جز به چشم چرخ پنجم ننگريست و گلمحمدي كه امروز اين گونه است  از گلمحمدي مي خواهيم بيشتر بگوئيم از او مي پرسيم آيا به دنبال بزرگي است ؟ او در اقدامي عجيب مهدي مهدوي كيا را از تيمش كنار مي گذارد و بعد اشكهاي او را مي بيند و به قول خودش نگاه هاي پر از استفهام خانواده عيال را مي بيند استعفا مي دهد !! مي پرسيم اين گونه مي توان به او اميد داشت كه روزي سر مربي بزرگي شود؟ به او نمونه اي را نشان مي دهيم در سال 1993 تيم ملي فرانسه براي صعود به جام جهاني 1994  آمريكا نياز به يك تساوي در برابر تيم ملي بلغارستان در بازي خانگي داشت فرانسه در دقيقه آخر بازي را مي بازد و ديويد ژينولا و اريك كانتونا در رختكن به جان هم مي افتند اريك كانتونا ستاره منچستر يونايتد در آن سالها و ژينولا بازيكن شاخص نيوكاسل تيم خوب آن سالها ليگ برتر بود امه ژاگه سر مربي تيم ملي فرانسه هر دو آنها را كنار مي گذارد و مي گويد تيم ديگري مي سازم فرانسه به آمريكا نرفت اما در سال 1998 قهرمان جام جهاني و در سال 2000 قهرمان اروپا شد  امروز گلمحمدي به هر دليلي نمي تواند از مهدوي كيا بهره بگيرد سوال نخست  را عادل به درستي بيان مي كند چرا حالا اين كار را مي كند؟ و سوال دوم كه از او مي پرسيم اين است كه چرا اين گونه ميدان را خالي مي كند و به قول عادل فردوسي پور  چون فيلمهاي هندي بازي در مي آورد؟ گلمحمدي ضعف بزرگش در اين است كه كاريزماتيك نيست اما او مي تواند به الگوهاي ديگري بنگرد در فوتبال انگلستان بابي چارلتون بزرگ بود و سر بابي چارلتون است و برادرش جكي چارلتون هيچگاه به اندازه هاي كاريزماتيك او نرسيد اما جكي سرمربي موفق تيم ملي ايرلند ماند و لي بابي چارلتون هيچگاه سر مربي تيمي نشد بابي چارلتون چون خيلي از بزرگان سر مربي بزرگي نشد با اين كه كاريزماتيك بود مرداني چون پلاتيني و رومنيگه و كيگان و پله و مارادونا و فرناندو هيرو و اوزه بيو و... بسيار كمتر از ژاگه و لوآخيم لو و فرگوسن و بيانچي و دل بوسكه در عالم مربيگري شدند اما آنها مديريت داشتند و به خودشان باور  داشتند و دانستند اگر بخواهند كه خود را به جائي برسانند بايد روي تصميم هاي اوليه خود بمانند امروز گلمحمدي لشگري مسئول دور خود دارد بزيك و باقري ... اما موقع تصميم گرفتن ضعف دارد اين كه مهدوي كيا بازيكن قابل احترامي است را همه قبول داريم اين كه او در پاره اي از زندگي ورزشي خود اشتباه كرد هم مورد قبول است اين كه اكنون موقع كنار گذاشتن او نبود هم مورد تاييد است اما اين كه يك سرمربي  اين گونه سريع واكنش نشان دهد ما را از داشتن اميد به سرمربيان جوان و خوب كه بتوانند آينده تيم ملي را تامين كنند دلسرد مي كنند امروز بجز امير قلعه نوعي چه كسي هم موفق و هم كاريزماتيك است ؟ نه منصور ابراهيم زاده و نه فركي و نه گلمحمدي نمي توانند جايگاهي بالاتر از مجيد جلالي را داشته باشند كه سالها علم داشت اما نه فوتبال ايران به او فرصت داد  امروز روز آغازين است و اميد داريم كه بارقه اعتماد به نفس و انديشه عميق و افكار بزرگ بر پهنه اين ديار و خصوصا فوتبال نمايان شود

فوتبال فهمهاي ما

فوتبال ما همچنان با ادبيات عجيب خود در حو اشي غرق است هنوز هيچ كس نمي داند چرا رحمتي از تيم ملي رفته است كه به يك باره ترك اردوي تيم ملي توسط هادي عقيلي به گوش مي رسد و در حالي كه رئيس فدراسيون فوتبال خبر مي دهد كه عقيلي بدون هماهنگي اردو را ترك كرده است هادي عقيلي مي گويد مربي تيم ملي از اين مسئله خبر داشته است و اين هم در حالي است كه بنا به گفته خود هادي عقيلي  در ساعت يك بامداد با عقل خودش به اين تصميم رسيده كه شبانه از اردوي تيم ملي بگريزد!! اين كه كدامين عقل چنين دستوري مي دهد هم از شبهات حكايت هاي اين روزهاي فوتبال ما است اما فوتبال ما از اين مسئله براحتي عبور مي كند و علاقه به حواشي بيش از متن دارد در برنامه 90 شاهد هستيم كه در گيري عادل فردوسي پور با امير قلعه نوعي شدت بيشتري مي گيرد امير قلعه نوعي عادل را دلال و حتي به قول خود فردوسي پور اجنبي پرست مي داند و عادل هم به نوعي امير را با اين اتهام مواجه مي كند كه او سعي دارد با شانتاژ مسير برنامه نود را منحرف كند و در اين بين حرفهاي فتح الله زاده هم اوج شيرين كاري فوتبالفارسي است كه به عادل مي گويد " من و شما سالها است كه با هم گفتگو مي كنيم و تنها يك بار به اختلاف رسيده ايم پس فوتبال را مي فهميم " و كسي نمي پرسد كه حاج آقا از كدام فوتبال و درك آن صحبت مي كنيد ؟ فوتبالي كه شاهد آن هستيم چگونه مي تواند نام ورزش و كار تيمي و انسان ساز لقب گيرد ؟ فوتبالي كه همه مي دانند ليدرهايش از خود باشگاه حقوق مي گيرند چگونه مي تواند توسط متولي اين حقوق  و مزايا ناديده انگاشته شود ؟ مگر كسي هست كه نداند ليدر در ورزشگاه چون روزهاي دور نيست كه خود جوش شعار دهد ؟ تشويق مديران و حتي سرپرست ها را نمي شنويم ؟ فوتبالي كه سرپرست تيمش جلوي كار عكاس ها را مي گيرد تا به قول خودش تركيب تيم لو نرود و يا همين شخص فكر مي كند قرعه كشي براي جام حذفي چون قاب اندازي روزگار دور است كه جر زني و از اول انداختن دارد و تقاضاي تجديد قرعه كشي مي كند مي تواند  همان زبان فوتبالي باشد كه فتح الله زاده مدعي دانستن آن است و يا فوتبالي كه مدير عامل يك باشگاهش خود و طرفدارانش را " لنگي " مي نامد و اين مسئله را دليل اتحاد مي داند همان فوتبالي نيست كه در برنامه 90 اين هفته شاهد آن بوديم ؟ فوتبالي كه فاصله خائن و خادم و دوست و دشمن و متخصص و چسبيده اش باريك است همان فوتبالي است كه بايد در بين صحبتهاي فردوسي پور و فتح الله زاده باشد دو " ف" فوتبال ما براحتي آن اصطلاح عاميانه را كه مي گويد تو بگو " ف" من تا فرحزاد مي روم را تكرار مي كنند فرحزاد فوتبال ما نه فرح است و نه زايشي دارد در اين فوتبال   بي انديشه و بي معني و حتي بي ادب  مگر مي توان به جائي رسيد ؟  فوتبال ما تنها فهميدن هايش اين  است كه مثلا پسر امير قلعه نوعي در يك بازي تداركاتي بازي كرده يا خير و يا اين كه هر دم از سوي امير قلعه نوعي  سازمان ضد جاسوسي ساخته مي شود  و يا رويانيان همه را لنگي خطاب مي كند فوتبال ما فهميده اي ندارد كه بگويد چرا در اين روزهاي حساس براي آينده حضور در جام جهاني قديمي هائي چون رحمتي و عقيلي مي روند و كسي به دنبال افشاگري حقايق نيست امير قلعه نوعي كه اين همه ادعا در مورد روابط پشت پرده دارد و يا فتح الله زاده كه سخن از آرامش و بردن تيم به جام جهاني مي كند و به سر تيم ملي منت مي گذارد كه اجازه داده كه جباري و نكونام و حيدري و منتظري  در تيم ملي بازي كند و يادش مي رود ستاره همين تيم يعني دژاگه پس از بازي در ليگ انگلستان به ياران آمده چرا به فكر اين نيست كه حداقل بگويد چرا رحمتي در تيم ملي نيست ؟ و از اين چرا ها بسيارند در اين فوتبال ما...

 فوتبال ما را بايد اين گونه فهميد فوتبالي سراسر از حاشيه و حرفهائي كه سر انجامي ندارد آگاهي رساني ها كه تنها حاشيه است و عدم آگاهي از واقعيتها است فوتبال ما در گرداب حرف و توهين و ليدر و الفاظي چون اجنبي و لنگ وخائن  بايد هم روزگاري بهتر از چنين خاكستري روزگار نداشته باشد

لطفا مصاحبه نكنيد

در ديار ما همه چيز عجيب است و گاه به گاهي شاهديم كه بسياري از واقعيتهاي پر ارزش بي ارزش و برخي كه به واقع ارزشي ندارند تبديل به ارزش مي شوند اين حكايت در بسياري از مسائل ما وجود دارد امروز شاهديم كه عدم تفكر صحيح در فوتبال ما چون يك اژدهاي هفت سر شده كه اگر يك سر آن را بزنيم به طور حتم سر ديگر آن بيرون مي زند چند روزي از مرگ  آرمسترانگ بود مي گذرد منظور من آن دوچرخه سوار معروف آمريكائي ها نيست  حتي سخن از موزيسين معروف سياه پوست آمريكائي ها نمي كنم بلكه مي خواهم از اولين انساني سخن بگويم كه در عالم فضا نوردي مرزهاي زيادي را براي ما گشود قبل از او روياهاي بشر محدود بود اما او توانست با رقصيدن روي كره ماه و خواندن آواز جهان را تغيير دهد بد نديدم در هنگام مرگ او از تغيير سخن بگويم

امروز مي شنويم كه فوتباليستها قرار است تحريم رسانه اي را سر لوحه كار خود قرار دهند بازيكناني كه بسياري از آنها بدون رسانه ها چيزي نبودند و هنوز هم نيستند آنها از اقبال عمومي نسبت به ورزش هاي ديگر ناراحت هستند  و اين مسئله اي است كه ربطي به آنها ندارد فوتباليستها مي بايست بيانديشند چرا بايد اقبال عمومي از آنها رو گرداند ؟ به همين بازي داربي 75 بنگريد  ميليارد ها سر مايه  در اين ميدان بودند كه پول هر كدام از قرار داد هاي آن شايد معادل 7 يا 8 برابر جايزه برنده مدال طلاي المپيك بوده است آنها چه چيزي به مردم دادند؟ نفرت و سرخوردگي و حقارت و بازيچه قرار گرفتن و...

سوال اين نيست كه چرا براي فوتباليستها خرج مي كنيد كه همه مي دانيم ورزشكاران فوتبال در كنار بسكتباليستها ليگ سراسري آمريكا و فوتبال آمريكائي و بيس بال و حتي تنيسورها و رانندگان اتوموبيل راني از با در آمد ترين ها هستند و خيلي از آنها حتي در آمدهاي كمتري از ستارگان سينماي هاليوود مي گيرند اما سوال اين است  چرا پول دولت براي فوتبال بيش از رشته هاي افتخار آفرين براي مردم كه صاحبان اصلي پول دولت هستند بايد خرج شود؟ امروز احسان حدادي ناراحت است كه به او 80 ميليون كمتر از دارندگان مدال طلا است آنگاه فوتباليست ما كه هيچ محلي از اعراب ندارد حداقل 4 يا 5 برابر اين مبلغ را مي گيرد مي گوئيم اگر پول دولتي است بايد براي بهترين هاي كشور خرج شود  از ديد نگارنده اين واكنش فوتباليستها عجيب است آنها مي توانند در آمد داشته باشند و يا مصاحبه نكنند به شرط اين كه كارمند مردم نباشند آنها با پولهاي نجومي  كه مي گيرند بايد خادم مردم باشند نه اين كه واكنش هاي بچگانه اي نشان دهند كه خبر دهد طفيلي فوتبال بايد داستانش تمام شود و اگر كسي بگويد امكان ندارد مي گوئيم قبل از آرمسترانگ و گاگارين فضا نورد شوروي سابق خيلي ها از امكان ندارد سخن گفته بودند اما انسان به فضا رفت روي ماه قدم زد و حالا سخن از مريخ و... مي كند

بيائيم در روز مرگ قهرمان غير ممكن ها به اين انديشيم كه اين فوتبال را پالايش كنيم از اين همه خواستني هاي نامعقول كه يكي از آنها هم مصاحبه هاي بي دليل است آخر مصاحبه اي كه اين آقايان مي كنند چه بار فرهنگي و عقلاني دارد جز آن كه به نفع آنها باشد؟ وقتي در مصاحبه هاي اين آقايان هزار حرف زده مي شود بعد هم سريال بهروز رهبري فر و هاشمي نسب با پروين و كريمي با دائي و دائي با مايلي كهن و  جباري با مظلومي و جباري با مرحوم حجازي و عزيزي با دنيزلي و عزيزي با بلاژويچ و عزيزي با جلال طالبي و... تكرار مي شود چه لزومي دارد كه از حرف نزدن آنها بترسيم ؟ حرف زدنهاي اين آقايان در اين سالها چه چيزي براي ما به ارمغان آورده است ؟ همين حرفهاي اخير داربي را نگاه كنيد مديري مي گويد پرسپوليسي ها  به پيراهن خود توهين كردند كه گوجه فرنگي پرتاب كردند لابد طرفداران استقلال كه بطري آب با نوار آبي پرتاب كردند به پيراهن استقلال توهين كردند مدير ديگر مي گويد سه بر صفر بايد از استقلال را مي برديم و انگار يك بازي ديگر را تماشا مي كرده است و يا بازيكني كه هر سال با هر سر مربي دعوا و جنگ دارد و كسي نمي داند بالاخره او با چه كسي خوب است از سال 1976 به فينال جام ملتهاي آسيا نرفتيم از 1980 به المپيك نرفتيم از سال 90 قهرمان باشگاه هاي آسيا نشديم وضعيت بازي ما اين گونه است كه سه بار كه دو بارش در تهران بوده از پس قطر برنيامديم در ازبكستان به لطف داور و شانس برنده مي شويم به آلباني مي بازيم به سختي از تيم جوانان تونس  شكست نمي خوريم تنها لژيونر ما شجاعي است آن وقت اين همه ادعا داريم ؟آقايان مصاحبه نكنيد شايد اين حرفهاي بي معني انرژي از شما مي گيرد كه اگر در فوتبال خرج كنيم شايد كمي معناي شيريني فوتبال را هم بفهميم آقايان مصاحبه نكنيد

از نخود و لوبيا تا به فوتبال

محمد رويانيان كه عمر مديريتش در عرصه فوتبال به سختي به يك سال مي رسد تمامي تقصير ها فوتبال را به گردن برنامه 90 انداخته است شخصا با عادل فردوسي پور قرابتي ندارم و بارها به برنامه او ايراد هم گرفته ام كه مهمترين آن عدم توجه به بحث حق پخش تلويزيوني است كه همچنان در سكوت است اما سخناني مدير باشگاه پرسپوليس كرد كه لازم ديده ام نگاهي دقيق تري به آن داشته باشم

1/محمد رويانيان مي گويد "به فوتبال بيش از حد پرداخت شده است " با نظر ايشان موافق هستيم و معتقديم فوتبالي كه در عرص چند دهه افتخاري برايمان كسب نكرده نبايد اين همه به آن پرداخت شود ايشان مي گويند مي خواهند در رشته هاي كشتي و وزنه برداري و تكواندو كه مقامهاي شامخ در المپيك آورده اند بپردازند به ايشان مي گوئيم چرا به رشته فوتسال توجهي ندارند كه سالها است در جهان ما شاخص هستيم اما در پرسپوليس يك بغض شده است چرا نبايد به يك تئوري توجه كنيم كه نخست خرابه هاي امروز را تعمير كنيم و بعد به فكر ساختن بناهاي ديگر باشيم از سوي ديگر يكي از بزرگترين مشكلات ما در المپيك عدم نتيجه گيري در رشته هاي تيمي است رشته هاي انفرادي توسط نوابغ و ستاره ها و چهره ها مطرح مي شوند در حاليكه رشته هاي تيمي مي توانند دوام بيشتر و برد بيشتري در اجتماع داشته باشند چرا ايشان به بسكتبال و واليبال پرسپوليس توجه نكنند اين دو تيم سالها براي پرسپوليس افتخار كسب كرده اند و از سوي ديگر مي خواهيد سرمايه گزاري كنيد چرا بر روي ورزشهاي پايه چون شنا و ژيمناستيك و دووميداني كه پايه همان وزنه برداري و كشتي و تكواندو هستند انجام ندهيد؟

2/ ايشان مي گويند چه كسي در فوتبال اسطوره سازي مي كنند ؟ يا چه كساني بازيكن ميلياردي مي سازد ؟ مي گوئيم در مورد بازيكنان ميلياردي همه اين افراد را مديران بي تجربه در عرصه فوتبال چون شما و مشاورانتان نظير اكبر غمخوار و حبيب كاشاني و يا امثال ساكت و فتح الله زاده و هدايتي ساخته اند كه بي دليل بخاطر جذابيت فوتبال وارد آن شده اند و متاسفانه بر سر فوتبال ما اين بلا را آورده اند اما اسطوره ها را هم رسانه هائي ساخته اند كه متاسفانه بسياري از آنها فرسنگها فاصله با مفاهيم اسطوره اي ما دارند و رسانه ها در كنار مديران و جمعتي جو زده ساخته اند و همان اسطوره ها بودند كه سر خم در مقابل مديران تازه به كار آمده كرده و اين بلا را سر فوتبال ما آوردند

3/مي گوئيد كدام برنامه جز برنامه فوتبال اين همه كارشناس و مجري دارد ؟ مي پرسيم كدام واژه اجتماعي چون فوتبال اين همه مدير عامل و رئيس هييت مديره و عضو هييت مديره بدون سابقه دارد ؟آيا جذابيت فوتبال باعث نشده كه بسياري از جمله شما به اين عرصه تشريف بياوريد پس آن چه جذاب است پس حرف زياد دارد و حضور مجري و كارشناس در كنار مدير امري منفي ولي اجتناب ناپذير است

4/مي فرمائيد اگر برنامه 90 به نخود و لوبيا با همين روش مي پرداخت جذاب بود بايد بگوئيم با توجه به اين تحليل تعجب نمي كنيم كه چرا در پرسپوليس اين همه ساده انگاري وجود دارد مگر مي توان نخود و لوبيا را با فوتبال يكي دانست ؟

5/شما مي فرمائيد كه كسي در اين فوتبال به بيانه علما احترام نگذاشت و حتي شما را مورد شماتت قرار دادند مي پرسيم خود شما مگر نگفتيد اجازه بازي در ماه رمضان را از علما گرفته ايد ؟ اگر اين طور است كه گله اي نيست و اگر اين طور نبوده خود شما هم به آن بيانه واكنش مشابهي انجام داده ايد پس گله از بهر چيست ؟

6/شما مي فرمائيد در اين فوتبال بايد از شور و شادي و اخلاق سخن گفت با گفته شما موافقيم اما مگر با اين نحوه مديريت و برنامه ريزي و سرمايه گزاري شور و شادي و اخلاقي در اين فوتبال مي ماند ؟از كدامين شادي صحبت كنيم وقتي فوتبال همواره پر از شكست است ؟ از كدام اخلاقي سخن رانيم كه مدير عامل باشگاه ها به هم عناويني چون " رانت خوار " و " عددي نيست " مي دهند و رسما در رسانه ها مي گويند بخاطر عقد قرار داد به دروغ متوصل شده اند ؟ از كدامين شور صحبت كنيم كه مردم روزه دار به استاديوم مي آيند و شاهد اين هستند كه ستاره هاي ميلياردي آنها حتي در مقابل گلگهر هم بازنده هستند اما داور نجاتشان مي دهد ؟ شما مي گوئيد كه به تيم ما لقب ميلياردها را داده اند ؟ مگر اين موضوع دروغ است ؟ 7

/ و سخن آخر اين است كه درد فوتبال ما برنامه 90 و رسانه نيست درد ما مديران و برنامه ريزاني هستند كه خوراك خوبي براي برنامه 13 ساله 90 مي سازند كه با اين نحوه مديريت به احتمال فراوان 113 ساله هم خواهد شد

نه عادل بودي و نه پور فردوسي

 نهان گشت كردار فرزانگان/پراكنده گرديد كام ديوانگان

هنر خوار شد جادوئي ارجمند /نهان راستي و آشكارا گزند

شده بر بدي دست ديوان دراز/ز نيكي نبردي سخن جز به راز 

فردوسي

 عادل فردوسي پور را سالها است كه مي شناسم از آن سالها كه در ابرار ورزشي در كنار اردشير لارودي و تيم جوانش بود همان جوانهائي كه هر كدام براي خود كسي در عرصه قلم و تحليل فوتبال وورزش شدند  تا اين كه به سيما رفت و براي خود كسي شد شايد توقع زيادي از او داريم و مي پنداريم كه هميشه مي تواند با متلك هايش و اظهار نظرهاي خاص خود از عهده هر چالش كلامي بيرون آيد اما  شب گذشته و درآخرين برنامه اش پيش از سفر به لندن چنين نبود

 در ميان مجادله هاي رويانيان و فتح الله زاده كه در مورد ميزان هزينه هاي وارده به تيم سخن گفته مي شد و هر دو طرف همديگر را متهم به  سو مديريت مالي مي كردند سوال اصلي گم شد  و آن سوال چيزي جز اين نبود كه اگر رويانيان و فتح الله زاده نمي توانستند با استفاده از ابزارهاي قدرتي خود به درستي و يا به خطا پول به اين فوتبال تزريق كنند چگونه اين فوتبالي بايد اداره مي شد كه بازيكناني دارد كه بنا به گفته خود عادل فردوسي پور " قراني " هستند و لي ميلياردي پول مي گيرند ؟ از عادل مي پرسيم كه چند بار عادل بوده و گفت كه اين عدم پرداخت سهم فوتبال از خيل عظيم در آمدهاي سيما باعث شده كه در فوتبال ما مديران دولتي بيايند و بي هيچ دغدغه فردا پول دولت و نفت را صرف پورشه سوارهاي بي هنر بكنند ؟ مي پرسيم آيا عادل برايش اينقدر سفر به لندن در قامت گزارشگر صدا و سيما مهم بود كه هيچ كلامي از بحث داغ عدم پرداخت سهم فوتبال نكند ؟ از عادل مي پرسيم در اين سالها چند بار از خصوصي سازي فوتبال سخن گفته و از كارشناسان فرابورس و بورس دعوت كرده كه براي يك بار هم كه شده بگويند كه اين تيمها نمي توانند خصوصي شوند زيرا توانائي خصوصي شدن نداشته و اصولا ميلي براي اين خواسته وجود ندارد ؟ از عادل مي پرسيم وقتي كه حق پخش تلويزيوني بي هيچ واكنشي از سوي شما   مواجه مي شود آيا بايد رويانيان و فتح الله زاده را تنها مقصرين ايجاد فوتبال ورشكسته دانست ؟ آيا فوتبالي كه انگيزه به بخش خصوصي نمي دهد و اصولا راهي براي اين بخش باز نمي گذارند كه با سرمايه گزاري در فوتبال سكان رهبري اين تيمها را بگيرند و يا حداقل با بهره گيري از بازار سرمايه و بورس و او راق بهادر سهام اين باشگاه ها را به مردم بدهند كه خودشان هييت مديره و مدير عامل انتخاب كنند چگونه بايد جنگ با شمشير هاي چوبي رويانيان و فتح الله زاده را ديد ؟ وقتي در سازماني كه شما نماينده آن هستيد و با سكوت خود عادل بودن و پور فردوسي را به زير سوال مي بريد با اعمال فشار به وزير ورزش مي تواند دور بين ها را به ورزشگاه ها ببرد  چگونه بايد تعجب كرد كه رويانيان و فتح الله زاده آن گونه با هم صحبت كنند ؟آقاي فردوسي پور بارها به متلك هاي شما گوش داديم كه از نوازش هاي ميثاقيان گفتيد از " كل يوم " قلعه نوعي و حتي عرصه را براي بلاژويچ ها در هنگام حضور در تيم ملي آنچنان تنگ كرديد كه از زبان او هم شنيديد كه خواست كه شما " عادل" باشيد و يا اين كه بي هيچ نگاهي به تاريخ فوتبال ايران و با گذر از آقاهاي فوتبال ايران نظير جلال طالبي و پرويز دهداري و منصور امير آصفي ... ها تنها به افشين قطبي لقب " جنتلمن " داديد بارها از فوتبال جهان سخن گفتيد و اعلام كرديد كه در هيچ جاي دنيا چنين اتفاقاتي نمي افتد اما از شما مي پرسيم در هيچ جاي دنيا چنين از فوتبالي كه تا دندان محتاج به  دولت است مي خواهند كه شفاف باشد ؟ از قانون سقف انتقاد مي كنيد اما آيا نبايد به به پند فردوسي گوش فرا مي داديد  و نمي گذاشتيد " راستي جز به راز " گفته نشود كه راستي بايد فريادي باشد و نه آن كه بي هيچ ملاحضه اي بهر سفر به لندن و يا اطاعت از دستور روسا به هيچ انگاشته شود و هيچ كلامي از شما نشنويم كه وقتي فوتبال خصوصي نمي شود و حقوق بايسته آن پرداخت نمي شود چه چاره اي براي مديران دولتي مي ماند ؟آقاي فردوسي پور  شايد توقع زيادي بود اما دوست داشتيم كه هم عادل بودي و هم پور فردوسي

كدام قاضي؟

احكام بازي پرسپوليس و داماش صادر شد  و باز حكايت تكراري جريمه نقدي و محروميت تيمي محرز شود و حكايت دوران سربازي كه مي گفتند " تشويق براي يك نفر و تنبيه براي همه " باز هم تكراري شود و كسي نپرسد كه گناه آن اكثريت تماشاچي كه عامل اين جنجال نبوده و يا اصولا طرفدار پرسپوليس هستند اما بعلت مشغله كاري نتوانستند در آن روز خاص  در ورزشگاه باشند اما بعلت احكام صادره مجبور مي شوند كه چنين تيم خود را قرباني ببينند در چيست؟ مي پرسيم اگر استانداردهاي يك ليگ حرفه اي در ورزشگاه رعايت مي شد كه شامل صندلي هاي شماره دار و دوربين هاي مجهز در ورزشگاه و ورود تماشاچي با كارت هواداري و خريد پيش فصل ورودي بود  و تماشاگري با اعلام آدرس و تلفن و مشخصاتش  مي توانست بليط ورودي بخرد و ناشناس نيايد و ناشناس نرود و گرفتار بازار سياه نباشد شايد هيچگاه چنين احكام مدل خدمت سر بازي داده نمي شد اما فعلا ديوار تماشاچي كوتاه است او بايد پول دهد و متهم به بي فرهنگي شود و همه كاسه و كوزه فوتبال ورشكسته دولتي بر سر او كوبيده شود اما مي خواهيم  روي واژه  " بي فرهنگي " تمركز كنيم و بپرسيم كه همه ارگانهاي اين فوتبال بي در و پيكر فرهنگ دارند و تنها چند جوان اين ديار بي فرهنگ هستند ؟ براي روشن شدن  اين قضيه نگاهي به برنامه 90 دوشنبه  گذشته مي اندازيم مهمان هاي اين برنامه حسين عسگري  و محمد فنائي و هوشنگ نصيرزاده هستند سه نفري كه حكايت قضاوت و صداقت و شجاعت را بايد مطرح كنند از بعد فرهنگي به مكالمه اين سه نفر بنگريد  آيا مباحث اين سه فرهنگي بود ؟ مكالمه عسگري و نصير زاده تنها  توهين ها و برخوردهاي شخصي بود و تا حد امكان از يك بحث منطقي دور بود چگونه اين دو نفر كه كسوت داوري دارند اين گونه بي تحمل و با غرض با هم صحبت مي كنند ؟ هوشنگ نصير زاده مرتبا با لفظ " دوستانتان " عسگري را متهم به  ارتباط مي كرد و از مباحث فني دوري مي كرد و عسگري هم خيلي راحت  به نصير زاده اعلام مي كرد كه او كارشناس نيست زيرا هيچگاه داوري عملي نكرده است سوال اين بود چرا جناب عسگري اين مبحث عملي بودن را در زمان رياست مهدي تاج بر كميته داوري مطرح نكرد ؟ مهدي تاج چه تجربه قيمتي در امر داوري داشت  كه عسگري زير نظر او كار مي كرد ؟ از حسين عسگري مي پرسيم اگر قرار باشد هر كسي بنا بر تجربه و علم بر مسند  پستي بنشيند  چرا ايشان اين ايراد را از علي كفاشيان نمي گيرند ؟ از هوشنگ نصير زاده كه خود را مدرس و وكيل حقوقي فوتبال مي دانند مي پرسيم  آيا مي دانند براي اثبات رابطه دوستي عسگري با رفيعي و چند داور ديگر بايد مدارك ارائه دهند؟ اين مسئله كه در اذهان چه مي گذرد و يا چه شايعاتي وجود دارد يك حكايت ديگر است و سخن گفتن از جايگاه قضا و قضاوت كه اين آقايان  مدعي آن هستند ديگر جايگاهي دارد ؟ مي پرسيم رفتاري كه اين آقايان در مقابل چشم ميليونها ايراني نشان دادند مي توانست اندكي از صداقت و عدالت و قضاوت صحيح سخن گويد ؟ محمد فنائي در آن ميانه چه قضاوتي داشت ؟ او تنها سكوت كرد و نشان داد كه شجاعت و انصاف و قضاوتي كه اين همه در مورد آن ادعا دارد در وادي رفاقت به هيچ انگاشته است  مي پرسيم امروز كه پرسپوليس را 3 به 0 بازنده و دو امتياز اين تيم كسر مي كنند و نمي دانيم بر اساس كدام قانون بين المللي اين دو امتياز كسر مي شود اما همه اين مسائل را بر گردن بي فرهنگي تماشاچي مي افكنند  ولي نمي پرسند داوري  كه زير نظر  عسگري آموزش مي بيند و توسط نصير زاده نقد مي شود در بر پائي اين آشوب  چه جايگاهي دارد ؟ حسين عسگري كه در يك برنامه تلويزيوني اين گونه عصبي و بي ملاحظه   به طرف رو به رو خود حمله مي كند داراي پتانسيل اين نمي توانسته باشد كه در ايام جواني و با  كسري بي كران براي تحمل هزينه ديدن يك مسابقه فوتبال و ديدن قضاوت كسي كه نه رئيس لايق و نه اندام مناسب و نه تجربه و علم  باعث باخت تيمش مي شود همان كاري را كند كه امروز به  مرتكبين آن لقب بي فرهنگ مي دهد امروز بهروان سر پرست مسابقات و عسگري  متولي داوري و صدا و سيما تنها تماشاچي را محروم كرده است تماشاچي كه تيمش به ناحق دو امتيازش كسر مي شود اما  كسي نمي گويد اگر تماشاچي ما دچار معضل بي فرهنگي است بهرآن است كه داوري اش اين چنين متولي و منتقد دارد و در اين ميان پرسيده مي شود به اين كسان چگونه مي توانيم اعتماد كرد و لقب قاضي دهيم ؟ اين قضاوت ها چگونه مي تواند عدالت و شجاعت و صلاحيت داشته باشد ؟

تورج عاطف

اي كاش لبخند فردوسي پور گونه ديگر بود

كمتر سعي مي كند برنامه 90 را نگاه كنم  زيرا جز درد و خشم و حسرت چيزي برايم نمي آورد سالها طرفدار برنامه عادل فردوسي پور  بودم اما به مرور زمان و با عبور از سالها نوع برنامه هر دم تلخ تر شد و ناراحتي ها و نا اميدي ها و زشتي فوتبال ما هر روز پررنگ تر مي شد  البته مقصر عادل فردوسي پور نبود وقتي در فوتبال ما  شاهديم آدمي چون عابد زاده كه در اين فوتبال به همه چيز رسيده و آن روحيه خونسرد  را دارد به يك باره  مي گويد كه از فوتبال ايران نفرت دارم بايد خود بخوانيم حديث مفصل از اين مجمل

باري بي خوابي يك شب سرد در اولين روز در آخرين ماه زمستان و سال باعث شد كه بار ديگر به ياد سالهاي دور به نظاره برنامه عادل بنشينيم و بار ديگر افسوس بخورم كه در اين فوتبال چه اتفاقي افتاده كه اين همه سركوب و سرازيري و نشيب و حقارت و شكست وجود دارد؟ نگاهي به داوري ها مي كنيم به نحوه مديريت استاديوم ها به رفتاري كه با تماشاچي و عكاس ورزشي مي شود با  تماشاچي كه مي داند كه انتقال تيمها به شهرشان يك بازي سياسي است و در اين ميان مسابقه بهترين گل عادل درد ناك ترين بود  صحنه هائي از 5 گل برتر را نشان مي داد و قرار بود كه تماشاچيان به اين گلها راي بدهند نكته هاي تلخ اين انتخاب ها در اين بود كه از اين 5 گزينه سه تا آن خارجي بود يعني سه بازيكن خارجي تازه آمده به ليگ ما از تراكتور سازي و سپاهان و نفت آبادان 60% گزينه ها را پر كرده بودند اما اين همه ماجرا نبود زيرا دو گزينه ديگر يكي فريدون زندي بود كه او هم به نوعي خارجي محسوب مي شود و دوران رشد و يادگيري فوتبالش در ايران نبوده و از تيم سقوط كرده استيل آذين به استقلال پيوست و  اگر كرار جاسم و مجيدي در تيم بودند شايد هنوز روي نيمكت جا خوش مي كرد و گزينه آخر رجب زاده بازيكني است كه در آستانه باز نشستگي است و هر فصل در يك تيم بازي مي كند و بقيه ليگ ما هيچ بود ؟ اما بي انصاف نباشيم بقيه ليگ هم چندان هيچ نبود و شاهد بوديم كه چگونه اعلام شد دو بازيكن موثر دربي 73 از آبي ها و بازيكني كه پرسپوليسي ها براي در خدمت در آوردنش چه فلاكتي كشيده تا فقط در ليگ قهرمانان آسيا بازي كند او هم نيامده دو پينگ در آمده است براستي نبايد تاسف بخوريم كه اخبار برتر فوتبالي ما از آن خارجي ها باشد و دردانه هاي فوتبال ما تنها دست گل به آب دهند ؟آيا كسي شب گذشته پرسيد  اين فرنگي ها چه برتري نسبت به بازيكنان ما داشته اند كه اينقدر خوب در ليگ ما مي درخشند و آن وقت ما دلخوش به اين هستيم كه مجيدي در الغرافه بالاخره گل زده است ؟ چرا آقاي گل فوتبال ما يك خارجي  است ؟ شايد گفته شود در بسياري از ليگ ها چنين است اما همه مي دانيم اگر رونالدو در اسپانيا آقاي گل است همه انتظار دارند سرمايه گزاري و تيمي چون رئال مادريد از او يك آقاي گل بسازد  اما بازيكن آفريقائي نفت آبادان و خود اين تيم اين گونه است ؟آيا او قيمتي چندين برابر پيدا نكرده است ؟ در همين نفت آبادان دهداري ها  و برزگري و قاسمپور ها و فيروزي ها  بودند براستي بر سر آنها چه آمد ؟فوتبال ما  تنها يك روز از اتحاد قرمز و آبي ها شاهد بود كه حالا حكايت دوپينگ باعث مي شود بار ديگر اين جو بر هم بخورد و باز شعار و طعنه و توهين و افترا را به هم بزنند  براستي چگونه است كه براي دوپينگ  سخت گيري نمي كنند اما نصرتي و شيث تا مرز  خداحافظي ابدي از فوتبال مي روند اشتباه نكنيد معتقدم رفتار شيث و نصرتي بسيار زننده بود اما در فوتبال دنيا براي امتناع از آزمايش و يا خود دوپينگ مرداني چون فرديناند و مارادو نا و آدرين موتو  آن گونه محروم مي شوند اما در فوتبال ما چون حكايت دادگاه 3000 ميلياردي باز به حروف ابجد متوسل مي شويم ؟ از كميته دوپينگ مي پرسيم اگر  اين بازيكنان دو پينگ كرده اند پس چرا با حروف ابجد آنها معرفي مي شوند ؟ آخر تا به كي بايد فساد لا پوشاني شود  و اين كل ماجرا نبود در عرصه ثبت نام براي فدراسيون فوتبال هم شاهد بوديم كه چگونه بوي ناخوشايند  تبعيض وجود دارد و كساني مي آيند  و نايب رئيس انتخاب نمي كنند اما ثبت نام مي شوند و كساني ديگر چون مايلي كهن  سرش به سقف كوبيده مي شود شايد خيلي ها از جمله خود من اذعان داشته باشند كه محمد مايلي كهن شايستگي مديريت را ندارد اما به طور قطع او از امثال عزيزمحمدي و علي كفاشيان  كه 4 سال ننگين براي فوتبال ما ساخته اند شايسته تر است  ولي بايد به گفته دادكان اشاره داشت كه اين ها براي خدمت به اينجا نيامده و به قول آن بيت قديمي كه مي گويد

 تكيه بر پست و رياست مي كنند / با خود هم سياست مي كنند

اين هم  ديگر تلخ نامه برنامه عادل بود برنامه اي كه نشان داد  اين فوتبال بد گونه تلخ است و اين تلخي نمي گذارد كه بار ديگر آرزو كنم كه برنامه 90 و به مجريگري و تهيه كنندگي  همكار قديميم در روزنامه ابرار ورزشي  را بار ديگر ببينم اي كاش لبخند طعنه آميز عادل روزي به تبسمي از رضايت مديريت و برنامه ريزي و سرمايه گزاري در اين فوتبال  تبديل شود اما بعيد مي دانيم و اين قصه ادامه دارد