كدام حرفه اي ؟

حكايت هاي فوتبال ما پر از قصه هائي است كه مي توانند به عنوان درد نامه و شايد سر فصل هائي از سو مديريت براي فوتبال دنيا تحرير شوند و داستان لقمان و آموختن ادب ز بي ادبان را تداعي نمايند

 در فوتبال ايران با سر مربي پرتغالي قرار داد مي بندند همه چيز روشن است سر مربي در  تمي مشغول به كار مي شود او تيم را نمي شناسد بازيكنانش را انتخاب نكرده است با جو يك كشور آشنائي ندارد توجه  از او زياد و تلاش  از سوي همراهان و بازيكنانش كم و توقع از سوي مديريت بالا است او نيم فصل وقت دارد اما به همانجائي مي رسد كه متوقعين تيم را از آن نقطه به او تحويل داده اند تيم مشكل دارد اما همين تيم با اين سر مربي قرار داد دارد به يك باره مي گويند او سر مربي است اما به ورزشگاه راهش نمي دهند برايش يكه و بزن مي فرستند و سر انجام مي گويند پولش را نمي دهيم  و بي نوا پرتغالي از حكايت " وعده سر خرمن " و " نخود سياه "  فرهنگ ما خبر ندارد او به دنبال فوتبال بين المللي است اما فوتبال بين المللي ؟ اينجا ؟ شوخي است

فوتبال بين المللي در يوونتوس وجود دارد جائي كه كونته متهم به تباني مي شود  اما تيم با دستياران او مشغول به كار مي شود تيم قرار نيست كه به بهانه تباني مربي قهرمان و با كارنامه اي را متهم كند به او فرصت مي دهد و سرانجا محروميت در حالي تمام مي شود كه تيم همچنان در صدر است و كونته به سر جاي خود باز مي گردد

 فوتبال بين المللي در بارسا است جائي كه ويلانوا سرطانش اوج مي گيرد شايعه فراواني در باشگاه است كه پپ گوارديولا به بارسا باز مي گردد اما ويلانوا يك قهرمان است او ارزش حفظ شدن دارد زيرا كارنامه اش موفق است و از سوي ديگر حق انساني كجاست ؟ قانونمندي و شخصيت و اعتبار كه به اين آُساني از بين نمي رود ؟ بارسا كه با آبيدال چنين زيبا عمل كرد و هنوز به او فرصت داده كه تمريناتش را با تيم ادامه دهد دست به تركيب تيم فني نمي زند  تا ويلانوا باز گردد و به ديگران در فوتبال بارسا بگويد كه در فوتبال حرفه اي و بدون شعار و ادعاهاي ديگر مي توان اول انسان حرفه اي بود  دستيار ويلانوا تيم را اداره مي كند تا تكليف تيم مشخص شود

 آقاي ژوزه اينجا فوتبالفارسي است جائي كه  فوتبال حرفه اي معنائي ندارد او نمي داند كه در اينجا براحتي آب خوردن آدمها  تغيير رنگ مي دهند و نمي  خواهند كه بر روي تعهدات خودشان بمانند  اينجا فوتبال به گونه اي مي خواهند كه بين المللي كنند اما تنها بد نامي بين المللي با اين رفتارها را براي فوتبال ايران پديد مي آورند در اين فوتبال به ژوزه مي گويند هيچگاه نيا  چه كساني ؟

كساني چون رويانيان و آشتياني و وطن خواه و پروين ... كه او را خواستند پرسپوليس دوازدهم است اما اگر ژوزه بايد برود بايد بقيه هم بروند همه كساني كه تيم را به اينجا رسانده اند  كساني كه با اعتبار يك جامعه بازي مي كنند اگر ژوزه قرار داد دارد چرا بااو چنين معامله اي مي كنند   حق مردم  را ندادن با كدامين منطقي سازگار است ؟ آيا يونتوس نمي توانست كونته را به اين علت كه محروم است از تيمش محروم كند ؟آيا ويلانوا نمي تواند برود و پپ گوارديولا باز گردد؟آيا آبيدال را نمي توانستند خيلي وقت پيش از همه چيز محروم كنند ؟ اين فوتبال حرفه اي كه بيشتر از فوتبالفارسي ما منطق و انسانيت و حق و عدالت سرش مي شود ؟ فرض كنيم كه پول مانوئل را نداديم آيا با اين كار به حيثيت يك كشور صدمه نمي زنيم ؟ اين پول را به او نمي دهيم بخاطر اين كه تاوان اشتباهاتمان را پرداخت نكنيم ؟  كساني كه دم از كارهاي اقتصادي براي باشگاه مي زنند و قاليچه ابريشم مي دهند تا پيراهن ميلان را در كنار عكس با گالياني داشته باشند نمي دانند اصل اول تجارت صداقت و اعتبار و التزام به تعهد است ؟ اين گونه مي خواهيم بين المللي شويم ؟ جهاني شدن اين گونه است ؟ اين حكايت هاي بي معني تا به كجا ادامه خواهند داشت ؟ از بارسلونا و يونتوس ياد بگيريم اين بي آبروئي ها هزينه اي بيش از قرار داد نابخردانه با ژوزه براي ما خواهند داشت ژوزه بد بود اما بدتر از او كساني بودند كه او را به اين فوتبال آوردند

كاش ياد بگيريم

اخیراً کتابی با عنوان "اقتدار گرائی ایرانی در عهد قاجار" با قلم استاد علوم سیاسی دکتر محمود سریع القلم به بازار نشر عرضه شده است.

آنچه که مرا بیش از موضوع و متن کتاب تحت تاثیر قرار داد، صفحه "تقدیم"  به نسل آينده كرده  که نویسنده در ابتدای کتاب خود آورده و از دیدگاه من، در نوع  خود کم نظیر است. او چنين مي نگارد   

برای افزایش قدرت کشورظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد

از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد

تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود

از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت

غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد

 دروغ گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود

برای کسب قدرت،به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت

9سال گذشت و سرانجام بلانكو ونري(سپيد وسياه ها) به اسكودوتو يا قهرماني  در سري آ رسيد رهبر اين گروه كسي جز آنتونيو كونته بازيكن وفادار سالهاي دور تيم ملي ايتاليا و يوونتوس نبود ووقتي به يوونتوس مي انديشيم به ياد تيمي مي افتيم كه خانواده آنيلي صاحبان  گروه صنعتي فيات آن را ساختند بانوي پير لقب ديگر اين تيم كه روزگاري با پيراهنهاي صورتي در فوتبال ايتاليا حاضر شدند بعدها با الهام از فوتبال انگلستان رنگ لباسشان را عوض كردند يوونتوسي ها قهرماني هاي زيادي را تجربه كردند و مردان بزرگي را در تيم خودشان داشتد مرداني چون بته گا و زوف و باجو و بونيك و پلاتيني و زيدان  و دل پيرو و ... اما با فساد مالي ثابت شده به ليگ دوم سقوط كردند  و پس از 9 سال بار ديگر قهرمان شدند و به ياد سالهائي كه با زيدان و پلاتيني قهرمان اروپا مي شدند   به ميدان مي آيند در سوي ديگر آلگري سر مربي روزو نري ( قرمز وسياه ها ) را داريم  تيمي متعلق به برلوسكوني غول رسانه اي و نخست وزير سابق اين كشور  نها هم خاطرات زيبائي براي همگان ساختند مالديني و بارزي و گوليت و رايكارد و فان باسن و سيدورف و كاكا و ...كه پس از يوونتوس در فوتبال اروپا و در دهه 90 آقائي كردند و بعد ها با كسر امتياز در همان فصل جنجالي سقوط كردند و سال پيش به قهرماني اسكودو تو رسيدند آري سر مربي آنها  پس از يك  فصل پر تنش مي گويد ما باز هم باز مي گرديم آنها از قدرت و استمرار برنامه هاي موفق و تلاش سخن مي رانند  و از اميد مي گويند و اعلام مي دارند كه اميد سرمايه آنها است  آيا در فوتبال ما نيز چنين است ؟ در فوتبال ما پرسپوليس كه در ليگ هفتم قهرمان و در ليگهاي  نهم و دهم قهرمان جام حذفي شد حالا به سياهي نا اميدي رسيده  است چرا اين تيم كه حالا يك سر مربي با دانش دارد به او دل نمي بندد؟ چرا دنيزلي نبايد اين تيم را بار ديگر رشد دهد ؟ چرا بايد قرارداد با او را فسخ كرد و دل به سخنان امثال درخشان و ابراهيمي و مايلي كهن داد ؟ اين تيم باز مي گردد همان طوري كه روزگاري كه استقلال به دسته پايين تر رفت بار ديگر بازگشت  و اگر بخواهيم به اين تيم اميد نداشته باشيم سرنوشتي چون دارائي و شاهين و عقاب و تهران جوان و پاس تهران و شاهين آبادان و اهواز و سپيد رود رشت و جم آبادان و هما تهران خواهد داشت ؟چرا از فوتبال دل كنديم  ؟ ورزش در ذات خودش اميد دارد به اميد زندگي بايد وصل شود  اين كه اين تيم در فصل آينده در آسيا خواهد بود يا نه چندان مهم نيست اگر بتواند جوان شود و با اصول بسته شود بگذارند دنيزلي جوانها را ميدان دهد او مي تواند اگر بخواهد  همين اميد براي تيمهاي ديگر هم سر مشق باشد منچستر سيتي آنقدر مبارزه كرد تا امروز كانديداي اول قهرماني است اما فرگوسن نا اميد نشده است  در رقابتهاي ليگ اروپا و يا جام يوفا شاهد حضور دو تيم آتلتيكو مادريد و آتلتيكو بيلبائو هستيم چه كسي فكر مي كند مردان سيموئونه و بيلسا در فينال باشند در تيم آتلتيكو بيلبائو فالكائو همان گل زن بزرگ پورتو در فصل پيش حضور دارد در اين ميدان هم اميد موج مي زند آنگاه در فوتبال ما تراكتور سازي و استقلال  نا اميد شده اند    شايد معجزه اي باشد ؟ آري فوتبال ما بايد از اخلاق حرفه اي فوتبال جهان بياموزد و اميد را سر لوحه خود قرار دهد كه اميد آخرين چيزي است كه  در زيستن وجود دارد دكتر سريع القلم آرزوهاي بزرگي براي نسل آينده داده است كاش فوتبال ما هم از آن بياموزد

تورج عاطف