قصه های فوتبال ما به تمامی پر از حکایت ازحکایت از سر سوزن می خواهیم وارد شویم و از در دروازه خواهان عبور نیستیم است و نمی خواهیم به خود بیاییم که درد اصلی مدیریت است  نگاهی به دو معضل مدیریتی این روزهای فوتبال می اندازیم

1/ قضیه قلیان کشی

سالها است  که حکایت سو مدیریت در اردو های تیم ملی را شاهدیم که آخرین آن مربوط به تیم ملی امید است  امروز در عرصه مطبوعات فریاد است که دو بازیکن پرسپولیس در اردوی تیم ملی امید   قلیان کشیده اند(صحت و سقم این خبر حرف بسیار است زیرا گفته شده است که 9 نفر در این مسئله بوده اند و از سوی دیگر بنا به گفته مدیر رستوران بازیکنان پرسپولیسی  در این قضیه حاضر نبوده اند) و این اتفاق در کنار دکتر و آنالیزور تیم بوده است و همه متهم شده اند و کسی نمی گوید این سرپرست و این آنالیزور و این پزشک چگونه سر از تیم ملی در آورده اند ؟ این چه تیم  زیر 22 ساله ای بوده است که این سان اداره می شده است ؟ پاسخ ساده است رد پای را باید در مسائل مدیریتی باید جست می گوئیم تا وقتی که در این فوتبال مدیریت بر اساس رابطه و احساس و عدم تفکر صحیح باشد باز هم شاهد چنین حوادثی هستیم   تیم ملی که سر مربی اش یک شبه استعفا می دهد و بعد مدیر فنی اش سر مربی می شود و فریاد می زند که ما هیچ شانسی نداریم باید هم این سان اداره شود؟ تیم ملی امید که برای فرزندان این خاک و بوم برنامه ای در داخل ایران ندارد در خارج از ایران چه دسته گلهائی به آب می دهد ؟ به یاد اریم روزگار تیم جوانانی داشتیم  تیمی  که سرپرست آن مصطفی طبا طبائیان می شود که با جناق  رئیس دراسیون فوتبال بود همان که افتضاح حذف تیم ملی جوانان و قضیه  شماره های اشتباه بازیکنان با حضور او رخ داد  او کسی بود که در حالی سرپرست تیم ملی جوانان شده بود که کلمه ای زبان انگلیسی نمی دانست حالا نمونه دیگر از این سو مدیریت ها  را شاهد هستیم  مشکل تیم ملی از جای دیگر است هر چند باید بر این فوتبال گریست که بازیکن مشهورش و دکترش و آنالیزورش قلیان می کشند و با این شرایط چه دلیلی دارد که رویای المپیک را  در ذهن خود تصور کنیم ؟ 

2/ مشکل مدیریت در تراکتور سازی

زینی زاده را می شناسیم او مدیر عامل باشگاه تراکتور سازی است مردی که امروز به سر مربی تیم خود می تازد بی آن که بسیاری از سوالات را در مورد مجید جلالی جواب دهد او می گوید  مجید جلال را از روی ظاهر و لقب استاد و آموزگاری که به او داده بودند می شناختیم  قرار داد او یک میلیارد و دویست میلیون برای  خودش و سه آنالیزور بود که تنها حبیبی را آورد که  آن هم آنالیزور نیست  اما برای تونی سر مربی سابق تراکتور سازی( که انصافا نتایج نه چندان بدی داشت )برای  خودش و دستیارانش تنها 200 هزار دلار می پرداختیم سوال این است که جناب مدیر عامل با چه ادله ای حاضر بوده که به مجید جلالی دو برابر تونی پول دهد که هم در تبریز محبوبیت داشته است و هم این که کارنامه بدی نداشته است ؟ مجید جلالی از کجا به تبریز آمد ؟ جلالی در خوزستان و فولاد هم با جنگ  بیرون آمد ؟ چرا تراکتور سازی باید به جلالی دو برابر تونی پول دهد بخاطر این که به او استاد  می گفتند ؟ امروز مشکل تراکتور سازی ضعف در مدیریت فوتبالفارسی است و یا این که  مقصر جلالی است که باید امروز در بازگشت به تمرین باشگاه فحاشی بشنود و شاهد  تشویق  تونی باشد ؟  این مدیران باید روزی پاسخگو باشند ویا این که همیشه باید مربی و آنالیزور و بازیکن و حتی دکتر محروم شوند؟