آنفیلد تئاتر رویاها !

 تئاتر رویا ها در آنفیلد / تورج عاطف                

 بازی دور برگشت  لیگ برتر فصل 22- 2021 در بندر لیورپول و در ورزشگاه آنفیلد برگزار شد . لیورپولی ها چند روز پس از آن که قدرت اول فوتبال شهر منچستر یونایتد در این سالها یعنی تیم منچستر سیتی را در چارچوب  بازیهای جام اف کاپ یا همان جام حذفی  انگلستان در مرحله نیمه نهائی حذف کردند برای رسیدن به رویای چهارگانه خود به مصاف تیم منچستر یونایتد رفتند . بازی که آغاز شد به نظر می رسید سیستم پرس سنگین  تیم یورگن کلوپ و استفاده از   برتری در کناره ها و پاسکاری های سریع  می تواند تیم منچستر یونایتد را هم چون رقیب همشهری اش  به پایگاه شکست برسد و این اتفاق افتاد و  لیورپول در یک بازی فوق العاده زیبا و برتر توانست منچستر یونایتد را با 4 گل در هم بکوبد . بر روی سکو ها شاهد حضور دو اسطوره مشهور این دو باشگاه بودیم جائی که الکس فرگوسن با چهره ای مغموم و کنی دالگلیش با صورتی خندان به حکایت های فوتبال از دیدگاه خودشان عکس العمل نشان می دادند . شاید شادمانی کنی داگلیس خشم و نا امیدی الکس فرگوسن  طبیعی بدانیم اما بعنوان یک تماشاچی و عاشق فوتبال جدا از همه  علاقمندی های  باشگاهی باید شادمان از اتفاقی بود که در زمین می افتاد .  در زمین فوتبال واقعیت هیا فوتبال عیان بود . جائی که لیورپولی که بر پایه آزمونهای  پس داده تیم خود را ساخته موفق می شود و منچستر یونایتد که در راس هرم مدیریت و اتاق فکرش درست نمی اندیشد باید هم مغلوب شود . اما این شناخته ها چیستند ؟

1/ کادر فنی

لیورپول پس از سالها ناکامی در عرصه باشگاهی  با علم و آگاهی به جستجوی مربی می رود که می تواند دور تمند را به جایگاه های بسیار بالائی برساند. لیورپول برای دوباره سازی تیمش دست به دامان حدس و گمان نمی رود و یورگن کلوپ را به لیگ جزیره می آورد تا لیورپول را به تبدیل به تیمی کند که در طی سالهای قهرمان اروپا و قهرمان باشگاه های جهان و قهرمان لیگ انگلستان ( پس از سی سال ) و حالا در فصل جاری کاندید کسب چهار مقام قهرمانی است و در سوی دیگر منچستر یونایتد را می بینیم که  یا مردان بی تجربه ای چون  سولشیر و دیوید مویس از بعد سابقه مربیگری و هدایت  تیمهای بزرگ  به اولترافورد می آورد و یا مردانی چون فن خال و مورینیو را به اولترافورد می کشاند ولی زمان لازم به آنها نمی دهد و یا به یک باره رالف رانگنیک را به اولترافورد می آورد که  بیشتر مدرس و مدیر فنی هستند و سابقه های درخشانی از بعد هدایت و سرمربیگری چون کلوپ و توخل و گواردیولا ندارد

2/ بازیکنان

لیورپول تیمی است که بر خلاف بسیاری از تیمها از بی توجهی به این قوانین منچستر یونایتد را به روزهائی این چنین کابوس وار کشانده است و بی گمان باید  لقب نام تئاتر رویاها که روزگاری به استادیوم خانگی منچستر یونایتد اطلاق می شد را به آنفیلد لیورپولی ها دادجمله چلسی و منچستر یونایتد و منچستر سیتی  دست به ولخرجی نمی زند اما درست و به جا هزینه می کند و این گونه است که در ترکیب تیم لیورچول ستارگان متولد می شوند مردانی چون صلاح و مانه ورابرتسن و  فن دایک ... و در سوی دیگر منچستر یونایتدی را می بینیم که کلکسیونی از خریدهای نافرجام چون مگوایر و واران و سانچو ... را دارد

3/ مدیریت

 در طی سالهای اخیر کمتر جنجالهای مدیریتی  از سوی لیورپول شنیده شده است  مالکان باشگاه لیورپول که مالکیت بوستون رد سالکس  یکی از پر افتخار ترین  تیمهای بیس بال آمریکا را نیز بر عهده دارند از لیورپول  یکه تاز بزرگ در جهان فوتبال ساخته اند آنهابر خلاف مالکان یونایتد از اقبال عمومی در نزد طرفداران  باشگاه برخوردارنیستند

و...

 بی گمان باید خوشحال بود که   پیروی قوانین موفقیت تیمی  لیورپول به این جایگاهی رسانده است که حالا باید عنوان تئاتر رویاها را که به اولترافورد داده می شد را به ورزشگاه خانگی لیورچولی ها یعنی آنفیلد دادو شاید رویاهای  بندر نشین های لیورپول  و کسب چهار گانه به وقوع بپیوندد 

به انتظار می نشینیم

واقعیت سیاه بارسلونائی

 واقعیتهای  سیاه بارسلونائی  / تورج عاطف                                            

با حذف بارسا در رقابتهای لیگ اروپا بر خلاف آن چیزی که ژاوی به آن معتقد است و این اتفاق را ناکامی نمی داند اما به واقع یک نا امیدی بزرگ برای بارسلونا است .  سر عناوین  اکثر رسانه ها بیشتر حول محور حضور پر تعداد طرفداران فرانکفورت   و سپید پوش شدن نیوکمپ و به قول رسانه های کاتالانی خیانت طرفداران بارسلونا به تیمش یا به بیان سبک تر عدم پشتیبانی آنها می چرخد اما واقعیت امر این است که نمی توان  باختی چنین شگفت انگیز را به جو استادیوم ربط داد زیرا در ماه های اخیر بارسلونا  در خانه رئال مادرید و ناپولی و گالاتاسرای و ... به پیروزی های بزرگ دست پیدا کرده بود . به نظر می رسد مشکلات بارسلونا همچنان بر روی نیمکت  باشگاه و تصمیم گیری های این تیم مرتبط می شود . بارسلونا  در دیدار با فرانکفورت از همان نقاطی که  باید به آنها واقعیت های سیاه گفت  ضربه خورد که مدتها است ضربه می خورد . بارسلونا نتوانسته است مشکلات دفاع های کناری خود را حل کند در بازی با لوانته  شاهد بودیم که چگونه لوانته تیم نوزدهم جدول لالیگا بارها از سمت راست و آلوز عبور کردو پایه گذاری دو پنالتی  این تیم از سمت راست  خط دفاعی بود  . در بازی با رئال مادرید و ناپولی  بارها جناح راست  بارسلونا مشکل داشت و این بار هم  شاهکارهای مینگوزا و دست  گلهای دوم و سوم را به فرانکفورت هدیه کرد . مشکل بعدی بارسلونا این است که ژاوی سعی دارد کمتر از بازیکنان قرضی خود یعنی ترائوره و لوک دیانگ استفاده کند زیرا اطمینانی برای حضور آنها برای فصل بعد ندارد اما همه شاهدیم که لوک دیانگ بسیار بهتر از فران تورس به کمک  خط آتش بارسلونا آمده است . و حضور توامان زوج موفق  ترائوره و دمبله  در ترکیب تیم کمتر رخ می دهد. بارسلونا درد دیگری هم دارد و آن اعتماد بیش از اندازه به قدیمی ها است که باعث حضور آنها در اکثر بازی ها و در نتیجه خستگی و افت کاررائی آنها می شود و وقوع  این اتفاق برای بوسکتس و ژوردی آلبا  می بینیم  . این که آراخو به خط حمله برود تا در کنار لوک دیانگ  خط حمله  بارسلونا را تشکیل دهند این سوال را مطرح می کند که اگر قرار است در خط حمله بارسلونا دو فوروارد  مرکزی بازی کنند پس چرا اوبامیانگ  بیرون می رود ؟وواقعیت دیگری که به نظر می رسد برای ژاوی وجود دارد عدم اعتماد به هلندی های تیم یعنی فرانکی دیانگ و ممفیس دپای دارد ( البته به لوک دیانگ هم کمتر بها می دهد ) و شاهدیم که این عدم اعتماد به نفع بارسلونا نباشد تا به نوعی واقعیت های سیاه تیم بارسلونا بیشتر از پیراهن سپید طرفداران فرانکفورت در نیوکمپ به چشم آیند

ناخدا زیر دریائی زرد

" ناخدا  زیر دریائی های زرد "/ تورج عاطف

 در شبی که بسیاری از مشتاقان فوتبال چشم به بازی بزرگ  رئال مادرید و چلسی و نبرد 120 دقیقه ای آنها دوخته بودند و به نوعی  گل سر سبد مسابقه سه شنبه  شب بود  در شهر مونیخ  اتفاق بزرگی رخ داد و زیر دریائی های زرد که لقب تیم ویا رئال است  توانستند پس از یوونتوس تیم بایرن مونیخ را هم از گردونه مسابقات خارج کنند تا یک بار دیگر نام این باشگاه اسپانیائی را به سر زبان ها بیاندازند . در فصل پیش بود که همگان شاهد بودیم این تیم توانست به اولین افتخار اروپائی اش در عمر 99 ساله اش  برسد و آنها توانستند تیم منچستر یونایتد را در فینال رقابتهای لیگ اروپا شکست دهند . رهبر زیر دریائی های زرد  کسی جز اونای امری نبود مردی که توانسته بود با تیم سویا فاتح سه دوره متوالی این رقابتها باشد و نیمی از افتخارات شش گانه سویا در این جام را به نام خود ثبت کند و با قهرمانی اونای امری  در فینال لیگ اروپا 2021/ 2020  او توانست در کنار رافا بنیتس و جوزه مورینیو قرار بگیرد که با دو  تیم مختلف صاحب این جام شده است .  اونای امری  در کنار این عنوان توانست به یک عنوان دیگر هم دست پیدا کند و به عنوان موفق ترین سر مربی اسپانیائی تباری در کسب جامهای اروپائی  کسب کند و حالا گوئی قرار است که اونای امری دست به کار بزرگتری بزند و تا اینجای کار در نیمه نهائی لیگ قهرمانان اروپا حضور دارد جائی که هیچ نماینده ای از فوتبال آلمان و ایتالیا در آن حضور ندارند و جایگاهی است که برای تیمهائی با سرمایه گذاری بسیار  چون بارسلونا و منچستر یونایتد و پاری سن ژرمن و ... چون رویا شده است .  اونای امری که سابقه فوتبالش عمدتا در لیگ دسته دوم اسپانیا بوده و با یک مصدومیت زانو از فوتبال خداحافطی کرده است  در عرصه مربیگری هدایت تیمهای بزرگی  را بر عهده داشته  است .

تیمهائی  چون والنسیا و سویا و پاری  سن ژرمن وآرسنال  ولی همان طوری که گفته شد او تنها با سویا و ویا رئال که تیمهای نه چندان پر آوازه ای هستند به به موفقیت بزرگی رسیده است و در تیمهای بزرگی چون آرسنال و پاری سن ژرمن  کمتر مجال خود نمائی پیدا کرد و  حالا باید در نیمه نهائی در انتظار یکی از تیمهای بنفیکا و یا لیورپول باشد   ویا رئال که بایرن مونیخ  قهرمان 6 دوره این جام و یوونتوس  قهرمان  دو دوره این رقابتها را حذف کرده  است  باید در انتظار  یکی تیم دیگر با شش عنوان قهرمانی این رقابتها ( لیورپول 9 و یا تیمی دیگر که دوبار صاحب این جام شده است   بی  تردید باشد . ویا رئال  و رئال مادرید دو نماینده فوتبال اسپانیا هستند که خود را در جمع 4 تیم برتر  لیگ قهرمانان اروپا قرار داده اند . که در میان اگر حضور رئال مادرید پادشاه این مسابقات  در این مرحله امری طبیعی به نظر می رسد اما اونای امری و مردانش  که در جدول لا لیگا در رتبه هفتم و در فاصله 26 امتیازی  رئال مادرید هستند یک بار دیگر نشان دادند فوتبال بازی شجاعان و آنهائی است که ترس  و خود باختگی را به سخره می گیرند و می توانند حریفان را در مقابل چشمان عاشقانشان حذف کنند آن گونه که ویا رئال  با یوونتوس و بایرن مونیخ این گونه بود                             

اسباب بزرگی

 تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف / تورج عاطف                        

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

" حافظ"                                            

نمایش زیبای انسانی و سراسر از احترام  دو سر مربی مشهور تیمهای  منچستر ستی و لیورپول  در پایان بازی فوق العاده آنها و سخنانی که  پپ گواردیولا در مورد دیگر  همتای خود در تیم لیورپول یعنی یورگن کلوپ  گفت  آنقدر اعجاب انگیز است که  تکرار آن را بارها باید  خواند . پپ گواردویلا می گوید

"من واقعا برای یورگن کلوپ احترام قائل هستم و او باعث شده من به سرمربی بهتری در فوتبال تبدیل شوم

تیم های کلوپ مثبت و تهاجمی هستند و من همیشه سعی می کنم از او تقلید کنم.

یورگن کلوپ بهترین بوده و به دلایل بسیار الهام بخش است. فکر می کنم هر دو سعی می کنیم نمایشی زیبا را با بازیکنان خوبی ارائه دهیم..."

 زیبائی این سخنان کمتر از نمایش خیره کننده دو تیمی نیست که در بهترین لیگ جهان و با کلکسیونی از بهترین های جهان فوتبال نمایشی  در خور ارزشهایشان ارائه کردند .  بی گمان اگر سخن از بزرگی در هر مقوله اجتماعی می شود باید باور داشت که  نخست پایه های فرهنگی مستحکم شده اند و بر این زیر ساخت است که بناهای باشکوه اقتصادی و هنری و ورزشی ... ساخته می شوند .این که در جهان فوتبال شاهد درخشش غولهای انگلیسی و اسپانیائی وآلمانی و فرانسوی  ... چه در عرصه باشگاهی و چه در زمینه بازیکنان و مربیان هستیم تنها به دلیل شخصیت های بزرگی است که در سیستم آنها وجود دارد اگر پپ گواردیولا و زیدان پس از بازی حساس   رئال مادرید و منچستر سیتی   در چارچوب لیگ قهرمانان  در سال 2020  آن گونه به دوستی با هم می نشینند و یا شاهد چنین سخنانی از گواردیولا  در مورد کلوپ هستیم و  یا می بینیم در پایان بازی کلوپ دوان دوان به سمت پپ می آید تا با او خداحافظی کند  به این دلیل است که این مردان در سیستمی  پرورش یافته اند که سخن  هفتصد سال پیش  حافظ را  فریاد  می کنند که به " گزاف بر جای بزرگان تکیه نزده اند "

این رفتارها را در کنار شرایط امروز فوتبالمان قرار دهید و به داستان های  بی مایه  ای  که هر روز از سوی مسئولین کادر فنی و مدیریتی و رسانه ای و بازیکنان و پیشکسوتان ... در حال اجرا است گوش فرا دهید تا ببینید که چرا ما نمی توانیم  پیشرفت شایسته  ای کنیم . فوتبال پاره ای از اجتماعی است که  اندیشه های صحیح  و انسانی  و شایستگی ها به سخره گرفته می شوند و در نتیج فوتبال ما چون دیگر مقوله های اجتماعی این جامعه در پی   انداختن کاستی هایش بر گرده دشمن خیالی است

قایقران

قايقران فوتبال ما/تورج عاطف

روزگاران گذشته اند و اين اقليم همچنان در نسيان و بي خردي غرق مي شود
روزگاري قلمي به دلي گره  خورد و جوهرش خون دل  شده و چنين مي نگارد:
"قايقي خواهم ساخت
دورخواهم شد ز دياري
كه مردمانش يادها را نگهبان نيستند"
يادمان مي رود و چنين است كه به تسلي ديگران  دست به تمناي واژه" يادش مانا" مي شويم تا بلكه ملت با حافظه تاريخي صفر دمي ز تكرار خواب آلودگی برون آيند .
امروز ياد آور مردي است كه نخستين افتخار پس از انقلاب ما را برایمان محقق کرد. افتخاراتی که زیاد هم نبودند
روزگاري كه سرنوشت اين ديار به مسير دگري در تاريخ افتاد ، فوتبال ما هم به دست دگران افتاد. همه سوي شعار بی شعور  بودندو ... چنين بود كه فوتبالمان براي المپيك ١٩٨٠ انتخاب شد ولي نرفت تا حسرت المپيك ما چند دهه شود . طرح ٢٧ ساله ها را ثبت كردند تا ناصر حجازي ها را محروم از پوشيدن تيم ملي كنند و ماحصل سومديريت ها شكست بود و ناكامي و درد سرخوردگي و افزوني شعار بي اندكي درنگ در شعور... اتفاقاتی که  هنوز هم بعد از  چند دهه رخ می دهد و شاهد بی کران بی خردی ها هستیم و فوتبال ما غمگین و‌پرخشم است
بازيهاي آسيائي پكن ۱۹۹۰بود.جواناني كه دهداري بزرگ آنها را پس از استعفاي ١٤ نفره بازيهاي آسيائي ١٩٨٦ يافته بود  به بلوغ فكري و خود باوري رسيده و از اقبال  بلند   علي پروين، به دست او افتاده بودند . بازي نيمه نهائي با غول بزرگ فوتبال آسيا كره جنوبي بود . ما باورمان را براي قهرماني از دست داده بوديم زيرا آخرين موفقيت ما مربوط به سال ١٩٧٦و قهرماني در جام ملتهاي آسيا تهران بود اما شوت پسر خوب گیلان زمین  مارا به فينال و سپس به اولین قهرمانی روزهای نا امیدی رساند.
سيروس قايقران يكي از بهترين هاي فوتبال ما بود كه با آن گل جاودانه شد. 
بیست و چهار سال از مرگ ناگهاني او و فرزند دلبندش مي گذرد و امروز بار دگر همه آنهايي كه از كاپيتان بزرگ تيم ملي و ملوان خاطره اي دارند به يادش هستند . قايقراني كه در زمان زندگي مصداق قايقراني بود كه قايقي را برداشت و دل به درياي تنهايي زد تا از ياد برد مردماني را كه ياد را نگهبان نيستند و وای بر ما که امروز این گونه دستهای فوتبالمان خالی از معرفت و وفاداری و عشق و بی گمان قهرمان واقعی و پر شده از پوشالی ها و جعلی های هیچ 
در بندر زیبای انزلی ، همه جا هنوز هم يادي است ز مردي كه باور قهرماني و موفقيت دوباره را به همه ما داد . 
قايقران فرزند ملواني بود كه به نيروي باور به فرزندانش در فوتبال ايران آقايي مي كرد افسوس كه  اسير نا اهلي فوتبالفارسي شد.
 روحت شاد شماره ٩ دوست داشتني  فوتبال ایران زمين
#سيروس_قايقران #فوتبال

پیراهن بنفش

پیراهن بنفش دروازه ها / تورج عاطف             

 امروز تولد  برترین دروازه بان دهه 40 خورشیدی ایران  یعنی عزیز اصلی است  که اگر در کنار ما بود هشتاد وپنج  ساله می شد. عزيز اصلي افتخار شهر تبریز  بوده و هست. مردي كه دونده و كشتي كج كار و دروازه بان و حتی هنر پيشه بود شايد بچه هاي شهر تبريز نداند كه عزيز اصلي  دروازه بان  تيمي بود كه براي اولين بار در  ارديبشهت سال 1347 در استاديوم پير شهر تهران توانست   تیم ملی ايران را به  اولین قهرماني جام ملتهای  آسيا پس از پيروزي بر اسرائیل  برسانند      اما چون   بسیاری از اعضای آن تیم دچار بی مهری شدنداز جمله عزيز اصلی  که  سالها  کسی از او یادی نکرد و همچنان نمی کنند

  شايد دو آتشه هاي پرسپوليس كه اين گونه براي سرداران  نه چندان واقعی این روزهای خود فرياد مي زنند ندانند كه عزيز اصلي تنها بازمانده تيم پرسپوليسي بود كه در پي معامله  مدير پيكان وصاحب پرسپوليس مبني بر خريد پرسپوليس و تبديل آن به تيم پيكان حاضر نشد به تيم پيكان رود و در پرسپوليس ماند و با جوانان پرسپوليس در داربي بهمن سال 1348 وقتي داور گل تساوي محمود خورد بين را قبول نكرد به سوي داور بازي يعني مرحوم حاج ابوالحسن رفت و سيلي بر گوش او نواخت و اخراج شد مرحوم حاج ابوالحسن همان داوري بود كه تماشاچيان دو آتشه دهه 40 پرسپوليس او را تاج ابوالحسن لقب داده بودند!

  شايد همين طرفداران سرخ ندانند  عزيز اصلي در دربي هاي دوم چهار پنجم ششم سنگر بان تيم محبوبشان بود و ممکن است باز هم ندانند كه او اولين دروازه باني است كه در يك بازي بين المللي پرسپوليس از دروازه ارتش سرخ  دفاع كرد همان بازي كه در برابر تيم ارتش كره جنوبي بود و با نتيجه 2 به 0 به نفع سرخ پوشان خاتمه يافت .

 براي  عاشقان فوتبال بايد گفته شود عزيز اصلي دروازه برتر دهه 40 فوتبال ايران است و بسياري معتقدند كه تاريخ فوتبال ايران سه دروازه بان برتر  به خود ديده است که عبارتند از عزیز اصلی دهه 40 و ناصر حجازی دهه 50 و احمد عابد زاده دهه 70 خورشیدی  که هنرمندان در درون دروازه تیمهای باشگاهیشان و  تیم ملی ایران بودند و سالها برای ایران زمین افتخار آفریدند

 عزيز اصلي  پس از اينكه در دارايي مطرح شد و به
شاهين رفت و بعد به پرسپوليس پيوست، هيچگاه پيراهن اين تيم را عوض نكرد و
بيگمان  از جمله محبوبترين و وفادارترين پرسپوليسي های تاریخ بود و به خاطر اينكه بسياري از اوقات با
پيراهن بنفش در دروازه حاضر ميشد به پيراهن بنفش هم معروف شد روحش شاد و یادش گرامی

برگرفته از کتاب ( یک دیوانه فوتبال ) نوشته تورج عاطف

حکایت بهار

حکایت بهار / تورج عاطف

بهار که می رسد  دل به تپش عاشقانه ای می افتد که ناشی از امید است . امید به آغازی دیگر و شاید احوال جهانی که عوض شود .  نزدیک به 5 دهه عاشقانه فوتبال را تعقیب کرد و جام جهانی قطر سیزدهمین جام جهانی است که آن را  به  تماشا خواهم نشست .( اگر عمری باشد )  قصه عاشقانه های من و فوتبال از جام جهانی 1974 آلمان غربی شروع شد و جادوئی که هلندی ها با یوهان کرویف برپا کردند و اولین اشک در پایان فینال آن مسابقات  با باخت یاران کرویف ریخته شد .

جام جهانی 1978 برای من اشک  شوق داشت که شاهد حضور اول تیم ملی کشورم درجام جهانی بودم و چه عجیب بود که اولین بازی ایران با تیم ملی هلندی بود که دیگر  کرویف را به همراه نداشت در جامهای جهانی 1982 و 1986 با شکست  و حذف ناباورانه  برزیل تله سانتانا  اشک ریختم و در جام جهانی 1990  شکست عجیب  تیم  دلنشین آتزوری اشکها را به سمت من روان کرد در جام جهانی 1994  با پیروزی چهام برزیل اشک ریختم و با پنالتی از دست رفته بازیکن محبوبم یعنی باجو این اشک حکایت پارادوکسی در فینال نصیبم کرد.

در جام جهانی 1998 در پایان بازی های تیم ملی کشورم در برابر یوگوسلاوی و آمریکا اشکها را با دو  گانه غم و شادی تجربه کردم و در جام جهانی 2002 بار دیگر با قهرمانی طلائی پوشان سلسائو اشک شادی ریختم .

جام جهانی 2006  و ضربه عجیب زیدان و وداع چنین تلخ زیزو برایم به واقع غم انگیز بود .

در جام جهانی 2010 قهرمانی ماتادورها با بازیکنان بارسلونا تیم محبوبم که از روزگار کرویف به آن دل بسته بودم برایم اشک شوق را به ارمغان آورد جام جهانی 2014 نمایش خیره کننده تیم ملی کشورم در برابر تیم ملی آرژانتین و خوردن  آن گلی  از   ستاره بی چون چرا آرژانتین و تیم بارسلونا در آخرین دقیقه  به واقع درد اور بود

نمایش تیم ملی کشور در جام جهانی 2018  و پیروزی در برابر تیم ملی مراکش و آن  ضربه طارمی در لحظه آخر که به تور تیم ملی پرتغال ننشت برای من لحظه های شادی و غم به ارمغان آورد اما حالا  در سیزدهمین جام جهانی زندگی ام  اگر اشکی باشد باید بر فوتبال کشورم بریزم .  تیم ملی فوتبالی که  ستاره ها را دارد اما در ورزشگاهی به میدان می رود که در بیرون آن دختران ایران زمین را در سرزمین خودشان گاز اشک آور پذیرائی می کنند و قصد دارند ب دلهای آنها که به شوق ایران  می تپید را بشکنند و این همه ماجرا نیست .

فوتبال کشورم برایم جذابیت ندارد . فوتبال سراسر از فساد و دروغ و بی عدالتی و از همه مهمتر تفرقه افکن برای ملتی است  که باید  فوتبال یک پارچه کند  و شاید به همین دلیل بود که امروز در دهمین روز فروردین ما  در دل هایم را با مردان راستین از جنس فوتبال کردم . در سالروز تولد آقا رضا میرزائیان پیشکسوت دوست داشتنی عرصه قلم  فوتبال  در  جشن تولد ایشان و در کنار جناب مهندس مانوسی فر مدیر فرهیخته فوتبال ایران زمین و کاپیتان خاکپور بازیکن با اخلاق فوتبال  حضور داشتم و این بار دل   از سوئی شوق داشت  که   افتخار دوستی با آنان را دارم و از سو ی دیگر  حسرت داشت که چرا فوتبال ما از مردان صالح و شایسته اش بهره نمی گیرد ؟

ای کاش روزگاری رسد که حکایت بهار برای  فوتبال ایران هم روایت شود

برای آینده

برای آینده / تورج عاطف                   

 در بیست و دومین دوره جام جهانی تیم ملی ایران قرار است ششمین حضور خودش در این جام و اولین باری که در سه دوره متوالی در جام جهانی شرکت می کند را جشن بگیرد . تیم ملی ایران که در چهار سال گذشته بیشتر زمانش صرف درگیری های بی حاصل شد چون جنگ  طرفداران کی روش و  جبهه مخالف این سر مربی پرتغالی  از یک سو و فساد و سو مدیریتی که مهدی تاج و تیم همکار او در جذب مارک ویلموتس  اجرا کردند و ناکاررائی و نابخردی هائی که در فوتبال ما  آن گونه بود که  تیم های  پر طرفدار ما محروم از حضور در رقابتهای باشگاهی آسیائی شدند و از سوئی اخباری که در مورد  شرط بندی ها و ارتشاو... به فراوانی به گوش می رسد و سو مدیریتی که امروز در فوتبال کشور شاهیدیم که آخرین آن عزل عزیزی خادم و حضور ناگهانی میرشاد ماجدی بر مسند فدراسیون فوتبال  است ... و حالا برای آِینده فوتبالمان به شدت نگرانیم و چون همیشه دست به دامان استعداد های خود جوش ایران شده  ایم . استعداد هائی که در هر مقطع زمانی اگر زیاد باشند ما به موفقیت هائی چون رسیدن به جام جهانی   را جشن می گیریم و اگر هم  قدرت نابخردی ها بیشتر از استعداد باشد بر ما همان  می رود که در صعود به المپیک و قهرمانی در جام ملتهای آسیا و موفقیت در رقابت های باشگاهی آُیا و موفقیت های تیم های پایه   شاهد آن هستیم و دهه ها است  حسرت  می کشیم  اما بهر حال تیم ملی ما به جام جهانی رسیده است . باید صادقانه بگوییم که هدف ما حضور آبرومندانه در این تور نمنت باید باشد  زیرا در طی چهار سال گذشته ما جز از دست دادن زمان و بی برنامگی هیچ عملکردی نداشتیم . اوضاع آنقدر از بعد  مدیریتی خراب است که به بانوان ما برای بازی  تیم ملی کشورشان در برابر لبنان بلیط می فروشند اما مانع حضور آنها در ورزشگاه می شوند و سریال همیشگی " کی بود کی بود من نبودم " را می شنویم .

 تیم ملی ما  با  نیاز مند تقویت  است . انجام بازیهای تدارکاتی و حضور در تور نمنتهای دوستانه و بازی در برابر تیمهای صاحب نام  بدون هیچ ترس و واهمه  و بی گمان نگاه ویژه ای باید به بخش بدن سازی و آنالیز و کوچینگ تیم ملی باید  داشت .  تیم ملی ما  در جام جهانی نمی تواند دل به ستاره های درخشان خود در صحنه ُآسیائی داشته باشد عرصه تیم ملی در جام جهانی فرق می کند آنجا کهکشان ستارگان جهانی است . تاکتیک و کوچینگ و آمادگی روانی و جسمی  باید در عرصه جهانی باشد امید که فکری و طرحی و نیتی برای پیشرفت وجود داشته باشد

شگفتی های آتزوری

 

" شگفتی های  آتزوری " / تورج عاطف                                        

  یکی از بزرگترین شرکت کنندگان  تاریخ جام جهانی  یعنی تیم ایتالیا یا لاجوری ها و یا به زبان ایتالیائی آتزوری  قرار است که برای دومین دوره متوالی غایب بزرگ این مسابقات باشد. ایتالیا که از با سابقه ترین تیمهای حاضر در این تور نمنت  با 18 دوره حضور و یکی از پر افتخار ترین تیمهای این جام با 4 قهرمانی که در دو دوره 1934 و 1938  به طور متوالی صاحب این جام شده است و دو نایب قهرمانی و یک عنوان سومی و یک عنوان چهارمی را دارا می باشد حالا در تاریخ خود موفق به کسب  یک  شگفتی البته  از نوع منفی آمیز شده است آنها در دو دوره متوالی  یعنی در جامهای جهانی 2018 و 2022 ملقب به غایب بزرگ رقابت  شده  اند  .  باخت آنها به تیم مقدونیه شمالی بسیار عجیب تر  از فینال جام جهانی 1934 و رفتاری است که تماشاگرانشان با  یکی از بازیکنان تیم چک اسلواکی سابق پس از زدن اولین گل فینال انجام دادند و یکی از بازیکنان آنها را با سیم بستند و یا این که  در جام جهانی 1938 در اولین بازی با پیراهن سیاه فاشیستها و ادای احترام به سبک فاشیستها مراسم قبل از بازی را انجام دادند . شکست آنها بی تردید  وحشتناک تر از باختشان به تیم کره شمالی و طوفان زرد جام جهانی 1966  بود و یا این که شگفتی این باخت کمتر از شگفتی پیروزی بر برزیل افسانه ای  تله سانتانا در جام جهانی 1982  و قهرمانی در آن

تورنمنت نبود . باخت در مرحله  پلی آف انتخابی دردناک تر از  باخت در ضربات پنالتی در خانه آتزوری ها در جام جهانی 1990وضربه پنالتی باجو در فینال 1994 آمریکا  بود که توپ را به آُسمان فرستاد تا طلائی پوشان برزیلی به سومین قهرمانی خود برسند و بی گمان شرم آورتر از بحران کالچو پولی  در بحبوحه درخشش آنها در جام جهانی 2006 بود که قهرمانی  چهارم ایتالیا در تورنمنت جام جهانی را منقش به فساد حاکم بر فوتبال آن کشور نمودو بحرانی که اعتبار مسابقات سری آ را خدشه دار کرد  .

حالا ایتالیا توانست به تیمهائی چون چک اسلواکی قهرمان اروپا 1976 که در جام جهانی 1978 و دانمارک قهرمان اروپا 1992 که در جام جهانی 1994  و یونان قهرمان یورو 2004 که در جام جهانی 2006 صعود نکرد ملحق می شود که علی رغم داشتن عنوان قهرمانی اروپا 2020 در جام جهانی 2022 غایب است . ایتالیا سرزمین زیبائی  و هنر و صد البته موطن تراژدی های مشهور چون رومئو و ژولیت حالا به زشتی و بی هنری و تراژدی فوتبالش مشهور است و باید چشم به آینده دوزد     

تیم ملی و داستان تکراری

تیم ملی و  داستان تکراری  / تورج عاطف  

تیم ملی ایران قرار است که برای ششمین بار در تاریخ فوتبال خود پای به جام جهانی گذارد و در این تاریخ پر ماجرا برای اولین بار است که تیم ملی در سه دوره متوالی  عضوی از کاروان جام جهانی می شود . در سه دوره اخیر همواره آرزوئی در اذهان  فوتبال دوستان  ما بوده است که به دور دوم بازیها صعود کنیم و این اتفاق در دوره پیشین جام جهانی و در گروهی که در نگاه اول بسیار سخت می نمود بسیار به واقعیت نزدیک شد و شاید اگر آن تک به تک را طارمی به تور دروازه پر تغال می دوخت اوضاع امروز فوتبال ما بدتر بود ؟ ! چرا از واژه " بدتر " استفاده می کنم ؟ زیرا معتقدم ما با اوهام و خیالات و گزافه گوئی خیال رفتن در جمع تیمهای برتر گروه های اولیه جام  جهانی داریم . می پرسم ما به چه دلیل خود را شایسته صعود به مرحله دوم جام جهانی می دانیم ؟آیا مدیریت و برنامه ریزی و ابراز کافی ( کادر فنی برتر – لیگ باشگاهی  شایسته -  بازیهای تدارکاتی مناسب –  ...) داریم ؟ نگاهی به تیم ملی کره جنوبی و نمایش دلپذیر آنها در برابر تیم ملی کشورمان بیاندازید  آیا اگر در گروه ما تیمی دیگر چون استرالیا و عربستان سعودی ... وجود داشت آیا باز هم تیم ملی ما قادر بود به جام جهانی برود ؟ در طول بازیهای تیم ملی در مسابقات چند بازی تاکتیکی  و منسجم از تیم ملی شاهد بودیم ؟ از آنهائی که فوتبال را به صورت حرفه ای تر دنبال می کنند می پرسم آِیا تیمی که خواهان حضور در مرحله دوم جام جهانی است می تواند  مدافعین ثابت و منسجم در سمت چپ و راست خود نداشته باشد ؟آِیا تیمی که خواهان حضور در مرحله دوم مسابقات جام جهانی است و باید  صدر نشینی خود را حفظ کند  در زمین حریف به فکر تساوی است و با ترکیبی غیر متعارف به میدان می رود ؟ آیا تیمی که با یک گل خورده به رخت کن در پایان نیمه اول می رود در نیمه دوم یک هافبک تدافعی ( مهدی پور ) چرا این بازیکن در نیمه اول روی نیمکت بود تا نور افکن  در پست غیر تخصصی بازی کند ؟و عارف غلامی که یک مدافع مرکزی است را در دفاع راست بگذارد ؟ راستی کسی می داند چرا بازیکنانی چون دانیال اسماعیلی فر هیچگاه آزمایش نمی شود ؟ آِا اسماعیلی فر و حردانی بدتر از امثال شجاع خلیل زاده در دفاع راست بودند ؟ چرا نور الهی افت کرده  به تیم ملی دعوت می شود اما خبری از امید ابراهیمی نیست ؟...

چرا  وقتی متوجه می شویم قلی  زاده کمکی به دفاع راست تیم ملی نمی کند و مدافع چپ  کره جنوبی همه کار می کند او را عوض نمی کنند و او را پس از آمدن  صیاد منش به سمت چپ می برند تا با سانترهای وحشتناک خود سوهان روح تیم شود ؟ چرا تیم ملی   وقتی یک گل عقب است با دومهاجم  بازی نمی کند ووقتی این فاصله دو برابر می شود باز هم  با تک مهاجم تا دقیقه 89 بازی می کند ؟تعویض کریم انصاری فرد در دقیقه 89  به چه دلیل صورت می گیرد ؟ چرا جناب اسکوچیچ و کادر فنی این تیم نمی داند ترابی به مراتب جانشین شایسته تری برای جهانبخش در جناح چپ  تیم ملی به نسبت حاج صفی است؟  چرا  فوتبال ما سعی دارد بی دلیل خیالبافی کند ؟ چرا اگر قرار است به جام جهانی برای کسب تجربه ای دیگر برویم آن را اعلام نمی کنیم ؟ آخر تیم ملی که در 4 سال گذشته  جز آن که در دامان فساد و جهل و دلال بازی و ... غرق شود کار دیگری نکرده این همه رنج به اذهان عاشقانش می دهد ؟

ال  کلاسیکو بهاری

ال کلاسیکو بهاری / تورج عاطف                          

 دراولین ساعات از اولین روز بهار بازی بزرگ فوتبال جهانی را با فوتبال به استقبال بهار برد . چند ساعتی پس از دربی  دلا کاپیتاله که   برنده آن نبرد کلاسیک رمی  کسی جزی سر مربی اسبق تیم رئال مادرید و کمک مربی و مترجم اسبق تیم بارسلونا یعنی خوزه مورینیو نبود دو تیم  بزرگ جهان یعنی رئال مادرید و بارسلونا به مصاف هم رفتند .    اتفاق بزرگ پیش از بازی غیبت کریم بنزما کاپیتان و رهبر این روزهای رئال مادرید در بازی بود . اتفاقی که  در طول بازی شاهد بودیم چه ضربه مهلکی هم از بعد تاکتیکی تیمی و هم از جنبه روحی به قوهای سنتیاگو برنابئو زد  و در سوی دیگر رهبر بارسلونا  این بار روی نیمکت بود و پس از سالها شاهد بودیم که فرماندهی قاطع  تحت عنوان سر مربی    قهرمانان کاتالان را رهبری می کرد .  در ترکیب اولیه  مشخص بود که دو سر مربی چیدمان  شطرنج گونه در این بازی فوتبال داشتند . رئال مادرید که شاهد نفوذ های بی امان آلبا و همکاری او  با فران تورس بود  والورده را در سمت چپ  خط میانی خود در جلوی کارواخل گذاشته بود  تا موج حملات بارسلونا را در جناح برترش یعنی سمت چپ خنثی کند و در سوی دیگر بارسلونا برای جلوگیری از نفوذ های وینیسیوس  جونیور  از سمت راست خط دفاعیش آراخو را در دفاع راست به جای آلوز و دست که مردان  ثابت این پست هستند گمارده بود . اراخو در اوایل بازی چندین بار دچار مشکل شد و اگر  ترشتگن نبود شاید رئال مادرید زودتر به گل اول  برسد .ژاوی برای خنثی کردن وینیسیوس راه کار را در  یک  واژه یافت " مالکیت توپ "

 بارسلونا برای حفظ توپ با تمامی وجود می جنگید و به محض این که توپ را از دست می داد  برای بازپس گیری همه کار می کرد و این گونه بود که  لوکا مودریچ  و تونی کروس از جریان بازی خارج و در نتیجه  ارتباط رئال با وینیسیوس و رودریگز قطع شد  و این همه ماجرا نبود بر خلاف آرائو و دمبله از سمت راست و آلبا و تورس در سمت چپ  زوجهای ناچو و وینیسیوس و کارواخال و والورده   در کناره های زمین کاملا ناموفق بودند .  درخشش کناره های بارسلونا باعث شد که اوبا میانگ  ستاره بازی باشد و درخشش او باعث شد که کورتوا هم  درخشانترین بازیکن   رئال در این بازی چون بهترین  بازیکن لالیگا  در ماه فوریه باشد .

نیمه دوم با ورود کاماوینگا و دیاز  رئال به دنبال جبران دو گل خورده بود  اما گلهای دقایق  اولیه نیمه دوم  فران تورس  و اوبا میانگ در دقایق 47 و 51 همه نقشه های رئال را نقش بر آب کرد  . رئال بدون رهبر و بارسلونا با رهبری ژاوی    در روند برتری کاتالان ها و افت رئال تا پایان بازی هیچ تغییری نکرد .

 بازی ال کلاسیکو فرصتی برای بود تا شاید عاشقان بارسلونا بهار دیگری را باور کنند و طرفداران رئال را  به این فکر بروند که  وابستگی فراوان به بنزما چون وابستگی های  بارسلونا به مسی  نگران کننده است