خبر نگار

نگارش بی نگار / تورج عاطف                                         

جائي كه عشق باشد خدا هم هست

 گاندي

امروز را به نام روز خبر نگار اسم گذاري كرده اند وعلت آن کشته شدن خبرنگار ایرانی  توسط طالبان  در سال 1377 بوده است  و امروز در حالی  به بزرگداشت این روز در ایران می نشینیم که بسیاری از روزنامه هائی  که نه دغدغه انتشار و نه فروش و نه ادامه کار دارند مشغول به تطهیر کردن طالبان هستند ! در دنيائي  كه خبر نگاري يكي از خطر ناك ترين شغلها بوده و در سراسر گيتي  انواع مخاطرات  قلم به دوستان وقايع نگار را تهديد مي كند ظلم به خبر نگار واژه چندان غريبي نيست و از اين رو ياد آوري روز خبر نگار و تبريك به آنها بی گمان در حدشوخی است

 تعارف  درد خبرنگاري را  حس مي كنم وسالها بعنوان   رفیق  در كنارشان   بوده و تا حدي اندك مي توانم غم و شايد بهتر باشد بگويم خطر قرباني شدن  را كه عشقي به نام ” خبر نگاري ” ايجاد مي كند را درك كرده و آناني را كه ملقب به اين عنوان شده اند را تمجيد كنم .آنها می جنگند اما سرانجام ازقلم آنها سو استفاده می شود  وگوشه نشین می شوند یا گوشه ای در نسیان و یا کنجی در زندان ..

سالها است  شاهدم كه حوزه ورزش نيز چون بسياري ديگر از حوزه هاي ديگر جامعه به قشر خبر نگار جفا مي كنند و كار  به گونه اي است كه خبر نگار باید بی نگارش یعنی حقیقت زنده بماند !

 نوشتن و آگاهي دادن و اطلاع رساني اين روزها در دنيا ديگر تنها يك وظيفه نيست بلكه تبديل به يك فداكاري شده و راههاي حصول به حقيقت و آگاه نمودن روز به روز سخت تر و كم كم  تبديل به يك معجزه  شده است و به اين دليل است كه اين روزها از روزنامه نگاري و خبر نگاري شغلي در حد سلحشوري  و شواليه گري و دلاوري دوران قرون وسطي  بايد  ياد كرد و شايد به اين دليل باشد كه بايد همه روز را روز بقا برای  خبرنگاری  دانست و بی گمان باید به جمله گاندی استناد کرد که خدایگان حقیقت و حقیقت یابی تنها با عشق می نگارند

 سالها است که توهین و تهدید و توبیخ  در ازای تحسین و تشویق و تبریک سهم خبرنگاران است از این رو آرزو می کنم به روزگاری رسیم که این حکایتها به تمامی رسدو خبر رسانی نه جرم باشد و نه مستوجب تنبیه و نه قرار باشد رنج  تحمل نادانان را بکشد  تا آنگاه روز خبرنگار همراه تهنیت باشد

حکایت تکراری لالیگا

 

حکایت تکراری لالیگا/ تورج عاطف

برگرفته از کتاب« عشق فوتبال» نوشته تورج  عاطف

تابستان پر ماجرایی برای لا لیگا رخ داده  است و بزرگان زیادی لالیگا را ترک کرده اند در نزد قوهای سنتیاگو برنابئو شاهد خداحافظی غولهایی  چون  زین الدین زیدان  از سر مربیگری تیم  و انتقال کاپیتان راموس به پاری سن ژرمن و رافائل واران به منچستر یونایتد بودیم اتفاق عجیب تر اعلام ترک لالیگا و بارسلونا از سوی کاپیتان بارسلونا و مردی که ۱۷ سال با بارسلونا به همه افتخارات ممکن رسید یعنی لئو مسی بود . این اتفاقها  جهان فوتبال را به شگفتی برده است در حالیکه تاریخ لالیگا با این مسئله یعنی خداحافظی ستاره های لالیگا در جائی دور از لیگ کشور اسپانیا  بیگانه نیست

باید بگوئیم که همه ستاره های  تاریخی بارسلونا چون پائولو آلکانتارا دومین گلزن برتر بارسلونا در تاریخ و کارلوس پویول نیستند که همه عمر بازیگری خود را در اسپانیا گذرانده باشند و به فهرست  فوق ستاره های بارسلونا که بازیگری خود را در جائی به غیر از لالیگا به اتمام رسانده اند نگاهی   دوباره باید انداخت  تا متوجه شویم لالیگا چندان با فوق ستاره های خود پیوندهای جاودانه ندارد .

 در تیم بارسلونا بازیکنی چون لوئیز سوارز میرامونتس بازی کرده است که تنها اسپانیائی تاریخ است که توپ طلا را کسب کرده است (دی استفانو  ستاره فقید رئال مادرید و فاتح دو توپ طلا اصلیت آرژانتینی دارد ) او در بارسلونا یک ابرستاره بود اما فوتبالش را در اینتر میلان ادامه و در سامپدوریا به اتمام رساند .جوزپ سامیتیر ملقب به خرچنگ طلائی و نمادی مهم از بارسلونا در نیس فرانسه  از فوتبال خداحافظی کرد به این لیست می توانیم کومان و کریوف که در فاینورد و کوبالا که در تورنتو فالکنر و اینیستا که به ژاپن رفت و پپ گواردیولا  که در الاهلی و ژاوی که در السد قطرخداحافظی کردند می توان اضافه کرد .

این اتفاق در رئال مادرید هم  تکرار شده و ستارگان بزرگی  چون ریکاردو زامورا ( جایزه زامورا از نام او به بهترین دروازه بان فصل  هر سال داده می شود ) وفرناندو هیررو و رائول گونزالس و ایکر کاسیاس...اشاره داشت که در نیس فرانسه  و بولتون انگلستان و کاسموس نیویورک و پورتو پرتغال  از دنیای بازیگری خداحافظی کردند همان طوری که کریستیانو رونالدو نمونه دیگری از فوق ستاره هائی است که بی وفائی لالیگا را تجربه کرده است  و حالا سخن از مسی است که گفته می شود پس از ولخرجی های مالکان اماراتی سیتی  در به خدمت گرفتن جک گریلیش بعید است به آبی های منچستر بپیوندد و شاید به رفقایس نیمار و دی ماریا به پاریس سن ژرمن بپیوندد و‌قرار است مالک قطری همچنان  آتش بازی کند و در یک سال کاپیتانهای الکلاسیکو های سالهای گذشته را هم تیمی کند!  دنیای بی وفایی حالا به جهان کرونایی پیوند خورده است تا داستان لالیگا دوباره فصل تکراری بی وفایی را نگارش کند

تکراری ترین رکورد

تکراری تلخ / تورج عاطف                                   

پرسپولیس  به گلات رسید . اصطلاحی که چون پوکر و هت تریک و ...با قهرمانی های متوالی ارتش سرخ به گوش فوتبالدوستان ایران آشنا می شوند . رکورد پنج قهرمانی پیاپی  در حالی برای ارتش سرخ بوجود آمد که در واقع رکورد قبلی چهار قبلی پیاپی یا  پوکر هم در دست آنها بود . امروز سخن از کمترین باخت و کمترین گل خورده و معدلهای درخشان  امتیازگیری در خانه و دور از خانه می شود اما وقتی در جشن  پایانی  به تیم نگاه می کردیم تکراری های تلخ هم به گوش می رسید

 تیم را می توان حفظ کرد ؟

 تیم می تواند تقویت شود ؟

 تیم می تواند با توجه به  جریمه های فیفا با کسری امتیاز  و حکم  محرومیت  از نقل و انتقال مواجه نشود ؟

و....

خبرنگار صدا و سیما به سراغ جعفر سمیعی می رود و دوباره از او همان سوالاتی را می کند که  در کل تاریخ سازی پرسپولیس از لیگ 16 تا به امروز از طاهری و گرشاسبی و ایرج عرب و محمد حسن انصاری فرد و مهدی رسول پناه  پرسیده بود . براستی در کنار از دست دادن ستاره باید به رکورد تغییر مدیریت هم اشاره کنیم . پرسپولیس در طی  دستیابی به گلات شش مدیر عامل داشته است که هر کدام نه تنها نتوانستند از بدهی های تیم بکاهند بلکه  عرب و انصاری فرد .. آن را چند برابر هم کرده اند . پرسپولیس دو بار به فینال لیگ قهرمانان آسیا در این سالها راه یافت تا آرزوی دیرین خود را به واقعیت برساند و بتواند در کنار قهرمانی در جام در جام آسیا اولین تیم ایرانی باشد که دومین جام در قاره کهن را هم بیاورد اما هر دفعه زمانی به فینال رسید که یاران کلیدی خود را از دست داده بود . پرسپولیس در آغاز لیگ بیستم در تمامی خطوط خود ستاره هایش را از دست داد . بیرانوند در دروازه ترابی در خط میانی و علیپور در خط حمله و در ادامه شجاع خلیل زاده و بشار رسن هم به آنها اضافه شدند وبا این همه یک بار دیگر موفق شد قهرمان ایران شود  اما چرا تکرار تلخ بی تدبیری مدیریت متوقف نمی شود ؟ روز گذشته صالحی امیری رئیس کمیته المپیک ایران در پاسخ به نتایج ضعیف  کاروان المپیک ما تا  امروز جملات کلیشه ای را عنوان کرد و علت شکستها را به سطح پایین ورزش و نه مدیریت ورزش ما ربط داد  آیا قرار است باز هم در عرصه های بین المللی سخن از امکانات بالای مالی تیمهای عربی و خاور دور بکنیم ؟ در هیچ کجای دنیا تیمهای قهرمان را تضعیف نمی کنند اما  در مورد پرسپولیس این گونه نیست  و این تکراری  سو مدریت همچنان ادامه دارد و رکوردهایش با رکودهای اقتصادی  و مدریتیهمراه است  افسوس