رنگ رخساره

رنگ رخساره  / تورج عاطف

         گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست

رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر

" سعدی "

حکایت پرسپولیس این روزها مصداق کاملی از این بیت شعر سعدی است . به نظر می رسد که افکار درون تیم که به مصداق زبان سعدی "ضمیر" نامیده می شود چندان شاد نیست . پرسپولیس این روزهای یحیی گلمحمدی باید رنگ رخساره ای داشته باشد چون دقایق اول بازی با پدیده  گلگون باشد و با تمامی امید و اعتماد به نفس به میدان آید و به دنبال پریشانی هائی که رسانه ها و مدیریت های سابق ساخته اند بی گمان نگردد. پرسپولیس این روزها بیش از آن که از بحران مالی و عدم توفیق در فصل نقل و انتقال و قهر بازیکنانی چون رادوشویچ و ... سخن بگوید باید به اندرون پریشان خود سرو سامانی دهد . پرسپولیس این فصل علی رغم از دست دادن نفرات زیاد و جدال نابرابری که فوتبال دولتی  برایشان فراهم دیده  به احوال خویش سرو سامانی دهد . هنوز معلوم نیست که چرا پرسپولیس  نمی تواند مانع افت بازیکنانش شود ؟ پرسپولیس از أسیا حذف شده است و شاید بسیاری از بازیکنان که در خیال خود بازی در لیگهای اماراتی و قطری را سرلوحه کار خود قرار داده بودند نا امید شدند اما می پرسیم اگر روحیه خوب چون تیم برانکو و تیمی که برای اولین بار با گلمحمدی به آُسیا رفت را نداشته باشند می توانستند شانسی در آسیا داشته باشند ؟ پرسپولیس تغییر سیستم در بازی در مقابل پدیده داد و سعی کرد که  سه دفاعه ترکیب خود را بچیند . به نظر  می رسید که هماهنگی بین دو بازیکن تاجیکستانی در جناح  راست دفاعی بتواند  کمکی به جناح آشفته پرسپولیس که مردانی چون شیری و نعمتی را در آن آزموده بود را بدهد اما شاهد بودیم که پرسپولیس دقیقا از همان جناح گل خورد . در صحنه گل   شاهد بودیم که حامد لک دوباره  خروج ضعیف داشت و سوال تکراری را در اذهان آورد که داود فنائی چه توضیحی در مورد ضعف دروازه پرسپولیس دارد ؟ حامد لک در چند مورد هم با شانس و اقبال فراوان گل دوم را نخورد و خروجهای بد زیادی را داشت .

پرسپولیس در بازی در برابر پدیده   و  سوالات  مهمی را در اذهان سرگردان کرد .

  1. چرا پرسپولیس در حالیکه  با اخراج بازیکن پدیده با یک یار بیشتر بازی می کند باز هم آن برتری را نداشت در حالیکه دروازه بان پدیده یعنی علیر ضا حقیقی مصدوم بود و شاهد بودیم که چقدر این تیم ضربه پذیر بود ؟
  2. چرا اخراجهای گلمحمدی اینقدر کلیشه ای و دیر انجام می شود و در حالیکه از اواسط نیمه دوم تیم تحت فشار بود  تیم سعی نکرد با دو مهاجم بازی کند و یا به بجای سرلک  بازیکنی چون شریفی به میدان بیاید
  3. این که شیری دارای کیفیت کافی برای بازی در پرسپولیس بود را همگان می دانند اما می پرسیم چه زماین قرار است افت بازیکنانی چون آقائی و عبدی و لک ... به اتمام برسد

4/ پرسپولیس چه زمانی باید رنگ رخساره بهتری بگیرد ؟

رویایی به نام کریستیانو رونالدو

رویایی به نام کریستیانو رونالدو/ تورج عاطف

"زیستن در رویا "

 من در یک رویا زندگی می کنم و هیچگاه نمی خواهم از آن بیدار شود

( کریستیانو رونالدو )                   

پرتغال  در آغاز قرن هفدهم  توانستند که  برزیل را بعنوان  مستعمره خود تصرف کنند .آنها بیش از دویست سال به حکمرانی خود در برزیل ادامه دادند و سر انجام پس از کشمکش های فراوان  توانستند که در دهه دوم قرن نوزدهم به استقلال برسند . قصه فوتبال برای برزیل و پرتغال به گونه دیگری است و اگر روزگاری برزیل را بخشی از پرتغال می دانستند در دنیای فوتبال به پرتغالی ها لقب برزیل اروپا را داده اند که علت این امر  تنها ارتباط به زبان مشترک این دو کشور ندارد بکه به نوع فرهنگ فوتبالی و فلسفه مسترک فوتبالشان ربط دارد . 

شاید برزیلی ها با کسب پنج عنوان قهرمانی در جام جهانی به خود ببالند اما در عرصه های انفرادی پرتغالی سه بازیکن را به جهان فوتبال معرفی کرده اند که 7 توپ طلائی را برده اند در حالیکه در طول تاریخ برزیلی ها 4 بازیکن داشته اند که تنها توانسته اند 5 توپ طلائی را ببرند .  از شماره ده مشهور تیم ملی پرتغال در جام جهانی 1966  یعنی  اوزه بیو سخن گفتیم اما پرتغالی  یک شماره ده مشهور در تیم رئال مادرید یعنی لویز فیگو هم داشته اند که در تیم ملی شماره  7 را به تن می کرد این دو بازیکن هرکدام یک عنوان برترین بازیکن جهان را به دست آورده اند اما بی گمان  مشهور ترین شماره 7 فوتبال پرتغال  کسی نیست جز کریستیانو رونالدو که چون فیگو در اسپورتینگ لیسبون مطرح شد و در  فوتبال اسپانیا  و در تیم رئال مادرید چون فیگو بازی کرد و  بعد به ایتالیا  رفت و بر خلاف فیگو در تیم رقییب مشهور اینتر میلان یعنی یوونتوس بازی کرده است و البته تا به امروز که این نوشته را می نگارم و تولد سی و هفت  سالگی اوست  صاحب 5 توپ طلا است .

به واقع زندگی کریستیانو  رونالدو چون یک رویا است  هرچند که از آغاز این گونه نبود . او در خانواده فقیری پا به عرصه وجود نهاد و در چهار ده سالگی  بخاطر آن که صندلی  را به سمت معلمش پرتاب کرده بود از مدرسه اخراج شد و از آن زمان تصمیم گرفت که یک فوتبالیست حرفه ای شود و به واقع بهترین شد تا به رویای خود برسد  او مردی است که توانست  نه تنها به رویای خود برسد بلکه با قهرمان کردن پرتغال در یورو 2016   به نوعی برزیل اروپا را هم به یک افتخار ملی رساند افتخاری که بارها در کسب آن ناکام بودند .کریستیانو رونالدو با گلهائی که در بازی جام حذفی فصل 2021/ 22 در مقابل اینتر میلان به ثمر رسانید توانست رکوردار بهترین گلزن تاریخ در مسابقات رسمی را به دست آورد و بی گمان با روندی که در پیش گرفته است می تواند بهترین گلزن رده ملی تاریخ هم  بشود.

 قصه قهرمانیها  و افتخارات او بی کران  هستند  سفری که او از اسپورتینگ شروع کرد و بعد به منچستر و سپس به رئال مادرید و  یوونتوس در حالی که این نوشته را می نگارم  دوباره به  شیاطین سرخ محبوب منچستر برگشته   است  و همواره این نقل و انتقالها   با افتخارات بی شماری همراه بوده است و شاید راز این همه قهرمانی تنها در همان   نکته ای باشد که کریستیانو رونالدو  با آن زندگی می کند  او رویا را خلق می کند تا در آن  همواره زندگی کند

 

حکایت محراب

 

حکایت محراب/ تورج عاطف

او مردی است که هم سپید بود و هم سیاه امروز روز سیاه کوچ او است و هم روز سپید میلادش
او مروارید بود و لقب مروارید سیاه را به او دادند
او پاک بود و بی غل و غش و انسان و یک ورزشکار واقعی اما در تنها حضورش در سینما در فیلم علفهای هرز بازی کرد
او به شاهین و پرسپولیس عاشقانه خدمت کرد اما جوابش  بی مهری بود
آنهائی که امروز از ادب و انسانیت و پیش کسوت سخن می گویند همان هائی بودند که در جوانی خامی کردند و بزرگ مردانی چون منصور خان امیر آصفی و محراب را با جسارت از فوتبال راندندو بعد ها ...
محراب شاهرخی امروز رفت و همین امروز آمد محراب بخاطر رفاقت به المپیک 1964 نرفت  آن روزها رفاقت معنی دیگر داشت و....
امیر خان یزد جردی پیشکسوت روزنامه نگاری سالها پیش چنین در رثای محراب  نوشتند
(( عمو )) چه بی خبر !
 آخر چرا اینقدر زود رفتی ؟!
 چرا اینقدر ناگهانی و بی صدا ؟!
 . . . و اما  هرچه آن (( محراب )) درون میدان پر هیاهو بود و بمب افکن !
 (( محراب )) برون میدان ، بی سرو صدا بود و سر به زیر و مظلوم و هیچ چیز نداشن جز  دلی که  به اندازه تنهایی هایش بزرگ بود   .
 (( عمو )) چه آرام رفت . . .
 (( عمو )) چه بی صدا رفت . . .
 (( عمو )) چه بی خبر رفت . . .

عمو در جشن تولد ۴۹ سالگی سپیدی تولد را به سیاهی هجرت پیوند زد 
و بی خبر رفت اما ای کاش هیچگاه او را از یاد نبریم او که در این فوتبال تنها دهنده بود او جوانی و انرژی و عشق و حتی جان خود رابرای پرسپولیس و شاهین و مردم داد اما بی صدا رفت
امروز از شاهین خبری نیست
و در پرسپولیس غریبه ها تنها  سرو صدا می کنند و اصولا این فوتبال دیگر دیدنی نیست . فوتبال بدون دل عاشق و ساقهای هنرمند  که دیدن ندارد. این روزهای سیاه باید می آمدند زیرا فوتبال ما هم مثل خیلی چیزهای دیگر این اجتماع اسیر زاهدانی بود که  جلوه در محراب و منبر می کردند و در خلوت چه بر سر عاشقانی چون محراب می کردند . دیار تزویر و ریا باید هم سیاهی را مشق می کرد

اما مروارید سیاه یکی بود
محراب یکی بود
عمو یکی بود
عشق با او یگانه بود

فوتبال و فوتبالیستهای آن روزگار هم یکی بودند 
یادش گرامی

رویای پیروزی

 رویای پیروزی ....../ تورج عاطف                     

یکی از مشهور ترین فیلمهای سینمای جهان " برباد رفته " است .  اثری که ویکتور فلمینگ بر اساس رمان مشهوری به همین نام توسط  مارگرت میچل نگاشته شده بود  کارگردانی و بر روی پرده سینما آورد  .  بخش عظیمی از فیلم ارتباط به حوادثی که در طی جنگ داخلی آمریکا است که در قرن نوزدهم رخ داده است در یکی از سکانس های مشهور فیلم رت باتلر که ایفاگر نقش او کلارک گیبل است وقتی از او پرسیده می شود که شانس پیروزی جنوبی ها بر شمالی ها را چقدر می داند از حقیقت با صراحت سخن می گوید . حقیقتی که پیروزی بر شمالی ها سخت است زیرا آنها کارخانجات اسلحه سازی و کشتی سازی دارند اما جنوبی ها مزارع پنبه و عده ای خود خواه ووقتی مسائل زندگی خصوصی او  بخاطر این اظهار نظر صریح مورد حمله قرار می گیرد از جماعتی عذرخواهی می کند  که رویای !  پیروزی آنها را خراب کرده است .

شب گذشته پس ازششمین صعود تیم ملی ایران به جام جهانی و به صف شدن وزیر ورزش و رئیس کمیته المپیک و معاون ریاست جمهور ... برای سهم خوا هی  بیشتر از این صعود ! ناخود آگاه به یاد  ترکیب " رویای پیروزی " فیلم و کتاب " بر باد رفته " افتادم . تیم ما برای ششمین بار به جام جهانی رفته است اما براستی  باید غرق شادی و سرور بیش از اندازه شد ؟ این که بسیاری از کشورها خواهان حضور در جام جهانی هستند و هم اکنون حضور تیمهائی چون ایتالیا و پرتغال ...  در این تور نمنت با تردید های بسیاری مواجه می شود دلیلی می شود که ما  همه چیز را در ورای این صعود از یاد ببریم ؟

ابتدا  باید بپرسیم چرا در حالی که فوتبال ما چون بسیاری دیگر از مسائل اجتماعی  ما غرق در فساد و سو مدیریت و  آینده نامعلوم هستند و نتیجه آن حذف تیمهائی چون استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا است باید از یاد ببریم که سرمایه هائی چون تا ج و پرسپولیس را به یغما برده اند ووعده سر خرمن حضور این تیمها در بازار بورسی می دهند که هزاران نفر ایرانی را به خاک سیاه نشانده است  دوباره بدهند و حالا سخن از رویای شیرین می کنند ؟

یازده ساله بودم که تیم ملی فوتبال ما  برای اولین بار در جام جهانی آرژانتین 1978 شرکت کرد جائی که بعدها فهمیدم قهرمانی اول آرژانتینی ها  در جام جهانی  برای پوشش گذاشتن بر جنایتات ژنرالهای آرژانتینی بدست آمد  و این برای باراول نبود که فوتبال عاملی  شد که چون حکایت مارکس گونه از آن بعنوان " افیون توده ها " نام می برند .  نزدیک به ربع قرن از فوتبال نوشته ام اما باید بگویم در روزهائی این چنین سخت بر اقتصاد و مسائل بغرنجی که بر این کشور می گذرد ترجیح می دهد رویای پیروزی خراب کنم و از جام جهانی رفتن  شادمانی نکنم . فوتبال سراسر از دروغ و تزویر و شیادی و فساد و خشونت  ... که نمونه بارز آن جماعتی است که فقر این ملت با نماد کولبری و فرهنگ این دیار با نماد نویسندگی را به سخره می گیرند نمی تواند مورد احترام باشد  برای من که شاهدم که کودکان سرزمین ساعتها  در جلوی مغازه ای  التماس می کنند که کسی برای آنها یک بسته بیسکویت بخرد و زنان کشورم  آنقدر مورد بی احترامی قرار می گیرند که  حضورشان در ورزشگاه ها نیاز به حکم دارد و مردمانی که هر روز غمگین تر و فقیر تر و نا امید تر می شوند  و ...زمانی فوتبال و جام جهانی مهم است که  فوتبال تبدیل به " افیون توده ها " و عاملی برای حکمرانی نابخردی نباشد