تاریخ ما نشان داده است که دنبال ناجی می گردیم کسی که بخواهد ما را از خویشتن خویشمان در آورد و به سوی تعالی ترین اهداف ببرد اما مشکل ما این است که این تصویر ناجی را بر روی هر رخی امتحان کرده و می کنیم و دوست داریم  که به ما راه نجاتی دهد که صد البته و افسوس بی کران که ره  ترکستان دستاوردشان بوده تا راه نجات  که نمونه هائی از آن را اینجا بیان می کنم

 

1/ / حکایت  اول ناجی این دیار شاید اما در نوع خودش جالب است فیلم بوی گندم با بازی مصطفی زمانی و الناز شاکر دوست و پولاد کیمیائی و رضا یزدانی ... می خواست  ناجی خلیج فارس و یگانگی آن باشند ! در این فیلم شاهد بودیم سینمای ملو درام و سینما غم پرور و سینمای تماشاگر گریز می خواست از حماسه خلیج فارس دفاع کند   نگاهی به فیلم می کنیم جماعتی سر گشته که می خواستند با شاعری که روان گردان مصرف می کند و رفیق بازی از نوع کیمیائی که بارها تکرار شده و عملا نشانی  در این دهه ها نداشته از خلیج فارس دفاع کنند در فیلم نه وحدتی وجود دارد و نه رفاقتی و نه حتی رابطه های عاشقانه ای که به آن دل دهیم تا بگویم یک ملت می تواند  این گونه ناجی خلیج فارس باشد در سینمائی که معتقد است  در یک مهمانی باید مکان را ترک کرد چون کسی شعر مولانا را گوش نمی دهد و ایرانی بودن به ژست های روشنفکرانه این روزها یعنی  گیسوان افشان مردها و موهای بریده شده بانوان است

   سینمای رو به نابودی ما با سالن های خالی با داستان های کپی و تکراری و با اصرار به غمنامه نوشتن می خواست وحدت و آزادگی و روحیه مبارزه جوئی در قالب  نام بزرگ خلیج فارس به نمایش بگذارد و صد البته ناجی خلیج فارس از طریق این سینمای فارسی  ره به جائی نمی برد                                                       

2/  حکایت دیگرمی گویند فوتبال می خواهد نسل رو به انقراض یوزپلنگ ایرانی را نجات دهد! فوتبال فارسی ؟ فوتبالی که خود رو به نابودی است چگونه می تواند از یکی از نشانه های چالاکی و زیبائی و وقار طبیعت حفاظت کند ؟ فوتبال ما چالاکی دارد ؟ زیبا است ؟ وقاری برایش مانده است ؟ به تصاویر یوز پلنگ ایرانی بنگرید آن پوست زیبا و چشمهای بی همتا و عضلات یگانه با نحیف تصوری چون فوتبال ایرانی می تواند که به فکر نجات باشد ؟ فوتبالی که وظیفه خودش یعنی شادمانی و چالاکی و زیبائی را نمی تواند انجام دهد می تواند دوای درد یوز ایرانی  باشد ؟ این فوتبال می خواهد ناجی یوزپلنگ ایرانی شود ؟ پیراهن تیم ملی فوتبال ایرانی در طی این سه دهه چقدر چالاکی و زیبائی و وقار  یوز پلنگ ایرانی را می تواند تداعی کند ؟ فوتبال رو به قهقرا رفته می تواند ناجی یوز پلنگ ایرانی شود ؟

3/ ناجی سوم ما دربی تهران است این دربی می خواست ناجی بی تماشاچی بودن و غم نامه بودن فوتبالفارسی و مردم گریز فودن فوتبال شود دربی که از شب ها و روزهای قبل سعی دارد به زور شادی و هیجان به دربی دهد و در این راه فوتبال و سینمای فارسی دست در دست هم دارند مجید مظفری و سعید راد  و سام درخشانی وپژمان جمشیدی و رهبری فرد و علی لطیفی ومحمد نوازی ... می خواستند ناجی دربی ها شوند  فوتبال ورشکسته و سینمای رو به هلاک می خواست ناجی  دربی شود و صد البته که ناموفق بود چون دربی مدتها است که رو به موت است دربی که  پر احساس ترین لحظه ها یش خداحافظی  داور مسابقه بود چگونه می تواند نجات پیدا کند ؟ دربی که در آن مربی 90 دقیقه نمی فهمد که باید روند بازی را با تعویض ها عوض کرد چگونه باید  به زور شادی بخش شود؟  دربی که میانه میدانش هیجان فیلمهایفارسی دهه های قدیم را با کتک کاری و داد و بیداد داشت و فقط تفاوت اش در این  بود که دعواها بجای کافه و کاباره های قدیمی در فضای باز  استادیوم صد هزار نفری آزادی بود

این دربی با این بازیکنان و مربیان و آن خلیج فارس با این سینمایفارسی و یوز پلنگ ایرانی با این فوتبال  بجای ناجی باید دنبال نادم بگردد که چرا به اینجا رسیدیم ؟ دوست داشتیم همه شجاعت داشتند که در پایان دربی به همراه مظفری زاده ندای بدرود سر دهند   و شاید این خداحافظی ناجی ما باشد