ریمونتادای نروژی
به نظر می آید که اصطلاح ریمونتادا و پاری سن ژرمن به همدیگر گره خورده اند چون حکایت منچستر یونایتد و کامبک که گوئی جدائی از هم ندارند.بخاطر داریم که چگونه پاری سن ژرمنی ها با شکست فاجعه بار در نیوکمپ و از دست دادن برتری فوق العاده در خانه و زدن یک گل در بارسلونا در جهان فوتبال به سخره گرفته شدند. آنها با یکی از قهرمانان آن بازی یعنی نیمار قرارداد بستند و در مقابل وسوسه های وراتی و دی ماریا برای رفتن به نیوکمپ به شدت مقاومت کردند اما کابوس ریومنتادا این بار نه در شهر بارسلونا که در پاریس به سراغشان آمد.
این بار مهندس مجری طرح حذف پاری سن ژرمن با کد اجرائی " ریمونتادا " یک نروژی بود که روزگاری ارائه گر نسخه ترجمه شده آن به زبان انگلیسی یعنی " کامبک " در بزرگترین فینال باشگاهی جهان شد. سولشایر همان بازیکنی بود که قهرمانی اروپا را پس از سالها به منچستر بخشید.
سولشایر و سولاری سر مربیان فعلی تیمهای منچستر یونایتد و رئال مادرید سورپرایزهای مربیگری در این فصل مسابقات بودند که اولی با ریمونتادای یا کامبک عجیبی و بدون بسیاری از بازیکنان اصلیش و دور از خانه و در مقابله با پسران ثروتمند مالک قطری پاری سن ژرمن توانست موفق به این امر شود و دومی در مقابل پسران جویای نام آژاکس آمستردام و در خانه طعمه ریمونتادا شد. اعتماد به سولشایر جواب داده است و گوئی او نشان داده است که دیگر آن فوتبالیست با چهره کودکانه نیست . سولشایر عنوان ذخیره طلائی را که در دوران بازیگری دریافت کرده بود حالا با جانشین شدن خوزه مورینیو به گونه ای تکرار کرده است و حالا او را می توان ذخیره طلائی در رده مربیگری هم به حساب آورد. سولشایر به گونه ای پاسخی به سوال مهمی داد که سالها به عنوان موضوعی برای انشا هر کدام از ما در باره آن نوشته ایم و آن چیزی نبود جز " علم بهتر است یا ثروت ؟" که سولشایر پاسخ داد غیرت و همدلی و امید و... همواره می تواند راه کاری برای عبور از بحران ها باشد. سر الکس فرگوسن استاد سولشایر در کتاب " رهبری " جمله ای معروف را اصل موفقیت های خودش در عرصه فوتبال می داند . او می گوید :" ما بازی را نباختیم بلکه وقت کم آوردیم " منچستری ها هیچگاه نمی ایستند تا زمانی که وقت پیروزی برسد و شاید شاگرد فرگوسن وقتی که در بازی رفت در اولدترافورد 2 به صفر در مقابل ستارگان پاری سن ژرمن بازی را واگذار کرد به همین پند استادش اندیشید.آنها تا آخرین لحظه برای خلق رویا تلاش کردندو شاید به همین دلیل است که اولترافورد را تئاتر رویاها نامیده اند