نه گلاب و نه گل
حافظ در مورد حکایت گل و گلاب که از گل گرفته می شود چنین سروده ای دارد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
در این بیت حافظ اعلام می کند که همواره گلاب و گل باید همراه هم باشند از ازحکم سرنوشت نمی توان گریخت که گاه به گاهی مصنوع از صانع گرامی تر است.
حکایت این روزهای فوتبال ما نیز چنین است.دو نماینده بزرگ ایران زمین یعنی استقلال و پرسپولیس در مقابل حریفان عربستانی خود در حالی که شایسته باخت نبودند بازی را واگذار کردند و در هر دو مورد یک جمله گفته شد " حیف از موقعیت هائی که گل نشد "
سالها است که در رقابتهای جام ملتهای آسیا بهترین گل زن را نداریم در دیگر مسابقات بین المللی هم آقای گل باشگاه های ایرانی را کمتر مشاهده می کنیم . تاریخ فوتبال ما پر از اسامی گلزنان بزرگی است که برخی چون علی دائی رکوردهای جهانی دارند اما امروز شرایط فرق کرده است . براستی چرا گل نمی زنیم ؟ علت را می توانیم در لیگ خودمان جستجو کنیم . به جدول لیگ بنگریم . آقای گل فعلی لیگ ما استانلی کی روش است که با 14 گل و علیپور 13 گله درپایان هفته 26 هستند . علیپور در سال گذشته 19 گل به ثمر رسانده بود و در حالیکه 4 بازی تا پایان لیگ باقی مانده باید 6 گل دیگر یعنی نزدیک به نیمی از گلهائی که در 26 بازی گذشته زده را دو باره به ثمر برساند تا به رکورد سال گذشته خودش برسد. آمار علیپور می گوید او در هر دو بازی یک گل در لیگ به ثمر می رساند! در مورد آمار بهترین گلزن استقلال باید به پاتوسی اشاره داشت که 4 گل در لیگ به ثمر رسانده است اما آمار او در 11 بازی لیگ است. 16 تیم ما در 26 هفته ای که بازی کرده اند 396 گل زده اند یعنی هر تیم معدل گل نزدیک 15.23 در 26 بازی که کرده است را دارا است !
ما سالها است که گلزنان برتری در لیگ داخلی نداریم و اگر هم وجود داشته باشند تداوم در کارشان نداشته اند. فوتبال ایران از ضعف یافتن استعدادو آموزش رنج می برد و شاهدیم که وقتی پای به رقابتهای بین المللی می گذارد این ضعف خود را بیشتر هویدا می کند .گل زدن در فوتبال حکایت گلاب شعر حافظ را دارد باید گلها را یافت تا گل زن داشت.وقتی چرخه یافتن استعدادها سالها است که وجود ندارد و بسیاری از مردان زحمتکش سازنده فوتبال ما بازنشسته و یا گوشه نشین هستند و هیچ اهمیتی به رده های پایه نمی دهیم پس چگونه باید موفق شویم؟