با پیران خرد
پیران خرد/ تورج عاطف
امروز به حکایتی سالروز تولد پدر بزرگ زبان فارسی است . او که با ممارست و تلاش از حکایت های انسانی گفت و از بی شمار هدیه هائی که یزدان پرمهر به ما انسان ها داده است که بی گمان بزرگترین آنها خرد است . حکیم سخن فردوسی این گونه برایمان در یک هزار سال پیش سرود
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای
این روزها جامعه بیش از هر زمان دیگر از کم خردی در عذاب است . کم خردی اشکال مختلف دارد که بزرگترین آنها پذیرفتن مسئولیت در امری است که قادر به اداره آن نباشیم و حال این مسئولیت کلامی و عملی و یا هر دو آنها باشد.
جامعه ما از گزافه گوئی ها رنج می کشد زیرا بی خردی و بی دانشی آنها را به آن واداشته است که مسئولیت ها ئی که توانائی انجام وظیفه را ندارند را به دست گرفته و در نتیجه " بهانه جوئی " می کنند . بهانه جوئی یعنی آن که " من " بزرگ می شود و یاد می گیریم که گفتار من و کردار من و افکار من صحیح و مابقی اشتباه است و چنین است که دست به ماجراجوئی می زنندو در پی ناکامی ها بهانه را به گردن همه عالم بجز خویشتن می افکنند .
ما در سرزمینی هستیم که تعداد بندگان مغرور به خود خدا بی کران است . مردمانی که نمی اندیشند ولی می گویند و در پی بی اندیشگی عمل می کنند و اصرار دارند که این مسئله را ادامه دهند و دنیا را با مرکز قرار دادن افکارشان و گفتارشان و کردارشان دیده و بر ما چنین ناروا و سیاه روزی ها می رود که شاهیدم.
امروز در اتفاقی بسیار خوب برای من در سالگرد تولد فردوسی حکیمی که سخن
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی آید و کاستی
زینت بخش مکان های ورزشی ماست در محضر جمعی از بزرگان و افتخارهای ورزش این مرزو بوم بودم . مردمانی که قامتی خمیده و موهای سپید شان را به پای افتخار آفرینی برای ایران زمین گذاشتند . مردمانی که چون حکایت زندگانی فردوسی گوشه نشین شدند زیرا " خرد " داشته و اربابان بی خرد دنیا آن را مجبور به سکوت و کنارگیری کرده اند تا تاریکی جهل بر سرزمین ما استیلا پیدا کند . بزرگان ورزش ما نیک می گفتند از ورزش می گفتند و از صلح که جوهر و مایه ورزش است تا شاید گوش شنوائی برای کلام حقشان و اعتنائی به موی سپیدشان که گنج تجربه را دارا است همچنان باشد و من آرزو می کردم ای کاش نفس حق آنها نگهبان ایران عزیزمان باشد که آرزوئی که این روزها چه دست نیافتنی شده است