خکایت کوندرا
حکایت کوندرا/ تورج عاطف
میلان کوندرا نویسنده چک و خالق شاهکارهای ادبی چون " جاودانگی " و... جمله ای را بیان می کند که بی گمان درک صحیح از آن می تواند بسیاری از مشکلات امروز ما را به گونه ای ریشه یابی کند او می نویسد:
"هرگز نباید بگذاریم که آینده . زیر بار گذشته فرو بپاشد"
ما یاد گرفته ایم که تنها به گذشته بیاندیشیم و هیچگاه برای آینده طرحی نداریم و فوتبال ما هم جدا از این طرز فکر نیست . سقوط پول ملی و مشکلات مدیریت دولتی فوتبال وفضای نا سالمی که در رسانه های ما ساخته شده تا طرفداران تیمها را به بدترین حالات ممکن به جنگ به هم بفرستد باعث شده که ترس از سرمایه گذاری و اعتنا به جوانان و از سوئی سو استفاده ها مالی دلالان فوتبالدوستان ایران را دلسرد کند . ستاره های فوتبال ما با قراردادهائی که براحتی قابل فسخ هستند تیمها را رها می کنند و مدیران برای بقای خود دست به دامان قراردادهای ترکمنچای گونه دیگری می شوند همان گونه که این روزها فوتبال ما اسیر یکی از بزرگترین آنها به نام " ویلموتس گیت " شده است . سوال این است که چرا در این وضعیت اقتصادی ناهنجار و فاجعه بار همچنان اصرار به رونق تجارت " کری خواندن " هستیم ؟
نگاهی به تیمهای استقلال و پرسپولیس بکنید چرا رفتن هر نامی چون تازیانه ای بر این باشگاه است ؟ تیم پرسپولیس هفته ها قبل از پایان لیگ به قهرمانی رسیده بود چرا در این هفته ها از جوانانی چون عبدی و روستائی و آریا برزگر استفاده بهینه ای نشد تا امروز با رفتن علیپور و ترابی وحشت بر اردوگاه پرسپولیس سایه نیافکند ؟ می پرسیم چرا در بازی دربی جام حذفی از اوساگونا بهره گرفته شد اما از این جوانان استفاده نشد ؟ پاسخ روشن است می گویند آنها تجربه ندارند می پرسیم روی نیمکت کدام بازیکنی می تواند صاحب تجربه شود ؟ این روزها حتی صحبت از بازگشت شهاب زاهدی بازیکنی است که در دینامو دونتسک اوکراین ده گل زده می کنند در حالیکه همین مهاجم در پرسپولیس ذخیره نشین خارجی های بی کیفیت بود و یا در تیمهای پایه پرسپولیس یک دفاع راست پیدا نمی شود که جانشین صادق محرمی بشود که به او هم فرصت ابراز وجود داده شد . نگاهی به تیمهای بزرگ دنیا بکنید آنها به جوانان خود بها داده و با عقد قراردادهائی محکم در پختگی آنها باشگاه را صاحب سود سرشاری می کنند اما در باشگاه داری ما همه چیز وارونه است .چرا از فوتبال جهان الگو نمی گیریم ؟. فوتبال ما به نقطه نابودی رسید زیرا تجارت پلید " کری خواندن " حاکم بر سازندگی و امید به آینده شده است