کاپیتان
حکایت یک اسفندی / تورج عاطف
در حكايت هاي كهن ايران زمين به روز پنجم هر ماه و يا ماه دوازدهم نام سپندارمت به زبان پهلوي و سپندارمند واسفند در زبان پارسی داده اند
اين كلمه از دو " سپند " و يا " سپنته " به معني پاك و مقدس و "آرميتي " به معناي فروتني و بردباري ساخته شد كه بر روي هم معناي پاك و فروتن آمده است
ماه اسفند برای من حکایت پاکی و فروتنی وعشق را می دهد و بعنوان یک فرزند یکی از بزرگترین علتهای آن تولد نازنین مادرم ( روانش شاد ) است که در چهارمین روز از این ماه است و آن را برایم زیباترین خاطره کرده است . مادر که خاطره زیبای شعر ایرج میرزا را تداعی کند که در 22 اسفند سال 1304 دیده از جهان فرو بست و چه زیبا از مادر سرود که
...
پس هستی من زهستی اوست / تا هستم و هست دارمش دوست
بعنوان یک شاعر ماه اسفند را دوست دارم زیرا در 5 اسفند 1305 سیاووش کسرائی خالق شعر بی نظیر آرش و در 6 اسفند 1306 سایه ادبیات استاد هوشنگ ابتهاج و در 10 اسفند 1307 امید شعر مهدی اخوان ثالث را به مردم و فرهنگ این مرز و بوم هدیه داد ه شد
بعنوان یک روزنامه نگار ورزشی و شاید بهتر باشد بگویم بعنوان یک دوست افتخار دارم که شادمانی برای تولد یکی از شایسته ترین فرزندان ورزش و فوتبال که در تاریخ اول اسفند سال 1347 بنایم از محمد خاکپور سخن می گویم . مردی که بی گمان از با شخصیت ترین فوتبالیستهائی که این دیار به خود دیده است . او سالها است که از فوتبالفارسی دوری می کند اما پس از فاجعه ای که نام " انتخابات رئیس فدراسیون فوتبال " بر آن نهادند و جماعت چسبیده پیروز آن شدند حکایت پاکی و بردباری اسفند را به نمایش گذاشتند و در نامه ای خطاب به علی کریمی بعنوان نمادی از فوتبالی ها از فوتبال پاک سخن گفتند
کاپیتان خاکپور همان طوری که در آغاز نامه اش اشاره به رسالتی دارد که یک انسان دارد و آن چیزی نیست جز در پی حق بودن یا نبودن آدمها ودروغ نگفتن و از رنج دیگران رنج را تحمل کردن و اذعان می دارد که باید جنگید و خسته نشد و در آخر آرزوئی را می کند که میلیونها ایرانی دارند و چیزی نیست جز آن که محمد خاکپور آرزو می کند
"....به امید روزی که در جای جای این مرز و بوم کار به کاردان رسیده و نااهلان از این دیار رخت بربندند"
سپاس از کاپیتان خاکپور که امروز میزبان مهربانی ایشان و در جوار بزرگمرد فوتبال مهندس مانوسی فر و رفیق با دانشم علی کیانی بودم