پدران آبی
پدرآبی / تورج عاطف
واژه" پدر " معنائی جز " عشق " را نمی تواند در اذهان متبلور کند و هر کسی که پدری را بلد باشد بی گمان عاشقی را می داند که با مشق عشق بی گمان جهانی زیباتری را خواهد ساخت .
پسران آبی یکی از القاب تیم تاج روزگاران دور و استقلال این روزها است . پسران آبی در طول تاریخ پر افتخاری که داشته اند که عمد دلیل آن استفاده از رهبران و مردان بزرگی بوده است اما بی گمان دو نام " علی دانائی فرد" و " منصور پور حیدری " جایگاه ویژه ای برای دوست داران پسران آبی دارند . این دو نام بزرگ در تاریخ نزدیک به ۷۶ساله این تیم نزدیک به 46 سال مربیگری کرده اند . علی دانائی فرد مردی بود که از پایه گذاران تیم تاج واولین مربی آبی های تهران بود و از او بعنوان مربی یاد می کنند که طولانی ترین دوران مربیگری را در تاج داشته است .
منصور خان پور حیدری که او هم قدمت مربیگریش در استقلال بیش از دو دهه است پر افتخار ترین سرمربی پسران آبی است و هر دوی این دو بزرگمرد فوتبال ایران ملقب به پدران پسران آبی در مقاطع مختلف تاریخ آبی پوشان شده اند و عجیب ترین اتفاق این است که دوست داران پسران آبی در یک روز یعنی در روز 14 آبانماه و در یک فاصله 37 ساله این دو پدر معنوی تیمشان را از دست داده اند و به بیانی روز 14 آبان را باید به نام " روز پدر آبی " یاد کرد
در مورد علی دانائی فرد سخنان بسیاری گفته شده است اما بی گمان جملات استاد اسداللهی در کیهان ورزشی سال 1358 که در رثایش نوشت از گوهر بارترین ها است :
علی آقا ( دانائی فر د), کی بود ؟
یک مربی همیشه جوشان ,
یک انسان همیشه کوشا ,
یک قطب همیشه آرزومند
یک تصمیم همیشه محکم ..
او آقای دانایی فرد , پدر ایرج دانایی فرد و( زنده یاد ) مربی بزرگ و بزرگترین این آب و خاک بود که محکوم شد همچون محکومان دیگر ..
این کلمه "محکوم" را می توان به نوعی طعنه ای دانست که استاد اسداللهی به عشق و یا به بیانی شوق خدمت به فرزندان این آب و خاک داده است . محکومیتی است در اقلیمی که عشق و دل ارزان ترین کالا هستند در عشق زندگی کنی .
محکومیت برای عاشق معنائی ندارد زیرا عشق نه یک اجبار که یک خواسته است و شاید برای تحلیل درستی از این محکومیت بد نباشد که نگاهی دیگر به واژگان" عشق " و " شوق " داشت
وقتی از شوق و عشق سخن می گوئیم به یاد نوشته نوروزی زنده یاد منصور خان پور حیدری می افتیم که این گونه نوشتند :
"عشق را آدمهای عاشق میدانند.شوق را انسانهای مشتاق.باید با من باشی باید هم دوش من باشی تا این عشق را بشناسی.من و استقلال و زندگی، یکی هستیم. این خود عین عاشقی است.عاشقی من نوبت ندارد، ازلی و ابدی است"
عشق معنائی جز ازلی و ابدی ندارد حتی اگر معشوق به دام بیگانگان بیافتد ان گونه که این سالها تاج علی آقا دانائی فرد و استقلال منصور خان پور حیدری افتاده است . معشوقی که نه تنها در زندگی این پدران که حتی در رثایشان هم درد عاشقی را همراهشان کرد .چه کسی این روزها به یاد عشق می افتد ؟ در این فوتبالی که چون هیولائی از بی مهری و زشتی شده است یافتن عشق بسی سخت و جانکاه است
پدر آبی ها " منصور پور حیدری "چنین به آیندگان گوید
"من و قبل از من بزرگترهایی مثل داناییفردها، بیاتیها و کوزهکنانیها و عارفها سیر مردانگی را در بستر آبی پاک هموار کردند و من، کوچکی بودم که راه آن بزرگان را ادامه دادم.اینک من هستم و این استقلالی که بیش از همه ما بزرگ است. ما رفتنی هستیم چنانکه دیگران رفتند.
آینده متعلق به نوجوانانی است که به عشق استقلال به میدانهای میآید و آنانی که در میدانها خالی است. استقلال با شما استقلال است. آینده مال شما و استقلال است.باید افکاری نو داشت، استقلال با شما و جوانان و نوجوانان آیندهساز است که همچنان نو و پرطراوت میماند"
امید که یاد بزرگان همواره ماندنی باشد و نور و طراوت جوانی و عشق برای پسران آبی باقی بماند
این روزها عاشقی و شوق نادرو گم شده است
و چنین است که تحمل غم رثای پدران معنوی پسران آبی سخت تر است اما چون پدران آبی همچنان دل به آینده و دلهای عاشق دهیم
یادشان مانا