مسئول نخبه كشي در فوتبال كيست ؟
سالها پيش كتابي,جامعه ايران را سخت تكان داد اين كتاب به نام ” جامه شناسي نخبه كشي ” بود و نويسنده بر اساس مستندات تاريخي اعلام مي كرد كه جامه شناسي ايران بر اساس نخبه كشي در طول تاريخ عمل كرده است و با ذكر مثالهاي نظير قتل قائم مقام فراهاني و يا ميرزا تقي خان امير كبير ,, و سقوط دولت ملي دكتر مصدق به اين نكته اشاره داشت كه جامعه ايراني علاقمند است كه نخبه ها را بكشد در صحت و يا رد اين ادعا بسياري صحبت كردند اما اين روز ها و شايد بهتر باشيم در اين سالها دامنه اين صحبت ها به ورزش كشيده شده است و معتقدند كه بزرگان ورزشي ايران هم اسير اين مسئله شده اند كه ” مردم ايران زود از پيروزي خسته مي شوند و افراد در اوج را دوست ندارند ” و مدعيان اين نظريه به شدت اين عقيده را در مورد بسياري از مردان افول كرده از اوج محبوبيت استفاده مي كنند امروز صحبت از اين است كه بسياري از باخت سپاهان خوشحال شدند چون سر مربي آن قلعه نوئي بوده است و خود او اذعان مي دارد خيلي ها منتظر بودند كه من ببازم تا لقب ” ژنرال ” را تبديل به ” گروهبان ” كنند بايد بگوئيم حتي بي تفاوت ترين افراد هم باخت سپاهان را دوست نداشت در جنجال هجو گوئي دولت امارات در مورد خليج پارس و نصب بنر هاي تبليغاتي آلوده شده به نام جعلي ” خليج عربي ” بجاي وا ژه راستين و زيباي ” خليج پارس ” در ورزشگاه العين چه كسي دوست داشت كه سپاهان ببازد ؟ اصولا بايد گفت اين تئوري از نظر نگارنده درست نيست كه مردم آدمهاي در اوج را دوست ندارند زيرا تاريخ ايران پر از افرادي است كه در اوج انديشه هاي مردم ايران همچنان هستند همين مسئله در فرهنگ ما نيز وجود دارد فرهنگ ما اگر افراد در اوج را دوست نداشت اين همه اسطوره را در پهنه تاريخ حفظ نمي كرد ولي اين كه چرا اسطوره ها يكي يكي از بين مي روند شايد ارتباط مستقيم به خود آنها دارد بعنوان مثال در مورد علي دائي او روزگاري در اوج علاقه مردم ايران بود افتخار آفريني هاي پياپي او در اروپا باعث شد كه همه او را دوست داشته باشند اما او زمان مناسبي را براي كناره گيري از اوج را محاسبه نكرد در نتيجه كنار گذاشته شد علي دائي اگر در سال 2002 و يا 2003 از فوتبال رفته بود شايد هنوز هم نام بزرگتري بود و اين كه بدون تجربه سكان دار تيم ملي شد دقيقا ريسكي بود كه خود او با نام در اوجش كرد و شكست خورد در مورد قطبي هم اين صحبت است او نام بزرگي نيست هيچگاه هم اسطوره نبوده است و اصولا فاكتورهاي اين مسئله را ندارد اما چه كسي بغير از خود او باعث شد كه از قله موفقيت معجزه گونه اش بيافتد ؟ سالي كه او با پرسپوليس قهر مان شد بايد مي دانست كه نقش او در كسب اين موفقيت چقدر هست و چقدر توانا ئي دارد اما بعد از آن آنقدر با نام نيكي كه در عرض يك سال براي خود درست كرده بود بازي كرد تا امروز جاي افشين امپراتور تبديل به امپراتور وعده ها شده است اين داستان در مورد قلعه نوئي نيز وجود دارد قلعه نوئي مربي موفقي در بعد داخلي است اما خود او اصرار بي جا دارد كه خود را از استانداردهائي كه دارد جدا كند و به گونه ديگر سخن گويد و يا از كلماتي بهره بگيرد كه اصولا معني آنها را نمي داند و قصه كل يوم را بوجود آورد قلعه نوئي هر سال سخن از اين مي كند كه پيشنهادهاي مربيگري از باشگاههاي عربي و ازبكستاني و تركيه اي دارد اما همه مي دانند كه هيچگاه در امارات و يا تركيه و ازبكستان به دنبال امثال قلعه نوئي نمي روند زيرا ازبكستان به دنبال زيكو و اسكولاري رفته است و يا در تركيه مرداني چون دام و رايكارد و آرو گانس مربيگري مي كنند و در كشور امارات با آن خيل عظيم جاه طلبي كه دارد و نمونه آن اين است كه تيم منچستر سيتي را مالك تيم الجزيره مي خرد چگونه مي توان انتظار داشت مردي چون قلعه نوئي مربيگري كند در مورد خداداد عزيز ي هم اين جريان وجود دارد چه كسي غير از خود او و رفتارهاي غير حرفه ايش در طي سالها باعث شد كه غزال تيزپا ملبورن اين گونه افت در انظار وافكار عمومي كند ؟ بايد بگوئيم در جامعه ما نخبه كشي بوده است اما همواره اين نخبه كشي عامل بيروني نداشته و بيشتر اوقات خود اين نخبه هاي ما هستند كه خود كشي كرده اند امروز حركات عابد زاده را مي بينيم چه كسي باور مي كند دروازه بان پر افتخار ايراني اين گونه عربده كشي در كوچه و خيابان كند ؟ديروز مرداني چون محرمي و فنوني زاده و ناصر محمد خاني و كريم باوي را ديديم كه چگونه خود را سو زانده اند و اين روند امروز هم ادامه دارد و كمترين ارتباطي به مردم دارد مردم ايران اسطوره پرست و اسطوره گرا هستند و اين نخبه هاي ما هستند كه بي دليل و بعلت گذراندن پله هاي ترقي يك شبه, خود عامل از بين بردن نبوغ خود هستند و تا وقتي توهم وجود داشته و واقعيت گرائي را پنهان كنيم اين روند همچنان ادامه خواهد داشت
تورج عاطف /WWW.tourajateef.blogfa.com