خود شيفتگي
قصه علي كريمي بار ديگر فوتبال ما را متوجه واقعيتي به نام ” مديريت ” كرد براي توضيح در مورد اين مسله به چند مثال بين المللي اشاره مي كنيم كه چگونه مديريت بحران مي توان بسياري از سر مايه ها را حفظ كند در سال 1998 و در مسابقه حذفي بين آرژانتين و انگلستان , ديويد بكهام ستاره تيم ملي انگلستان با خطاي بچه گانه روي بازيكن آرژانتين اخراج مي شود و انگلستان با ده نفر بازي را ادامه مي دهد و سر انجام بازي را مي بازد و حذف مي شود و انگلستان بر عليه بكهام قيام مي كند اما درايت مديري چون فرگوسن باعث مي شود كه او حفظ شود و با منچستر قهرمان اروپا در سال 1999 شده و سپس در سال 2002 بعنوان كاپيتان تيم ملي انگلستان براي اين تيم افتخارآفريني كند و در سال 2006 با گل او انگلستان به جام جهاني صعود كند اين اتفاق در سال 2006براي كريس رونالدو مي افتد او در بازي حذفي بين انگلستان و پرتغال باعث مي شود كه هم تيميش در تيم ملي انگلستان يعني وين روني از زمين اخراج شده و انگلستان حذف و پر تغال به نيمه نهايئ برود با بازگشت كريس رونالدو به انگلستان تب مخالفت با او بالا مي رود اما باز اين فرگوسن است كه كريس را حفظ و باعث قهرماني ها منچستر در اروپا و انگلستان به همراه درخشش او شوند قصه جان تري را هم شنيده ايم و مي دانيم او با رسوائي اخلاقي رو به رو شد اما فوتبال بر پايه مديريت صحيح و كار آمد او را براي انگلستان حفظ كرد جنجال هاي استيو جرالد و دراگبا در انگلستان و ريبري و بنزما در فرانسه و دل پيرو و كاسانو در ايتاليا نمونه هاي واضح مديريت صحيح در فوتبال است اما فوتبال ما هر گاه با بحران ستاره ها مواجه شد تنها آنها را حذف كرده است و سر مايه ها را از دست داده است هنوز بخاطر داريم در دهه 60 با عدم مديريت خود باعث محروميت هاي بي دليل درخشان و ناصر محمد خاني شديم در دهه 70 همين بلا را بر سر هاشمي نسب و خداداد عزيزي و ستار همداني و محرمي آورديم و حالا نوبت علي كريمي است علي كريمي در عرض چند هفته محكومش كرديم نخست ادعاهاي درست او در مورد وضعيت بد اردوي تيم ملي در اتريش را با بهانه آسيب ديدگي سر پوش نهاديم و بعد هم او را دعوت نكردند و به دروغ اعلام كردند كه او آماده نيست و حالا صحبت از مسائل اخلاقي مي كنند و او را متهم به سو رفتار و حتي بي ديني مي كنند از آقايان مدير مي پرسيم
1/ آيا توهين به آدمهاي به قول شما ارزشي بايد باعث اخراج بازيكني در حد كاپيتان تيم ملي از باشگاه و آن هم اين گونه پر سر و صدا باشد ؟ آيا آدمهاي ارزشي خود نمي توانند از خود دفاع كنند و شما وكيل آنها هستيد ؟
2/ مي فرمائيد كه اعتقادات ما بالاتر از كسب مقام هست گفتاري است بسيار پسنديده اما اعتقادات ما مي گويد كه حفظ حرمت افراد هم جز ارزشهاي ما است و نبايد بدون دليل موجه نسبت بي ديني به افراد داد و اعتقاد بر اين است كه حداكثر جذب و حداقل دفع وجود داشته باشد پس چرا …
3/ مي گوئيم اگر اعتقادات ما مهمتر از قهرماني ها است پس چرا در طول دوران ماه رمضان اين همه اعزام تيمها و افراد به سفرهاي مختلف داريم ؟ چرا شما بعنوان يكي از مديران برنامه به مديريت اين آدمهاي ارزشي كه از سازمان ليگ مي آيد را تاييد كرديد اگر ارزشها مهم تر براي شما است بايد استيل آذين در طول ماه رمضان به سفر نرود و بازيهايش سه به صفر شود
4/صحبت از ارزشها شد به ياد روزگاري افتاديم كه مصطفي دنيزلي بخاطر يكي از مهمترين ارزشهاي ما كه دادن ” حق و حقوق به حق دار ” است بعنوان اعتراض به عدم پرداخت حقوق بازيكنانش قهرماني را به استقلال داد و مديرانش كه شما يكي از آنها بوديد ….
5/صحبت از ارزش ها شد به ياد بزرگترين ارزش يعني ” امانت داري ” افتاديم آيا در مجموعه شما نبود كه گفته شد علي كريمي يك امانت است و بعد به پرسپوليس داده مي شود ؟آيا دروغ گفتن به سيل طرفداران ضد ارزش نيست ؟ پس چرا در مورد دروغ سرمربي و فدراسيون فوتبال مبني بر آسيب ديدگي و عدم اعتراض كريمي به اردوي تيم ملي سكوت كرديد ؟
آري حرفها زياد است و همه حول يك محور مي چرخد ” مديريت نداريم پس سرمايه هايمان را از دست مي دهيم “
تورج عاطف