Perspolis vs Saba

سالها از مسابقات جام جهاني 1978 مي گذرد بازيهائي كه در پايان آن دو تن از بهترين بازيكنان فوتبال ما يعني آندرانيك اسكنريان و ايرج دانائي فرد به باشگاههاي آمريكائي پيوستند و شايد اگر اندكي شانس با فوتبال ما بود شايد ناصر حجازي هم به منچستر مي پيوست پس از آن سالها در سال 1996 بود كه سه بازيكن برتر فوتبال ما يعني علي دائي و باقري و خداداد عزيزي راهي ارو پا شدند و پس از آن در سالهاي 1997 تا 2006 كم و بيش بازيكناني از كشورمان راهي فوتبال قاره سبز شدند و حالا به سال 2009 رسيده ايم و گوئي جهان به گونه اي دگر گون شده است سيل بازگشت فوتباليستهاي فوتبال ما به ليگ نزول يافته فوتبال كشور ما افزون شده است حالا در تمامي هفته هاي ليگ علي كريمي و باقري و زندي را در زمينهاي عمدتا ناهموار و استاديومهاي بي كيفيت و فاقد اولين امكانات يعني نور براي انجام بازي در زير نور شب مي توان ديد ديگر گوينده اخبار ورزشي كمتر خبري از لژيونرها مي دهد مهدوي كيا ديگر آن موشك هامبورگ نيست و سالهاي آخر خود را در فرانكفورت مي گذراند وحيد هاشميان هم ديگر هليكوپتر بوخوم نيست و گاه گاهي در زمين ديده مي شود رحمان رضائي هم در ايتاليا وجود ندارد و تنها اخباري جسته و گريخته از تيم نه چندان آشناي اوساسونا به گوش مي رسد كه در آن دو شاه مهر ه هاي فعلي فوتبال ايران يعني نكونام و شجاعي در آن هنرنمائي مي كنند و از جزيره سبز هم نه تنها خبر خوشي از آندو تيموريان نمي رسد بلكه مي گويند قرار است كه او نيز به جمع مرداني چون كريمي و زندي و شاپور زاده پيوندد و در تيم استقلال بازيهاي خود را بجاي جباري ادامه دهد خبر تلخ است بيش از 31 سال دلخوش كرديم كه بازيكنان خود را به ليگهاي آمريكائي و ارو پائي فرستاديم ماحصل اين فرستادنها چه بود ؟ امروز مرداني از آن ليگ ها داريم كه قرار بود پس از بازگشت از آن ديار تجربه هاي بين المللي خود را به فوتبال ما دهند اما چه چيزي از آنها ديديم ؟ علي دائي مخفي شده است پاشازاده به بازي گرفته نمي شود خداداد عزيزي خبر نگار و تماشاچي و مدير عامل و … را كتك مي زند علي منصوريان پس از سالها بازي در يونان و سن پاولي همچنان به مانند روزهاي جواني به گونه اي سخت خامي مي كندو تصوير بردار تلويزيون را مي زند و اين كل تجربه هاي او از فوتبال ارو پا است نز ديك به 31 سال است كه فوتباليستهاي ما راهي سرزمينهائي شدند كه در آنجا فوتبال نه جايگاه تفريح و نه هجو و نه بي تجربگي ها وهزلهائي چون جادو و جادو گري هستند اما ماحصل فوتبال ما چه بوده است ؟مي گويند كه حسن نظري در آمريكا شاگردان بسياري را آموزش داده است و ناصر حجازي هم اخيرا در اسلواكي مديرفني باشگاهي شده است و ديگر هيچ چيزي نصيب فوتبال ما نشده است و از آن همه پولي كه صرف قرار دادهاي اين بازيكنان با باشگاهها شد باشگاهها هيچ زير ساختاري نتوانستند بوجود آورند بازيكناني هم كه رفتند آنقدر حضور كم رمقي داشتند كه ديگر كسي به دنبال كالاي بنجل ” بازيكن ايراني” نيست از بين اين بازيكناني هم كه به ايران بازگشتند باتجربه هايشان امثالي چون دائي و عزيزي و منصوريان بوده اند كه شاهديم حتي اولين اصول مديريت انساني و رفتاري و آرامش و برنامه ريزي … را ندارند و حالا با بازگشت تيموريان بار ديگر اين ندا هاي ي غم انگيز ” اي سوته دلان گرد هم آئيد” و يا “اندك اندك جمع مستان مي رسند “شنيده مي شود افسوس