akiii1

روزگار زنگ ادبيات در دوران شيرين تحصيل ياد باد حكايتهاي شيرين سعدي و حافظ و مولانا و فردوسي و آن جمله زيباي لقمان حكيم كه در جواب سوالي كه از او مي پرسيدند  ” ادب از كه آموختي ؟” پاسخ مي داد ” از بي ادبان ” و بعد توضيح مي داد كه هر چه در نظرش بد و ناصواب مي نمود بر خلاف آن عمل مي كرد و… به نظر مي آيد فوتبال ما نيز چنين باشد يعني هر دياري در اين گيتي پهناور اگر به دنبال يافتن راه كاري براي پيشرفت در فوتبال باشد بايد نخست فوتبال ايران را نظاره كرده و بعد بر خلاف آن عمل كند بعنوان مثال

1/ تيمي از  دانشجويان ايران براي انجام مسابقات به خارج از كشور مي رود و اين تيم در ديدار فينال بخاطر اعتراض به داوري هم داور را هل داده و هم اين كه زمين بازي را ترك مي كند !براستي جالب نيست ؟ تيمي از فرهيختگان و دانشگاهيان ديار ما  اين گونه عمل كند ؟  اين نمونه اي از ياد گرفتن ادب از بي ادبان نمي تواند باشد ؟

2/ جناب صمد مرفاوي با پسر بچه اي  طرفدار  پاس همدان در گير ي لفظي و به نقل قولي فيزيكي  پيدا مي كند  و پليس 110 او را جلب و تهديد به دادگاه و داد سرا مي كند براستي اين نمونه اي از يك سر مربي نيست كه بايد به او نگريست ولي خلاف اعمال او انجام داد راستي چه نيك گفت” ادب از كه آموختي ؟ از بي ادبان “البته در كنار مرفاوي نبايد از نمونه هاي ديگري نظير خداداد عزيزي و اكبر ميثاقيان و فرهاد كاظمي و فيروز كريمي … غفلت نمود

3/جناب كاپيتان تيم استقلال بر روي نيمكت كتاب مي خواند براستي  اين همه فرهيختگي و توجه به بالندگي ذهن  از سوي فرهاد مجيدي زيبا است! اما براستي نيمكت تيم آن هم در هنگام مسابقه  جاي كتاب خواندن است ؟ بي توجهي به روند بازي و نظاره گر بودن تلاش ياران و يافتن راه كارهائي براي حضور بهتر در هنگام تعويض معني “جز ادب از كه آموختي ؟ “خواهد داشت و چه كسي مي خواهد به جناب كاپيتان بگويد تيم معنائي دارد تيم تشكيل شده از اعضاي روي نيمكت نيز مي باشد و بي توجهي به ياران و تيم هيچ ارتباطي نمي تواند به منش هاي ورزشي و پهلواني و فرهنگي داشته باشد نگاهي به فرهاد مجيدي مي تواند سومين نمونه از تئوري ” ادب از كه آموختي “را بنماياند

4/جناب حسين هدايتي در اقدامي بس شگرف براي پخش بازيهاي تيمش پول  به سيما جمهوري اسلامي ايران پرداخت مي كند !براستي در كجاي دنيا بجاي آن كه براي پخش بازيهاي تيمي پولي پر داخت كنند از مدير عامل آن باشگاه پول مي گيرند ؟ اين بدعت جناب حاج حسين چه دست آوردي جز زياده خواهي سيما و بي توجهي به راهكارهاي براي  بهبود اقتصاد تيمهاي مي تواند داشته باشد ؟ حكايت آقاي هدايتي نمي تواند نمونه اي واقعي از تز ” ادب از كه آموختي ” را نشان دهد كه اگر كشوري به دنبال سرمايه گزار در امر فوتبال مي گردد به دنبال  افرادي با مشخصات حاج حسين  هدايتي را كه بي توجه تنها پولي را خرج مي كنند تا حجم زياد محتويات  جيب مباركشان را به رخ ملت اكثرا درگير با مشكلات مالي بكشند هرگز نروند و به دنبال افرادي باشند كه پول را در كنار تدبير داشته و سعي در خود نمائي نداشته باشند ؟

5/در راستاي پول حلال مشكلات است جناب خداداد عزيزي مي فرمايند در تيم پيام تنها بچه هاي كار خانه دارهاي پول دار حضور داشته و بازيكني قابل در اين تيم وجود ندارد براستي اين نحوه يارگيري و خريد پيراهن تيم و استفاده از ارتباطات خانوادگي و مالي  براي حضور در تيم و كادر فني و كادر اداري نمي تواند نمونه اي  از تز ” ادب از كه آموختي ؟” باشد ؟