قصه زمستاني
شايد اگر به عقب برگرديم و ياد آن روزهاي دور بيافتيم به ياد مي آوريم در زمستانهاي سر د پاي كرسي ها مادر بزرگ براي بچه هايش قصه مي گفت و لي حالا نه زمستاني به همت آلودگي سوخت و هوا وجود دارد و نه مادر بزرگي و لي قصه ها هستند شايد چون قصه هاي مادر بزرگ پر از پند و نصيحت نباشند و قهرمانهايش بزرگ و دلير نباشند اما قصه هستند
1/ قصه غلام پيرواني : سر مربي اسبق تيم ملي فوتبال اميد سخن از واگذاري به خدا مي كند از حفظ آْبروي كفاشيان سخن مي راند اما در قصه هايش يادش مي رود كه اگر كاستي در تيم ملي اميد مي ديد اگر شاهد بود كه با آبروي يك كشور دارد بازي مي شود اگر شاهد بود كه غم به دل جوان و پير و زن و مرد و كودك و بزرگ اين ديار بهر باخت تيم كشورش در حال تدارك است بايد بخاطر آن خدائي كه از آن دم مي زند سخن مي گفت او يادش رفته بود كه آبروي كفاشيان در برابر آبروي يك كشور جايگاه پايين تري دارد اما او قصه گفت وبس
2/قصه نيكبخت واحدي : او فرياد مي زند و شكايت مي كند و سخن از اين دارد كه نمي گذارد كه با او همان كاري را بكنند كه با محرمي كردند اما نمي گويد كه كسي با محرمي كاري بد آن اندازه نكرد كه خودش با خودش كرد نيكبخت يادش مي رود كه در اين فوتبال هم سر بابي چارلتون و سر بابي رابسون وجود داشته و هم امثال جرج بست و پل گاسكوين و هر فوتباليستي خودش بلا بر سر خودش آورده است كه چنين شده است چرا مهدوي كيا تبديل به موشك هامبورگ شد اما خضيراوي آنچنان و يا نيكبختي اين چنين شد كه در فرودگاه ودر آستانه پرواز تيم ملي حالت درستي ندارد و...
3/قصه پرسپوليس (1): گويا قصه هاي كوچك شدن اين تيم تمامي ندارد در اخبار شنيده مي شود كه واسطه هائي پيدا شده اند كه مي خواهند علي دائي را با ليدرهاي پرسپوليس آشتي دهند و در اين اوضاع انرژي سر مربي تيم پرسپوليس اين شده كه با بوقچي ريالي روبه رو نشود براستي چه كسي فكر مي كرد كار فوتبال ما اين همه سقوط كرده باشد كه آشتي كنان سرمربي تيمي چون پرسپوليس كه به نوعي پر افتخار ترين چهره فوتبال ما نيز هست با چند تا بوقچي كه به قول عابد زاده رخت خواب خود را در دفتر هاي پر زرق باشگاه پهن كرده و از همانجا خط مي گيرند تبديل به موضوع روز فوتبال و قصه زمستاني آن شود
4/قصه پرسپوليس (2): از پرسپوليس گفتيم بد نيست اين حكايت هم بگوئيم كه در اين باشگاه كميته اي به نام فني وجود دارد كه به واقع از كشك علي پروين هم پايين تر است چون علي دائي در مصاحبه روز پنجشنبه خود پس از برد در برابر سايپا رسما مي گويد كه با مياچ كروآت به تفام رسيده و او به تهران مي آيد تا كمك اول او شود آنگاه تازه روز شنبه كميته فني باشگاه جلسه مي گذارند و موافقت خود را با اين استخدام اعلام مي دارند
5/ قصه بنگر : محسن بنگر مدافع تيم سپاهان كه جايگاه و تعداد بازي بالائي در تيم ملي ما نداشته است اعلام مي كند كه خدا را شكر مي كند كه به تيم ملي دعوت نشده است زيرا حالا مي تواند قدري در كنار خانواده استراحت بكند براستي اين همه عشق و شوري كه براي تيم ملي وجود دارد را در كجاي دنيا مي توان يافت و اين قصه كجاي ديگرتعريف مي شود؟
6/قصه گود پاي پارتي سر مربي تيم ملي فوتبال هم در نوع خودش جالب است افشين قطبي مدعي مي شود كه اخلاق را او به فوتبال ايران آورده است و دوستان قلب شيرش به او نمي گويند آقاي امپراتور در اين فوتبال مرداني چون امير آصفي و دهداري و كلاني و زاد مهر و .. قبل از تو هم اخلاق فوتبال را داشته اند اما در همين جلسه زيباي گود باي پارتي جناب منصوريان كمك مربي تيم ملي از قطبي تشكر مي كند كه درنحوه تمرينات تيم ملي به او تقلب مي دهدبراستي به اين همه اخلاق بايد تبريك گفت كه كسي كه در حد تيم ملي كه هيچ كه حتي در حد يك ليگ اولي هم نيست توسط آقاي اخلاق به تيم ملي تحميل مي شود تا تيم ملي از بي دانشي او صدمه بخورد بعد هم كسي كه مدعي حضور چنين آدمهائي در تيم ملي است مي شود وارد كننده اخلاق و.. تورج عاطف/ www.tourajateef.blogfa.com
1/ قصه غلام پيرواني : سر مربي اسبق تيم ملي فوتبال اميد سخن از واگذاري به خدا مي كند از حفظ آْبروي كفاشيان سخن مي راند اما در قصه هايش يادش مي رود كه اگر كاستي در تيم ملي اميد مي ديد اگر شاهد بود كه با آبروي يك كشور دارد بازي مي شود اگر شاهد بود كه غم به دل جوان و پير و زن و مرد و كودك و بزرگ اين ديار بهر باخت تيم كشورش در حال تدارك است بايد بخاطر آن خدائي كه از آن دم مي زند سخن مي گفت او يادش رفته بود كه آبروي كفاشيان در برابر آبروي يك كشور جايگاه پايين تري دارد اما او قصه گفت وبس
2/قصه نيكبخت واحدي : او فرياد مي زند و شكايت مي كند و سخن از اين دارد كه نمي گذارد كه با او همان كاري را بكنند كه با محرمي كردند اما نمي گويد كه كسي با محرمي كاري بد آن اندازه نكرد كه خودش با خودش كرد نيكبخت يادش مي رود كه در اين فوتبال هم سر بابي چارلتون و سر بابي رابسون وجود داشته و هم امثال جرج بست و پل گاسكوين و هر فوتباليستي خودش بلا بر سر خودش آورده است كه چنين شده است چرا مهدوي كيا تبديل به موشك هامبورگ شد اما خضيراوي آنچنان و يا نيكبختي اين چنين شد كه در فرودگاه ودر آستانه پرواز تيم ملي حالت درستي ندارد و...
3/قصه پرسپوليس (1): گويا قصه هاي كوچك شدن اين تيم تمامي ندارد در اخبار شنيده مي شود كه واسطه هائي پيدا شده اند كه مي خواهند علي دائي را با ليدرهاي پرسپوليس آشتي دهند و در اين اوضاع انرژي سر مربي تيم پرسپوليس اين شده كه با بوقچي ريالي روبه رو نشود براستي چه كسي فكر مي كرد كار فوتبال ما اين همه سقوط كرده باشد كه آشتي كنان سرمربي تيمي چون پرسپوليس كه به نوعي پر افتخار ترين چهره فوتبال ما نيز هست با چند تا بوقچي كه به قول عابد زاده رخت خواب خود را در دفتر هاي پر زرق باشگاه پهن كرده و از همانجا خط مي گيرند تبديل به موضوع روز فوتبال و قصه زمستاني آن شود
4/قصه پرسپوليس (2): از پرسپوليس گفتيم بد نيست اين حكايت هم بگوئيم كه در اين باشگاه كميته اي به نام فني وجود دارد كه به واقع از كشك علي پروين هم پايين تر است چون علي دائي در مصاحبه روز پنجشنبه خود پس از برد در برابر سايپا رسما مي گويد كه با مياچ كروآت به تفام رسيده و او به تهران مي آيد تا كمك اول او شود آنگاه تازه روز شنبه كميته فني باشگاه جلسه مي گذارند و موافقت خود را با اين استخدام اعلام مي دارند
5/ قصه بنگر : محسن بنگر مدافع تيم سپاهان كه جايگاه و تعداد بازي بالائي در تيم ملي ما نداشته است اعلام مي كند كه خدا را شكر مي كند كه به تيم ملي دعوت نشده است زيرا حالا مي تواند قدري در كنار خانواده استراحت بكند براستي اين همه عشق و شوري كه براي تيم ملي وجود دارد را در كجاي دنيا مي توان يافت و اين قصه كجاي ديگرتعريف مي شود؟
6/قصه گود پاي پارتي سر مربي تيم ملي فوتبال هم در نوع خودش جالب است افشين قطبي مدعي مي شود كه اخلاق را او به فوتبال ايران آورده است و دوستان قلب شيرش به او نمي گويند آقاي امپراتور در اين فوتبال مرداني چون امير آصفي و دهداري و كلاني و زاد مهر و .. قبل از تو هم اخلاق فوتبال را داشته اند اما در همين جلسه زيباي گود باي پارتي جناب منصوريان كمك مربي تيم ملي از قطبي تشكر مي كند كه درنحوه تمرينات تيم ملي به او تقلب مي دهدبراستي به اين همه اخلاق بايد تبريك گفت كه كسي كه در حد تيم ملي كه هيچ كه حتي در حد يك ليگ اولي هم نيست توسط آقاي اخلاق به تيم ملي تحميل مي شود تا تيم ملي از بي دانشي او صدمه بخورد بعد هم كسي كه مدعي حضور چنين آدمهائي در تيم ملي است مي شود وارد كننده اخلاق و.. تورج عاطف/ www.tourajateef.blogfa.com
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم دی ۱۳۸۹ ساعت 12:10 توسط تورج عاطف
|