ورزش با پاهاي قرضي مي تواند راه رود ؟
سالها است به نتيجه درستي از اهميت ورزش نرسيده ايم در ديار ما ورزش مي تواند راديو اختصاصي داشته باشد و حتي عنوان شده كه تلويزيون مخصوص ورزش تاسيس شود صد ها روزنامه و مجله و سايتهاي ورزشي وجود دارد ميلياردها پول در امر ورزش رد و بدل مي شود ستارگان ورزشي ما بسيار معروف تر از ديگر شخصيتهاي ادبي و هنري و سياسي و اجتماعي هستند روياي بسياري از جوانان ما ورزشكار شدن و معروفيت در آن است اما هنوز طرح يك سوال ساده باعث مي شود كه پاسخگوئي در مورد اهميت ورزش به نزديكي صفر برسد و آن سوال اين است كه "آيا ورزش در اين ديار اهميت دارد ؟" شايد پاسخگوئي به اين سوال با توجه به مشاهدات ظاهري ساده باشد اما بايد بگوئيم در بطن وقايع اين روزهاي ورزش پاسخ ديگري شنيده مي شود چرا ؟
ورزش ايران در طي سالها توسط دو متولي معرفي شد سازمان تربيت بدني در طي دهه ها متولي ورزش بود و در كنار سازمان تربيت بدني كميته اي كه نهاد بزرگي بود يعني كميته المپيك مشغول به فعالت در امر ورزش بود سازمان تربيت بدني از دير باز محلي مهم به شمار مي رفت و شايد بيشترين علاقه براي دانستن نام اين معاونت رياست جمهوري در نزد جوانان در هنگام تشكيل هر دولت جديد بود كميته المپيك هم در جاي خود نهاد مهمي بود و بسياري از رجال سازمان تربيت بدني يا از اين كميته آمده و يا به اين كميته مي رفتند اين كه اين دو نهاد در طي اين سالها داراي چه كارنامه اي بودند بحث مفصلي دارد اما ميزان اهميت به اين دو ارگان مي توانست دليلي براي توجه به ورزش باشد هنگامي كه سخن از ادغام دو سازمان سازمان تربيت بدني و سازمان جوانان و تبديل آن به يك وزارتخانه شد بسياري از صداها بالا رفت كه ميزان اهميت ورزش آنقدر بالا است كه نمي تواند متولي آن به ديگر امور جوانان هم برسد اما با اين همه لزوم احداث اين وزارتخانه درورزش تصويب شد و امروز شاهديم كه به طور ظاهر وزارتي به نام وزارت ورزش و جوانان تشكيل گرفته است كه وزير نداشته و سرپرستي دارد كه خود اين سرپرست در وزارتخانه پر مشغله تعاون مشغول به كار بوده ولي روز گذشته زمام رياست را از رئيس سازمان تربيت بدني گرفته است كه با حفظ مشغله هاي در وزارت تعاون نيم نگاهي هم به ورزش سراسر انباشته شده از مديريتهاي دولتي و بودجه هاي دولتي در فاصله يك سال مانده به المپيك داشته باشد مي پرسيم آيا اين كار مقدر است ؟آيا وزير تعاون مي تواند در حد يك ابر قهرمان عمل كند و نه تنها وزارت تعاون را اداره كند بلكه برنامه ريزي و مديريت و پايه ريزي يك وزارتخانه نو پا را ميسر سازد ؟ وزارتي كه نه تنها ورزش را كه بايد به امور جوانان هم بپردازد ؟آيا اداره كردن سه مقوله تعاون و ورزش و جوانان توسط يك متولي قابل اجرا است ؟ اين قصه تنها يك سر ماجرا است زيرا در كميته المپيك هم حكايت سرپرست بازي وجود دارد رئيس كميته المپيك كه روزگار رئيس توامان سازمان تربيت بدني و كميته المپيك بود و تازه علاقمند بود كه سرپرست فدراسيون فوتبال هم باشد امروز سرپرست وزارتخانه مهم و شايد مهمترين وزارتخانه كشور يعني وزارت نفت است محمد علي آبادي در وزارتخانه نفت به قدري در گير خواهد بود كه به امور تامين انرژي و تامين هزينه هاي كشور كه با مقوله نفت سر كار دارد كه به واقع زماني براي المپيك و حكايت ورزش ايران در المپيك ندارد و شايد بايد تصور خوش خيالانه اي داشت كه فكر كنيم علي آبادي وقتي براي المپيك وورزش داشته باشد و در اين ارگان هم مي بينيم كه مديريت نسيه اي و يا مديريت حياط خلوتي و نگاه درجه چندم به ورزش وجود دارد يعني ورزش كه بر دو پايه وزارت ورزش و جوانان و كميته ملي المپيك بايد اداره شود با دو پاي مصنوعي و استيجاري و موقتي اداره مي شود و اين مسئله نشان مي دهد كه نگاه به ورزش ما با توجه به اين نحوه اداره دو متولي اول ورزش يعني وزارت ورزش و كميته ملي المپيك يك نگاه نسيه اي و بي توجه هست و اين در حالي است كه در كشوري كه در معرض بزرگترين خطرات از بعد مواد مخدر بعلت حضور در منطقه جغرافيائي حساس بوده و يكي از جوا ن ترين كشور هاي جهان است اين نگاه به ورزش و جوانان تنها مي تواند نابودي نه تنها ورزش كه جوانان ما را داشته باشد مي پرسيم با اين نحوه توجه به ورزش آيا باز هم بايد به بي اهميت بودن ورزش و نگاه دسته چندم داشتن به آن شك كرد ؟آيا اين گونه مي توان در ورزش موفق بود وقتي كه روساي متوليان آن را دو رئيس قرضي مي بينيم ؟ آيا گردش مالي در ورزش كه چند صد ميليارد دلاري مي تواند اين گونه پيشرفت كند؟آيا با اين نگاه مي توان جوانان اين ديار را با ورزش درگير كرد و انتظار افتخارات ملي در عرصه هاي بين المللي ورزش داشت ؟ بعيد مي دانيم كه با روساي قرضي بتوان به برنامه ريزي و مديريت درستي رسيد