حکایت یک پنجشنبه خاکستری
1/ترکیب تیم در خط دفاع : پرسپولیس تغییراتی در ترکیب خود داد شیث رضائی به دفاع راست رفت سوال این است اگر پرسپولیس پس از 180 دقیقه تصمیم می گیرد که یک مدافع میانی را به سمت راست ببرد پس چرا در فصل نقل و انتقال, استیلی با حضور بی قید و شرط مهدی مهدوی کیا مخالفت شد ؟آیا این مسئله نشان از عدم تحلیل صحیح کادر فنی جدید پرسپولیس در انتخاب بازیکنان در فصل نقل و انتقال نداشت ؟ در سمت چپ فشنگچی به میدان رفت چرا پرسپولیس سالها است که دفاع چپ ثابتی ندارد ؟ می گویند که استیلی بازیکنان خود را نداشته و به همین دلیل تیم دچار مشکل است می پرسیم مگر بجز نصرتی بقیه بازیکنان یان خط دفاعی در تیم ملی بودند که در طی این سه بازی این همه تغییر در خط دفاعی رخ می دهد ؟می بینید بهانه های کادر فنی را که حتی نتواسنته دفاع چپ و راست خود را بشناسد؟
2/ آرایش تیم در خط میانی :باز گشت مازیار زارع به ترکیب اصلی اولین حرکت تیم بود حرکتی که در نیمه دوم زود حس پشیمانی در آن دیده شد زیرا سامان آقا زمانی به این پست برگشت در این جا هم سوالی داریم مگر استیلی نمی گوید او یناز به زمان دارد چون بازیکنان ملی پوشش را نداشته است ( که البته تنها تیم او این گونه نیست ) پس چرا این زمان به زارع داده نشد ؟ در آن شرایط سامان آقا زمانیچه کاری می توانست بکند ؟ درکجای فوتبال در هنگام عقب ماندن تیم هافبک دفاعی عوض می کنند ؟ به کنار مازیار زارع می رویم بازیکنانی چون محمد نوری و علی کریمی هم زمان بازی گرفته شده بودند اما علی کریمی عقب تر بازی می کرد در نیمه اول و دوم علی کریمی بهترین بود اما او همچنان دور از دروازه بود و در تک دقایقی که نزدیک به دروازه شد تک گل مشکوک به آفساید پرسپولیس را زد چرا کریمی دور از دروازه بازی می کند؟ همه می دانیم کریمی یک بازیکن ویرانگر خط دفاعی تیمهای حریف می تواند باشد اما او را بعنوان یک بال راست در نیمه دوم و یک هافبک دفاعی می بینیم آیا این مسئله هم ربطی به حضور بازیکنان در تیم ملی دارد ؟چه بر سر بادامکی و نوری اواخر فصل پیش آمده است ؟ این دو که در اردو تیم ملی نبودند پس چرا این گونه افت کرده اند ؟این مسئله در مورد غلام رضائی هم وجود دارد چرا باید غلام رضائی و علی کریمی وظایفشان تداخل داشته باشد ؟در سمت چپ بادامکی است آیا بادامکی می تواند بعنوان بال چپ عمل کند ؟
3/چیدمان خط حمله : چرا پرسپولیس همواره با یک تک مهاجم بازی می کند هادی نوروزی بغیر از دوندگی های نیمه اول در نیمه دوم چه کار می توانست بکند ؟علت مشخص بود چون پرسپولیس تاکتیک مشخصی نداشت زیرا این تیم رویحه و خلاقیت و تعقل ندارد از استیلی می پرسیم به چه دلیل او در حالی که هیچگاه نمی توانست از راه هوا گل به میرزاپور بزند باز یک مهاجم سرزن و نا آماده چون هاشمیان آورد ؟ تعویض منصوری به چه علت بود ؟ منصوری بازیکنی بی روحیه است زیرا انتخاب اشتباهی پس از جدائی از ابومسلم کرده است چنین بازیکنی با توجه به این روحیه چگونه می توانست درآن شرایط مفید باشد می پرسیم آیا نمی توانستند شیث را به میانه خط دفاعی برگرداند و نصرتی را به دفاع چپ ببرند و فشنگچی را به جلو ببرند تا بی جهت تعویض منصوری را بعنوان تعویض سوخته نبینیم ؟
4/ از بعد تاکتیکی نظراتی گفتیم اما این تماشاچی نیاز دارد که با او مهربان باشیم در جریان بازی دیروز جواد خیابانی که خود او در تحمیلی بودنش به جامعه گزارشگری سخن بسیار است و بارها به او از سوی تماشاچی اعتراض شده بار دیگر قصه خواص و عوام را شروع کرد و از جایگاهی خیالی مردم را نصیحت می کرد می پرسیم خیابانی در چه جایگاهی به تماشاچی پند می دهد ؟ تماشاچی که بسیاری از آنها با زبان روزه رو به سمت ورزشگاه رفته و حتی در ورزشگاه روزه خود را باز کرده است نباید به سو مدیریت اعتراض کند ؟ اصلا موضوع دائی نیست دائی هم اشکالات زیادی داشته و دارد و اکنون سر مربی رتیم راه آهن است اما اعتراض با زبان تشویق دائی یک معنی دارد و آن این است که باشگاه این مدیریت را نمی خواهد مدیریت باجناقی و رفیق بازی و اصراری و تحمیلی و لیدری کاری به جائی نمی برد همین مسئله در مورد برنامه ورزش و مردم نیز صدق می کند که بهرام شفیع که خود او هم سالها به تلویزیون و فدراسیون هاکی و باشگاه پرسپولیس تحمیلی بود تماشاچی معترض را اوباش می نامد بیائیم به این تماشاگر احترام بگذارید اعتراض آنها را دلیلی بر نادانی نگذارید زیرا نادانی این است که رفیق بازی مدیر عامل با سر مربی را شایستگی سر مربی دانند و.گزارشگری و مجریگری را با پند دهنده بدانیم.
بهر حال قصه پنجشنبه خاکستری گذشت و باید در انتظار بود و دید آیا سوی سپید فوتبال به سوی پرسپولیس می آید یا این که قصه پرسپولیس همچنان با این آقایان تیره و تر است؟ به انتظار می نشینیم