آقاي فتح الله زاده ! اي كاش خوابت نمي برد
قصه فوتبال دولتي و فوتبالي كه نمي تواند هزينه هاي خود را در آورد و به صورت باري بر دوش دولت و در واقع ملت ما است حكايتي تكراري و ملال آوري است هر ساله قصه بدهكاري و شكايت و تعهدات باشگاهها را مي شنويم و تهديد آقايان در سازمان ليگ كه باشگاههاي بدهكار نمي توانند در مسابقات شركت كنند اما ديده شده كه تنها گمنامهائي چون پيام مشهد از ادامه مسابقات منع و باز شاهديم كه دو طفيلي قرمز و آبي پر بدهي به مسابقات پاي مي گذارند همين هفته پيش بود كه فتح الله زاده سر پرست موقت باشگاه استقلال از بي خوابي هاي شبانه اش بخاطر بدهي هاي باشگاه سخن مي گفت سخنان فتح الله زاده در مورد بدهي باشگاه استقلال درد آور بود و اين دردي است كه برادر ديگر اين باشگاه يعني پرسپوليس هم به آن مبتلا است و اگر حاجي فتح الله زاده از بدهي ها خوابش نمي برد حكايت بدهي سرخها در شكوه هاي زنده ياد بابك معصومي گم شد اما در ميان ناله هائي كه از شخص سرپرست باشگاه استقلال و خود سراي پسران آبي شنيديم حكايت ديگري نيز برون آمد و اعلام شد كه در آكادمي باشگاه استقلال قصه هاي تلخي وجود دارد گفته شده است كه ميليونها از 12 نوجوان و جوان گرفته شده تا آنها را ستارگان آبي كنند و در كنار اين اخبار تلخ شنيديم از پدر و مادرها گاهي نزديك به 7 ميليون تومان بابت مكمل هاي غذائي گرفته اند اما نه تنها به بچه ها چيزي نداده اند بلكه از درون كيسه هاي زباله ظرفي براي نوشيدن آب پيدا مي كردند نمي دانيم در اين باره چه كلام شايسته اي بگوئيم ؟ قصه خواب حاجي فتح الله زاده را نمي فهميم فتح الله زاده اي كه بخاطر بدهي هائي كه براي ساختن كهكشاني ها بوجود آمده نمي تواند بخوابد و شب تا صبح روي كاناپه اي جا به جا مي شود و از سوي ديگر آنقدر خواب شيريني دارد كه در آكادمي استقلال كه بايد جاي توليد انسان و بازيكن باشد تبديل به جايگاهي براي سو استفاده مي شود از فتح الله زاده مي پرسيم چرا با اين همه بدهي فكري براي آكادمي استقلال نمي شود ؟ خوب بخاطر داريم كه اين آكادمي در زمان منصوريان هم چون حسن روشن پر از قصه هاي نداري در همه زمينه ها بود نداري فرهنگي و نداري مالي و نداري شرف و انسانيت و نداري فكري براي آينده اي كه استقلال مي تواند داشته باشد شايد امثال فتح الله زاده ندادند كه در استقلال دور و نزديك چه مي گذشت روزگار مرحوم علي جباري در اين باشگاه جوانان بزرگي را پرورش مي داد كه بعدها از بزرگترين هاي فوتبال ايران شدند كه يكي از آن مردان ايرج دانائي فرد پسر پر آوازه علي جباري بود كه گل تيم ملي ايران به تيم پر ستاره اسكاتلند را او زد بعد از او هم مردان زيادي در زمين استقلال جنوب براي استقلال بازيكن ساختند خوب بخاطر داريم مرداني چون مجيد نامجو مطلق و صادق ورمزيار از جمله جواناني بودند كه در مقطعي هم در رده سني جوانان و هم در رده بزرگسالان براي استقلال توپ مي زدند چرا راه دور برويم روزگاري تيم اميد استقلال با امير حسين صادقي و وحيد طالبلو و پيروز قرباني پشت بسياري از حريفان را به خاك مي ماليد جناب فتح الله زاده به خواب نمي رود چون بدهي براي ستارگان خود دارد ستارگان استقلال مرداني چون آندو تيموريان و خسرو حيدري و مجتبي جباري هستند اين ها همان بازيكنان رده هاي اميد و جوانان استقلالند كه حالا بايد پس از سالهاكه استقلال براي آنها هزينه كرد دو باره خواب آقاي مدير عامل را آشفته مي كنند مي پرسيم اگر جناب سرپرست خواب سنگيني در مورد آكادمي استقلال نداشت آيا باز هم بايد شاهد چنين اتفاقاتي بوديم ؟ استقلالي كه ليگ را بسيار خوب شروع كرده حالا با اين رسوائي رو به رو است و اين رسوائي هيچ پاسخگوئي ندارد زيرا سرپرست مي گويد در قوه قضائي به دنبال احقاق حق استقلال خواهد بود مي پرسيم مگر حكايت رجبي در خريد بازيكنان برزيلي در چند سال پيش معلوم نبود ؟ پس چرا دو باره او در استقلال است ؟ چرا در آكادمي استقلال و يا فرقي نمي كند پرسپوليس و حتي سپاهان و ذوب آهن بازيكن سازي نمي شود روزگاري سپاهان بازيكناني چون حاج صفي و پاپي و نويد كيا را مي ساخت اما حالا مي بينيم هنوز دست به دامان عماد رضا و يانوش بايد شود و يا در ذوب آهن مرداني چون عبدالعلي چنگيز را داشتيم اما امروز براي جانشيني خلعتبري كه خود او هم يك بازيكن وارداتي بود در ذوب آهن مشكل وجود دارد و يا در پرسپوليس براي داشتن يك مهاجم دست به دعا برداشته اند كجا رفتند بازيكناني كه در شاهين و پرسپوليس مدارج ترقي را سريع مي پيمودند؟ وقتي كه مربيان پايه ما امثال منصوريان و اكبر محمدي و هومن افاضلي باشند بايد هم روزگار آكادمي ها اين گونه باشد به جناب فتح الله زاده مي گوئيم كه اي كاش خواب شما براي آينده استقلال پريشان مي شد و براي اين آينده سرمايه گزاري مي كرديد حكايت فتح الله زاده و كاشاني و... ديگران در اين سالها همواره اين بوده كه در روز مرگي مرده اند براستي آينده فوتبالي كه قرار است ظرف آب از كيسه زباله در بياورد و پيراهن پر افتخار و پر از يادگاري آبي استقلال و قرمز پرسپوليس زرد سپاهان و سبز ذوب آهن و قرمز تراكتور سازي و سفيد ملوان را اين گونه در رود روز مرگي ها لجن مال كنند چه خواهد شد؟