اين دو تيم آدم مي خواهند نه تنها ليست اسامي
سر انجام كنفدراسيون فوتبال آسيا زورش به فدراسيون فوتبال آسيا و تيمهاي استقلال و پرسپوليس رسيد تا اين تيمها صاحب يك هييت مديره بجاي سرپرست موقت شوند قصه سرپرست موقت دردي است كه به شدت اين دو باشگاه را آزار مي دهد امروز در روزنامه ها مي خوانيم كه سرپرست موقت استقلالي ها كارشناس فني بازي استقلال و تراكتور سازي مي شود و معتقد است كه تعويض سر مربي آبي ها باعث شد كه تيم بازنده شود اظهار نظري كه بر پايه چيزي جز بي منطقي نمي باشد زيرا در هيچ جاي دنيا حتي در كشورهاي صاحب سبك فوتبال چون آلمان و باشگاه هاي معتبري چون بايرمونيخ و روساي بسيار شهير چون بكن بائر و رو منيگه كه نامشان با علي فتح الله زاده و استقلال و فوتبال ما قابل قياس نيست چنين اظهار نظر هاي عجيبي آن هم در آستانه دربي نمي شنويم كه افكار سر مربي را مشوش كرده و اعتماد به نفس او را پايين آورند اما اين اتفاق مي افتد چون در تمامي باشگاه استقلال جز يك سرپرست موقت نشاني از كنترل و مديريت نمي بينيم همين قصه در باشگاه پرسپوليس شاهد هستيم كه سرپرست موقت اين باشگاه باعث شد كه امثال دنيزلي برود و قطبي بياد و يا كرانچار برود دائي حاضر شود و دائي برود و رفيق قديمي ايشان سكان رهبري تيم را بر عهده گيرد و چنين بحراني در تيم بوجود آورند همين سرپرست موقت ها بودند كه هر سال ميلياردها خرج بي حاصل بي هيچ نظارت فني و مشورت و انديشه دقيق انجام گيرد و حالا خبر مي رسد كه قرار است بعد از مدتها اين دو تيم به زور كنفدراسيون فوتبال آسيا صاحب هييت مديره شوند وگرنه حكايت سرپرست موقت همچنان رنگ دائمي داشتند مي پرسيم اين هييت مديره از چه كساني تشكيل مي شود؟ سالها تجربه فوتبال دولتي به ما گوشزد كرده است كه هييت مديره جمعي نام هستند كه به عضويت در اين هييت به جنبه كارچندم مي نگرند افرادي در اين هييت مديره جمع مي شوند كه اكثرا از فوتبال دور بوده و به قول محمد دادكان نه از كارنامه ورزشي و نه مديريت ورزشي خبر دارند كساني كه به عضويت اين هييت مديره ها در مي آيند كه نامي براي خود كسب كنند تجربه سالهاي گذشته نشان داده است كه اكثر اعضاي اين هييت مدير ه ها از نمايندگان مجلس هستند كه به دنبال موفقيت در دوره بعدي انتخابات هستند و حالا در حاليكه چند ماه به پايان كار مجلس مانده به طور حتم صندلي هييت مديره دو باشگاه سرخ و آبي مي تواند خيلي شيرين باشد البته اين نكته را هم بايد اضافه كنيم دوران اين حرفها تمام شده است و اين گونه نيست كه مثلا فلان پست ورزشي بتواند كار آمد براي انتخابات باشد همان طوري كه ديديم امثال فتح الله زاده و مايلي كهن در مقطعي خواستند كه با استفاده از نيروي تبليغي استقلال و پرسپوليس در انتخابات موفق شوند كه هيچگاه چنين نشد زيرا مردم عشق به آبي و قرمز را با چاشني عقل دارند و اين گونه نيست كه استقلال و پرسپوليس بتواند براي آقايان اعتبار كسب كند بلكه افراد بايد چون ناصر خان حجازي و پرويز خان دهداري و... باشند كه اعتبارشان فراتر از نامها باشد و اي كاش ناصر خان در آن انتخابات رياست جمهوري مي توانستند شركت كنند تا نشان داده شود فرق او با امثال فتح الله زاده ها و مايلي كهن ها در نزد دل مردم چيست بهر حال امروز آخرين ضرب اجل براي انتخاب هييت مديره اين دو باشگاهي است كه همگان آرزو دارند روزي به گونه براي مردم باشد كه هيت مديره با راي مستقيم مردم باشد و اين گونه نباشد كه تحميلي ها سالها عضو هييت مديره و مدير عامل و سرپرست موقت باشند و در ورزشگاهها اعتراض به حضورشان باشد اما خود را نوكر مردم و خدمتگزار بدانند اميد براي اصلاح فوتبال ما هر روز كمتر مي شود خاطرات تلخ انتخابات فدراسيون فوتبال ما هنوز در اذهان باقي است همان انتخاباتي كه باعث حضور افرادي در فوتبال شد كه اين همه تلخ كامي را نصيب مردم ما كرد و متاسفانه شاهديم كه همان غير فوتبالي ها قوي تر از هر نيروي جاذبه خود را به صندلي هاي رياست خود چسبانده اند و حتي سعي در تغيير در اساسنامه اي دارند كه اشتباه نوشته و تصويب شد امروز دغدغه بسياري از عاشقان فوتبال ايران حضور مردان و زنان پركار و آگاه و با انگيزه و با دانش بجاي چسبيده هائي است كه سالها با سو مديريت خود و دخالتهاي نا به جا تيشه به ريشه اين دوتيم محبوب زده و كار را به جائي رسانده كه به زور اولتيماتوم كنفدراسيون فوتبال آسيا تيم را صاحب هييت مديره كنند امروز همه شاهديم موقتي ها چه بر سر اين تيمها آوردند و هييت مديره هاي سابق چه بذر بدي كاشته اند وزارت ورزش كه نهالي جوان است بايد كار اساسي را انجام دهد و اجازه دهد اين هييت مديره ها براساس منطق تشكيل شود و زمينه را براي واگذاري اين دو باشگاه به بخش خصوصي فراهم آورد تا مردم و عاشقان براي اين تيمها تصميم بگيرند آيا اين آرزو ها بر آورده خواهند شد ؟ به انتظار مي نشينيم