شاید باور کردنی نباشد که در روزی طلائی در تابستان سال 1392 ایران غرق در شادی بی کران شد در روزی که به قول تیتر روزنامهای این روز سه واژه زرین بود  آزادی – پیروری- قهرمانی

در همه جا  گفتگوهائی این سه واژه   داشت و در هر کوی و برزن نشانه هائی از یافتن امید را می دیدیم جائی  چون ایران باید هم سرای امید و آزادی و پیروزی و قهرمانی باشد

نخستین اتفاق برای  کشتی رخ داد تیم ملی کشتی آزاد ایران در حالی راهی مسابقات جهانی بوداپست می شد که با کمبودهای فراوانی دست در گریبان بود  و بزرگترین پاداشی که این بچه های زحمتکش از دست سرپرست وزارت  ورزش گرفته بودند پنج سکه بهار آزادی یعنی رقمی معادل 5000000 تومان  و آن هم در آستانه مسابقات بودند کادر جوانی به رهبری رسول خادم و امیر توکلیان و غلام محمدی و رضائی  بچه های تیم ملی ما امیدوار می کردند در حالیکه در خود تهران به این بچه ها امید کمی بسته بودیم بچه های آزاد سالها بود که زیر سایه هم رزمان فرنگی کارانشان بودند این بچه ها را چندان امیدی برای قهرمانی جهان نداشتیم بچه های کشتی آزاد ما درست چند روز پس از حضور کشتی در المپیک  قهرمان جهان شدند تا به خود آئیم و بیاندیشیم که ذوق کردن برای حضور در المپیک و یا هر میدان جهانی نیاز به برنامه ریزی و سرمایه گزاری و مدیریت و امید هم در کنارش دارد کشتی ورزش پهلوانی ما است کشتی ورزشی است که فن هائی دارد که به نام فن های ایران خوانده می شود کشتی یعنی رستم و پوریای ولی و تختی یعنی مبارزه و تلاش و امید که باید هم در داخل تشک و هم در بیرون آن باشد تیم 7 نفره ما 5 مدال جهانی آورد تیم 7 نفره ما در سه فینال حضور داشت و این در حالی بود که تقوی و کمیل قاسمی براستی لایق مدال بودند امروز یعنی در 28 شهریور سال 1392 به خود آئیم به کشتی بیاندیشیم به شادمانی یک ملت و افتخار این دیار نگاهی کنیم بچه ها غیرت و مردانگی و تکنیک دارند اما این بچه ها باید  مورد توجه قرار گیرند این بچه ها نباید قصه فرنگی کاران المپیکی به سرشان بیاید که سر مربی محبوبش از این دیار برود  از یاد نبریم که حق این بچه ها بسیار بیشتر از وعده و وعید و پنج سکه است به یاد داشته باشیم این بچه ها مدیر کار آمد می خواهند امکانات می خواهند و برنامه ریزی می خواهند

 

اتفاق دوم مربوط به تیم استقلال بود خیلی از ما نسبت به این تیم خوشبین نبودیم این تیم در سه بازی اخیر خود در لیگ برتر  تنها یک امتیاز کسب کرده بود بچه های استقلال را کم دیدیم اما استقلالی ها تاج شدند تاج فوتبال ما در تایلند بودند بچه های استقلال سختی کشیدند بی توجهی به آنها شد از بعد حقوق مادی خود عقب مانده بودند در بازی با ذوب آهن دیدیم که این بچه ها چه بر سرشان آمد امیر قلعه نوعی شکایت از برنامه ریزی بد می کرد در حالیکه خودش شاهد بودیم که تیم تایلندی در حضور بچه هایش بازی خود را انجام داده و بعد به مصاف تیم ما آمدند همه دیدیم تایلند پیشرفت کرده است این تایلند دیگر چند کوچک اندام نبودند که قرار بود 7 یا 8 گل از ما بخورند این تیم دیگر فوتبال  شرق آسیا نبود که تنها حربه اش سرعت باشد آنها به روش خود ما یعنی توپهای بلند به ما گل زدند تیم ما خیلی قبل از این بازی ما را نا امید کرده بود  همان طوری که فوتبال ما این روزها در نا امیدی مطلق است سر مربی تیم ملی ما قهر کرده است بازی تدارکاتی نداریم و برنامه ریزی نداریم و مدیریت نداریم و فقط وعده های شیرین است اما با این همه  استقلال تاج فوتبال ما شد فوتبال استقلال نشان داد باید اعتماد به نفس داشته باشیم استقلال هم چون تیم ملی کشتی آزاد ما حکایت ایران و ایرانی را بار دیگر نشان داد غیرت و تعصب و عشق میهن جواب داد اما از یاد نبریم حریفان ما هم غیرت و تعثب و عشق دارند حریفان ما دیگر آن کیسه بوکس های قدیمی نیستند  فوتبال ما تایلند را برد اما دل به مجیدی هنوز می دهیم تا روند بازی ما عوض شودفوتبال ما با این شرایط در جام جهانی چه می کند؟ استقلال برای ما شادی آورد اما از یاد نبریم فوتبال ما ورزش ما باید مدیریت نوینی را آزمایش کند فوتبال ما نیاز به حاشیه هائی چون دعواهای قلعه نوعی و فردوسی پور ندارد فوتبال ما نیاز به نا امید شدن پیش از هنگام ندارد آن گونه که بزرگان استقلال به  استقبال آن رفته بودند

دوست دارم 27 شهریور های خوب دیگری را تجربه کنیم در روزی که آزادی و امید و پیروزی و قهرمانی را جشن گرفتیم اما برای این کار نیاز به کار و تلاش و مدیریت و همزیستی و شنیدن های حرفهای تازه داریم شادمانی و غرور ملی و عشق نیاز به هم دلی و تلاش زیادی دارد