تاریخ پر از حکایت های تلخ و شیرین است و اگر کسی نخواهد که درسی از آن بگیرد ناچار باید که دو باره آن حکایت ها را باز آموزد قصه فوتبال هم چنین است فوتبالی که می توانست آرامشی به مردمان پر دغدغه این زمان دهد خبر کوتاه بود حبیب کاشانی و علی دائی در یکی از رستوران های مجلل تهران آشتی کردند این شایعه در حالی بود  که اصرار علی دائی برای انجام بازی در ورزشگاه  راه آهن در کنار بحث شکایت علی دائی از باشگاه پرسپولیس را می شنویم و در کنارش این آشتی کنان را که می بینیم از خود می پرسیم گناه طرفدار بیگناه پرسپولیس چیست؟

یادمان نرفته است که کاشانی و دائی چه قصه هائی داشتند  کاشانی همان کسی بود که تیم در رتبه سوم پرسپولیس  که توسط کراچارد اداره می شد را به دائی داد تا تیم سقوط کند و...

 این پایان ماجرا نبود سال بعد دعواهای کاشانی و دائی به جائی رسید که تیم نتوانست بخاطر لجبازی آقایان عماد رضا و تیموریان و ... را بگیرد تا به نوعی دائی سقوط کند دائی جام حذفی را برد اما همه می دانند قیمت آن چه بود ؟

دائی و کاشانی روزها با هم جنگیدند و کاشانی به هراه رفیقش استیلی بر سر پرسپولیس بلائی آوردند تا مردم دائی را صدا بزنند که فریاد " من پرسپولیسی "هستم را می زد  اما در این میان  طرفدار بیگناه رنج کشید و دردهای اقتصادی و تورم  را در کنار دعوای کاشانی و دائی گذاشت

 ر وزها گذشت کاشانی رفت و دائی هم هر از چند گاهی فریاد پرسپولیسی زد  اما امروز تنها ماچ و بوسه و غذای عالی رستوران برای آقایان ماند و حتی ادعای پول بیشتر از پرسپولیس و بازی با پرسپولیس در زمین کوچک راه آهن اما  مردمی که سالها فریاد زدند پرسپولیس که دائی تبدیل به دائی شود به خارج رود و میلیارد شود  غمگین حصرت دو ساله ناموفقیت ها شدند

 جناب کاشانی ها در شورای شهر بودند و رفیقشان که با  او تیم را نابود کرد حالا بعنوان پیش کسوت در شرکت هست در میلاد با کراوات قرمز عکس می گیرد و خود ایشان ماچ های آب دار به گونه دائی می زند تا داغ سر خوردگی مردم و طرفدار سرخ زیاد و باز هم زیاد تر شود 

براستی نباید به خودمان آئیم و بیاندیشیم تنها پرسپولیس و عشق به این تیم مهم بوده و نگذاریم بازیچه  شویم ؟

چرا باید با مردم بازی شود؟ دائی به پولش رسید و کاشانی به شهرت و ما باید باز درس بگیریم که می آیند تا روی موج احساسات این مردم صاحب امکانات شوند اما ما باز فریاد می زنیم مدیر محبوب ما کاشانیه کاشانیه و علی دائی  علی دائی

افسوس و صد افسوس بر ما  

بیائیم به خود بیائیم

بیائیم جو زده نشویم

 بیائیم به عکسهای ماچ و بوسه ها بنگریم 

 این تاریخ خیلی از این حکایت ها را دیده است

 قصه آشتی کنان و قهر ها به نام پرسپولیس کی به اتمام می رسد