از جهاني شدن و رفتن به جام جهاني صحبت كرده ايم و معتقديم براي رفتن به جام جهاني در وهله اول بايد افكار جهاني داشت و اين افكار جهاني تنها با آمدن مردان جهاني چون كي روش و دژاگه و يا چند با تجربه حاضر در محيط هاي بين المللي  چون كريمي و نكونام و شجاعي و قوچاني ن‍ژاد و نظري و نمازي و... نمي توان بدست آورد فوتبال ما بايد در ابعاد كلان و غير كلان جهاني فكر كند براي روشن نمودن اين حكايت دو مثال  از قصه هاي اين روز فوتبال مي زنيم

1/ رويانيان در مورد مسائل پرسپوليس و كريمي در جمع بازيكنان تيمش مي گويد " من تاكنون به مواردي مثل مو و كلا مسائل و زندگي شخصي شما ورود نكرده ام  اما بر سر فوتبال تعارف ندارم و هر آن چه بر پرسپوليس تاثير مي گذارد دخالت مي كنم" سوال اول  اين است چرا رويانيان نمي داند كه مسئله خصوصي يك بازيكن فوتبال مي تواند در فوتبال او تاثير بگذارد رويانيان بايد بداند اين ژست روشنفكرانه جهاني نيست يك فوتباليست در هر جاي دنيا به باشگاهش تعهد مي دهد كه سالم زندگي كند و در قراردادش ذكر مي شود و اين بازيكن حتي اگر رونالدينو و دكو باشند هم از بارسا اخراج مي شوند اگر غير حرفه اي زندگي كنند خود زيدان پس از بازنشستگي مي گويد ساعت 10 شب پاريس را ديده است  حال در باشگاهي كه خود مدير عامل مي گويد بازيكنانش تا ساعات ديروقت شب قليان مي كشند و بيدار هستند بايد سكوت كند ؟ مدل مو ربطي به مدير عامل ندارد كه بخواهد عدم دخالت در اين مورد را امتيازي براي خودش بداند اما عدم زندگي حرفه اي نه به او كه به سر مربي ربط دارد سر مربي كه اختيارات داشته و چون مانوئل نباشد كه قاطعانه گفته كريمي را نمي خواهد حالا مي خواهند سو مديريت را كه به قول خودشان منجر به پيچيدگي اوضاع شده است را با سريال بهروز رهبري فرد و هاشمي نسب با پروين را اين بار با ورژن  جديد كريمي و مانوئل حل كنند اين راه كار جهاني نيست اين افكار جهاني نيست و با استانداردهاي جهان فرق دارد يك مدير عامل خط مشي  ايدولوژي و خط مشي مديريت حاكم بر باشگاه را بايد دنبال كند نه اين كه چون مديران مدرسه به دنبال موي سر و اين گونه مسائل  باشد

2/حكايت قطب آبي هم جالب است سر مربي تيم مي گويد بازيكنان پول نگرفته اند و چون بي معرفتي روي سكوها مي بيند مي خواهد استعفا دهد ما نمي دانيم عدم پرداخت هاي مالي به بازيكنان كه حكايتي مربوط به ناكاررائي مديريت دولتي فوتبال و مديريت خود باشگاه دارد چه ارتباطي به تماشاچي بي نوائي دارد كه روي سكوها خسته و كلافه از بحران هاي اقتصادي و اجتماعي باز دل به اين فوتبال نالان بسته است مي تواند داشته باشد ؟آقاي قلعه نوعي كه در حكايت مرگ والده محترمشان محبت مردم را ديد در اولين اقدام در بازگشت به ميدان فوتبال اين مردم را تنبيه مي كند ؟ در كجاي دنيا تماشاچيان نسبت به عملكرد كادر فني اعتراض نمي كنند به نحوه چگونگي اعتراض كاري نداريم كه اگر فرهنگ سخيفي بر آن حكم فرما است ارتباط مستقيم به همان فرهنگ حاكم بر مديريت و اداره فوتبال وحتي در مقياس كلان در جامعه دارد اين تماشاچي مي خواهد فرهاد مجيدي را تشويق كند اين كه نسق كشي از سوي سرمربي نبايد داشته باشد اصولا يك سر مربي در مقام و جايگاهي بايد باشد كه اين گونه ضعف نشان ندهد اين كه بخاطر اين بي معرفتي ها از استقلال مي روم را چگونه مي توان با آن ادعاي قلعه نوعي مقايسه كرد كه مي گفت از گران ترين قرارداد تاريخ فوتبال ايران بخاطر مردم گذشتم ؟ چرا حرفه اي فكر نمي كنيم ؟چرا جهاني و بين المللي نبايد فكر كنند ؟ سر مربي چون فرگوسن آنقدر بزرگ است كه اگر بكهام و رونالدو وتوز و رابي كين و برباتوف و... بروند او نگران سكوها نيست همين اتفاق براي پپ گوارديولا افتاد او نگران تشويق هاي رونالدو دكو و اتو ئو در سال اول ورودش به نيمكت نيوكمپ نبود و از ياد نبريم امه ژاگه سرمربي موفق فرانسه در جام جهاني 1998 براحتي كانتونا و ژينولا را كه ستارگان منچستر يونايتد و تاتنهام بودند را كنار زد و به سكوها كاري نداشت اين گونه به جائي نمي رسيم تا افكار محلي و پيش پا افتاده داريم نمي توانيم پيشرفت كنيم فوتبال ما نيازمند رنسانس فرهنگي است و براي رسيدن به آن بايد كساني كه در اين فوتبال مسئوليت دارند تغييرات ذهني بزرگي داشته باشند  كه اگر اين گونه باشد بر فوتبال ما هر روز حكايت " پيچيده شدن " ها آوار مي شود