بودن در نبودن ها

تاریخ تا به جائی پیش می رود که تبدیل به افسانه می شود و چنین است که جاودانه می ماند

  در تاریخ فرانسه با بانوئی به نام " ژاندارک " رو به رو می شویم که ترجمه آن می شود ژان کمانی  یا بانوئی به نام ژان که کمان می شود او سمبل مبارزه فرانسوی ها در برابر انگلستان است فرانسه خسته و شکست خورده با پوشاندن لباس رزم بر تن دختری روستائی و استفاده از سمبل او به خود می آید و تاریخ خود را عوض می کند هر چند که ژاندارک اسیر انگلیس ها شده و بعد در آتش سوزانده می شود اما ژاندارک نبودنش باعث باور بودن در نزد فرانسوی ها می شود

نمونه دیگری از این تاریخ را در نزد اسپانیائی داریم او نامش " السید " است قهرمانی  است که با گذر از دروازه تاریخ افسانه می شود وسالها پیش فیلمی از زندگی او  به همین نام با هنرمندی چارلتون هستون و سوفیا لورن  ساخته شد السید قهرمان بزرگ اسپانیا است که در این کشور وحدت و یکپارچگی در مقابل هجوم قوم مور ایجاد می کند السید در یکی از جنگها تیر می خورد اما حاضر نمی شود تیر را از بدنش جدا کنند  زیرا می خواهد مرده و یا زنده در جلوی سپاهیانش بتازد السید در شامگاهی می میرد اما صبح روز بعد پیکر او را بر اسبی می نشانند و  ارتش او مورها را تار و مار می کنند او سمبل ارتش و میهن  خود می شود او با نبودنش بودن اسپانیا را تضمین می کند

بازی پرتغال  و فرانسه هم ناخود آگاه مرا به یاد این دو شخصیت بزرگ تاریخی و شاید افسانه ای انداخت  تو شخصیتی که توانستند فعل خواستن و وحدت ملی و یک پارچگی را به مردم خود بدهند و این دقیقا کاری بود که کریس رونالدو دربازی دیشب انجام داد

شاید اگر قبل از بازی صحبت از مصدومیت کریس رونالدو د تیم ملی پرتغال می شد کمتر فرانسوی به  قهرمانی تیم خودش شک داشت اما رونالدو مصدوم شد و در صحنه ای به یاد ماندنی اشک ریخت در صحنه ای که پروانه ای که شاید سمبل رشد در ادبیات ما نیز هست به دنیا اصل "  بودن در نبودن ها " را تکرار نمود وقتی که رونالدو با پای باندپیچ شده بازگشت و بار دیگر نتوانست ادامه دهد دنیا به شدت تحت تاثیر این صحنه از رشادت و شجاعت و وطن پرستی و عشق به میهن قرار گرفت حتی خود فرانسوی ها هم متاثر از این صحنه شدند صحنه خروج رونالدو با برانکارد از میدان و نگرانی دیدیه دشامب  یکی از آن نادر صحنه های فوتبال بود که خیلی از فوتبالی ها دیدند

  رونالدو بازو بند را به بازوی نانی بست همه در سیمای یاران پرتغال عزم جدی را دیدند پرتغالی ها باور کردند که همه باید بخاطر رونالدو بازی را ببرند و این کار را کردند پرتغالی ها ناخود آگاه شعار نویسنده معروف فرانسوی الکساندر دوما در رمان سه تفنگ دار را انجام داد " یکی برای همه و همه برای یکی "

 رونالدو یک رهبر بی نظیر  برای پرتغالی ها بود او در کنار زمین شور و شوقی را نشان می داد که کمتر از او سراغ داشتیم رونالدو به تاریخ پیوست او اولین قهرمانی پرتغال در یک رقابت جهانی را رقم زد بدون آن که گلی بزند و پاس گلی بدهد و تکلی بزند و یا کاری در میانه میدان بکند رونالدو به نوعی السید پرتغالی ها شد رونالدو به افسانه ای در فوتبال تبدیل شد افسانه ای که سالها پرتغالی ها از آن یاد می کنند افسانه ای  که همه پرتغال را " رونالدو " کرد و این راز بزرگ فینال جام پانزدهم بود

پرتغال توانست یونان 2004 شود همان یونانی که از پرتغال یک فرانسه امروز را ساخت  پرتغال دوازده سال صبر کرد تا صحنه بستن بازوبند کاپیتانی بر بازوی نانی و سپی باز پس دادن آن توسط نانی به رونالدو جاودانه حکایتی بزند

آری فوتبال زیبا است چون چنین حکایت هائی دارد

تکراری ها تکرار می شوند و یا ...

 پرتغالی ها یکی از بزرگترین تکرار های جغرافیائی را بوجود آورده اند در سراسر آمریکای لاتین مردم به اسپانیائی صحبت می کنند و این اتفاق از مکزیک تا شیلی رخ می دهد اما مستعمره ای  در روزگار قدیم که امروز کشور بزرگی است تنها کشوری است که به زبان پرتغالی ها صحبت می کند یعنی برزیل این تکراری را به هم زده است همین برزیلی که با پرتغال خیلی تکراری ها را نمایان کرده است  که زیباترین آن " رونالدو " است یک رونالدو در برزیل و یک رونالدو در پرتغال  فوتبال جهان را متاثر از نام خود کردند  و شاید رونالدو  پرتغالی بتواند چون رونالدو برزیلی صاحب عنوان جهانی در کسوت تیم ملی اش بشود

چهارده  دوره جام ملتهای اروپا برگزار شده است و تنها در سه دوره نام میزبان و قهرمان یکی بوده است!! این آمارها خیلی دلخوشی به فرانسه نمی دهد اما آمار دلخوش کننده برای فرانسه این است که دو میزبانی که با قهرمانی  این میزبان خوشبخت به اتمام رسیده است متعلق به فرانسه است و تنها میزبانی که در فینال بازی را باخته است پرتغال است !! این هم آماری است که پرتغال را می تواند نا امید کند اما به یاد داشته باشیم در این جام آمار درخشان تیم ایتالیا در برابر آلمان در بازی های رسمی بد شد و آمار آلمان ها هم با فرانسه نتیجه ای نداد پس چندان هم نباید به این آمارها دلخوش بود

 فرانسوی ها از میزبانی همیشه بهترین استفاده ها را کرده اند البته آمار بد هم دارند آنها در دو جام جهانی میزبان بودند که  تنها در یکی قهرمان شدند و البته پرتغالی ها هیچگاه میزبان جام جهانی نشده اند پرتغالی ها چهار بار مرد سال جهان را با فیگو و کریس رونالدو داشته اند ولی فرانسوی ها تنها دو بار با زیدان این عنوان را کسب کرده اند و به یاد بیاوریم که اگر اوزه بیو را به این جمع اضافه کنیم باید تعجب کنیم که چرا پرتغال تا به امروز حتی یک عنوان  هم ندارد پرتغالی ها حتی در خاک خودشان هم نتوانستند قهرمان اروپا بشوند وآن هم در حالی که یک مربی برزیلی مشهور و قهرمان جام جهانی به نام اسکولاری داشتند  حالا در فرانسه می خواهند به نوعی تاریخ جام ملتهای اروپا 2004 را تکرار کنند که تیمی چون یونان که هیچکس امیدی به آنها نداشت آمد و در فینال قهرمان اروپا شد و برای همیشه رفت اما این پرتغال به هیچ عنوان تیم بی امیدی حداقل به اندازه یونان 2004 نیست هرچند که بسیار سخت بالا آمد آنها با سه تساوی به مرحله حذفی رسیدند و بعد کرواسی را در حالی در وقت اضافه بردند که براستی شانس کروات ها بیشتر بود و در بازی با لهستان بازی پنالتی ها به داد آنها رسید شاید پرتغالی ها در بازی با ولز شایستگی ها خود را بعنوان یک تیم خوب نه در حد قهرمانی معرفی کردند در سوی دیگر هم فرانسه است تیمی که خیلی ها معتقدند که به طور حتم بهترین تیم تورنمنت نبود فرانسوی ها  در بازی با رومانی  و آلبانی و سوئیس به واقع مشکل داشتند در بازی با ایرلند بازی را عقب افتادند و در بازی ب ایسلند طوفانی به پا کردند و در برابر آلمان خیلی از حوادث به کمکشان آمد  امروز می تواند تکراری ها باز تکرار شده دانست یعنی جائی که فرانسه میزبان باشد قهرمانی به این تیم داده می شود ؟  یا تکراری از بین رفتن عناوین تیمی برای پرتغال تصور کرد که سالها عناوین خود را با ستارگانش و در عرصه انفرادی نشان می داد ؟پرتغالی ها که با نسلهائی بسیار تکنیکی به موفقیت نرسیدند آنها وقتی که فیگو و دکو و یا روی کاشتا و فرناندو کوتو ... را داشتند نتوانستند عنوانی کسب کنند می توانند با رونالدو و نانی و سانچز جایی برای خود بازی کنند ؟پرتغالی هائی که  عجیب به شانس عدد 7 دارند عددی که سمبل خوش شانسی در برخی از اقوام است و به طور حتم پیراهنی که این شماره را می پوشد برای پرتغال نشانه کاملی از خوش شانسی است کریس رونالدو می داند که امسال شانس این را دارد که برای چهارمین بار عنوان مرد سال جهان را ببرد او قهرمان لیگ قهرمانان شده است و اگر قهرمان یورو شود چه کسی می تواند به بهترین بودن او شک کند ؟ خصوصا آن که مسی رقیب سرشناسش   ناکامی در رقابتهای ملی را تکرار کرد و در کوپا آمریکا بار دیگر ناکام بود آن گونه که در چمپیونز لیگ این گونه شد در سوی دیگر فرانسوی ها هم بعد از سالها ناکامی در عرصه های بین المللی می خواهند خودی نشان دهند آنها یک دهه است که در هیچ تورنمنت مهمی در فینال نبوده اند و 16 سال است که  هیچ قهرمانی را نداشته اند و حالا اگر دشامب قهرمان اروپا بشود می تواند به زیدانی ملحق بشود که قهرمانی در چمپیونز لیگ را دارد دو مرد از نسل طلائی فرانسه که هم قهرمان جام جهانی و هم قهرمان اروپا شده اند  در سوئی دیگر رونالدو است مردی که شاگرد زیدان در رئال مادرید است او هم وطن فیگو است که روزگاری رقیب در عرصه انتخاب بهترین بازیکن جهان برای زیدان و بعد هم بازی اش در رئال مادرید شد رونالدو کسی است که رکورد بازی در تیم ملی فیگو را شکسته است و رکوردار تعداد گل زده در تیم ملی پرتغال نیز شده است  از هفت خوش یمن برای پرتغالی ها گفتیم بد نیست از هفت فرانسوی ها هم یاد کنیم آنتوان گریزمان که با 6 گل آقای گل این رقابتها تا اینجا کار است مردی که یک فینال بزرگ را به هفت پرتغالی ها داد و مقصر این باخت هم او بود که با از دست دادن ضربه پنالتی در فینال چمپیونز لیگ رئالی ها را در بازی نگاه داشت گریزمان و اولیورژیرو می خواهند جای خالی رفیق رونالدو در رئال مادرید یعنی بنزما را پرکنند شاید اگر او هم در فرانسه بود چهار ضلع کروس و رونالدو و بیل و بنزما اتفاقی عجیب در تاریخ فوتبال را رقم می زدند که افتخاری بزرگ برای رئال مادریدی می شد که چهار ستاره در چهار تیم  نیمه نهائی  یورو داشت

یورو پانزدهم به انتها می رسد و باید دید آیا یک قهرمان تکراری  خواهد داشت و یا پرتغالی ها پس از 12 سال حسرت  از دست دادن فینال می توانند صاحب عنوانی در عرصه ملی شوند

آنتوان گریزمان شازده کوچولو دیگر

 فرانسوی ها حالا دو آنتوان و شازده کوچولو دارند !! این جمله  قدری عجیب از سوی یک فوتبال نویس در یک مقاله فوتبالی است اما این حکایت به واقع وجود دارد خیلی از ما در زمان کودکی و یا نوجوانی با کتاب " شازده کوچولو "آشنائی داریم کتابی بی نهایت جهانی در گنجینه ادبیات فرانسوی ها که با غول هائی چون الکساندر دو ما پدر و پسر و بالزاک و ویکتور هوگو و ... هماوردی می کند کتابی نوشته خلبانی به نام آنتوان سنگ اگزو پری که به زبان های مختلف ترجمه شده و  زنده یاد شاملو  با صدایش ضبط کرده است آنتوان سنت اگزو پری در کتابش می گوید

شازده کوچولو پرسید: پس آدمها کجا هستند؟

آدم در بیابان احساس تنهائی می کند

مار گفت آدم با آدم ها هم احساس تنهائی می کند

این جملات مشهور در کتاب آنتوان سنت اگزو پری ناخود آگاه مرا به صحنه ای برد که آنتوان مشهور این روزهای فوتبال جهان حضور داشت "آنتوان گرینزمن "

 قدری به عقب بر می گردم و به  بهار گذشته می اندیشم و روزهای آخری که رقابتهای باشگاهی لیگ اروپا را دنبال می کردیم

جادوی سیموئنه و آتلتیکو مادرید همچنان سحر آمیز است به یاد بازی بایرن مونیخ و آتلتیکو مادرید در دور برگشت می افتیم جائی که همه بایرن مونیخی ها را قهرمان و یا حداقل مدعی قهرمانی می دانستند اما آتلتیکو مادرید با اعجوبه فرانسوی اش بازی را برگرداند و بایرن مونیخی ها را به حکایت دلخوشی های خانگی رساند پپ گواردیولا باز هم به لا لیگا باخت و نتوانست افتخارات اروپائی هاینس را تکرار کند و قهرمان این داستان کسی نبود جز آنتوان گریزمان که در یک لحظه بایرن مونیخ را مات کرد و با کمک تورس مونیخ را به آتش کشید

صحنه دوم به بازی فینال بر می گردد در آنجا رئال مادرید با یک بازی برتر بازی را در نیمه اول برنده شد اما در نیمه دوم یک ضربه پنالتی نصیب آتلتیکو شد و گریزمان آن را هدر داد هر چند در ادامه آتلتیکو به همت مرد بلژیکی اش موفق شد به تساوی برسد اما قصه پنالتی ها به گونه دیگر شد  اشک های او  وقتی که در ضیافت پنالتی ها حسرت پنالتی در جریان بازی را می خورد را به یاد می آوریم آنتوان در آن شب شاید تنها ترین آدمی بود که می توانستیم تصورش کنیم او در میان همه آدمها تنها ترین آدم بود

گریزمان خیلی از آرزوهایش را از دست داد قهرمانی در لا لیگا و قهرمانی در چمپیونز لیگ و در اوایل مسابقات دیدیم که هنوز تنها بود او در بازی دوم فرانسه روی نیمکت نشست اما وقتی به میدان آمد آتش بازی کرد  و این اتفاق در بازی با ایرلند هم رخ داد  و حالا در نیمه نهائی در مقابل غول های یواخیم لو هم توانست آن واقعه را تکرار کند آنتوان گریزمان شازده کوچولو حکایت های این روزهای مردم فرانسه است مردمی که در جشنی که برای فوتبال در یک بازی دوستانه در مقابل آلمان گرفتند با فاجعه حمله تروریستی مواجه شدند اما حالا با دیگر آلمان ها را می برند و به فینال اروپا رسیدند جائی که می توانند پس از 16 سال از آخرین قهرمانی در اروپا و 18 سال پس از قهرمانی در جهان یک بار دیگر قهرمانی را به آبی ها برسانند  و بی شک قهرمان آنها آنتوان گریزمان شازده وچولوی فوتبال است که بجای گل سرخ در سیاره اش گل های فوتبالی می زند  او حالا قصه دیگری برای فرانسه ساخته است قصه شیرین قهرمانی را  او در این بازی پنالتی اش گل می شود و  دیگر تنها نیست

آخرین شوالیه

آخرین ضربه پنالتی پرتغالی ها زده  می شود لهستان حذف می شود و این پایان کار آخرین شوالیه است   شوالیه ؟  آری شوالیه  استعاره ای از حکایت های تکراری تاریخ فوتبال جهان است  سالها است که   فوتبال را می خواهند پدیده ای بدانند که قدرت هایش در سراسر جهان پراکنده است و از این رو است که شاهدیم  این دوره یورو را با 24 تیم برگزار کردند و پدیده ای به نام میزبانی مشترک را در جامهای جهانی و یورو دیده ایم  اما یک اتفاق این بار هم رخ داد " حذف تمامی تیم های شرق اروپا " تا پیش از نیمه نهائی 

تاریخ می گوید در 14 دوره جامهای جهانی روسیه یک بار و چک یک بار و یونان یک بار  قهرمان شدند و بقیه جام ها به تیمهای غرب اروپا رسیده است روسها سه بار نایب قهرمان شدند و چک ها یک بار و یوگوسلاوی سابق دو بار نایب قهرمان شدند  و این کلیه افتخارات این جام برای شوالیه های شرق اروپا است  شاید این آمارها در یورو چندان بد نباشد اما این نتایج درجام جهانی بدتر می شود در همه جام های جهانی که برگزار شده بغیر از آفریقا و آسیا که هیچگاه به مراحل بالائی نرسیده اند و تنها کره جنوبی یک بار با آن کیفیت  نا امید کننده چهارم جهان شد اما این اتفاق برای شوالیه های شرق اروپا  پر معنی تر است در کلیه مسابقات جام جهانی هیچگاه تیمهای اروپای شرقی قهرمان نشدند و تنها مجارستان در سالهای 1938 و 1954 و تیم چک اسلواکی سابق در سالهای 1934 و 1962 نایب قهرمان شدند

 به این پدیده نگاه دیگری می اندا زیم  از بین 24 تیمی که در یورو 2016 حضور داشتند 10 تیم  از اروپای شرقی بودند و حالا  مطمئن هستیم هیچ تیمی از شرق اروپا در  نیمه نهائی نخواهد بود  براستی علت چیست ؟

تجربه :

 باید بگوئیم تیمهای غرب اروپا حضور درخشانی در مرحله نهائی داشتند آلمان با 12 بار و اسپانیا با 10 بار و ایتالیاو فرانسه و انگلستان با 9 بار پرتغال برای هفتمین بار است که در این رویداد شرکت دارند اما نباید از این مسئله غفلت کنیم که روسیه 11 بار در این جام شرکت کرده است و  چک که سالها در قالب چک و اسلواکی در این جام شرکت می کردند با 8 بارو کرواسی با 5 بار و رومانی 5بار و ترکیه با 4 بار  از پر سابقه ترین تیمهای این جام بودند اما بار دیگر براحتی حذف شدند  شاید اوکراین با دو بار و اسلواکی با یک بار از بی تجربه های این جام باشند اما این تیمها در قالب تیمهای شوروی سابق و چک و اسلواکی این تجربه را کسب کرده اند  اما گویا این تجربه هیچ کمکی به این تیمها نکرد و شاهد بودیم که تیمهائی چون رومانی و اوکراین و چک و ترکیه  خیلی راحت در مرحله گروهی و مجارستان  و کرواسی و لهستان  در مرحله حذفی از دور رقابتها بیرون رفتند هرچند که باخت تیمهای کرواسی و لهستان با چاشنی بد شانسی رو به رو می شدند

 کمبود نیروی انسانی

تاریخ فوتبال می گوید ستارگان بی نظیری  بودند که از شوالیه های شرق به  فوتبال جهان معرفی شدند از پوشکاش مجارستانی و بلوخین و یاشین روسی و گئورگی هاجی رومانی و استیچکوف بلغارستانی و بونیک و ژارماخ و لاتو و لوانفسکی لهستانی و بوبان و داور شوکر و مودریچ و ... کروات ندود چک  بنگریم هر کدام مردان بزرگی در فوتبال  دنیا بودند اما این ستارگان هیچگاه چون کرایوف و پلاتینی و زیدان و فون باسن و گولیت و آنری و .... نتوانستند برای تیمهای خود مفید باشند  و آنها یک تنه به قهرمانی برسانند

کمبود زیر ساختهای و باشگاهی در کشورهایشان

براستی نباید از این فاکتور مهم عبور کرد شاید فوتبال روسیه و اوکراین در سالهای اخیر سر مایه گزاری های بی شماری در باشگاه داری کرده باشند  اما سالها است که کسی خبری از تیمهای مجارستانی و بلغارستانی و کروات و چک و اسلواکی در فوتبال جهان بجز جرقه هائی ندارد این اتفاق از سالهای دور رخ داد و بسیاری از تیمهای غربی اروپا از این ستاره های شرق اروپا بهره می گیرند  اما در تیم ملی باز شاهدیم که کمبودهای تجربه و روحی که در فرهنگ بسیاری از این کشور ها داشته و زیر ساخت های اقتصادی و اجتماعی  این کشورها نمی گذارد که آن باورهای خود را در مقابل تیمهای غرب از دست بدهند

 شوالیه های شرق همچنان می بازند و  فوتبال همچنان امیدوار است که با افزایش تیمها در رویدادهای مهم چون یورو و جام جهانی و استفاده از راه کارهائی چون میزبانی مشترک و استخدام ستاره های ارزان تر شرقی شاید بتواند موازنه را به گونه ای برهم زند   

فوتبالی را که دوست دارم

  ویلیام " بیل " شنگلی یکی از اسطوره های مربیگری فوتبال بریتانیا است کسی که بسیاری هویت لیورپول بزرگ را به نام او می شناسند از قول او نقل قولی ذکر شده است که خالی از لطف نیست او می گوید"بعضی از مردم فکر می کنند فوتبال مسئله مرگ و زندگی است. من از چنین طرز فکری ناامید می شوم. میتوانم به شما اطمینان بدهم که [فوتبال] مسئله ی خیلی خیلی مهم تری است"

این اظهار نظر ماجراجویانه شنگلی را امروز می توانیم در فوتبال صحیح و بر پایه علم و دانش و مهمتر از همه لذت فوتبال دید نقطه نظری که این روزها به هیچ عنوان در فوتبالفارسی ما وجود ندارد و هر روز شاهد دعواهای بی حاصل سر مربی تیم ملی با سر مربی باشگاه ها و یا ناز و عشوه بازیکنانی هستیم که در عرصه هنر امروز فوتبال هیچ جایگاهی ندارند

 به بحث خود بر می گردیم فوتبال می تواند آن اندازه جالب باشد که بسیاری خروج انگلستان از اتحادیه اروپا را با خروج تیم ملیشان از یورو 2016 مقایسه کنند بر خلاف بسیاری از کارشناسان تکراری  فوتبالفارسی که در سیمای ایران می بینیم یورو 2016 با افزایش تیمهایش نه تنها ضعیف نشد که به گسترش فوتبال کمک کرد امروز در بین 8 تیم برتر این رقابتها دو تیم ایسلند و ولز در حالی حضور دارند که برای اولین بار است پای به این رقابتها گذاشته اند  در این تورنمنت شاهد بودیم که بسیاری از تیمهائی که حتی نامی از آنها نشنیدیم برای خود آوازه ای دارند در یک  تحقیق تا حدی  طنز آماری ازجمیعت 320 هزار نفری ارائه داده بودند که با کسر بچه ها و بانوان و تماشاچیان در ورزشگاه  و کادر فنی و پزشکان و...  از جمیعت ایسلند تعداد فوتبالیستهای ایسلند تنها 23 نفر می شوند که آنها هم در تیم ملی هستند !! تحقیق طعنه آمیز است اما به واقع جالب است  خیلی ها به حضور آلبانی و ولز و ایسلند به مسابقات اعتراض می کردند اما حضور این کشورها باعث شد که فوتبال وجه دیگر خود را نشان دهد خیلی ها از جمله نگارنده به دنبال نام این کشورها رفتیم با این کشورها بیشتر آشنا شدیم دانستیم ایسلندی ها از نوادگان وایکینگ ها هستند مردانی که از نروژ با باد موافق  به ایسلند رسیدند و بعد به همه اروپا حمله کردند وایکنیگهائی که با نامهائی چون نروژو دانمارک و سوئد  در فوتبال جهان بارها خود نمائی کردند و حالا ایسلند را دارند تیمی که حتی تا سال 1918 متعلق به دانمارک بود وبعد ها مستقل شد و صنعت بزرگش ماهیگیری است و با همین صنعت در آماری که در سال 2011 بیرون آمد چهاردهمین کشور توسعه یافته جهان است  ایسلندی ها توانستند شعارهای کتاب مشهور دکتر کنت بلانچارد  یعنی " گانگ هو "را محقق کنند که برای موفقیت باید هدف مشخص داشت برایش تلاش کرد و به تشویق هم تیمی ها پرداخت این اتفاقی است که امروز برای ایسلندی ها و خیلی از کشورها افتاده است به تشویق  ایسلندی ها بنگریم آنها دستها را به هم می کوبند و آوائی از خود به صدا در می آورند و ناخود آگاه  یاد آور کشتی های وایکنیگ هائی می شوند که با اتحاد و قدرت و جنگاوری همه اروپا  را فتح کرد در معرفی ایسلند  گفته می شود که آنها شعار ملی ندارند اما واقعیت این است که آنها شعار دادند نه با کلام که با تلاش و انسجام و شجاعت و  عدم کوچک بینی  است ایسلندی ها را که می بینیم لذت می بریم و این لذت فوتبالی است که بیل شنگلی از آن صحبت می کند وقتی در اولین بازی ایسلند شاهد رفتار زشت رونالدو  با کاپیتان ایسلند بودیم و حالا این کاپیتان و رهبر واقعی  را می بینیم که در جلوی تیمش و بعد از پیروزی بر انگلستان تشویق همراه با کوبیدن دستها بر هم و هم نوائی با آن آوا را اجرا می کند آنگاه می فهمیم که فوتبال فراتر از یک بازی که به واقع  زندگی است امروز 8 تیم در مرحله یک چهار نهائی  جام هستند  که تنها یک بازی کلاسیک یعنی بازی آلمان و ایتالیا را داریم و سه بازی دیگر تیمهائی هستند که توانستند نشان دهند فوتبال تکراری ها نیستند و فوتبال خوشنودی به گذشته نیست امروز از بریتانیا که با ایرلند و ایرلند جنوبی و انگلستان و ولز در رقابتها بود ولز اولین بار شرکت کننده حضور دارد ولزی که با گرت بیل و الف رمزی می واهد فریاد رایان گیگز و بسیاری از حسرت خوردکان گذشته را به گوش جهان برساند امروز ایسلند می تواند فراسنه را هم با تمامی بزرگانش بترساند  امروز لهستان  هم می تواند رونالدو و پرتغالی ها را از جام بیرون بیاندازد  آری  فوتبال زیبا این است فوتبال یک زندگی است با تمامی پیش بینی هائی که می تواند اشتباه در آید و رویاها و آرزوهائی که به حقیقت بپیوندد

کابوس های تیم ملی

هنوز خط و نشان های مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال برای برانکو بخوبی شنیده نشده بود که باز هم شاهد بیانه ای از سوی کارلوس کیروش بودیم بیانه ای از نوع بیانه هائی که روزگاری قلعه نوعی و مایلی کهن به همدیگر می دادند و همدیگر را با الفاظ  عجیبی مورد خطاب قرار می دادند به بیانه کی روش که می نگریم و  دو احتمال را برای آن متصوریم که احتمال اول  این است که کی روش کنترل روحی خود را از دست داده و احتمال بسیار ضعیف تر این است که کی روش  با زیرکی خاصی می خواهد رقیب اصلی خود یعنی برانکو را از میدان به در کند رقیبی که به گفته اطرافیان کی روش از سوی هومن افاضلی و ... تحریک شده است  اما حتی اگر احتمال دوم را هم در نظر بگیریم باز هم باید بگوئیم که کی روش بدترین روش برای بیان احساسات و بیرون بردن رقیبش از میدان را برگزیده است  کی روش بخوبی  نشان می دهد که هیچ فرمانبری از فدراسیون فوتبال و خصوصا مهدی تاج ندارد که چنین بیانه ای می دهد  آخر در کجای دنیا سر مربی تیم ملی  از طریق فیس بوک با سر مربی باشگاهی مکاتبه می کند  در فدراسیون فوتبال چه می گذرد ؟ فدراسیونی که دستور اکید به برانکو می دهد که فقط از طریق مدیریت باشگاه حق اظهار نظر دارد  نمی تواند به کی روش بگوید حق ندارد بیانه فیس بوکی آن هم با لحن تهدید آمیز بفرستد ؟  سالها است که گفتیم فدراسیون فوتبال باید از مردان صاحب دانش در قالب کمیته فنی بهره بگیرد اما گوش شنوائی وجود نداشت  خود مهدی تاج در روزگاری که در  روزنامه جهان فوتبال وارد فوتبال شد از تیمی متشکل از اردشیر لارودی و پژمان راهبر و جمعی کثیر از روزنامه نگاران خبره بهره می گرفت اما در فدراسیون فوتبال کسی نیست که به کی روش بگوید کار سرمربی تیم ملی بیانه فرستادن آن هم با این لحن نیست ؟  اگر در فدراسیون فوتبال چهار پیش کسوت بزرگ چون مهاجرانی و جلال طالبی و علی پروین و منصور پور حیدری و حسین کلانی و.... بهره یم برد آیا کی روش این گونه بی محابا دست به اعمالی احساسی می زد ؟ کی روش روزی می گوید  برایش تیم ملی اهمیت چندانی ندارد و با خیال راحت با لغو اردو به پرتغال می رود و این گفته همه را بیمناک می کند که کی روش برای اثبات ناکار آمدی باشگاه ها در برابر قطر انگیزه ای برای برد دارد یا خیر ؟ روز دیگر برانکو را متهم می کند که به تیم ملی توهین کرده است و نمی گوید  برنامه اردوی ارمنستان  بر اساس کدامین برنامه ریزی منطقی بوده است ؟  تاج  هم یک نوع کاپیتالیسون فوتبالی برای تیم ملی ساخته است و به بازیکنان خارج کشور حتی آنهائی که در لیگ ستارگان قطر هستند  اجازه حضور در باشگاهایشان را می دهد اما در ایران این اجازه را نمی دهد زیرا معتقد است که باشگاه های ایرانی در آسیا بد نتیجه گرفته اند   اما نمی گوید آیا باشگاه های آلمان در اروپا خوب نتیجه گرفته اند که یواخیم لو بازیکنانش را به اردو طولانی مدت نمی برد و یا این که اگر رئال مادرید و آتلتیکو مادرید و سویا در فینال رقابتهای اروپائی رفته اند پس چرا در برابر کرواسی شکست خوردند ؟  کی روش می تواند برنامه تمرینات باشگاه های ایران را نظاره گر باشد  و بعد بخواهد  لیگ ایران را تعطیل کند   می پرسیم کی روش چند بار با برانکو و قلعه نوعی و ... جلسه داشته است که حالا این گونه عصبانی است  و باز هم می گوئیم اگر حق هم با کی روش باشد این روش برخورد نیست  که این برخوردها فقط کابوس های تیم ملی را تیره تر می کند  کی روش با تئوری توطئه زندگی می کند  او از بسیاری از اتفاق های فوتبال ایران در هراس است او از سایه خودش هم می ترسد به همین دلیل امثال مارکار آقا جانیان را در کنار خودش نگاه داشته است اما در این بین نقش تاج و افشین پیروانی چیست ؟ در این همه درگیری برانکو و کی روش مدیر تیم ملی کجا حضور دارد ؟ چرا تاج آنقدر ضعیف عمل کرده که کار به اینجا بکشد ؟ تاج می گوید فیفا دی را قبول ندارد چون قطر و ازبکستان به اردو های طولانی رفته اند اما نمی گوید برنامه های فوتبال قطر و ازبکستان می تواند برای فوتبال ما مفید باشد؟  براستی کابوس های تیم ملی چه زمانی به پایان می رسد ؟ سر مربی اسبق رئال مادرید و تیم ملی پرتغال و... همه جا با فیس بوکش توپخانه رسانه ای داشت ؟