بیانیه های مرد پرتغالی

 

بیانیه های مرد پرتغالی و ....

کارلوس کی روش بیانه ای دیگر داده است و جمله های تکراری قبل خود را تکرار کرده است او می گوید " ما به اندازه سطح انتظارمان اوج نمی گیریم بلکه به اندازه سطخ تمرینمان سقوط می کنیم "  جمله ای که معنی درستی ندارد یعنی اگر سطح تمرینات بالاتر رود میزان سقوط ما بیشتر می شود ؟ شاید جمله درست این بود که " ما به اندازه سطح انتظارمان بالا نمی رویم بلکه به میزان سطح تمریناتمان رشد و یا سقوط می کنیم "  در هر حال  این جمله ها چون جمله های قبلی کی روش که  می گفت ما ده نیمه برای  رفتن به جام جهانی داریم نشان از مردی می دهد که بجای توپ و طرح و تمرین به سوی قلم و بیانه دادن رفته است و شاید جمله ای در سر دارد که می گوید " ما به اندازه سطح بیانه هائی که می دهیم مطرح می شویم !!" و شاید با همین تز و طرز تفکر است که تعداد بیانه هائی کی روش هر روز بیشتر می شود و شاید بتواند روز و روزگاری کتابی تحت عنوان " بیانه های مرد پرتغالی فوتبال ایران " چاپ کند که چندین جلد داشته باشد و....

اما موضوع این بیانه چه بود ؟

تیم کرواسی به چین رفته است و در آنجا رتبه چهارم رسیده است و برانکو ایوانکوویچ که کروات است در مورد تیم ملی کرواسی تیم کشورش گفته است که این نتایج مهم نیست بلکه بازیهای مقدماتی جام جهانی جای آزمون و خطا نیست  و همه تیمها باید آماده باشند

این جملات از سوی کی روش بعنوان فریب کاری شناخته می شود  و آن را فریبکاری هوشمندانه می نامد و نمی گوید کجای این مسئله فریب کاری است ؟  تیم ملی ایران چه برنامه ای دارد که  برانکو ایوانکوویچ با آن مخالف بوده است ؟  خود کی روش اردوی دوبی را برهم زده است و نه برانکو ایوانکوویچ و کسی نمی داند چرا چنین نکته ساده ای را مرد بیانه ها نمی تواند تحلیل کند

او می گوید برانکو ایوانکوویچ به تنهائی مسئول  عدم صعود ما به جام جهانی خواهد بود  و این مسئله را سردار آزمون و جهانبخش و سعید عزت الهی تایید می کنند که اصلا در اردوی دوبی نبوده اند چون باشگاه هایشان اجازه چنین کاری را به آنها نمی دهد آن وقت بازیکنانی که خود در تعطیلات ژانویه در ایران بودند از برانکو انتقاد کردند ؟

از کی روش می پرسیم اگر  این جناب برانکو که همه کاره فوتبال ایران است و بازیهای تدارکاتی را لغو می کند و البسه برای تیم ملی تهیه نمی کند زمین تمرین برای  تیم ملی تدارک نمی بیند!! پس لابد ایشان قرار داد چند میلیون دلاری با ایشان و کادر فنی اشان نوشته است و یا اجازه داده است سایه هائی چون آقا جانیان و... در تیم ملی کمک شما شوند ؟

از کی روش می پرسیم اگر برانکو همه کاره فوتبال ایران است پس چرا  ایشان در این شرایط در این فوتبال کار می کنند و هر روز بیانه می دهند ؟ خیانت به فوتبال ما را برانکو می کند که بهترین های لیگ داخل ایران را در شرایط عالی  قرار داده است و یا مردانی که رفیقان جناب کی روش هستند و بر سر بختیار رحمانی و کاوه رضائی  و خسرو حیدری و امید ابراهیمی آن بلا را آوردند که سر نخواستن آنها دعوا است ؟

 آقای کی روش شما مسئول  تیم ملی فوتبال و مدیریت حاکم بر آن پاسخگوی  رفتن و یا نرفتن به جام جهانی است پس سفسطه نکنید و به تعداد بیانه هایتان نیافزایید

آقای کی روش ! تیم ملی پرتغال را به ایران بیاورید

بیانه های ی روش وارد فاز جدیدی شده است و رو ز به روز بیشتر نشان می دهد که سو رفتارهای مدیریتی می تواند چه بلائی بر سر کار گزاران آن سیستم مدیریتی بیاورد و قصه مدیریت فوتبال ایران و کارلوس کی روش این گونه است در بیانه اخیر کارلوس کی روش سخن از رویایروئی تیم ملی چین با تیم ملی کرواسی و  این مسئله را ارتباط داده اند که برانکو و برخی از چهره های ورزشی ( چه کسانی ؟) قصد ضربه زدن به تیم ملی ایران را دارند زیرا به اردوی   ایران در دوبی اعتراض کردند اردوئی که خود کی روش بساط آن را نخست با فرستدن 7 بازیکن پرسپولیس بعلاوه زهیوی به تهران بر هم زد و سپس با کنار گذاشتن همکاران ایرانی اش در اردو  ریشه به آن زد اردوئی که از آن بعنوان فاز سوم برنامه تدارکاتی تیم ملی سخن گفته می شود که در آن یک بازی تدارکانی جالب با تیم آفریقائی های مقیم دوبی انجام شد

تاریخ می گوید که کارلوس کی روش چندی پیش بازی تدارکاتی در برابر کرواسی را لغو کرد آیا  لغو این بازی بخاطر این بود که برانکو ایوانکوویچ سعی داشت که با تیم ملی کرواسی به تیم ملی ایران ضربه زند و شاید تیم ملی کرواسی به دستور مستقیم برانکو قصد داشت که بازیکنان ایران را مصدوم نماید تا حریفان ایران خوشحال شوند  یا این که نباید از کارلوس کی روش ایراد گرفت که به چه علت علی کریمی بازیکن تیم دینامو زاگرب کرواسی را به ایران دعوت می کند زیرا ممکن است او هم جاسوس برانکو در تیم ملی ایران شود ؟ و یا این که علت  علاقه  برانکو به جذب علی کریمی درزمان نقل و انتقال نیم فصل  این بوده که عداوتی با تیم ملی ایران داشته است که یک لژیونر کمتر داشته باشد ؟!!

سوال دیگر از کی روش این است که علت بازی تیم ملی چین با ایسلند هم باز مربوط به برانکو است ؟ شاید  لقب مرد یخی که سالها به برانکو داده می شود ربطی به ریشه های ناشناخته ایسلندی او داشته باشد که بر همگان بجز کی روش پوشیده مانده است ؟

از آقای کی روش سپاس گزاریم که ریشه های خیانت را در ایران کشف کرده اند و همه نالایقی های روابط بین المللی فدراسیون فوتبال و مدیریت فدراسیون فوتبال  در برگزاری حتی  یک بازی تدارکاتی را بر عهده برانکو گذاشته اند و به نظر می رسد نداشتن زمین بازی مناسب و البسه خوب و حتی مشکلات کی روش با اسپانسر قبلی تیم ملی فوتبال هم برعهده برانکو بود از این رو از ایشان می خواهیم با توجه به  این که ایشان تنها ناجی فوتبال ایران هستند برای مقابله با شخص برانکو ایوانکوویچ و برخی از چهره های ورزشی تیم ملی پرتغال را به ایران دعوت کنند  تا یک بازی تدارکاتی مناسب برای ایران مهیا شود   بی شک حضور تیم ملی پرتغال در ایران می توان مشتی محکم بر تمامی بد خواهان تیم ملی ایران بزند و حضور مردانی چون رونالدو و په په و نانی و... فرصت خوبی برای تیم ملی ایران خواهد بود که برای آمادگی با توطئه دشمنان داخلی و خارجی کی روش تیم کرواسی را به تیم چین فرستاده اند  

شمشیر دامکلوس بر سر کی روش

طبق داستانی که سیسروس تعریف می کند، در نیمه‌ی اول قرن چهارم پیش از میلاد مسیح. ِ دینوسیوس فرمانروای سیراکوس در سواحل جنوبی  ِ ایتالیا (سیسیل) بود. داموکلس، یکی از نورچشمی‌های او، اما در حسرت تاج و تخت ِ دینوسیوس بود و از زندگی‌ (بخوان اندازه‌ی قدرت و دارایی‌اش) ناراضی. به  ثروت و قدرت فرمان‌روا رشک می‌برد و او را خوش‌بخت‌ترین انسان روی زمین می‌دانست

. دینوسیوس باخبر می‌شود و تصمیم می‌گیرد، درس عبرتی به او بدهد و فانی بودن قدرت را بویژه در مقام فرمانروایی بزرگ نشان‌اش بدهد. از او دعوت و پذیرایی شایانی می‌کند و از دامکلوس می‌خواهد روی تخت ِ فرمان‌روایی جلوس کند. پیش از آن اما سپرده بود، شمشیر تیزی بر بالای تخت ِ فرامانروایی بیاویزند؛ شمشیری که فقط با موی اسب از سقف آویزان بود و تکان می‌خورد. داموکلس، حیران و با عیشی منقص شده از دینوسیوس معنی ِ شمشیر را می‌پرسد. پاسخ می‌شوند: این شمشیر نماد دشمن و خطری دایمی است که به خاطر قدرت و ثروت در معرض همیشگی ِ آن قرار دارم. ثروت و قدرت به هیچ وجه از جان ِ من حفاظت نمی‌کند. داموکس درمی‌یابد: هرکه بامش بیش، برف‌اش بیش‌تر.

شمشیر بر فرق سر فرود می‌آید، اگر موی اسب پاره شود.از اين داستان اساطيري عبارت بسيار مصطلح «شمشير داموكلس» گرفته شده كه مقصود از آن در مباحث معمولي سياسي و اجتماعي عبارتست از يك خطر حاد، يك تهديد دائمي كه هميشه موجود است و هر حركت و عكس العملي را دچار مخاطره مي كند

حال این حکایت برای فوتبال ما رخ داده است و کارلوس کی روش همواره از مربیان خارجی و ستاره های داخلی چون شمشیر دامکلوس یاد می کند روزگاری آنها را مار و افعی می نامد و حالا کار به جائی رسیده است که هر کاری می کند که اذهان عمومی را از سو رفتارهایش دور کند

کی روش بار دیگر به برانکو حمله می کند و او را حسود می داند و معتقد است سر مربی که ده سال پیش سر مربی تیم ملی ایران بود و با تیم ملی ایران به جام جهانی 2006 صعود کرد به تاج و تخت او در تیم ملی حسودی می کند   برانکو در جام جهانی 2006 یک امتیاز بدست آورد کی روش هم در جام جهانی 2014 صاحب یک امتیاز حاصل از یک تساوی و دو باخت شد هر دوی این دو سر مربی تیم ملی تنها امتیاز خودشان را در مقابل نماینده آفریقا بدست آوردند هردو در برابر بهترین های دنیا یعنی پرتغال و آرژانتین نتیجه آبرومندانه ای کسب کردند که طبیعتا آرژانتین بالاتر از پرتغال بود و نمایش ایران قابل قبول تر اما باید اذعان داشت شکست ایران از بوسنی حقیرانه تر از شکست ایران در برابر مکزیک بود برانکو در آلمان 2 گل زد و 6 گل ورد و تیم کی روش یک گل زد و 4 گل خورد  در ابعاد بعد برانکو در رقابتهای جام ملتهای آسیا سوم شد اما کی روش حذف شد  برانکو در بازیهای آسیائی قهرمان شد و کی روش این فرصت را نداشت  اما کی روش چون دامکلوس است و وحشت جانشینش را دارد همان طوری که برانکو از دنیزلی وحشت داشت اما تفاوت اینجا است که برانکو هیچگاه نه به دنیزلی بی احترامی کرد و نه این رفتارها را با بازیکنان تیم ملی کرد در بازی پرسپولیس و سایپا بخوبی مشاهده می کردیم که رفتارهای غیر اصولی کی روش با بازیکنان تیم ملی چه کرده است  در حالی که فدراسیون فوتبال به مدیریت پرسپولیس و شخص برانکو او لتیماتوم داده که صحبتی نکند اما با این همه شاهدیم بعد از برگرداندن 6 بازیکن پرسپولیس از اردوی دوبی و اخراج همکاران ایرانی  کی روش در تیم ملی  و تمدید اقامت کی روش در دوبی باز شاهد مصاحبه کاملا غیر حرفه ای کی روش در مورد سر مربی تیم باشگاهی است که بیشترین کمک را به کی روش کرده است  و در فدراسیون فوتبال هیچ سخن اعتراض آمیزی شنیده نمی شود  که شان سر مربی تیم ملی ایران این نیست که چنین رفتارهای غیر حرفه ای  داشته باشد فوتبال ایران در سالهای گذشته رفتارهای عجیب زیادی داشته  است و دست به دامان کی روش ها شد تا اصول رفتار بین المللی در تیم ملی حکم فرما شود اما  کی روش بار دیگر به برانکو حمله می کند  گوئی برای کی روش  هیچ مرزی تعریف نشده است بهتر است که  کسی در فدراسیون جلوی صحبتهای او را بگیرد چون در ادامه بی شک تحمل دامکلوس گونه کی روش بسیار سخت خواهد شد

جشن فوتبال بزرگ می شود

وعده جانی اینفانتینو به حقیقت پیوست ده سال دیگر جام جهانی با 48 تیم برگزار خواهد شد اتفاقی که وعده انتخاباتی اینفانتینو در سفرهای پر تعدادش برای جذب رای  اعضای فیفا بود و حالا قرار است  بعد از سوریه و قطر یک بار دیگر تغییری در جام جهانی رخ دهد آیا این اتفاق به نفع فوتبال است ؟ برای پاسخ گوئی به این سوال گذری به گذشته و روزگار نوجوانی ام می کنم

سال 1974 اولین جام جهانی که به یاد دارم را تجربه کردم من یک پسر 7 ساله و چند ماهه بودم که جام جهانی مونیخ آغاز شد خوب به یاد دارم پدرم عکس های کوچکی از تمام تیمهای حاضر در جام جهانی را برایم تهیه کرده بود و من آن عکس ها را به دیوار اتاقم زده بودم  و چون گنجی آنها را دوست داشتم تیمهای بزرگ کوچکی  در مونیخ بودند زئیر و آلمان شرقی و یوگوسلاوی و... خوب به یاد دارم تیم زئیر در آن جام با نتایج شگفت آوری مغلوب یوگوسلاوی سابق شد  و از سوی دیگر پیروزی آلمانشرقی بر آلمان غربی در دور مقدماتی و شگفتی سازی های لهستان با توماژفسکی و لاتو و داینا و ژارماخ  از یاد نرفتنی بود و در این میان ستاره محبوب سالهای نوجوانی ام یوهان کرایوف در این جام غوغا می کرد خوب بخاطر دارم چگونه در فینال مونیخ اشک ریختم که هلندی ها مغلوب قیصر و یارانش شدند آن سال دلم می خواست ایران عزیزم هم بخشی از این نمایش باشد  و آرزویم در جام جهانی بعد به حقیقت پیوست پدرم باز هم هدیه ای دیگر برایم در جام جهانی 1978 تدارک دید این بار به جای عکس های رنگی تیمها می توانستم بازیها را به صورت رنگی ببینم تلویزیون رنگی وارد خانه ما شده بود و زیبا بود که تیمها را با رنگهایشان می دیدم دیگر گزارش گری نبود که بگویم پیراهن تیره و یا روشن چه تیمهائی هستند حضور ایران در آن جام جشن بزرگی برای همه عاشقان فوتبال بود بازی با هلند و اسکاتلند و پرو باور نکردنی برای من بود و بعد از مرحله مقدماتی باز در گروی عشق به هلندی ها بودند که این بار آرژانتینی ها با ماریو کمپس و دیاز و پاسارلا و آردیلز با آن شماره یک عجیبش در میدان و فیلول و... آنها را ناکام کردند جام جهانی 16 تیمه بود و تعداد محدودی در جهان این لذت دو گانه یعنی دیدن بازی های تیم ملی کشور و بازی تیمهای محبوب جهانی اشان را تجربه کردند تنها 16 کشور در دنیا این حس را داشتند سالها گذشت  جام جهانی ها بزرگتر شد رقابتها و قراردادهای مالی بزرگ و پخش بازی ها و توجه جهانی جام جهانی را تبدیل به 24 تیم و بعد به 32 تیم تبدیل کرد و دامنه شوق حضور تیم ملی در جام جهانی گسترش پیدا کرد و دیگر کمتر شاهد بودیم که بزرگانی چون جرج بست و رایان گیگز و ژرژ وا و ... باشند که هیچگاه در جام جهانی بازی نکرده باشند  چون تیمهای ملی کشورشان نمی توانستند راه به جام جهانی یابند و از طرفی جغرافیای جهان این مسئله را باعث شد سقوط بلوک شرق و تبدیل کشورهایی چون یوگوسلاوی و چک اسلواکی و اتحاد جماهیر شوروی به چند کشور  در داشتن جام جهانی بزرگ تر نقش بزرگی داشت  و حالا قرار است که جام جهانی باز هم بزرگتر شود و طبیعتا صدای بسیاری به نشانه اعتراض و یا موافقت بلند می شود  همان اعتراض هائی که در مورد یورو 2016 هم وجود داشت  اما در همین یورو شاهد بودیم تیمهائی چون ایسلند و ولز ... به گونه ای ظاهر شدند تا نشان دهند جهان فوتبال بزرگ است  و ارتقای تیمها نمی تواند فقط جنبه نمایشی داشته باشد

بعنوان یک دوستدار فوتبال  علاقمند هستند که فوتبال همه جهان را ببینم و خود را در قالب همه نوجوانانی می گذارم که روزگاری چون تورج 8 ساله  در سال 1974و بعد ها 11 ساله در 1978 دوست داشته باشند تیم ملی کشورشان را در جشن فوتبال ببینند  شاید در بسیاری از کشورهای دنیا فوتبال بتواند راه کاری باشد که خود را در جهان نشان دهند شاید فوتبال و گسترش جام جهانی و یورو بتواند جاه طلبی مردم جهان را در قالبهای سالمی چون فوتبال ببرد شاید حضور استعدادهای ناشناس از کشورهای ناشناس بتواند بازارهای بازیکنان و مربیان فوتبال را گسترده کند  حتی اگر این کار به کاهش کیفیت بیانجامد که تجربه یورو 2016 این مسئله را نفی می کرد اما مهمترین مسئله در این میان این است  که افزایش تعداد تیمها می تواند جشن فوتبال را گسترش دهد و بی شک این بزرگترین هدف مردانی چون ژول ریمه  و  دیگر بنیان گزاران  جام جهانی بوده است   

پرتقال فروشی یا مرد محبوب پرتغالی

پیدا کنید پرتقال فروش را ؟

این جمله مشهور محاوره های معمولی در نزد ما ایرانیان را نشیده اید که مصداق  یافتن چیزی است که ربطی به موضوع ندارد  قصه های سر مربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ما نیز این روزها بی شباهت به این حکایت نیست براستی کسی می داند در این فوتبال چه می گذرد ؟ به نظر می رسد معمای فوتبال ما با دعوت همه جانبه از هرکول پوارو و شرلوک هولمز و .... هم قابل حل نیست کسی می داند به چه دلیل کار به اینجا کشیده شده است ؟

سر مربی یکی از باشگاه های ایران به اشتباه و یا به غلط می گوید به چه دلیل اردوئی برای تیم ملی گذاشته شده است که در تقویم فدراسیون نیست ؟ او به درست و یا غلط مقصر ناکامی های تیمش را بر سر این اردو می گذارد که معلوم نیست چرا برگزار می شود در حالیکه اساس این اردو بر این مسئله بود که تیم ملی با تیم ملی مراکش بازی کند اما فدراسیون فوتبال معلوم نیست به چه دلیل حاضر نمی شود که این بازی را بدون تماشاچی بر گزار کند در حالیکه تیم ملی ایران بازی  تدارکاتی با آفریقائی های مقیم دوبی ( اسم تیم هم جالب است ) در حالی بازی می کند که ورود تماشاچی ممنوع است و هیچ کس خبری و گزارشی از این مسابقه نمی دهد

باری سر مربی تیم ملی ایران از این اعتراض بر آشفته می شود 7 بازیکن باشگاهی را بر می گرداند و در کنار آنها زهیوی هم که بازیکن تیم ملی استقلال خوزستان هست نیز بر می گردد تا به یک تیم قطری بپیوندد !!( چرا ؟!!) بعد سر مربی تیم ملی بیانه ای می دهد ایوانکوویچ را آتش زن به برنامه های تیم ملی می داند و می گوید ما با تمام قوا در ادامه  به کار خود ادامه می دهیم و بازیکنان پرسپولیس را فقط در فیفا دی دعوت می کنیم و بعد بازی تدارکاتی انجام می دهد همکاران ایرانی خود را بعلت کمبود بازیکن و اردو با 17 بازیکن به ایران می فرستد بازی تدارکاتی پشت دیوارهای بسته انجام می دهد رئیس فدراسیون به دوبی می رود و امروز توسط رئیس سازمان اقتصادی فدراسیون فوتبال همان کسی که چند وقت پیش در جلوی چوخه آتش بیانه هایش قرار گرفته بود می شنویم که استعفا داده است چون به او در فضای مجازی توهین شده است !! این دلیل استعفا در نوع خودش جالب است می پرسیم کسی می داند کی روش با چه کسی دعوا دارد ؟ با برانکو ؟ خوب جواب برانکو را که داد و بازیکنانش را پس فرستاد و کمیته انضباطی فدراسیون هم که او را خواست یا  با شرایط مدیریت در فدراسیون فوتبال که نمی توانند حتی یک بازی تدارکاتی برایشان جور کنند ویا با مدیر اقتصادی فدراسیون فوتبال که کلی جنگ بر سر برند آدیداس با او داشت  و یا با اسدی که به او گفت با چتر نجات به فدراسیون آمده است و یا با شرایطش در ایران که بیشتر اواقت نیست و کمتر به شهرستان ها برای دیدن بازیها می رود  و یا از همکاران  ایرانی اش ناراضی است که همه را هر از چند گاهی انتخاب و بعد با عناوینی چون عقرب و ... بدرقه می کند ؟

کی روش عصبانی است و استعفا می دهد اما وقتی مشکلات را می بینیم همه از سو مدیریت ها در فدراسیون است که نمی داند چه کسی را حمایت  و مدیریت کند چگونه باید تعامل بین باشگاه ها و تیم ملی میسر سازد؟ زمین و لباس مناسب برای تیم ملی مهیا کند ؟ بازی تدارکاتی و اردوی مناسب برای تیم ملی درست کند

امروز مشکل اعتراض برانکو ایوانکوویچ و این استعفای تکراری کی روش نیست مشکل اصلی ما پرتقال فروشی است که در فدراسیون فوتبال این مدیریت پیدا نمی شود  

کد های نامه کی روش دردهای فوتبالفارسی

فرصتی نشده است که کی روش و برانکو رو در رو با هم حرف بزنند در دستگاه عریض و طویل ورزش و فوتبال ایران امکان گفتگوی این دو بزرگ مرد امروز فوتبال ما میسر نشده است و تنها مصاحبه های دو طرف و شوی تلویزیونی نود و بیانه های کی روش گفتگوی این دو سر مربی مطرح  شاغل در کشورمان مشخص شده است  حرفهای برانکو را شنیدیم او حرفهائی زد که برخی درست و برخی درست نبود او معتقد بود که حق دارد که اردوی بی بازی تدارکاتی را بی فایده بداند او حق دارد که بازیکنانش را  داشته باشد زیرا معتقد است که بدنسازی 4 گانه در هیچ جای دنیا وجود ندارد او می گوید که بازیکنانش از بعد تاکتیک پذیری و آمادگی بدنی در شرایطی متفاوت قرار دارند  و به همین دلیل اردوی دوبی را بی فایده می داند  این که او ناکامیهای آینده را به گردن کی روش بیاندازد یک شیطنت ژورنالیستی بوده است   و کی روش در آغاز نامه اش می گوید  برانکو ایوانکوویچ  نمی تواند موفقیت و یا عدم موفقیتش را به تیم ملی نسبت دهد  او می گوید در همه جای دنیا  توافق بین باشگاه ها و  تیم ملی یک مسئله معمولی است و عدم احترام برانکوویچ به تیم ملی و سر مربی آن این توافق را ناممکن ساخت

اینجا نکته کلیدی  است  چرا کی روش می پندارد برانکو ایوانکوویچ برای تیم ملی و سر مربی آن احترام قائل نیست ؟ سوال این است که کی روش برای برانکو احترام  قائل است ؟ و سوال مهمتر این است که این سو تفاهم از کجا شروع است ؟ آتش بازی برانک  عبارتی است که کی روش استفاده کرده است منظور او از آتش بازی چیست ؟ در کدهای نامه کی روش و حرفهای برانکو ایوانکوویچ این نکته مشخص است که هر دو از هم می ترسند و هر دو معتقدند که دیگری حاضر نیست موفقیت آن دگری ببیند صدرنشین فوتبال  ایران و شاید بهترین تیم دو فصل اخیر لیگ با بیشترین تعداد ملی پوشان با سر مربی است که نمی خواهد موفقیت تیم ملی را ببیند ؟ آیا برانکو ایوانکوویچ چشم به پست سر مربیگری تیم ملی دارد ؟در سوی دیگر آیا کی روش از عدم موفقیت پرسپولیس لذت می برد تا بگوید که برانکو نمی تواند جایگزین او شود ؟ کی روش در سایه وحشت برانکو ایوانکوویچ است ؟

یکی از دلایلی که کی روش بی شک از پرسپولیسی ها در فیفا دی دعوت خواهد کرد این است که او می داند بازیکنان پرسپولیس در چرخه درستی تمرین می کنند آنها از بعد بدنی و تاکتیک پزیری و روانی یک سر و گردن از بقیه  بازیکنان شاغل در ایران بالاتر هستند و شاهد این ماجرا حضور بازیکنان پرسپولیس در کنار لژیونرها برای ساختن تیم ملی است کی روش می داند سید جلال و رامین رضائیان و بیرانوند و امیری  یاران بی تغییر تیم ملی می توانند باشند در کنار این بازیکنان کامیابی نیا و طارمی و انصاری مهره هائی هستند که می توانند جانشینان مناسبی در درون زمین باشند  در کنار این دو ماهینی و مسلمان بازیکنانی هستند که می توانند به تیم ملی نزدیک تر شوند  اما کی روش فکر می کند که برانکو علاقمند به پست او است  و این دقیق ترین تعریف از آتش بازی است که کی روش از آن سخن  می راند از طرف دیگر برانکو ایوانکوویچ  دلش موفقیت می خواهد او می خواد به پرسپولیس قهرمانی بدهد ایوانکوویچ  بیشتر از همه آدمها کی روش را درک می کند زیرا  روزگاری شرایط روانی چون کی روش داشت همه نقطه نظر دکتر دادکان را به یاد دارند که گفت برانکو تا لحظه ورود به هواپیما برای رفتن  آلمان 2006  باور نداشت که پستش را حفظ می کند او از دنیزلی می ترسید   دنیزلی که با پرسپولیس آن روزگار  نمایش عالی داشت

کلید اینجا است برانکو ایوانکوویچ باید به کی روش بگوید که قصد آتش بازی ندارد اگر تیم ملی ایران به جام جهانی نرود چه کسی اهمیت می دهد که سر مربی ایران عوض می شود یا نه  و کی روش هم  احترام می خواهد باید شان خود را حفظ کند این بیانه دادن از سوی یک سر مربی یک کشور به سر مربی باشگاهی از کشور چون شمشیر دو لبه است و اول به خود کی روش صدمه می زند

فوتبال ما اگر 15 سر مربی چون برانکو داشت هیچگاه چنین اتفاقی نمی افتاد اگر کی روش   این ترسها را کنار می گذاشت شاید در این سالها یک مربی بزرگ در کنار او پرورش می دادیم  آن گونه که فرگوسن توانست  کی روش را بپروراند و یواخیم لو در کنار کلیزمان  رشد کند

مشکل فوتبال ما ترسهائی است که همه از سو مدیریت ها می آید همان سو مدیریتها ئی که خود برانکو هم دارد و هیچگاه نخواست کمک ایرانی داشته باشد که فعال باشد نامه کی روش و سو رفتارهای کی روش و برانکو نشان می دهد که فوتبال ما نه تنها از فوتبال نوین جهان بهره نمی برد بلکه آنها را ایرانیزه می کند افسوس

به زبان فوتبال صحبت کنید

کارلو آنجلوتی سر مربی شهیر ایتالیائی است که در تیمهائی چون میلان و یوونتوس و پارما و چلسی و پاری سن ژرمن و بایرن مونیخ مربیگری کرده است و عناوین بی شماری را کسب کرده است  او در مورد حضور  در کشورهای مختلف و چگونگی ارتباط با فرهنگ و رسانه ها و بازیکنان با ملیت های مختلف می گوید فوتبال زبان مشترکی دارد که هیچ ارتباطی به زبانهای بین المللی و رایج جهان ندارد و آن زبان آرامش و نوعدوستی و عشق به تیم و بازیکنان و تلاش تا سر حد امکان و مهمتر از همه صداقت است  زبان فوتبال زبانی است که می تواند فاصله ها را بپوشاند  کارلوس کی روش  ریشه موزامبیکی دارد و پرتغالی است زبان او پرتغالی است به انگلیسی و اسپانیائی هم تکلم می کند  و بی شک باید به زبان بین المللی  فوتبال سخن بگوید او  امروز 7 بازیکن پرسپولیس را به تهران بر می گرداند و گفته می شود دلیلش   اعتراض های برانکو ایوانکوویچ است اعتراضی که برانکوویچ در برنامه 90 مطرح کرد این بود که چرا اردوی دوبی در برنامه ای که توسط فدراسیون فوتبال به باشگاه ها داده شد وجود ندارد و حال با این اردو مشکلاتی برای تیمها بوجود می آید  و جواب کی روش به زبانی بود که بسیار سخت تر از زبان پرتغالی و یا موزابیکی ( البته اگر چنین زبانی وجود داشته باشد ) است  و درک آن بی نهایت سخت است زبان فوتبال می گوید

1/ اگر این 7 بازیکن به درد او نمی خوردند چرا هزینه اعزام آنها از جیب این ملت پرداخته شده است ؟ و اگر به درد می خوردند به چه دلیل انضباطی وی ا فنی از اردو بر گردانده شدند ؟

2/ برانکو ایوانکوویچ گفته است که اردوی دوبی قرار بود با بازی تدارکاتی مراکش باشد حال که نیست به چه دلیل این اردو بوده است ؟آیا جواب آن اخراج بازیکنان پرسپولیس از دوبی است ؟

3/ درفدراسیون فوتبال کسی می تواند به این رفتارهای کی روش صحه بگذارد ؟  چرا روابط عمومی فدراسیون فوتبال تنها  به برانکو حمله می کند که خواهان  آمادگی بازیکنان تیمش است و این رفتار را با بازیکنانش می بینند ؟ مدیر تیم ملی فوتبال آقای پیروانی چرا سکوت کرده اند ؟  و اصولا ایشان چه نقشی در تیم ملی فوتبال دارند ؟

کی روش می خواهد بیانه بدهد ؟ کا او بیانه دادن نیست  او نه نویسنده و نه شاعر و نه مترجم و روزنامه نگار است کار او با قلم نیست و کارش با توپ و زمین است پس باید با زبان فوتبال صحبت کند و زبان فوتبال این حرکات نیست این رفتارها که بی شباهت به رفتار های عجیب مردانی چون شلاق خوردن بازیکنان عراق به جرم باخت به ایران در مقدماتی جام جهانی 2002 و  فرستادن بازیکنان کره شمالی به اردو های کار بعد از ناکامی در مسابقات جام جهانی 2010 است چه ریشه ای دارد ؟ کی روش از بعد روانی  بد عمل کرده است او زود خشمگین  می شود بر رفتارهای کنترل ندارد و رفتارهائی خارج از عرف فوتبال بین المللی انجام می دهد این رفتار کی روش تنها یک واکنش دارد یا او باید عذر خواهی کند  یا این که فوتبال ایران در این شرایط حاضر به همکاری با او نباشد  جام جهانی رفتن به معنی تحقیر یک ملت نیست پرتغالی ها در یاران قلعه هائی ساختند اما به نظر می رسد قلعه خود خواهی و سو رفتار های این پرتغالی مستحکمتر است برانکو ایوانکوویچ زبان به اعتراض گشود در برخی جاها حق و در برخی جاها حق نداشت اما این رفتار کی روش نشان داد که حق با برانکو بیشتر است فوتبال ایران نباید اجازه رفتارهای آپارتاید و کاپیتالیسیون و توهین و تحقیر از سوی مردی باشد که برای حضور در فوتبال ما میلیون ها دلار پول گرفته است  آقای کی روش به زبان فوتبال که ادب و انسانیت و احترام  است صحبت نمی کنند

آقای برانکو ! این بهانه ها منطقی نیست

در فوتبال ما حرفهای بی معنی در دنیای بین الملل فراوان است فوتبال ما به دنبال برانکو و کی روش رفت که حرفهایی از نوع روز بشنود و بهانه های قدیمی فوتبالفارسی را نخواهد اما گوئی این حرفها ادامه دارند این که فوتبال ما بی برنامه است و سو مدیریت دارد هیچ شکی نیست اما حرفهای امثال برانکو و کی روش نباید جور دیگری باشند ؟

بی برنامگی ها فدراسیون حالا مرد یخی پرسپولیس را هم عصبانی کرده است برانکو ایوانکوویچ که به پرفسور و مرد همیشه آرام پرسپولیس  و تیم ملی معروف بود و کمتر از او سراغ داشتیم که بی منطق حرف بزند حالا عصبانی است و می گوید

" اگر قهرمان لیگ نشویم و در آسیا موفق نشویم کی روش  و سازمان لیگ مقصر است " او به اردوی دبی ملی پوشان اعتراض دارد و معتقد است زمانی که  بازی تدارکاتی در دبی نیست رفتن تیم ملی به دبی  اشتباه است و به باشگاه ها صدمه می زند او از یکه تازی کی روش عصبی است  و شاید در برخی از مواضع با او می توان همدردی کرد  او می گوید اردوی بدون بازی تدارکاتی مفید نیست  اما گرد همائی بازیکنان در اردو تدارکاتی به خصوص که چند بازیکن تازه چون ساسان انصاری و زهیوی و... به تیم ملی اضافه شدند نمی تواند بی فایده هم باشد چون بازیکنان جدید می توانند خود را به کی روش معرفی بیشتری کنند و کی روش می تواند از شرایط روحی و روانی آنها و حتی هوش و درکشان اطلاعات بیشتری کسب کند برانکو می گوید  بازیکنان بعد از اردوهای تیم ملی چاق می شوند و حمله مستقیمی به نحوه آماده سازی تیم ملی می کند که البته بازیهای تیم ملی خلاف این نکته را می رساند و تیم ملی در مقابل تیمهائی چون نیجریه و آرژانتین از بعد قوای جسمانی کمبودی نداشت و در بازیهای اخیرش در مقابل تیم سرعتی کره جنوبی سرعتی تر و در مقابل تیم قدرتمند ازبکستان قدرت بدنی بالاتری  داشت اما شاید به این نکته هم  نمی توان ایراد واضحی گرفت اما این که گناه قهرمان نشدن در لیگ و عدم موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا را به گردن کی روش بیاندازد بی شک بی انصافی کرده است

باید بگوئیم اگر تیم ملی بازی تدارکاتی ندارد مقصر آن اماراتی ها بوده اند  و شخص کی روش نمی تواند  مقصر باشد از سوئی  دیگر اگر اردوی امارات بی فایده است چرا خود برانکو این کار را کرد و اردوئی در باشگاه ایرانیان برگزار و چند بازی بی اهمیت محلی انجام داد ؟ پاسخ برانکو این بود که امکانات دوبی و زمین باشگاه ایرانیان و دوری از حواشی ایران می تواند به شاگردانش کمک کند حال او نمی تواند رطب بخورد و منع رطب کند او خود نیز چنین اردو ئی برگزار کرد

از سوئی دیگر برانکو از فرسودگی بازیکنانش می گوید و از آمادگی بدنی که بازیکنان باید داشته باشد اما نکته ای را از قلم می اندازد پرسپولیس بعد از نایب قهرمانی در سال گذشته باید تیم خود را آسیائی می بست  آیا چنین کرد ؟

چهار سهمیه خارجی  پرسپولیس که زیر نظر برانکو به استخدام این تیم در آمدند ارزشی به مراتب کمتر از بازیکنان خارجی گسترش فولاد و پیکان تهران و.... دارند آیا اینجا هم کی روش مقصر است که بازیکنی چون گولیچ به تهران می آید و یا دو اوکراینی را برانکو مهر تایید بر آنها می زند ؟

نکته دیگر در مورد استخدام بازیکنانی چون ربیع خواه و آرام طبع است که همگان می بینند که پرسپولیس بخاطر ضعف در دفاع چپ باید دست به دامن مدافع چپ سپید رود شود اگر بتواند قرار دادی ببندد می پرسیم اینجا هم کی روش مقصر است ؟

بازیکنی چون ساسان انصاری را بخاطر سو رفتار بازیکنانی چون امید عالیشاه از دست می دهد باشگاه بهانه ای به دست تازه به دوران رسیده ای چون عالیشاه می دهد تا تیم را به فشار بیافکند آیا اینجا هم مقصر کی روش است ؟

بازیکنانی چون الوان زاده یا علوان زاده و صادق محرمی و شهاب زاهدی و درویشوند و .... به چه دلیل به باشگاه می پیوندند وقتی در طول یک نیم فصل اثری از آنان دیده نمی شود ؟

 برانکو از معدود سر مربیان با دانشی است که به ایران آمده است او آنقدر موفق است که پرسپولیس 7 بازیکن ملی پوش دارد که شاید اگر ماهینی و مسلمان هم به آنها اضافه می شدند کسی اعتراضی نمی کرد اما این نوع بهانه گیری ها در شان دانش فوتبال نیست دوستداران فوتبال در ایران دوست ندارند برانکو اجازه بدهد که سو مدیریت در پرسپولیس و عدم سلیقه در انتخاب بازیکن و تحمیل بازیکن به برانکو فراموش و همه تقصیر ها به گردن کی روش انداخته شود  باید بگوئیم اگر پرسپولیس در ادامه لیگ موفق نباشد نمی تواند همه تقصیر ها را به یک اردوی کوتاه مدت در دوبی بیاندازد  این را فوتبال جهانی می گوید نه حرفهای از سر عصبانیت و لاپوشانی مدیرانی که کمکی به برانکو نکردند بعنوان عضو هییت مدیره و مسئول نقل و انتقال و سرپرست تیم و.. همچنان مشغول به کار هستند

سرباز بی تعهد چرا ؟

" هدف وسیله را توجیه می کند "

این نقل قول سالها است که جایگاه مناقشه بسیاری از ایدئولوژی ها را گرفته است چه بسیار بوده اند که با استفاده از یک دور نمای اخلاقی دست به هر کار غیر اخلاقی زده اند و میلیون ها نفر را به کام مرگ فرستاده و ویرانی های بسیاری به وجود آورده اند 

در مقوله فوتبال هم چون هر مقوله دیگر سو رفتار اخلاقی هیچگاه مورد توجه نباید قرار گیرد حتی اگر باعث پیروزی هائی شود  نشانه ورزش ایران غلامرضا تختی است مردی که پر افتخار ترین کرد کشتی ایران نشد اما بی شک محبوب ترین بین همه آنها بود  و حکایت استفاده از نام تختی متاسفانه همه جا رایج است

 روزی که رحمتی پشت به تیم کی روش کرد بسیاری علی رغم قابلیت های بالای رحمتی عدم دعوت او توسط کی روش را تایید می کردند پشت کردن به تیم ملی به صرف اختلاف با سر مربی اشتباه بزرگی بود که تیم ملی ما بخاطر افکار صحیح کی روش در مورد رعایت اخلاق حرفه ای آن را قبول کرد  و اجازه نداد که فشاری بخاطر عدم دعوت از رحمتی و عقیلی صورت گیرد

 روزی که قضیه کارتهای جعلی سربازی مشخص شد بسیاری از ستارگان فوتبال ایران دچار مشکل شدن مردانی  که در روزگاری از بهترین ها بودند اما با دروغ و پشت کردن به خدمت سربازی مفهومی را نشان دادند که  بازیکنی که به کشورش پست می کند و خدمت خود را جعل می نماید نباید در تیم ملی باشد  و باید خدمت سربازی خود را انجام بدهد هر چند در این میان ارفاقی هم به آنها داده شد و خیلی از این بازیکنان در شرایطی خوب هم فوتبال خود را بازی کردند و هم سربازی خود را انجام دادند عده ای هم چون پولادی فراری شدند و تیم ملی تاوان نبود پولادی را داد تا میلاد محمدی پیدا شد و اصول پیروز شد و تیم ملی هم یک مدافع چپ خوب پیدا کرد

سال گذشته هم شعاری از سوی تراکتور سازی در مورد جذب مهدی شریفی داده شد مهدی شریفی باید برای تراکتور سازی و نه ملوان بازی کند چون تراکتور سازی نماینده ایران در رقابتهای لیگ قهرمانان باشگاه های آسیا است شعاری که مورد قبول بود  و از بعد اخلاقی مورد توجه قرار گرفت

امروز صحبت از احمد نور الهی و امید عالیشاه است که قرار است به تیم تراکتور سازی بروند دو بازیکنی که بنا به ادعای شخص مدیر عامل باشگاه پرسپولیس و مدیر روابط عمومی و بسیاری از مدیران این تیم  با اقدامی ناجوانمردانه  و رفتاری غیر حرفه ای و  اخلاقی به  دنبال استفاده بهینه از موقعیت گذراندن خدمت مقدس سربازی هستند به واژه " خدمت مقدس " توجه  کنیم به " سرباز " بیاندیشیم  ما در جامعه ای زندگی می کنیم که با بحران فرهنگی رو به رو است بحران های زیادی برای جامعه وجود دارد کشور ما مورد حمله بسیاری از جمله تحریم و مشکلات اقتصادی است رمز موفقیت کشور ما باید تعهد و اعتقاد به اصول باشد  می پرسیم  کشور ما سربازی را می خواهد که با حربه دروغ  قصد سو استفاده دارد ؟آیا سرباز کشور ما باید با  غیر متعهد بودن وارد نظام شود ؟ باشگاه تراکتور سازی بعنوان یک ارگان نظامی باید آن روزهائی را به یاد آورد که مسئولین نظام وظیفه کشور در مقابل خواسته کی روش ایستادند که مردانی که با کارت جعلی دروغ  می گویند لایق پوشیدن تیم ملی و استفاده از مزیت خروج از کشور در پیراهن تیم ملی نیستند و زمانی حق ورود به تیم ملی دارند که تعهد خود را انجام داده باشند

مسئولین تراکتور سازی باید به یاد قاطعیت کی روش بیافتند که چگونه در مقابل  پشت کردن به تیم ملی ایستادگی کرد و اجازه نداد که پیراهن تیم ملی به حراج بی اعتنائی رود

 مسئولین تراکتور سازی باید بدانند نماینده دیار ستارخان و باقرخان   هستند آنها در خاک خود باکری ها را داشتند که حرف اولشان تعهد و راستی و صداقت بود 

مسئولین تراکتور سازی باید بدانند آنها  از دیار پروین اعتصامی می آیند که سرود

کار ما گر سهل و گر دشوار بود

کارگر می خواست، زیرا کار بود

صنعت ما پرده‌های ما بس است

تار ما هم دیبه و هم اطلس است

ما نمی‌بافیم از بهر فروش

ما نمی گوییم کاین دیبا بپوش

عیب ما زین پرده‌ها پوشیده شد

پرده ی پندار تو پوسیده شد

افکار پوسیده را بای کنار نهاد قهرمانی نیاز به کار دارد تیمی  با پشتوانه داشتن نیاز من کار است  اجازه ندهیم با حیله گری و پشت کردن به تعهد   ارزش خدمت سربازی پایین بیاید تراکتور سازی می تواند بدعت گذار قاطعیت در ارزشهای بزرگ دینی و ملی این مرزو بوم باشد که گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک سر لوحه آن است  نگذاریم  پندارهای زشت  رسیدن به قهرمانی با هر وسیله برای تراکتور سازی شود عدم نیاز به نور الهی و عالیشاه و فرستادن آنها به تیمهای  دیگر می تواند درس خوبی برای این گونه افکار باشد