حکایت آخر

خیام نیشابوری:
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است

حکایت نوروز است و به رسم هر ساله حکایت بهاری در این واپسین لحظات سال  گویم قصه هفت گانه که در آئین ما هفت سین است شاید نتوان در فوتبالمان آن گونه گفت اما هفت گونه را گویم تا  باشد که به یمن  سفره با برکت هفت سین  خوش یمن باشد

1/ اولین حکایت یاد

امسال بسیاری را از دست دادیم جای خیلی ها  در کنارمان هم خالی است و فوتبال هم از این قاعده مستثنی نیست از منصور خان پور حیدری پدر استقلال تا کاظم سید علی خانی کاپیتان سر خ های تهران و بسیاری دیگر جایشان در این نوروز خالی است یادشان گرامی اما بیائیم امروز به یادشان باشیم و همین طور از پیشکسوتان یاد کنیم قبل از این که با یادشان باشیم باشد که سایه تمامی بزرگ تر ها بر سر فوتبالمان باشد

2/ حکایت دوم اخلاق

 امسال بی اخلاقی ها کامل بود فرقی نداشت که مدیر باشد و مربی باشد و بازیکن و یا تماشاچی  این بی اخلاقی به پیر و جوان بودن و با تجربه و بی تجربه بودن هم ربط نداشت  جامه بد اخلاقی بر تن ایرانی و خارجی و مشهور و گمنام و بین المللی و محلی دوخته شد امید دارم که کمی رو به سوی اخلاق  این فوتبال رود

3/ آرزوی جام جهانی

جام جهانی 2018 آرزوی تمامی جهان است و فوتبال ما هم از این قاعده  مستثنی نیست امید دارم که جام جهانی متوالی و جام جهانی پنجم را در این سال  جشن گیریم

4/ آرزوی موفقیت تیم های پایه

 تیمهای نوجوان و جوانان ما هم در مسابقات جام جهانی حضور دارند تجربه آزمون و عزت الهی که در سنین پایه راهی تیمهای حرفه ای شدند و امروز برای فوتبال ما وزنه ای هستند این آرزو را برایمان تداعی می کند که ای کاش جوانان و نوجوانان ما ستاره های بزرگ جهانی دیگری را برایمان معرفی کنند

5/موفقیت تیم های باشگاهی ما در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا

 چهار نماینده در لیگ قهرمانان داریم شرایط این دوره به این گونه است که یک نماینده از غرب آسیا به فینال خواهد رفت فینالی که می تواند  دروازه بازیهای باشگاه های جهان را هم برای ما باز کند آرزو داریم نماینده ایرانی بعد از سالها  به فینال و قهرمان برسد  راهی است طولانی اما امید بسیار به این چهار نماینده کشورمان داریم

6/ فوتبال رها از قید اقتصاد دولتی

 فوتبال ما طعم تلخ بی پولی را در سال جدید بیشتر چشید حذف پنجره نقل و انتقال زمستانی برای استقلال و تراکتور سازی و کابوس  کسر امتیاز برای تیمهای دیگر آرزوئی جز رهائی فوتبال از اقتصاد دولتی باقی نمی گذارد امید داریم فوتبال حقش را بتواند بگیرد  و چون هر جای دنیا تبدیل به تجارتی پر سود شود

7/ لذت فوتبال

 فوتبال ما چه در داخل زمین و چه در بیرون زمین و در فضای واقعی و مجازی  تبدیل به رنج شده است  لذت بردن از فوتبال مدتها است که از بین رفته است حواشی و فحاشی و سو مدیریت ها فوتبال را رنج آور برایمان کرده است امید داریم که فوتبال ما به وظیفه اولش که لذت رسانی است برسد

آرزوی سالی سراسر از شادمانی و صحت و سلامت برای همه عاشقان ایران زمین و فوتبال دارم  نوروزتان پیروز

آقای دائی ! شما را مدیران خود رو سازی سر مربی کردند

آقای دائی ! شما هم برگزیده مدیران خودرو ساز   هستید/ تورج عاطف

 

 

فوتبال ما نتوانسته است از مدیران فوتبالی استفاده بهینه بکند مردانی چون راغفر و مصطفوی و دادکان و رحیمی و  جعفر کاشانی ... با سوابق روشن و تاریکی هستند تاریخ فوتبال ما خصوصا پس از انقلاب مدیران موفق فوتبالی بسیار کم دارد و حتی اگر کارنامه این مدیران موفق را هم ببینیم  اشتباهاتی از آنها شاهد هستیم همان گونه که هر مدیری در دنیا اشتباه می کند چون اشتباه مهندس صفائی فراهانی در اخراج ایوویچ و یا عدم تمدید قرار برانکو ایوانکوویچ پس از قهرمانی در بازیهای آسیائی 2002  توسط دادکان دو مدیر بسیار موفق سالهای اخیر فوتبال

دکتر طاهری مدیر باشگاه پرسپولیس  از جمله مدیران موفق این باشگاه است روزی که او به باشگاه پرسپولیس آمد نه قد بلند و روحیه نظامی گری  و فرمان های  رویانیان را داشت نه چون مصطفوی و عابدینی  سابقه ورزشی خود را به رخ می کشید و نه چون حبیب کاشانی  ترفندهای فرهنگی بودن و معصومیت را داشت طاهری مردی بود که برای کار وارد این عرصه شد  او اشتباهاتی هم کرده است اما بی اغراق کمتر از بسیاری از مدیرانی که در این سالها تازیانه حضورشان را بر پیکر پرسپولیس زدند  او  تا اینجای کار موفق است اما از سوی علی دائی متهم می شود که از بخش خودروسازی وارد فوتبال شده است و...  باید به علی دائی چند نکته را متذکر شد

1/ آیا برادران آنیلی  صاحبان  کارخانجات فیات را در ایتالیا می شناسد ؟آنها اگر قرار بود  به حرفهای دائی گوش کنند از سال 1923 صاحب باشگاه یوونتوس غول فوتبال ایتالیا نبودند

2/ علی دائی از کجا سر مربی شد ؟ علی دائی را یک مدیر خود رو سازی سر مربی کرد  او در یک تیم خودرو سازی سرمربی شد و حالا معتقد است نباید مدیران خود رو سازی در فوتبال باشند  از او می پرسیم مدیران فعلی باشگاه نفت و مدیران صبا در زمان سر مربیگری او در این تیم و یا حبیب کاشانی و رویانیان  کارنامه بهتری از طاهری دارند که او از آنها سخنی نمی گوید ؟ آیا همان هائی نیتند که قرار داید با علی دائی امضا کردند که امروز سه میلیارد تومان بدهی  بخاطر نتایج نه چندان قابل قبول دائی نصیب تیم کرده است ؟

3/ قصه قابلیت که پیش می آید حکایت های کهنه در مورد علی دائی به میان می آید چون قابلیتهای برادر او بعنوان کمک مربی در لیگ برتر و یا حضور غلامپور در کنار او که هیچکس نمی داند او چگونه مربی دروازه بان ها شده است همان او است که باعث می شود فاجعه دروازه بانی در تیم نفت و صبا را بارها شاهد باشیم

آقای دائی بهانه ها شما چون همیشه از سر خشم و ندیدن موفقیت های دیگران است و این دردی بزرگ برای فوتبال ما است که شما افتخار آن هستید

شور یا شعور ؟

در اساطیر ما ودرکتاب اسطوره های ایران شاهنامه با پهلوان روئین تن به نام اسفندیار آشنا می شویم او مردی است که حکایت آشیل یونانی را دارد مردی که یک نقطه ضعف دارد و سر انجام از همان نقطه تغییر می کند چشمهای اسفندیار ضربه پذیر هستند از این رو رستم با زدن تیزی به چشمهای او اسفندیار را به بینائی از جنس آگاهی می رساند  در هر پدیده اجتماعی هم چنین حکایتی وجود دارد شور و شعور دو کلمه ای هستند که معنای کاملا متفاوتی دارد حکایت اضداد و جنگ احساس و منطق هستند اما  تفاوت آنها در " ع" است  که در عربی عین به معنای چشم است  رسانه های ما چنین هستند ؟ وقایع اخیر  و شاید چندین سال  گذشته نشان می دهد رسانه ما شور دارد بی هیچ شعور  به اتفاقات  بنگرید مجری در شبکه تلویزیونی به پرویز مظلومی توهین می کند و بعد خیلی راحت با یک چاکرم و مخلصم کار خودش را ادامه می دهد  همین چند روز گذشته مجری دیگری به علی کریمی بد ترین توهین ها را می نماید اما وقتی با واکنش مواجه می شود با پیراهن قرمز  در صحنه حاضر می شود و می خواهد رفع و رجوع کند و بی شک می گوید " این نیز  بگذرد "  ادامه خواهد داد روزنامه ای  در یک روز مانده به بازی  الوحده و پرسپولیس خبری را منتشر می کند که کی روش بازیکنان پرسپولیس را دعوت نمی کند و هیچ کس نمی داند این لیست چگونه به دست این آقایان رسیده است  اما خبر تکذیب می شود و حتی معاون وزیر ورزش  و رئیس فدراسیون فوتبال اطمینان می دهند از همه نیروهای کشور استفاده می کنند اما این شایعه کار خودش را می کند و پرسپولیس در مقابل الوحده دو قربانی پیش از بازی می دهد و  شاهد بودیم که بازیکنان پرسپولیس در شرایط بد روحی بازی را ادامه می دانند در همین بازی گزارشگر بازی لحظه ای  از تحقیر بازیکنان ایران ( بخوانید ایران نه پرسپولیس ) بر نمی دارد و بعد از این که پرسپولیس بازی را بر  می گرداند باز شور عادلی می گیرد  امروز در روزنامه ها و خبرگذاری ها اعلام می شود کی روش بازیکنان پرسپولیس را دعوت می کند اما از آنها استفاده نمی کند ؟ این اطلاعات را چه کسی به این آقایان داده است ؟ اگر فردا در بازی تدارکاتی در برابر عراق بیرانوند  افت کرده این روزها جایش را به دروازه بان دیگری دهد و یا کی روش بخواهد به سید جلال استراحت بدهد و از زوج منتظری و پور علی گنجی بهره بگیرد  باید تئوری فوق را ملاک قرار دهیم ؟ اگر کی روش بخواهد از رضایان فیکس بازی بگیرد باید این اتفاق را به جنگ کی روش و برانکو وصل کنیم ؟آیا تیم ملی ما  این گونه ملعبه شایعات نمی شود ؟ براستی  چه زمانی قرار است " ع " آید و شور را به شعور تبدیل کند این ع می تواند عین  چون چشم فارسی و ع چون عمل نکو و یا ع چون عاقلانه فکر کردن و عمل کردن و گفتن و نوشتن باشد

درسهائی از جنس اخراج رانیری

کلودیو رانیری اخراج می شود و حکایت  جمله مشهور فرگوسن را به اذهان می برد  که  گفت " اتوبوس منتظر هیچکس نمی ایستد"  اظهار نظرها در مورد این اخراج زیاد است اما  شاید باید مفهوم جمله اتوبوس را از زبان فرگوسن ترجمه کرد چه درسهائی این اخراج برای فوتبال جهان و خصوصا فوتبال اسیر احساسات ما دارد

1/افتخارات دلیل  امتداد همکاری نمی باشد

کلودیو رانیزی سر مربی برتر سال 2016  است او  با فیورنتینا قهرمان جام حذفی ایتالیا و سوپر جام این کشور در سالهای میانه دهه 90 شده است او با والنسیا سوپر جام اروپا را برده است و او لستر سیتی تیمی که در سال 1884 میلای تاسیس شد بعد از 132 سال قهرمان لیگ برتر می کند اما تمامی این اتفاقات باعث نمی شود که ناکامی او فراموش شود  افتخارات گذشته مال تاریخ است این که رانیری سر مربی مشهوری و کارنامه قابل قبولی داشته هم نتوانست او را نجات دهد

2/ افتخارات ظرفیت می خواهد

در سوی دیگر مدیران باشگاه لستر سیتی را می نگریم اسپانسر تایلندی تبار آن و  این که ناگهان مدیران این باشگاه بعد از قهرمانی در لیگ برتر  توقع  خود را بی نهایت بالا می برند این توقع برای بازیکنان هم وجود دارد سر انجام این توقع بیش از اندازه نتایج امسال می شود و رانیری اخراج چون نمی تواند توقعات بیش از اندازه بالا رفته را بر آورده سازد   زیرا ظرفیت  حفظ افتخار و استمرار آن  در این تیم دیده نمی شود اهداف نامشخص و با بلند پروازی های غیر قابل دست یابی بودند

3/حفظ افتخار نیاز به قدمت و سابقه و تجربه دارد

 جهان فوتبال سراسر از شگفتی ها است به تیم دانمارک سال 1992 بنگریم تیمی که از تعطیلات آمد و قهرمان جام ملتهای اروپا شد به یونان 2004 که  این شگفتی را تکرار کرد به تیمهائی چون لیدز یونایتد و تنه ریف غول کش  لا لیگا و لاکرونیا و والنسیا ویکتور کوپر و.... تیمهائی که افتخار آفریدند اما نتوانستند این افتخار را حفظ کنند  تاریخ می گوید حفظ افتخار نیاز به تجربه و قدمت و تلاش دارد و لستر سیتی هم  از این قاعده مستثنی نیست تیمهائی چون رئال مادرید و بارسلونا و بایرن مونیخ و منچستر یونایتد و ... یک شبه موفق نشده اند و تاریخ آنها  گواه این مسئله است

4/افتخار نیاز به دوری از غرور و تقویت و برنامه ریزی بهتر دارد

لستر سیتی بعد از قهرمانی چقدر تقویت شد ؟ شاید لستر سیتی چند بازیکن چون اشمایکل و جیمز واردی و... را حفظ کرد اما آنها ستاره بزرگ فرانسوی خود کانته را به چلسی دادند و به واقع تیم خود را تقویت بعد از قهرمانی نکردند و حتی ضعیفش کردند  سرانجام این غرور وعدم میل به برنامه ریزی بهتر معنی اتوبوس فرگوسن می شود

5/افتخار نیاز به حفظ کنترل و روابط انسانی مناسب دارد

خبرها حاکی از عدم کنترل رانیری است سر مربی که گفته می شود  از بعد قوای فکری و انتخاب تاکتیک ها و برخورد با بازیکنانش دچار مشکل شده بود  باور تاریخی می گوید تیمی که رهبر غیر قابل کنترل از بعد قوای مدیریت  فنی و انسانی و روانشناختی داشته باشد بی شک  شکست می خورد  

آیا درس های رانیری ما را به یاد برخی از اتفاق های فوتبالمان نمی اندازد و به این اندیشه نباید برویم که اتوبوس واقعیت های فوتبال برای  باورها و اعتقاد ها و حرفها و شعائر ما هم نخواهد ایستاد ؟