بود یاری برای " یاری "

بود یاری برای " یاری " ؟ / تورج عاطف                                        

"بعضی از مردم فکر می‌کنند فوتبال مسئله مرگ و زندگی است. من از چنین طرز فکری ناامید می شوم. میتوانم به شما اطمینان بدهم که [فوتبال] مسئله خیلی مهم تری است"( بیل شنگلی )

هیچگاه فکر نمی کردم این جملات را برای مرگ کودکی که چند روز دیگر باید برای آینده ایران زمین به مدرسه می رفت اما طعمه مرگ ناشی از بی مبالاتی و بی توجهی و بی رحمی مسئولین فوتبال ما شد را بیان کنم . امروز در روزی غمگین برای فوتبال ایران  هستیم  و نازنین وجودی به نام " عماد صفی یاری "  بعلت بر ق گرفتگی ناشی از سو مدیریت در فوتبال ما از دنیا رفته است . روزگار غریبی است  هفته پیش حکایت سحر خدایاری بود و حال از عماد صفی یاری سخن می گوئیم و به این پرسش می رسیم که بود یاری برای  " یاری " ؟

پاسخ به این پرسش را با  استناد  به نقل قول بیل شنگلی می دهم و تمرکز بر معنی مرگ و زندگی می گذارم . براستی چه چیزی بدتر از مرگ است ؟ پاسخ روشن است وقتی که زندگی تبدیل به روزمرگی  می شود و روزمرگی هیچ چیز جز بی اعتنائی و بی احترامی و بی ارزشی انسان ها در جوامعی که زندگی می کنند نخواهد بود . مرگ دو جوان ایرانی از آنجاِیی تلخ تر می شود که ما بی تفاوت به دنبال سرورته تهی  برای فوتبال هستیم و نگاه نمی کنیم که دو جوان بخاطر این مردند که احترامی برای وجودشان  قائل نبودندو بی گمان با حمایت  از این فوتبال ما هم نیستیم.  اما زندگی ؟

بی تردید زندگی همان معنی را دارد که موسیقی دان مشهور بریتانیائی و عضو ارشد گروه بیتلز یعنی جان لنون  تعریف کرد:  ..
"زمانی که به مدرسه رفتم از من پرسیدند: که وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره بشوی. من
پاسخ دادم خوشحال
آنها به من گفتند که مفهوم پرسش را متوجه نشدم و من به آنها گفتم این شما هستید که مفهوم
زندگی را متوجه نشدید"

شیرین تر از زندگی یعنی با شادمانی زندگی کردن  و آن میسر نمی شود مگر آن که شان انسانی حفظ شود. این فوتبال نه ارزش مرگ دارد و نه زندگی

این فوتبال احترام ندارد چون آدمهایش به احترام به شان آدمی بیگانه هستندمی پندارند تماشاگرانش باید بمیرند تا آنها تکیه بر پست و ریاست  بکنند

حال باز هم فریاد " سرورته " بزنید اما در این فوتبال تنها سرور آنهائی هستند که بردگانشان یعنی مردم را با بی احترامی و قوانین من در آوردی و بی مبالاتی   به کام مرگ می برند 

بروید و نام

در- بی –توجهی

در- بی- ارزشی آدمها

در_بی – اهمیتی مرگ جوانها

را "دربی "گذاشته و بردگی  کنید

کیسه های پول

کیسه های  پول  / تورج عاطف  

روز و روزگاری آندر پیرلو گفته بود  با این که نقش پول در فوتبال حرفه ای غیر قابل انکار است اما کیسه های پول نمی توانند فوتبال بازی کنند!                                 

شب گذشته بازیهای باشگاهی اروپا پس از بازگشت بازیکنان از بازی های ملی از سر گرفته شد در شبی که اکثر تیمهای شاخص اروپا به میدان رفتندنتایج  دو بازی پرگل با  امید به باز آفرینی دو خاطره به پایان رسیدند.

 در انگلستان تیم چلسی در خانه ولورهامپتون 5  به 2به پیروزی رسید در این بازی شاگردان فرانک لامپارد  با هت تریک پدیده 21 ساله خود  تمی آبراهام توانستند  که به این پیروزی دست پیدا کنند . امسال چلسی که با محرومیت از نقل و انتقال مواجه است  وقتی با  کوچ سر مربی ایتالیائی اش روبه رو شد دست به دامان لمپارد شد. مردی که در یک قدمی صعود به لیگ برتر با تیم سابقش یعنی دربی کانتی مغلوب شاگردان  هم بازی سابقش یعنی جان تری در آستون ویلا شد و این مسئله باعث شد که دست به قمار بزرگی بزند و سر مربی  تیمی در لیگ برتر شود که علاوه بر محرومیت از بازار نقل و انتقالات ستاره برگی چون هازارد را هم از دست داده بود  اما در فوتبال هم می توان از بحران بعنوان یک فرصت استفاده کرد و این اتفاق در چلسی  رخ داد و بازیکنی انگلیسی  با  اختلاف سنی 19 سال با دیدیه دروگبا ساحل عاجی  به نوعی یاد آور او در چلسی جوان این روزها است .

دیگر بازی پر گل  شنبه گذشته هم نتیجه ای مشابه با بازی ولور همپتون  با چلسی داشت و تیم بارسلونا در خانه با 5 گل در برابر 2 گل حریفش یعنی والنسیا موفق به عبور از تیم به ظاهر بحران زده امسال لالیگا شد اما اتفاق جالب در اینجا بود که بارسلونا که هفته ها زمان خود را در گروی انتقال  دوباره نیمار به بلو گرانا داد  ناگهان با عدم این انتقال و مصدومیت سوارز و مسی با شاه مهره ای به نام آنسو فاتی  بازی را شروع کرد که یک گل زد و یک گل ساخت و نشان داد  در حالیکه یک ماه و نیم  دیگر 17 ساله می شود می تواند یاد آور خاطره زیبا افریقائی دیگر برای بارسلونا باشد.

فاتی که اهل گینه بیسائو است به نوعی یاد آور ساموئل اتئو کامرونی است که  21 سال از آنسو فاتی بزرگتر است . جهان فوتبال امیدوار است آنسو فاتی و تمی آبراهام بتوانند خاطرات اتئو و دروگبار را تکرار کنند اما اگر چلسی محروم از نقل و انتقال نبود و نیمار به بارسا می پیوست  باز هم این امید وجود داشت یا دل به کیسه های  پول بود همان گونه که این روزها به هازارد رئال و گریزمان بارسلونا است ؟.

خود غلط پنداشتیم

غلط پنداشتیم/ تورج عاطف                                                        

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

" حافظ"

روزگار ما تمام شده است !آری روزگاری که می پنداشتیم  فوتبال زیبا است و  فرصتی دهد که خستگی ها را از تن برون و کمی مشغله ذهنی را کم کنیم و به جستجوی رفاقتها برویم و به شوق فریاد گل بسیاری از حکایتهای سخت زندگی را فراموش کنیم . می پنداشیتم که فوتبال می تواند برای فرزندان ما چون پشتوانه ای باشد تا به ان پناه ببرند و رهائی یابند از رنجهائی که گاه بی گاه  روزگاربه آنها  تحمیل می کند .

  ما می پنداشتیم فوتبال می تواند مردمان را کنار همدیگر قرار دهد و فرهنگ بسازد و زبان مشترکی تولید کند و  جنگهای خونین بشر را تبدیل به رقابت های ورزشی نماید اهدافی که بارون دو کوبرتن و ژول ریمه ... می اندیشند و هنوز هم در فوتبال جهان شاهد آن تا حد زیادی هستیم . فوتبال در جهان تبدیل به جنبشی برای شادی آفرینی است  و زن و مرد و کودک و نوجوان و پیر کنار یکدیگر می نشینند  و با گردش توپ در میان مستطیل سبز غمها را به فراموشی می سپارند  اما روزگار ما تمام شده است یا این که  به قول لسان الغیب " خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم "

فوتبال ما که نامش را سالها است به فوتبالفارسی تغییر داده ایم حکایتهای دیگری دارد. فوتبالفارسی شده است جایگاهی برای نژاد پرستی و خشونت  و دزدی و  هزاران عامل دیگر که باور کردنی نیست . این فوتبال چشمان   سربازی  را از او می گیرد این فوتبال به کودک نوجوانی با پرتاب سنگ  ضربه مغزی هدیه می دهد این فوتبال  جایگاهی برای جنگهای جدائی طلبی شده است  این فوتبال پر از الفاظ  زشت است اما آخرین شاهکار این فوتبال " خود سوزی  " یک دختر جوان است که قصدی جز لذت بردن از  دیدن ستاره های تیم محبوبش نداشته است براستی چه پاسخی برای پدر و مادر آن دخترک بیگناه داریم ؟ چگونه می خواهیم بی تفاوت فوتبالفارسی را دنبال کنیم و از آن سخن بگوئیم وقتی می بینم آنقدر حقیر است که دخترکان عاشقش یا باید هیبت مردانه بگیرند و یا آن که اسیر مرگ و نیستی گردند. هزاران حرف و حدیث زشت و سخیف  پشت سر دخترکی که بخاطر عشق به این هیولای زشت که " فوتبالفارسی "  نام دارد همه آرزوها و عشق و شادمانی اش را به شعله های آتش سپرد می زنند اما حاضر نیستند بگویند که چگونه چنین فاجعه ای می تواند به صرف علاقه به فوتبال فقط در این دیار رخ دهد ؟ این فوتبال به کجا رسیده است ؟  روزگار ما تمام شده است و باید شرم کنیم که در این زمانه پر ز حقارت بوده ایم