زنده باد ايران

نجواهاي عاشقانه فوتبال ما را شنيده ايد ؟
استقلال آبيته
پرسپوليس قرمزته
ياشاسين تراختور
شهر ما بندر انزليه تيم ما ملوان انزليه
 آبادان برزيلته
..
هر كدام از ما بستگي به هر سرائي كه ادر اين  ديار پاك اهورائي داشته و  داريم علاقه اي به اين شعارها داشته و خاطراتي با آنها  داشته ايم همان طوري كه روزگاري با شاهين و دارائي و تهران جوان و آرارات و پاس اين خاطره ها مرور شد اين شعارها زيبا است حس تعلق مي دهد اتحاد را مي سازد طرفداري از تيمي هيچگاه بد نيست نوعي ساختار اجتماعي است و مي تواند امنيت خاطر بياورد و در پاره اي از مواقع مشكلات ناشي از افسردگي و تنهائي را برطرف كند اما همين طرفداري هم مي توان گاه به گاهي حوادث بسيار تلخي را بار آورد كه آخرين آنها را در مصر شاهد بوديم همان طوري كه در هيسل بروسكل بين طرفداران يوونتوس و ليورپول در فينال رقابتهاي جام باشگاه هاي اروپا رخ داد و يا در بسياري از ورزشگاهها ديديم در همين دربي 73 ياد داريم كه چگونه درگيري اتوموبيلي با موتور سواري كه پرچم ديگر تيم را حمل مي كرد باعث شد كه آن جوان عاشق كشته شود و خانواده آن دگري به روز سياه نشيند سالها پيش سهراب سپهري يادداشتي در روزنامه كيهان ورزشي نوشته بود و از ايرادهاي فرهنگي طرفداران فوتبال گفته بود از اين كه نمي تواند بفهمد چگونه در انگلستان طرفدار شهر ليورپول ترجيح مي دهد يا عاشق اورتون و يا ليور پول شود و يا در لندن عاشقان در پي آرسنال و چلسي و تاتنهام  هستم و يا در بيرمنگام ناتينگهام فارست محبوب است اما در كشور ما استقلال و پرسپوليس همه جا محبوب هستند و ايراد دومش از خشونت تنها كلامي دهه 50 در ورزشگاه بود  اما جوورزشگاه ها ما هميشه متشنج نبود روزگاري در دهه 70 وقتي پرسپوليس در فينال  جام در جام آسيا بازي مي كرد و حريفش المحرق بحرين بود خيلي ازآبي هاي تهراني سفيد هاي ملواني و زردهاي آباداني و قرمز هاي تبريزي هم شاد بودند چون ايران قهرمان شده بود خوب يادم هست خيلي از قرمزها هم اشك ريختند وقتي استقلال در تهران به جوبيليو ايواتا ژاپن بازي را باخت چون ايران فينال را از دست داد  آري اين حس در ايران وجود دارد اين جز فرهنگ ما هميشه بوده كه در قبال حريف و يا دشمن خارجي همواره با هم متحد مي شويم حتي اگر اختلافي با هم داشته باشيم  قصه نادر شاه را خيلي از جوانهاي ما نمي دانند كه چگونه همه به او پيوستند تا افغاني را از ايران بيرون اندازند شاه اسماعيل اول صفوي كه دلاوري در چالداران در قبال  تركهاي عثماني زبانزد است لشكرياني از همه اقوام داشت كوروش و داريوش بزرگ هم چنين بودند همان طوري كه لشكر خشايار شا هم چنين بود  ايران هر وقت يك پارچه شد پيروز شد در فوتبال ملي همه ياد داريم كه وقتي به اسرائيل گل زديم و براي اولين بار قهرمان آسيا شديم مهم اين نبود كه پرويز قليچ خاني در تيم تاج بازي مي كند و يا بهزادي پرسپوليسي  و يا جباري تاجي و كلاني پرسپوليسي است مهم اين بود كه ايران اول شده است وقتي در مسابقات  جام جهاني  1978 روشن به كره جنوبي در تهران  گل مي زد و ناصر حجازي دلاوري در بوسان مي كرد و پروين پاس گل صعود به جام جهاني را داد چه كسي در پي رنگ بود ؟  خيلي ها معتقد هستند كه در عرصه باشگاه هائي اين مسئله نمي تواند باشد زيرا يك ليورپولي از برد منچستر يونايتد در برابر بايرن مونيخ در سال 1999 خوشحال نشده است و شايد خيلي از مادريدي ها خوشحال نبودند كه بارسا سال گذشته قهرمان اروپا شد اما بايد ريشه ها را ديد ليورپولي ها دشمن منچستر يونايتدي ها هستند چرا ؟ علت تاريخي دارد منچستر يونايتد شهر معدن چي ها و ليور پولي ها بند ر نشين بودند دو قطب اقتصادي دنبال در آمد بيشتر بود در نتيجه اختلاف بود جنگ داشت ليور پول بيتل ها را علم مي كرد و منچستري ها جرج بست را همين داستان در مورد رئال و بارسا وجود دارد ديكتاتوري چون فرانكو رهبر مادريدي ها بود و جدائي طلبان كاتالان  با او در تضاد پس خيلي كشته دادند خيلي ها ياد دارند كه چگونه پويول و ژاوي در هنگام فتح جام جهاني پرچم ايالت كاتالان هم بالا بردند اما همه بارسلونائي ها و مادريدي ها خوشحال از قهرماني اسپانيا شدند اما در ايران چنين است ؟ تاج و شاهين و يا تاج و پرسپوليس و يا پرسپوليس و استقلال دشمن نيستند نمي توانند دشمن باشند براي چه ؟ نگاهي به هجويات چند جوجه روزنامه نگار و قلم به دستي كه از اختلافها پول مي سازد نبايد كرد  استقلال تيم محبوب است هيچ ربطي هم به ديكتاتوري و شاه و ... ندارد در همين استقلال حالا و تاج قديم قليچ خاني توپ مي زد كه يكي از مبارزين ديكتاتوري بود بچه هاي محروم زيادي در اين تيم بازي مي كردند در تيم پرسپوليس هم عاشق و محبوب زياد بود جنگ مديريت ها را بگذاريم كنار اختلافي نيست مثلا تفاوت در عشق است پس چه زيبا بود كه پروين را ديروز در ورزشگاه ديديم  كه آمده بود تا استقلال ايران را در مقابل الاتفاق عربستان تشويق كند الاتفاق وفاق ملي ما را ديد چه فرقي دارد استقلال برده است اگر استقلال ببرد فوتبال ايران صاحب افتخار مي شود پرسپوليس هم اين گونه است سپاهان و تراكتور سازي و ملوان هم اين گونه هستند كركري و رقابت در حد جوانمردانه در ايران است اما بيرون همه يكي هستيم اين را بايد بفهميم حتي اگر آنهائي كه مدعي فهم و درك وشعور و فرهنگ و قلم هستند يا نمي فهمند و يا به عمد خود را به نفهمي زده اند  تماشاچي ما در دربي 74 اشتباه بزرگي كرد تماشاچي بي تحمل نشان داد كه چقدر مي تواند آفت به ورزش ما بزند تيم ملي ما  براي رقابتهاي جام جهاني تماشاچي فهيم و پيش كسوتي چون پروين مي خواهد پروين آمد اما خيلي از قديمي ها استقلال نيامدند چون يادشان رفت كه استقلال تيم همه ما در بازي ديروز بود  پروين آمد تا نشان دهد چرا پرسپوليسي ها هم ناصر خان حجازي را چون صفر ايرانپاك و ايرج پازوكي و شيرزادگان و دهداري مي دانند ديروز به همه نشان داديم فرهنگ ما با فرهنگ ليورپول و منچستر يونايتد و بارسلونا و رئال مادريد بايد فرق كند  در فرهنگ ما كلمه "آبجي " و " داداش " داريم آيا در آنجا هم چنين است ؟ در فرهنگ ما نجابت و تعارف و  بچه محل و همشهري وجود دارد در فرهنگ ما عرق ملي وجود دارد وقتي نام ايران مطرح باشد ديگر بحث ديگري نبايد كه شود استقلال عشق هر ايراني وطن پرستي در بازي ديروز بود همان طوري سپاهان و پرسپوليس هم خواهند بود چه كسي بود كه در فينال دو سال پيش نمي خواست كه ذوب آهن اول شود ؟ چه كسي از حذف ناحق سپاهان اشك نريخت ؟ وقتي مهدي كيا و دائي  در آلمان بودند كسي به پرسپوليسي بودن آنها فكر مي كرد يا اين كه ايراني بودن آنها مهم بود ؟سالها است از فضاي نا امن ورزشگاه ها مي گوئيم از بي حرمتي و از الفاظ ركيك و از زشتي و از دشمني و از نفرتي كه بي دليل وجود دارد اما ديروز نشان داديم كه مي توانيم مرزها رقابت را بشناسيم پروين نشان داد و طرفداران سرخ نشان دادند همان طوري كه سالها پيش در بازي المحرق و آليما اين گونه آبي ها بودند ديروز را روز فوتبال ايران مي نامم و اميد دارم در همه بازيهاي ملي همين گونه يك پارچه باشيم ديروز شعار زيبا استقلال قهرمان خليج فارس ايران بسيار زيباتر از سرورته و... بود اين شعار بايد در بازيهاي  تيم ملي و پرسپوليس و سپاهان هم باشد بچه هاي ايران بيائيم رقابت كنيم اما كنار رقابت  اين رفاقت را از ياد نبريم   همه عشق فوتبال به همين رفاقتها است كركري شيرين  است اما دعوا نيست سر به سر رفيق گذاشتن است پروين قديمي ترين پرسپوليس است او آمد تابگويد بحث ايران مهمترين است پس همه اين گونه باشيم و در رفتارهايمان تجديد نظر كنيم فحاشي و نفرت و قهر را كنار بگذاريم تشويق ايران بايد توسط ايراني باشد و ياد بگيريم كه  همواره چنين باشيم  يك ايران متحد با ايراني عاشق ميهن  

مرگ خوب است براي همسايه

 گوئي نمي خواهيم كه لحظه اي با واقعيتها با نگاهي آموختن زآنها برخورد كنيم و تنها حرف مي زنيم سرزمين ما پر از نجواهاي آدمياني است كه سخن مي گويند و بعد تكذيب مي كنند آدمهائي كه هر جا كه دلش مي خواهد رنگ عوض مي كنند تعصب و خود خواهي و نديدن خويشتن در اين ديار بيداد مي كند خشم و حقارت و بغض هاي ناشي از آن بي هيچ درنگي سراسر وجود را فرا گرفته و شايد به قول زنده ياد فروغ فرخزاد " تنها صدا باقي مي ماند "آري تنها صدا باقي مي ماند اما چه نجواهائي را مي شنويم نگاهي به برنامه اي كه نه از ورزش و نه از سوي مردم است و به ناحق نام ورزش و مردم را گرفته مي تواند به همه ما نشان دهد كه در اين ديار چقدر زود همه چيز را در قالب ديگران مي بينيم و مرگ خوب است وقتي براي همسايه باشد  نگاهي به برخي از اين حكايت ها مي افكنيم

1/ سخن در مورد انتخابات فدراسيون فوتبال است و مهدي تاج نايب رئيس فدراسيون فوتبال مي گويد براي من بسيار تعجب انگيز بود كه مي ديدم كه 75% مردم استقلال در فدراسيون فوتبال مي خواهند  براستي جالب است كه نايب رئيس فدراسيون فوتبال نمي داند كه در هر مقوله اي مديريت  عروسك هاي خيمه شب بازي هيچ ارزشي ندارند و اين آقا كه به قول خودش 20 سال فوتبال بازي كرده و رئيس هييت مديره دو باشگاه سپاهان و ذوب آهن بوده نمي دانسته كه بلي قربان گوئي و سخني كه تنها چشم باشد تا چه حد بي ارزش است او نمي دانسته كه افرادي چون اكبر محمدي و افشين قطبي و   علير ضا منصوريان و كميته فني كذائي براي فوتبال اين ديار آمدند چون بلي قربان گو بودند  اما جالب اينجا است كه ايشان علي رغم اين كه از استقلال سخن مي گويد اما يادش مي رود كه چه گفته است و باز از لابي هاي پشت پرده براي عزيز محمدي سخن دارد او مي گويد كه هييت رئيسه هائي كه بايد مستقل باشند باز به او زنگ مي زنند و حكايت دستور از بالا همچنان وجود دارد و چون برنامه اي به اصلاح ورزش و مردم است بايد شيك سخن گفت وگرنه در همچنان بر همان پاشنه مي چر خد

2/در همان برنامه مدير عامل باشگاه پرسپوليس است او از استعفاي خودش مي گويد و اين كه در اين ديار برنامه اي براي رفع مشكلات نيست او مي گويد در اين فوتبال  نمي دانيم كه اصول اوليه فوتبال حرفه اي چيست او از گروهي سخن مي گويد كه در پليس 110 و ستاد سوخت رساني و راهنمائي و رانندگي با او همكاري داشته و در باشگاه پرسپوليس هم مشغول كار هستند و اگر كسي بتواند بگويد اين مقوله ها چه ربطي به هم دارند به طور يقين پرتقال فروش را پيدا كرده است اما سوال مدير عامل باشگاه جالب است او مي گويد مي دانيد در فوتبال ما مدير در آمد زائي نداريم ؟ در فوتبال ما بازاريابي صحيح نداريم در فوتبال ما سر فصل هاي حرفه اي رعايت نمي شود و... اما نمي گويد خود شما در اين فوتبال چرا آمديد ؟ شما كه در عرض 4 ماه به اين همه اطلاعات دست يافتيد با چه ادله اي روز اول با عناوين شعاري چون سرباز و نوكر پا به اين عرصه گذاشتيد ؟ شما كه از فوتبال چيزي نمي دانستيد چرا اول تحقيق نكرده و بعد وارد اين چرخ گردون نشديد ؟آخر شما كه مي گوئي اراده اي در اين ديار نيست كه معضلات حرفه اي فوتبال را حل كند چرا بي دليل در اين عرصه قدم گذاشتيد و به دعوت و دستور همان ها آمديد ؟

3/ وزير ورزش هم حرفهاي جالبي مي زند او مي گويد كه ستادي براي آمادگي ورزشكاران اعضامي به المپيك تشكيل داده ايم از آقاي وزير مي پرسيم آيا با مقوله مديريت هاي موازي آشنا است ؟آيا مي داند كه بايد تمركز را بالا تر برده و از تعدد مراكز تصميم گيري جلو گيري كرد ؟شما كه از برنامه ريزي براي ورزش  مي گوئيد بايد بدانيد كه در هر رشته ورزشي بايد فدراسيون مربوطه به همراه كميته ملي المپيك براي  آمادگي تيمهاي اعزامي به المپيك همكاري كنند آنگاه شما از ستاد سخن مي كنيد ؟آخر در كدام كشوري ستادهاي خود خواسته تشكيل مي شود پس فدراسيون ها در اين ميان چه كاره هستند ؟ جناب كميته المپيك كه 4 سال بايد در اين راه كار كرده چگونه تعاملي با اين ستادهاي اختراعي خواهد داشت ؟

4/ جلسه اي برگزار مي شود در مورد مديريت رسانه و در اين سمينار  هوشنگ نصيري از رسانه ها سخن مي گويد نمي دانيم او تا چه حد رسانه اي است اما جالب اينجا است كه سر آغاز سخن با تاريخچه فوتبال شروع مي شود و بعد در ادامه با مديران رسانه ها سخن مي گويند كساني كه بايد درد ورزش را بنويسند اما در مورد انتخابات فدراسيون سخنان آقايان جالب است يكي مي گويد چون بعد از 4 سال كفاشيان با تجربه شده بايد بماند و نمي گويد تجربه او  در اين 4 سال چه بوده است ؟ و اصولا مگر فدراسيون جاي كسب تجربه است آن دگري از تركيب خوب در انتخابات مي گويد مي پرسيم مرداني چون تاج و عزيز محمدي و كفاشيان چگونه مي توانند تركيب خوبي باشند  و  ... براستي رسانه كه چشم و گوش و زبان ملت است وقتي اين گونه مي انديشد نبايد بگوئيم كه گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست  

واهي گوئي

انگار ياد گرفته ايم كه بي دليل سخن بگوئيم  اين واقعيتي در فوتبال ما شده است  انگار نمي خواهيم لحظه اي ملاك و دليلي براي اظهار نظرهاي خود بيابيم به بازي صبا قم و پرسپوليس نگاهي بياندازيم تا  چند نكته را دريابيم

 گزارشگر بازي يك سريال كامل از طنز و شادي را به رخ مي كشد او مي گويد كه عبدالله ويسي افكاري چون پپ گوارديولا دارد براستي كسي كه بخواهد به زور با تغيير لباس و تراشيدن سر و ريش گذاشتن خودش را شبيه پپ گواردولا در آورد را مي گويند كه از افكار او بهره مي گيرد ؟ اين عبدالله ويسي كسي بود كه بعلت خط خوردن اسمش از اسامي تيم ملي گريه كرد و همه ايران ديدند آيا براستي شخصيت گوارديولا شجاع كه براحتي در آغاز ورودش به تيم بارسلونا  وقتي رونالدينيو بي انضباط را مي بيند اخراج مي كند يكسان است ؟ در سالهاي اخير گوارديولا بارها قهرمان در اسپانيا و اروپا و جهان شده است اما تا به حال شده كه به رجز خواني هاي مضحك مورينيو در مورد داوري پاسخ دهد ؟آخر اين آقاي ويسي چگونه مي تواند شبيه گوارديولا باشد كه مي گويد پنالتي پرسپوليس ناشي از فوتبال كثيف بود از اين جناب فوتبال باز تميز !!مي پرسيم فوتبالي كه ايشان به نمايش مي گذاشتند و از دقيقه 60 بازيكنانش به زمين مي افتادند نشانه فوتبال تميز بود ؟ تيمي كه خطا مي كند وقت كشي مي نمايد كجا شبيه افكار گواردويلا بازي مي كند ؟ اما اين كل ماجرا نيست دو نفر از به اصطلاح پيش كسوتان پرسپوليس بار ديگر سخناني همراه با بي دانشي مي زنند آقاي كلهر معتقد هستند كه تيم دنيزلي از تيم استيلي بد تر بازي مي كند  از ايشان كه به همراه رضا عابديان  در ليگ دسته يك  سر مربيگري مي كردند مي پرسيم چگونه مي توانيد تيم دنيزلي را از تيم استيلي بدتر بدانيد ؟ تيم دنيزلي به گواه اكثر كارشناسان با شجاعت و كارداني و همراه تاكتيك بازي مي كند آيا تيم استيلي هم چنين بود ؟ اين تيم در قم عقب مي افتد جبران مي كند در تبريز عقب مي افتد جبران مي كند در تهران و در برابر استقلال  عقب مي افتد نه تنها جبران مي كند بلكه جلو مي افتد براستي بازي تيم پرسپوليس در برابر فجر سپاسي  كه بازنده بود شبيه بازيهاي تيم استيلي است ؟ پرسپوليس چند موقعيت گل مي سازد ؟ در همين بازي با صبا اگر غلام رضائي و كاظميان درست نشانه گرفته بودند پرسپوليس بازي را 4- 2 مي برد در بازي با فجر سپاسي حداقل پرسپوليس 3 گل نزد در بازي با شهرداري تبريز اين تيم در نيمه دوم و تا اواخر بازي عالي بود اين چه تحليلي است كه شما داشته و از رفيق خودتان دفاع مي كنيد ؟ سخنان ناصر ابراهيمي هم جالب است ما نمي دانيم او چگونه خود را سر مربي مي داند كه حتي يك پيشنهاد نصفه و نيمه هم ندارد او از تيم دنيزلي ايراد مي گيرد ولي نمي گويد تيمي  را كه ايشان دارد محصول يارگيري همان شاگر د ايشان است كه كلي از او تمجيد مي كردند ابراهيمي از پيش كسوتي مي گويد و نمي دانيم او كي در اين تيم پيش كسوت بوده است اما ابراهيمي يادش رفته در سنگاپور 1984 با تيمي كه چنگيز و عليدوستي و ناصر محمد خاني و پنجعلي و سلطاني و برادران بياني و درخشان و حاجيلو را داشت چه افتضاحي بالا آورد  او يادش رفته با تيم پروين و زوبل چه تيم پرسپوليسي داشت او يادش رفته در كسوت كمك مربي قلعه نوعي در مالزي 2007 چگونه رخت عزا بر فوتبال ايران پوشاند او يادش رفته در شموشك چه فاجعه اي بود آخر اين آقا چه كارنامه اي دارد كه از تيم دنيزلي ايراد مي گيرد آقايان مگر نمي بينيد اين تيم چگونه به دنيزلي تحويل داده شده است ؟ اين تيم دو دروازه بان دارد كه در هر بازي حداقل دو اشتباه مهلك دارد اين تيم خط دفاعي دارد كه هر دم بوي گل به حريفان مي دهد اين تيم در دفاع كناري مشكل دارد اين تيم در خط حمله گل نزن هاي فراواني دارد اين تيم چه بايد بكند ؟ اما تيم دنيزلي تا آخرين دقايق  بوي گل مي دهد  چرا نمي گذاريم فوتبال ما از دانش بهره بگيرد آقاياني چون كلهر و ابراهيمي چه گلي به سر فوتبال ما زده اند كه از دنيزلي و كي رش و بلاژويچ ايراد مي گيرند ؟ دنيزلي در هر بازي طراحي حمله خوبي دارد او در يان بازي بعلت كمبود مهره از مهدوي كيا در سمت چپ بهره گرفت نمي دانم اين آقايان دقت كردند و يا در توهم بودند كه ببينند چگونه حركت جديدي در پرسپوليس شكل گرفت و كريمي از راست و مهدوي كيا در چپ به كار گرفته شده و تيم صبا را باز كردند چرا اين آقايان نمي خواهند اندكي انصاف داشته باشند آخر ويسي مي تواند گوارديولا باشد؟امثال ابراهيمي و كلهر خودشان چه تغييراتي به تيمهاي خودشان داده اند كه از كسي مثل دنيزلي ايراد مي گيرند ؟ اين توهمات تا به كي در فوتبال ما جاي خواهد داشت؟

 

تكرار تاريخ

ويل دورانت مورخ شهير مي گويد
ملتهائي كه از تاريخ پند نمي گيرند خود مجبور به تكرار آن هستند

همه چيز زود يادمان مي رود اين حكايت بسياري از مسائل  اين ديار است و گوئي پند ويل دورانت را هيچگاه ياد نخواهيم گرفت و دوست داريم كه آزموده را باز بيازمائيم و فراموشي بد گونه جايگهي خوش نشين براي آدمهاي ما دارد فوتبال هم جدا از ديگر مسائل ما نيست و انتخابات  براي پست رياست فدراسيون فوتبال از مهمترين آنها است به 4 سال پيش باز مي گرديم روزي كه محمد علي آبادي با اقدامي شتابزده محمد دادكان را از كار بركنار كرد و مسئول تعليق فوتبال ايران شد او مي خواست كه پس از اجراي اساسنامه خودش رئيس فدراسيون فوتبال هم بشود اما فيفا مانع اين كار شد از اين رو علي كفاشيان كفش آهنين به پا كرد وارد عرصه به اصطلاح رقابت شد همه مي دانستند كه فرد مورد نظر سازمان براي رياست فدراسيون فوتبال علي كفاشيان است زيرا خود كفاشيان هم معترف بود او آمده تا سايه ديگران باشد و چنين بود كه آجرلو كنار كشيد و شهنازي هم به ميدان نيامد و كفاشيان بدون هيچ آشنائي از فوتبال بر اين پست نزول اجلاس كرد!! او 4 سال بر اين پست نشست و باعث شد مدال طلاي بازيهاي آسيائي  نخست به مدال برنز در قطر 2006 و بعد بي مدالي در چين 2010ختم  شود او باعث شد كه به جام جهاني 2010 نرويم او باعث شد كه در بازيهاي  جام ملتهاي آسيا 2011 يك حذف شده  زود هنگام شويم در رده نوجوانان و جوانان ناكام بوديم سهميه  تيمهاي باشگاهي ما در رقابتهاي ليگ قهرمانان آسيا كم شود  او عامل اصلي از دست دادن تمامي كرسي هاي اجرائي بود كه به نام ايران در كنفدراسيون آسيا بود او بد حرف زد بد خنديد و افتضاحات بزرگي در عرصه مديريت چون اردوي در مجاورت گاوداري در اتريش وحذف از المپيك 2008 و المپيك 2012 ...بوجود آورد و حالا او كانديد است و خودش را اصلح مي داند اما نمي گويد اگر او رئيس خوبي بوده پس چرا دو نايب رئيس خودش كه تحت نظارت او در اين فدراسيون بوده آنقدر اوضاع مديريت او را بد ديده كه خودشان هم كانديد شده اند ؟ اما اين كل ماجرا نيست كفاشيان كه خودش از پشتيباني علي آبادي بهره برد تا در فدراسيوني كه هيچگاه نمي دانست چيست رياست كند حالا با صداي رسا مي گويد قريب را وزير ورزش تاييد مي كند او خود رطب خورده اي  است كه منع رطب مي كند و نمي گويد 4 سال به بهانه تعليق  خودش را به فوتبال ما تحميل و استعفا نداد حالا چگونه با اين همه سادگي فرياد دخالت مستقيم دولت يعني شخص وزير ورزش در انتخابات فدراسيون فوتبال را علني مي كند ؟او لحظه اي به فكر فوتبال نيست كه اگر باشد و اين حرفهاي او ترجمه و به فيفا فرستاده شود علنا بار ديگر معلق مي شويم و اين نمونه اي از 4 سال مديريت اين آقا و دوستان همكار قديم و رقيب امروز هستند ؟ مي پرسيم چه فرقي دارد كه كفاشيان و تاج و عزيز محمدي در اين فوتبال رئيس شوند ؟ اين سه مسئول مستقيم فلاكت امروز فوتبال ما هستند پس چرا بايد دوباره در اين  فوتبال باشند؟  سخني بعدي در مورد قريب است دكتر قريب خودش از فوتبال ما رفت و اعلام مي كرد كه نمي تواند مديريت يك باشگاه چون استقلال را درست انجام دهد كه به واقع هم چنين بود حالا مي پرسيم كسي كه از اداره يك باشگاه اين ديار عاجز بود چگونه كل فوتبال ما را قرار است اداره كند كه تازه مهره به قول كفاشيان سوگولي هم هست ؟ از دو كانديداي ديگر يعني تقي زاده و قرباني چه مي دانيم ؟ براستي كساني كه در  اين فوتبال هيچ گاه صدائي نداشتند چه صدائي در اين فوتبال در خواهند آورد ؟ شايد باز بخواهيم دلخوشي به خود بدهيم و بگوئيم شايد بار ديگر مهندس صقائي فراهاني ديگري در اين فوتبال بيايد و شايد اين دو فقط دكور هستد كه جنگ وزير جديد و كابينه قديمي فدراسيون فوتبال را نمائي دموكراتيك و چند صدائي دهند و
مي بينيم كه زود يادمان رفت كه در طي اين سالها سهل گرفتن اين انتخابات چه بلائي بر سر فوتبال ما آورده است و باز هم مي خواهيم اين كار را تكرار كنيم در هييت رئيسه هم كانديداها حكايت باشگاهي دارند و سپاهان با رحيمي و تراكتورسازي با جعفري و استقلال با فتح الله زاده و پرسپوليس با  رويانيان به دنبال منافع شهرت طلبي خود در قبال گرفتن امتياز  براي تيمهايشان هستند نامهاي تكراري و ناكار آمد فوتبال در سالهاي اخير راباز مي شنويم آيت اللهي و بهروان و رضا افتخاري و شاهرخ شهنازي و... براستي چند بار ديگر بايد اين افراد را در فوتبال ببينيم و تحمل كنيم ؟در اين بين چند بلي قربان گو چون اصفهانيان و عسگري هم هستند اين دو نماينده سيل كساني هستند كه جامه قضاوت در فوتبال ما را چنان خوار و حقير كردند كه اجازه دادند مهدي تاج بدون هيچ سابقه اي در داوري قاضي القضات شود و حالا مي خواهند در هييت رئيسه باشند تا تعداد بلي قربان گو زياد شود به لطف آقاي كفاشيان و دار و دشته اش نوابين فدراسيون و دبير هم انتصابي شد تا بار ديگر كابينه اي منفعل در فدراسيون فوتبال را باز نظاره گر باشيم و گفته ويل دورانت را  تكرار كنيم
آنهائي كه از تاريخ درس نمي گيرند مجبور به تكرار آن هستند

آقاي رويانيان بگذار يدعرقتان خشك شود

به واقع بايد به انتخابات فدراسيون فوتبال لقب شهر فرنگ داد هر روز خبر هاي تازه از اضافه شدن كانديداهاي تازه اي به گوش مي رسيد رئيس و نايب رئيس ناموفق فدراسيون فوتبال فعلي ثبت نام كرده اند و سخن از كيومرث هاشمي همان كسي كه كارنامه نا موفقي در سازمان تربيت بدني داشت و بعد از حضور در تربيت بدني آموزش و پرورش هر مسابقه بين چند مدرسه را در حد رخداد جهاني انعكاس داد و اعلام كرد كه تيم مدارس ايران در جهان مقام آورده است  از ديگر كانديد اهاي فوتبال كشور هستند و  از گوشه و كنار خبر مي رسد كه محمد رويانيان مدير عامل پرسپوليس هم در اين انديشه است كه به فدراسيون فوتبال بپيوندد حضور محمد رويانيان در انتخابات فدراسيون فوتبال در نوع خودش عجيب ترين است اين واقعيت را قبول داريم كه كفاشيان و تاج و هاشمي سابقه در كار اجراي فوتبال دارند اما  عدم حضور موفق آنها نشان مي دهد كه فاكتور تجربه براي آنها مورد توجه نيست اما محمد رويانيان به چه دليل خواهان حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال است؟ محمد رويانيان چه مدت است كه سابقه حضور در فوتبال ما دارد ؟ رويانيان در طي اين چند ماه چه كارنامه اي دارد كه مي خواهد سكان رهبري فدراسيون فوتبال را بر عهده گيرد ؟ البته قبلا هم در بسياري از مكان ها سابقه و كسوت و تجربه مورد ريشخند قرار گرفته است اما حضور رويانيان در فدراسيون فوتبال را يك فاجعه همانند حضور دو باره امثال كفاشيان و تاج و هاشمي بر مسند اين پست مي دانيم رويانيان خود را مدير مي داند و معتقد است چون سابقه مديريت در پليس 110 و ستاد سوخت رساني كشور و حالا حضور چند ماهه در پرسپوليس دارد پس مي تواند در فدراسيون فوتبال منشا خدمات باشد اما مي گوئيم اينقدر فوتبال ما ذليل شده است ؟ اصولا ورزش ما مدتها است كه درد حضور غير خودي ها دارد و شاهديم بر مسند فدراسيون كشتي و با حضور اين همه صاحب منصب و گوش شكسته و مدير بايد خطيب مدير عامل ناموفق سابق تيم فوتبال پرسپوليس سرپرست شود اما فوتبال درد ديگري دارد مي پرسيم مگر رويانيان سخن از برنامه ريزي  و مديريت در پرسپوليس نمي كند ؟ مگر او حضور خود را در پرسپوليس را وظيفه اي براي سازمان دادن فوتبال نمي داند ؟ پس چرا نمي خواهد يك دوره 4 ساله بعنوان مدير عامل پرسپوليس كار كند و بعد بخواهد كه به فدراسيون فوتبال ملحق شود ؟ آخر كدام عقل سليمي مي پذيرد كه پرسپوليس دو باره چوب  بي برنامه گي و مشكلات مديريتي را بخورد چون رويانيان هوس كرده رئيس فدراسيون فوتبال شود ؟  محمد رويانيان كارنامه اي با فراز و نشيب دارد او دنيزلي را به پرسپوليس آورد اما بيش از اندازه به استيلي بها داد و فرصت داد كه پرسپوليس جام حذفي را از دست بدهد او در نيم  فصل نقل و انتقال  خوب عمل نكرد و حقيقي را از دست داد و نتوانست جانشيني براي او بيابد پرسپوليس امروز همچنان مشكل در نفرات خودش دارد و چند هفته ديگر بايد در آسيا به ميدان رود آيا اكنون زمان از دست دادن تمركز مديريتي براي رويانيان است ؟ رويانيان خيلي راحت يكي از طراحان اوليه سناريو حضور استيلي در پرسپوليس يعني محمد زادمهر را دو باره با عنوان سرپرستي به پرسپوليس باز گردانده است  و از سوي ديگر مي داند پرسپوليس نياز فوري به در آمد زائي و انتقال به بخش خصوصي دارد براستي رويانيان به چه دليلي اينقدر هيجان زده و ذوق زده شده است كه فكر مي كند مي تواند براحتي پرسپوليس را به امان خدا رها كرده و به سوي كرسي رياست فدراسيون فوتبال برود آنجا تجربه اندوزي كند ؟ مي پرسيم اگر رويانيان راه كار اداره فوتبال را مي داند پس چرا اول او را در يك پروسه زماني مناسب در پرسپوليس امتحان نكرده و بعد رداي رياست  در  فدراسيون فوتبال براي او برازنده بدانيم ؟ رويانيان بايد از تجربه امير عابديني بياموزد به ياد داريم كه امير عابديني چه ساده به پست رياست فدراسيون فوتبال رسيد و خيلي زود هم از آن كناره گرفت اما ماند و بعد در پرسپوليس توانست مشق مديريت كند و انصافا آنجا موفق بود حالا به رويانيان هم اين توصيه را داريم شما اول برادري خود را ثابت كنيد و بعد ادعاي ارث نمائيد شما نخست يك مديريت قاطع و موفق و با كارنامه درخشان به فوتبال ايران معرفي نمائيد و بعد خواهان رياست بر كل فوتبال باشيد اين را بگوئيم اين فوتبال نفرين شده  نياز به مدير جديد دارد اما مديري كه سابقه اجرائي داشته باشد نه اين كه امثال تاج و كفاشيان و هاشمي ناموفق باز در اين فوتبال خاكستر عزا بپاشند اگر رويانيان مدير خوبي در عرصه فوتبال است بايد آن را ثابت كند كه معتقديم كانديداتوري او در فدراسيون فوتبال هم به ضرر خودش و پرسپوليس و فدراسيون است او بايد منتظر بشيند تا عرقش خشك شود هر چند وقتي مي بيند امثال كفاشيان و تاج و هاشمي و آِيت اللهي هستند او هم وسوسه مي شود و...

افسوس بر اين همه زياده خواهي و قحط رجال 

آقایان شما چرا ؟

 یکی از شکنجه آورترین برنامه های  سیما دیدن سریال های بی سر و ته مستند با اجرای  محسن حاجیلو است که به بهانه های ساده و بدیهی چون مصرف آب و ترافیک و... ساعتها از وقت و سر مایه مردم این دیار را به باد فنا می دهد  باید گفت در این فوتبال می توان هزاران سر یال و فیلم  کوتاه و بلند می توان ساخت اما دوست دارم در این مجال نوشتاری از سریالی تخیلی به نام "آقا شما چرا ؟" سخن بگویم به چند قسمت از این سریال بنگریم

1/ منصور ابراهیم زاده را دوست داشتیم او را مردی با ادبیاتی متفاوت از فوتبال خودمان می شناختیم و امید داشتیم که رفتاری که او نشان می دهد نشان از یک سر مربی با تجربه و بین المللی داشته باشد اما افسوس می خوریم که ابراهیم زاده هم غرق جریانات این فوتبال  شده است  وقتی در فوتبال ما شخصی چون هنکه که از فوتبال  منظم آلمان می آید بخاطر بی نظمی از روی نیمکت اخراج می شود باید چه انتظاری از ابراهیم زاده داشت ؟ ابراهیم زاده بازی را را به استقلال می بازد و در حالی که  باید در شرایط بعد از بازی پیش  بازیکنان مغمومش باشد دست به کمر به کنار زمین می آید و به تماشاچی که  به نتیجه اعتراض دارد تحکم می کند و توهین می نماید و خیلی راحت  به آنها تهمت می زند که رشوه گرفته اند تا علیه او  شعار بدهند از آقای ابراهیم زاده می پرسیم  آقا شما چرا ؟ در کجای دنیا  سر مربی در لیگ بد نتیجه می گیرد  از جام حذفی توسط  پرسپولیس بحران زاده خارج می شود به بازیهای آسیائی  نمی تواند برود آن وقت از او تشکر می کنند ؟آقای ابراهیم زاده  شما یک سر مربی تحصیل کرده هستید آیا باید ادبیات سلطانی و ژنرالی و ... داشته باشید ؟ مردم اعتراض می کنند خواهان کناره گیری شما هستند آن وقت شما بجای  عذ خواهی به آنها دهان کجی می کنید ؟ شما چرا آقا؟

2/امیر عابدینی را می شناسیم او که یکی از سیاسی ترین مدیران ورزشی ایران بود روزگار موفقی در پرسپولیس پولدار دهه اول سالهای 70 داشت اما در روزهای بی پولی و دادگاه و جنگ از این تیم رفت و در سرخ پوشان و داماش کاملا ناموفق بود  امروز او از کاندیداتوری کفاشیان و تاج برای فدراسیون فوتبال دفاع می کند و می گوید اگر هییت رئیسه  از این دو دفاع نکنند باید استغفار کنند !! عابدینی می گوید کفاشیان و تاج بعد از 4 سال کار در فدراسیون را یاد گرفته اند می پرسیم آقا شما چرا ؟ بعد از این همه سال کار در فوتبال اینقدر روابط برای شما مهم است ؟ شما  نمی دانید این آقایان در این 4 سال جز ناکامی و درد و نا بخردی و بی مسئولیتی هیچ چیز برای فوتبال ما نیاوردند ؟ شما از کلمه استغفار سخن می گوئید اما آیا گناه چنین بی توجهی نسبت به فوتبال از سمت شما  توبه سنگینی نمی خواهد ؟آقای عابدینی شما چگونه به خود اجازه می دهید از  امثال تاج و کفاشیان دفاع کنید ؟ از کدام مدیریت و کارنامه آنان می توانید به نیکی یاد کنید ؟

3/محمد زادمهر  می گوید که   بازیکنان ما تمرکز ندارند از ایشان می پرسیم شما بعنوان عضوی از کمیته اسبق فنی این تیم نمی دانید که چرا این بازیکنان تمرکز ندارند؟ شما چرا آقا با وقاحت از فشار روحی بر این بازیکنان سخن می رانید مگر شما و دوستانتان چون پنجعلی و ذولفقار نسب نبودید که با انتخاب استیلی  آنقدر تیم پر ایرادی ساختید که این تیم مرتب نتایج بد گرفت تا سر انجام باخت و باخت تا دچار این  بی تمرکزی شد ؟شما چگونه صحبت از  نداشتن زمان برای استخدام دروازه بان صحبت می کنید این کمبود زمان دستپخت امثال شما و دوستانتان بود و حالا کار تیم به اینجا رسید ؟آقای زادمهر تا به کی می خواهید با بی اعتنائی کامل  به دردی که به طرفداران  دارید همچنان به انجام این مصاحبه های بی ربط ادامه دهید ؟

و این سریال آقایان چرا همچنان در این فوتبال ما ادامه دارد افسوس

در توهم حرفه اي ها

رسمي است بس ناخوشايند كه در بسياري از رسانه ها با آن مواجه هستيم و آن را مي توان در يك كلمه يعني " مقايسه " اشاره كرد  هر از گاهي كه سخن از فوتبال مي آيد كارشناسان و مربيان و مديران سخن از فوتبال جهان كرده و مي گويند " در فوتبال جهان  اين گونه است در فوتبال ما  اين گونه " و اين اواخر آنقدر اين جمله تكراري شده است كه امير قلعه نوعي هم به صدا در آمده كه فوتبال ايران را با اروپا مقايسه نكنيد بايد بگويم  كه فوتبال ما از بعد  امكانات سخت افزاري فاصله اي بعيد با اروپا و حتي همين همسايه هاي آسيائي نظير تركيه و قطر و امارات و تايلند و سنگاپور وعربستان سعودي ... دارد از بعد برنامه ريزي هم با مشكلات بي شماري رو به رو هستيم سر مايه گزاري ما هم چيزي در حد فاجعه است اما درد اول ما مسئله مديريت است  به چند نمونه از اتفاقهاي روزهاي اخير فوتبال بپردازيم تا بدانيم چرا مديريت فوتبال ما همواره بايد  فوتبال ما را پايين نگاه دارند بايد در ادامه عرض كنم چند نمونه اي كه اينجا ذكر مي كنم بعلت موارد مشابهي كه در باشگاه استقلال هم وجود داشته مقايسه شده و گرنه اوضاع مديريت مابقي مجموعه فوتبال ما بهتر از مديريت باشگاه استقلال نيست و فقط سعي كرديم نمونه هاي فوتبال فارسي و نوع اروپائي آن را ذكر كنيم

1/ كاپلو استعفا مي دهد علت استعفا در ظاهر اين است كه  بعلت باز پس گرفتن بازو بند كاپيتاني تيم ملي انگلستان از جان تري بعلت رفتارهاي نژاد پرستانه اش توسط مسئولين فوتبال انگلستان كاپلو بعلت اين كه اين كار دخالت در حوزه كاري او است از اين سمت استعفا داده است گذشته از اين مسئله كه عده اي معتقدند كه فوتبال انگلستان دنبال  اخراج كاپلو بود و اين مسئله را بهانه اي براي اين كار قرار داد و يا عده اي معتقدند كه خود كاپلو از شدت فشار رسانه هاي انگليسي  فوتبال جزيره را ترك كرد بايد بگوئيم ما به اصل خبر استناد مي كنيم و مي گوئيم مقايسه كنيد در فوتبال جزيره مربي اجازه نمي دهد كاپيتان تيم را كسي ديگر انتخاب كند اما در فوتبال ما  مجتبي جباري هر چيزي به سر مربي مي گويد و بعد خيلي راحت بازو بند فرهاد مجيدي را به بازوي او مي بندند و مظلومي در اين ميانه هيچ كاره است  جريان كاپيتاني در تيم پرسپوليس در سال گذشته هم خبر داريم كه چگونه شيث رضائي كاپيتان مدير عامل مي شود و سپهر حيدري كاپيتان علي دائي و... اين حكايت نمونه كوچكي از تفاوتهاي ما با فوتبال حرفه اي است

2/ جنجال انتخاب زمين براي بازي فنيال جام حذفي اسپانيا همچنان ادامه دارد در حاليكه بارسلونا اصرار دارد كه بازي در مادريد انجام شود پرس مدير باشگاه مي گويد ما اين كار را انجام نمي دهيم زيرا اجازه نمي دهيم كه طرفداران  ما تحت فشار باشند و بارسلونا بتواند در فضاي شهر و سنتتاياگو برنابئو  شادماني كند اما در ايران شاهديم جناب فتح الله زاده خيلي راحت به احساسات تماشاچيانش بي اعتنائي كند او خيلي راحت زمين حافظيه را  براي فينال جام حذفي مي پذيرد  بدون آن كه فكر كند آن زمين تا چه حد به ضرر تيم و طرفداران استقلال است  تفاوت پرس با امثال فتح الله زاده بسيار است اما همين نمونه كوچك مي تواند بگويد چقدر آسان است كه به طرفدار نيانديشي و براحتي بخواهي كه فقط در جهت خشنودي فدراسيون نشين ها عمل كني تا شايد قباي رياست فدراسيون را برايت بدوزند

3/ در مورد طرفدار بي نوا گفتيم امروز در اخبار خوانديم كه رئال مادريد در پي خريد فان پرسي مهاجم مشهور تيم آرسنال است اما آرسن ونگر با قاطعيت اين مسئله را نمي پذيرد ونگر همان كسي است كه در مورد خروج سمير نصري و فابرگاس  هم سخت گيري كرد و براحتي اجزه انتقال او را نمي داد همان گونه كه بارسلونا حاضر نيست به هيچ عنوان مسي را با هيچ قيمتي به هيچ تيمي واگذار كند و يا ديگر تيمهاي اروپائي هم چنين هستند  ولي در فوتبال ما شاهديم جناب مدير باشگاه استقلال خيلي راحت از انتقال جباري هم سخن مي گويد او يادش رفته انتقال فرهاد مجيدي چه بلائي بر سر اين تيم آورد  او همان كسي بود كه مي گفت عمرا تيمها به ما برسند اما حالا در فاصله دو امتيازي سپاهان تيم اول و تنها يك امتياز با تراكتور سازي تيم سوم فاصله دارد  مي پرسيم او چگونه  حتي مي تواند فكر كند كه جباري از استقلال برود ؟ مظلومي در اين ميانه چه كاره  است ؟ امروز گفته مي شود مجيدي و جباري مي روند كه راه براي قلعه نوعي باز شود آيا اين مسئله حرفه اي است ؟ چگونه بايد فوتبال ما پيشرفت كند كه حاضر مي شوند تيمي تضعيف شود چون سر مربي احتمالي سال آينده با برخي از ستاره هاي فعلي مشكل دارد ؟آيا با اين نحوه مديريت مي توانيم به جائي برسيم ؟ باز هم مي گوئيم اين مختص استقلال نيست بسياري از تيمهاي ما چنين كرده اند در همين تيم پرسپوليس با كدام دليل منطقي علي رغم مخالفت دنيزلي با رفتن حقيقي او را فروختند ؟ روزگار تيم ذوب آهن را ببينيد چرا اين تيم بايد راحت ستارگان خود را بفروشد ؟ ازس وي ديگر مگر فوتبال ما با فروش خلعتبري و عقيلي و حالا جباري مي خواهد خودش دست به قتل خودش بزند ؟ ستارگاني اين چنين در ليگهاي قطري و اماراتي تيم ما را چه حاصلي خواهند داشت؟

 و اين قصه همچنان ادامه دارد  و بايد زمزمه كرد

 خانه از پاي بست ويران است/ خواجه در نقش ايوان است

از تراژدي شاهنامه اي تا تراژدي فوتبالي

در افسانه هاي كهن و در اشعار بزرگ مرد عرصه سخن پارسي يعني فردوسي بزرگ و در شاهنامه از حكايت رستم و اسفنديار سخن  گفته مي شود جنگي كه شايد براي بسياري از  علاقمندان شاهنامه از تراژدي رستم و سهراب هم دردناك تر است در كل حكايت هاي تلخ شاهنامه كه از قصه ضحاك مار به دوش تا كشته شدن ايرج توسط سلم و تور تا به قرباني كشيده شدن سياووش به صرف پاكي و انسانيت تا مرگ رستم توسط توطئه برادر هيچكدام نمي تواند دردي چون  غمنامه رستم و اسفنديار را ديد براستي چرا چنين است ؟ پاسخ به اين سوال روشن است جنگ بين ايراني و ايراني دردناك است جائي كه شاهزاده پارسي يعني اسفنديار با توطئه گشتاسب  پدر به جنگ جهان پهلوان ايران زمين يعني رستم مي رود نبرد شاهزاده ايراني با جهان پهلوان ايراني خون بار ترين نبرد شاهنامه ايرانيان است و چنين است كه شاهديم عامل اصلي اين نبرد را در شاهنامه  پليدي و طمع گشتاسب و ناداني اسفنديار مي دانند و زدن تير بر چشمهاي كور و روشن شدن ضمير نا خود آگاه اسفنديار وقتي كه همه چيز دير شد قصه نوشدارو پس از مرگ سهراب را  تداعي مي كند امروز هم در فوتبال ايران نبردي اين گونه وجود دارد استقلال تهران بايد به مصاف ذوب آهن برود فارغ از اين كه استقلالي  و يا ذوب آهني باشيم و يا اين كه به صرف علاقه به شهر تهران و اصفهان بخواهيم طرفداري از تيمي را بر گزينيم بايد بگوئيم  نبرد دو تيم ايراني براي رسيدن به مصاف با الاتفاق عربستان تا يافتن پروانه اي براي ورود به بازيهاي ليگ قهرمانان باشگاه هاي آسيا براي همه ايرانيان بايد درد آور باشد استقلال روزگاري قهرمان فوتبال آسيا بود و ذوب آهن هم در دو سال پيش تا آستانه قهرماني در آسيا پيش رفت اما  حالا  بايد شاهد نبرد دو ايراني باشيم براستي چرا چنين شد ؟ كمبود امكانات و نداشتن امكانات سخت افزاري و ضعف قدرت مديريت  و نداشتن نمايندگاني در كرسي هاي آسيا فوتبال ما را به اينجا رسانده است آري فوتبال ما نيز چون حكايت رستم و اسفنديار اسير طمع مديريتي و بي لياقتي گشتاسب گونه و نا بخردي اسفندياري بوده است فوتبال ما بايد تراژدي چنين را تجربه كند چون در يازدهمين سال از ليگ به اطلاح حرفه اي خود تازه به اينجا رسيده است كه  لياقت حضور بيشترين سهميه در رقابتهاي آسيا را ندارد زيرا نمي تواند مديريت كند ورزش دولتي است و مديرآن هم انتصاب شده اي است كه هيچ چيز جز لابي و يا احيانا حرف شنوي ندارد وقتي در راهرو هاي فدراسيون فوتبال هر روز شاهد سيل پرونده هاي نا تمامي است كه مديريت نا كار آمد باشگاه و فدراسيون  آن را بوجود آورده اند آيا بايد  تعجب كنيم كه نبردهاي اسفنديار و رستم گونه فوتبالي باشيم ؟ وقتي باشگاهي چون استقلال كه سالها از با استعداد ترين تيمهاي كشورمان بود و همه امكانات سخت افزاري داشت اما  مصادره شد تا امكاناتش در اختيار مردم قرار گيرد اما نه تنها اين طور نشد بلكه علي رغم  ميلياردها تومان هنوز يك ورزشگاه اختصاصي شد بايد هم اسفنديار كشون نبينيم ؟ چگونه ذوب آهن كه يكي از استراتژيك ترين كالاهاي ايران را توليد مي كند و روزگاري در فولاد شهر دل ما را خوش كرده بود كه فوتبالي  به معناي واقعي باشگاهي را در اين نقطه ايران داريم امروز به اين حالت مي رسد نبايد معترض به ادامه اين روند نحوه اداره فوتبال باشيم ؟ اين چه فوتبالي است كه استقلال و ذوب آهن و پرسپوليس و سپاهان و تراكتور سازي و ملوان و ابومسلم و نفت آبادان و .... هر روز بي نوا تر مي شود ؟ اين چه بساطي است كه مدير عامل باشگاه فجر سپاسي  مي گويد تنها دلخوشي ما و شهر شيراز برد در برابر پرسپوليس است زيرا هيچ چيزي براي ما از بعد امكانات و مزايا در استان فارس وجود ندارد و تازه اين در حالي است كه نماينده فوتبال فارس در فدراسيون فوتبال امروز خودش را كانديداي پست رياست فدراسيون فوتبال مي كند؟ اين چه فوتبالي است بازيكن طلبكار بايد در پاركينگ فدراسيون جلوي ماشين رئيس را بگيرد تا حق خودش را بگيرد و از اين جناب كه باز هم مي خواهند با حضور تحميلي اش فوتبال ما را رو به سمت نابودي بيشتري ببرد به او بگويد كه فدراسيون فوتبال كاري براي او نمي تواند بكند ؟براستي اين چه فوتبالي است كه مي توانست رستم گونه شود هفت خوانها را بگذراند در المپيك و بازيهاي جام جهاني هم ميزبان شود و هم شركت كنند آن چنان كه قطر و تايلند و ژاپن و كره جنوبي و چين و آفريقاي جنوبي و برزيل شدند اما حالا قدر نيست كه سهميه هاي خود را حفظ كند زيرا امكانات نداشته است پس كجا است آن سخن رئيس سابق سازمان تربيت بدني كه سخن از همكاري با قطر براي  بازيهاي جام جهاني مي دهيم كجاست آن همه ادعا كه رئيس اسبق تر سازمان تربيت بدني و فعلي كميته المپيك داشت كه هر روز سخن از افزايش فضاي ورزشي مي گفت ؟او كه مي خواست فيفا اسلامي بسازد و مدعي بود كه فوتبال ما را فيفا نمي تواند محروم كند و  خودش خواست با كنترل افرادي چون كفاشيان بر اريكه قدرت فوتبال بنشيند براستي او كجاست كه مي گفت با نيمي از قابليتهايش فوتبال را اداره مي كند ؟آري تراژدي فوتبال ايران را بايد به تماشا بنشينيم تا از بين  دو تيم از بهترين هاي ايران يكي بيرون رود تا آقايان همچنان در اين فوتبال بمانند افسوس

نگاهی نو

یک باخت تلخ دیگر برای پرسپولیس رخ داد بردی که پس از پیروزی دلچسب در برابر حریف دیرین یعنی استقلال اصلا دلچسب نبود  امروز می توان دو فریاد زد  در اولین غریو می توان خیلی ها را مقصر دانست خیلی ها می توانند بگویند کریمی و غلام رضائی نباید روی نیمکت می نشستند و دنیزلی را مورد حمله قرار دهند اما از یاد نبریم که این همان دنیزلی است که در مورد نحوه تعویض هایش  در بازی دربی به او لقبها دادیم  پس باید حالا هم از او پشتیبانی کنیم اما از بعد دیگر می گوئیم دنیزلی چه کار اشتباهی انجام داده است ؟ او می داند که در لیگ شانسی ندارد شاید روی کاغذ داشته باشد اما واقعیت فوتبال می گوید این گونه نیست او در جام حذفی هم نیست پس باید برای بازیهای لیگ قهرمانان آسیا  در لیگ برتر بازی کند و بازیهایش در لیگ برتر را به مانند بازیهای تدارکاتی ببیند و چنین است که او باید همه نیروهایش را بهره بگیرد و به مهره های که از اول فصل  زیاد بازی داده اند استراحت دهد او باید به علی کریمی فرصت دهد تا زانوی مجروحش را آرامشی دهد  دنیزلی در بازیهای آسیائی  کریمی را می خواهد  از سوی دیگر بازیکنانی چون فشنگچی و بادامکی و کاظمیان باید به تناوب به تیم تزریق شوند تا تکلیف  برخی از پستها روشن شود پرسپولیس در جناح چپ خود مشکل دارد دنیزلی در بازیهای قبل از او لادی بهره می گرفت در این بازی فشنگچی و کاظمیان امتحان شدند  بادامکی هم در دربی چند دقیقه ای در این پست بود  اما این کل ماجرا نیست با باز گشت محمد شاید بهترین مهره این نقطه معرفی شود از حمید علی عگر سخن می گوئیم اما همه اینها مربوط به زمانی است تا هافبکهای دیگر هم امتحان شوند پس کریمی و غلام رضائی روی نیمکت می نشینند تا تیم آرامش گیرد و مهره مناسب سمت چپ پیدا شود نکته بعدی اعتماد به نفسی است که روز به روز  نوری پیدا می کند این اعتماد به نفس را دنیزلی به او داده است  و این یعنی یک اتفاق خوب برای پرسپولیس و دنیزلی است مقصر بعدی می تواند حسین هوشیار باشد باید بگوئیم باید حوصله داشته باشیم هوشیار 3 گل بد خورد اما در نیمه اول دو گل هم نخورد  هوشیار را تضعیف روحیه نکنیم به یاد داشته باشیم فعلا مهره دیگری نداریم پس به هوشیار روحیه دهیم ضمن آن که هونشیار در نیمه اول دو عکس  العمل فوق العاده داشت  هوشیار لحظه به لحظه بهتر می شود پس نباید او را خلع  سلاح کرد  به یاد داشته باشیم روزی که ناصر حجازی از نادر به تاج ابق آمد به همراه رایکوف به تیم ملی رفت و در مابقات ترکیه خیلی گل خورد اما روی آن ماندند و ناصر حجازی شد  حالا هم می گوئیم باید هوشیار را روحیه دهیم فعلا گزینه دیگر نداریم آیا می خواهیم هوشیار هم   به سر نوشت  معمار زاده تبدیل کنیم ؟ اما باید توقع خود را از دنیزلی مشخص کنیم باید بگوئیم او تیم بهتری دارد تیمی که خوب فوتبال بازی می کند خوب  توپ را حفظ می کند اما هنوز در زدن گل  مشکل دارد پس اشتباه است  دنیزلی را مورد محاکمه قرار دهیم  تیم دنیزلی با هدف بازی می کند موقعیتهای زیادی ایجاد می کند و فوتبالش زیبا است  پس بیائیم  نگاه دومی داشته باشیم نگاهی که می گوید تیم دنیزلی مشغول انجام بازیهای تدارکاتی برای بازیهای لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا  است باید این نگاه تایید کند تیم بازیکن می خواهد اما  نمی تواند به استخدام تیم خود در آورد برخی از مهره های تیم در حد این تیم نیستند  اما چاره چیست ؟ دنیزلی با همین بازیکنان هم خوب بازی می کنند او  نیاز به صبر و تحمل هواداران دارد همان طوری که  هوشیار هم حمایت می خواهد این تیم نگاه صبور می خواهد  این تیم دانش  طرفداری کردن می خواهد این تیم البته کمی هم شانس می خواهد در همین بازی با فجر چقدر شانس با پرسپولیس بی مهری کرد  پس باید با نگاهی نو باز هم صبر کنیم و به دنیزلی اعتماد داشته باشیم =============================================================================

عجايب هفت گانه فوتبال ما

فوتبال ما همواره از سر گشاد   مي خواهد بنوازد و از يادمان مي رود كه براي داشتن سيستم و تشكيلات و در پي آن موفقيت بايد كه مطابق استانداردهاي رايج هر سرزميني عمل كنيم در فوتبال ما قرار است مسير هاي اشتباه و آدمهاي اشتباهي همچنان وجود داشته و بلائي بر سر فوتبال اين مرز و بوم بياورند كه امروز شاهد آن هستيم فوتبال ما از بعد سخت افزاري و امكانات فاصله بعيدي با كشورهائي چون امارات و قطر و عربستان سعودي و حتي تايلند و مالزي و ... دارد فوتبال ما مشكلات بي شماري در نحوه اداره و مديريت دارد و چنين است كه فوتبال ما را سرزمين عجايب هم مي توانند كه بنامند  امروز شاهديم كه همه چيز اين فوتبال عجيب است و در ميان اين عجايب باز هم مشغول به كار هستيم و مي خواهيم نتيجه بگيريم بد نيست به چند نمونه از اين عجايب چشم بدوزيم

1/ علي كفاشيان مي خواهد كه 4 سال ديگر رئيس فدراسيون فوتبال باقي بماند او در جلسه اي عجيب با نايب رئيس اول خود يعني مهدي تاج برخورد مي كند و متهمش مي كند كه بر عليه او لابي مي كرده است تا نتيجه نگيرد كفاشيان بخاطر  اختلافهاتش با تاج دست به  اساسنامه مي برد و در يك انتخابات تشريفاتي پست نايب رئيسي را از انتخابي بودن تبديل به انتصابي مي كند و  به اين وسيله فرهنگ بلي قربان گو را در كابينه آينده فوتبال پر رو نق تر مي كند  اما مي پرسيم كسي چون كفاشيان كه 4 سال  بر مسند پست رياست فدراسيون فوتبال ماند و اين گونه مديريت كرد كه به نايب رئيس خودش هم اعتماد نداشت و ماحصل حضورش  اين فجايع فوتبال ما شد چگونه به خودش اجازه مي دهد كه باز در اين فوتبال باقي بماند ؟ آيا عجيب نيست كه امثال كفاشيان بار ديگر به خودش اجازه دهد كه  در اين فوتبال همچنان بساط نابود كردن را به راه اندازد ؟ عجيب اين است كه همه را به همدلي فرا مي خواند اما يادش رفته در اين 4 سال هيچگاه حاضر نشد كه همدردي با همه عاشقان فوتبال ايران بكند و حالا در آستانه انتخابات شعار تبليغاتي داد و رسما اعلام مي كند كه مشتي خائن همكارانش بودند براستي همكار خائن چه چيزي جز خيانت كار مي تواند باشد ؟ و اين خيانت كاري بايد ادامه يابد؟

2/ حكايت عجيب ديگر پرسپوليس است محمد زادمهر را به ياد داريد ؟ او همان كسي است كه در كابينه كاشاني بود و راي به حضور استيلي داد حالا او را سرپرست تيم كرده اند مي پرسيم كدام دليلي راي به حضور او مي دهند كه يكي از مسببين جايگاه فعلي پرسپوليس در اين فصل است ؟ زادمهر در كميته فني كاشاني بزرگترين خيانت را به فوتبال پرسپوليس كرد و حالا باز او در پرسپوليس است از رويانيان مي پرسيم  در اين فوتبال موجه تر از دست نشاندگان كاشاني نبود كه بجاي خرد بين بيايد ؟ آيا اين عجيب نيست ؟

3/ روزي به مدير عامل باشگاه استقلال گفتيم  آقاي دكتر حاجي فتح الله زاده ! اين ره كه تو مي روي به تركستان است

 وقتي براحتي با يك حرف جباري يك بازيكن ارزنده چون كرار را از تيم بيرون مي اندازيد وقتي مجيدي را خيلي راحت  واگذار مي كنيد هنگامي كه جباري كه رسما به سر مربي توهين مي كند و بعد  كاپيتان مي شود اين تيم ره به سوي ناكجا آباد بر مي دارد هنگامي كه مي گوئيم فاصله رقبا با استقلال كم شده اما شما مي گوئيد امكان ندارد تيمها به ما برسند و حالا سپاهان را مي بينيم كه تيم استقلال را جا گذاشته و شما هيچ سخني نمي گوئيد آيا نبايد بگوئيم عجايب  انديشه هاي شما استقلال را به چنين روزي انداخته است ؟آيا عجيب است كه استقلال صدر نشيني خود را از دست مي دهد و بازي 2 به 0 برده را در ده دقيقه 3 به  2به حريف ديرين  مي بازد ؟

4/ باور كردني است كه فيناليست جام جذفي ما سر مربي نداشته باشد ؟آري جالب است كه شاهين بوشهر حالا  پنجمين  مربي خود در فاصله دو فصل را زيارت مي كند استيلي جاي خود را به بوناچيچ و  اين سر مربي كروات جاي خود را به درخشان و هافبك سابق پرسپوليس و تيم ملي جاي خود را به فيروز كريمي و  ملا نصر الدين فوتبال ما هم رفت تا قاسمپور بيايد براستي چنين تيمي چگونه در فينال جام حذفي است و تازه شرايط انجام مسابقه  فينال به خواسته آنها بوده و در زمين حافظيه مسابقه بر گزار مي شود مي پرسيم  در هيچ كجاي دنيا چنين با سهميه  آسيائي يك كشور بازي مي شود ؟ چگونه تيمي چون شاهين مي خواهد در فينال جام حذفي باشد ؟ سر مربي چون كريمي به چه علت تيم را ترك مي كند ؟ بهانه او چيست ؟ و اگر بخاطر شرايط بد زمين حافظيه استقلال ناموفق باشد اين تيم چگونه به آسيا مي خواهد كه برود آيا اين مسئله عجيب نيست ؟

5/ تيم ذوب آهن هنوز در دوران قهقرا خود است و هيچ كس نمي داند نايب قهرمان سال گذشته فوتبال آسيا چگونه به اين روز مي افتد ؟مي پرسيم چرا با دست خودمان يكي از بهترين تيمها و شايد تنها باشگاه استاندارد كشور كه در رشته هاي فوتبال و بسكتبال آقائي مي كرد به اين روزهاي تاريك رسيد ؟ چگونه سر مايه اي چون ذوب آهن بايد تا اين حد مورد بي مهري باشد آيا اين عجيب نيست؟

6/ بار ديگر قصه هدايتي در فوتبال شروع شد مالك سابق استيل آذين كه بي علاقه به فوتبال شده بود بار ديگر ره به سوي جاه طلبي هاي ديگر گذاشته است هدايتي كه در پرسپوليس و استيل آذين كارنامه بسيار ناموفقي داشت حالا با پرداخت بدهي هاي داماش قرار است تيمي به نام داماش استيل آذين گيلان !! بسازد و به نظر مي آيد كه بار ديگر بايد نگران سهميه استان گيلان باشيم  به نظر مي رسد بساط كهكشاني بازي را باز خواهيم داشت بار ديگر حكايت آبراموويچي تكرار و كسي نمي پرسد اين عابر بانكها چگونه به صرف داشتن پول مي توانند هر گاه خواستند بيايند و هر زمان خواستند بروند براستي بايد تعجب كنيم ؟

7/ سپاهان  در صدر  ليگ برتر يازدهم است باور كردني است؟ تيمي كه بعلت كاستي هاي مديريتي قهرماني در ليگ قهرمانان آسيا را براحتي از دست داد و در دو بازي قهرمان آسيا را شكست داد اما چون كار بين المللي بلد نبود حذف شد تيمي كه حيدري و رحمتي و عقيلي و ترائوره و حاج صفي و يانوش ... را از دست مي دهد تا براي ادامه رقابتهاي آسيائي ضعيف شود تيمي كه قلعه نوعي را پر مي دهد و بوناچيچ را مي آورد او را بخاطر گل روي آقاي سرپرست بيرون مي كند تا كرانچار را بياورد حالا در صدر جدول است تيمي كه ساكت هم ندارد اما صدر نشين مي شود براستي نبايد تعجب كنيم كه چگونه تيمي مي تواند دو مدير عامل و دو سر مربي و چند ين بازيكن اصلي خود را از دست دهد اما صدر نشين ليگ ما شود ؟آيا صدر نشيني سپاهان عجيب نيست ؟ جالب اينجا است سپاهان با سر مربي صدر نشين است كه آقايان او را به بي كفايتي متهم مي كردند و القاب دائم الخمر به او مي دادند و دائي را جانشين او كردند حالا دائي كجاست و كرانچار در چه جايگاهي است ؟  آقاياني كه كرانچار را پر دادند و دائي را آوردند و دنيزلي را نخواستند تا امثال قطبي  و  استيلي بيايند هنوز در  چشم طمع به فوتبال اين مملكت داشته و مي خواهند براي آن  تصميم گيرند آيا عجيب نيست؟

عجايب هفت گانه فوتبال ما عجيب تر از هفت شگفتي اصلي دنيا نيستند ؟

اميد و ايمان و عشق نداريم

درسهاي دربي 74 هنوز هم وجود دارد  يكي از مهمترين بازي هاي سال 1390 حكايت هاي ناگفته بسيار دارد كه شايد گفتن آنها خالي از لطف نباشد اما جايگاه همه اين نكات فني نمي تواند باشد و شايد بايد مهمترين وي‍ژگي تين بازي را در فاكتور هاي رواني دانست  كه در بسياري از مواقع عدم رعايت آنها  فوتبال ما را دچار معضل كرده است   نگاهي به مسئله رواني از دو جايگاه مي افكنيم

1/ فرق بازيكنان حرفه اي با آماتور تنها از بعد مسائل فني نيست بلكه عامل رواني خود مهمترين است بازيكني چون ايمان زايد را با غلامرضائي و هادي نوروزي و اولادي مقايسه كنيد اولادي و نوروزي و رضائي  در مقاطعي به تيم ملي ما دعوت شده و حتي بازي كرده اند اما در بازي دربي بد ترين بودند در حاليكه ايمان زايد در بازي كه تقريبا زماني  اندك براي خود نمائي داشت براحتي مي تواند سه توپ را به تور بدوزد علت چيست ؟ بايد بگوئيم زايد از بعد فيزيك و حتي قابليت هاي تكنيكي چندان برتري نسبت به اين سه بازيكن ندارد اما او يك حرفه اي است و مي تواند از كوچكترين موقعيتها بهترين بهره را ببرد و اين درد فوتبال ما است سالها است كه فوتبال ما يك مهاجم بزرگ در سطح پيوس و دائي و مجيدي و ناصر محمد خاني و چنگيز و عليدوستي و روشن و ايرانپاك و بهزادي و كلاني و مظلومي ... ندارد علت چيست ؟ بايد بگوئيم بازيكن بزرگي نداريم چون روحيه بالا نداشته ايم اولادي  بخاطر تغيير تيم از ملوان به پرسپوليس بايد اينقدر افت كند زيرا روحيه ندارد غلام رضائي چند بازي ديگر بايد باشد تا يك بازي شبيه بازي با شاهين بوشهر در ديدار برگشت باشد ؟ نوروزي چند فصل ديگر بايد در پرسپوليس بازي كند تا از حال و هواي يك فورواردي كه از تيم ليگ يك به پرسپوليس آمده را فراموش كند مرداني چون خرسندي وخليلي  چنين بودند اما زايد در يك بازي خودش را نشان داد زايد مي دانست دنيزلي به سختي او را قبول كرده است و به همين دليل خودش را نشان داد همين مسئله در مورد مهدوي كيا نيز صدق مي كند او در بازي دربي نشان داد كه مي خواهد خودش را به افكار دنيزلي غالب كند براي بيان روشن تر اين مسئله نمونه اي از يك بازيكن بزرگ بين المللي مي زنيم ديويد بكهام در رئال مادريد كاپلو چندان مورد توجه نبود و حتي قبل از پايان فصل قرار دادش با يك تيم از ليگ آمريكا بسته شد اما او آنتقدر تا پايان فصل عالي بازي كند كه حتي كاپلو را هم پشيمان از بي توجه كرد و اين مسئله فقط با روحيه بدست مي آيد در فوتبال ما چند بار دائي را تمام شده دانستند اما او هر بار خودش را ثابت كرد مگر مجيدي را فوتباليستي رو به پايان نمي دانستيم ؟ او در تيم مرفاوي خيلي رنج كشيد اما مجيدي تبديل به ستاره اي شد درس زايد به فوتبال ما كه مي تواند از كوچكترين موقعيتها گل بسازد و خودش را نشان دهد مي تواند راه گشاي فوتبال ما باشد اگر به آن توجه شود

2/ عادل فردوسي بسيار ريز بين و باهوش است  او در دقيقه 70 با تماشاچي پرسپوليس فراري از ورزشگاه مصاحبه مي كند  تماشاچي بي دليل نق مي زند بازيكن را بي غيرت مي خواند و تيم را در حالي بازنده مي داند كه با احتساب وقت اضافه نزديك به نيمي از يك نيمه را زمان دارد اما تماشاچي تيم را رها كرده است چرا تماشاچي ما نمي خواهد معناي طرفداري را درك كند ؟ آن شعار اول بشي و آخر بشي دوست داريم چرا اينقدر بي رنگ شده است؟  تماشاچي چگونه به خودش اجازه مي دهد تيم را بي غيرت بنامد و امروز خودش را پرسپوليسي بداند خيلي دوست داشتم عادل فردوسي پور مي توانست دو باره آن تماشاچي را به مصاحبه بخواند و احساساتش را بپرسد  همين داستان براي تماشاچي استقلال است اين واقعيت است كه استقلال باخت بدي را تجربه كرد اما اين واكنش كه باز پاي غيرت و ناكاررائي مظلومي را به ميان بكشند درست است ؟ مگر همين مظلومي 4 بار در دربي نبرد پس چرا سريع از مدير عامل تا تماشاچي با او بد تا كردند تازه مظلومي بازيكنان را مورد شماتت قرار مي دهد ؟ اين اتفاق بارها در بازيهاي ملي هم افتاده است كه يادمان مي رود فوتبال 90 دقيقه است و از دقيقه 70 عليه تيم ملي شعار داده و حتي شعارهاي باشگاهي را شروع مي كنيم بازي ايرلند و ايران را يادمان نرفته كه تماشاچي از دقيقه 70 حمايت را رها كرد و سر انجام گل محمدي در دقيقه آخر گل زد  در حاليكه اگر شعار ها را ادامه مي داديم شايد گل گلمحمدي ما را به جام جهاني 2002 مي برد چرا روحيه نداريم ؟ اين همه نا اميدي و زياده خواهي و طعنه و عدم حمايت تا كجا پيش بايد رود ؟چرا نمي خواهيم از موقعيتي به نام طرفداري استفاده كنيم ؟

بازي دربي 74 تمام شد و همه فهمديم كه چه دردهاي ريزي اين فوتبال ما دارد دردي كه اجتماعي است  فوتبال ما چون خيلي از مسائل روحيه ندارد و از اميد چندان بهره نمي گيرد ايمانش را زود از دست مي دهد و عشقش خيلي زود اسير جريانهاي  بي دليل مي شود فوتبال ما اميد و ايمان و عقش خيلي  رقيق است افسوس

زايد و دنيزلي دست زدنهاي مظلومي را ضايع كردند

بايد گفت دربي 74 به طور حتم يكي از فراموش نشدني ترين مسابقاتي تحت عنوان پارسي شهراورد بين  دو تيم استقلال و پرسپوليس بود در شبي سرد در ميان زمستان سال 1390  دو تيم در حالي به مصاف هم رفتند كه باد شديدي بر فضاي ورزشگاه مي وزيد بازيكنان دو تيم با انگيزه هاي متفاوت به زمين آمدند پرسپوليس خسته و زخمي از ناكاررائي كاشاني و استيلي  كه باعث شدند  كه در رقابتهاي ليگ يازدهم از كورس قهرماني جا مانده و  در جام حذفي هم به جائي نرسد و در چهار دربي پياپي شكست خورده بود  به ميدان آمده بود كه اين بازي را ببرد كه هم آشتي بزرگي با طرفدارانش داشته و از سوي ديگر روحيه كافي براي حضور در رقابتهاي ليگ قهرمانان باشگاه هاي آسيا بدست آورد و از سوي ديگر استقلال بود كه نزديك رقيبش يعني تراكتور سازي را در يك بازي با اشتباهات مخرب داوري برده و در ادامه  ليگ  دوست داشت كه بازنده  دربي نباشد زيرا مي دانست كه با مصدوميت جباري و تيموريان و سه اخطاره شدن حيدري و ترك نيروهاي تهاجمي دربي 72 و 73 يعني جاسم كرار و فرهاد مجيدي نسبتا ضعيف شده بود مظلومي آمده بود كه نشان دهد در دربي بازنده نيست و چنين بود كه تركيب اوليه تيم مي توانست افكار دو سر مربي را نشان دهد در تيم استقلال   نوعي سيستم 1=3=2=4 را مي ديديم كه در بسيار از مواقع 1-5-4 را به ذهن متصور مي ساخت دو هافبك قدرتي چون الونگ و رحمتي  در جلوي خط دفاعي استقلال قصد داشتند كه  جلوي ياران سرعني و پاسهاي عمقي سرخها را بگيرند و در جلوي اين دو  دو بازيكن درگير چون ميداوودي و زندي و يك بازيكن سرعتي چون شريفات قصد داشتند كه تو پها را به برهاني برسانند تراكم و فشردگي و پرس از يك سوم زمين خودي دستور كار مظلومي بود حركات مظلومي در كنار زمين كه ظاهرا تيم را به جلو فرا مي خواند چندان با روش تيم در داخل ميدان جواب نمي داد استقلال قصد داشت از فضاي پشت حميد علي عسگر به پرسپوليس ضربه بزند در سوي ديگر پرسپوليس بود پرسپوليس با 3-3-4 دنيزلي به ميدان آمد اولادي در چپ و نوروزي در نوك و رضائي در راست بازي مي كردند آنها قصد داشتند كه ميثم حسيني را از كار بياندازند و كريمي با گرايش به سمت راست و نوري به چپ  و مازيار زارع در پشتي اين دو به گونه مي توانستند 3-2-1-4 را هم به نمايش بگذارند هدف پرسپوليس پاسها عمقي بود  اما استقلال فضا را مي بست و سعي داشت فاصله خطوط خود را كم و از سرعت برهاني و شريفات و حتي ميداوودي بهره بگيرد پرسپوليسي ها تيم برتر نيمه اول بودند كه اگر رحمتي در درون دروازه نبود شايد مي توانستند به دو گل هم برسند اما حركات پرسپوليس يكنواخت بود نوروزي و اولادي عملا در زمين ديده نمي شدند و رضائي هم فقط بي هدف مي دويد  در نيمه اول كريمي در محاصره چند بازيكن بود و نوري هم سرگشته و نشاني از نوري هفته هاي گذشته نداشت زيرا فضا نداشت بر خلاف جريان بازي استقلال به گل اول رسيد  حركتي حساب شده گل اول استقلال را رقم زد آنها پشت علي عسگر را نشانه گرفتند و زندي و ميداوودي سر انجام موفق شدند و پرسپوليس متراكم در سمت راست و ناكار آمد در سمت چپ عملا كاري نتوانست انجام دهد در نيمه دوم اتفاق ويژه اي افتاد يوسفي به جاي الونگ به ميدان آمد نمي دانيم مظلومي به چه مي انديشيد اما عملا با بيرون بردن الونگ روزنه هاي بيشتري براي فضا سازي بازيكنان تكنيكي چون كريمي و نوري و سرعتي هائي چون اولادي و رضائي فراهم ساخت اما   اشتباه دفاع كناري ديگري از سرخها يعني شكوري و سردر گمي قلب دفاع باعث شد كه استقلال به گل دوم برسد  از اين لحظه بود كه با ورود مهدوي كيا و به دنبال آن زايد شرايط براي  دو تيم عوض شد تيم به جلو آمد و استقلال با برهاني و ميداوودي و يوسفي شريفات و زندي كه عملا بازيكنان  تدافعي نيستند ميانه ميدان را به پرسپوليسي داد كه سراپا هجومي بود  استقلال مي توانست از اين هجوم بهره ببرد زيرا تيم پرسپوليس عملا  تصميم گرفته بود كه يا بازي را برگرداند و يا با گلهاي بيشتري بازي را ببازد اما دو حمله نصف و نيمه و محو بازيكناني چون برهاني و ميداوودي و حتي زندي از اواسط نيمه دوم نشان از اين داشت كه مظلومي با تعويض الونگ اشتباه بزرگي كرده است از سوي ديگر دنيزلي با ورود مهدوي كيا عملا يك گوش راستي آورد كه رضائي فاقد آن بود زايد هم يك سانتر فوروارد كلاسيك بود كه تيم استقلال را با با سه مدافع ثابت فلج كرده بود قدرت بدني سرخها از اواسط نيمه دوم باعث شد كه استقلال لحظه به لحظه به نفس زدن بيافتد  و چنين بود كه مظلومي دستور داد كه تيم جلو بكشد اما فضا براي نوري و كريمي باز شد و كريمي و مهدوي كيا از يك سو و نوري و شكوري از سمت ديگر توپها را براي زايد گمنام بسازند و زايد هم وظيفه سازماني يك نوك حمله يعني گل زدن را اجرا كرد استقلال كه بازي 2 به 0 جلو و برتري نفري را كه 2 به 2 ديد شيرازه تيمش به هم ريخت  و گل سوم را هم خورد  و شايد بايد گفت زايد عملا دست زدن هاي مظلومي را زايد كرد شايد نكته مهم در بازي ديروز اخراج هنكه بود كه بسيار مهمتر از اخراج او لادي بود اولادي خشن و سر در گم كه معلوم نبود به چه دليل آنقدر در زمين ماند تا اخراج شود عملا با خروجش تيم را از بحران عصبي نجات داد اما هنكه كه بيرون رفت ناخود آگاه به همه ياد آوري كرد كه استقلال با  كوچينگ هنكه  چه بهره هائي در اين فصل  برده است نبود هنكه باعث شد كه استقلال عملا از يك مغز بزرگ بي بهره باشد درسوي ديگر دنيزلي بود كه خونسرد بود و با حوصله تعويض كرد بر خلاف نظريه آقايان كارشناس ! پيش كسوت ! بسيار خوب تيم  خود را مي شناخت دنيزلي عمق را نشانه گرفته بود و سه بار از همانجا به گل رسيد  شايد بد نباشد به امثال مايلي كهن و ديگر آقاياني كه مي گفتند حضور دنيزلي  قيمت گزافي دارد بار ديگر گفت تيمي كه بي هياهو بازي را مي برد و تيمي كه از همان بازيكنان كاشاني و استيلي و همين محمد مايلي كهن و زاد مهر و ذو الفقار نسب و پنجعلي  چنين  تيمي مي سازد ارزشي به نام دنيزلي را در خود دارد كه هيچگاه اين آقايان نداشتند در سوي ديگر استقلال هم چوب  شلوغي بيش از اندازه نيمكت خود را خورد مرداني چون پور حيدري دليلي براي عصبي كردن تيم نبايد مي داشتند اما اين كار را كردند كسي چون آتيلا حجازي كه با خود خواهي مي گفت  پرسپوليس با دنيزلي بدتر شده شايد امروز بيانديشد چه خوب خواهد بود كه يك  مربي جوان با انديشه و بدور از احساسات سخن گويد پرسپوليس بازي دربي 74 برد اما هيجان و زيبائي و ديدن صحنه هاي بسيار زيبا از سوي اين دو تيم  و مبارزه جوانمردانه تا آخرين لحظه بازي پيروزي بزرگي براي فوتبال ما بود اما بايد گفت داوري اين بازي بسيار ضعيف بود فغاني 33 ساله يك اشتباه بسيار بد براي اين بازي بود اما بازي جوانمردانه دو تيم و فوتبال واقعي باعث شد بازي كه مي توانست به جنجال هم كشيده شود ختم به خير شود دربي 74 تمام شد گزارشگر بازي هم قصه هاي بي دليلي مي خواند او  مي خواست حسين هوشيار بي تجربه يك شبه مردي چون عابد زاده و حجازي باشد كه سالها در دربي بوده است و به همين دليل به او مي گفت استعداد  ميثاق معمار زاده شدن را دارد و يادش رفته كه خودش بعد از اين همه سال چگونه هنوز  اشتباهات مضحكي دارد و يا اين كه در اواسط بازي به دنبال لقبي براي پرويز مظلومي مي گشت كه اكنون هم اين سوال جواب داده نشده است !! بهر حال ...بازي دربي 74 تمام شد   اما به طور حتم قصه زيبائي آن سالها از زبان بسياري از فوتبال دوستان گفته خواهد شد

دغدغه دنيزلي

دربي 74 براي مصطفي دنيزلي مي تواند  آغازي زيبا باشد دنيزلي در دربي تماشائي توانسته بود  كه بازي يك به صفر باخته را تبديل به 2 به 1 كند و باز دربي ديگر و مصطفي دنيزلي است  اما دغدغه هاي دنيزلي چيست؟
1/ دروازه بان
دنيزلي يك دروازه بان با تجربه و روحيه باخته و يك دروازه جوان اما پر روحيه را دارد او معمارزاده و يا هوشيار را انتخاب مي كند ؟ دنيزلي چندان ترس به خود راه نمي دهد او بارها ثابت كرده چندان دنبال نام نيست و هوشيار اگر قرار بود در دربي نباشد در بازي با ذوب آهن هم نبود
2/ دفاع راست
عليرضا محمد و مهدوي كيا و علي عسگر كداميك در اين پست مي ايستند؟ استقلال با زندي و شريفات و برهاني از اين سمت خواهد آمد پس گزينه اول مي بايستي يك مدافع دونده باشد؟ اما از سوي ديگر همه مي دانيم رحمتي مرد بيرون دروازه نيست او كمتر از چهار چوب خارج مي شود آيا دنيزلي اين واقعيت را مي تواند نفي كند و از كرنرها و ضربه هاي كاشته مهدوي كيا گذر كند ؟ از سوي ديگر مهدوي كيا تجربه دربي را دارد او روحيه خود را مي تواند در جهت ارتقا تيم استفاده كند ؟ اگر سيستم دنيزلي 1-4-1-4 باشد مهدوي كيا مي تواند هافبك سمت راست  هم باشد ؟ اگر سيستم 3-3-4 باشد شانس مهدوي كيا كم مي شود
2/ هافبك تدافعي كيست؟
كريمي در سمت راست و نوري در پشت سه مهاجم در سيستم 3-3-4 بازي خواهند كرد اما پشت اين دو چه كساني خواهند بود ؟ مامور مهار جباري و درگير با كيانوش رحمتي چه سكي خواهد بود ؟ مازيار زارع مصدوم است و شايد او غايب باشد بادامكي در چند بازي اخير بسيار بد بوده است  آيا سامان آقا زماني به ميدان مي آيد كه بعنوان هافبك تخريبچي بازي كند ؟
3/ هافبك چپ
در اين نقطه گزينه ها زياد هستند فشنگچي به ميدان مي آيد او دونده و پر تحرك است ابراهيم شكوري مدافع چپ است آيا زوج فشنگچي و شكوري نمي توانند دامنه نفوذ خسرو حيدري را بگيرند ؟  در كنار فشنگچي و شايد  مهره هائي چون غلام رضائي و كاظميان هم كانديد باشند تا پرسپوليس 2-4-4 بازي كند
4/ خط حمله
در خط حمله ترافيك است سه مهاجم قدرتي وجود دارند نوروزي و اولادي و زايد و دو مهاجم سرعتي چون علام رضائي و كاظميان هم در كنار آنها هستند دنيزلي چه تصميمي مي گيرد ؟
آيا دنيزلي تصميم مي گيرد  همچنان 3-3-4 را ادامه دهد و يا اين كه 2-4-4 بازي مي كند ؟ شايد هم نوعي 2-3-1-4 را به ميدان بفرستد
به نظر مي رسد تركيب پرسپوليس مي تواند آنقدر سر در گم باشد كه مظلومي هم دچار ترديد كند دنيزلي بسيار با تجربه است و مفهوم دربي را در روزهائي كه در گالاتاسرا و فنر باغچه و بشيكتاش بود  خوب بلد است

دربی 74

دربی 74  تا چند ساعت دیگر برگزار می شود و بار دیگر تب فوتبال در اوج خواهد رفت شرایط دو تیم قرمزو آبی پایتخت برای دربی مورد توجه اکثر فوتبالدوستان ایرانی است استقلال در نقطه اوج است این تیم صدر نشین بلا منازع لیگ و فینالیست جام حذفی است و در سوی دیگر پرسپولیسی است که شاید چندان خوب نتیجه نمی گیرد اما به همت سر مربی بادانشی چون مصطفی دینزلی خوب و زیبا بازی می کند  استقلال پس از 4 دربی پشت سر هم پیروز به دنبال پیروزی دیگری است و پرسپولیس برای حیثیت می آید تیمی که تنها امید به این دربی دارد و موفقیت در رقابتهای آسیائی که بزودی برگزار می شود  اما در بین دو تیم چه می گذرد

 1/ دروازه بان ها

 در درون دروازه استقلال بهترین و با تجربه ترین دروازه بان ایران است رحمتی امروز دروازه بانی در حد یک گلر بین المللی می تواند باشد و افسوی می خوریم که دروازه بان  عمان در لیگ برتر انگلستان بازی می کند و رحمتی ما پیشنهاد بهتر از دانمارک نداشته است رحمتی قوی است و با روحیه است در سوی دیگر هوشیار است او در مقابل استقلال در خشید و به پرسپولیس پیوست و حالا درخشش او در دربی می تواند راه او را باز کند هوشیار تجربه ندارد اما جوانی و چالاکی  دارد توقع از او زیاد نیست و می تواند  با درخشش در این بازی راه عابد زاده و سلطانی و مودت و طاووسی و عزیز اصلی و وازگن صفریان  ... را ادامه دهد

2/ خط دفاع

 در استقلال خط دفاع مستحکم است میثم حسینی در چپ و حنیف عمران زاده و منتظری در وسط و خسرو حیدری در چپ  جا افتاده هستند این خط دفاعی گاه به گاهی سر به هوائی دارد  اما نسبت به دفاع پرسپولیس بهتر عمل می کند عمران زاده مهره تهاجمی نیز هست و خسرو حیدری هر چند چون دوران وج قبل از مصدومیتش نیست اما باز با تجربه است میثم حسینی فصل موفق خود را همچنان ادامه می دهد که البته  باید دید در دربی 74 موفق می شود یا خیر در تیم پرسپولیس  مشکلات همچنان ادامه دارد  ابراهیم شکوری بهتر شده است و نور محمدی و شیری همچنان مشکل دارند و در دفاع راست ابهام وجود دارد اما به نظر می رسد حمید علی عسگر بازی کند  خط دفاعی پرسپولیس راحت گل می خورد سر به هوا است و ضعفهای بی شماری دارد  جدال خط دفاعی دو تیم با مهاجم برای خود می تواند قابل توجه باشد

3/ خط میانی

 نبرد کریمی و نوری از یک سو و جباری از سمت دیگر تکلیف گل زنی را روشن می کند به نظر می رسد استقلال کیانوش رحمتی را در جلوی خط دفاع نگاه دارد جباری و زندی و میداوودی  در جلوی او بازی کنند البته این امکان وجود دارد که یاران خارجی استقلال هم در این نقطه زمین وارد شوند بازیکنی چون جباری می تواند با پاسهای عالی خود بازیکنی چون برهانی و شریفات را به جلو فرا خوانند استقلال با کوچ مجیدی کمی  قوای تهاجمیش از کار کرد افتاده است  اما در تیم پرسپولیس مازیار زارع هافبک تدافعی است  ممکن است کریمی و نوری در کنار هم باشند در سمت راست غلامرضائی و شاید مهدوی کیا بازی کنند تا با میثم حسینی کم تجربه را تحت فشار قرار دهند و در سمت چپ  کاظمیان یا اولادی خواهند بود  به نظر می آید تیم دنیزلی به سرعت و تیم استقلال به قدرت فکر خواهند کرد نبرد میانه میدان برنده را مشخص می کنند جباری و نوری در هفته های اخیر نشان داده اند که تا چه حد روند رو به جلوئی داشته اند و کریمی می تواند  ورق را به سوی سرخها بر گرداند البته خسرو حیدری و جباری و برهانی می توانند چندان به خط میانی پرسپولیس اجازه ندهند بی محابا حمله کنند

4/خط حمله

پرسپولیس در هفته های اخیر بهتر گل می زند  موقعیتهای بیشتری می سازد ترافیک خط حمله پرسپولیس زیاد است کاظمیان و اولادی و غلام رضائی و زاید و نوروزی  در این خط هستند باز گشت نوروزی و استفاده از یک بازیکن فیزیکی چون زاید و انگیزه های کاظمیان و اولادی می توانند بسیار برای استقلال درد سر ساز باشند در تیم استقلال خط حمله بعد از رفتن مجیدی چندان خوب نبوده است اما سرعت برهانی و شریفات و شوتهای میداوودی می توانند برای پرسپولیس دردسر ساز بشوند

 5/ تعویض ها

 هر دو تیم می توانند در مقاطعی دست به تغییر نفرات مناسب بزنند تیم پرسپولیس بر خلاف بازی جام حذفی از کمبود کمتر بازیکن رو به رو است و استقلال  با رفتن مجیدی و کرار  از بعد قوای آشنا به دربی کمی ضعیف تر شده است

6/داوری

در بازی های اخیر دربی و خصوصا در هفته های اخیر  مشکلات داوری وحشتناک بوده است و خیلی از نتایج بازیها را دچار مسئله کرده است امید که دربی دارای چنین مشکلی نباشد

7/تماشاچیان

این بار تماشاچیان هر دو طرف خیلی امیدوارند استقلالی ها در اوج موفقیت هستند و پرسپولیسی ها بسیار پر امید هستند  و چنین است که باید شاهد شور بی نهایت آنها باشیم

به انتظار می نشینم برد در این بازی برای هر دو سر مربی یعنی اعتماد به نفسی بسیار بالا برای ادامه کار  برای دنیزلی و مظلومی به انتظار می نشینیم


از فرگوسن تا دنیزلی

همیشه سعی کردم که از مقایسه  فوتبال روز دنیا با فوتبال خودمان پر هیز کنم  زیر ساختهای فوتبالمان از بعد نرم افزاری و سخت افزاری و مدیریت و قدمت و برنامه ریزی اجازه نمی دهد که مقایسه ای بین منچستر یونایتد و پرسپولیس داشته باشیم اما شاید وقایع این فصل این دو تیم بتواند اندکی از فرهنگ نوین فوتبال را به ما بنمایایند منچستر یونایتد از لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا حذف شده است این تیم در شنبه گذشته در یک بازی حساس بازی جام حذفی را از دست داد و در لیگ با مشکلات فراوان پشت سر  رقیب همشهریش یعنی منچستر سیتی است  بسیاری از طرفداران منچستر یونایتد چندان امیدی برای کسب جام برای شاگردان فرگوسن ندارند اما به او اعتماد دارند زیرا تیم فرگوسن با لشگری از مصدومین مواجه و در حال حاضر مشغول ساختن نسل جدیدی از فوتبالیستها است این یک واقعیت است که منچستر یونایتد در درون دروازه و خط دفاعی و خط حمله با معضل رو به رو است اما سر فرگوسن می خواهد که تیم را بسازد و مردم هم به او اعتماد می کنند پرسپولیس قهرمان دو دوره قبلی جام حذفی امسال عملا شانسی برای قهرمانی ندارد این تیم  در لیگ با فاصله ای زیاد پشت سر تیمهای دیگر است و از جام حذفی بیرون رفته و باید برای لیگ قهرمانان باشگاه های آسیا خودش را آماده کند پرسپولیس در تهران دو امتیاز مهم را در برابر ذوب آهن از دست داد اما  تز معروف دنیزلی را اجرا کرد بخاطر داریم چند سال پیش که دنیزلی در پرسپولیس مشغول کار بود  وقتی از او می پرسیدند چرا تیم شما خوب بازی می کند اما نتیجه کافی را نمی گیرد تنها پاسخ داد اگر مردم دنبال نتیجه بودند از روی اینتر نت و یا گوش دادن به  اخبار از طریق رسانه ها می توانستند به مقصود خود برسند اما تیم من می خواهد فوتبال زیبائی نمایش دهد تا  مردم که پول داده اند که فوتبال ببینند از دیدن آن سیراب شوند و چنین است که فوتبال دنیزلی از نوع دلپسند است پرسپولیس دنیزلی می خواهد  جوانان خود را آزمایش کند مردانی چون حبیب هوشیار نگاه کنید او از شهرداری یاسوج آمده است او  می تواند ما را به یاد دروازه بانان بزرگی اندازد که از تیمهای کوچک به تیمهای بزرگ آمده  و بزرگ شدند کسانی چون زنده یاد ناصر خان حجازی که از  نادر به تاج و بعد استقلال رفت و یا بهروز سلطانی که از کیان به پرسپولیس پیوست و یا عابد زاده که از تام به استقلال و بعد به پرسپولیس پیوست مردانی چون نوروزی و حمید علی عسگر  و اولادی  جوانانی هستند که دنیزلی به دنبال ارائه فوتبال شناور با آنها است  پرسپولیس مشغول ساختن تیم جدید است و به همین دلیل می گوئیم چرا نباید مثل تماشاگران منچستر یونایتد باشیم که به فرگی اعتماد کرد یا چون طرفداران رئال مادرید بود که  به مورینیو سه سال است که وقت داده اند فوتبال در مقابل یکی از تاکتکی ترین تیمهای فوتبال ما 70% به 30% صاحب توپ و میدان بود پرسپولیس خوب فوتبال بازی می کند آن ها پاسهای صحیح زیاد می دهند و  موقعیت خوب درست می کنند این تیم مشغول جا به جائی ها است  اما اگر نتیجه نمی گیرد اما مشغول ساختن است و این یعنی این که در این فوتبال باید به دنیزلی ها بها داد  به یاد بیاوریم روزی که رایکارد به بارسا آمد خیلی ها او را باور نداشتند اما او در سال اول حضورش تیم را اعتماد به نفس کافی داد و از سال بعد قهرمان لا لیگا و قهرمان اروپا شد حالا در مورد فرگوسن همین فکر می شود و دنیزلی هم باید مورد حمایت ما باشد که به فوتبال بها می دهد او را یاری دهیم یاد بگیریم برای ساختن تیم صبر کنیم و بتوانیم بگوئیم شعور کافی از فوتبال داریم

دنیزلی را اعدام نکنید!!

بازی پرسپولیس و صنعت نفت یک اعدامی را معرفی کرد ! همه معمار زاده را نشانه می گیرند میثاق معمار زاده همان دروازه بانی است که استیلی در آغاز فصل حاضر شد یکی از سهمیه های لیگ بر تری را به او اختصاص دهد !!  و حالا می بینیم که او امروز یکی از بدترین های پرسپولیس است  او دو گل از روی ضربه های ایستگاهی خورد و  یک گل روی ریباند ناشی از دفع بد می خورد و یک گل هم تنها تماشاچی است امروز می توان او را اعدام کرد ؟ آیا همه تقصیر ها را باید به گردن او انداخت ؟ باید ببینیم جانشین او کیست ؟  حبیب هوشیار یک دروازه بانی است که از  لیگ یک آمده است و بزرگترین تجربه اش یک  بازی در مرحله نیمه نهائی با استقلال است آیا باید همه امید ها را به او بست ؟اگر هوشیار هم نتواند موفق شود دو باره باید به سمت میثاق رویم ؟اما در آن موقع دو دروازه بان با روحیه پایین خواهد بود  از سوی دیگر همه تقصیر ها به گردن معمار زاده است ؟ گل چهارم معمار زاده چندان مقصر نبود در گل سوم باید  دفاع توپ را جمع می کرد و در گل دوم مضحک بود که یک تیم دو باره اشتباه کند هر چند معمار زاده شروع مجدد بسیار بدی داشت  اما دفاع هم مشکل دارد نور محمدی در گل چهارم مقصر اول بود  در گل اول  هم  دفاع مقصر بود  و در این هیاهو دنیزلی باید ندای دائی دائی بشنود ؟ مشکل دنیزلی چیست که این  تیم در یار گیری اول فصل   یک دروازه بان خوب به سپاهان می دهد و بعد معمار زاده را می گیرد ؟ مشکل دنیزلی چیست که این تیم  دفاع  وسط مناسب  ندارد و مدیریت باشگاه در نیم فصل هیچ کاری برای او نکردند ؟ پرسپولیس در بازی با صنعت نفت هم شجاع بازی کرد این تیم   تا دقایق آخر  تیم مهاجم بود اما وقتی  هر توپ به هیجده قدم می رسد خط دفاعی و دروازه بان به آن آری می گوید چه می تواند بکند ؟ دنیزلی از حربه سرعت و گردش منظم توپ و استفاده از فضای تمام زمین و پاسهای بی شمار و استفاده از ضربه های کاشته بهره می گیرد آیا  این روشها ی برای رسیدن به دروازه  غیر معمول است ؟ امروز در کنار معمار زاده و نور محمدی و شیری باید دنیزلی هم اعدام شوند ؟ براستی فریاد دائی دائی برای چیست ؟ دنیزلی چگونه می تواند در این فاصله کم و با این بازیکنان بخواهد معجزه کند ؟ اما تیم باز خوب است نگاهی به ابراهیم شکوری و محمد نوری  و اولادی  می کنیم آیا این بازیکنان همان بازیکنان تیم  استیلی هستند ؟ پرسپولیس با حقارت بازی نمی کند از گل خوردن نمی هراسد و موقعیت های زیادی ایجاد می کند  اما باز باید فریاد دائی دائی می شنود  به نظر می رسد باید به دنیزلی فرصت دهیم بگذاریم او خودش تصمیم بگیرد  که معمار زاده را بازی دهد یا هوشیار را بخواند ؟ به او باید اعتماد کنیم به این تیم فشار نیاوریم دنیزلی مربی کار بلدی است اما نمی تواند نزدیک به 40% تیمش را عوض کند دنیزلی نیاز به زمان دارد و می بینیم در طول همین چند هفته کیفیت تیم دنیزلی بهتر شده است اما تیم بی دلیل حقیقی را فروخته است و جانشینی هم ندارد بگذاریم که دنیزلی کار کند و هر هفته کسی را به دار نیاویزیم  دنیزلی بهتریم گزینه است  اما تجربه نشان داده است که او  هیچگاه با تیم مورد علاقه خودش به میدان نرفته است بگذاریم  او فرصت داشته باشد ذهنش را بر هم نزنیم و دنبال تز دادن به او نباشیم معمارزاده را نابود نکنیم و با صبر بیشتر نشان دهیم که تیم که سر مربی با دانش دارد اعتمادش حتی در روزهای بد کم نشود برای بازی با ذوب آهن به تمامی به این تیم اعتماد کنیم بیشتر در ورزشگاه حاضر شویم و دنیزلی را تحت فشار نگذاریم  فریاد دائی دائی به درد هیچ کس حتی خود دائی هم نمی خورد این باور باید برای تمامی پرسپولیسی های واقعی باشد

درد افكار بد

حكايتي است قديمي كه مي گويد افكار ما سخنان ما را مي سازند و سخناني كه مي زنيم اعمال ما را  محقق مي سازند اين حكايت براي فوتبال ما نيز صادق است وقتي افكاري در سر خود داريم ناخود آگاه سخناني را بر زبان جاري مي سازيم و بعد  بايد نتيجه اعمال خود را ببينيم نگاهي به چند گونه از اين مثلث افكار و سخنان و اعمال مي افكنيم  تا  ببينيم چرا فوتبال ما تا اين حد دچار مشكل است

1/ حادثه اول در استوديو تلويزيوني كه اختصاص به پخش فوتبال برتر داشت  رخ مي دهد روي صندلي بيژن ذولفقار نسب نشسته است او يكي از سه  نفر به اصطلاح كميته فني پرسپوليس در آغاز فصل بود كه مهر تاييد به  حضور استيلي زد در سخنان او كاملا غرض مشاهده مي شود او دنيزلي را مورد حمله قرار مي دهد كه بازيكنانش را نمي شناسد و شانسي مي برد و پنالتي را مشكوك مي داند و معتقد است كه  دنيزلي بي دليل خوردبين را كنار گذاشته است او در بخشي از گفته هايش معتقد است كه اولادي هافبك چپ است  و از سوئي از ريكاوري پرسپوليس ايراد مي گيرد معتقد است كه پرسپوليس تاكتيك ندارد و خوب تمرين نمي كند و...

نمي دانيم كه چگونه او مي تواند سر مربي  كه با تيم تركيه و بشيكتاش و گالاتاسراي و فترباغچه  موفق بوده را بي اطلاع از ريكاوري و نحوه تمرين دادن بداند در حاليكه خودش در سايپا و نفت آبادان و استقلال تهران و... كارنامه چندان جالبي ندارد او كه نمي تواند تشخصي دهد كه پرسپوليس 3-3-4 بازي مي كرد و او لادي گوش چپ نه هافبك چپ بوده چگونه كارشناسي مي كند ؟ او چگونه از پرسپوليس ايراد مي گيرد كه خسته است در حاليكه بيش از 90 دقيقه با احتساب وقتهاي اضافي توپ در اختيار پرسپوليس بود ؟ پرسپوليس در نيمه اول 70% و در نيمه دوم 67% مالكيت توپ را داشت  در كل اين بازي تنها 15%  كل بازي  توپ در زمين سرخها بود  او از پرسپوليس ايراد مي گيرد  كه سر مربي حق ندارد سرپرست را بيرون كند در حاليكه نمي داند در فوتبال دنيا چيزي به اسم سرپرست وجود ندارد او كه مي گويد سر مربي بايد اطاعت كند چرا با ايويچ و  جلال طالبي در فرانسه 1998  مشكل داشت ؟ او با افكاري پر از خود خواهي مي خواهد از دنيزلي ايراد بگيرد اما نمي گويد چرا با زاد مهر و پنجعلي اين بلا را بر سر پرسپوليس آوردند ؟ او نمي گويد چرا تيم ندارد و چرا حتي به خودش اين زحمت را نمي دهد كه بگويد در آغاز فصل اشتباه او باعث  فقر بازيكن امروز پرسپوليس شده است ؟ او چرا غمگين است ؟ دنيزلي نه شكوه اي دارد و نه مصاحبه هاي گوناگون مي كند او با همين بازيكنان فوتبال پر انگيزه و شجاعانه ارائه مي دهد   او در دو بازي اخير عقب افتاده اما جبران كرده است چرا ذوالفاقر نسب كه مشكل اصلي افكار فوتباليش ترس و دفاع بيش از حد بود از نحوه هجوم تيم دنيزلي ايراد دارد ؟ ذولفقار نسب خود در پيكان و سايپا و صنعت نفت و برق شيراز  و استقلال سالهاي دور چه كارنامه تهاجمي داشت ؟

2/ مكان دوم مربوط به  ورزشگاه آزادي مي شود كه اصغر شرفي سر مربي مس سرچشمه سخن مي گويد او اعلام مي دارد كه بچه هايش نزديك به 75 دقيقه پرسپوليس را لرزاندند مي پرسيم او از كدام لرزش سخن مي گويد ؟ تيم او با كمال ناجوانمردي بازي مي كرد كشتن وقت به بهانه هائي چون بستن بند كفش دروازه بان آن هم در نيمه اول نشان دهنده بازي گلادياتوري بود كه مزرك ميرزائي معتقد بود  شرفي مي خواسته با نشان دادن فيلم گلادياتور به بازيكنانش القا كند ؟ او مي گويد براي برد به ميدان آمديم  مي پرسيم اين نحوه بازي مس براي بردن و زدن گل دوم بود ؟ شرفي تا به كي مي خواهد اين گونه با افكار مخدوش سخناني غير اصولي و كارنامه اي اين چنين داشته باشد ؟ او چرا دروغ مي گويد كه مي خواسته خودش قاسمپور را بجاي خودش بياورد ؟ آيا يك سر مربي مطئمن به خود حتي در صورت راستي اين ادعا چنين كاري مي كند ؟ چرا شرفي ها بايد  همچنان با اين افكار و اين سن و سال و دانش و تجربه و ... براي فوتبال ما نسخه   بپيچند ؟

3/ مكان سوم مي رويك كه ورزشگاه حافظيه شيراز است  تيم مظلومي در دو هفته متوالي مي بازد علت چيست ؟ اولين علت باخت دوم استقلال مربوط به زمين ورزشگاه حافظيه است روزي كه به فتح الله زاده متذكر شديم  قهرماني بازي در نياورد و زمين حافظيه را براي فينال جام حذفي  نپذيرد به همين علت بود كه مي گفتيم بازيكناني چون جباري و ميداوودي و برهاني و حيدري و... در اين زمين از كاررائي مي افتند اما قبول نكرد روزي كه فرهاد مجيدي و جاسم كرار  رفتند  گوئي پرويز مظلومي از يك فشار راحت شده بود !! او دوست داشت از اتهام تيم كهكشاني رهائي يابد كه با اين تيم هر سر مربي موفق مي شود  اما بايد به مظلومي بگوئيم هيچ سر مربي عاقلي چنين كاري نمي كند مگر مورينيو مورد اتهام بود كه در چلسي و اينتر و رئال با كهكشاني ها موفق مي شد؟ امروز مظلومي مشكل دارد زيرا افكارش او را وادار كرد كه راي به رفتن مجيدي بدهد و حالا تيم را بايد جمع كند  استقلال چوب بي توجهي و غرور مدير و سر مربي خود را خورد و اگر به خود نيايد بايز هم دچار مشكل مي شود ورزشگاه حافظيه نشان داد كه مكان وحشتناكي براي استقلالي در بازي فينال جام حذفي است  و اين قصه ها همچنان در اين فوتبال ادامه دارد