دربي با فن كلينچ

سالها پيش كشتي ورزشي همراه با تكنيك و قدرت و زيبائي بود و در سه وقت سه دقيقه اي انجام مي شد اما به مرور حكايت هاي آن عوض شد دستهاي غير كشتي هائي چون مارتيني باعث شد كه كشتي امروز قصه كسل كننده اي داشته و كمتر شاهد فنون زيبا در آن باشيم و بيشتر كشتي گيران مشغول هل دادن همديگر هستند و كشتي ها بيشتر شبيه كشتي سنتي ژاپني ها شده است كه دو كشتي گير با وزن هاي سنگين سعي در هل دادن همديگر دارد اين قضيه هل دادن هاي كشتي هم نتوانست گره هاي كور آن را باز كند و بيشتر كشتي گيران با قرعه كلينچ رو به رو شده و به زور قوانين مجبور مي شوند پاي خود را در اختيار حريف قرار دهند تا بلكه گره كشتي باز شود اما اين مسائل چه ربطي به فوتبال نويسي دارد ؟

به نظر مي رسد كه دربي هاي قرمز و آبي هم بي شباهت به اين حكايت كشتي گير ها نيست و حالا نبرد قرمز و آبي چمن سبز هم بايد با قرمز و آبي تشك زرد مقايسه شود در دربي 76 چه چيزي جز هل دادن هاي بي حاصل بوديم ؟ چند حركت منسجم در طول اين بازي شاهد بوديم ؟ در اين بازي تماشاچي كه براي ساختن هيجان به ورزشگاه مي آيد چه كاري از دستش بر آمد ؟آيا خشم تماشاچي همان پرتاب ترقه نبود ؟ در اين بازي  تنها بحث هاي كر كري بود نمايش مضحكي كه قبل از مسابقه راه انداخته بودند و شعار برادري مي دادند براي چه كساني بود؟ تماشاچيان كه در اين 76 دربي شايد به اندازه انگشتهاي يك دست هم با هم درگير نشده اند بايد بفهمند كه آنها برادرند يا مديراني كه هر روز به همديگر اتهامي مي زنند ؟ وقتي در يك تيم سر بازوبند كاپيتاني بازيكنان آنقدر با همديگر مشكل دارند كه مجبور مي شوند جباري نا آماده را به زمين بفرستند تا بين رحمتي و نكونام درگيري پيش نيايد چگونه همه كاسه و كوزه هاي ضد فرهنگ بودن فوتبالفارسي بر سر تماشاچي بي نوا زده مي شود ؟اين تماشاچي خسته از شعارهاي برادري  تصنعي است اين تماشاچي خشمگين از اجباري شدن داوري اين بازي است كه داور بايد توجيه شود كه چه زماني بايد خطا و پنالتي بگيرد و يا اخطار بدهد ؟  رئيس دپارتمان داوري كه از داوري تعريف مي كند حتي به خودش اندكي  فرصت نمي دهد كه بيانديشد كه  داوري كه در جو پرتاب ترقه اجازه ادامه بازي را مي دهد نمي تواند داوري خوب باشد ؟ داوري كه پنالتي را نمي بيند و يا شاهد نيست كه توپ درپشت خط به پاي حيدري خورده ولي كرنر مي گيرد مي تواند داور خوبي باشد؟ امير قلعه نوعي مي گويد از بازي راضي است ؟ مي پرسيم آيا همين رضايت هاي بي معني او نبود كه در تيم ملي سال 2007 كار دست فوتبال ما داد؟ قلعه نوعي از اين كه گل نخورده و مساوي كرده شادمان است ؟قلعه نوعي 2 امتياز در خانه از دست دادو 2 امتياز بازي با ملوان را هم فداي اين بازي كرد آيا اين از دست دادن امتياز شادماني دارد ؟ گلمحمدي به چه دليل غم زده است ؟او بي دليل تعويض مي كرد او به چه دليل مهدوي كيا كه بهترين مرد هجومي سرخها بود را از زمين بيرون كشيد و كلاه كج را به زمين فرستاد؟ قاضي به چه دليل اين همه دير به زمين آمد كريم انصاري فرد چه كاررائي در زمين داشت ؟غلام رضائي به چه دليل تعويض شد؟ در سمت آبي ها به چه دليل برهاني اين همه عقب بازي مي كرد ؟ تاكتيك اين دو تيم بغير از هل دادن چه بود ؟ بازي دربي 76 تمام شد و تماشاچي بي نوا به خانه رفتند و بارزي اسطوره ميلان هم در تهران شاهد بود كه دربي تهران چقدر حقير در مقابل دربي ميلان و اينتر است و تنها يك هزينه هتل و بليط هواپيما بر روي دست باشگاه گذاشت تا او هم بفهمد بي دليل نبود كه بايد يك قاليچه ابريشم خرج شود تا عكسهاي مديران سرخ با پيراهن ميلان زينت بخش روزنامه هاي وطني شود بازي 76 هم نشان داد كه بي دليل به كي روش ايراد مي گيريم او با يان بازيكنان نمي تواند معجره كند و حالا كه در بازي با قطر هم محروم است نگراني هاي ما افزايش مي يابد و باز مي انديشيم اين همه جنجال و هل دادن ها تنها با فن كلينچ بايد حل شود  و شايد بلاتر سوئيسي فوتبال بتواند چون مارتيني هم وطنش در كشتي فكري براي فوتبالفارسي بكند

هلينو هررا ...

در تاريخ فوتبال جهان شك هلينو هررا يكي از مشهور ترين سر مربيان و چهره هااست

هلينو هررا با تيم بارسلونا  دو جام حذفي و دو جام ليگ اسپانيا و با تيم اينتر ميلان دو بار قهرمان اروپا و سه بار قهرمان ليگ ايتاليا شد اما آن چيزي كه او را فراتر از اين حكايت ها كرد نوع بازي بود كه تيمهاي او ارائه مي دادند و به نام كاتناچو از آن ياد مي شد

 در زبان ايتاليائي كاتناچو به معناي قفل است و در فوتبال به نام سيستم دفاعي مخربي ياد مي شود كه مي تواند تيمهاي بزرگ را با گرفتن فضا و يارگيري هاي من تو من زمين گير كند   اما با اين همه نبايد گفت هررا تنها به اين دلايل مشهور شده است  او سر مربي بود كه با اظهار نظر هاي جنجالي و اعمالي كه انجام مي داد جهان فوتبال را تحت تاثير قرار داده بود

زماني كه هررا در تيم رم به پست سرمربيگري منصوب شد تيم پايتخت نشين تنها يك سال و در سال 1941 قهرمان شده بود و هررا مي گفت دليل قهرماني رم در آن روزگار اين بود كه موسيليني ديكتاتور فاشيست دوره جنگ سرمربي آن بوده است !! روزي در همين تيم وقتي شنيد كه تاكولا بازيكن جوان اين تيم دچار بيماري قلبي  است خوشحال نشد و او را به ساحل برد و در سرماي ساحل تمرين داد و اين بازيكن سرما خورد و تب كرد و بازي را مشاهده كرد و بعد مرد!!

در سال 1962 وقتي يوونتوس  رقيب سنتي اينتر در رقابتهاي اروپائي حذف شد او آشكارا شادي كرد

هررا در زمان خودش جنجالي تر از برايان كلاف سر مربي جنجالي ناتينگهام فارست و يا خوزه مورينيو بود كه چون او هم در ايتاليا و تيم اينتر و هم در اسپانيا ولي بر خلاف او در رئال مادريد مربيگري كرده بود

 

به فوتبال ايران باز مي گرديم  دو تيم استقلال و پرسپوليس در دو بازي اخير خود با نمايش نا اميد كننده اي سعي داشتند كه خود را براي دربي نگاه دارند و عملا زمزمه يك دربي خسته كننده ديگر را در گوش ما بخوانند و اين در حالي است كه دست اندركاران اين دو بسيار اصرار داشتند كه اعلام كنند دربي بي تاثير است مي پرسيم كه چرا دست اندركاران اين دو تيم حرفهائي مي زنند كه به مراتب عجيب تر از سخنان هررا در روزگاران گذشته است ؟ اين دو تيم با مشكلات روحي چون بقيه فوتبال ايران رو به رو هستند اين دو تيم بي دليل مي خواهند اين مشكلات را نفي كنند و نمي دانند در بزرگترين تيمهاي دنيا هم مسئله حريف مستقيم شرط بزرگي براي ادامع راه است كه نمونه واضح آن تيم بارسا است كه به محض اي كه فاصله اش با رئال مادريد با عدد شگفت انگيز 18 رسيد نه تنها در نيو كمپ  در چارچوب كوپا دو ري با مالاگا در بازي رفت به تساوي 2- 2 رسيد بلكه  بازي برده در برابر سويا در خانه آن تيم را مي بازد

 دو تيم پرسپوليس و استقلال در بازيهاي اخير خودشان به سختي 4 امتياز كسب كرده اند و آمارها نشان مي دهد كه بيش از 80 در صد بازي در ميانه ميدان بوده اند و تعداد موقعيت هاي دو تيم به اندازه انگشتان يك دست در دو بازي اخيرشان نبوده است  دو تيم در تعويض ها محتاط هستند امير قلعه نوعي عملا با تعويض هاي شتابزده برهاني و حاتمي در بازي با ملوان  نشان داد كه تحت فشار دربي است و گلمحمدي هم در بازي خانگي در برابر تيم سيزدهم جدول يعني داماش در نيمه دوم يك تيم ترسو را به ميدان فرستاد و حاضر نشد كه با قاضي و انصاري فرد دامنه حملاتش را گسترش دهد شايد از ديد همگان اين كارها طبيعي باشد اما مشكل از زماني شروع مي شود كه مي خواهيم به زور بگوئيم كه دربي اهميت ندارد كه به واقع دارد و اين اتفاقها چون سخنان هررا منشا غير اصولي دارد و همه مي دانيم دربي 76 مهم خواهد بود و ترسي عظم گريبان ما را گرفته كه با اين روند ممكن است دربي سردي باشد و اميد داريم كه اين چنين نباشد

مجوزي براي سنگ پراني

پسرك در جلوي باجه روزنامه فروشي ايستاده است به مجموعه اي كه به نظر بي پايان مي آيد نگاهي مي اندازد و سر انجام يك روزنامه ورزشي را برمي دارد . در اين انديشه است كه پول آن را پرداخت كند كه احساس مي كند دهانش تلخ است به همين دليل تصميم  مي گيرد كه آدامسي بخرد به سوي باجه دار مي رود و قيمت را مي پرسد و جوابي مي شنود آدامس 3000 تومان و روزنامه 500 تومان جمع مي شود 3500 تومان!!

 پسرك مي خندد قيمت آدامس 6 برابر يك روزنامه است  پول را مي پردازد و افسوس مي خورد براي اين كه در اين ديار قيمت آدامس 6 برابر روزنامه ورزشي  است

 تيترها را مي خواند سخن از فحاشي است و حكايت پرتاب سنگ است و يا همه كارهاي غير فرهنگي كه  خواندنش را در روزنامه ورزشي  500 توماني انتظارش را داريم روزنامه اي كه كمتر از 20% قيمت يك آدامس است چه كارفرهنگي مي تواند انجام دهد؟

روزنامه اي كه گرفتار خرج و دخل است روزنامه اي كه براي فروش دل به همين داربي ها دوخته كه با درج صدها باره تاريخ داربي و جدول گل زنها و آمارها و مصاحبه با چند چهره سينمائي  دوخته است چگونه مي تواند از هيجان كاذب جلوگيري كند؟

روزنامه اي كه با اشاره اي بايد به دادگاه برود و بگويد كه منظورش از فلان كلمه اين بوده چگونه بايد به مقوله فرهنگي برسد اصولا قلمي اين چنين گرفتار خرج و دخل و درد مي تواند پر انديشه نگارد ؟

در دنياي ديگر رسانه ها چه چيزي هست ؟ وقتي صدا و سيما خود با پخش بي موقع آگهي تبليغاتي در بالا بردن افزايش فضاي عصبيت كمك مي كند چگونه مي توان انتظار داشت كه فضاي ورزشگاه آرام شود ؟ وقتي تماشاچي بي نوا به ورزشگاه مي رود و شاهد است كه از داخل تيمش براي حريف جاسوسي مي كند و حتي تركيب تيم را مي دهند چگونه مي تواند آرام باشد ؟ وقتي تماشاچي گرفتار خرج و دخل روزمره مي بيند كه سر مربي ميلياردي و بازيكن ميلياردي و مدير در پي ميليارد بعد از اين نمايش پر از حقارت لبخند به لب دارد و لاف مي زند بايد آرام بنشيند؟

اشتباه نكنيد از تماشاچي هم ايراد مي گيريم اين تماشاگري كه فقط در مرگ ها با هم متحد مي شوند و يكي مثل ناصر خان حجازي و پرويز خان دهداري و صفر ايرانپاك و عزت جانملكي و ... بايد از ميان ما برود تا ياد احترام بيافتد براستي مقصر است

تماشاچي كه  سخن از هم دردي براي هم وطن زلزله زده مي كند و بعد خودش قصد جان بازيكني را مي كند كه رنگ پيراهنش عوض شده چگونه بايد ساخته شود ؟

 وقتي در اين ديار بودجه جويدن آدامس شش برابر بودجه تهيه يك روزنامه  است چگونه مي توان فرهنگ سازي كرد ؟ در اين آشفته بازار كه آنقدر از فرهنگ دور هستيم كه بهمنش ها بايد سالها در سكوت باشند و بغض كنند و از فرهنگ نگويند تا سر انجام در هنگام زنده بودنشان به دنياي آلزايمر بروند و به قول ابراهيم افشار هيچ ميرزائي بنويسي  پيدا نشود كه از او بپرسد 

استاد از فرهنگ بگو

چگونه بايد از فرهنگ گفت ؟

در فوتبالي كه لژيونر ما كسي كه به وجود او در ليگ خارجي آنقدر مباهات مي كرديم  تنها كارش پاره كردن پيراهن حريف است چه انتظاري از تماشاچي داشته باشيم كه مجهز به ورزشگاه مي آيد   آري تماشاچي مجهز به ورزشگاه آمده كه سنگ در جيبش يافت مي شود و يا آن همه گوجه فرنگي در جيب دارد  و گرنه همه مي دانند كسي كه به ورزشگاه مي رود گوجه فرنگي در جيبش نمي گذارد مگر آن كه بخواهد بر سر كسي بكوبد

در فوتبالي كه ميلياردها صرف اين آقايان مي شود  آن وقت در اين آشفته بازار روزنامه چه كاري مي تواند بكند ؟ تماشاچي فرهنگ ندارد اما رسانه ها چه مي توانند بكنند  وقتي كه از جويدن آدامس كمتر بها دارند ؟ آيا نبايد به اين فكر رويم با اين روش بايد خوشحال باشيم كه بي ادبي و بي فرهنگي و ناجوانمردي تنها در حد پرتاب سنگ و گوجه فرنگي است افسوس

درد بود نه دربي

 نمي دانم از بد شانسي فوتبال دوستان ايراني و يا شايد هم از خوش شانسي آنها بود كه دو داربي بزرگ  يكي براي تمام دنيا يعني ال كلاسيكو و ديگري بزرگ تنها براي بخشي از ايرانيان يعني پرسپوليس و استقلال در فاصله كمتر از 17 ساعت برگزار شد

البته قصد نداريم بسياري از نكات برجسته اين دو داربي را با هم مقايسه كنيم كه به واقع تفاوت ها زياد است اما چند نكته جالب از مقايسه اين داربي مي تواند به ما نشان دهد كه چرا بايد اسپانيا در صدر فوتبال جهان باشد و ما بايد سر و دست بشكنيم كه كاپيتان تيم ملي فوتبال ما از آن ليگ برگشته است

1/نحوه فيلمبرداري

اين كه با بحثهاي بي معني بخواهيم بازي را دير تر ببينيم براي ما عادتي مذموم شده است همان طوري كه براي ما عادت شده كه بخواهيم رنج آگهي هاي بي شمار و تبليغات زير تصوير را ببينيم همان تبليغاتي كه ميلياردها پول  به سيما مي دهند اما سهم فوتبال هيچ  است اما به واقع در كجاي بازي رئال مادريد و بارسلونا شاهد بوديم كه از مناظر اطراف ورزشگاه آن هم در هنگام انجام بازي  فيلمبرداري كنند ؟  اين نحوه از دست دادن صحنه ها ماحصل كدام كارگرداني خلاق است كه در ال كلاسيكو به آن دست نمي زنند اما در ايران هنوز بايد رنج تحمل آن را بر خود هموار كنيم  و تازه تشويق گزارشگر از اين نحوه فيلمبرداري را بشنويم؟

2/ساعت برگزاري

در اسپانيا به علت اعتصاب باشگاه ها قرار بر اين است كه بازيهاي ديگر تيمها هم در موقع مناسب پخش شود اما در كشور ما هنوز در ساعات گرم بازي برگزار مي شود و حتي تابش نور خورشيد بايد مانع ديد صحيح دروازه بان  تيم استقلال شود ؟ اين كه يك ساعت بازي را به جلو بياندازند تا كيفيت نور و درجه حرارت كاهش يابد تنها از عهده فوتباليهاي ما بر مي آيد

3/ نحوه پوشش

 لباسهاي جديد  رئال مادريد و بارسلونا  نشان از طراحي صحيح مي داد هر چند كه شايد لباس قبلي رئال مادريد زيباتر و لباس قديمي بارسلا بيشتر به انار آبي ها شباهت داشت اما چرا لباس بازيكنان ما اين گونه بد طراحي شده است ؟ پرسپوليسي ها لباس جديد خود را رو نمائي كردند براستي نبايد تعجب كرد كه اين نحوه مدل ماحصل كدام انديشه  كج سليقه است ؟ هنوز از جنجال لباس زشت و كم كيفيت  كاروان ايران در المپيك بيرون نيامده ايم همان لباسهائي كه به كاروان ما تحميل شد  اما با اين همه باز هم شاهديم لباسهاي كم كيفيت كه  در ميانه بازي پاره مي شود و بد رنگ و بد مدل است گل سر سبد بازي داربي ما است

4/ نحوه بازي

چرا بايد ميلياردها خرج  اين بازيكنان بشود ؟ اين فوتبال يك تب بزرگ به نام فصل نقل و انتقال داشت و آن همه جنجال و بد دهني و درگيري  را شاهد بوديم كه چنين بازي را شاهد باشيم ؟ امير قلعه نوعي  وعده داده بود اين بازي بهترين بازي تاريخ داربي ها است اما بايد گفت به واقع يكي از بد ترين داربي هاي ممكن بود  اين بازيكنان با اين همه ترس و با اين همه غفلت و با اين همه بي تاكتيكي چه تاجي به سر فوتبال ما مي زنند ؟ 76% بازي توپ در ميانه ميدان است آخر اين فوتبال تماشا دارد ؟  امير قلعه نوعي به روش علي اصغري سالهاي دور كه امثال هاشمي نسب و ابراهيم تقي پور به يك باره به خط حمله مي رفت كه سر بزند عمران زاده را به خط حمله مي فرستد كه خط هافبك را عملا مجبور به بازي مستقيم كند مي پرسيم فرض كنيم كه نيلسون كوتاه است آيا نور محمدي و حسيني و بنگر هم كوتاه بودند ؟ در سوي ديگر مهدوي كيا را داريم كه در ميانه ميدان سر گردان است مي پرسيم مهدوي كيا چه زماني در اين پست بازي كرده كه حالا او را به ميانه ميدان بردند ؟ آخر در هيچ كجاي دنيا مثلا لوسيو و جان تري و ماكسس  را به يك باره به خط حمله مي برند ؟آيا شاهد هستيم كه بازيكنان كناري چون آلوز و اشلي كول و فيليپ دام به يك باره هافبك تدافعي بشوند ؟ در طول بازي بجز خشونت و اشتباه چه چيزي را شاهد بوديم ؟ در طول بازي چند حركت صحيح انجام شد ؟ چند پاس و سانتر و حركت تركيبي با پايين ترين استاندارد ها انجام داديم؟ اين دو تيم با چه هدفي به ميدان آمده بودند ؟ترس؟ خودخواهي ؟ بارسا و رئال بهترين ها را ارائه كردند مسي و ژاوي و پدرو و دي ماريا و رونالدو گل زدند اينيستا و آلونسو بهترين ها بودند آلوز سعي خود را كرد كونترااو و... نشان دادند ستاره هاي بزرگ هستند اما كريم انصاري فر و جواد نكونام كه شاه مهره هاي فصل نقل و انتقال بودند چه كردند ؟آخر اين بازيكنان جز رنج چه چيزي به طرفدار مي دهد ؟ قاضي بايد چند توپ آن گونه به او برسد كه گل بزند ؟ در داربي بغير از غلام رضائي و پولادي  در پرسپوليس و منتظري در استقلال چند بازيكن قابل وجود داشت ؟

5/تماشاگران

در فوتبال به دنبال چه هستيم ؟ تماشاچيان چه چيزي از فوتبال مي خواهند ؟ رئال مادريد بر روي ضربه كرنر به گل رسيد آيا تماشاچي به سر بازيكنان رئال سنگ زد ؟اصلا براي چه به ورزشگاه مي آئيم ؟مي خواهيم برنده شويم با سنگ ؟ روزي سر يك خوك را جلوي پاي فيگو انتقال يافته به رئال انداختند آيا اين كار منطق داشت ؟ مورينو انگشت به چشمهاي تينو ويلا نوا در جام حذفي فرو كرد آيا همه سكوت كردند ؟چرا داربي ما اين همه تنش دارد؟آيا اين داربي حساسيت داشت ؟ اگر سنگ ها عمران زاده و كريمي  را مجروح مي كرد چه كسي خود را مي بخشيد؟ براستي چه بر سر ما آمده است ؟ اين فوتبال چرا همه چيز را گرفته است ؟  درد هاي دربي كي به اتمام مي رسد ؟ اول بازي صحبت از هم دردي با هم وطن آذري است اما در طول بازي بر سر بازيكنان سنگ مي زنيم آيا اين نفرت و سنگ دلي بد تر از خشم طبيعت نبود؟

درد دربي

سالها است با واژه دربي يا داربي آشنا هستيم اين بازي را كه فرهنگستان نوع فوتبالي ما شهر

آورد نام نهاده چه معني دارد ؟ شايد خيلي از آدمهاي امروز فوتبال بگويند كه چه هيجاني مي تواند بازي تيم ميانه جدول يعني استقلال با تيمي از انتهاي جدول يعني پرسپوليس داشته باشد اما دربي هميشه در بي است حتي اگر ديگر آن خاطرات دور را تداعي نكند

شايد دربي ديگر بايد به دو كلمه " در " و" بي " تبديل شود  آري

در- بي خردي

در- بي تعصبي

در- بي توجهي

در-بي اصالتي

 و اي كاش اين چنين نباشد

و شايد بتوانيم  دربي را  دوباره ترجمه كنيم  و به همين دليل به بازيگران نقشهاي اصلي دربي سخناني داريم

به  امير ژنرال كه مي خواهد پسران آبي داشته باشد

امير خان به پسران آبي خود بگوئيد كه آبي دل باشند آبي رنگ  بزرگي ها است رنگ دريا و آسمان است پيراهن آبي بر تن بزرگان زيادي بوده است مرداني چون  ناصر حجازي و علي جباري ...پس بايد كه بزرگ باشند پيراهن آبي  نبايد بر تن بازيكني باشد كه ناجوانمردانه پا بر روي قوزك پاي بازيكني مي گذارد پيراهن آبي نبايد براي كسي آنقدر كوچك باشد كه بهر پول به آن احترام نگذارند پيراهن آبي بزرگ است اين دربي بايد براي آبي ها حكايت

در – بي غمي ها

در- بي ملاحضگي ها

در- بي مرامي ها

در – بي توجهي ها

نباشد

آقاي سردار حالا يك ارتش منسجم مي خواهيد

نمي دانم كه سردار رويانيان تا چه اندازه با واژه " ارتش سرخ "آشنا است اما اميدواريم كه او بداند روزگاري اين تيم نحيفي كه امروز افتخار مدير عامل شدن آن را به يدك مي كشد ارتش سرخ نام داشت سردار رويانيان چون هر نظامي مي داند كه رابطه يك فرمانده با سربازانش چيست او بايد بداند و به طور قطع مي داند كه ارتش براي ملت و فرماندهانش سرسپردگي مي كند كه به او اعتماد داشته باشند ارتشي كه نياز به اعتماد و اعتقاد و عشق دارد تا ارتش شود و اين قانون ارتش است

شايد سردار سرخ ها از تاريخ جنگها خبر داشته باشد  اما به طور حتم از تاريخ پرسپوليس بي خبر است كه اين چنين غريبه ها را به سمت و پست هائي مي نگارد ارتش سرخ جاي اخلاق  و تعصب بوده است مرداني چون كلاني و بهزادي  وپروين و  محرمي و  دائي  ...در اين تيم بودند كه سمبل تعصب شده اند پس به جا نيست كه در آستانه دربي حكايت  كم كاري و خيانت را به اين بازيكنان بدهيد  اين دربي بايد

در- بي قيدي ها

در-بي ملاحضگي ها

در- بي تجربگي ها

در – بي حرمتي ها

نباشد

آيا اين دربي مي تواند دربي باشد ؟آيا مي توان بار ديگر بزرگي را ديد و باور كرد هنوز هم  آن همه عشق و مهر و باور هائي كه بسياري از پيرمردهاي امروز و جوانهاي ديروز داشته اند دروغ نبوده است آيا  اجازه خواهند داد كه پسران آبي همچنان آبي  دل و آبي  انديش و ارتش سرخ همچنان سرخ دل باشند ؟ به انتظار مي نشينيم