هفته اول ليگ دوازدهم كه به اتمام رسيد شاهد موفقيت تيمهاي بزرگ و مدعي ليگ بوديم سپاهان و استقلال و پرسپوليس هر كدام با يك گل حريفان جنوبي خود را شكست دادند اما تصاوير مشاهده شده اي كه در مورد بازي هاي سرخابي ها نشان داده مي شد درد قديمي را به تصوير مي كشيد و آن چيزي جز همان حكايت آشناي تيم ملي  يعني مشكل در گل زني نبود
به هفته ها قبل بر مي گرديم و ديدارهاي تيم ملي فوتبال در مقابل ازبكستان و قطر رابه تصوير مي كشيم درد تيم ملي در آن بازيها  چه بود ؟ تيم ملي در آن بازي ها مستاصل از خلق موقعيت و ايجاد حادثه بر روي دروازه ها بود مدافعين كناري تيم ملي نمي توانستند همكاري خوبي با هافبكهاي كناري داشته باشند و از سوي ديگر در ميانه ميدان هم توپ سازي و به قولي بازي سازي وجود نداشت هافبكهاي تيم ملي نظير نكونام و تيموريان و كريمي و جباري  در هر دو بازي نتوانسته بودند توپهاي خوبي براي خط حمله ما بفرستند و  زوجهاي سمت راست و چپ ما چون زوج ماهيني و حيدري و يا پولادي و حاج صفي هم دچار مشكل بودند تيم ملي در دو بازي بد  بود زيرا ماشين تهاجمي تيم ما خوب كار نمي كرد  روزها از ناكامي تيم ملي گذشت و خوب بخاطر داريم كه تيم ملي در اوايل مسابقات يورو 2012  به مصاف قطر رفت و چنين بود كه ناخود آگاه توجه به نحوه بازي سازي و ساختن موقعيت در تيمهاي ديگر جهان مورد توجه علاقمندان فوتبال در ايران قرار گرفت راز يورو 2012 در گل سازي چه بود ؟ چند پاسخ به اين سوال وجود داشت نخستين پاسخ حركات منسجم مدافعين كناري چون آلبا و آربروآ و بوآتنگ و لام و همكاري آنها با هافبكهاي كناري خود بود اما شايد پاسخ بهتر تيمهائي موفق تر بودند كه يك قلب تپنده در ميان ميدان داشتند مرداني چون ژاوي هرناندز و اينيستا و آندر پير لو و مسعود اوزيل ... از جمله اين مردان بودند در بيشتر تيمهاي موفق هافبكهاي تدافعي چون دل روسي و آلونسو و بوسكتس و خديرا ...حضور داشتند ولي تيمها زماني گل مي زدند كه هافبكهاي فانتاسيا يا فانتزي باز يا به قول خودمان ژنرال هاي خط مياني خوب كار مي كردند و اين دقيقا همان درسي بود كه تيم ملي ما نگرفت و دو امتياز  در تهران از دست داد و استقلال و پرسپوليس در بازي اول گرفتند و بازي را بردند پرسپوليس با دو مهاجم قدرتي چون انصاري فرد و قاضي و با استفاده از سوسا و پولادي قصد هجوم به دروازه نفت آبادان را در نيمه اول داشت اما اين تيم در نيمه اول عملا هيچ موقعيت حتي از نوع نصفه و نيمه نداشت و لي در نيمه دوم حضور كريمي و در كنار او كاظميان كه معرف تكنيك و سرعت بودند تيم را به موفقيت رساند در تيم استقلال هم تراكم قدرتي ها برايش دردسر داشت اكبر پور و ميداوودي و ساموئل و منتظري چگونه مي توانستند توپهاي خوبي براي برهاني بسازند ؟و از سوئي حيدري  چگونه مي توانست حركات نفوذي را تنظيم كند در تيم استقلال كليد گمشده همان حضور جان واريو تكنيكي  بود كه بسيار خوب توانست نبض بازي استقلال را در دست بگيرد شايد گفته شود چنين بازيكني در تيم استقلال در نيمه اول وجود داشت يعني ميثم بائو را با اين خصوصيت بايد ديد اما بايد بگوئيم بائو كه  فصل پيش در تيم شهرداري تبريز بود و عملا بيشتر در كار تدافعي شركت داشت زماني مي خواهد تا با تفكر هاي استقلال هجومي آشنا بشود همين مسئله براي سوسا برزيلي وجود دارد اين كه اين بازيكن در چه سطحي فوتبال بازي مي كند و آيا اصولا شباهتهائي به قابليتهاي جان واريو دارد را بايد زمان ثابت كند اما بايد بگوئيم كه  در بازي پرسپولبيس و نفت عدم حضور دو هافبك بازي ساز  و آشنا به جو پرسپوليس يعني كريمي و نوري در نيمه اول باعث شد كه حركات منسجم تر تيم پرسپوليس به رهبري خوزه كمتر به چشم آيد در هر حال اميدواريم كه تيم ملي ما هم بتواند مهره فرمانده خط مياني خود را بيابد مرداني چون كريم باقري و نامجو مطلق و درخشان و قايقران و  قلعه نوعي و پروين و قاسمپور و ... كه سالها براي فوتبال ما  نقش بازي ساز و پاسور را بازي مي كردند  در هر حال درس بزرگ يورو 2012 در نيمه هاي اول دو بازي سرخابي از ياد رفته بود كه تيم ها با آن ستارگان دچار مشكل بودند  شايد بايد هفته هاي اول را به آزمون و خطاي آنها نظاره گر باشيم تا در روزهاي آتي دردها درمان شوند و اميد به اين تيمها زياد است خصوصا آن كه قلعه نوعي وعاشوري سالها خود چنين بازيكناني بودند و توانسه بودند پايه گذار گلهاي بي شماري براي مرداني چون پيوس و مرفاوي و سرخاب ... شوند