از سخن سعدي تا بغض معاويه
جهان در سماع و مستي و شور
ليك نبيند در آينه هيچ كور
سعدي
جنجال بازي انتخابات فدراسيون فوتبال همچنان ادامه دارد گفته مي شود كه سازمان بازرسي كل كشور نسبت به حضور علي كفاشيان در فدراسيون فوتبال اعتراض دارد و از سوي ديگر گروه كفاشيان و طرفدارانش بار ديگر به حربه تعليق دست زده اند خوب بخاطر داريم كه علي كفاشيان بارها از اين حربه در جريان دوره پيشين حضورش در فدراسيون فوتبال استفاده كرده بود و هر بار اعلام مي كرد كه از فدراسيون نمي رود حتي به قيمت اين كه فدراسيون فوتبال ايران تعليق شود كفاشيان بخوبي درد تعليق را در هنگام بر كناري محمد دادكان شناسائي كرده و از آن بعنوان درمان خودش استفاده كرده بود و از اين رو بسيار ساده است كه پنداريم كفاشيان اين بار بخواهد كه آسان از اين پست كناره گيري كند خصوصا آن كه بحريني ها و شايد عربستاني ها بي ميل نباشند كه با دخالت سازمان بازرسي كل كشور در امور فدراسيون بهانه اي گير بياورند امابيائيم به گونه ديگر به مسئله بنگريم آيا به واقع اين مسئله باعث تعليق فوتبال ايران مي شود ؟ طرفداران حضور كفاشيان مي گويند كه اين گونه خواهد بود حتي براي اثبات حرف خود دليلي بيان نمي كنند و تنها استناد به بركناري دادكان دارند و يا اين كه نام كفاشيان در سايت فيفا درج شده است و از سوي ديگر از سوي حميد سجادي عنوان مي شود كه امور داخلي كشور به فيفا ربطي ندارد و او هم مدارك قاطعي ارائه نمي دهد و در اين ميان اظهار نظر وزير ورزش هم جالب است كه مي گويد اگر لازم باشد انتخابات را مجددا برگزار مي كند !! به سخن سعدي اشاره داريم چرا در آن مجمع و روزهاي قبل از آن كسي از اين حكايت ها به درستي پرده بر نداشت ؟ ملاك انتخابات چه چيز هائي بود ؟ بهر حال در مملكتي زندگي مي كنيم كه به مانند بسياري از جاهاي دنيا شرايطي براي حضور افراد در هر پستي حتي به غلط و يا به درستي تعريف شده است بعنوان مثال شرايط سني و تحصيلي و سابقه مرتبط و عدم سو پيشينه و امضاي اعضاي مجمع از جمله شرايط هست مي پرسيم آيا انتخاب كفاشيان دليلي برا اين نمي باشد كه در آينه روزگار نه وزير ورزش و نه معاونينش و نه مجمع فوتبال لختي واقعيتها را نديدند؟ اصلا مسئله حضور و يا عدم حضور او مهم نيست همه مي دانند حب جاه و مقام و شهرت باعث حضور مردي شد كه حتي نام بازيكن مشهوري چون اشكان دژاگه را نمي داند اما بقيه نهادهاي نظارتي كجا بودند ؟ ما چرا نمي خواهيم از خود بپرسيم كه امروز در هنگام حضور مجدد كفاشيان بر پست رياست و انتخاب هادي آيت اللهي رئيس قبلي هييت فارس بعنوان دست راستش مي توانيم براحتي بفهميم چرا غلام پيرواني سر مربي تيم ملي اميد شد ؟ چرا نبايد بفهميم كه ورزشگاه حافظيه علي رغم مشكلات بي شمار مجددا براي فينال جام حذفي تاييد مي شود زيرا مربوط به حوزه مديريتي سابق اين مدير ارشد امروز فوتبال ما است ؟ اگر فوتبال ما تعليق شود آيا امير عابديني كه آن گونه اصرار به ادامه انتخاب علي كفاشيان داشت باز هم مي تواند سينه سپر كند ؟ علي پروين مي گويد چرا حالا به فكر بازنشسته ها افتادند او حق دارد اما مي گوئيم قانوني وجود داشته ومجمع خبر از آن نداشته است آيا نبايد به اين مجمع تير خلاص زد ؟ آيا اگر كسي را بكشند قاتل مي تواند بگويد كه از قانون خبر نداشته پس به زندگي ادامه بايد داد ؟ اين افرادي كه براي فوتبال ايران تصميم مي گيرند را چه كساني تاييد مي كنند ؟ مجمعي كه انتخاب اولش علي كفاشيان بود زيرا نمي خواستند نفر ديگر انتخاب شود قابل نقد نيست ؟ مي گوئيم اين آقايان بايد به فوتبال عشق مي ورزيدند به آن اشراف داشتند كه اگر داشتند به صرف بغض با معاويه انتخاب نمي كردند و مي انديشيدند كه اين علي كفاشيان به درد اين فوتبال مي خورد؟اين آقايان كه اين همه تابوي تعليق را به سر ما مي كوبند در مورد تيم ملي اميد عراق كه بازيكن صغر سني داشت چه كردند ؟ مجمعي كه ديد كفاشيان آنقدر ضعيف عمل مي كرد دو باره انتخاب كردند و فردا در صورت تعليق بايد كه محاكمه شوند و اگر تعليقي نشد بايد باز هم پاسخگو باشند كه با چه دانش و تجربه اي كفاشيان انتخاب شد ؟ از وزارت جديد ورزش مي پرسيم چرا بايد سازمان تربيت بدني بزرگ مي شد و تبديل به وزارتخانه مي شد ؟ آيا نبايد مديريت هم رشد مي كرد ؟ آري نمي خواهيم كه ببينيم و چنين است كه باز شعر سعدي را نجوا كنيم
جهان در سماع و مستي و شور
ليك نبيند در آينه هيچ كور
سعدي