پس پرسپولیس چیست؟

گفته اند که کریمی " ام المفاسد " و یا " ام المصائب " است

 از علی کریمی نمی خواهم اسطوره ای بی اشتباه بسازم اما کریمی یکی از با استعداد ترین و بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران به طور حتم باید یاد کرد بازیکنی که اگر قدر خود را می دانست شاید امروز کریمیی داشتیم اما روی سخن من با کسانی است که با کریمی و مهدوی کیا این گونه برخورد می کنند

 هنوز دردهای مهدی مهدوی کیا را از یاد نمی بریم مردی که قربانی غرور و خود کم بینی ها در پرسپولیس شد و نتوانست وداعی بزرگی در فوتبالی که آن همه برایش زحمت کشیده بود به طور قطع داشته باشد مردی که یک سر مربی کوچک اندیش خواست که او را تحقیر کند تا به قول خودش قهرمانی بزرگی را تجربه کند اما حقارت نتوانست  پیامی جز حقارت داشته  باشد و همه حقیر شدند و رفتند اما به عنوان یکی از بندگان خوب خداوند نام گرفتند اما امروز کریمی را به نام "ام المفاسد " می شناسند می پرسیم اگر او مادر همه فساد ها بوده است این فسادها در کجا انجام شده است ؟آیا نمی توان گفت که همه فساد ها در لانه ای به نامن باشگاه پرسپولیس بوده و لابد اسم آن را هم باید لانه فساد گذاشت و می پرسیم اگر پرسپولیس لانه فساد باشد کسی که این باشگاه را اداره می کند چه نامی می گیرد ؟ یعنی لقبی بالاتر از ام الفساد چه می تواند باشد که بی تردید لقب اداره کننده باشگاه پرسپولیس خواهد بود

حالا اگر او را بگوئیم ام المصائب به مصائب پرسپولیس چگونه باید بنگریم ؟

مصائب پرسپولیس چیست ؟

آیا غیر از این است که این تیم آنقدر حقیر شده است که امثال شیرینی برای این تیم ادعای دلسوزی دارند ؟آیا خود این مسئله مصیبت نیست ؟

آیا مصائب پرسپولیس این نمی تواند باشد که سال پیس مدیر عامل این باشگاه با پرداخت پولهای کلان بازیکن خرید و حالا خودش در تورمی که خودش ایجاد کرده گرفتار شده است ؟

آیامصائب پرسپولیس این نیست که علی دائی در اولین قدم مشغول پاک سازی بجای سالم سازی فضای پر تنش و غیر دوستانه تیم  می شود؟

آیا مصائب این تیم این نیست که امثال برادر دائی بعنوان مربی باشگاه پرسپولیس انتخاب می شوند ؟

آیا مصیبت پرسپولیس این حرفهای زده شده تکذیب شده و زشت نیست ؟ براستی این پرسپولیس با این مدیران چه نام دارد ؟ چه کسی می تواند لقبهای بهتری به این آقایان بدهد که بهتر از القاب امثال کریمی باشد؟

چرا این باشگاه اینقدر غریبه است ؟

چرا پیشکسوت و اسطوره ها اینقدر بی قدر و منزلت هستند ؟

 براستی در این تیم با این آقایان و با این همه غریبگی با فرهنگ و ادب و رفاقت و دوستی و مهربانی و مفهوم تیم و ورزش به کجا می توان رسید؟

دردی به نام سیاسی ها

سه اظهار نظر در خروجی خبرگزاریها باعث به وجود آمدن این  نوشتار شده است

 گفته اول در مورد گفته کارلوس کی رش است ایشان بعنوان سر مربی تیم ملی فوتبال ایران  می گوید تعداد تیمهای لیگ بر تر باید از 18 تیم به 16 تیم کاهش پیدا کند  به یاد آوریم که کی رش سر مربی است که در بالاترین سطوح  فوتبال می آید او در لیگهای پر تیم چون لیگ بر تر انگلستان و لا لیگا  کار کرده است و می تواند اظهار نظر  جالبی باشد اما آیا کی رش می داند چرا  لیگ ما 18 تیمه است ؟

گفته دوم مربوط به اظهار نظر علی دائی است علی دائی که در کمیته  جوانان فیفا مشغول به کار است و سابقه بازی در بایر مونیخ و هرتا بر لین  دارد و آقای گل تاریخ بازیهای ملی است می گوید اگر سیاسی ها در  انتخابات نبودند برای پست ریاست فدراسیون فوتبال  کاندیدا می شد

گفته سوم مربوز به معاون در امور بانوان وزیر ورزش است که می گویند  که لزومی ندارد که بانوان ایران تیم بسکتبال داشته باشند و این در حالی است که مشحون رئیس فدراسیون بسکتبال قاطعانه اعلام می کند که تیم ملی بسکتبال بانوان ایران می تواند در آسیا صاحب رتبه و مقام باشد

به این سه گفته بنگرید و در میان همه آنها چه نکته مشترکی می بینید ؟ جواب ساده است ورزش ما سیاسی و سیاسی کاری است  کارلوس کی رش نمی داند حضور تیمهای بی شمار در لیگ ما بعلت سیاسی کاری  بوده و شاهد بودیم سیاست های غلط فدراسیون های گذشته و حال باعث شد که بسیاری از سیاسیون بعلت  استفاده از ابزار فوتبال سعی کرده اند  تعداد تیمهای لیگ برتر افزون کنند و هیچ کار کارشناسی در این فوتبال نشده است در حالیکه فرمولهای مختلف دو گروهی کردند لیگ استانی و... در تاریخ فوتبال ما وجود داشته است اما هنوز  نتوانستیم تکلیف لیگ برتر را روشن  کنیم کارلس کی رش نمی داند چه افرادی با چه سوابق و دانش و نیتی رای به لیگ هیجده تیمی داده و هنوز هم نمی توانند باور کنند  که لیگ برتر جایگاه سیاسی بازی نیست

همین داستان در مورد گفته دائی نیز هست چرا باید علی دائی در فوتبال ایران کار مدیریتی نکند ؟ او چه کمبود هائی نسبت به امثال عزیز محمدی و کفاشیان و قریب دارد آیا فوتبال ما باید مدیر ورزشی چون دائی را از دست بدهد ؟ این که دائی دارای توان مدیریتی هست یا خیر را باید آزمود اما آزمودن آزموده هائی چون قریب و کفاشیان و عزیز محمدی درست است ؟ انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال با انتخابات مجلس به گونه ای متقارن است می پرسیم  در انتخابات مجلس چند چهره فوتبالی و اصولا ورزش حضور دارد که در انتخابات ورزشی فوتبال سیاسی ها حضور دارند ؟

و باز قصه تکراری در مورد معاونت بانوان وزارت ورزش است می پرسیم با کدام دلیلی چنین اشخاصی باید برای همسران و دختران و مادران حال حاضر و آینده ما تصمیم بگیرند ایشان موفقیت های بانوان ما در رشته های مختلف را ندیده اند ؟آیا نمی دانند که نیمی از جامعه ما با این اظهار نظر عجیب ایشان دچار انفعال می شوند از وزیر محترم ورزش می پرسیم چرا باید چنین افرادی که کوچکترین اطلاعی از ورزش ندارند در مجاورت شما باشند ؟ چنین افرادی چگونه می توانند شما را در امر ورزش بانوان یاری کنند

و در آخر به وزیر ورزش و متولیان ورزش می گوئیم درد سیاسی بازی و سیاسی کاری سر انجام ورزش ما را به نقطه صفر می رساند باشد که به خود آئیم