در توهم القاب

مي گويند آنهائي كه از تاريخ درس نمي گيرند مجبورند كه بار ديگر آن را تكرار كنند در تاريخ پر اضطراب 200 سال اخير سلسله قاجاريه يكي از عجيب ترين و ناكار آمد ترين حاكمان بوده اند در زمان قاجار رسمي عجيب متدوال بود و آن خريد و فروس القاب و عناوين است بسياري از زورگويانه با تحفه هاي عجيب و غريب به دربار پر خرج و فاسد قاجاريه مي آمدند و القابي براي خود مي خريدند و با توجه به نوع تحفه و هدايا و ظروف آن القاب با شكوه تر مي شدند و چنين بود كه بسياري  از " سلطنته ها " ها و " دوله ها " معامله شد تاريخ نگاري كه ازشرايط تاريخي دوران قاجار بي اطلاع بوده در كتاب خود مي گويد بسيار متعجب هستم كه چگونه با اين همه نجيب زاده آن حكومت به اين راحتي با چند ناشناس چون سيد ضيا و رضا خان آن روزگار سقوط مي كند و همه قبول مي كنند جواب ساده است القاب نمي توانند وقار و شجاعت و غيرت و پايداري و غرور ملي و تعصب را به ارمغان بياورند اين قصه  اين روزها براي فوتبال ما هم صادق است

 حكايت از لقب شواليه فتح الله زاده شروع مي شود و جنگ هاي بي شمار كه آيا عنوان او حقيقي و يا پولكي است عده اي چون جعفري مدير تراكتور بي دليل اين لقب را ربط به جنگهاي صليبي مي دهد و مي گويد علاقه اي به اين عنوان ندارد زيرا دارندگان اين عناوين بسياري از مسلمانان را در جنگهاي صليبي كشته اند رويانيان ديگر مدير پر سر و صدا هم مي گويد من سرباز ايرانيم نه شواليه قرون وسطي كه از اين القاب خوشحال بشوم هنوز جنگ بر سر اين عنوان ادامه داشت كه خبر اعطاي عنوان بر ترين فدراسيون فوتبال آسيا  به فدراسيون كفاشيان حكايت ديگري بوجود آورد و باز قصه پر رنگي كه حول و حوش اين عنوان مي چرخيد حكايت لابي كردن هائي بود كه صد البته در كنفدراسيون فوتبال آسيا از شايع ترين شايعات است همه به دنبال جعل و يا اصل بودن اين القاب بوديم و نفهميديم كه بازيكن كره اي كه مرد سال آسيا شد در نوجواني بازي هاي  نماينده ما را مي ديده است و كره جنوبي براي آينده جايزه گرفته بود و ما دلخوش كريمي 36 ساله بوديم و يا اين كه از ياد برديم سهميه فوتبال ما با آن همه آمار و اساسنامه هاي ساختگي كمتر از فوتبال قطر و ... شد

از ياد برديم  كه ازبكستان غول جديدي شده است كه نوجوان و جوانانش به جام جهاني رفته اند و بزرگسالانش هم حالا بسيار خوش شانس تر از ما  براي حضور در برزيل هستند  از ياد برديم همين جناب شواليه فوتبال ما براي پرداخت دستمزدها دچار مشكل است و براي پرداخت و اداره تيمي چون استقلال نياز به راه كارهائي دارد كه مي تواند  دارندگان نوبل اقتصاد هم سر گيجه اندازد يادمان رفت در طي 35 سال هيچ تيمي از فوتبال ما با جام به ميهن برنگشته است و آنقدر در حسرت جام و افتخاريم كه  يك جايزه معمولي كه در دست كفاشيان است را فيلمبرداري مي كنيم يادمان رفته است كه فوتبال ما در بدترين نوع برنامه ريزي و اقتصادي و فساد است و...براستي فرض كنيم كه ما شواليه داريم و ژاپن و كره جنوبي و قطر و ازبكستان و... ندارند آيا اين مسئله را براي ما حل مي كند فوتبال ازبكستان با سرمايه گزاير فراوان و استفاده از سر مربي فعلي تيم ملي برزيل  و بازيكناني چون ريوالدو باعث ارتقاي فوتبال خود شدند اما ما هنوز خوشحاليم كه  امثال محمدي و منصوريان و نمازي ... در تيمهاي ملي ما هستند يادمان رفته است كه ژاپن و كره جنوبي با سرعت نجومي به جلو حركت مي كنند و ما هنوز دلخوش به ژستهاي رئيسي هستيم كه معتقد است كه مركز فوتبال آسيا است امروز جام حذفي نصف و نيمه داريم و باشگاه هاي نيمه ورشكسته و از بين رفتن سهميه را شاهديم در جوانان و اميد آنقدر دستمان خالي است كه كريمي مصدوم و مسن تبديل به سمبل فوتبال كشورمان مي شود و بايد دست به دامان كي روش شويم كه براي ما دو رگه جور كند  آن وقت  هنوز دنبال اين هستيم كه فتح الله زاده شواليه هست يا اين كه سرباز شده است ؟ كفاشيان جلوي دوربين ها ژست مي گيرد و مي گويد در هيچ جاي دنيا رسانه ها از بدست آوردن عنوان فدراسيون كشورشان ناراحت نمي شوند اما نمي دانند رسانه ها مي دانند اين عناوين پر شبهه  دردي از دردهاي ما را درمان نكند كه هيچ بلكه خود درد ساز است اما ما ون قاجاريه به سلطنه  ها و دوله ها و عناوين دل بنديم كه اساسا ريشه اي نداشته و ندارند و فردا دست خالي ما را خالي تر مي كنند افسوس

قدم  بعدي

پرسپوليس سر انجامپس از 9 بازي دومين برد خود را كسب كرد در ورزشگاهي خالي از تماشاچي پرسپوليس به لطف ضربه استثنائي مهدي مهدوي كيا كه  با جاگيري اشتباه دروازه بان همراه بود به گل رسيد و در بقيه مدت بازي چند فرصت گل داشت كه موفق نبود اين پيروزي تا چه اندازه مي تواند براي پرسپوليسي ها مفيد باشد ؟آيا اين تيم مي تواند موفق باشد ؟ براي پساخ به اين سوال بايد به يك درس  از علم مديريت اشاره داشت كه براي موفقيت در يك كار مهمترين مسئله آگاهي و دانش است  بعنوان مثال مدير يك شركت براي موفقت بايد آگاهي به صنعتي كه شركت در آن مشغول كار است و بازار محصولات و از همه مهتر نحوه مديريت با فاكتورهاي آن صنعت يا تجارت داشته باشد فوتبال حتي از نوع دولتي آن هم بي شباهت به يك صنعت و يا تجارت نيست آيا مديريت پرسپوليس اين گونه است ؟ براي پاسخ به اين سوال نگاهي به يكي از مصاحبه هاي آخر مدير عامل پر مصاحبه باشگاه مي افكنيم تا در ميان آن گفته بتوانيم قدم اول يعني "آگاهي " را بار ديگر نمايان سازيم

1/او مي گويد" فوتبال ارزش اين همه خرج كردن را ندارد" مي پرسيم ايشان از كدايمن فوتبال سخن مي گويند ؟ خرج كردن در فوتبالفارسي مدتها است نهي شده است زيرا آگاهي در اين فوتبال وجود ندارد فوتبال ارزشمند است مي تواند در آمد و مخاطب بي شماري داشته باشد اما اين فوتبال بايد ساخته شود و ساختن چنين فوتبالي با مديريتي نمي تواند باشد كه پس از تنها يك سال حضور در فوتبال از بي ارزش بودن فوتبال سخن مي راند اگر فوتبال بي ارزش است پس چه اصراري بر ادامه حضور در اين فوتبال از سوي اين آقايان وجود دارد ؟ و سوال بعدي اين است كه هزينه هاي بي هوده در فوتبال را چه كساني كرده اند ؟

2/ او مي گويد" درد پرسپوليس بازيكن سالاري است " و در ادامه مي گويد " ما در خط هافبك با كمبود بازيكن رو به رو بوديم و اين مشكل را مربي بايد حل كند " تكراري نا آگاهي است فوتبالي كه از زعم ايشان بي ارزش است بايد هم چنين برداشت هائي داشته باشد براستي بازيكن سالاري را چه كساني باب كردند ؟ وقتي به بازيكني كه از ساده ترين حركات فوتبال عاجز است ميليارد پرداخت مي شود وقتي  يك مدير نمي داند وقتي تيم بازيكن مناسب نمي گيرد ناچار است كه بازيكن سالاري را پيش بگيرد وقتي مديريت نمي خواهد اين درس را فرا گيرد كه نمي توان نان پخت وقتي آرد نباشد و مربي كه هافبك ندارد نمي تواند مشكل تيم را حل كند آنگاه چگونه مي توان به عنصر عدم آگاهي در هدايت فوتبال اشاره نكرد ؟

3/مدير مي گويد " از طرفداران مي پرسم  فرق كريمي با ديگر بازيكنان چيست كه مربي نتوند با او برخورد كند " و از سوي ديگر مي گويد " دوست ندارم دلايل كنار گذاشتن كريمي از سوي ژوزه اعلام شود " مي پرسيم اين طرفدار كه غريبه است كه نبايد دلايل را بداند چگونه مي تواند به مربي اعتماد كند ؟ اين كه كريمي بازيكني با اين خصوصيات است را تازه فهميده اند ؟ كريمي در فصل پيش چند بار با دنيزلي مشكل داشت ؟ كريمي با قطبي و دائي و برانكو هم مشكل داشت پس چرا اين بازيكن قراردادش تمديد شد حتي به قيمت عدم تمديد  قرارداد دنيزلي كه به گفته خود مديريت باشگاه اسير گروه بندي بازيكنان شد مي پرسيم  اكر در تيم  گروه بندي بود چرا مديريت كاررائي نداشت ؟چرا كريمي حق دفاع از خود را ندارد ؟ اين كه كريمي سر دسته حركت غير اصولي عدم مصاحبه با رسانه ها بود دليلي نمي شود كه او را در سانسور خبري بگذارند

4/ مدير پرسپوليس در ادامه سخن از توقت جمع آوري امضا  براي برگزاري جمع فوق العاده فدراسيون فوتبال بعلت شرايط حساس فوتبال كرده اند مي پرسيم چرا بايد مديريت سراسر از اشتباه نبايد در مجمع براي ادامه كار خود راي اعتماد بگيرد ؟ اين كه چشم بر روي اشكالات بي شمار فدراسيون فوتبال ببنديم با كدام منطق مديريتي و عنصر آگاهي هماهنگ است ؟

آيا با اين نحوه تفكر و آگاهي مي توان اميد وار بود كه پرسپوليس ادامه راه را با قدمهاي پر صلابت ادامه دهد ؟