حكايت هاي ملا نصر الديني سرخها

حكايت هاي اين روز پرسپوليس قصه هاي فراواني دارد كه به دو نمونه آن مي پردازيم

نمي دانم اين قصه فانتزي را شنيده ايد كه شخصي دگمه اي در خيابان پيدا كرد و به داخل مغازه خياطي رفت و از خياط باشي پرسيد آيا مي تواند براي اين دگمه پالتوئي بدوزد ؟ اين داستان شايد در خودش طنز غير قابل باوري داشته باشد اما براي بسياري از وقايع اين ديار تكراري و قصه از سر سوزن مي خواهيم وارد شويم و از در دروازه نمي خواهيم را تكرار مي كند حالا حكايت پرسپوليس است پرسپوليس نخست ليست خروجي مي دهد و بعد   مهاجم مي گيرد و بعد  به دنبال دروازه بان مي رود و سپس  دفاع چپ و راست و مياني خود را عوض مي كند و چند جوان هم به اين تيم مي آيند كه مهره هاي قابل اعتمادي چون اسماعيل زاده و خانزاده ملي پوش هستند و بعد به يك باره چند خروجي چون سامان آقا زماني و كاظميان را به تيم برمي گرداند و حالا مي شنويم كه علي كريمي گفته است اگر مي خواهند كه او قراردادش را تمديد كند بايد مازيار زارع باشد و از سوئي  مي گويند مازيار زارع دوست داشتني تر شده چون هافبك تدافعي مناسب كم يافت مي شود و از سوئي مي خواهند با مازيار زارع براي پ‍ژمان نوري انگيزه سازي كنند و همه اين مسائل وقتي رخ مي دهد كه هيچ خبري از دنيزلي نيست مي پرسيم مگر خروجي ها را دنيزلي تعيين نكرد ؟ مگر ادعاي كريمي مي تواند درست باشد كه حسيني به اين دليل به پرسپوليس آمد كه با بنگر هم قرار داد نوشته شد و به همين دليل جادوگر مي خواهد كه قايقران دوم هم باشد ؟ چرا شيث مي گويد سيد جلال و بنگر خواستند كه او نباشد ؟ اين نوع شايعات مي تواند پر ستاره ترين تيمها ي دنيا نظير منچستر سيتي و بايرن مونيخ و رئال مادريد را هم به ورطه نابودي بكشد چه برسد پرسپوليسي كه خودش به قدر كافي چوب عدم رفاقتها را خورده است چرا تمرينات پرسپوليس زودتر شروع نمي شود ؟ مي پرسيم اول تيم را مي بندند بعد سر مربي مي آورند ؟آيا اين حكايت دوختن پالتوئي براي يك دگمه نيست؟

2/ قصه دوم مربوط به عصر مدرن است امير قلعه نوعي طنز ظريفي دارد كه مي گويد چگونه جباري را مي توانند خبرنگاران پيدا كنند اما باشگاه نمي تواند ؟ دقيقا سوال ما اين است در عصر ارتباطات چگونه دنيزلي گم مي شود ؟ در باشگاه هاي ما دستگاه عريض و طويل روابط عمومي و مدير رسانه اي وجود دارد در اين باشگاه ها سايت اختصاصي و روزنامه  رسمي و صدها رسانه غير رسمي وجود دارد پس چرا خبري از دنيزلي وجود ندارد ؟ چرا با او مصاحبه نمي شود ؟ ساده ترين ارتباط هاي دنياي مدرن نمي توانست پرسپوليس را از اين سر در گمي نجات دهد ؟اگر دنيزلي نمي آيد چرا زودتر اعلام نشد تا بفهميم اين بازيكنان و رفت و آمدها بر اساس خواست چه كساني بوده است ؟ در همين باشگاه پر سپوليس روابط رسانه اي داشت كه در زمان حضور استيلي از قول دنيزلي اعلام شده بود كه دنيزلي او را تاييد كرده است حالا چرا به يك باره ارتباط ها قطع شده است ؟در رئال مادريد شاهد بوديم كه چگونه شايعات ترك مادريد توسط مورينيو خيلي صريح با عقد قرارداد مجدد با او به اتمام رسيد  در بارسلونا شاهد بوديم تيم سر مربي فصل آتي يعني تيتو را قبل از چند بازي آخر و خصوصا فينال جام حذفي تعيين كرد و ما...

آخر كدام عقل سليمي مي گويد كاظميان و آقا زماني و حالا زارع بروند و حالا بيايند ؟ در بازي اوكراين و سوئد روابط صحيح يك كاپيتان پر افتخار و يك سر مربي شهير را در سيماي بلوخين مرد سال اروپا دهه 70 با شوچنكو سلطان بي چون و چرا گل اروپا در تيمهاي ميلان و چلسي مي بينيم آيا آنها هم دلبخواهي بازي مي كنند ؟ آيا شوچنكو هم براي بلوخين بازيكن تعيين مي كند ؟ در اين باشگاه پرسپوليس چه خبر است ؟ شفافيت در دستمزد بازيكنان سالها است كه به شوخي مضحكي تبديل شده اما عدم شفافيت در ساده ترين خبر ها يعني حضور و يا عدم حضور و انتخاب بازيكن با نظر و يا بدون نظر يك سر مربي از جديد ترين شاهكارهاي تحفه اي به نام فوتبالفارسي است  كه  حالا به آن هم رسيديم افسوس

كدام كار تيمي

گفته مي شود كه براي موفقيت هر تيمي بايد دو تيم مشغول به كار شوند كه يكي تيم داخل ميدان يعني كادر فني و بازيكنان  است و ديگري تيم بيرون ميدان است كه شامل مديريت و  قسمت اداري است و موفقيت هر تيم ورزشي منوط به عملكرد هر دوي اين دو تيم است اما در ورزش و فوتبال ما چنين اتفاقي مي افتد ؟ به مثالي توجه كنيد

 مصطفي دنيزلي  مردي كه علي رغم ادعاهاي منتقدين  آماتورش نظير خوردبين و ابراهيمي و كلهر ... بسيار حرفه اي است او سابقه حضور پر قدرت در سه تيم برتر تركيه و تيم ملي آن كشور را دارد و از اين رو وقتي حرف مي زند بايد به او حرفهاي او نگاه دقيق تري داشت  او در پاسخ به سوالي در مورد اتفاقات و تبعات بعدي بازي پرسپوليس و داماش مي گويد " در ليگ تركيه با اشتباهات داوري نه تنها بازي  بلكه قهرماني را از دست دادم در ايران هم چنين اتفاقاتي مي افتد ولي بايد توجه داشته باشيم  در امور باشگاه يك سري مسائل فني وجود دارد و يك سري مسائل اداري و پاسخ به مسائل اداري بر عهده بخش اداري  است " نگاهي به اين اظهار نظر دنيزلي كه مي كنيم به سراغ مصاحبه اخير علي دائي مي رويم او مي گويد  كه در زمان حضورش بعنوان سر مربي تيم ملي به كفاشيان اعلام كرده بود كه با كالموند مدير باشگاه باير لوركوزن مذاكره كند تا  آديداس اسپانسر لباسهاي تيم ملي شود ولي كسي به حرف او گوش نداد و سر انجام از توليدي او لباسها را خريدند !! و بخشي از مطالبات او را هنوز هم نداده اند از سوي ديگر او مي گويد  توسط خودش شرايط بازي با سوئد مهيا شده بود اما مدير تيمهاي ملي  اي ميل انجام اين بازي را در تقويمش جا گذاشت از اين رو مجبور شديم با كويت بازي كنيم  نگاهي به اين دو اظهار نظر دو سر مربي سابق تيمهاي ملي ايران و تركيه و كساني كه در تيم پرسپوليس مربيگري كرده و يكي  همچنان ناخداي  كشتي پرسپوليس است  با دقت كه بكنيم مي فهميم چرا در فوتبال ما اين همه سرگشتگي و در فوتبال تركيه  پيشرفت وجود دارد حتي اگر امروز گرفتار مشكل تباني است

 در فوتبال ما بخش اداري كه شامل مدير عامل و هييت مديره و يا اصولا مديريت است مرتبا در مورد مسائل فني اظهار نظر مي كند و خيلي راحت سر مربي تيمهاي تحت سر پرستي خود را جا به جا مي كنند و از سوي ديگر حكايت علي دائي است مي پرسيم در آن زمان كه ايشان سر مربي تيم ملي فوتبال ايران بودند چه اصراري داشتند كه تيم ملي البسه آديداس را بر تن كند ؟ حتي اگر كار ايشان را از سر خير و دلسوزي بدانيم آيا سر مربي تيم ملي فوتبال هيچ كشوري در مورد اسپانسر شيپ و البسه تيم ملي در گيري ذهني پيدا مي كند ؟ در اين ميان كميته بازاريابي فدراسيون كجا بود و اصولا چه اصراري داشت كه به حرفهاي علي دائي گوش فرا دهد ؟ از سوي ديگر كار علي دائي بود كه براي بازي تداركاتي از نفوذ خود استفاده كند ؟ مدير تيم هاي ملي كه به قول علي دائي حتي توانائي اين را نداشت كه اي ميل  بازي تداركاتي را به اطلاع همگان برساند و در تقويمش جا مي گذارد بنا بر چه دليل ديگر بايد بر آن پست مي نشست ؟ آيا اين مدير از همان جنس مديراني نبود كه  يادش رفت بازيكن  محروم تيم ملي اميد را چك كند تا آن فاجعه  حذف تيم ملي اميد در راه مسابقات المپيك پيش نيايد ؟  امروز فوتبال ما همان مديران را دارد و باز شاهديم كه  همان اتفاقها مي افتد مي پرسيم  اين چگونه مديريتي است كه كار مند هتلي مي تواند جلوي كارلوس كي رش سر مربي تيم ملي فوتبال ما را بگيرد و از او پول اينتر نت طلب كند ؟   و يا اين كه شاهديم كه بار ديگر بدون هيچ كميته فني اصولي امثالي چون منصوريان دو باره به فوتبال ملي ما تحميل مي شوند و قرار مي گذارند كه كي رش كه مسئول مستقيم انتخاب سر مربي براي تيم ملي  پشتيبان تيم ملي است او را تحمل كند ؟آخر  نمي شد كه فدراسيون همان كار اصلي خود يعني پرداخت وجه مخارج كي رش را انجام مي داد و كار انتخاب سر مربي  براي تيم زير 22 سال ما را به كي رش واگذار مي كرد ؟  و يا مي شنويم كه بازيكن برزيلي و معروف  تيم الجزيره رسما اعلام مي كند كه به ايران ديگر نمي آيد زيرا وسايل اوليه پذيرائي از تيمش كه شامل يك اتوبوس آبرومند و بدون صندلي شكسته شده را مديران استقلال مهيا نكرده اند اما در همان روز شاهديم كه مدير عامل باشگاه استقلال بي هيچ دانش فني سرمربي و آرش برهاني را جريمه مي كند و نمي داند كه اگر در باشگاه استقلال به قول او كميته فني وجود دارد  بايد كه آنها در اين مورد نظر دهند  و از  اين قصه ها  در فوتبال ما فراوان است/