گاو و خوك

در فوتبال ما مردان زيادي مديريت كردند كه عده اي قليلي از آنها روند مثبتي داشتند وبيشتر آنها قصه هاي تكراري ناكامي را براي ما به ارمغان آوردند  عده اي اخمو و دوتن خنده رو بودند تيمشار نو آموز اولين رئيس فدراسيون پس از انقلاب و كفاشيان آخرين تا به امروز اين نهاد اين خنده رو ها بودند  اين روزها هر كدام از اين دو اظهار نظرهائي در مورد ماندن و يا نگاه داشتن مي كنند
 نوآموز مي گويد : با رفتن كفاشيان فوتبال درست نمي شود بلكه بايد زير ساخت را درست كرد
از سوي ديگر مرد خنده روي آخر مي گويد:تا آخر خرداد مي مانم و اگر هم به جام جهاني نرفتيم نمي خواهم استعفا دهم بلكه بهتر است مرا كنار بگذارند
براي تحليل اين دو گفته حكايتي از يك گاو و يك خوك نقل مي كنم

خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
جواب گاو  این بود:
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

حالا حكايت اين دو است نوآموز در سال 58  نخستين رئيس فدراسيون ما بود بعد ها در  اواخر دهه 60 هم رئيس فدراسيون شد و در هر دو بار داريوش مصطفوي را در كنار خود داشت ابتكار از بين بردن مسابقات سراسري تخت جمشيد و مسابقات انتخابي با يك صد و اندي را ايشان راه انداختند از ايشان مي پرسيم  اكر قرار بود ساختار فوتبال را درست كنيد كه همان سي و چهار سال پيش و يا حداقل بيست سال پيش كلنگ آن را بر زمين مي زديد  شما در طي اين سالها چه كاري براي فوتبال ما كرديد؟ وقتي كه در زمان خود شما ساختار فوتبال اين بود كه آرش خان شما به تيم ملي بي هيچ دليلي برود  حالا مي توانيد به شما اعتماد كنيم ؟ بار ديگر مي گويم فوتبال آنقدر كه از فوتبالي ها ضربه خورد از غير فوتبالي ها نخورده است   شما كه در زمان زنده بودن عمر كاري در فوتبال كاري نكرديد حالا در گوشه نشيني بايد به شما اعتماد كرد ؟ اصولا چه اعتمادي به حرف شما مي توان نمود ؟ شما با چه ادله اي امثال كفاشيان را تاييد مي كنيد ؟ اين چند صباح عمر ارزش اين گونه تحليل ها را دارد ؟

 به سراغ كفاشيان مي رويم شما مي خواهيد بركنار بشويد؟ چرا نمي توانيد شان و شخصيت رئيس و مدير ورزشي را اين گونه لگد مال نكنيد ؟ اين كه مرا تا خرداد تحمل كنيد تا با يك سيستم سراسر اشكال و بي هيچ نگاه ديگر به مقوله مديريت  صحيح بار ديگر همان مسير اشتباهي را طي كنيم كه فوتسال ما و تيم جوانان ما و تيم بزرگسالان ما را با تحقير و شكست بدرقه كرد حرف مقولي است ؟ اين كه فوتبال را با اين نحوه مديريت به اوج شكست برسانيد و بعد برويد مي تواند كمكي براي خود شما باشد ؟ فرض كنيد 7 ماه ديگر هم مانديد آيا  به جائي مي رسيد ؟   چه خوب است همه ما تا وقتي كه زنده هستيم  به فكر اين باشم كه ره به جائي ببريم و خدمتي كنيم نه اين كه در هنگام حضور بخنديم و همه چيز را به باد تمسخر بگيريم و بعد بپرسيم چرا ما محبوب نيستيم و قصه گاو و خوك را تكرار كنيم

از بد حادثه براي فوتبال ما

 تلويزيون مراسم خداحافظي مديري را نشان مي دهد كه قرار است برود و بجاي او مدير ديگري بيايد فرهمند مدير كل امور جوانان استان تهران خداحافظي مي كند در حاليه بنا به گفته همگان او نه در برنامه هاي عمراني و نه در برنامه هاي تيمداري استان تهران  كوچكترين موفقيتي نداشته است و بجاي او نژاد فلاح همان مهره هميشه حاضر در هييت مديره باشگاه پرسپوليس مي آيد كه كسي نمي داند او چه تجربه اي در امر ورزش داشته و اصولا چه كاررائي مي توانسته داشته باشد اما او به اين پست مي آيد تا نژاد فلاح در بخشي ديگر از مديريت ورزش تجربه اندوزي كند!! در مراسم توديع  رسولي نژاد معاون وزير است كه در هييت مديره باشگاه استقلال نيز انجام وظيفه مي كرد و  در كنار آنها  محمد رويانيان است كه مرد پر مصاحبه فوتبال ما است همه آقاياني كه در اين سالها به غريبه هاي فوتبال معروف بودند در اين مراسم حضور دارند  اما  هيچ نشانه اي از مردان تحصيل كرده ورزش چون مهندس حسين كلاني و امير ايلياوري ملي پوش بسكتبال و ... نمي بينيم  و قرار است كه نژاد فلاح ويرانه فرهمند را تحويل بگيرد و به قولي آن را آباد كند در حالي كه خود او هم ...

با تعجب مي بينيم كه فرهمند مي گويد هم اكنون پست ديگري در ورزش به او پيشنهاد شده است  و در اين ميان باز به حكايت كارنامه و دستاورد نگاهي از سر حسرت  مي اندازم و مي گويم  با اين آدمها و اين طرز فكرها به كجا خواهيم رفت ؟

 در سوي ديگر شهر علي كفاشيان  رئيس فدراسيون هم حكايت بودن  غريبه ها را سر مي دهد او مي گويد با مهدي تاج در فدراسيون فوتبال افق 20 ساله اي در بدو ورودشان رسم كرده اند و او خيال دارد  تا 20 سال در اين فوتبال باشد در حاليكه تنها 6 سال از اين زمان گذشته است نگاهي به عملكرد 6 ساله كفاشيان مي اندازم و مي انديشم اين افق 20 ساله از چه زماني نقطه صفر آن شروع مي شود وقتي

1/ پس از 6 سال از حضور اين آقايان در فوتبال  ما هنوز نمي دانيم كه جام حذفي برگزار خواهد شد يا اين كه در پينگ پنگ مصاحبه هاي بهروان و كفاشيان  پديد و نابود مي شود

2/ وقتي كارلوس كي رش مي گويد از سر بي پولي و ناچاري و فقر و نداشتن اسپانسر و شكست كامل در برنامه هاي اقتصادي مجبور شديم با تاجيكستان بازي كنيم  تا مثلا بازي تداركاتي براي ازبكستان داشته باشيم

3/ وقتي هنوز پس از 6 سال از حضور اين آقايان براي بازي با ازبكستان مجبور ليگ خود را تعطيل كنيم و فاجعه اين ليگ را شاهد باشيم كه هر روز و هر لحظه اسير ضعف مديريتي شود كه به قول عادل فردوسي پور ناتوان از ايستادن در مقابل حكايت هاي بي منطق كارلوس كي روش مبني بر تعطيلي ليگ باشد

4/ وقتي  در اين فوتبال شاهديم دامنه فساد تا آنجا پيش رفته كه از بحث فساد در داوري و تباني و دلالي و مباحث غير اخلاقي در تيمهاي پايه گذشته و قدم در مبحث سو رفتارها  در انتخابات هييت هاي استان شود و قصه هاي زشت انتخابات هييت فارس و كرمانشاه و... را بوجود آورد

5/ وقتي  در اين فوتبال آنقدر ضعف و غير هماهنگي و عدم رهبري و برنامه كاربردي و رهبري و شخصيت كاريزماتيك وجود دارد كه هر روز بايد شاهد شام و ناهار و برنامه آشتي كنان مضحك توسط كساني باشيم كه خود آنها هم در  اين فوتبال كساني چون نژاد فلاح و رويانيان و رسولي نژاد و كفاشيان  غريه تر از غريبه  هستند و از بد حادثه براي فوتبال ما به فوتبال به پناه آمده اند

و... داستانها زياد است اما با اين آدمها و افكار و برنامه ها و مديريت ها  مي خواهيم افق 20 ساله را چگونه بجز تلخي و سياهي و نابودي ببينيم ؟ وقتي  اين حكايتها را مي بينم و اين اتفاقها نا خود آگاه به ياد شعر حافظ مي افتم كه سرود

ما بدين جاه نه پي حشمت و جاه آمده ايم / از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم

آري حكايت فوتبال ما قصه آنها  است كه از پي حشمت و جاه و از پي بد حادثه هائي كه براي فوتبال ما رخ داده است بايد آنها را بپذيرد و پناه دهد و حالا شاهد اظهار نظر رعب آور حضورشان در 20 سال آينده در فوتبال اين ديار باشد  

كدام بهار ؟

فصل بهار است و همه چيز بوي اميد مي دهد خصوصا كه بهار ايرانيان همراه با آغاز سال جديدي است و شايد چنين است كه همه فكر مي كرديم كه شروع تازه اي در انتظار همه ما است و اين آغاز را به همديگر خبر مي دهيم با گفتن جملاتي چون " صد سال به از اين سالها " و " سالي ديگر و آغاز ديگري " اما گوئي  اين حرفها و حسها تنها يك عادت  است و چون سخن ديگري نمي توانيم بگوئيم اين گونه  حرفها را مي زنيم  و تكرار مي كنيم و گرنه در عمل كاري  نمي كنيم نگاهي به رفتارهاي اين روزهاي جامعه فوتبال بكنيد همان حركات ديده و شنيده مي شود قهرمان جام حذفي كشور در خانه توسط تماشاگرانش هو مي شود و سر مربي كه روزگاري او را پرويز خان سوبله و چوبله مي گفتند ملقب به ترسو مي شود و فرمان حيا كن و رها كن مي شنود مدير عامل باشگاه هم مشغول تنظيم تئاتر جديدي است او براحتي مي گويد همه بازيكنانش دروغ مي گويند كه مشكل مالي ندارند و  در اين ميانه احساساتي عمل مي كند نخست سر مربي را وعده  اخراج مي دهد و بعد دوباره كه به حالت اوليه بر مي گردد مي گويد اشتباه كرده است او به بازيكني كه توپهايش به تير دروازه مي خورد هم بد رفتاري مي كند اين بازيكن همان است كه  همه مي دانند اگر روحيه اش بد شود بدتر بازي مي كند ووقتي خوب باشد آرش آقاي گل مي شود جناب مدير  كه در برنامه تلويزيوني قبل از سال جديد با قاطعيت مي گفت بسيار كار درستي كرده كه تنها رحمتي را به استخدام در آورده و به دنبال دروازه بان دوم مناسب نرفته  و آنقدر از اين دروازه بان كار كشيده مي شود و فوتبال ملي هم او را از سوي ديگر به بهره كشي مي برند كه امروز سايه اي از آن رحمتي دور است اما جناب مدير عامل سكوت مي كند  رحمتي كه مي تواند با اين اوضاع چيزي شبيه بهزاد غلامپور سال 1993 شود همان غلامپوري كه در دوحه 1993 به هيچ توپي نه نگفت چون خسته بود و روحيه نداشت و از سوي ديگر جانشين مطمئن هم نداشت  اما حيا كن باز نصيب او مي شود رحمتي را روي سكوها به هيچ مي نگارند و يادشان مي رود كه در فينال جام حذفي او بسيار برتر از دروازه باني بود كه آنها فرياد در حمايتش مي كشيدند از جريان هاي استقلال كنار برويم از بعد ديگر هم شاهد بوديم در بر همان پاشنه مي چرخد عادل فردوسي پور در اولين برنامه 90 در سال جديد از كفاشيان دعوت كرد و او را به نگرش تازه اي دعوت كرد و كفاشيان شاهد بود چقدر مردم در آمارگيري هاي اين برنامه غمگين از عملكردش هستند و در همين برنامه به نوعي حرفهاي عادل را تاييد كرد كه بايد آدمهاي قوي در فوتبال كار كنند كفاشيان قول داد كه حالا با تجربه بيشتر و جسارت بيشتر كار كند اما او در اولين اقدام چه كرد ؟آيا او بهار تازه و سال جديد را با افكار نو پيوند زد ؟ پاسخ به اين سوال متاسفانه منفي است در حاليكه كارلوس كي روش در تمامي اروپا به دنبال بازيكنان دورگه ايراني مي گردد زيرا معتقد است كه  ستاره هاي فوتبال ما معدل سني بالائي دارند در ايران شاهديم كه سر مربي تيم ملي زير 23 ساله ما منصوريان مي شود كه هيچ  كارنامه مشخصي ندارد تيم فوتبال زير 23 سال ما كه به همت همين آقا  امروز در المپيك نيست تا امارات باشد جايزه مي گيرد تا جناب كفاشيان نشان دهد كه براي او هم بهار معنائي ندارد  كي رش  زمان زيادي را در ايران نمي گذراند و بهانه او رفتن به اروپا براي يافتن بازيكن است و اين در حالي است كه تيم  اميد ما كه مي تواند زير نظر كي رش كه متخصص جوانها و كشف استعدادها است جان بگيرد در دستان منصوريان قرار مي گيرد كه حتي در اين مدت بركناري يك پيشنهاد معمولي كاري هم ندارد كي روش مي تواند تيم جوانان پرتغال را قهرمان جام جهاني بكند اما براي فوتبال ما به دنبال سازندگي نمي رود و فدراسيون هم به او اجازه مي دهد كه چنين باشد مي بينيد هنوز اولين ماه از سال جديد نگذشته است اما درها همچنان بر همان پاشنه مي چرخد  و گوئي هيچگته بهاري در اين ديار نخواهد آمد اين سرزمين بهار زيبائي دارد اما اي كاش بهاري هم در اذهان و تصميم گيري ها بود اما افكاري كه پوسيده و در دور باطل هستند همواره دور از بهار هستند افسوس