بحث " فني"

اين كلمه " فني "  قصه هاي فراواني دارند . آن قديم تر ها به آدمي " فني " مي گفتند كه از تكنولوژي و منطق صحبت مي كرد و در آن وادي كار فعال بود  و يا به قولي آچار به دست باشد  و شايد به همين دليل بود كه كلمه تكنولوژي فرنگي با واژه فني به هم گره خورد و حتي نام  دانشگاه هاي  تكنولوزي و پلي تكنيك ما تبديل به دانشكده فني شد يعني جائي كه آدمها با فن و منطق و علت و معلول ياب را پرورش مي دهد  اما قصه " فني " در ادبيات ورزش فارسي ما معناي ديگري داشت  در كشتي ما يك واژه به معني " ضربه فني" داشتيم  كه اهميت زيادي داشت و برنده را تعيين مي كرد بعد ها درورزشهاي رزمي چون جودو و تكواندو و كاراته متوجه شديم كه واژه فني خيلي امتياز آور است اما قصه " فني " در فوتبال حكايت ديگري داشت

روزگاري ضربه كاشته زن هاي حرفه اي را مي گفتند كه " فني " ضربه مي زنند كه بزرگترين ضربه فني زن ما در سالهاي دور يعني علي آقا پروين ! نخستين بار از واژه " مدير فني " بعنوان " كشك " ياد كرد و كشك در معني مجازي خود بر خلاف واژه حقيقي بي طعم و بي فايده و عدم حضورش بي تاثير است بعد ها اين فني ها خيلي سعي كردند خودي نشان دهند مثلا محمد دادكان مي گفت اين كميته فني هستند كه راي به حضور برانكو ايوانكوويچ  نه چندان شايسته  براي حضور بر روي نيمكت تيم ملي فوتبال در آوردگاه جام جهاني داده اند اين كميته فني كه كسي واقعا نام آنها را ندانست و در بازگشت دادكان و اخراج او كميته فني تبديل به خرد جمعي شد كه قصه هاي ملال آوري را ساخت كه لازم به تكرارش نيست اما اين روزها به وضوع به كشكي بودن واژه فني پي مي بريم كه به دو مثال آن مي پردازيم

1/يادتان مي آيد كه جناب حبيب كاشاني مي گفت كميته فني راي به حضور حميد استيلي در باشگاه پرسپوليس داده است اما همان كميته فني كه از اعضائي چون پنجعلي و زادمهر و ذولفقار نسب تشكيل شده بود خيلي راحت از زير بار مسئوليت اين انتخاب شانه خالي كردند حالا مي گويند راي كميته فني قرار است براي  عدم و يا حضورژوزه صادر شود  سوال اول اين است كه خود اين پيرمرد نزديك به 70 ساله را چه كسي به پرسپوليس آورده است ؟ مگر علي پروين كه سابقا از كشك بودن عنوان " فني " سخن مي گفت و حالا عضو اين كميته فني  است نگفت كه "آن پرتغالي را خواستيم " حال مي گوئيم چرا در ازاي اشتباه در اين تصميم گيري استعفا نمي دهد ؟ ديگر اعضا فني چه كسي هستند افشين پيرواني كه چند بازي سر مربي پرسپوليس بود بعد با آمدن وينگادا اخراج شد و خود علي پروين هم در آخرين پست خود در پرسپوليس اخراج شد و حميد استيلي كه خود رويانيان او را اخراج كرد وحالا رفيق همسفر او است  آشتياني  كه اصلا سابقه مربيگري ندارد ووطن خواه كه پس از مرحوم دهداري هيچگاه در هيچ كجا مربيگري بزرگي نداشت حالا مي پرسيم اين كميته چگونه مي خواهد آچار به دست گيرد و" فني " شود ؟ و تازه همه اين به اصطلاح فني ها با اظهار نظر غير فني چون " بهتر است " " بهتر نيست " مي خواهند كه عقايد خويش را به اثبات برسانند

 

2/ديگر واژه " فني " را امير قلعه نوعي ارائه مي دهد او در ازاي اين پرسش كه مي پرسند " نظر شما در باره دو  باخت پشت سر هم استقلال چيست ؟" مي گويند  ممنونم كه يك سوال فني پرسيديد دوباخت براي ما سخت است اما با توجه به اين كه مشكلات را مي دانستيم ليستمان را به فتح الله زاده داديم و اگر بتوانيم دو بازيكن را جا به جا كنيم و دو خارجي هم به تيم آوريم !!

براستي اين پاسخ فني بود ؟ امير قلعه نوعي در مورد بازي با داماش تنها استدلال فني اش اين بود كه تماشاچي فحش مي دهد كه او بعنوان بچه نازي آباد نشنيده است و اين كه همه متحد شدند كه تيم او ببازد  آيا اين توضيحات فني است ؟ همه مي دانيم در چند هفته اخير استقلال با درخشش رحمتي در بازيهائي چون بازي با سپاهان 3 امتياز گرفته است قلعه نوعي در تهران كه به فولاد باخت كه عوامل نامرئي نمي خواستند تيم او ببازدو از بغل جايگاه فحش نمي شنيد  پس چرا باخت ؟

 براستي اين حكايت هاي فني تا به چه هنگام كشك و كشكي بودن را به ياد ما خواهند انداخت ؟

معاني كلمات را دريابيد

 اين فوتبال پول ندارد و مديريت ندارد و برنامه ريزي ندارد و آينده نگري ندارد و سرمايه گزاري بهينه ندارد وامكانات ندارد و شايد خيلي چيزهاي ديگر نداشته باشد اما مهمترين چيزي كه ندارد حرفي براي گفتن است  و اين حرف نداشتن بهر اين مي تواند باشد كه دانشي نمي تواند وجود داشته باشدكه معاني را بدرستي بداند و بخواهد كه به موقع از آن استفاده كند بعنوان مثال به چند نمونه از اين حرفها و اظهار نظرها نگاه ديگري مي اندازيم

1/ امير قلعه نوعي مي گويد روزي كه به سپاهان رفتم به دنبال ساختار سازي بودم و همين كار را در تراكتور سازي انجام دادم مي پرسيم منظور از ساختار سازي چيست ؟ امير قلعه نوعي به دنبال زير ساخت (infrastructure) بود  ؟ اين زير ساخت اقتصادي بود ؟ كه اين مسئله نمي توانسته باشد زيرا نه قلعه نوعي تخصص اين كار را دارد و نه در يك سال قادر به اين كار مي توانست باشد و نه اين كه اصولا يك سر مربي اين كار را مي كند آيا او زير ساخت منابع انساني داشت ؟ اين گزينه هم منتفي است قلعه نوعي با چند بازيكن مورد علاقه اش چون اكبر پور و صادقي و حاج صفي و آل نعمه   و كاردر مورد علاقه اش به تراكتور سازي رفت و  اصولا زير ساخت منابع انساني هم نيازمند كاري چند ساله است آيا قلعه نوعي زير ساخت مديريتي  ساخت ؟ اصولا قلعه نوعي چه زير ساختي ساخت ؟آيا او مي داند زير ساخت چه معني دارد ؟چرا او از چنين كلماتي استفاده بد مي كند ؟ پاسخ روشن است او نمي داند كه در چه مورد صحبت مي كند

2/علي كفاشيان مي گويد درمورد پرداختها به كي روش مشكلي ندارد زيرا از روز اول با استفاده از اقتصاد مقاومتي كار را شروع كرده  است بايد بگويم معني اقتصاد مقاومتي يا اصطلاح صحيح آن رياضت اقتصادي (austerity) افراد به دنبال مديريت هزينه و در آمد زائي   و استفاده بهينه از منابع هستند كفاشيان در كجاي اين مسائل اقتصاد مقاومتي را اعمال كرده است ؟ او با روش آزمون و خطا كه نشاي از بي دانشي كامل او در مديريت فوتبال بود هزينه سازي زياد كرد در امر در آمد زائي او به واقع يك هيچ كاره بود و فوتبال ما در زمان ايشان كاملا ناموفق از بعد در آمد زائي بود و از بعد استفاده از منابع نگاهي به نتايج او بياندازيد كارنامه او 81 % شكست و ناكامي را نشان مي دهد علي كفاشيان  در حوزه اقتصاد تحصيل كرده و مي گويند زماني در بانك مركزي و در زمينه  اختصاص منابع ارز به صنايع كار مي كرده است گفته مي شود او در بروكسل  بلژيك جائي كه اتحاديه اروپا  مقر اصليش است تحصيل كرده است اما او هيچگاه  نتوانست اقتصاد پويا و اقتصاد مولد و اقتصاد رياضتي را بر اين فوتبال حكم فرما كند  پس او هم نمي داند در چه مورد صحبت مي كند و شايد چون بقيه حرفهايش قط از سر تفريح و خنده و شوخي  سخن مي گويد

3/ترابيان  رئيس كميته فوتسال هم ادبيات جالبي دارد او مي گويد كه از مردم عذر خواهي مي كند اما همچنان بر سر مسند خود هست و گويا فكر مي كند با گفتن ببخشيد همه چيز حل مي شود مصداق عذر خواهي او حكايت كسي را دارد كه با اتوموبيلش تصادف مي كند و باعث خسارت جاني و مالي مي شود و  مي خواهد با ببخشيد همه چيز حل شود او مي گويد در مورد مسائل فني صحبت نمي كند اما نمي گويد چرا گرمكن پوشيده و روي نيمكت نشسته است  او مي گويد حالا وقت بررسي نتايج نيست بلكه بايد به غم بازيكنان رسيد و غم مردم كه غم فوتسال را در كنار غم نان خودشان را دارند را به امان خدا رها كرد تا باز مزايا و سفرها و امكانات براي اين آقايان از جيب مردم باشد

4/ علي صانعي سر مربي تيم فوتسال هم چون رئيسش حرف مي زند او مي گويد داور كمر تيم ما را شكست  گوئي او در سالن ديگري بوده وگرنه همه ديدند داور در كسب نتايج وحشتناكي چون  بردن ناپلئوني بر پاناما و مغرب و شكست از كلمبيا هيچ نقش مهمي نداشت او مي گويد ما مسلطا به بازي بوديم و نمي گويد در هيچ كجاي دنيا تسلط بر بازي ( كه خود اين حرف هم جاي بحث دارد ) مهم نيست و اصولا خود سوال بر انگيز است كه چگونه تيمي مسلط بر بازي است اما نمي تواند به نتيجه برسد

و اين سو استفاده از ابزار كلامي همچنان در اين فوتبال و فوتسال هست تا بدانيم از ماست كه بر ماست