بغلي بگير

آهاي بغلي بگير ....
آهاي بغلي بگير
چي رو بگيرم ؟
پرسپوليسو
چه كارش كنم ؟
بده بغلي ...
اشتباه نكنيد قصد بازي كردن نداريم اما به نظر مي آيد محمد رويانيان و همكارانش بيش از آن كه مدير باشگاه پرسپوليس باشند قصد دارند كه بازيهاي سنتي را رونق بدهند كه اگر اين گونه نبود حكايت اين روزهاي پرسپوليس بي شباهت به اين شعر نمي شد 
آخر مگر مي شود در يك تيم اين همه كمك مربي  و مدير فني غير كشك و تغييرات داشت ؟ اين كه از دائي به استيلي و از او به عاشوري و بعد به دنيزلي و بعد به ژوزه و حالا به يحيي گلمحمدي و برادران  مي رسيم چه چيزي جز  مصداق واقعي اين شعر سنتي با چاشني پرسپوليسي مي توان يافت  ؟ اين كه ژوزه استعفا نمي دهد و بعد او را تهديد مي كنند كه اعتبار پرسپوليس در اين حد است كه مي تواند سه سال پول وينگادا را ندهد مي تواند حكايت غير سنت داشته باشد ؟ اين كه يك شركت به قول آقايان تجاري پيش كسوتان پرسپوليس تشكيل مي شود آنگاه مدير عامل اين بنگاه اقتصادي استيلي و رئيس هييت مديره اش شيريني مي شود چه چيزي جز قصه " بغلي بگير" را مي تواند بازي كند ؟
در پرسپوليسي كه مرداني چون بزيك و چيذري و باقري بدون يك دقيقه سابقه مربيگري قرار است كار مربيگري كنند به چه جائي مي توان رسيد ؟  جالب اينجا است كه همين بغلي ها كه امروز به اين تيم آمده اند هم به دنبال قلعه نوعي براي پرسپوليس مي گردند
رويانيان مي گويد ژوزه مقصر است و بازيكنان مقصر هستند بازيكناني چون سامان آقا زماني و كاظميان و معدنچي را مي خرد و حالا در ليست مازاد قرار مي دهد و نمي تواند قرار دادي در حد معمولي تنظيم كند كه تيم دچار چنين معضلي نشود آن وقت صحبت از برنامه هاي اقتصادي براي باشگاه مي كنند ؟ مي پرسيم يحيي گلمحمدي چه كاررائي دارد ؟ او در كجا موفق بوده است كه مي خواهيم تيم پرسپوليس را به او بدهند و تازه علي پروين مردي با هزاران سوال در مورد قابليت هاي امروزش را به او تحميل كنند ؟ مي پرسيم مگر قلعه نوعي از كجا بيرون آمده است ؟ مگر همين پروين بازيكن و مربي نبود ؟ حسن آقا حبيبي بعنوان بازيكن و مربي پاس را قهرمان كرد همين اتفاق با دائي در سايپا و حجازي با استقلال هم رخ داد پس چرا سر گيجه داريد ؟ چه اشكالي دارد مهدي مهدوي كيا و كريمي كه داراي هماهنگي هم هستند با همديگر تيم را اداره كنند ؟ اين بازي بغلي بگير تا به كي ادامه دارد ؟ اين باشگاه درد اصليش آدمهائي است كه همه جا خود را جلو مي اندازند اما در بحران تقصيرها مال آنها نيست بيائيم دست از اين بازي بغلي بگير برداريم اين همه مسئوليت ها را گسترش ندهيم در علم مديريت گستردگي مديريت ارتباط مستقيم به فرهنگ بومي دارد و چنين است كه كشورهاي با فرهنگ قدمي بايد داراي سلسله مراتب باشند  ما در ديار هستيم كه تك چهره ها و تك قهرمان ها و تك ورزشكاران  در آن نقش داشته اند در ديار ما پديده هائي چون مبصر وجود دارد كه بر اساس تجربه ( معمولا رفوزه ها مبصر مي شدند ) و قابليتهاي چون سن و هيكل انتخاب مي شدند  در پرسپوليس امروز قد بلندها و مسن تر ها قابليت رهبري را ندارند اما مهدوي كيا كه تجربه توماس دال در هامبورگ را ديده شايد بتواند خود راه او را برود  مهدوي كيا  انضباط را مي فهمد و علم روز دنيا را لمس كرده و از همه مهمتر پشتيباني چون علي كريمي را هم دارد مردم به اين دو كاپيتان اول و دوم علاقه دارند پس اينقدر بازي بغلي بگير را بازي نكنيد  اين قصه
آهاي بغلي بگير
چي رو بگيرم ؟
پرسپوليسو
چه كارش كنم ؟
بده بغلي ...
درد است

بحث " فني"

اين كلمه " فني "  قصه هاي فراواني دارند . آن قديم تر ها به آدمي " فني " مي گفتند كه از تكنولوژي و منطق صحبت مي كرد و در آن وادي كار فعال بود  و يا به قولي آچار به دست باشد  و شايد به همين دليل بود كه كلمه تكنولوژي فرنگي با واژه فني به هم گره خورد و حتي نام  دانشگاه هاي  تكنولوزي و پلي تكنيك ما تبديل به دانشكده فني شد يعني جائي كه آدمها با فن و منطق و علت و معلول ياب را پرورش مي دهد  اما قصه " فني " در ادبيات ورزش فارسي ما معناي ديگري داشت  در كشتي ما يك واژه به معني " ضربه فني" داشتيم  كه اهميت زيادي داشت و برنده را تعيين مي كرد بعد ها درورزشهاي رزمي چون جودو و تكواندو و كاراته متوجه شديم كه واژه فني خيلي امتياز آور است اما قصه " فني " در فوتبال حكايت ديگري داشت

روزگاري ضربه كاشته زن هاي حرفه اي را مي گفتند كه " فني " ضربه مي زنند كه بزرگترين ضربه فني زن ما در سالهاي دور يعني علي آقا پروين ! نخستين بار از واژه " مدير فني " بعنوان " كشك " ياد كرد و كشك در معني مجازي خود بر خلاف واژه حقيقي بي طعم و بي فايده و عدم حضورش بي تاثير است بعد ها اين فني ها خيلي سعي كردند خودي نشان دهند مثلا محمد دادكان مي گفت اين كميته فني هستند كه راي به حضور برانكو ايوانكوويچ  نه چندان شايسته  براي حضور بر روي نيمكت تيم ملي فوتبال در آوردگاه جام جهاني داده اند اين كميته فني كه كسي واقعا نام آنها را ندانست و در بازگشت دادكان و اخراج او كميته فني تبديل به خرد جمعي شد كه قصه هاي ملال آوري را ساخت كه لازم به تكرارش نيست اما اين روزها به وضوع به كشكي بودن واژه فني پي مي بريم كه به دو مثال آن مي پردازيم

1/يادتان مي آيد كه جناب حبيب كاشاني مي گفت كميته فني راي به حضور حميد استيلي در باشگاه پرسپوليس داده است اما همان كميته فني كه از اعضائي چون پنجعلي و زادمهر و ذولفقار نسب تشكيل شده بود خيلي راحت از زير بار مسئوليت اين انتخاب شانه خالي كردند حالا مي گويند راي كميته فني قرار است براي  عدم و يا حضورژوزه صادر شود  سوال اول اين است كه خود اين پيرمرد نزديك به 70 ساله را چه كسي به پرسپوليس آورده است ؟ مگر علي پروين كه سابقا از كشك بودن عنوان " فني " سخن مي گفت و حالا عضو اين كميته فني  است نگفت كه "آن پرتغالي را خواستيم " حال مي گوئيم چرا در ازاي اشتباه در اين تصميم گيري استعفا نمي دهد ؟ ديگر اعضا فني چه كسي هستند افشين پيرواني كه چند بازي سر مربي پرسپوليس بود بعد با آمدن وينگادا اخراج شد و خود علي پروين هم در آخرين پست خود در پرسپوليس اخراج شد و حميد استيلي كه خود رويانيان او را اخراج كرد وحالا رفيق همسفر او است  آشتياني  كه اصلا سابقه مربيگري ندارد ووطن خواه كه پس از مرحوم دهداري هيچگاه در هيچ كجا مربيگري بزرگي نداشت حالا مي پرسيم اين كميته چگونه مي خواهد آچار به دست گيرد و" فني " شود ؟ و تازه همه اين به اصطلاح فني ها با اظهار نظر غير فني چون " بهتر است " " بهتر نيست " مي خواهند كه عقايد خويش را به اثبات برسانند

 

2/ديگر واژه " فني " را امير قلعه نوعي ارائه مي دهد او در ازاي اين پرسش كه مي پرسند " نظر شما در باره دو  باخت پشت سر هم استقلال چيست ؟" مي گويند  ممنونم كه يك سوال فني پرسيديد دوباخت براي ما سخت است اما با توجه به اين كه مشكلات را مي دانستيم ليستمان را به فتح الله زاده داديم و اگر بتوانيم دو بازيكن را جا به جا كنيم و دو خارجي هم به تيم آوريم !!

براستي اين پاسخ فني بود ؟ امير قلعه نوعي در مورد بازي با داماش تنها استدلال فني اش اين بود كه تماشاچي فحش مي دهد كه او بعنوان بچه نازي آباد نشنيده است و اين كه همه متحد شدند كه تيم او ببازد  آيا اين توضيحات فني است ؟ همه مي دانيم در چند هفته اخير استقلال با درخشش رحمتي در بازيهائي چون بازي با سپاهان 3 امتياز گرفته است قلعه نوعي در تهران كه به فولاد باخت كه عوامل نامرئي نمي خواستند تيم او ببازدو از بغل جايگاه فحش نمي شنيد  پس چرا باخت ؟

 براستي اين حكايت هاي فني تا به چه هنگام كشك و كشكي بودن را به ياد ما خواهند انداخت ؟

درس افتتاحيه

شايد يكي از جذاب ترين بخشهاي مسابقات المپيك مراسم افتتاحيه آن باشد كه ميزبان با هزاران ترفند سعي دارد كه آن را در خفا تمرين كند تا با اجراي آن در روز نخست جهاني را به شگفتي ببرد و از اين رو است كه كشورهاي ميزبان با استفاده از تمامي پتانسيل هنري و صنعتي خود جهان را وادار به تحسين كشورشان بنمايند و المپيك لندن 2012 هم از اين قاعده مستثني نبود

 در مراسم افتتاحيه المپيك لندن همگي شاهد بوديم كه تاريخ بريتانيا به تصوير كشيده شد و شايد بسياري از جميعت جهان را به شگفتي فرو برد كه به چه علت  افتتاحيه يك مسابقه جهاني بايد تا اين حد جنبه ملي داشته باشد شايد بسياري علت اين امر را نمي دانند چنانچه نگارنده هم بر حسب حدس و گمان نظريه اي دارد و آن را اين گونه شرح مي دهد كه بعلت اين كه المپيك 2012 با استقبال و شوق عميق مردم انگلستان روبه رو نشد و بسياري از مردم با توجه به مشكلات سياسي و اقتصادي خود نگاه بدبينانه اي به المپيك داشتند برگزا ر كنندگان مراسم المپيك با ارائه تاريخي از انگلستان مي خواستند روزهاي سخت  و عبور از آنها را ياد آوري كرده و اميد را به كشور باز گردانند و از سوي ديگر نشان دهند كه اعطاي ميزباني المپيك و اعتماد جامعه بين المللي به كشور ميزبان ماحصل قرن ها سعي و تلاش و كوشش و جانفشاني بريتاني ها بوده است و  از اين رو نبايد المپيك را واقعه اي سخيف دانست هر چند كه ملعبه بسياري از شر كتها و باندهاي تجاري شده است

شايد چنين درسي بتواند براي فوتبال ما هم مورد استفاده قرار گيرد و آن چيزي جز اين نيست كه بزرگان فوتبال ما قدر و قيمت خود را با نگاهي دو باره به تاريخ حضور خود بدانند امروز بزرگ پرسپوليس محابا قدر و ارزش خود را نمي داند و از اعتبار خود خرج مي كند نخستين نگاه را به علي پروين مي اندازيم او 40 سال است كه در فوتبال كشور حضور دارد او در كسوت بازيكن و مربي افتخارات زيادي كسب كرده شايد اگر مراسمي و يا فيلم مستندي براي علي پروين نمايش داده مي شد كه افتخارات و حضورش را به تصوير مي كشيد  امروز او را ملعبه سياسي كاري ها مي ديديم ؟

آن روزها كه پروين بازو بند كاپيتاني تيم ملي و پرسپوليس را مي بست امثالي چون غمخوار و رويانيان و كاشاني و انصاري فرد و خطيب كجا بودند ؟آيا پروين بايد اين گونه حقير شود كه پست او را به يك باره بگيرند و بعد بگويند ماموريت تو تمام شده است ؟ پروين نبايد شان خود را حفظ مي كرد و اصلا هيچگاه اين چنين از اعتبار خودش خرج نمي كرد ؟ انگليسي ها در مراسم افتتاحيه خود دوران فئوداليزم و انقلاب صنعتني و جنگهاي جهاني را به تصوير كشيدند تا به مردم بي انگيزه خود ياد آوري كنند كه چه ملت بزرگ و تاريخ بزرگي دارند آيا زمان اين فرا نرسيده كه امثال پروين به خودشان آيند و بدانند كه در فوتبال نبايد اين گونه ملعبه شوند و چقدر بزرگ هستند  ؟ و يا همايون بهزادي را بخاطر مي آوريم هنوز در ميان كلكسيون كيهان ورزشي قديمي من عكسي وجود دارد كه همايون بهزادي را نزديك به بيست سانتيمتر بالاتر از دستهاي دروازه باني نشان مي دهد و تيتري كه " بالا بالا بالاتر "

 او كاپيتان ايران و پرسپوليس بود آيا بايد به امثال همايون بهزادي ها كساني چون رويانيان مجوز دائمي مدرسه فوتبال پرسپوليس را با منت بدهند و آن را رسانه اي بكنند ؟ چرا اين بزرگان ما قدر خود را نمي دانند ؟ در كميته فني پرسپوليس بزرگاني وجود دارند كه هر كدام كاپيتان تيم ملي و پرسپوليس بوده اند مرداني چون آشتياني و درخشان و پروين ...آيا اين كميته فني بايدمورد پرخاش رويانيان قرار گيرد ؟ همين مسئله براي استقلال نيز هست رسولي نژاد در چه جايگاهي است كه از مسائل فني استقلال ايراد بگيرد ؟روي نيمكت استقلال قلعه نوعي و ستار همداني و مير شاد ماجدي و حميد بابازاده هستند كه سالها در فوتبال بوده اند و يا مرداني چون رحمتي و نكونام و حيدري ... هستند كه اميد هاي ما براي جام جهاني بوده و هستند آن وقت رسولي نژاد بايد براي استقلال نسخه فني بچيچد ؟ از فرهاد مجيدي مي پرسيم آيا در شان او است كه اين گونه ملعبه امثال رسولي نژاد ها قرار گيرد؟ فوتبالي ها ما نياز به يك باز پخش افتخارات خود دارند آنها بايد بدانند كه براي رسيدن به اين جايگاه خود چه مسيرهائي را پيموده و در شان آنها نيست كه اين گونه تحقير سياسيوني شوند كه تازه قدم به اين وادي گذاشته و هيچگاه نمي توانند سر رشته كار را در دست گيرند و فردا روزي هم چون غمخوارها و كاشاني ها و قريب ها و آشتياني ها ... مي روند اما امثال پروين ماندني است اگر قدر خود را بداند كاش از درس افتتاحيه المپيك درس بگيريم

نتايج كشك

هنوز دقايقي از اولين باخت پرسپوليس در ليگ تازه به راه افتاده نگذشته بود كه علي پروين به سر مربي پرتغالي پرسپوليس حمله مي كند و اعلام مي دارد كه مربي ايراني بهتر از خارجي است اين كه تا چه حد اين حرف درست است را به قضاوت مردم مي اندازيم اما سوالاتي از علي پروين داريم

1/ آقاي پروين ! در كجاي دنيا  در اولين باخت اين گونه به سر مربي حمله مي كنند كه بخاطر سو مديريت باشگاه به رهبري شما مجبور است با تيمي بازي كند كه تازه 15 روز است كه آن را تحويل گرفته است ؟ اين چه منطقي كه با يك باخت سر مربي ايراني و لابد از جنس سينه چاكهاي شما نظير ابراهيمي و استيلي و ناصر محمد خاني و بهروز رهبري فرد و خاكپور و ا... بهتر از خوزهمانوئل يا مانوئل ‍ژوزه مي دانند ؟ اين تيم سر در گم دست پخت شما است كه در هييت مديره باشگاه بعنوان تنها عضوفني حضور داشتيد كه همه مي دانيم رويانيان و دوستانش اساسا با مقوله مديريت فوتبال بيگانه بوده اندو همه تصميم ها را كميته فني گرفته است

2/ آقاي پروين! اگر مربي ايراني بهتر است پس چرا براي پرسپوليس زوبل را آورده و يا در استيل آذين با يونگ و... تيم را بستيد؟ اگر سر مربي ايراني بهتر است پس چرا بعنوان عضو ارشد كميته به اصطلاح فني كلمه اي در اين باره سخني نگفتيد و بارها خودتان اعلام كرديد كه عقد قرارداد با خوزه با مسئوليت شخص شما بوده است ؟ اين كميته فني كه به واقع واژه كشك را تداعي مي كند اولين مسئول براي اين ديركرد در زمينه انتخاب سر مربي است

3/ آقاي پروين !اگر سر مربي ايراني خوب بود چرا خود شما در آخرين سال حضورتان در پرسپوليس آن گونه توسط همين فجر و فولاد گل باران مي شديد و بعد ها در استيل آذين آن را تكرار كرديد؟ شما به چه عنوان جكيچ و اوفارل و رايكوف را كه شاگرد آنها بوديد را از ياد برده ايد ؟

4/ آقاي پروين ! اين تيم را شما بستيد و همه ديديدم اين تيم  در غياب هافبك هاي تدافعي منسجم آنقدر آسان سه گل مي خورد و مسئول مستقيم اين نحوه يار گيري چه كسي بغير از شما مي تواند باشد ؟

5/ آقاي پروين ! در كار دنيزلي مداخله نامربوط كرديد و حالا هم تيم را دچار بحران مي كنيد اين تيم به همت شاگرد شما يعني عاشوري هفته ها سر در گم تمرين مي كرد چرا شما در هنگام عدم حضور سر مربي سخني نمي گفتيد ؟ چرا شما وعده پرسپوليس واقعي را در هفته پنجم ببينيد به گونه اي بر اهمال كاري خودتان و بيگانگي سردار رويانيان با مقوله فوتبال سرپوش گذاشتيد؟

6/ آقاي پروين ! شما گله از اين مي كنيد كه چگونه سيد جلال به يك باره كاپيتان شده است و بايد سلسله مراتب رعايت شود اما خيلي راحت در اين سال اجازه داديد افرادي براي پرسپوليس تصميم بگيرند كه چيزي از مديريت فوتبال نمي دانند و نتيجه اش اين هزينه هاي كمرشكن و آغازبحران است

7/ آقاي پروين ! در همه جاي دنيا مربيان بالياقت با حمايت بزرگان فوتبال به موفقيت ميرسند اما شما همواره موفقيت را زماني مي خواستيد كه شما هم در آن سهيم باشيد وگرنه شكست مال ديگران بود حالا هم به دنبال حاشيه سازي براي تيم هستيد زيرا از علم مديريت كه استفاده بهينه از موقعيت ها است و صبر و دانش و تحليل و برنامه ريزي  از اصول آن است بي بهره هستيد

و...

7 گانه را به عشق شماره پيراهن شما نوشتيم تا بگوئيم به حرمت آن پيراهن و بخاطر فوتبال ايران و پرسپوليس ديگر بعنوان مدير كار نكنيد زيرا دانش اين كار را نداريد بگذاريد اين سر مربي كارنامه دار موفق شود و يا حداقل كارش را بكند باور كنيد  فوتبال ما به همت همين مربيان مي تواند نجات پيدا كند كه مربي ايراني همان است كه براي  جواد نكونام 4 ميليارد و نيم پول مي دهد فوتبال ما باخته است زيرا سر مربي و مدير و دانش و افكار مترقي ندارد پس لطفا رحمي به حال اين فوتبال بي نوا بكنيد آمين