شوخي به نام فرهنگ

سميناري تحت عنواني مربوط به فرهنگ با حضور نمايندگان باشگاه هاي كه شامل مديرعامل و سرپرستان و افرادي تحت عنوان كانون هواداران به رياست مسئول فرهنگي فدراسيون فوتبال بود  در تهران بر گزار مي شود و در پايان شاهد حكايت هائي از اين به اصطلاح  بررسي فرهنگي را تحت مصاحبه هائي مي بينيم كه برخي از آنها جالب هستند

 رئيس كميته فرهنگي فدراسيون فوتبال سطح فرهنگ در فوتبال را مطلوب مي داند و كسي از او نمي پرسد فاكتور هاي اين بررسي چه بوده و بر اساس چه شواهد و نمره بندي و تحليلي از ديد چه كارشناس فرهنگي سطح فرهنگ را مطلوب دانسته است در سوي ديگر مدير عامل باشگاه پرسپوليس پس از نزديك به 13 ماه در فوتبال سطح فرهنگ فوتبال را با ارفاق نمره 10 مي دهد و نمي گويد كه او چه معيارهائي براي اين نمره گزاري دارد و اصولا چگونه مي تواند چنين نمره اي را بدهد در حاليكه سابقه فرهنگي ندارد و چقدر خوب مي شد كه از ايشان پرسيده مي شد نمره فرهنگ به ستاد سوخت رساني و نيروي انتظامي كه ايشان در آن مشغول خدمت بوده اند از ديد ايشان چقدر است واز اين نوع  قصه ها در آن جلسه به وفور وجود داشت

 اما نگارنده علاقمند است چون 16 سالي كه در عرصه ورزش قلم زده و شايد نزديك به 70% نوشته هايش در مورد فرهنگ و جامعه شناسي و روانشناسي ورزش بوده چند مطلبي را بيان كنم

1/ اين كه تماشاچي را متهم به بي فرهنگي كنيم كار آساني است اما فرهنگ تماشاچي چگونه مي تواند منصفانه قضاوت شود وقتي كه تحت فشارهاي اجتماعي و اقتصادي قرار دارد ؟ مگر فرهنگ فوتبال در فضائي خارج از فرهنگ جامعه مي تواند قضاوت شود ؟ به سخنان زنده ياد ناصر حجازي بر مي گرديم كه مي گفت در كدام وجه از وجوه مختلف اجتماع فساد وجود ندارد كه همواره از فوتبال بعنوان عامل فساد صحبت مي شود ؟ وقتي جامعه اي در انحطاط فرهنگي به سر مي برد چگونه مي توان فوتبال را صاحب فرهنگ كرد ؟ در جامعه اي كه خط عابر پياده و عدم عبور از چراغ قرمز و عدم تردد در پياده رو توسط وسيله نقليه و عدم پارك در جلوي پاركينگ و بردن كيسه زباله در ساعت خاصي از روز وعدم توهين و احترام و رعايت حق افراد شوخي بي مزه اي شده است مي توان فوتبال با فرهنگ داشت ؟

2/ متوليان فرهنگي كيستند ؟  خانواده و آموزش و پرورش و آموزش عالي و رسانه و وزارت ارشاد كه متولي فرهنگي است خانواده اي كه در گير اقتصاد پر تورم است و آموزش و پرورشي كه هيچ درگيري با ورزش ندارد و يك سري مسابقات بين مدارس را تحت عنوان مسابقات جهاني مدارس معرفي مي كند وزارت علوم كه ورزشكار ملي را دانشجو مي كند و تحت عنوان تيم دانشجويان به مسابقات مي فرستد و به اصطلاح  افتخار آفريني مي كنند  و رسانه اي چون تلويزيون كه براحتي از فوتبال در آمد دارد اما حق پخش آن را نمي دهد و حكايت پخش بازي ايران و لبنان را در مي آورد مي تواند فرهنگ بسازند ؟ وقتي براي چاپ كتاب پروسه چندين ساله وجود دارد وقتي نويسنده و ناشر در مافياي پخش كتاب بايد نابود شود مي توان كتاب فرهنگي نوشت ؟ در عرصه رسانه خيلي از باشگاه هاي مشهور چون استقلال و پرسپوليس و تراكتور سازي  سايت ها و  روزنامه هاي اختصاصي دارند  روزنامه هاي ورزشي به وفور ديده مي شود در اين روزنامه ها چند بحث فرهنگي صحيح در طول سال مطرح مي شود؟ متوليان آنها چه كساني بغير از منتخبين از سوي مديريت هستند ؟ چه دانش و سابقه و كارنامه فرهنگي دارند ؟چند بار صدا و سيما از كارشناسان فرهنگ و ورزش دعوت بعمل آورده است ؟ مربيان ما كه همواره بر عليه هم سخن مي گويند مي توانند فرهنگ ساز باشند ؟ مديرعاملي چون رويانيان كه خودش مي گويد دروغ مي گويد و مبلغ اصلي قرار داد را اعلام نمي كند و ديگر مديران نيز اين چنين هستند مي توانند فرهنگ سازي كنند ؟  در سايت فدراسيون فوتبال چند بار كار فرهنگي شده است ؟ متولي فرهنگي باشگاه ها و فدراسيون چه سابقه و كارنامه فرهنگي دارند ؟ بودجه اختصاصي به فرهنگ فوتبال چيست ؟ همين امروز مدير  رسانه اي تيم ملي فوتبال قهر كرده است بازيكنان تيم ملي فوتبال با رسانه قهر مي كند چون به حق سخن مردم را انتشار داده اند كه چرا فوتبال بايد اين همه پول داشته و خروجي نداشته باشد

3/ نايب رئيس فدراسيون فوتبال  مي گويد باشگاه ها براي فرهنگ خرج نمي كنند و به همين دليل اوضاع اين گونه است مي پرسيم فدراسيون براي آرامش و آسايش تماشاچيان چقدر خرج كرده تا بي نوا تماشاچي از درد سختي حضور در ورزشگاه و ديدن بازي هاي نازل از بعد روحي به هم نخورد ؟

4/ سينما و تئاتر و تلويزيون تا به چه اندازه با ادبيات ورزشي گره خورده اند امروز خانم نيكي كريمي مشغول ساختن فيلمي در مورد فوتبال است او تا چه حد از منابع  واقعي فرهنگ ساز فوتبال بهره مي گيرد ؟

5/ در رسانه هاي ما تا چه حد ارتقا فرهنگي وجود دارد ميزان تحصيلات و دانستن زبان تخصصي و عبور از آزمون ها و بررسي ها ت چه حد است ؟ افراد شاغل در روزنامه ها و هفته نامه ها و ماه نامه ها بر اساس كدامين موازين صحيح انتخاب و حقيقتي چون آشنا داشتن و پارتي بازي در انتخاب آنها دخيل نيست ؟ در روزنامه اي كه بخاطر علاقه و يا مسائل ديگر جاي مقاله ها و حتي فونت آنها تغيير مي كند چگونه مي توان به فرهنگ رسيد ؟

6/ انجمن هاي روزنامه نگاري در كشور ما در عرصه ورزش يكي بوده كه آن هم قادر نيست حتي پاسخي به همكاراني دهد كه مبلغ ساليانه عضويت خود را پرداخته  و منتظر جواب هستند انجمن هائي كه معلوم نيست جلسات آن چه زماني است و چگونه برگزار مي شودو اصولا چه قدرت و توانائي و نفوذي دارد

و حال با فوتبالي كه نه فدراسيونش و نه رسانه هايش  و نه مديرانش و نه بازيكنانش و نه مربيانش  كار فرهنگي نمي كنند و اصولا با آن بيگانه هستند تنها تماشاچي بي فرهنگ است ؟ اين تماشاچي بي فرهنگ همان هائي هستند كه شب و روز از آنها مي خواهيم براي تشويق تيم ملي به ورزشگاه بيايند و آنها را يار دوازدهم مي ناميم ؟

نجواي از سر نا اميدي

نجواها ئي از سر نا اميدي

نجواهاي مردم را مي شنويم

" دنيزلي به تيمت برگرد"

" علي دائي "

مردم خسته و مستاصل نمي دانند كه چه كسي را صدا بزنند و از چه كسي مددي بخواهند 5000 نفر به استاديوم آزادي در روز يكشنبه آمدند تا هشتمين بازي كهكشاني هاي پرادعاي خود را ببينند همان كهكشاني هائي كه پول مي گيرند و مصاحبه نمي كنند و فرياد و ادعاي آنها سر به فلك گذاشته است اما قصه بازي هشتم همن حكايت تكراري قبلي است كه در هنگام بازيهاي دنيزلي و استيلي و ... ادامه داشت  اين تيم جان ندارد

مردم فرياد مي زنند و خواهان تعويض مانوئل بي نوا هستند  همان فرياد هائي كه اين روزها  بر سر كي روش كشيده مي شود حالا براي خوزه مانوئل است  و گوئي از ياد برده ايم كه اين بي نوا مانوئل كسي است كه برايش دسته گل هائي چون خريد سوسا و معدنچي و سامان آقا زماني  و چند ميليارد مسن چون حسيني و بنگر و ... خريده اند تيمي كه در سومين فصل پياپي خود بد بسته مي شود چه كاري از دستش بر مي آيد ؟

فرياد ها بر سر مانوئل زده مي شود اما سخن اصلي را آجور لو گفته است كه " تا وقتي پرسپوليس و استقلال مي توانند اسباب ترقي اهل سياست را درست كنند هيچگاه خصوصي نخواهند شد "

 امروز در مادريد حكايت بد شروع كردن ها شنيده مي شود مورينيو مي گويد اين تيم من نيست اما مسئوليت شكست هاي و شروع وحشتناك اين فصل رئال مادريد با من است او بايد هم چنين بگويد زيرا تيم پتانسيل خريد بازيكن و اعطاي مسئوليت به سر مربي و تمامي فاكتورهاي مديريت صحيح فوتبال را دارد و اگر نتيجه نگيرد سر مربي مسئول است حتي اگر مورينيو و يا شوستر و يا لوكزامبورگو و يا كي روش و يا كاپلو باشد

اما در اين ديار كه مي خواهند سومديريت را به زور بيانه امضا كردن حل كنند چنين چيزي مي تواند كه رخ دهد ؟

فوتبالي كه به مدد  غريبه ها حالا به لبنان مي بازد و كك مديريت هاي غير فوتبالي هم نمي گزد چرا بايد براي سو مديريت هائي كه  سالها است در اين تيم  و خيلي از تيمهاي ديگر رخ داد و باعث از بين رفتن محبوبيت استقلال و پرسپوليس و نابود شدن تيم پاس و دارائي و عقاب و شاهين و..مي دهد ناراحت باشد

  غمخوار و محمد حسن و عباس  انصاري فرد و خطيب و كاشاني و حالا رويانيان چه دستاورد ديگري بايد داشته باشند ؟ تيمي كه امثال معدنچي و سوسا و بنگر و نيلسون و ... را به اين تيم مي آورد حالا در سكوت مطلق است پروين كه خود را مرد همه كاره فني مي دانست پيش كسوتان پرسپوليس چون درخشان و آشتياني و جعفر كاشاني و... كجا هستند ؟ مي تواند همه تقصير ها را به گردن مانوئلي انداخت كه به قول محمد مايلي كهن از اول هم اشتباه آمده بود ؟ اين تيم سالها است كه رنج سو مديريت را كشيده و همچنان مي كشد همين مايلي كهن كه امروز اعتراض مي كند مگر به كاشاني نمي گفت بهترين مدير عاملي كه پرسپوليس پس از انقلاب داشته است ؟گرو ه هاي ديگر چه بر سر اين تيم آوردند ؟  مردم بخوبي جريان را مي دانند كه تنها 5000 نفر مي آيد در ميدان تجريش دكه داري كه عكسي از پرسپوليس دهه 60 را به ديوار آويزان كرده براحتي مي گويد  بازيكن نداريم مقصر كي روش و ديگران نيستند او مي گويد سياست اين بلا را بر سر فوتبال آورد  او نه كارشناس است و نه بلد است چون سيل كارشناسان صدا و سيمائي كه همواره پر از استفهام صحبت مي كنند شروع به تعارف كند او مي گويد تا در اين فوتبال بساط  سياسي بازي است بايد هم اين بساط باشد   و كار به جائي مي رسد كه در آينده نه چندان دور بازيهاي  رسمي پرسپوليس هم در همان درفشي فر انجام  شود زيرا به همان تعداد تماشاچي پرسپوليس خواهد داشت براستي اين تماشاچي تا به كي نجواي نا اميدي سر دهد استخدام  حدادي و بهداد سليمي و  بيانه امضا كردن  عوامفريبي است كه سالها است نمونه هاي آن را با غمخوار و خطيب و كاشاني و برادران انصاري فرد وحالا با رويانيان داريم مشكل اشخاص نيست بعنوان يك تحصيل كرده در حوزه مديريت ميگويد سيستمها مديران را مي سازند ووقتي سيستمي چرخه معيوب دارد  در همچنان بر پاشنه ناكامي مي چر خد و نجوا باز ادامه دارد همان نجواهائي كه همه مي دانند از سر ناچاري است

درد بزرگتر از اين حرفها است

 در علم مدريت براي موفقيت بايد  به فاكتورهاي  مهم زير توجه كرد

1/ برنامه ريزي

2/ سرمايه گزاري

3/ مديريت

اين سه فاكتور براي پرسپوليس لحاظ شده است ؟ پرسپوليس برنامه منسجمي نزديك به 2 سال است كه ندارد اين تيم به يك باره استيلي را مي آورد بعد  در جزيزه كيش با اريكسون سخن مي گويد بعد دو باره به استيلي مهلت مي دهد سپس به دنيزلي اعتماد مي كند بعد او را از دست مي دهد و سپس وقت مي كشد بي هيچ انديشه اي مربي انتخاب مي كند

پرسپوليس سرمايه گزاري مناسب مي كند ؟ اين گونه نيست اين تيم هافبك دفاعي نمي گيرد و مدافع چپ نمي گيرد به يك باره دروازه بان مي خرد اما جانشين او را دير انتخاب مي كند بعد همان جانشين دروازه بان اصلي مي شود براي كمك مربي انديشه ندارد و كهكشاني مي سازد اما با منطقي صحيح بازيكن در همه جناحين نمي گيرد و فصل آماده سازي را از دست مي دهد در بعد بدن سازي كار نمي كند و جنجال مديريتي دارددر نتيجه سرمايه گزاريش نتيجه نمي دهد

پرسپوليس مديريت صحيح دارد ؟ در پرسپوليس اين گونه نيست پرسپوليس چون گوشت قرباني است كه در بين قديمي هاي به دنبال ساختن نمدي از كيسه پرپول رويانيان به كمين نشسته اند و  تازه به دوران رسيده هائي هستند كه هيچ كس از آنها نامي نشنيده است پرسپوليس مديريت متمركزي از بعد انديشه و برنامه ريزي و هدف بندي ندارد  پرسپوليس در بعد مديريت تجربه اي نمي بيند رويانيان در ابعاد ديگر با تجربه شايد باشد اما در امر فوتبال كاملا تازه كار است سيستم مديريت او كه به مديريت تهاجمي معروف است در فوتبال جواب نمي دهد مديريت هاي موفق فوتبال ما مربوط به مديريت هاي تدافعي بوده است مديريت هائي كه كمتر سخن مي گويد و سعي در حفظ آرامش دارد نمونه اي اين نوع مديريت در سپاهان سالها است كه وجود دارد در بعد مديريت كلان صفائي فراهاني را داشتيم كه كمتر تن به مصاحبه مي داد خود كفاشيان هم پس از 4 سال در فدراسيون فوتبال در دوره جديد كمتر مصاحبه مي كند اما در پرسپوليس مديريت پر تنش وجود دارد هر روز در پرسپوليس حرف و حديث است بازيكنان در آرامش نيستند و تعدد مراكز تصميم گيري براي تيم تنش ايجاد مي كند دخالت هاي بي شمار رويانيان در كوچكترين مسائل تنش زا است رويانيان سخت مغموم از همكاران ناكار بلد فوتبالي و قديمي هاي پرسپوليس است  امروز پرسپوليس درد دارد اما هنوز راه طولاني داريم

وقتي به سه فاكتور بالا نگاه مي كنيم مي فهميم وقتي تنش و اجتماع بيش از اندازه افراد باشند بايد هم برنامه ريزي و سرمايه گزاري و مديريت با مشكل مواجه شد اين كه به بازيكن لقب بي غيرت بدهيم كار صحيحي نيست بازيكنان پرسپوليس ترسيده اند آنها بار رواني سو مديريت را هم به دوش مي كشند كادر فني هم مرتب وقت مي خواهد به ياد حرفهاي متسو مي افتيم او با قاطعيت گفته بود كه براي تصدي پست سر مربيگري در پرسپوليس زمان از دست رفته است اما مانوئل خوزه پير وعده 5 هفته را مي داد مشكل پرسپوليس اين است كه پرسپوليس است اما پرسپوليس نيست !!!

بايد قبول كنيم پرسپوليس تيم دوازدهم جدول در فصل گذشته بوده است اما بي آن كه تغييراتي در آن نحوه مديريت داده شود وعده قهرماني داده اند تيمي كه به باخت عادت كرده نياز به تغيير نوع تفكر در ابعاد كلان دارد  اگر قرار باشد كه چند ستاره همه چيز را عوض كنند فوتبال معني ندارد سوريان ده سال با آرامش  نمي خوابد تا طلاي المپيك را مي بيند  همين قصه براي احسان حدادي و ديگر ستارگان ورزش وجود دارد پرسپوليس هدف بندي صحيحي نداشته است و تداركات مناسبي نداشته است  مديريت منسجم و صحيحي نداشته است و از همه مهمتر پرسپوليس ثبات رواني مناسبي ندارد اين تيم آنقدر مشكل دارد كه در كل بازي با كريمي و انصاري فرد و قاضي و ... تنها دو موقيت گل مي سازد اين تيم با تيم پگاه كه در آستانه ورشكستگي بود اين گونه بازي مي كند به نظر مي رسد رويانيان يك راه بيشتر ندارد اوبايد اطراف خود را پاك سازي كند او بايد نيروي جوان و كار آمد را به تيم بياورد او بايد در بعد رواني كل مجموعه چه از بعد مديريتي و تا بازيكنان كار كند پروسه روانشناختي چيزي نيست كه به آساني جواب دهد و شايد بهتر باشد بدانيم برخي پروسه هاي افسردگي تا 20 سال بيمار را رنج مي دهد و حتي منجبر به مرگش مي شود پرسپوليس افسرده است پرسپوليس خسته از حرف است پرسپوليس دردهايش اين گونه با اين آدمها  درمان نمي شود

كدامين مشاور؟

قصه هاي درد آور ورزش و خصوصا فوتبال ما ادامه دارد امروز نگاهي به اتفقهاي روزهاي آخر المپيك مي كنيم و مي انديشيم اگر ما هم به منصور برزگر ها و صنعتكاران ها و مهماندوستها و زنگي آبادي ها ... اعتماد داشتيم باز هم امروز بايد حسرت مي خورديم كه چگونه از حضور در بين ده كشور برتر المپيك محروم مي شديم ؟ اما چه مي شود كرد كه حكايتها همچنان باقي است و گوئي نمي خواهيم كه درس بگيريم و همواره علاقه به اين داريم كه از آزموده ها باز هم كار بگيريم

حكايت آزموده ها را باز آزمودن كه مي آيد به ناگهان جرقه اي در ذهن مي زند وقتي كه مصاحبه محمد رويانيان را مي خوانيم كه مي گويد بدهي مديران گذشته به من ربطي ندارد و بايد دولت و وزارت ورزش از اين آقايان بپرسد كه چرا اين گونه بدهي بالا آورده اند اين حرف را صحيح مي دانيم يعني دولت بايد از اكبر غمخوار و حبيب كاشاني و جعفر كاشاني و و...در مورد دخل و خرج ها بپرسد اما مي گوئيم اگر نحوه مديريت و پرداختهاي اين آقايان اين همه سوال بر انگيز است و جناب رويانيان معتقد است بايد از آنها باز خواست شود پس چرا اين آقايان بعنوان مشاور و دوست در باشگاه حضور دارند؟

امروز رويانيان مي گويد در گذشته باشگاه مديريت هزينه ها درست نبوده است بر روي جوانان كار نشده است و پرسپوليس كار فرهنگي نكرده و بايد براي نشان دادن كار فرهنگي دوربين تلويزيون و ميكروفون و خبرنگار را به شيرخوار گاه ... برد و در هنگام پروتكل امضا كردن عكس و فيلم گرفت !! خوب اگر اين طور است پس چرا از اين آقايان كه نه به فكر پرسپوليس و هزينه هايش و دغدغه هاي فرهنگي اش و آينده اش بوده اند باز خواست كه خادمي كنند؟ تيمي كه امروز رويانيان بعنوان مشاور به دور خود جمع كرده كارنامه مشخصي دارد و تنها مانده كه مصطفوي و برادران انصاري فرد هم بعنوان مشاورين رويانيان انتصاب شوند تا جمع مسببين بدهي هاي باشگاه تكميل شود آن وقت با اين همه سخن از آينده مي شود وقتي امروزمان را با انتصاب گذشته هاي ناموفق رسم مي كنيم چه انتظاري از آينده داريم؟

در همين المپيك شاهد بوديم كه چگونه با بي توجهي به كارنامه دارهاي مديرتي چون برزگر و صنعت كاران خواستيم كه سكان رهبري كشتي آزاد را به خادم بدهيم كه از بعد مديريت ورزشي هيچ سابقه اي نداشت و بر كشتي ما همان رفت كه بر تكواندو رفت كه بر اساس لجبازي ها با  مهماندوست ادامه كار داد و يا بر قايقراني و دوچرخه سواري و تيراندازي رفت كه بي دليل روساي فدراسيون آنها بي هيچ دليل موجه از كار بركنار و زمينه تعليق فدراسيون ها را مهيا كرده و آن نتايج را در المپيك گرفتند

امروز همه آقايان در باد اين دوازده مدالي كه ماحصل كوشش و تلاش و غيرت و جسارت و استعداد خود بچه ها است به طورحتم خواهند خوابيد و از سوي ديگر به بازنده ها كاري نخواهند داشت چون فضا براي گرفتن عكس با قهرمانان و مدال آوراني وجود دارد كه از همين امروز نغمه جدائي مي زنند صادق گودرزي به چه دليل مي خواهد از كشتي خداحافظي كند ؟ پدر بهداد سليمي به چه دليل مانع ادامه كار فرزندش مي خواهد بشود ؟ زيرا آينده را تار مي بينند به بحث برگرديم پرسپوليس كه هر روز آن با خرجهاي بي حاصل همراه است با نمايش هائي در شيرخوارگاه آمنه مي خواهد كه فرهنگ سازي كند ؟آيا اشكالي داشت بجاي آن هزينه هاي كمرشكن براي آوردن امثال سوسا و گردان و نيلسون و معدنچي  ... شد كمكي براي تيمهاي نوجوانان و جوانان و اميد پرسپوليس مي شد ؟ كمكهائي كه نياز به دوربين و فيلمبرداري كردن و به نوعي تبليغاتي كردن نياز نداشت

آيا  اشكالي داشت از بين مديران و افراد تحصيل كرده و كارشناسان واقعي كه مي توانند كمكي به پرسپوليس كنند افراد بهتر از غمخوار و حبيب كاشاني و جعفر كاشاني به پرسپوليس مي آمدند ؟ چرا بايد در فردا روزهائي باز حسرت بخوريم ؟آيا خادمهاي ديگري پيدا نمي شدند؟

نتايج كشك

هنوز دقايقي از اولين باخت پرسپوليس در ليگ تازه به راه افتاده نگذشته بود كه علي پروين به سر مربي پرتغالي پرسپوليس حمله مي كند و اعلام مي دارد كه مربي ايراني بهتر از خارجي است اين كه تا چه حد اين حرف درست است را به قضاوت مردم مي اندازيم اما سوالاتي از علي پروين داريم

1/ آقاي پروين ! در كجاي دنيا  در اولين باخت اين گونه به سر مربي حمله مي كنند كه بخاطر سو مديريت باشگاه به رهبري شما مجبور است با تيمي بازي كند كه تازه 15 روز است كه آن را تحويل گرفته است ؟ اين چه منطقي كه با يك باخت سر مربي ايراني و لابد از جنس سينه چاكهاي شما نظير ابراهيمي و استيلي و ناصر محمد خاني و بهروز رهبري فرد و خاكپور و ا... بهتر از خوزهمانوئل يا مانوئل ‍ژوزه مي دانند ؟ اين تيم سر در گم دست پخت شما است كه در هييت مديره باشگاه بعنوان تنها عضوفني حضور داشتيد كه همه مي دانيم رويانيان و دوستانش اساسا با مقوله مديريت فوتبال بيگانه بوده اندو همه تصميم ها را كميته فني گرفته است

2/ آقاي پروين! اگر مربي ايراني بهتر است پس چرا براي پرسپوليس زوبل را آورده و يا در استيل آذين با يونگ و... تيم را بستيد؟ اگر سر مربي ايراني بهتر است پس چرا بعنوان عضو ارشد كميته به اصطلاح فني كلمه اي در اين باره سخني نگفتيد و بارها خودتان اعلام كرديد كه عقد قرارداد با خوزه با مسئوليت شخص شما بوده است ؟ اين كميته فني كه به واقع واژه كشك را تداعي مي كند اولين مسئول براي اين ديركرد در زمينه انتخاب سر مربي است

3/ آقاي پروين !اگر سر مربي ايراني خوب بود چرا خود شما در آخرين سال حضورتان در پرسپوليس آن گونه توسط همين فجر و فولاد گل باران مي شديد و بعد ها در استيل آذين آن را تكرار كرديد؟ شما به چه عنوان جكيچ و اوفارل و رايكوف را كه شاگرد آنها بوديد را از ياد برده ايد ؟

4/ آقاي پروين ! اين تيم را شما بستيد و همه ديديدم اين تيم  در غياب هافبك هاي تدافعي منسجم آنقدر آسان سه گل مي خورد و مسئول مستقيم اين نحوه يار گيري چه كسي بغير از شما مي تواند باشد ؟

5/ آقاي پروين ! در كار دنيزلي مداخله نامربوط كرديد و حالا هم تيم را دچار بحران مي كنيد اين تيم به همت شاگرد شما يعني عاشوري هفته ها سر در گم تمرين مي كرد چرا شما در هنگام عدم حضور سر مربي سخني نمي گفتيد ؟ چرا شما وعده پرسپوليس واقعي را در هفته پنجم ببينيد به گونه اي بر اهمال كاري خودتان و بيگانگي سردار رويانيان با مقوله فوتبال سرپوش گذاشتيد؟

6/ آقاي پروين ! شما گله از اين مي كنيد كه چگونه سيد جلال به يك باره كاپيتان شده است و بايد سلسله مراتب رعايت شود اما خيلي راحت در اين سال اجازه داديد افرادي براي پرسپوليس تصميم بگيرند كه چيزي از مديريت فوتبال نمي دانند و نتيجه اش اين هزينه هاي كمرشكن و آغازبحران است

7/ آقاي پروين ! در همه جاي دنيا مربيان بالياقت با حمايت بزرگان فوتبال به موفقيت ميرسند اما شما همواره موفقيت را زماني مي خواستيد كه شما هم در آن سهيم باشيد وگرنه شكست مال ديگران بود حالا هم به دنبال حاشيه سازي براي تيم هستيد زيرا از علم مديريت كه استفاده بهينه از موقعيت ها است و صبر و دانش و تحليل و برنامه ريزي  از اصول آن است بي بهره هستيد

و...

7 گانه را به عشق شماره پيراهن شما نوشتيم تا بگوئيم به حرمت آن پيراهن و بخاطر فوتبال ايران و پرسپوليس ديگر بعنوان مدير كار نكنيد زيرا دانش اين كار را نداريد بگذاريد اين سر مربي كارنامه دار موفق شود و يا حداقل كارش را بكند باور كنيد  فوتبال ما به همت همين مربيان مي تواند نجات پيدا كند كه مربي ايراني همان است كه براي  جواد نكونام 4 ميليارد و نيم پول مي دهد فوتبال ما باخته است زيرا سر مربي و مدير و دانش و افكار مترقي ندارد پس لطفا رحمي به حال اين فوتبال بي نوا بكنيد آمين

كدام قاضي؟

احكام بازي پرسپوليس و داماش صادر شد  و باز حكايت تكراري جريمه نقدي و محروميت تيمي محرز شود و حكايت دوران سربازي كه مي گفتند " تشويق براي يك نفر و تنبيه براي همه " باز هم تكراري شود و كسي نپرسد كه گناه آن اكثريت تماشاچي كه عامل اين جنجال نبوده و يا اصولا طرفدار پرسپوليس هستند اما بعلت مشغله كاري نتوانستند در آن روز خاص  در ورزشگاه باشند اما بعلت احكام صادره مجبور مي شوند كه چنين تيم خود را قرباني ببينند در چيست؟ مي پرسيم اگر استانداردهاي يك ليگ حرفه اي در ورزشگاه رعايت مي شد كه شامل صندلي هاي شماره دار و دوربين هاي مجهز در ورزشگاه و ورود تماشاچي با كارت هواداري و خريد پيش فصل ورودي بود  و تماشاگري با اعلام آدرس و تلفن و مشخصاتش  مي توانست بليط ورودي بخرد و ناشناس نيايد و ناشناس نرود و گرفتار بازار سياه نباشد شايد هيچگاه چنين احكام مدل خدمت سر بازي داده نمي شد اما فعلا ديوار تماشاچي كوتاه است او بايد پول دهد و متهم به بي فرهنگي شود و همه كاسه و كوزه فوتبال ورشكسته دولتي بر سر او كوبيده شود اما مي خواهيم  روي واژه  " بي فرهنگي " تمركز كنيم و بپرسيم كه همه ارگانهاي اين فوتبال بي در و پيكر فرهنگ دارند و تنها چند جوان اين ديار بي فرهنگ هستند ؟ براي روشن شدن  اين قضيه نگاهي به برنامه 90 دوشنبه  گذشته مي اندازيم مهمان هاي اين برنامه حسين عسگري  و محمد فنائي و هوشنگ نصيرزاده هستند سه نفري كه حكايت قضاوت و صداقت و شجاعت را بايد مطرح كنند از بعد فرهنگي به مكالمه اين سه نفر بنگريد  آيا مباحث اين سه فرهنگي بود ؟ مكالمه عسگري و نصير زاده تنها  توهين ها و برخوردهاي شخصي بود و تا حد امكان از يك بحث منطقي دور بود چگونه اين دو نفر كه كسوت داوري دارند اين گونه بي تحمل و با غرض با هم صحبت مي كنند ؟ هوشنگ نصير زاده مرتبا با لفظ " دوستانتان " عسگري را متهم به  ارتباط مي كرد و از مباحث فني دوري مي كرد و عسگري هم خيلي راحت  به نصير زاده اعلام مي كرد كه او كارشناس نيست زيرا هيچگاه داوري عملي نكرده است سوال اين بود چرا جناب عسگري اين مبحث عملي بودن را در زمان رياست مهدي تاج بر كميته داوري مطرح نكرد ؟ مهدي تاج چه تجربه قيمتي در امر داوري داشت  كه عسگري زير نظر او كار مي كرد ؟ از حسين عسگري مي پرسيم اگر قرار باشد هر كسي بنا بر تجربه و علم بر مسند  پستي بنشيند  چرا ايشان اين ايراد را از علي كفاشيان نمي گيرند ؟ از هوشنگ نصير زاده كه خود را مدرس و وكيل حقوقي فوتبال مي دانند مي پرسيم  آيا مي دانند براي اثبات رابطه دوستي عسگري با رفيعي و چند داور ديگر بايد مدارك ارائه دهند؟ اين مسئله كه در اذهان چه مي گذرد و يا چه شايعاتي وجود دارد يك حكايت ديگر است و سخن گفتن از جايگاه قضا و قضاوت كه اين آقايان  مدعي آن هستند ديگر جايگاهي دارد ؟ مي پرسيم رفتاري كه اين آقايان در مقابل چشم ميليونها ايراني نشان دادند مي توانست اندكي از صداقت و عدالت و قضاوت صحيح سخن گويد ؟ محمد فنائي در آن ميانه چه قضاوتي داشت ؟ او تنها سكوت كرد و نشان داد كه شجاعت و انصاف و قضاوتي كه اين همه در مورد آن ادعا دارد در وادي رفاقت به هيچ انگاشته است  مي پرسيم امروز كه پرسپوليس را 3 به 0 بازنده و دو امتياز اين تيم كسر مي كنند و نمي دانيم بر اساس كدام قانون بين المللي اين دو امتياز كسر مي شود اما همه اين مسائل را بر گردن بي فرهنگي تماشاچي مي افكنند  ولي نمي پرسند داوري  كه زير نظر  عسگري آموزش مي بيند و توسط نصير زاده نقد مي شود در بر پائي اين آشوب  چه جايگاهي دارد ؟ حسين عسگري كه در يك برنامه تلويزيوني اين گونه عصبي و بي ملاحظه   به طرف رو به رو خود حمله مي كند داراي پتانسيل اين نمي توانسته باشد كه در ايام جواني و با  كسري بي كران براي تحمل هزينه ديدن يك مسابقه فوتبال و ديدن قضاوت كسي كه نه رئيس لايق و نه اندام مناسب و نه تجربه و علم  باعث باخت تيمش مي شود همان كاري را كند كه امروز به  مرتكبين آن لقب بي فرهنگ مي دهد امروز بهروان سر پرست مسابقات و عسگري  متولي داوري و صدا و سيما تنها تماشاچي را محروم كرده است تماشاچي كه تيمش به ناحق دو امتيازش كسر مي شود اما  كسي نمي گويد اگر تماشاچي ما دچار معضل بي فرهنگي است بهرآن است كه داوري اش اين چنين متولي و منتقد دارد و در اين ميان پرسيده مي شود به اين كسان چگونه مي توانيم اعتماد كرد و لقب قاضي دهيم ؟ اين قضاوت ها چگونه مي تواند عدالت و شجاعت و صلاحيت داشته باشد ؟

تورج عاطف

به چه مي انديشيم؟

چهره هاي پس از بازي پرسپوليس و داماش تكراري است باز همان آدمهاي قبلي كه با قانونهاي عجيب و غريب خود مردمان روزگار را به جنون كشانده اند حضور دارند و نداي " روز تلخ فوتبال " را سر مي دهند

روز تلخ فوتبال در 20 روز پس از نوروزي كه همه حكايت آغاز و از ياد بردن كينه را در جلوي سفره هاي هفت سين سر داديم رقم خورد و اين براي اولين بار در دومين سال از دهه 90 نبود هفته پيش تماشاگر آبي فرياد اعتراض به سر مربي و دروازه بان مي زند و اين هفته داور نشانه گيري مي شود و او را هدف همه فحاشي ها خود مي كنيم

 براستي چه فكر مي كنيم ؟

 داور هزاران تقصير دارد او دانش كافي ندارد و اندام موثر ندارد آمادگي بدنش در حد يك بازي محلي نيست  شخصيت بزرگ ندارد كمكش هم ساده ترين آفسايدها را نمي بيند و رئيس او هم  تنها كلامش " نه " و  دفاع مغرضانه است اما از تماشاچي مي پرسيم آيا اين داور مستحق فحاشي به خانواده اش است؟

 براستي چه فكر مي كنيم ؟ اين فرهنگ از كجا مي آيد  كه در هنگام اشتباه داوري بلافاصله خانواده او را مورد حمله قرار مي دهيم ؟ كدامين از  تماشاچيان حاضر در ورزشگاه حاضرند بخاطر تيم پرسپوليس  خانواده خود را گرو بگذارند ؟ آيا كسي حاضر است كه پرسپوليس ببرد ولي به خانواده او توهين شود ؟مي دانم سكوت است و هيچ داوطلب "آري " گفتن به اين سوال وجود ندارد

داور چه بايد بكند ؟ او اشتباه كرده است اما بيائيم با خود خلوت كنيم و بپرسيم وقتي تيمي از بعد نيروي انساني آنقدر ضعيف است كه نمي تواند ريكاوري و تمرين كافي كند تا هم در  جبهه داخلي و هم آسيائي موفق باشد به داور ربط دارد ؟ پرسپوليس كه چون بارسلونا نيست كه ميلان را با 3 گل شكست دهد و بعد در فاصله سه روز 4 گل به حريف داخلي اش بزند  امروز رئال مادريد فاصله 10 امتياز اش در لا ليگا به بارسا به 4 رسيده است رئال مادريدي كه بازيكن دارد و قانون ها من در آوردي  كه باعث مي شود پولادي و شيث  و آبويچ در آُسيا بازي كنند و در داخل بازي نكنند هم ندارد رئال مادريدي كه  رئيسش يعني پرز آنقدر مثل امثال كاشاني نبودند كه گلري چون ميثاق معمار زاده را به تيم آورند كه هم يك سهميه از ليگ را بسوزاند و هم اين چنين تيم را دچار فشار كند كه جرات حمله نداشته باشد در بازي ديروز هر وقت پرسپوليس جلو كشيد حفره اي به بزرگي پشت محوطه هيجده قدم داماش تا پشت محوطه هيجده قدم پرسپوليس دهان باز كرد  زيرا تيم دچار  مشكل داشت

 به قول دنيزلي هرچقدر سعي كرد نتوانست بازيكنانش را در شرايط مسابقه قرار دهد چون بازيكن ايراني آنقدر جو زده و چون جامعه شناسي اش است كه تا مي برد مدتها خيال بافي مي كند آخر اين فرهنگ ما است كه سالها حكايت دائي جان ناپلئوني داريم و همواره در گذشته اي زندگي مي كنيم كه براي امروز تنها حرف  بي معني است

 اما  امروز مي خواهيم از رئيس سازمان ليگ بپرسيم آيا شما خودتان را مقصر نمي دانيد كه بازيهائي چنين فشرده بر گزار مي كنيد و نمي گذاريد جوي كه در بازي در برابر الشباب ايجاد شد دو باره تشكيل شود ؟

از آقاي عسگري مي پرسيم آيا در برپائي چنين روز سياهي براي فوتبال شريك نيستيد ؟آخر تا به كي داوري با اين قد و هيكل و وزن بايد سوگولي تيم شما باشد كه چنين افتضاحاتي بار آورد؟

از  تماشاچي مي خواهيم اندكي به خود آيند و باور كنند كه تيمشان بد بسته شده و نيروي كافي ندارد كه در ليگ جايگاه بالا داشته باشد پس چرا  مي خواهيد حتي با فحاشي به خانواده يك انسان و يك هم وطن و يك همسر و يك پدر و يك برادر  مثلا سهميه آُسيائي بدست آوريد آخر سهميه آُسيا برازنده ذوب آهن و فولاد و صبا  و نفت تهران نمي تواند باشد كه از اول فصل آمادگي داشتند ؟ تا به كي مي خواهيم اين سان بي منطق باشيم/