آقاي غير فوتبالي ! لطفا فوتبال ببينيد

آقاي مديرغير  فوتبالي ! فوتبال ببينيد

نمي دانم كساني كه از سربد شانسي فوتبال سر از فوتبالفارسي بعنوان مدير در آوردند همه مثل كفاشيان هستند كه  بسختي مي تواند نام چند سر مربي معروف جهان را بخاطر آورد يا نه ؟ اما معتقديم حتي اگر امروز هم به فوتبال آمده باشيد شايد با ديدن فوتبال آنهائي كه فوتبالي هستند سر از اشكالات مديريت غير فوتبالي خود بر فوتبال در بياورند و براي اثبات اين گفته مي خواهيم مثالي بزنيم

سه شنبه شب گذشته تيم رئال مادريد در مقابل تيم منچستر سيي به ميدان رفته بود  تيم  رئال مادريد كه در بحران نتايج ضعيف لا ليگا به ثمر مي برد قصد داشت با برتري بر تيم ديگر كهكشاني جهان يعني منچستر سيتي سر و ساماني به تيم خود دهد از رو با انگيزه به ميدان رفت مورينيو از هيگوئين در نوك حمله و روماريا و رونالدو خديرا بعنوان سه مرد پشتيبان و از اسين و آلونسو بعنوان دو هافبك تدافعي استفاده كرد رئال مادريد در نيمه اول و تا اواسط نيمه اول مشكل داشت چون اسين و خديرا و آلونسو سه عنصر تدافعي بودند كه نمي توانستند چيدمان تهاجمي خوبي به رئال مادريد بدهند و به همين دليل حضور اوزيل و موديج  بجاي خديرا و اسين اين چيدمان را اصلاح كرد و رئال مادريد با فشار به خطوط مختلف منچستر سيتي باعث عقب نشيني اين تيم و در نتيجه دفاع در محوطه 3/1 زمين خودشان كرد و به همين دليل بود كه توانست با تيز هوشي و فشار زياد منچستر سيتي و خط دفاع و جو هارت دروازه بانش را وادار به اشتباهات مهلك كند  بازي باخته را ببرد درس مورينو و رئال مادريد اين بود " چيدمان كليد موفقيت يا شكست است "

 به فوتبالفارسي بر مي گرديم مشكل تيمهاي ما چيست ؟ سخن از تركيب درون زمين نمي كنيم بلكه به كل سيستم اشكال داريم اگر تيم ملي ما نتيجه نمي گيرد چون چيدمان  مديريتي اشكال دارد كفاشيان و تيم تحت نظر او براي اين كار ساخته نشده اند و به همين دليل اين چيدمان بد به كميته فني و كميته نظارت و كمك مربي وحتي به سر مربي  و تيم داخل ميدان هم مي رسد

 تيم ملي اگر مي خواهد موفق باشد بايد تيم مديريت خود را عوض كند

مثال ديگر مربوط به پرسپوليس است رويانيان چيدمان بدي در پرسپوليس دارد او  در اطرافش مردان صاحب نظر يا ندارد و از افرادي هستند چون شيريني كه معلوم نيست چگونه به فوتبال آمده اند بهره گرفته و يا از پيش كسوتان سنتي بهره مي گيرد كه تنها مي خواهد از نام آنها استفاده كند به همين دليل او تيم را بد مي چيند  او خودش معترف است علت رفتن دنيزلي وجود چند بازيكن بوده است مي پرسيم پس چرا آنها را نگاه داشت ؟ او مگر نمي دانست بازيكنان پير و ناكار آمد به تيم صدمه مي زنند پس چرا سكوت كرد ؟ او بايد بداند بازيكناني چون بكهام و رونالدو به اين علت كه روند تيم منچستريونايتد  را مختل مي كردند توسط فرگوسن بيرون رانده شدند اما در پرسپوليس مدير معترف است كه اين مسئله را مي دانسته ولي سكوت كرده است از مدير مي پرسيم  تيم شما را كدام تيم  فني بسته است؟ شما بد يار گيري كرديد همه مي گفتند قرار نبود كه گردان اين همه هزينه شود كه روي نيمكت بنشيند و يا دو مدافع پير چون بنگر و حسيني به تيم بيايند و يا تيم مدافع چپ نگيرد و يا هافبك تدافعي نداشته باشد و از همه جا رانده شده هائي چون سامان آقا زماني و هادي نوروزي و مهرزاد معدنچي و ...  در تيم حفظ و يا به تيم اضافه شوند در اينجا چه كسي مقصر بجز چيدمان بد تيم مديريت نقش دارد ؟ امروز تيم نتيجه نمي گيرد مي پرسيم فقط كريمي مقصر است ؟ اگر آن پاس طلائي كريمي به قاضي در دربي به گل تبديل مي شد امروز كريمي را به عرش نمي برديم ؟ اين كه كريمي با دائي و قطبي و وينگادا و خوردبين و دنيزلي و حالا مانوئل مشكل دارد چيز تازه اي نيست چيدمان تيم مديريتي پرسپوليس اگر درست بود هيچگاه امثال دنيزلي را فداي كريمي نمي كرد و يا اين كه به اين خاطر كه كريمي قرار دادش را تمديد نخواهد كرد از دائي نمي گذشت  اما مشكل امروز پرسپوليس فقط كريمي نيست همان طوري كه مشكل تيم ملي هم فقط كريمي نيست اين كه كريمي كاررائي ندارد پس چرا بازي مي كند مقصري جز مربيان پرتغالي او در تيم ملي و پرسپوليس ندارد اما اين جو شانتاژ و هجمه اي كه عليه كريمي است چيزي جز سو مديريت نيست تيم پرسپوليس هافبك ندارد تيمش بد بسته شده است تيم دير سر مربي انتخاب كرده است تيم حواشي دارد كه امثال شيريني نمي توانند كه حل كنند تيم مديري بي تجربه در عرصه فوتبال  دارد و همه اين مسائل مي گويد تيم بد چيده شده است تيمي كه تيم مديريت و يا همان تيم بيرون زمينش بد هستند چگونه مي توانند در داخل خوب باشند اين كه هر روز مدير عامل عكس با سفير و كشتي گير و وزنه بردار بگيرد مشكل پرسپوليس را حل مي كند؟ مشكل پرسپوليس و كل فوتبال ما چيدمان بد تيم بيرون ميدان سبز است   

نجواي از سر نا اميدي

نجواها ئي از سر نا اميدي

نجواهاي مردم را مي شنويم

" دنيزلي به تيمت برگرد"

" علي دائي "

مردم خسته و مستاصل نمي دانند كه چه كسي را صدا بزنند و از چه كسي مددي بخواهند 5000 نفر به استاديوم آزادي در روز يكشنبه آمدند تا هشتمين بازي كهكشاني هاي پرادعاي خود را ببينند همان كهكشاني هائي كه پول مي گيرند و مصاحبه نمي كنند و فرياد و ادعاي آنها سر به فلك گذاشته است اما قصه بازي هشتم همن حكايت تكراري قبلي است كه در هنگام بازيهاي دنيزلي و استيلي و ... ادامه داشت  اين تيم جان ندارد

مردم فرياد مي زنند و خواهان تعويض مانوئل بي نوا هستند  همان فرياد هائي كه اين روزها  بر سر كي روش كشيده مي شود حالا براي خوزه مانوئل است  و گوئي از ياد برده ايم كه اين بي نوا مانوئل كسي است كه برايش دسته گل هائي چون خريد سوسا و معدنچي و سامان آقا زماني  و چند ميليارد مسن چون حسيني و بنگر و ... خريده اند تيمي كه در سومين فصل پياپي خود بد بسته مي شود چه كاري از دستش بر مي آيد ؟

فرياد ها بر سر مانوئل زده مي شود اما سخن اصلي را آجور لو گفته است كه " تا وقتي پرسپوليس و استقلال مي توانند اسباب ترقي اهل سياست را درست كنند هيچگاه خصوصي نخواهند شد "

 امروز در مادريد حكايت بد شروع كردن ها شنيده مي شود مورينيو مي گويد اين تيم من نيست اما مسئوليت شكست هاي و شروع وحشتناك اين فصل رئال مادريد با من است او بايد هم چنين بگويد زيرا تيم پتانسيل خريد بازيكن و اعطاي مسئوليت به سر مربي و تمامي فاكتورهاي مديريت صحيح فوتبال را دارد و اگر نتيجه نگيرد سر مربي مسئول است حتي اگر مورينيو و يا شوستر و يا لوكزامبورگو و يا كي روش و يا كاپلو باشد

اما در اين ديار كه مي خواهند سومديريت را به زور بيانه امضا كردن حل كنند چنين چيزي مي تواند كه رخ دهد ؟

فوتبالي كه به مدد  غريبه ها حالا به لبنان مي بازد و كك مديريت هاي غير فوتبالي هم نمي گزد چرا بايد براي سو مديريت هائي كه  سالها است در اين تيم  و خيلي از تيمهاي ديگر رخ داد و باعث از بين رفتن محبوبيت استقلال و پرسپوليس و نابود شدن تيم پاس و دارائي و عقاب و شاهين و..مي دهد ناراحت باشد

  غمخوار و محمد حسن و عباس  انصاري فرد و خطيب و كاشاني و حالا رويانيان چه دستاورد ديگري بايد داشته باشند ؟ تيمي كه امثال معدنچي و سوسا و بنگر و نيلسون و ... را به اين تيم مي آورد حالا در سكوت مطلق است پروين كه خود را مرد همه كاره فني مي دانست پيش كسوتان پرسپوليس چون درخشان و آشتياني و جعفر كاشاني و... كجا هستند ؟ مي تواند همه تقصير ها را به گردن مانوئلي انداخت كه به قول محمد مايلي كهن از اول هم اشتباه آمده بود ؟ اين تيم سالها است كه رنج سو مديريت را كشيده و همچنان مي كشد همين مايلي كهن كه امروز اعتراض مي كند مگر به كاشاني نمي گفت بهترين مدير عاملي كه پرسپوليس پس از انقلاب داشته است ؟گرو ه هاي ديگر چه بر سر اين تيم آوردند ؟  مردم بخوبي جريان را مي دانند كه تنها 5000 نفر مي آيد در ميدان تجريش دكه داري كه عكسي از پرسپوليس دهه 60 را به ديوار آويزان كرده براحتي مي گويد  بازيكن نداريم مقصر كي روش و ديگران نيستند او مي گويد سياست اين بلا را بر سر فوتبال آورد  او نه كارشناس است و نه بلد است چون سيل كارشناسان صدا و سيمائي كه همواره پر از استفهام صحبت مي كنند شروع به تعارف كند او مي گويد تا در اين فوتبال بساط  سياسي بازي است بايد هم اين بساط باشد   و كار به جائي مي رسد كه در آينده نه چندان دور بازيهاي  رسمي پرسپوليس هم در همان درفشي فر انجام  شود زيرا به همان تعداد تماشاچي پرسپوليس خواهد داشت براستي اين تماشاچي تا به كي نجواي نا اميدي سر دهد استخدام  حدادي و بهداد سليمي و  بيانه امضا كردن  عوامفريبي است كه سالها است نمونه هاي آن را با غمخوار و خطيب و كاشاني و برادران انصاري فرد وحالا با رويانيان داريم مشكل اشخاص نيست بعنوان يك تحصيل كرده در حوزه مديريت ميگويد سيستمها مديران را مي سازند ووقتي سيستمي چرخه معيوب دارد  در همچنان بر پاشنه ناكامي مي چر خد و نجوا باز ادامه دارد همان نجواهائي كه همه مي دانند از سر ناچاري است

درد كي روش

هيچگاه فرصت كافي پيش نمي آيد كه بتوانيم از همه پتانسيل هاي فوتبال براي فوتبال بهره بگيريم مصاحبه هاي با بزرگان فوتبال ما كمتر رنگ و لعاب  چالش و جدل را دارد اما مصاحبه كارلوس كي رش باعث شد كه از تريبون رسانه با او به گفتگو نه به چالش و جدل بنشينيم و اميد داشته باشيم كه اين گفتگو به گونه اي به او برسد و يا اين كه فرصتي پيش آيد كه رو در رو با او صحبت كنيم قبل از اين كه سرنوشتي چون برانكو  و قطبي و دائي و قلعه نوعي و بلاژويچ ... نصيب او شود اما گزيده اي از مصاحبه او را مرور مي كنيم

1/كارلوس كي رش مي گويد كه سعي در دادن تغييرات زياد ندارد  تيم او نياز به 13 امتياز براي صعود دارد  بنا به آمارها او 54 % كل امتيازها را براي صعود كافي مي داند و در حال حاضر او چهار امتياز از 9 امتياز ممكن يعني 44% امتيازات را جذب كرده است  مي پرسيم آيا كسب امتيازها يعني 9 امتياز از 12 امتياز ممكن آنقدر هدف بزرگي نيست كه كارلوس كي رش همه چيز را اين گونه آسان نبيند ؟آيا او همچنان مي خواهد بي تفاوتي را ادامه دهد ؟

2/كي رش مي گويد كه در بازي با لبنان به اندازه كافي خوب بازي كرده است و عدالت در اين بازي رعايت نشده است  مي گوئيم آيا اين حرف را بايد جدي گرفت ؟ تيم ما چند موقعيت مناسب روي دروازه لبنان و حتي در بازي با قطر و ازبكستان داشته است ؟ مفهوم خوب بازي كردن از ديد  كي رش چيست ؟ بايد بگوئيم آمارها نشان مي دهد كه اين تيم  مدتها است كه خوب بازي نمي كند آيا زمان آن نرسيده كه جدي تر به قضايا بنگريم و بگوئيم تيم ما خوب بازي نمي كند و عدالت هم براي  فوتبال ما رعايت شده است ؟آيا كي رش نبايد كمي از خوش بيني هاي بيش از اندازه خود دست بكشد؟

3/او مي گويد مهم نيست كه امتياز ها لازم را در كجا كسب كنيم بلكه مهم جمع آوري امتيازات بوده است مي گوئيم ما از 6 امتياز به واقع آسان  در برابر قطر و لبنان تنها 1 امتياز كسب كرديم در بازي با ازبكستان 3 امتياز ديگر را دريافت كرديم در واقع  ما بايد قطر و لبنان را مي برديم و با ازبكستان مساوي مي كرديم و از 13 امتيازي كه كي رش مدعي آن است تا حال 7 امتياز داشتيم اما تنها 4 امتياز داريم تجربه نشان داده است كه جمع آوري امتياز در دور رفت به مراتب آسان تر از دور برگشت است ضمن اين كه دو بازي مهم دور برگشت ما در برابر قطر در دوحه و كره جنوبي در كشور آنها است  اين كه كجا امتياز كسب كنيم مهم است اما كي رش بايد بداند ما بايد كره جنوبي را در تهران شكست دهيم و اين 3 امتياز براي ما مهم است اگر ما در تهران مساوي كنيم فاصله 3 امتيازي ما با كره نه تنها حفظ مي شود بلكه ازبكستان و قطر و حتي لبنان هم مي توانند به ما برسند پس قضيه چندان به سادگي آن نيست كه كي رش مي گويد

4/ او بخوبي از مشكل گل زني ما مي گويد او در آمارها مي گويد ما 23گل در 11 بازي زده ايم  و معدل 2.09 را به رخ ما مي كشد اما اگر بازي با بحرين را بيرون بكشيم ما در 10 بازي 17 گل زديم يعني 1.7 كه معدل خوبي نيست تيمهاي همراه كي رش كم گل مي زنند اين درد فوتبال كي رش است ضمن اين كه اين مشكل در فوتبال ما وجود دارد بايد بگوئيم حادثه بازي با بحرين هميشه تكرار  نمي شود پس نبايد چندان او به اين آمارها نه چندان خوب دل ببندد

5/ او مي گويد 8 بازيكن اصلي خود يعني پولادي و جباري و حيدري و قوچان نژاد و آندو و نوروزي را نداشته است اما ما معتقد نيستيم كه اين بهانه قابل توجيه  است  نوروزي و قوچان نژاد و جباري و ... بازيكنان اصلي تيم ملي نيستند از سوي ديگر نه پولادي و نه حيدري و نه آندو بي جانشين بوده اند و قبول نداريم در سطح ملي ما چنين بازيكناني چون رونالدو در پرتغال و مسي در آرژانتين ... بازيكنان غير قابل  جانشين باشد و اين حرف  كي رش را نمي توانيم قبول كنيم

6/ او مي گويد بازيكنان جوان را نمي توان در تركيب تيم ملي  آزمايش كرد زيرا آنها كه در مقابل 3000 تماشاچي بازي مي كنند نمي توانند در مقابل 35000 بازي داد از كي رش بعيد بود كه چنين حرفي را بزند او مرداني چون رونالدو و ناني و روني ... را از تيمهاي پايين تر به تيمهاي بزرگ آورده است او مي داند جوان بايد بازي كند تا با تجربه شود و او فرصت داشت كه در بازيهاي تداركاتي چون بازي در برابر اردن و تونس و آلباني  باز هم به حقيقي فرصت مي داد كه امروز مجبور نمي شديم در غيبت آندو حسرت به دل مي مانديم و يا چه اشكالي داشت كه دروازه باني چون حقيقي را بيشتر بازي مي داد او خليل زاده و پيام صادقيان را هم مي توانست چون قاصي به ميدان بخواند  امروز كه و درد نبود نوروزي را بيان مي كند نمي توانست از پيام صادقيان كاپيتان تيم نوجوانان قهرمان آسيا بهره بگيرد ؟ نه كي روش خودش پشت نامهائي چون كريمي و حسيني و عقيلي و خلعتبري و ... پنهان كرد و گرنه جوانان هنوز هم تنها راه حل ما هستند

 كاش فرصتي بود باز هم با او گفتگو مي كرديم قبل از اين كه فرصتها از بين روند ...

 

 

درد تنها غير فوتبالي ها نبودند

حرفها را از زبان غير فوتبالي ها مي شنويم مرداني كه در عرصه فوتبال هيچگاه نبودند حالا سخنگوي فوتبال شده اند و درمان براي فوتبال مي دهند حكايت مردان غير فوتبالي و مديران سياسي را چه كساني براي ما ساختند ؟ به ياد داشته باشيم در فوتبال ما شايد يك مدير سياسي موفق يعني صفا فراهاني داشت كه او هم اشتباهات مهلكي چون اخراج ايويچ كرد  ولي بيشتر مديران غير فوتبالي بد و حتي بدتر از بد بودند  مديران سياسي مقصر نيستند زيرا كه به واقع آنها هم تنها مهمانهائي بودند كه به سر اين سفره دعوت شده بودند

به خاطر دارم روزي  در محضر مردان بزرگ فوتبال كساني كه با پوست و روج و وجودشان درد فوتبال را لمس كردند گفتم كه فوتبال از فوتبالي ها بيشتر از غير فوتبالي ها صدمه ديده است  آنهائي كه در اين فوتبال بودند و كارنامه هاي نه چندان خوبي داشتند ولي با اين همه همچنان مدعي هستند همان هائي كه امروز  از مدير غير فوتبالي و يا مدير سياسي ايراد مي گيرند همان هائي بودند كه در يك ملاقات چند دقيقه اي با يكي از همين مديران سياسي با صراحت گفتند كه به اندازه 50 سال درس مديريت گرفته اند اينها همان هائي هستند كه خطر تعليق فوتبال را مسخره گرفتند مي پنداشتند كه قوانين بين المللي چيزي چون قوانين كميته هاي داخلي فدراسيون فوتبال است كه هر دم عوض مي شود و آنقدر صبر كردند تا ايران و فوتبالش تعليق شدند آنها همان هائي بودند كه  در لحظه ورود به فوتبال سخن از آوردن اسكولاري مي كردند اما سر انجام به دنبال قلعه نوعي رفتند آقاياني كه امروز ادعا مي كنند با حقوق  ماهيانه 3000 دلار به ويررا به جام جهاني رفتند به چه علت در هنگام مدير عاملي در پرسپوليس و آن همه خرج اضافي ره به جائي نبردند ؟ از داريوش مصطفوي سخن مي رانيم او كه همواره خود را محق مي داند چگونه مي تواند از مديريت فوتبالي ها دفاع كند ؟امروز درد كي روش چيست ؟ درد كي روش حضور در قفسي است كه فدراسيون براي او تدارك ديده است او با همكاران پرتغالي و يك ايراني كه هيچ جايگاهي در ايران ندارد كار مي كند او با تعداد محدودي از رسانه ها ارتباط دارد او با تعداد محدودي مشورت مي كند او به تعداد محدودي سفر داخل ايران دارد اين كي رش به همان سيستمي مديريت مي شود كه كفاشيان با آن قطبي را به ناكجا آباد كشاند و يا دادكان بر سر  برانكو همان بلا را آورد

 دادكان خودش چند بار اجازه داد برانكو مستقل عمل كند ؟ خود او همان كاري را كرد كه امروز كفاشيان با كي رش مي كند ؟ دورتر برويم صفائي فراهاني به خاطر چند حرف ايويچ را عوض كرد صفائي فراهاني هم فكر مي كرد اگر ايويچ را در يك آكواريوم نگاه دارد همه چيز درست مي شود مشاورين 400 هزار توماني صفائي چند نفر بودند ؟ چند فكر داشتند ؟ او هم گول همان حرفها را خورد امروز اگر مدير سياسي در فوتبال حرف مي زند به اين علت است كه خود فوتبال نخواسته كه از همه نيروهايش استفاده كند ؟آخر در كجاي دنيا پس از اولين باخت در يك بازي رسمي همه از سفير و مشاور مطبوعاتي و... اظهار نظر مي كند اما كميته فني وجود ندارد كه حق صحبت داشته باشد؟كدامين كميته فني يا كدامين كميته رسانه اي با كي روش صحبت كرده است كه او به خود آيد كه در اين ديار مردان آگاه به وفور پيدا مي شوند وقتي كي رش مي بيند كه در اطرافش همه طوطيان شكر پران هستند بايد هم  دچار خود فريبي شود مگر برانكو اين گونه نبود ؟ دادكان فكر مي كرد تيم ملي فوتبال ايران تيم او است همان طوري كه علي آبادي هم همين عقيده را داشت چرا اين فوتبال اين همه تملك خواهي را رشد مي دهد ؟ علي آبادي باعث شد كه فوتبال تعليق شود اما دادكان هم در اين مورد بي تقصير نبود او به حرف چه كساني گوش كرد ؟خود كفاشيان مگر در انتخاب دائي و مايلي كهن و قطبي چه كاره بود ؟ مصطفوي در انتخابات چه كاره بود ؟ امروز كي رش گوشت قرباني است حالا همه منتظرند كه همه تقصيرها را به گردن كي رش بياندازند بي آن كه لحظه اي بيانديشند در چه جايگاهي قرار دارند ؟ كي روش را ما به اين روز انداختيم كه جرات نداشته باشد پس از 2 سال حضور در تيم ملي يك رفورم بزرگ انجام دهد كي روش پس از 2 سال پ‍ژمان نوري را براي دفاع چپ انتخاب كرده است و علت اين است كه نه او پتانسيل فوتبال را مي شناخت نه كمكهايش نه تيمي كه بعنوان كميته فني و مشاور مطبوعاتي و ... با او همكاري مي كند كي روش يك راه نجات بيش ندارد آن هم رهائي از پيله اي است كه مديريت ناكار آمدي كه به طرز شگفت انگيزي اشتباهات مديريت هاي قبلي خود را تكرار مي كند به دور او بسته است بايد به او كمك كنيم بايد بي هيچ بهانه اي براي ارتقاي او كه ارتقاي تيم ملي است ياري رسان باشيم اما اگر اين مديران ناكار ديروز و امروز راهي براي او بگذارند  

آقاي كي رش! بزرگ نبودي

اين كه بخواهيم تمامي ندانم كاري هاي فوتبال ايران را بر سر كي روش بكوبيم يك سوي مسئله است اما در سوي ديگر اين جمله او كه مي گويد حق ما باخت در برابر لبنان نبود سوي ديگر ماجرا است

فوتبال ما از درون توخالي شده است وقتي در فوتبالي همه چيز فرسوده شود ناخود آگاه جز گنداب شكست و نفرت نخواهد داشت  فوتبال ما چگونه مي تواند موفق باشد وقتي پس از 4 سال ناكامي مطلق فدراسيون بار ديگر سكان رهبري را بار ديگر به همين مديريت مي سپارند ؟ فوتبال چگونه مي تواند موفق باشد وقتي شاهديم كه ميدان فوتبال زمينه اي براي شهرت طلبي تازه به دوران رسيده هاي سياسي و ناكار آمد  شده است ؟ فوتبال چگونه مي تواند موفق باشد وقتي برنامه ريزي و سرمايه گزاري و رهبري و كنترل كه از ابزارهاي اصلي مديريت است را ندارد ؟ فوتبال چگونه مي تواند موفق باشد وقتي كل كارنامه ناموفق يك فدراسيون پر از ناكامي زير خبر استخدام كي رش و حفظ او مخفي مي شود ؟ وقتي كي رش به ايران مي آيد بايد حفظ شود چون گروه فدراسيون مي خواهد زير نام او مخفي شود به او اجازه مي دهد يك مربي فوتسال زنان آمريكا را بعنوان كمك مربي تيم ملي ايران بر گزيند به منصوريان كه سابقه اش جز ناكامي نست تيم اميد را پيش كش دهد مربي تيم جوانان شومن تلويزيوني مي شود كميته فني فدراسيون فوتبال خالي از مردان صاحب انديشه و با سابقه چون مهاجراني ها و طالبي ها و حين حبيبي ها و كلاني ها و علي جباري ها ...باشد آري مشكل باج دادن به كي رش به اين علت است كه او شد تنها نقطه سپيد چهار سال از سياه ترين روزگار فوتبال ايران و حالا بايد او هم سيبل شود اما مي گوئيم همه تقصير باخت نوبرانه به لبنان اگر بر گرده كي رش نباشد اما اجازه نمي دهيم او وجدان و و شعور عمومي را به بازي بگيرد  اشكالات فني زيادي از كي رش مي گيريم كه فكر مي كند چون اطرافيانش دانش  ندارند پس فوتبال ايران بي دانش است پس به او مي گوئيم

1/ آقاي كي رش در كجاي دنيا  از تيم 16 جدول 4 بازيكن از تيم دهم جدول 3 بازيكن  انتخاب كرده و آن را با يك بازيكن دوسال بازي نكرده و يك بازيكن شاغل در ليگ نازل قطر پيوند مي زنند و بعد بازيكني چون پژمان نوري را كه در پست دفاع چپ كاررائي ندارد و خلعتبري كه در بال راست بازي نمي كند هم به آنها گره مي زنند و تركيب اوليه تيم براي پيروزي در لبنان مي چينند ؟

2/ آقاي كي رش شما كه اين همه عاشق فرزندان دو رگه ايراني هستيد چند بار ليگ ايران را تماشاكرديد ؟ آيا متوجه نشديد  تيم ملي كه براي  سفسطه و نمايش چيده شود و امثال نكونام و كريمي و... را به زمين مي آورد كه  با لمپنيزم كامل سوار بر موج شود اوظاع بهتري از اين نخواهد داشت ؟

3/ آقاي كي رش ! چند بار ديگر بايد رحمتي از سانترهاي ارسالي و ضربات كرنر گل بخورد ؟ چند بار ديگر بايد كريمي و نكونام افتضاح بازي كنند ؟ چند بار ديگر بايد به سيستم ناكار آمد تك مهاجم آن هم با مهاجمين با سطح كيفي قاضي و انصاري فرد دل ببنديد ؟ دو سال است كه در ايران هستيد پس از 2 سال نمي دانيد احسان حاج صفي خيلي بهتر از پژمان نوري  حداقل در دفاع چپ است ؟ تيم شما چند پاس صحيح مي دهد ؟ چند كار حمايتي انجام مي دهد ؟ توازن و تعادل خطوط  به چه دليل اين گونه نازل است ؟

4/ آقاي كي رش ! همه مي دانند بازي در زمين ناهموار نيازمند دوندگي بيشتر و تغيير فاز تهاجم و تدافع با سرعت بالا و درگيري فيزيكي و شوت ازراه دور و ارسال سانترهاي مواج و استفاده از ضربات سر و پاسهاي كوتاه و پي درپي   و استفاده از ضربات ايستگاهي است  تيم شما در چند مورد اين گونه بود ؟ تعويض هاي شما با چه منظقي انجام گرفت ؟ تيمي كه عقب مي افتد مهاجم با مهاجم شبيه خودش عوض مي كند ؟ تيمي كه عقب مي افتد به خط هافبك كند خود دست نمي زند ؟ تيمي كه عقب مي افتد تغيير روند بازي نمي دهد ؟ تيمي با اين معدل سني چه كاري مي تواند براي روزهاي آينده بكند ؟آن وعده جوان كردن تيم ملي كجا رفت ؟

5/ آقاي كي رش ! شما مي گوئيد حق شما باخت نبود( كه بود ) مي پرسيم چرا از مقوله حق در بازي با ازبكستان صحبت نكرديد اگر آن 3 امتياز را كه به واقع حق آن را نداشتيد بدست نمي آورديد حق تيم شما با 1 امتياز در آخر جدول بود

آقاي كي رش ! براي شما متاسف هستيم كه اين گونه اسير جو فوتبالفارسي شديد كه بسياري از بزرگان شدند شما فكر كرديد كه نامتان دليل بزرگي براي بر حق بودن شما است ؟ به ياد بياوريد روسيه با گاس هيدينگ در 2010 حضور نداشت تركيه با گاس هيدينگ در يورو 2012 نبود مطئمن باشيد كه گاس هيدينگ هم نام بزرگ تري از شما است و اين گونه نيست كه بخواهيم تنها با نام به جام جهاني رويم و چنين بود كه هيدينگ و اددوكات از روسيه رفتند

 آقاي كي رش ! درد فوتبال ما بزرگ است درد فوتبال ما همان دردي است كه همه مي دانيم وقتي خانه از پاي بست ويرانه است بر سر ديوار خانه طاق نصرت بستن فايده اي ندارد افسوس

تاريخ زيبا

" ملتي كه از تاريخ خود چيزي نمي دانند مجبور به تكرار آن هستند" ويل دورانت مورخ فرانسوي
 در يكي از شبهاي بي نظير برنامه 90 به تماشاي بخشي از تاريخ فوتبال ايران نشستيم هر چند كه در پاره اي ازاوقات وقايع روز فوتبال ايران هم به ميان برنامه سيري در تاريخ فوتبال ايران آمده و دل را به رنجش در مي آورد كه چه بر سر اين فوتبال ايران آمد ؟و چرا فوتبال ما اين گونه در دست غريبه ها است ؟ عادل فردوسي پور با بضاعتي در حد قابل قبول به مرور فوتبال ايران پرداخت البته كار او دور از اشكال هم نبود زيرا همه مي دانند براي دعوت از فوتباليستهاي دهه 40 فوتبال ايران گزينه هاي بهتري هم مي توانستند كه باشند  مرداني چون حسن آقا حبيبي و حشمت مهاجراني و اصغر شرفي و حسين كلاني و... يا همه مي دانستند در دهه 60 مرداني چون حاجيلو و بياني و درخشان و پنجعلي وچنگيز و عليدوستي و ... بسيار موجه تر از فرشاد پيوسي است كه عملا مربوط به دهه 70 از بعد درخشش بود اما بهر حال بيان بخشي از تاريخ فوتبال ايران توانست براي بسياري از ما جمله ويل دورانت  را تداعي كند به قصه هاي فردوسي پور گوش داديم و در لا به لاي آمارهاي او به تكراري هاي فوتبال رسيديم  كه  به بخشي از آنها مي پردازيم
1/ چهار نسل فوتبال ما در اين برنامه از عشق به فوتبال سخن گفتند از تلاش و سعي و عرق و تعصب سخن گفتند نمي دانيم چرا فكر مي كنيم وقتي كه پول وارد مقوله اي مي شود بايد تعصب به كناري رود در فوتبال جهان مسي و رونالدو و توتي و روني و كانتونا و گاتوزوو....ثروتمندو پرتعصب هستند اما در فوتبال ما همه چيز رنگ عوض كرده است زيرا تعصب زماني حاصل مي شود كه براي چيزي زحمتي كشيده باشي وقتي مديران فوتبال ما به يك باره به اين فوتبال آمده اند چگونه بايد دل بسوزانند و دل به كار دهند و دانش و تلاش كنند حكايت تعصب و دلسوزي براي مديران تازه به دوران رسيده فوتبال ما چون ارث هنگفتي است كه پدري سالها زحمت مي كشد و به فرزندانش مي دهد كه چندان به اهميت آن فكري نمي كنند
2/ نگاهي به آمارها مي كنيم 10 بازيكن برتر فوتبال ايران از بعد بازي و تعداد بازي به پس از انقلاب بر مي گردند آيا اين آمار نشان نمي دهد كه چگونه سالها دل به ستاره ها دلخوش كرديم و آنقدر از آنها استفاده كرديم تا شايد و روزي نسل جديدي به كار آيند ؟ اين آمارها نشان مي داد حلقه سازندگي چقدر گم شد در دهه هاي 60 و 70 و حالا ...
بازيكنان برتر تاريخ فوتبال ما از بعد بازي  دائي و نكونام و كريمي و باقري و استيلي و زرينچه و مهدوي كيا و كعبي و گل محمدي و عابد زاده بودند  نگاه به تركيب بياندازيد يك دروازه بان و يك مدافع آخر و سه مدافع راست و سه هافبك تدافعي و يك هافبك تهاجمي و يك سانتر فوروازد بيشترين بازي را براي ما كرده اند چرا فوتبال ما كمتر تداوم در دفاع چپ و هافبك چپ ... داشته است البته اگر با نسل دهه 50 ما آن معامله نمي شد شايد حجازي و پروين و روشن و... در اين آمارها جائي داشتند و يا اگر حكايت دهه 60 پيش نمي آيد شايد بزرگاني چون چنگيز و پنجعلي وبرادران بياني و حاجيلو و درخشان و عليدوستي جايگاه بهتري داشتند و يا اگر در دهه 40 فضاي فوتبال بزرگتر بود كلاني ها و بهزادي ها و علي جباري ها و جلال طالبي ها و... قصه هاي بهتري داشتند اما فوتبال ما هيچكدام مدافع چپ   و هافبك چپ ثابت در طي سالهاي پس از انقلاب به صورت دائمي نداشت مرداني چون محرمي و شاهرودي و ميناوند و نيكبخت  اگر زير نظر رايكوف ها و مهاجراني ها ... شايد چون آندرانيك اسكندريان و ... بودند اما نگاهي به آمارها بياندازيد درد نداشتن دفاع چپ يك درد تاريخي است كه چون به آن توجه نكرديم تكرار شده است
3/ بحث هاي فردوسي پور با حسن روشن و با پيوس و شاهرودي مقايسه كنيد با روشن حرفها فقط در جهت كلان اهداف بود و سخنان بر اساس رفاقت ها بود رايكوف از جوانها مي گفت كه سالها قهرمان آسيا بودند اما به قول فردوسي پور ما نسل هاي مغمومي داريم كه در رده اميد ناكامي تجربه كرده اند روشن از رفاقت مي گفت از دوستي ها مي گفت از دوستي با پروين و حجازي و ... اما پيوس از حرفهاي كرماني سخن گفت از بي نظمي ها و از محروميتها و از بي انضباطي ها مي گفت همين داستان شاهرودي با دائي و مايلي كهن داشت تفاوت بحثها فردوسي پور با روشن در مقايسه با پيوس و شاهرودي بخوبي مي توانست بگويد وقتي فرهنگ پايين آمد وقتي مديريت نازل شد وقتي اهداف گم شد وقتي غريبه ها به فوتبال آمدند بر سر فوتبال ما اين آمد كه حالا در پي پيروزي بر لبنان هستيم در حالي كه روشن از رئال مادريد و برزيل و فرانسه و... مي گفت
و قصه هاي فردوسي پور تلخ مي شد اگر نماينده نسل دهه 80 مي آمدند اگر از غريبگيها و از پول بي زبان از بي اخلاقي ها  مي گفتند و خوشحاليم كه قصه فردوسي پور در همان پايان دهه 70 تمام شد

يك شهر و دو تيم

در فوتبال جهان برخي از شهرها بزرگ هستند ميلان و منچستر و ليورپول و مونيخ و بارسلونا و مادريد از جمله اين شهر ها هستند روي سخن امروز من با شهر مادريد است مادريد پايتخت اسپانيا است جائي كه تاريخ بزرگي از فوتبال جهان در آن شكل گرفته است مادريد با 9 قهرماني اروپا هنوز بزرگترين شهر صاحب جامهاي اروپائي است مادريد با پوشكاش و دي استفانو  از سالهاي دور تا هيرو و رائول و ردوندو و  فيگو و زيدان و رونالدو و كاسياس  در سالهاي نزديك همواره براي فوتبال نام بزرگي بوده است رئال در ورزشگاه زيبائي سنتياگو برنابئو  يادآوري تاريخي پرارزش است تاريخي كه براي حفظ آن بايد هر ساله ميليونها خرج مربيان و بازيكنان بزرگ كند تا بتواند در بورس قهرماني بماند در كنار رئال مادريد تيم ديگري هم وجود دارد تيمي به نام آتلتيكو مادريد كه خيلي ها اسمي بزرگ آن را نمي دانند نگاهي به اسامي اين دو تيم بكنيد  رئال مادريد يا مادريد واقعي با آتلتيكو مادريد يا قهرمانان مادريد بيافكنيم حتي اسامي هم يكسان نيست پيراهن سپيد قوهاي سپيد را با پيراهن راه راه قرمز و سپيد آتلتيكو مقايسه كنيد در رئال مادريد تك ستاره هائي بوده اند فرناندو تورس و آگرو .. نامهاي شهير اين تيم بودند كه در اين تيم به بزرگي رسيدند كه حالا هر دو در انگلستان پيراهن راه راه قرمز و سپيد را از تن در آورده و آبي مي پوشند يكي آبي چلسي و ديگري آبي منچستر يونايتد را هر چند تورس چند سالي قرمز ليورپول را هم به تن كرد اما هرجا صحبت از مادريد شد رئال به چشمها آمد اما حالا رئال مادريد بايد براي سوپر جام اسپانيا بازي كند و بازي را به سختي ببرد و در اروپا آتلتيكو مادريد بازي كند تيمي كه جام يوفا را برده و حالا جام سوپر جام اروپا را هم مي برد حريف آنها چلسي است كه فاتح بارسلونا  در نيمه نهائي بود آنها چلسي را بردند كه فاتح برنده رئالي ها يعني بايرن مونيخ بود  آتلتيكو مادريد فاتح اروپا شد بي آن كه بخواهد هر ساله چون همشهري كه نام مادريد واقعي  را به دوش مي كشد ميليون ها خرج كند آنها يك مربي جوان داشتند يك فرمانده چون سيموئونه همان مرد هشياري كه بكهام را درسال 1998 از بازي حذفي انگلستان و آرژانتين اخراج كند سيمونه يك مربي كه در كنار مارادونا و بيلاردو و با بازي در لاتزيو خيلي چيزها ياد گرفته است او آرژانتيني است كه براي مادريد افتخار مي آفريند او اداهاي مورينيو را ندارد پول او را نمي گيرد و نازهاي او را ندارد به دنبال تك ستاره ها نيست او آگرو را نداشت اما فالكائو را ساخت فالكائو چلسي را گلباران مي كند و مادريد را صاحب دو جام اروپائي در يك فصل مي كند مادريد صاحب دو جام اروپائي مي شود كه سوغات رئال نيست

 به داستان اين دوتيم يك شهر نگاه كنيد به دو تيم شهر تهران بنگريد صدرنشين ليگ فوتبال ما يك تيم تهراني است اين تيم نفت تهران است نه استقلال وپرسپوليسي كه پول و شهرت و ستاره و حرف  و تاريخ هم داشته اند  آتلتيكو مظلوم بود اما خود را ثابت كرد استقلال و پرسپوليس هم خود را ثابت كرده اند و نفت همان تيمي كه سر نخواستنش دعوا بود وقرار بود به اراك واگذار شود هم خود را ثابت كرد آتلتيكو مادريد چون بسياري از تيمهاي اسپانيائي در لا ليگا رنج مي كشند كه چرا ساعت خوب بازي و داوري و ستاره ها و پول مال تيمهاي بزرگ ال كلاسيكو است اما آنها خود را ثابت كردند در فوتبال ما كي قرار است ثابت شود كه تيمهاي شهر ما نياز به بازنگري دارند تيمهائي كه پول مي گيرند تا نفرت و سرخوردگي دهند تيمهائي كه ميلياردها پول مي گيرند تا تنها با گفتن جملات بي معني چون " طلسم شديم " و " بدشانسي آورديم " و... نفرت را به كام طرفدارانش بدهند تيمهائي كه يك عالمه پيش كسوت شاغل و نزديك به مديريت  دارند كه هيچگاه به درد اين تيم نخوردند  تيمهائي كه مديراني دارند كه اول دگمه پيدا مي كنند بعد پالتو مي خواهند براي آن بدوزند يعني اول بازيكن مي خرند بعد سر مربي مي آورند هييت مديره اي دارند كه هيچ كس نمي دانند به چه عنوان مي آيند و بهر چه مي روند  و مردمي دارند كه مي گويند اگر قدرت و پول و نام و پارتي بازي همه چيز بود پس چرا آتلتيكو تيم برتر شهر مادريد در اين سالها بوده است ؟ بيائيم  اين تيم را  رها از اين همه خواستني هاي بي دليل كنيم اين تيمها اگر مال مردم بودند شايد روزگار اين طوري نبود شايد...

یک بد شانسی  دیگر

شاید باید به بد شانسی فوتبال دوستان و شاید هم بازیکنان فوتبال مخصوصا کهکشانی های این روزهای فوتبال البته از بعد مالی  اشاره داشت که دو بازی ال کلاسیکو سوپر جام با دو بازی دربی تهران و بازی پرسپولیس و فولاد اهواز همزمان شده است در کنار این بد شانسی ها باید به اعتراف مستقیم وزیر ورزش اشاره داشت که براحتی عنوان کرد بازیکنان میلیاردی دو تیم استقلال و پرسپولیس باید پاسخگوی عدم رضایت طرفداران خود باشند این اعتراف وزیر ورزش در حالی صورت می گیرد که مدیر باشگاه پرسپولیس بارها عنوان کرده است که تیم او میلیاردی نیست اما با این اعتراف صحیح وزیر ورزش بد ندیدم مقایسه خیلی مختصر مابین دو بازی پرسپولیس و فولاد   و بازی ال کلاسیکو بر گشت بین دو تیم بارسا و رئال مادرید داشته باشیم هر چند که قیاس این دو بازی چیزی فراتر از جوک و هجو و هزل می تواند باشد اما چند نکته در بین این دو بازی وجود دارد که می توانست در فوتبال نازل و پر از سو تفاهم فارسی وجود داشته باشد

1/ انسان دوستی : بازی دو تیم بارسا و رئال مادرید در حالی برگزار می شد که سابقه تاریخی این دو تیم نشان از خصومتهای قومی و حکومتی هم دارد اما در حاشیه میدان هم جنگی وجو د داشت ؟آیا در مادرید هم بر سر بازیکنان و مربیان چون دو بازی دربی و بازی اهواز سنگ پرتاب می کردند ؟در کدام قانون انسانیت نوشته شده که بر سر سر مربی  سنگ  بزنند ؟ بر سر حسین فرکی که یکی از پیش کسوتان پرسپولیس و کمک مربی سابق تیم ملی است سنگ کوبیده شد که چه چیزی ثابت شود ؟ در بازی داربی سنگ بر سر کریمی و عمران زاده و... کوبیدند که به چه برسند ؟ بر سر کرنر زنهای بارسا و رئال مادرید گوجه فرنگی پرتا ب شد ؟ فوتبال ما زمین و امکانات  بازی بزرگ لا لیگا را ندارد آیا انسانیت هم نباید داشته باشد ؟  انسانیت که به میلیاردی بودن و حرفه شدن و  مدیر پر شعار ربط دارد ؟

2/ تلاش : در تیمهای رئال مادرید و بارسا  چند بازیکن گران وجود دارند ؟ دو تن از گران بها ترین بازیکنان جهان یعنی مسی و رونالدو در دو تیم هستند این دو تیم گل زنان تیم خود بودند  و در کنار دیگر بازیکنان شروع به تلاش کردند  اما در تیم های میلیاردی ما چه اتفاقی افتاد ؟ چرا این همه بازیکن پر مدعا که هر روز خبر ناز کردن و عدم مصاحبه آنها و گران تر شدن آنها را میشنویم چند حرکت خارق العاده می بینیم ؟ این بازیکنان که به ناحق و بنا بر کج سلیقگی کی رش هنوز به تیم ملی دعوت می شوند چه حرکت فراتر از بازیکنان کم نام و نشان می بینیم ؟ چند سال بای گران بخریم و فوتبال نازل آنها را ببینیم در تیم رئال بازیکنانی چون کاکا بازی نمی کنند زیرا کیفیت خود را ندارند  در تیم بارسا هم فابرگاس   وویا بازی نمی کنند  زیرا نامها قرار نیست بازی کنند اما در تیم پرسپولیس همچنان ستاره های بی کار گرانقیمت بازی می کنند به تیم ملی هم دعوت می شوند و تلاش هم نمی کنند  براستی چرا فوتبال ما این گونه حقیر این مغروران هیچ کاره است ؟

3/ ترکیب  غیر معمول : نگاهی به ترکیب دو تیم بارسا  رئال می کنیم آیا آلوز در پست هاقبک تدافعی است ؟ آربروآ  هاقبک تدافعی است ؟ پس چرا در پرسپولیس مهدوی کیا هافبک تدافعی است ؟ کدام عقل سلیمی  می گوید بازیکنی را در سنین  پایان بازیگری تغییر پستی این چنین دهند ؟ می خواهیم بپرسیم در تیم بارسا بازیکنی چون ویلا نوا را اهمیت می دهند اما در فوتبال ما که سر مربی چون ابراهیم زاده که با ذوب آهن نایب قهرمان آُسیا شده و حالا با نفت تهران صدر نشین است را بی اهمیت تر از امثال خوزه مانوئل قرار می دهند ؟به صدر جدول بنگرید براستی ملوان و نفت تهران و سایپا و فجر سپاسی و راه آهن به چه دلیل در بالای جدول هستند ؟آیا پول و ادعاهائی که ای آقایان دارند اندکی به این تیمها داده می شد حداقل این همه نا امیدی به فوتبال ما تحمیل می شد ؟

براستی از بدشانسی این پر ادعاهی توخالی بود که دو ال کلاسیکو برگزار  شد و فهمیدیم مدیریت صحیح و مدربیگری با دانش  و بازیکن  فوق العاده و ستاره و گرانقمیت خوب و انسانیت تماشاچی  به چه معنی است

لطفا مصاحبه نكنيد

در ديار ما همه چيز عجيب است و گاه به گاهي شاهديم كه بسياري از واقعيتهاي پر ارزش بي ارزش و برخي كه به واقع ارزشي ندارند تبديل به ارزش مي شوند اين حكايت در بسياري از مسائل ما وجود دارد امروز شاهديم كه عدم تفكر صحيح در فوتبال ما چون يك اژدهاي هفت سر شده كه اگر يك سر آن را بزنيم به طور حتم سر ديگر آن بيرون مي زند چند روزي از مرگ  آرمسترانگ بود مي گذرد منظور من آن دوچرخه سوار معروف آمريكائي ها نيست  حتي سخن از موزيسين معروف سياه پوست آمريكائي ها نمي كنم بلكه مي خواهم از اولين انساني سخن بگويم كه در عالم فضا نوردي مرزهاي زيادي را براي ما گشود قبل از او روياهاي بشر محدود بود اما او توانست با رقصيدن روي كره ماه و خواندن آواز جهان را تغيير دهد بد نديدم در هنگام مرگ او از تغيير سخن بگويم

امروز مي شنويم كه فوتباليستها قرار است تحريم رسانه اي را سر لوحه كار خود قرار دهند بازيكناني كه بسياري از آنها بدون رسانه ها چيزي نبودند و هنوز هم نيستند آنها از اقبال عمومي نسبت به ورزش هاي ديگر ناراحت هستند  و اين مسئله اي است كه ربطي به آنها ندارد فوتباليستها مي بايست بيانديشند چرا بايد اقبال عمومي از آنها رو گرداند ؟ به همين بازي داربي 75 بنگريد  ميليارد ها سر مايه  در اين ميدان بودند كه پول هر كدام از قرار داد هاي آن شايد معادل 7 يا 8 برابر جايزه برنده مدال طلاي المپيك بوده است آنها چه چيزي به مردم دادند؟ نفرت و سرخوردگي و حقارت و بازيچه قرار گرفتن و...

سوال اين نيست كه چرا براي فوتباليستها خرج مي كنيد كه همه مي دانيم ورزشكاران فوتبال در كنار بسكتباليستها ليگ سراسري آمريكا و فوتبال آمريكائي و بيس بال و حتي تنيسورها و رانندگان اتوموبيل راني از با در آمد ترين ها هستند و خيلي از آنها حتي در آمدهاي كمتري از ستارگان سينماي هاليوود مي گيرند اما سوال اين است  چرا پول دولت براي فوتبال بيش از رشته هاي افتخار آفرين براي مردم كه صاحبان اصلي پول دولت هستند بايد خرج شود؟ امروز احسان حدادي ناراحت است كه به او 80 ميليون كمتر از دارندگان مدال طلا است آنگاه فوتباليست ما كه هيچ محلي از اعراب ندارد حداقل 4 يا 5 برابر اين مبلغ را مي گيرد مي گوئيم اگر پول دولتي است بايد براي بهترين هاي كشور خرج شود  از ديد نگارنده اين واكنش فوتباليستها عجيب است آنها مي توانند در آمد داشته باشند و يا مصاحبه نكنند به شرط اين كه كارمند مردم نباشند آنها با پولهاي نجومي  كه مي گيرند بايد خادم مردم باشند نه اين كه واكنش هاي بچگانه اي نشان دهند كه خبر دهد طفيلي فوتبال بايد داستانش تمام شود و اگر كسي بگويد امكان ندارد مي گوئيم قبل از آرمسترانگ و گاگارين فضا نورد شوروي سابق خيلي ها از امكان ندارد سخن گفته بودند اما انسان به فضا رفت روي ماه قدم زد و حالا سخن از مريخ و... مي كند

بيائيم در روز مرگ قهرمان غير ممكن ها به اين انديشيم كه اين فوتبال را پالايش كنيم از اين همه خواستني هاي نامعقول كه يكي از آنها هم مصاحبه هاي بي دليل است آخر مصاحبه اي كه اين آقايان مي كنند چه بار فرهنگي و عقلاني دارد جز آن كه به نفع آنها باشد؟ وقتي در مصاحبه هاي اين آقايان هزار حرف زده مي شود بعد هم سريال بهروز رهبري فر و هاشمي نسب با پروين و كريمي با دائي و دائي با مايلي كهن و  جباري با مظلومي و جباري با مرحوم حجازي و عزيزي با دنيزلي و عزيزي با بلاژويچ و عزيزي با جلال طالبي و... تكرار مي شود چه لزومي دارد كه از حرف نزدن آنها بترسيم ؟ حرف زدنهاي اين آقايان در اين سالها چه چيزي براي ما به ارمغان آورده است ؟ همين حرفهاي اخير داربي را نگاه كنيد مديري مي گويد پرسپوليسي ها  به پيراهن خود توهين كردند كه گوجه فرنگي پرتاب كردند لابد طرفداران استقلال كه بطري آب با نوار آبي پرتاب كردند به پيراهن استقلال توهين كردند مدير ديگر مي گويد سه بر صفر بايد از استقلال را مي برديم و انگار يك بازي ديگر را تماشا مي كرده است و يا بازيكني كه هر سال با هر سر مربي دعوا و جنگ دارد و كسي نمي داند بالاخره او با چه كسي خوب است از سال 1976 به فينال جام ملتهاي آسيا نرفتيم از 1980 به المپيك نرفتيم از سال 90 قهرمان باشگاه هاي آسيا نشديم وضعيت بازي ما اين گونه است كه سه بار كه دو بارش در تهران بوده از پس قطر برنيامديم در ازبكستان به لطف داور و شانس برنده مي شويم به آلباني مي بازيم به سختي از تيم جوانان تونس  شكست نمي خوريم تنها لژيونر ما شجاعي است آن وقت اين همه ادعا داريم ؟آقايان مصاحبه نكنيد شايد اين حرفهاي بي معني انرژي از شما مي گيرد كه اگر در فوتبال خرج كنيم شايد كمي معناي شيريني فوتبال را هم بفهميم آقايان مصاحبه نكنيد

مجوزي براي سنگ پراني

پسرك در جلوي باجه روزنامه فروشي ايستاده است به مجموعه اي كه به نظر بي پايان مي آيد نگاهي مي اندازد و سر انجام يك روزنامه ورزشي را برمي دارد . در اين انديشه است كه پول آن را پرداخت كند كه احساس مي كند دهانش تلخ است به همين دليل تصميم  مي گيرد كه آدامسي بخرد به سوي باجه دار مي رود و قيمت را مي پرسد و جوابي مي شنود آدامس 3000 تومان و روزنامه 500 تومان جمع مي شود 3500 تومان!!

 پسرك مي خندد قيمت آدامس 6 برابر يك روزنامه است  پول را مي پردازد و افسوس مي خورد براي اين كه در اين ديار قيمت آدامس 6 برابر روزنامه ورزشي  است

 تيترها را مي خواند سخن از فحاشي است و حكايت پرتاب سنگ است و يا همه كارهاي غير فرهنگي كه  خواندنش را در روزنامه ورزشي  500 توماني انتظارش را داريم روزنامه اي كه كمتر از 20% قيمت يك آدامس است چه كارفرهنگي مي تواند انجام دهد؟

روزنامه اي كه گرفتار خرج و دخل است روزنامه اي كه براي فروش دل به همين داربي ها دوخته كه با درج صدها باره تاريخ داربي و جدول گل زنها و آمارها و مصاحبه با چند چهره سينمائي  دوخته است چگونه مي تواند از هيجان كاذب جلوگيري كند؟

روزنامه اي كه با اشاره اي بايد به دادگاه برود و بگويد كه منظورش از فلان كلمه اين بوده چگونه بايد به مقوله فرهنگي برسد اصولا قلمي اين چنين گرفتار خرج و دخل و درد مي تواند پر انديشه نگارد ؟

در دنياي ديگر رسانه ها چه چيزي هست ؟ وقتي صدا و سيما خود با پخش بي موقع آگهي تبليغاتي در بالا بردن افزايش فضاي عصبيت كمك مي كند چگونه مي توان انتظار داشت كه فضاي ورزشگاه آرام شود ؟ وقتي تماشاچي بي نوا به ورزشگاه مي رود و شاهد است كه از داخل تيمش براي حريف جاسوسي مي كند و حتي تركيب تيم را مي دهند چگونه مي تواند آرام باشد ؟ وقتي تماشاچي گرفتار خرج و دخل روزمره مي بيند كه سر مربي ميلياردي و بازيكن ميلياردي و مدير در پي ميليارد بعد از اين نمايش پر از حقارت لبخند به لب دارد و لاف مي زند بايد آرام بنشيند؟

اشتباه نكنيد از تماشاچي هم ايراد مي گيريم اين تماشاگري كه فقط در مرگ ها با هم متحد مي شوند و يكي مثل ناصر خان حجازي و پرويز خان دهداري و صفر ايرانپاك و عزت جانملكي و ... بايد از ميان ما برود تا ياد احترام بيافتد براستي مقصر است

تماشاچي كه  سخن از هم دردي براي هم وطن زلزله زده مي كند و بعد خودش قصد جان بازيكني را مي كند كه رنگ پيراهنش عوض شده چگونه بايد ساخته شود ؟

 وقتي در اين ديار بودجه جويدن آدامس شش برابر بودجه تهيه يك روزنامه  است چگونه مي توان فرهنگ سازي كرد ؟ در اين آشفته بازار كه آنقدر از فرهنگ دور هستيم كه بهمنش ها بايد سالها در سكوت باشند و بغض كنند و از فرهنگ نگويند تا سر انجام در هنگام زنده بودنشان به دنياي آلزايمر بروند و به قول ابراهيم افشار هيچ ميرزائي بنويسي  پيدا نشود كه از او بپرسد 

استاد از فرهنگ بگو

چگونه بايد از فرهنگ گفت ؟

در فوتبالي كه لژيونر ما كسي كه به وجود او در ليگ خارجي آنقدر مباهات مي كرديم  تنها كارش پاره كردن پيراهن حريف است چه انتظاري از تماشاچي داشته باشيم كه مجهز به ورزشگاه مي آيد   آري تماشاچي مجهز به ورزشگاه آمده كه سنگ در جيبش يافت مي شود و يا آن همه گوجه فرنگي در جيب دارد  و گرنه همه مي دانند كسي كه به ورزشگاه مي رود گوجه فرنگي در جيبش نمي گذارد مگر آن كه بخواهد بر سر كسي بكوبد

در فوتبالي كه ميلياردها صرف اين آقايان مي شود  آن وقت در اين آشفته بازار روزنامه چه كاري مي تواند بكند ؟ تماشاچي فرهنگ ندارد اما رسانه ها چه مي توانند بكنند  وقتي كه از جويدن آدامس كمتر بها دارند ؟ آيا نبايد به اين فكر رويم با اين روش بايد خوشحال باشيم كه بي ادبي و بي فرهنگي و ناجوانمردي تنها در حد پرتاب سنگ و گوجه فرنگي است افسوس

درد بود نه دربي

 نمي دانم از بد شانسي فوتبال دوستان ايراني و يا شايد هم از خوش شانسي آنها بود كه دو داربي بزرگ  يكي براي تمام دنيا يعني ال كلاسيكو و ديگري بزرگ تنها براي بخشي از ايرانيان يعني پرسپوليس و استقلال در فاصله كمتر از 17 ساعت برگزار شد

البته قصد نداريم بسياري از نكات برجسته اين دو داربي را با هم مقايسه كنيم كه به واقع تفاوت ها زياد است اما چند نكته جالب از مقايسه اين داربي مي تواند به ما نشان دهد كه چرا بايد اسپانيا در صدر فوتبال جهان باشد و ما بايد سر و دست بشكنيم كه كاپيتان تيم ملي فوتبال ما از آن ليگ برگشته است

1/نحوه فيلمبرداري

اين كه با بحثهاي بي معني بخواهيم بازي را دير تر ببينيم براي ما عادتي مذموم شده است همان طوري كه براي ما عادت شده كه بخواهيم رنج آگهي هاي بي شمار و تبليغات زير تصوير را ببينيم همان تبليغاتي كه ميلياردها پول  به سيما مي دهند اما سهم فوتبال هيچ  است اما به واقع در كجاي بازي رئال مادريد و بارسلونا شاهد بوديم كه از مناظر اطراف ورزشگاه آن هم در هنگام انجام بازي  فيلمبرداري كنند ؟  اين نحوه از دست دادن صحنه ها ماحصل كدام كارگرداني خلاق است كه در ال كلاسيكو به آن دست نمي زنند اما در ايران هنوز بايد رنج تحمل آن را بر خود هموار كنيم  و تازه تشويق گزارشگر از اين نحوه فيلمبرداري را بشنويم؟

2/ساعت برگزاري

در اسپانيا به علت اعتصاب باشگاه ها قرار بر اين است كه بازيهاي ديگر تيمها هم در موقع مناسب پخش شود اما در كشور ما هنوز در ساعات گرم بازي برگزار مي شود و حتي تابش نور خورشيد بايد مانع ديد صحيح دروازه بان  تيم استقلال شود ؟ اين كه يك ساعت بازي را به جلو بياندازند تا كيفيت نور و درجه حرارت كاهش يابد تنها از عهده فوتباليهاي ما بر مي آيد

3/ نحوه پوشش

 لباسهاي جديد  رئال مادريد و بارسلونا  نشان از طراحي صحيح مي داد هر چند كه شايد لباس قبلي رئال مادريد زيباتر و لباس قديمي بارسلا بيشتر به انار آبي ها شباهت داشت اما چرا لباس بازيكنان ما اين گونه بد طراحي شده است ؟ پرسپوليسي ها لباس جديد خود را رو نمائي كردند براستي نبايد تعجب كرد كه اين نحوه مدل ماحصل كدام انديشه  كج سليقه است ؟ هنوز از جنجال لباس زشت و كم كيفيت  كاروان ايران در المپيك بيرون نيامده ايم همان لباسهائي كه به كاروان ما تحميل شد  اما با اين همه باز هم شاهديم لباسهاي كم كيفيت كه  در ميانه بازي پاره مي شود و بد رنگ و بد مدل است گل سر سبد بازي داربي ما است

4/ نحوه بازي

چرا بايد ميلياردها خرج  اين بازيكنان بشود ؟ اين فوتبال يك تب بزرگ به نام فصل نقل و انتقال داشت و آن همه جنجال و بد دهني و درگيري  را شاهد بوديم كه چنين بازي را شاهد باشيم ؟ امير قلعه نوعي  وعده داده بود اين بازي بهترين بازي تاريخ داربي ها است اما بايد گفت به واقع يكي از بد ترين داربي هاي ممكن بود  اين بازيكنان با اين همه ترس و با اين همه غفلت و با اين همه بي تاكتيكي چه تاجي به سر فوتبال ما مي زنند ؟ 76% بازي توپ در ميانه ميدان است آخر اين فوتبال تماشا دارد ؟  امير قلعه نوعي به روش علي اصغري سالهاي دور كه امثال هاشمي نسب و ابراهيم تقي پور به يك باره به خط حمله مي رفت كه سر بزند عمران زاده را به خط حمله مي فرستد كه خط هافبك را عملا مجبور به بازي مستقيم كند مي پرسيم فرض كنيم كه نيلسون كوتاه است آيا نور محمدي و حسيني و بنگر هم كوتاه بودند ؟ در سوي ديگر مهدوي كيا را داريم كه در ميانه ميدان سر گردان است مي پرسيم مهدوي كيا چه زماني در اين پست بازي كرده كه حالا او را به ميانه ميدان بردند ؟ آخر در هيچ كجاي دنيا مثلا لوسيو و جان تري و ماكسس  را به يك باره به خط حمله مي برند ؟آيا شاهد هستيم كه بازيكنان كناري چون آلوز و اشلي كول و فيليپ دام به يك باره هافبك تدافعي بشوند ؟ در طول بازي بجز خشونت و اشتباه چه چيزي را شاهد بوديم ؟ در طول بازي چند حركت صحيح انجام شد ؟ چند پاس و سانتر و حركت تركيبي با پايين ترين استاندارد ها انجام داديم؟ اين دو تيم با چه هدفي به ميدان آمده بودند ؟ترس؟ خودخواهي ؟ بارسا و رئال بهترين ها را ارائه كردند مسي و ژاوي و پدرو و دي ماريا و رونالدو گل زدند اينيستا و آلونسو بهترين ها بودند آلوز سعي خود را كرد كونترااو و... نشان دادند ستاره هاي بزرگ هستند اما كريم انصاري فر و جواد نكونام كه شاه مهره هاي فصل نقل و انتقال بودند چه كردند ؟آخر اين بازيكنان جز رنج چه چيزي به طرفدار مي دهد ؟ قاضي بايد چند توپ آن گونه به او برسد كه گل بزند ؟ در داربي بغير از غلام رضائي و پولادي  در پرسپوليس و منتظري در استقلال چند بازيكن قابل وجود داشت ؟

5/تماشاگران

در فوتبال به دنبال چه هستيم ؟ تماشاچيان چه چيزي از فوتبال مي خواهند ؟ رئال مادريد بر روي ضربه كرنر به گل رسيد آيا تماشاچي به سر بازيكنان رئال سنگ زد ؟اصلا براي چه به ورزشگاه مي آئيم ؟مي خواهيم برنده شويم با سنگ ؟ روزي سر يك خوك را جلوي پاي فيگو انتقال يافته به رئال انداختند آيا اين كار منطق داشت ؟ مورينو انگشت به چشمهاي تينو ويلا نوا در جام حذفي فرو كرد آيا همه سكوت كردند ؟چرا داربي ما اين همه تنش دارد؟آيا اين داربي حساسيت داشت ؟ اگر سنگ ها عمران زاده و كريمي  را مجروح مي كرد چه كسي خود را مي بخشيد؟ براستي چه بر سر ما آمده است ؟ اين فوتبال چرا همه چيز را گرفته است ؟  درد هاي دربي كي به اتمام مي رسد ؟ اول بازي صحبت از هم دردي با هم وطن آذري است اما در طول بازي بر سر بازيكنان سنگ مي زنيم آيا اين نفرت و سنگ دلي بد تر از خشم طبيعت نبود؟

درد دربي

سالها است با واژه دربي يا داربي آشنا هستيم اين بازي را كه فرهنگستان نوع فوتبالي ما شهر

آورد نام نهاده چه معني دارد ؟ شايد خيلي از آدمهاي امروز فوتبال بگويند كه چه هيجاني مي تواند بازي تيم ميانه جدول يعني استقلال با تيمي از انتهاي جدول يعني پرسپوليس داشته باشد اما دربي هميشه در بي است حتي اگر ديگر آن خاطرات دور را تداعي نكند

شايد دربي ديگر بايد به دو كلمه " در " و" بي " تبديل شود  آري

در- بي خردي

در- بي تعصبي

در- بي توجهي

در-بي اصالتي

 و اي كاش اين چنين نباشد

و شايد بتوانيم  دربي را  دوباره ترجمه كنيم  و به همين دليل به بازيگران نقشهاي اصلي دربي سخناني داريم

به  امير ژنرال كه مي خواهد پسران آبي داشته باشد

امير خان به پسران آبي خود بگوئيد كه آبي دل باشند آبي رنگ  بزرگي ها است رنگ دريا و آسمان است پيراهن آبي بر تن بزرگان زيادي بوده است مرداني چون  ناصر حجازي و علي جباري ...پس بايد كه بزرگ باشند پيراهن آبي  نبايد بر تن بازيكني باشد كه ناجوانمردانه پا بر روي قوزك پاي بازيكني مي گذارد پيراهن آبي نبايد براي كسي آنقدر كوچك باشد كه بهر پول به آن احترام نگذارند پيراهن آبي بزرگ است اين دربي بايد براي آبي ها حكايت

در – بي غمي ها

در- بي ملاحضگي ها

در- بي مرامي ها

در – بي توجهي ها

نباشد

آقاي سردار حالا يك ارتش منسجم مي خواهيد

نمي دانم كه سردار رويانيان تا چه اندازه با واژه " ارتش سرخ "آشنا است اما اميدواريم كه او بداند روزگاري اين تيم نحيفي كه امروز افتخار مدير عامل شدن آن را به يدك مي كشد ارتش سرخ نام داشت سردار رويانيان چون هر نظامي مي داند كه رابطه يك فرمانده با سربازانش چيست او بايد بداند و به طور قطع مي داند كه ارتش براي ملت و فرماندهانش سرسپردگي مي كند كه به او اعتماد داشته باشند ارتشي كه نياز به اعتماد و اعتقاد و عشق دارد تا ارتش شود و اين قانون ارتش است

شايد سردار سرخ ها از تاريخ جنگها خبر داشته باشد  اما به طور حتم از تاريخ پرسپوليس بي خبر است كه اين چنين غريبه ها را به سمت و پست هائي مي نگارد ارتش سرخ جاي اخلاق  و تعصب بوده است مرداني چون كلاني و بهزادي  وپروين و  محرمي و  دائي  ...در اين تيم بودند كه سمبل تعصب شده اند پس به جا نيست كه در آستانه دربي حكايت  كم كاري و خيانت را به اين بازيكنان بدهيد  اين دربي بايد

در- بي قيدي ها

در-بي ملاحضگي ها

در- بي تجربگي ها

در – بي حرمتي ها

نباشد

آيا اين دربي مي تواند دربي باشد ؟آيا مي توان بار ديگر بزرگي را ديد و باور كرد هنوز هم  آن همه عشق و مهر و باور هائي كه بسياري از پيرمردهاي امروز و جوانهاي ديروز داشته اند دروغ نبوده است آيا  اجازه خواهند داد كه پسران آبي همچنان آبي  دل و آبي  انديش و ارتش سرخ همچنان سرخ دل باشند ؟ به انتظار مي نشينيم