بي دست دگر
هيچ عاشق خود نباشد وصل جو
كه نه معشوقش بود جوياي او
هيچ بانگ كف زدن نايد به در
از يكي دست تو بي دست دگر
مولانا "مثنوي دفتر سوم "
در خبرها خوانديم كه امير قلعه نوعي و كارلوس كي روش در فرودگاه شيراز گفتگوئي كوتاه داشته اند كه در آن امير قلعه نوعي سعي داشت كه مسئله رحمتي را با كي روش در ميان بگذارد ولي كي روش تنها با كلمه " انشا الله " وعده ديدار را به روز دگر و شايد هيچ روز داده است
سالها است كه با حكايت غريبي روبه رو هستيم و آن در اين مسئله است كه سر مريبان تيم ملي در حصاري آهنين بي هيچ توجيهي حبس شده اند و دل به كميته فني داده اند كه همه معتقدند كه تنها نمادي از " فني " بودن را دارد اين حكايت در مورد سر مربيان خارجي تيمهاي ملي دردناك تر است زيرا سر مربيان داخلي چون دائي و قلعه نوعي آقا جلال طالبي و منصور خان پورحيدري و... مطلع از شرايط فوتبال ايران بوده اند با روانشناسي و جامعه شناسي و آداب و رسوم آن آشنا هستند و مي دانند كه مديريت قبيله اي و كدخدا منشي و پيش كسوتي مي تواند خيلي از دردهاي فوتبال را حل كند اما مرداني چون بلاژويچ بايد خداداد و مجيدي را از دست بدهند برانكو بايد مدتها دردي به نام هاشميان را داشته باشد و حالا كارلوس كي روش بايد با رحمتي لج بازي كند و حال كه قرار است مسئله حل شود باز هم جنجال بر پا مي شود جنجالهائي چون اين كه دانيال داوري با دلالي برادر فردوسي پور به تيم ملي آمده است و يا اين چرا فردوسي پور در لابي خانه كي روش ديده شده است در حاليكه در اتاقهاي بي شمار فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش در خيابان ورزش مي تواند مكانهائي به نام اتاق فكر ساخت و براي سر مربيان تيمهاي ملي دفتر كاري مهيا كرد كه با وقت قبلي بتوانند دست به سوي نيروهاي داخلي با تجربه دراز كنند چرا بايد كي روش از طريق غير مستقيم مترجم و يا برخي از روزنامه ها و خبر گزاري هائي كه او دوست دارد از حكايت هاي بيرون تيم ملي خبر داشته باشد ؟ چرا امير قلعه نوعي گه سر مربي تيمهاي بزرگ ما در سالهاي اخير بوده و شاهديم در تراكتور سازي و سپاهان و استقلال و تيم ملي مربيگري كرده نتواند واسطه اي شود تا مشكل رحمتي و تيم ملي را بر طرف كند خود كارلوس كي روش در منچستر يونايتدي مربيگري كرد كه اختلافهاي بزرگ با سيستم قبيله اي و رئيس قبيله اي چون فر گوسن حل مي شد به عنوان مثال به ياد داريم در سال 1998 و پس از اخراج ديويد بكهام در بازي حذفي جام جهاني در برابر آرژانتين كه با زيركي سيمئونه هافبك آن روزهاي تيم ملي آرژانتين و سر مربي فعلي آتلتيكو مادريد همراه بود او مورد هجوم گسترده مطبوعات آن كشور قرار گرفته و همه او را مسبب حذف تيم بسيار خوب تيم انگلستان مي دانستند اما درايت فرگوسن نه تنها بكهام را نجات داد بلكه باعث شد منچستر يونايتد در سال 1999 قهرمان رقابتهاي ليگ قهرمانان باشگاه هاي اروپا شود در همان تيم منچستر يونايتد بخاطر داريم كه در سال 2006 شيطنت كريس رونالدو باعث شد كه وين روني در بازي حذفي پرتغال و انگلستان اخراج شود در بازگشت خشم مردم انگلستان و اختلاف هاي روني و رونالدو مي توانست كار را براي منچستر سخت كند اما بار ديگر گفتگو همه چيز را حل كرد مي پرسيم چرا چنين فرهنگي كه براي كي روش بايد طبيعي باشد اين همه دور از او است ؟ جواب ساده است كي روش در فدراسيون فوتبال يكه تازي مي كند و نه كميته فني و نه مديراني دارند كه بتوانند به تيم ملي كمك كنند امروز مي پرسيم اگر امثالي چون آقا جلال طالبي و امير قلعه نوعي و حسن آقا حبيبي و منصور خان پور حيدري در كميته فني تيم ملي بودند آيا كي روش اين گونه رفتاري داشت ؟ چرا بايد فوتبال ما با " انشاالله " كي روش به اضطراب رود بازي با قطر و لبنان و كره جنوي خيلي نزديك است اما فوتبال ما همچنان دستهاي زيادي دارد كه مي خواهند بي دست دگري بزنند افسوس