همه درد تيم سرعت نيست

يك تيم فوتبال موفق چه تعريفي دارد ؟ متخصصين فوتبال معتقدند كه يك تيم فوتبال بايد در بعد آمادگي بدني و آمادگي روحي و هماهنگي به بلوغ برسد تا بتواند از سد حريفان براحتي عبور كند در بعد آمادگي بدني يك تيم بايد در درگيري ها و قدرت دوندگي  و سرعت و پوشش موفق عمل كند و اين نكته اي است كه مي گويند كي روش در تيم ملي فوتبال ما با آن درگير است كي روش معتقد است كه ليگ فوتبال ما كمتر مي تواند در عرصه بدني موفق باشد و به همين دليل است كه دست نياز به سوي ايراني تبارهاي مقيم خارج دراز كرده است كه متاسفانه به خيلي از آنها از جمله قوچان نژاد و اشكان دژاگه لقب دورگه داده ايم  كي روش بدرستي اشاره دارد كه فوتبال ما از معدل دوندگي در طول بازي عقب است و در درگيري ها كمتر موفق عمل مي كند سرعت در تيمهاي ما آمار وحشتناكي دارد و چنين است كه نه تنها به ليگ ما بي توجه است كه بلكه به تيمهاي اميد و جوانان ما هم نگاه ويژه اي ندارد شايد از يك بعد اين مسئله درست باشد اما از بعد آمادگي روحي و هماهنگي هم چنين است ؟ در فوتبال ما مشكل آمادگي روحي به معضل بزرگي تبديل شده است در فوتبال داخلي متوجه مي شويم كه بيشتر فوتبالي هاي ما در عرض يك فصل با دشواري هاي روحي  روبه رو هستند از اردوي سرخها  مي شنويم كه  علي كريمي مردي كه در بايرن مونيخ بازي كرده با مهدي مهدوي كيا ديگر مرد با تجربه فوتبال كه در هامبورگ و بوخوم و اينتراخت فرانكفورت بازي كرده قهر است !!در برنامه 90 شاهد بوديم كه يحيي گلمحمدي قهر مي كند در اردوي آبي ها شايعاتي مبني بر كتك كاري به گوش مي رسد و تيم تراكتور سازي در حاليكه 4 هفته به پايان ليگ مانده به گونه اي قهرماني را از ياد مي برد و شايد در اين ميانه سپاهان يك نمونه باشد كه  آرام و آهسته به صدر نزديك شده و شايد سه گانه قهرماني خود را بتواند به عدد 4 هم برساند هر چند كه در همين سپاهان هم درگيري هاي عجيبي در آغاز فصل مابين كمك مربي سابق با بازيكنان وجود داشت حال مي پرسيم كي روش كه عملا نشان داده در بسياري از بحرانها چون بازي با كره جنوبي و يا بازيهاي غرب آسيا روحيه خود را مي بازد مي تواند با ايراني تبارها و بازيكناني كه به يك باره به تيم منتقل كرده آمادگي روحي به تيم برساند؟  بچه هائي كه با فرهنگ و استدلال و انضباط تيمي ديگري بزرگ شده اند چگونه مي توانند بهتر از امثال كريمي با مهدوي كيا و يا نكونام با رحمتي و... باشند ؟ آن هم در حالي كه كي روشي را روي نيمكت دارند كه نه چيزي از آداب و رسوم و روانشناسي چند فرهنگي ها خبر دارد و دستيارانش مرداني چون نمازي و آقا جانيان هستند كه خود آنها هم براي هماهنگي با فرهنگ و روش ها با مشكلات عديده اي مواجه هستند

مرتضي محصص مي گويد تيم نتوانست تاكتيك كي روش را در زمين پياده كند اين كه محصص تا چه اندازه از اين مسئله خبر دارد يك سوال است اما مهمترين پرسش در اين است كه تيمي  با ياران شاغل در ايران و بازيكناني چون تيموريان و شجاعي و دژاگه و قوچان نژاد هماهنگ نيست چگونه با افزوده شدن چند ايراني تبار ديگر مي خواهد هماهنگ شود ؟ بسياري از ما متعجب از اين  كه چگونه كي روش در عرض 2 سال نتوانسته يك تيم بسازد و هنوز در مرحله آزمون و خطا است سه بازي در دو ماه آينده داريم كه بازي با لبنان در خانه است كه همه مي دانيم بخاطرپول  قطري ها حاضر به هر جانفشاني هستند و خود قطر كه حالا با شكست در برابر كره جنوبي در آخرين لحظه هاي بازي اگر در خانه ما را نبرد عملا به پلي آف هم نمي رسد و بازي آخر با كره جنوبي است كه همه مي دانيم بايد در آرزوي  پيروزي در خاك آنها بسيار خوش بين باشيم حال چگونه تنها با سرعت و آمادگي بدني كه به گفته كارلوس كي رش تنها  در نزد فرزندان ايران در خارج از كشور هست مي توانيم به مصاف آنها برويم در حاليكه هماهنگي و آمادگي روحي را مي خواهيم فدا كنيم

فوتبال ما حالا با نگاه خوش بينانه بايد براي مقام دوم و با نگاه خوب به پلي آف بيانديشد هر چند با اين روشي كه ما در برابر كويت ديديم شايد بهتر باشد .... بگذريم اميدواريم كه اين گونه نباشد

 

بي دست دگر

هيچ عاشق خود نباشد وصل جو

كه نه معشوقش بود جوياي او

هيچ بانگ كف زدن نايد به در

از يكي دست تو بي دست دگر

مولانا "مثنوي دفتر سوم "

در خبرها خوانديم كه امير قلعه نوعي و كارلوس كي روش در فرودگاه شيراز گفتگوئي كوتاه داشته اند كه در آن امير قلعه نوعي سعي داشت كه مسئله رحمتي را با كي روش در ميان بگذارد ولي كي روش تنها با كلمه " انشا الله " وعده ديدار را به روز دگر و شايد هيچ روز داده است

سالها است كه با حكايت غريبي روبه رو هستيم و آن در اين مسئله است كه سر مريبان تيم ملي در حصاري آهنين بي هيچ توجيهي حبس شده اند و دل به كميته فني داده اند كه همه  معتقدند كه تنها نمادي از " فني " بودن را دارد اين حكايت در مورد سر مربيان خارجي تيمهاي ملي دردناك تر است زيرا سر مربيان داخلي چون دائي و قلعه نوعي آقا جلال طالبي و منصور خان پورحيدري و... مطلع از شرايط فوتبال ايران بوده اند با روانشناسي و جامعه شناسي و آداب و رسوم آن آشنا هستند و  مي دانند كه مديريت قبيله اي و كدخدا منشي و پيش كسوتي مي تواند خيلي از دردهاي فوتبال را حل كند اما مرداني چون بلاژويچ بايد خداداد و مجيدي  را از دست بدهند برانكو بايد مدتها دردي به نام هاشميان را داشته باشد و حالا كارلوس كي روش بايد با رحمتي لج بازي كند و حال كه قرار است مسئله حل شود باز هم جنجال بر پا مي شود جنجالهائي چون اين كه دانيال داوري با دلالي برادر فردوسي پور به تيم ملي آمده است و يا اين چرا فردوسي پور در لابي خانه كي روش ديده شده است در حاليكه در اتاقهاي بي شمار فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش در خيابان ورزش مي تواند مكانهائي به نام اتاق فكر ساخت و براي سر مربيان تيمهاي ملي دفتر كاري مهيا كرد كه با وقت قبلي بتوانند دست به سوي نيروهاي داخلي با تجربه دراز كنند چرا بايد كي روش از طريق غير مستقيم مترجم و يا برخي از روزنامه ها و خبر گزاري هائي كه او دوست دارد از حكايت هاي بيرون تيم ملي خبر داشته باشد ؟ چرا امير قلعه نوعي گه سر مربي تيمهاي بزرگ ما در سالهاي اخير بوده و شاهديم در تراكتور سازي و سپاهان و استقلال و تيم ملي مربيگري كرده نتواند واسطه اي شود تا مشكل رحمتي و تيم ملي را بر طرف كند خود كارلوس كي روش در منچستر يونايتدي مربيگري كرد كه اختلافهاي بزرگ با سيستم قبيله اي و رئيس قبيله اي چون فر گوسن حل مي شد به عنوان مثال به ياد داريم در سال 1998 و پس از اخراج ديويد بكهام در بازي حذفي جام جهاني در برابر آرژانتين كه با زيركي سيمئونه هافبك آن روزهاي تيم ملي آرژانتين و سر مربي فعلي آتلتيكو مادريد همراه بود او مورد هجوم گسترده مطبوعات آن كشور قرار گرفته و همه او را مسبب حذف تيم بسيار خوب تيم انگلستان مي دانستند اما درايت فرگوسن نه تنها بكهام را نجات داد بلكه باعث شد منچستر يونايتد در سال 1999 قهرمان  رقابتهاي  ليگ قهرمانان باشگاه هاي اروپا شود در همان تيم منچستر يونايتد بخاطر داريم كه در سال 2006 شيطنت كريس رونالدو باعث شد كه وين روني در بازي حذفي پرتغال و انگلستان اخراج شود در بازگشت خشم مردم انگلستان و اختلاف هاي روني و رونالدو مي توانست كار را براي منچستر سخت كند اما بار ديگر گفتگو همه چيز را حل كرد مي پرسيم چرا چنين فرهنگي كه براي كي روش بايد طبيعي باشد اين همه دور از او است ؟ جواب ساده است كي روش در فدراسيون فوتبال يكه تازي مي كند و نه كميته فني و نه مديراني دارند كه بتوانند  به تيم ملي كمك كنند امروز مي پرسيم اگر امثالي چون آقا جلال طالبي و امير قلعه نوعي و حسن آقا حبيبي و منصور خان پور حيدري در كميته فني تيم ملي بودند آيا كي روش اين گونه رفتاري داشت ؟ چرا بايد فوتبال ما با " انشاالله " كي روش به اضطراب رود بازي با قطر و لبنان و كره جنوي خيلي نزديك است اما فوتبال ما همچنان دستهاي زيادي دارد كه مي خواهند بي دست دگري بزنند افسوس

از ايويچ تا كي روش

هنوز جمله مشهور توميسلاو ايويچ را در ذهن داريم كه مي گفت " من كارگر معدن طلا فوتبال ايران هستم " نمي دانم در آن روزگار به واقع ايويچ قصد داشت كه فوتبال ايران را متحول كند و يا اين كه اين جمله هم تنها يك ‍ژست تبليغاتي بود اما به هر حال واقعيت اين است كه فوتبال ايران علي رغم تمامي حاضري خوري ها و بي برنامگي ها و حضور پولهاي بي حساب دولتي و مديريت ضعيف باز هم نفس هائي  مي كشد

روزي كه بحث حضور ايراني هاي بزرگ شده در خارج از كشور در تيم ملي مطرح شد بهانه اين بود كه سازندگي نداريم و بعدها همين موضوع تبديل به اين حكايت شد كه اصولا استعدادي نداريم كه بخواهيم آنها را بسازيم  و چنين بود كه همه چيز را از ياد برديم و نا اميد شديم به همه چيزهائي كه هنوز مي توانيم داشته باشيم مشروط به آن كه مديريت منابع انساني و سرمايه گزاري و برنامه ريزي را مشق كنيم  نمونه واضح اين حكايتها را در قصه هاي خوب اين روزهاي فوتبال ايران مي بينيم

فوتبال ايران در بحران اقتصادي و تماشاچي است تماشاگر قهر با فوتبال ايران كرده است زيرا اميدهايش را پر ادعاهاي ناكاررائي در اين چند ساله بر باد داده اند اما در همين روزها با نگاهي موشكافانه مي توانيم هنوز اميد را ببينيم  در فوتبال ما سالها است كه مي گويند مربيان با دانش نداريم و يا حداقل مربياني كه قابليت داشته باشند كمتر ديده مي شوند و چنين است كه مربيان خارجي چون كي روش و حتي داخلي چون دائي و قطبي و قلعه نوعي كه به تيم ملي آمدند دستياران بزرگي را نداشتند در تيم ملي امروز ما اميد نمازي است كه از ديد كي روش بهترين گزينه دستياري است و در كنار او آقا جانيان است كه كسي نمي داند چگونه به تيم ملي رسيده است در تيم جوانان هم اكبر محمدي را داشتيم و در تيم ملي اميد ما منصوريان بي تجربه است اما در همين ليگ نصف و نيمه استعدادهاي مربيگري خوبي را مي يابيم نگاهي به مجتبي تقوي مي كنيم او با تيم سايپا خوب بازي مي كند تيم سايپا تيمي است كه ستاره هائي چون انصاري فرد و منوچهري را از دست داده است اما اين تيم خوب بازي مي كند  ديگر مثال را در مورد گلمحمدي مي زنيم تيم او بسيار بهتر از تيم ژوزه و دنيزلي و استيلي و دائي بازي مي كنند  حسين فركي ديگر مثال اين حكايت است فركي  سالها در تيمهاي ملي كمك بود اما شاهديم او هم با تيم نفت تهران و هم با تيم فولاد اهواز خوب نتيجه  مي گيرد و نمايش خوبي دارد آيا نبايد به اين مربيان اعتقاد بيشتري داشتيم ؟

 به دنياي بازيكنان بر مي گرديم چقدر براي امثال قوچان نژادها مقاله نوشتيم و از آنها تعريف كرديم ؟ چقدر بر سر تيم اعزامي به بازيهاي غرب آسيا كوبيديم ؟ چقدر گفتيم در ايران كه كشوري است جوان استعدادي يافت نمي شود اما در همين چند بازي اخير ليگ چند استعداد ناب و پر انگيزه و با روحيه مي بينيم  فرزاد حاتمي كه در هنگام گل زدن  ژست هاي مونتلار فوروارد سابق تيم رم را دارد به واقع خوب گل مي زند و سرعت دارد و باهوش است و مي تواند فوتبال ما را به حضور فوروارد سر زني خوب اميدوار كند امين موسوي هم پر روحيه است اين بازيكن در چند بازي اخير به استقلال اضافه شده و گل زن است و سرعت بالا و قدرت بدني خوب دارد و مي تواند در صورت گوش دادن به فرامين مربيانش به يكي از فورواردهاي خوب ايران تبديل شود  وقتي به اين جوانان نگاه مي كنيم به ياد  ايويچ و معدن طلاي ايران مي افتيم و همين طور به طعنه هاي بي معني كي روش كه ايران را فاقد از استعداد مي دانست و حكايت آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد را تكرار مي كند امير قلعه نوعي توانست براي فوتبال ما فرزاد حاتمي و امين موسوي را در فصل جديد هديه دهد گلمحمدي هادي نوروزي  و فشنگچي و انصاري فرد را احيا كند تقوي با تيم سايپا مدل هاي كوچكي از فوتبال با بر نامه را ارائه مي دهند و اين حكايت ها بسيارند اگر اسير حواشي نشويم اگر فرصت كار بدهيم  در استقلال بايد اسارت نامها را از ياد ببرند و به جواني و انگيزه حاتمي و موسوي بيش از جار و جنجال هاي بازوبند و بازيكنان مس بها دهند در پرسپوليس مي توانند از باقري ها مديران فني و مردان كار بلدي بسازند كه امثال مياچ و شيريني و دستياران بي خاصيت هلندي قطبي نمي توانند چنين باشند و در ماحصل كار بايد كي روش كه نزديك به دو سال است در ايران حضور دارد بسيار امثال حاتمي ها و موسوي ها و... را مي يافت و آن مضحكه سر مربيگري در بازيهاي غرب آسيا را نداشت  و اين قصه ادامه دارد" تورج عاطف"

 

قصه پرتغالي ها

پرتغالي ها ملتي بودند كه در تاريخ به جسارت مشهورند اين جسارت باعث شد كه دريانوردان بزرگي چون ماژلان را داشته باشند و موفق بشوند كه داراي مستعمره هاي زيادي چون موزامبيك شوند كه مردي چون اوزه بيو را از آن سرزمين داشته اند اما اين نگاه مستعمره اي در قرن 21 كاررائي ندارد اين روزها مردم همه آگاه هستند و  عقلم سليم كسي را سرورنمي شمارد

فوتبال ايران به طرز جالبي به پرتغالي ها گره خورده است اين روزها سخن از پرتغالي هاي مغرور فوتبال ما زياد است در پرسپوليس ژوزه با حالتي عجيب و طلبكارانه خيال دارد كه  از آماتوريزم مطلق مديريت پرسپوليس در هنگام عقد قرار داد بهره بگيرد و همه پولش را بگيرد اما در اين ميان سوال مهم اين است كه ژوزه به چه چيز خود تا اين حد مغرور است ؟ او با يكي از بهترين تيمهاي تاريخ پرسپوليس حداقل از بعد نيروي انساني به رتبه دوازدهم رسيده است  نمايش تيم او چيزي كمتر از سيستم علي اصغري نداشته است او حتي از ساده ترين مسائل چون ارتباط با بازيكنان و رسانه ها و حتي همكارانش بي اطلاع بوده است  در سوي ديگر به پرتغالي ديگر فوتبالمان مي نگريم كارلوس كي رش كه سر مربي تيم ملي ما است او براحتي آب خوردن كارهاي فوتبالفارسي را ياد گرفته است توجيه و تهديد و غرور بي جا از خصوصيات كي روش اين روزها است او در بازيهاي غرب آسيا روي نيمكت نمي نشيند و براحتي به وظيفه اصلي خود بي  اعتنا است و او هم چون ژوزه به گذشته خود مي نازد گذشته اي كه بعنوان يك سر مربي كارنامه اي زير متوسط دارد ژوزه هم دل به كارنامه خود در مصر دارد جائي كه در دنياي فوتبال حتي در سطح آفريقا هم مهم نيست  و اصولا همه مي پرسند اگر اين سر مربي اين چنين موفق بوده چرا چون برنو متسو و يا برخي از مربيان فرانسوي ديگر يكي از تيمهاي ملي به او پيشنهاد نشده است  نگاه ژوزه و كي رش نگاهي مغرور به پشتوانه گذشته نه چندان خوب است اين دو سر مربي عذر خواهي نمي كنند با مردم  همدردي نمي كنند و با مديران و مردم چون ابزار برخورد مي كنند  نگاه كه به اين دو پرتغالي دسته دوم جهان فوتبال كه مي كنيم به ياد پرتغالي هاي دسته اولي چون ژوزه مورينيو و كريس رونالدو مي افتيم اين روزها رئال مادريد 16 امتياز كمتر از بارسا دارد و در رتبه سوم است كريس رونالدو هم عملا شانسي براي كسب توپ طلائي را ندارد و چنين است كه شايعاتي مي شنويم كه او قرار است كه به منچستر يونايند برگردد جائي كه او رشد كرده است او مغموم است و مي داند در رئال به آن چيزي كه مي خواسته نرسيده است سر مربي اين تيم ژوزه مورينيو و يا آقاي خاص است او با پورتو و اينتر قهرمان اروپا شده است و بارها بعنوان محبوب ترين سر مربي جهان از بعد فني معرفي شده است اما امروز در مادريد بسياري معتقدند كه او بايد  از مادريد برود چون موفق نيست شايعاتي نيز وجود دارد كه مورينيو به پاري سن ژرمن مي رود و آنجلوتي جاي او را در مادريد مي گيرد و اخيرا شايعه جابه جائي رافابنيتس و مورينيو به گوش مي رسد اما نكته جالب در سخنان مورينيو است كه او شرايط را پذيرفته و مي گويد " كسي به گذشته نمي نگرد "  مورينيو براحتي از واقعيت ها مي گويد واقعيتي كه اعتقاد دارد  گذشته مربوط به دوران پيري و پايان است  اما اين نگاه براي پرتغالي است كه در جهان منطقي و آگاه كار مي كنند جائي كه  اجازه نگاه استعماري به هيچ كس نمي دهند اين نگاهي كه ژوزه و كارلوس كي رش  به فوتبال ما دارد ناشي از نا آگاهي است نا آگاهي كه از سوي مديريت  به آنها منتقل شده است و حالا شاهد نگاه قهر آلودي از سوي آنها هستيم  و اين نگاه امروز پرسپوليس را زمين گير كرده و در خروجي را به او حتي به زور نشان داده است و شايد با كي روش بعد ها  تكرار شود چه خوب است پرتغالي هاي ما اندكي به مورينيو و رونالدو بنگرند و به ياد آورند كه فوتبال جائي براي به افتخار به گذشته و ناكارائي امروز ندارد زيرا آينده بر اساس  كاررائي امروز و نه ديروز دارد اين نگاه مانده در گذشته سالها است كه در فوتبال ما مانده است و گوئي حالا اين ويروس به خارجي هاي ما سرايت كرده است فوتبال ما همواره بجاي آن كه ياد بگيرد مشغول ياد دادن ناكاررائي ها فوتبالفارسي است

گريه هاي فوتبال ما

علي دوستي مهر راست مي گويد در اين فوتبال بايد گريه كرد وقتي او جشن و آتش بازي و غرور صعود به جام جهاني را عامل باخت به ازبكستان مي داند چگونه بايد از گريستن بر اين فوتبال ابائي داشت ؟ از دير باز گفته اند كه ما در گريستن خوب هستيم اما فوتبال ما  شيون و گريه دارد در فوتبالي كه به صورت مستعمر نشين با آن برخورد مي شد چه چاره اي جز نوحه سرائي و ماتم و اندوه باقي مي ماند ؟

فكر مي كرديم سالها است كه مستعمره نشيني در دنيا تمام شده و قلعه پرتغالي ها در ايران خالي است اما اشتباه مي كرديم حالا مشخص است كه فوتبال ما چون ملعبه اي در دست پرتغالي ها است ژوزه مانوئل پرده جديدي از حكايت هاي فوتبال بي درو پيكر ما را روشن مي كند  حالا براي همه روشن است كه به چه دليل كي روش امثال نوري و ماهيني و حسيني و انصاري فرد و قاضي و كريمي وپولادي  به تيم ملي دعوت مي كند دليل روشن است كي روش مي خواهد بگويد كه مانوئل مربي بدي است كه با 7 ملي پوش نمي تواند در تيم پرسپوليس موفق باشد مانوئل مي گويد درد او و كريمي به كي روش ربط دارد زيرا كريمي پس از اردوي اول تيم ملي با او روابط بدي داشت و حالا كريمي تبديل به توپ پينگ پنگي براي دعواي كي روش و مانوئل شده است كي روش مي خواهد  با مانوئل لج كند و از سوي ديگرمانوئل هم با كي روش لج مي كند و در اين ميان فوتبال ما ملعبه اين مستعمره چي هاي قديمي است نگاهي كه اين آقايان به فوتبال ما دارند بخوبي روشن شده است هر دوي اين مربيان در ايران ناموفق هستند كي روش پس نزديك به يك سال و نيم تيمي در حد بازي با لبنان برايمان ساخته است و حالا مي خواهد براي بازي با كره بار ديگر به همان سلاح مردم و يار دوازدهم و عرق و تعصب وميزباني .... متوسل شود كه پروين و مايلي كهن و قلعه نوعي  متوسل مي شدند مي گوئيم اگر قرار بود همواره چنين اتفاقي بيافتند پس چرا اوكرائن و لهستان در يورو 2102 موفق نبودند ؟ چرا سوئيس و اتريش در يورو 2008 موفق نبودند ؟چرا ميزبان جام جهاني  يعني آفريقاي جنوبي 2010 حتي از مرحله اول هم صعود نكرد ؟ چرا بنفيكا چند شب پيش در ليسبون به بارسا باخت ؟ چرا منچستر سيتي با اقبال بلند و درخشش جو هارت و اشتباه داوري توانست در منچستر تيم  دورتمند را متوقف كند ؟ مگر در تهران به عراق نباختيم و به المپيك2012 نرفتيم ؟ مگر در همين تهران تيم نوجوانان ما به ازبكستان نباخت ؟ مگر تيم ملي ما به عربستان سعودي در تهران نباخت ؟مگر نماينده هاي كشورمان چون استقلال و پرسپوليس و سپاهان و ذوب آهن در چند سال اخير بارها ميزبان نبودند و باختند ؟امتياز ميزباني بايد در كنار آمادگي و طرح تاكتيكي و ... باشد تا تيم موفق باشد نه اين كه چون كي روش از مانوئل بدش مي آيد تيم ما را مضحكه كند  يا مانوئل كه اين همه معتقد است كه تيم بايد هافبك داشته باشد و تيم او به اين دليل مشكل دارد چون هافبك كافي ندارد پس چرا نوري را بيرون مي كشد كه نوروزي به ميدان آيد ؟ براستي براي فوتبال ما چه اتفاقي افتاده است ؟ فوتبال ما هم چون خيلي از مسائل جامعه  با سلايق شخصي و تصميم گيري هاي بر اساس لجبازي و توجيه و دلايل غير اصولي به قهقرا مي رود فوتبالي كه چسبيده هايش تنها گريه براي آن به ارمغان آورده اند فوتبالي كه در اين روزها پر تنش دلار و سكه و ... به ما هم گريه و تنش مي دهد فوتبالي كه نشان مي دهد يك سر مربي نه چندان موفق در كسوت سر مربيگري چون كي روش آنقدر از بعد شخصيتي كوته بين است كه بخاطر دعواي با مانوئل مي خواهد تيم ملي ما را ملعبه كند و يا يك سر مربي چون مانوئل مي خواهد تمامي مشكلات تيم خود را به گردن كي روش بياندازد و يا ترجمه حرفهاي كريمي از زبان مديرعامل ! اين لجبازي ها و سورفتارها و نديدن حقيقت را در همه نقاط اين ديار مي بينيم  و چنين است كه به گريه كردن عادت كرديم دوست داريم گريه كنيم تا موفق باشيم و يا حداقل با گريستن توقع و انتظار را پايين بياوريم آري بايد گريه كنيم بر اين روزگار كه مستعمره نشيني اينگونه را تجربه مي كنيم و بعد خيال مي كنيم اين آقايان كه براي پول نداشته ما نقشه مي كشند اندكي دل براي ما مي سوزاند و بايد بگوئيم كه چنين نيست و هيچگاه نبوده و نخواهد بود افسوس  

اكسير ...

فوتبال ما دوست دارد كه حرفه اي شود و براي رسيدن به اين نقطه يعني  دارا بودن  از يك فوتبال حرفه اي بايد كه به مردان حرفه اي اعتماد كند و در ايران چند تائي از چنين مرداني وجود دارد از مرداني چون كارلوس كي رش و كرانچار و مصطفي دنيزلي سخن مي گوئيم مرداني كه نقطه نظرهاي آنها براي ما مي تواند بسيار مفيد باشد و چون اكسير كميابي هستند  از اين رو با توجه به سخنان آنها علاقمنديم كه به دانسته هاي خود بيافزايم و چنين است كه دو مرد حرفه اي فوتبال يعني كي روش و دنيزلي را به سوال مي كشيم

1/ كارلوس كي روش

كارلوس كي روش دو نكته جالب در مصاحبه آخر خود مي گويد نخستين نكته اين است كه او نيازي ندارد كه به دي ماتئو ياري برساند زيرا پولي بابت كمك به چلسي دريافت نمي كند و از سوي ديگر در حال حاضر او به  داشتن اطلاعات از حريفان ايران در راه جام جهاني 2014 يعني  قطر و ازبكستان و كره جنوبي و لبنان بيشتر علاقمند است تا بارسلونا كه حريف چلسي است از سوي ديگر او مي گويد كه همچنان در كميته استعداد يابي باشگاه منچستر يونايتد عضو يت دارد و اخيرا بازيكن آرژانتيني و 20 ساله را از ليگ پرتغال يافته كه به سر الكس فرگوسن پيشنهاد داده كه او را بخرد  در اينجا هم كي روش حرفه اي سخن مي گويد يعني پول مي گيرد و به كار خودش مشغول است سوال مهمي ذهن مرا اشغال كرده و آن مسئله اين است كه براي فوتبال ما هم چنين عمل مي كند ؟ بايد بگويم اعتقاد دارم كه كي روش   شايد بهترين سر مربي است كه براي تيم ملي ما آمده است و از اين رو دوست داريم از او بهتر بهره وري كنيم از كي روش مي پرسيم چند بازي ليگ ايران اعم از ليگ برتر و اول را مي بيند او چه  برداشتي از استعداد هاي ايراني داخل ايران دارد ؟ از او پس از نزديك به يك سال حضور در ايران مي پرسيم چند استعداد ناب را يافته است ؟ آيا كي روش مي خواهد با امثال منصوريان  استعداد هاي ايراني را بشناسد ؟ كي روش از فوتبال ما پول مي گيرد و به طور حتم پولي را بايد بگيرد كه در اندازه يك سر مربي درجه اول چون او است از اين رو انتظار داريم  در تيم ملي ما تا به حال يك جانشين شايسته براي رحمتي يافت مي كرديم ؟ و يا تغييراتي بسيار گسترده تر  با توجه به تيمهاي دائي و قطبي  داشتيم ؟  از كي روش توقع بي جا داريم؟

2/ مصطفي دنيزلي

حرفهاي  افندي هم كمي براي ما عجيب است او در عرض 24 ساعت نظر خود را عوض كرده است او در روز پيش از بازي سخن از  دارا بودن بهترين خط حمله آسيا را مي كند و درست پس از بازي مي گويد ما در خط حمله مشكل داشتيم دنيزلي همه اتفاقات  بازي پرسپوليس و الغرافه را به گردن احساسي بازي كردن  تيمش مي اندازد و سخني از تركيب و تاكتيك و تكنيك و آمادگي بدني و آمادگي ذهني نمي كند  دنيزلي  بايد حرفه اي باشد كه هست از اين رو از او مي خواهيم كه نگاهي به تركيب اوليه اش بكند ؟ سامان آقا زماني بايد در دفاع راست مي بود يا اين كه مي شد از مهدي مهدوي كيا  در اين پست بهره برد ؟ چرا علي كريمي اينقدر دور به دروازه حريف بود ؟ حضور هادي نوروزي بجاي كاظميان يك اشتباه بزرگ نبود ؟  چرا تيم سانترهاي بلند به روي دروازه مي كرد ؟ تيم از بعد رواني به چه علت دچار مشكل بود ؟ اين كه مردم توقع داشتند كه تيم در خانه نمايش بهتري نسبت به قطر داشته باشد انتظار بي جائي بود ؟ تعويض هاي تيم چرا اينقدر دير صورت گرفت ؟آيا اشكالي داشت كه شيري در دفاع چپ مي آمد و پولادي جلوتر بازي مي كرد ؟ آيا علي كريمي مي توانست يك هافبك تدافعي باشد ؟  وقتي تيم با دو يا سه حركت سرعتي مي توانست اين گونه دفاع حريف را باز كند چرا كند بازي مي كند مثلث نوري و غلام رضائي  و آقا زماني در راست و پولادي و فشنگچي و نوروزي در چپ كه در نيمه اول بد بودند چرا عوض نشدند؟چرا تيم بيش از پيش روي مجيدي  تمركز داشت و آيا اگر تاردلي زودتر به ميدان آمده بود تيم ما دچار شكست نمي شد؟ آيا دنيزلي حرفه اي سخن گفت ؟/ آيا توفع از او هم زياد است ؟