همه درد تيم سرعت نيست

يك تيم فوتبال موفق چه تعريفي دارد ؟ متخصصين فوتبال معتقدند كه يك تيم فوتبال بايد در بعد آمادگي بدني و آمادگي روحي و هماهنگي به بلوغ برسد تا بتواند از سد حريفان براحتي عبور كند در بعد آمادگي بدني يك تيم بايد در درگيري ها و قدرت دوندگي  و سرعت و پوشش موفق عمل كند و اين نكته اي است كه مي گويند كي روش در تيم ملي فوتبال ما با آن درگير است كي روش معتقد است كه ليگ فوتبال ما كمتر مي تواند در عرصه بدني موفق باشد و به همين دليل است كه دست نياز به سوي ايراني تبارهاي مقيم خارج دراز كرده است كه متاسفانه به خيلي از آنها از جمله قوچان نژاد و اشكان دژاگه لقب دورگه داده ايم  كي روش بدرستي اشاره دارد كه فوتبال ما از معدل دوندگي در طول بازي عقب است و در درگيري ها كمتر موفق عمل مي كند سرعت در تيمهاي ما آمار وحشتناكي دارد و چنين است كه نه تنها به ليگ ما بي توجه است كه بلكه به تيمهاي اميد و جوانان ما هم نگاه ويژه اي ندارد شايد از يك بعد اين مسئله درست باشد اما از بعد آمادگي روحي و هماهنگي هم چنين است ؟ در فوتبال ما مشكل آمادگي روحي به معضل بزرگي تبديل شده است در فوتبال داخلي متوجه مي شويم كه بيشتر فوتبالي هاي ما در عرض يك فصل با دشواري هاي روحي  روبه رو هستند از اردوي سرخها  مي شنويم كه  علي كريمي مردي كه در بايرن مونيخ بازي كرده با مهدي مهدوي كيا ديگر مرد با تجربه فوتبال كه در هامبورگ و بوخوم و اينتراخت فرانكفورت بازي كرده قهر است !!در برنامه 90 شاهد بوديم كه يحيي گلمحمدي قهر مي كند در اردوي آبي ها شايعاتي مبني بر كتك كاري به گوش مي رسد و تيم تراكتور سازي در حاليكه 4 هفته به پايان ليگ مانده به گونه اي قهرماني را از ياد مي برد و شايد در اين ميانه سپاهان يك نمونه باشد كه  آرام و آهسته به صدر نزديك شده و شايد سه گانه قهرماني خود را بتواند به عدد 4 هم برساند هر چند كه در همين سپاهان هم درگيري هاي عجيبي در آغاز فصل مابين كمك مربي سابق با بازيكنان وجود داشت حال مي پرسيم كي روش كه عملا نشان داده در بسياري از بحرانها چون بازي با كره جنوبي و يا بازيهاي غرب آسيا روحيه خود را مي بازد مي تواند با ايراني تبارها و بازيكناني كه به يك باره به تيم منتقل كرده آمادگي روحي به تيم برساند؟  بچه هائي كه با فرهنگ و استدلال و انضباط تيمي ديگري بزرگ شده اند چگونه مي توانند بهتر از امثال كريمي با مهدوي كيا و يا نكونام با رحمتي و... باشند ؟ آن هم در حالي كه كي روشي را روي نيمكت دارند كه نه چيزي از آداب و رسوم و روانشناسي چند فرهنگي ها خبر دارد و دستيارانش مرداني چون نمازي و آقا جانيان هستند كه خود آنها هم براي هماهنگي با فرهنگ و روش ها با مشكلات عديده اي مواجه هستند

مرتضي محصص مي گويد تيم نتوانست تاكتيك كي روش را در زمين پياده كند اين كه محصص تا چه اندازه از اين مسئله خبر دارد يك سوال است اما مهمترين پرسش در اين است كه تيمي  با ياران شاغل در ايران و بازيكناني چون تيموريان و شجاعي و دژاگه و قوچان نژاد هماهنگ نيست چگونه با افزوده شدن چند ايراني تبار ديگر مي خواهد هماهنگ شود ؟ بسياري از ما متعجب از اين  كه چگونه كي روش در عرض 2 سال نتوانسته يك تيم بسازد و هنوز در مرحله آزمون و خطا است سه بازي در دو ماه آينده داريم كه بازي با لبنان در خانه است كه همه مي دانيم بخاطرپول  قطري ها حاضر به هر جانفشاني هستند و خود قطر كه حالا با شكست در برابر كره جنوبي در آخرين لحظه هاي بازي اگر در خانه ما را نبرد عملا به پلي آف هم نمي رسد و بازي آخر با كره جنوبي است كه همه مي دانيم بايد در آرزوي  پيروزي در خاك آنها بسيار خوش بين باشيم حال چگونه تنها با سرعت و آمادگي بدني كه به گفته كارلوس كي رش تنها  در نزد فرزندان ايران در خارج از كشور هست مي توانيم به مصاف آنها برويم در حاليكه هماهنگي و آمادگي روحي را مي خواهيم فدا كنيم

فوتبال ما حالا با نگاه خوش بينانه بايد براي مقام دوم و با نگاه خوب به پلي آف بيانديشد هر چند با اين روشي كه ما در برابر كويت ديديم شايد بهتر باشد .... بگذريم اميدواريم كه اين گونه نباشد

 

قصه پرتغالي ها

پرتغالي ها ملتي بودند كه در تاريخ به جسارت مشهورند اين جسارت باعث شد كه دريانوردان بزرگي چون ماژلان را داشته باشند و موفق بشوند كه داراي مستعمره هاي زيادي چون موزامبيك شوند كه مردي چون اوزه بيو را از آن سرزمين داشته اند اما اين نگاه مستعمره اي در قرن 21 كاررائي ندارد اين روزها مردم همه آگاه هستند و  عقلم سليم كسي را سرورنمي شمارد

فوتبال ايران به طرز جالبي به پرتغالي ها گره خورده است اين روزها سخن از پرتغالي هاي مغرور فوتبال ما زياد است در پرسپوليس ژوزه با حالتي عجيب و طلبكارانه خيال دارد كه  از آماتوريزم مطلق مديريت پرسپوليس در هنگام عقد قرار داد بهره بگيرد و همه پولش را بگيرد اما در اين ميان سوال مهم اين است كه ژوزه به چه چيز خود تا اين حد مغرور است ؟ او با يكي از بهترين تيمهاي تاريخ پرسپوليس حداقل از بعد نيروي انساني به رتبه دوازدهم رسيده است  نمايش تيم او چيزي كمتر از سيستم علي اصغري نداشته است او حتي از ساده ترين مسائل چون ارتباط با بازيكنان و رسانه ها و حتي همكارانش بي اطلاع بوده است  در سوي ديگر به پرتغالي ديگر فوتبالمان مي نگريم كارلوس كي رش كه سر مربي تيم ملي ما است او براحتي آب خوردن كارهاي فوتبالفارسي را ياد گرفته است توجيه و تهديد و غرور بي جا از خصوصيات كي روش اين روزها است او در بازيهاي غرب آسيا روي نيمكت نمي نشيند و براحتي به وظيفه اصلي خود بي  اعتنا است و او هم چون ژوزه به گذشته خود مي نازد گذشته اي كه بعنوان يك سر مربي كارنامه اي زير متوسط دارد ژوزه هم دل به كارنامه خود در مصر دارد جائي كه در دنياي فوتبال حتي در سطح آفريقا هم مهم نيست  و اصولا همه مي پرسند اگر اين سر مربي اين چنين موفق بوده چرا چون برنو متسو و يا برخي از مربيان فرانسوي ديگر يكي از تيمهاي ملي به او پيشنهاد نشده است  نگاه ژوزه و كي رش نگاهي مغرور به پشتوانه گذشته نه چندان خوب است اين دو سر مربي عذر خواهي نمي كنند با مردم  همدردي نمي كنند و با مديران و مردم چون ابزار برخورد مي كنند  نگاه كه به اين دو پرتغالي دسته دوم جهان فوتبال كه مي كنيم به ياد پرتغالي هاي دسته اولي چون ژوزه مورينيو و كريس رونالدو مي افتيم اين روزها رئال مادريد 16 امتياز كمتر از بارسا دارد و در رتبه سوم است كريس رونالدو هم عملا شانسي براي كسب توپ طلائي را ندارد و چنين است كه شايعاتي مي شنويم كه او قرار است كه به منچستر يونايند برگردد جائي كه او رشد كرده است او مغموم است و مي داند در رئال به آن چيزي كه مي خواسته نرسيده است سر مربي اين تيم ژوزه مورينيو و يا آقاي خاص است او با پورتو و اينتر قهرمان اروپا شده است و بارها بعنوان محبوب ترين سر مربي جهان از بعد فني معرفي شده است اما امروز در مادريد بسياري معتقدند كه او بايد  از مادريد برود چون موفق نيست شايعاتي نيز وجود دارد كه مورينيو به پاري سن ژرمن مي رود و آنجلوتي جاي او را در مادريد مي گيرد و اخيرا شايعه جابه جائي رافابنيتس و مورينيو به گوش مي رسد اما نكته جالب در سخنان مورينيو است كه او شرايط را پذيرفته و مي گويد " كسي به گذشته نمي نگرد "  مورينيو براحتي از واقعيت ها مي گويد واقعيتي كه اعتقاد دارد  گذشته مربوط به دوران پيري و پايان است  اما اين نگاه براي پرتغالي است كه در جهان منطقي و آگاه كار مي كنند جائي كه  اجازه نگاه استعماري به هيچ كس نمي دهند اين نگاهي كه ژوزه و كارلوس كي رش  به فوتبال ما دارد ناشي از نا آگاهي است نا آگاهي كه از سوي مديريت  به آنها منتقل شده است و حالا شاهد نگاه قهر آلودي از سوي آنها هستيم  و اين نگاه امروز پرسپوليس را زمين گير كرده و در خروجي را به او حتي به زور نشان داده است و شايد با كي روش بعد ها  تكرار شود چه خوب است پرتغالي هاي ما اندكي به مورينيو و رونالدو بنگرند و به ياد آورند كه فوتبال جائي براي به افتخار به گذشته و ناكارائي امروز ندارد زيرا آينده بر اساس  كاررائي امروز و نه ديروز دارد اين نگاه مانده در گذشته سالها است كه در فوتبال ما مانده است و گوئي حالا اين ويروس به خارجي هاي ما سرايت كرده است فوتبال ما همواره بجاي آن كه ياد بگيرد مشغول ياد دادن ناكاررائي ها فوتبالفارسي است

اول تفكر

دنياي فوتبالفارسي با  تفاوتي شگرف با دنياي فوتبال بين المللي دارد اشتباه نكنيد نمي خواهم از امكانات و سرمايه گزاري و برنامه ريزي و مديريت صحبت كنم كه همه اين عوامل زير مجموعه عامل بزرگ يعني " تفكر " دارند وقتي افكار صحيح و حساب شده باشند افراد مناسبي يافت مي شوند به ميدان مي آيند به آنها مسئوليت مي دهند و اين افراد با استفاده از ابزارها و سيستمها صحيح مي توانند برنامه ريزي كنند و سرمايه گزاري را طلب كنند و مديريت نمايند و چنين است كه شاهديم چرخهاي يك سيستم صحيح كار مي كند بهانه معنا ندارد و حرفهاي عجيب نمي شنويم امروز شاهديم آلمان در دو بلين ايرلند جنوبي مي تواند با 6 گل اين تيم را در هم بكوبد و يا روماني در تركيه و اسپانيا در بلا روس بحثي به اسم امتياز ميزباني كه همواره بهانه  اي براي فوتبال ما شده و شكستهاي فاجعه باري را برايمان نظير آخرين شكست فوتبالمان يعني باخت تيم سپاهان در عربستان را به ارمغان داشت را به فراموشي مي سپارند و يا حكايت تعطيلي ليگ كه بهانه اي براي آمادگي بيشتر تيمها است در بازيهاي شب گذشته اروپا به سخره گرفته مي شود زيرا شاهديم در بازي  اسپانيا و بلا روس پدرو و آلبا سه بازيكن بارسا و  ال كلاسيكو اخير زنندگان گلهاو ستاره  هستند در بازي كلمبيا اين فالكائو گل زن برجسته آتلتيكو مادريد است كه درخشان ظاهر مي شود و آرژانتين هم گل زني چون مسي در بازي خود دارد زلاتان ايبراموويچ در بازي سوئدو روني در انگلستان و فان در فارت و هونتلار در هلند .. گل مي زنند اما ما هنوز مي خواهيم در لاي پر قو بازيكنان خود را بگذاريم و حتي از انجام بازي تداركاتي سر باز مي زنيم زيرا مي ترسيم در حاليكه ژاپن و ازبكستان كه در اين هفته استراحت دارند تن به بازي هاي تداركاتي مي دهند اما ما مي پنداريم كه تركيب ما را كره اي ها نمي دانند و آناليزي از تيم كمتر تغيير كرده ما ندارند كه در پشت درهاي بسته بازي هاي خود را بر گزار مي كنيم  و مثلا مي پنداريم كه در اطلاعات فوتبال ذخيره سازي كرديم براستي تا به كي مي خواهيم بهانه بد بازي كردن ستاره هاي ليگ را به خستگي آنها ربط دهيم ؟ چرا ليگ خود را در بازي با لبنان تعطيل كرديم و نتجيه بد گرفتيم اما باز اين كار را تكرار مي كنيم ؟  چرا اين همه حاشيه تيم ملي ما خصوصا امثالي چون كريمي دارند ؟چرا فكر مي كنيم همه چيز فوتبال ارتباط به شرايط ميزباني دارد و آن هم در حالي از اين مسئله صحبت مي كنيم كه شاهد بوديم در سالهاي اخير  حتي قطر در همين ورزشگاه آزادي هم اسير جو فوتبال ما نشد و يا تيمهاي استقلال وپرسپوليس  در ليگ قهرمانان باشگاه هاي آسيا نتوانستند از پس حريفان بسيار كم تجربه تر از تيم ملي كره جنوبي بر نيامدند و يا شاهد بوديم درتهران و در ورزشگاه دستگردي تيم ملي نوجوانان ما چگونه خود اسير جو ورزشگاه بيشتر از نوجوانان ازبكستان شد  چرا مي خواهيم افت فوتبال و ستاره هاي خود را كه بي دليل پول مي گيرند و به گذشته آنها هنوز دلخوشيم را در حد بالاترين ها بالا ببريم ؟ در اين چند ساله چند بازي جالب از اين نامها ديده ايم در كلمبيا فالكائو در انگلستان روني و در آلمان اوزيل و كلوزه و در اسپانيا ستارگان بارسا و در ايتاليا پير لو  ستاره باشگاه و تيم ملي خود هستند اما در فوتبال ما به بهانه روحيه دادن مي خواهيم همه چيز را فراموش كنيم در هر حال سه شنبه بازي ما با تيم كره جنوبي است اما بيائيم اين بازي را با ديگاه منطقي نظاره كنيم همه دوست داريم به جام جهاني برويم اما  در كنار آن بايد به فاكتور هاي جهاني هم نظر داشته باشيم اگر  مي خواهيم در جام جهاني باشيم بايد هم چون جهانيان فكر كنيم و افكار فرا تر از فوتبالفارسي داشته باشم  اين كه  مثلا رويانيان مدير عامل يك باشگاه بگويد در اردوي تيم ملي 2 ساعت با كي روش و 4 ساعت  با اعضاي تيم ملي صحبت كرده و عملا 6 ساعت از وقت تيم ملي را گرفته حرفه اي نيست اين كه تيم ملي با عناد دو ماه مصاحبه كند بعد با يك بيانه بخواهد همه چيز را تمام كند حرفه اي نيست اين كه همه چيز را بخواهيم به گرده تماشاچيان و امتياز ميزباني بگذاريم منطقي نيست اين كه سياهي لشگر از بهترين هاي ليگ در اردوي اخير تيم ملي بسازيم فكر جهاني نيست اين كه ليگ را تعطيل و بازي تداركاتي نكنيم تفكر بين المللي نيست اين كه كي روش را به ايران بياوريم و از او مربي وطني با افكار فوتبالفارسي بسازيم آتشي است كه دو دش به چشم خود ما خواهد رفت دلمان مي خواهد به جام جهاني برويم اما براي رسيدن به اين جايگاه بايد فاصله ها خود خصوصا از بعد تفكر را با جهان بين المللي فوتبال كم كنيم

 

 

گريه هاي فوتبال ما

علي دوستي مهر راست مي گويد در اين فوتبال بايد گريه كرد وقتي او جشن و آتش بازي و غرور صعود به جام جهاني را عامل باخت به ازبكستان مي داند چگونه بايد از گريستن بر اين فوتبال ابائي داشت ؟ از دير باز گفته اند كه ما در گريستن خوب هستيم اما فوتبال ما  شيون و گريه دارد در فوتبالي كه به صورت مستعمر نشين با آن برخورد مي شد چه چاره اي جز نوحه سرائي و ماتم و اندوه باقي مي ماند ؟

فكر مي كرديم سالها است كه مستعمره نشيني در دنيا تمام شده و قلعه پرتغالي ها در ايران خالي است اما اشتباه مي كرديم حالا مشخص است كه فوتبال ما چون ملعبه اي در دست پرتغالي ها است ژوزه مانوئل پرده جديدي از حكايت هاي فوتبال بي درو پيكر ما را روشن مي كند  حالا براي همه روشن است كه به چه دليل كي روش امثال نوري و ماهيني و حسيني و انصاري فرد و قاضي و كريمي وپولادي  به تيم ملي دعوت مي كند دليل روشن است كي روش مي خواهد بگويد كه مانوئل مربي بدي است كه با 7 ملي پوش نمي تواند در تيم پرسپوليس موفق باشد مانوئل مي گويد درد او و كريمي به كي روش ربط دارد زيرا كريمي پس از اردوي اول تيم ملي با او روابط بدي داشت و حالا كريمي تبديل به توپ پينگ پنگي براي دعواي كي روش و مانوئل شده است كي روش مي خواهد  با مانوئل لج كند و از سوي ديگرمانوئل هم با كي روش لج مي كند و در اين ميان فوتبال ما ملعبه اين مستعمره چي هاي قديمي است نگاهي كه اين آقايان به فوتبال ما دارند بخوبي روشن شده است هر دوي اين مربيان در ايران ناموفق هستند كي روش پس نزديك به يك سال و نيم تيمي در حد بازي با لبنان برايمان ساخته است و حالا مي خواهد براي بازي با كره بار ديگر به همان سلاح مردم و يار دوازدهم و عرق و تعصب وميزباني .... متوسل شود كه پروين و مايلي كهن و قلعه نوعي  متوسل مي شدند مي گوئيم اگر قرار بود همواره چنين اتفاقي بيافتند پس چرا اوكرائن و لهستان در يورو 2102 موفق نبودند ؟ چرا سوئيس و اتريش در يورو 2008 موفق نبودند ؟چرا ميزبان جام جهاني  يعني آفريقاي جنوبي 2010 حتي از مرحله اول هم صعود نكرد ؟ چرا بنفيكا چند شب پيش در ليسبون به بارسا باخت ؟ چرا منچستر سيتي با اقبال بلند و درخشش جو هارت و اشتباه داوري توانست در منچستر تيم  دورتمند را متوقف كند ؟ مگر در تهران به عراق نباختيم و به المپيك2012 نرفتيم ؟ مگر در همين تهران تيم نوجوانان ما به ازبكستان نباخت ؟ مگر تيم ملي ما به عربستان سعودي در تهران نباخت ؟مگر نماينده هاي كشورمان چون استقلال و پرسپوليس و سپاهان و ذوب آهن در چند سال اخير بارها ميزبان نبودند و باختند ؟امتياز ميزباني بايد در كنار آمادگي و طرح تاكتيكي و ... باشد تا تيم موفق باشد نه اين كه چون كي روش از مانوئل بدش مي آيد تيم ما را مضحكه كند  يا مانوئل كه اين همه معتقد است كه تيم بايد هافبك داشته باشد و تيم او به اين دليل مشكل دارد چون هافبك كافي ندارد پس چرا نوري را بيرون مي كشد كه نوروزي به ميدان آيد ؟ براستي براي فوتبال ما چه اتفاقي افتاده است ؟ فوتبال ما هم چون خيلي از مسائل جامعه  با سلايق شخصي و تصميم گيري هاي بر اساس لجبازي و توجيه و دلايل غير اصولي به قهقرا مي رود فوتبالي كه چسبيده هايش تنها گريه براي آن به ارمغان آورده اند فوتبالي كه در اين روزها پر تنش دلار و سكه و ... به ما هم گريه و تنش مي دهد فوتبالي كه نشان مي دهد يك سر مربي نه چندان موفق در كسوت سر مربيگري چون كي روش آنقدر از بعد شخصيتي كوته بين است كه بخاطر دعواي با مانوئل مي خواهد تيم ملي ما را ملعبه كند و يا يك سر مربي چون مانوئل مي خواهد تمامي مشكلات تيم خود را به گردن كي روش بياندازد و يا ترجمه حرفهاي كريمي از زبان مديرعامل ! اين لجبازي ها و سورفتارها و نديدن حقيقت را در همه نقاط اين ديار مي بينيم  و چنين است كه به گريه كردن عادت كرديم دوست داريم گريه كنيم تا موفق باشيم و يا حداقل با گريستن توقع و انتظار را پايين بياوريم آري بايد گريه كنيم بر اين روزگار كه مستعمره نشيني اينگونه را تجربه مي كنيم و بعد خيال مي كنيم اين آقايان كه براي پول نداشته ما نقشه مي كشند اندكي دل براي ما مي سوزاند و بايد بگوئيم كه چنين نيست و هيچگاه نبوده و نخواهد بود افسوس  

حق پخش تلويزيوني

حكايت عدم پخش بازيهاي تيم ملي همچنان سوژه روز بسياري از رسانه ها البته بجز رسانه اي است كه خود را رسانه ملي ايرانيان مي داند حكايت هاي عدم پخش حتي در برنامه عادل فردوسي پور هم تصوير روشني نداشت و مسئولين سيما با بي اعتنائي هر چه تمامتر به سكوت خود ادامه داده بودند تا اين كه چندي پيش از سوي غلامرضا رفيعي مشاور حقوقي سيما در شبكه خبر  اعلام شد كه شركت (WORLD SPORT GROUP) كه با عقد قرار دادي يك ميليارد دلاري با كنفدراسيون فوتبال آسيا حق پخش بازيها را در دست دارد به يك باره مبلغ غير متعارفي را به آنها براي پخش بازيهاي پيشنهاد داده است جيمز ام دورسي * كه نويسنده سنگاپوري  وب بلاگ دنياي آشفته فوتبال خاورميانه ** است در پستي از اين موضوع سخن مي گويد بايد ياد آوري كنيم كه جيمز  ام دو رساي در دانشگاه  نانيانگ تكنولوژي *** سنگاپور مشغول به كار و تحصيل  است  او در نوشته  خود مدعي مي شود كه  شركت (WSG) مبلغ 11 ميليون دلار كه براي تمامي بازيهاي ملي و باشگاهي فوتبال ايران در طي 4 سال آينده  و نه تنها بازيهاي انتخابي جام جهاني 2014درخواست كرده وبه فدراسيون فوتبال ايران پيشنهاد داده است اما غلامرضا رفيعي مدعي شده است كه اين شركت  تنها بابت بازي هاي انتخابي جام جهاني 2010 مبلغ 4 ميليون دلار قرار دادي با فدراسيون فوتبال منعقد كرده و خود بازي ها جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي با مبلغ 7.5 ميليون دلار حق پخشش واگذار شده است و براي بازيهاي المپيك لندن مبلغ 1 ميليون دلار قرارداد داشته به يك باره براي پخش بازيهاي انتخابي جام جهاني 2014 مبلغ  40 ميليون دلار درخواست كرده است و اين مبلغ باعث شده است كه تلويزيون لبنان هم حاضر به پرداخت اين مبلغ نشود شايعاتي جاري  است كه معتقد است كه محمد بن همام مداركي مبني بر پرداخت مبالغي به او در ازاي قرار دادهاي مختلف  اين شركت سنگاپوري را از مقر كنفدراسيون فوتبال آسيا در كوالالامپور را توسط افرادي به سرقت برده است  كه عاملين اين سرقت به گفته پليس مالزي دستگير شده اند  اما جدا از درگيري هاي اين شركت با پليس مالزي از سوي اين شركت اعلام مي شود كه اظهارات غلامرضا رفيعي مشاور تلويزيون صحيح نمي باشد زيرا مبلغ عقد قرار داد بازيهاي مابين سالهاي 2008 تا 2012 رقمي حدود 4.5 ميليون دلار بوده است حال سوال اينجا است كه كدامين مبالغ صحيح مي باشد؟ و اين كل ماجرا نيست در حاليكه عنوان مي شود در آمد تلويزيون از پخش بازيهاي ليگ رقمي  بين 80 ميليارد تا 120 ميليارد تومان كه به نرخ بازار آزاد ارز (2500 تومان ) معادل 32 ميليون تا 48 ميليون دلار بوده و براي پرداخت مبلغ 4 ميليارد توماني  از اين مبالغ  فدراسيون فوتبال هم هزاران پيچ در پيچ دارند چرا بايد براي پرداخت حق پخش بازيها در فاصله 4 سال نتوانند معادل 3 ميلون دلار در هر سال از اين ميزان در آمد را پرداخت كنند ؟ در حاليكه صحبت از هجوم فرهنگي و كاهش نرخ  حضور جوانان در ورزشگاه ها و افزايش نرخ جرائم و اعتياد در جامعه  هستيم اين گونه پشت كردن به مخاطبين ورزش چه معنائي مي تواند داشته باشد ؟ عدم اعلام صحيح ارقام و بر گرداندن ارقام واقعيت دارند ؟ چرا حكايت حق پخش تلويزيوني  همواره بايد در پرده ابهام بوده و شفاف سازي قطعي در مورد آن انجام نشود ؟  اين روزها سخن از فوتبال شكست خورده در بسياري از ابعاد از جمله  بعد اقتصادي مي شود فوتبالي كه مي توانست از در آمد 80 تا 120 ميليارد توماني در يك سال صاحب  زيرساختهاي اساسي شود اما حال كه اين در آمدها به باشگا ها به صورت مدون داده نمي شود و هر ساله مديران سياسي براي حفظ بقاي خود باشگاه دولتي را به دولت بدهكارتر مي كنند چرا در زمينه  جذب مخاطب اين گونه سستي و اهمال كاري مي شود ؟ به ياد داشته باشيم سرخوردگي و عدم اعتنا به خواسته جوانان راه كار عاقلانه اي در مقطع كنوني جهان كار عاقلانه اي  نمي تواند باشد در هر حال اگر اين ارقام خبرنگار سنگاپوري كه در اين زمينه تحقيق كرده درست باشد نبايد براي اين فوتبال و عاشقانش نجواي بدرود ترنم كرد؟

*JAMES M.DORSEY

** THE TRIBULENT WORLD OF MIDDLE EAST SOCCER

 ***NANYANG TECHNOLOGICAL UNIVERSITY

يك نگاه آماري

بازي هاي ليگ ما هم زمان با اكثر ليگهاي معتبر اروپائي به اتمام رسيد و تيمها براي فصل استراحت و آمادگي دو باره به تعطيلات ميان دو فصل رفته اند بازار آمار و استدلال اين روزها داغ است همان طوري كه گمانه زني ها هم در مورد بهترين تيمهاي اروپائي با توجه به ستاره هاي جديد متولد شده در ليگهاي اروپائي براي بازيهاي يورو 2012 رونق دارد و چنين است كه نگارنده نگاهي به بخش كوچكي از اين آمارها مي كند
 حقيقتا باور دارم كه مقايسه ليگ ايران با ليگهاي معتبري چون ليگ برتر انگلستان و سري آ ايتاليا  و لا ليگا اسپانيا و بوندس ليگا چندان منطقي نيست اما شايد اگر نگاهي مجزا به برخي ا ز فاكتورها  بار ديگر بيافكنيم بتوانيم  دلايلي براي افت فوتبالمان و تماشاچيانش بيابيم از اين رو نگاهي به جدول گل زنهاي ليگ پر تماشاچي و ليگ خودمان مي افكنيم و تحليل كوتاهي ارائه مي دهيم
1/ در ليگ ما كريم  انصاري فرد با 21 گل اول و  فونيكه سي با 20 گل دوم و رضا عنايتي با 18 گل سوم شدند اين سه در ليگي كه هر كدام از تيمها 34 بازي انجام مي دهند موفق به ثبت چنين ركودي شدند  تعداد گلهاي برترين گل زنهاي ما 59 گل در 34 بازي بود  و ميانگين 1.73 را نمايش مي داد در اين جدول يك بازيكن خارجي  وجود دارد
2/ در ليگ اسپانيا يا لا ليگا تيمها 38 بازي انجام مي دهند هر سه گل زن برتر اين رقابتها خارجي هستند كه زنگ خطري براي  اسپانيا   قهرمان اروپا و جهان است  در اين ليگ مسي با 50 گل و رونالدو با 46 گل و فالكائو فوروارد سرشناس آتلتيكو مادريد با 24 گل سوم هست در اين  جدول رونالدو به همه تيمهاي ليگ گل زده است فالكائو آقاي گل ليگ اروپا چون سال پيش بوده و 12 گل نيز آنجا زده است و مسي هم با ثبت ركورد جديد آقاي گل رقابتهاي اروپائي نيز هست تعداد گلهاي زده 120 يا دو برابر ما است  ميانگين گل زده  3.15 مي باشد
و نشان از زيبائي اين ليگ دارد
3/در انگلستان كه آنجا هم ليگ با 38 بازي براي هر تيم انجام مي شود فان پرسي  هلندي 30 گل ووين روني 26 گل و آگرو آرژانتيني 22 گل زده اند در انگلستان هم خطر عدم گل زني انگليسي ها در يورو 2012 به وضوح ديده مي شود تعداد گلهاي زده شده 86 است   اما ميانگين گل هاي زده سه گل زن برتر 2.05 است  يكي از طرفهاي فينال اروپا نماينده اين ليگ است
4/ به فوتبال پر تنش و كم فضاي ايتاليا مي رويم  در اين كشور هم تيمها 38 بازي انجام مي دهند در فهرست بهترين آنها دو خارجي و يك ايتاليائي وجود دارد ايبراموويچ سوئدي 28 گل زده است و ميليتو آرژانتيني 23 گل و دي ناتاله 22 گل  زده اند همه اروپائي ها بايد خوشحال باشند كه آرژانتين  كشور اروپائي نيست  زيرا در بين سه گل زن برتر اين كشور هم نماينده اي از آرژانتين وجود دارد  ميانگين گل زده در اين كشور در بين گل زنان برتر 1.92 است  و اين در حالي است كه در ايتاليا فوتبال كاتانچيو هنوز هم پر طرفدار است
5/ به ليگ دو باره جان گرفته آلمان مي رويم  در بوندس ليگا تيمها 34 بازي مي كنند در اين ليست يك هلندي ديگر اول است و نشان از يك خط حمله رويائي براي هلند 2012 مي دهد هونتلار با 29 گل اول است و گومز آلماني با 26 گل دوم و اواندرفسكي لهستاني فوروارد تيزهوش دورتموند 22 گل زده است ميانگين گلهاي زده اين سه گل زن برتر  بوندس ليگا 2.26 است  آلماني ها فيناليست ديگر  ليگ قهرمانان هستند
حال بنگريد كه چرا فوتبال ما هر روز بيشتر تماشاچيانش را از دست مي دهد ميانگين گل زنان برتر ما از همه ميانگين اين ليگهاي پر سرعت و با مدافين برتر و سيستمهاي منسجم تر و سرعت هاي بالاتر و قدرتهاي بدني بهتر كمتر است و اين نشان از بازي هاي تهاجمي تر حتي در ليگهاي تدافعي سري آ  ايتاليا است فوتبال ما لژيونر ندارد زيرا توانائي بازيكنان ما اين چنين  است و اين آمارها نشان مي دهد چرا  امروز بازيكن ژاپني دورتموند براي مذاكره به منچستر يونايتد مي رود چرا لواندروفسكي لهستاني اين همه خواهان داردو چرا فوتبال ما اين گونه سرد و بي رمق و كسل كننده به نظر مي رسد فوتبالمان را با آنها مقايسه كرديم زيرا حريفان ما در حد ما و آن حريفان در حد خودشان است بيائيم واقع بين باشيم وفكر نكنيم كه حضور در جام جهاني و كسب نتايج خوب و آبرومند در آنجا براي فوتبالمان كاري آسان است نگاهي به اين آمارها نشان از فوتبال بي رمقي مي دهد  اينها آمارها ساده اي هستند ما از ميزان دوندگي و تعداد ضربات كاشته و ايستگاهي و زمان جريان بازي و... سخن نگفتيم اين آمار ساده  تعداد گلهاي زده سه گل زن برتر نشان مي دهد كه ما در چه خلسه بزرگي هستيم كه اگر همه آمارها را داشته باشيم  شايد كه هر روز شاهد اين همه هجمه عليه كي رش و حضور دو رگه ها را در ايران شاهد نباشيم

اگر از خواب گران بر خيزيم ولي ...

چقدر ساده به مسائل مي نگرم و از ياد مي برم كه هدف اصلي ما چيست ؟ امروز در بي خبري  خواهيم ماند تا سر انجام شايد از خواب گران بر خيزيم

 

خواب گران ؟

آري در خواب گران هستيم اين روزها عادل فردوسي پور بايد به گوشه اي رود و حكايت  سخنانش به ميان نيايد  و شايعه اي است كه مي گويد  از سوي وزارت ورزش از او شكايت كرده اند  براسي شكايت بهر اين كه عادل خواست كه از خواب گران بر خيزيم ؟ اميد كه چنين نباشد اما سوال هنوز پابر جا است كه چرا برنامه 90 كه اختصاص به مناظره سه كانديدا  پست ريايت فدراسيون فوتبال  بود به گونه به فراموشي سپرده شد ؟ براستي وحشتي از اين برنامه بهر چه بود ؟ مگر خواب بوديم و نمي دانستيم كه كفاشيان و عزيز محمدي و يا قريب چه كساني هستند ؟ قريب شايد تا حدي غريب بود و شايد به قول رفيقي به گونه اي فريب خورده بود تا  بار ديگر وارد بازي فوتبال شود  اما كفاشيان كه شادابيان مي خوانندش كه معلوم بود ؟ نگاه كنيد به اولين اقدام او كه انحلال سازمان ليگ بود براستي نبايد از خودمان بپرسيم كه  چگونه سازمان ليگي كه در عمر 24 ساعته كفاشيان دوم منحل مي شود در روزگار حكمراني اول او در فوتبال 4 سال دوام دارد ؟ اين چه رياستي بود كه  اين آقا داشت ؟ آري بايد در خواب گران باشيم و بس كه اگر نبوديم سكان فوتبال را دو باره اين گونه سهل  و آسان به آزمودن دو باره رفوزه ها نمي داديم

آري در خواب گران هستيم كه خوشحال بوديم كه با قطر مساوي كرديم و نفهميديم كه تيم ملي دچار مسئله بزرگي است آنقدر غرق حذف عربستان و بحرين بوديم كه از ياد برديم كه قطر تيمي كه با سرمايه گزاري فراوان بر روي باشگا ههائي چون الريان و السد  و... توانست قهرمان ليگ قهرمانان باشگاه هاي آسيا شود اما تيم استقلال كه حتي سرمايه هائي چون مجيدي و كرار را بعلت ضعف مالي   و مديريتي از دست داده و تيموريان و جباري هم  به علت مصدوميت نمي تواند داشته باشد مي تواند در خاك قطر در بازي افتتاحيه گروهش شكست دهد آري از ياد مي بريم كه  اين پيروزي شيرين است اما حالا مي تواند تلخي تساوي در برابر تيم ملي قطر را در تهران برايمان تداعي كند  آيا از خواب گران بر خواستيم و مي انديشيم كه چگونه در فاصله 6 روز كابوس تيم نا آماده ما براي مرحله دوم به سراغمان آمده است ؟ چرا بايد تيم  ملي قطر در تهران آن گونه به ما گل بزند و پيمان يوسفي شاد ماني كند بجاي آن كه ما را به خود آورد كه نبايد تيم ما اين گونه مي شد الرين با بازيكنان خارجي و در زمين خودش به  استقلال نماينده شايسته فوتبال ما مي بازد و براستي اگر هم موقعيتي ايجاد كرد خيلي هم شانس آورد كه استقلال زود تر به گل نرسيد و حتي پنالتي اش سوخت آيا حالا پس از يك هفته مي توانيم از خواب گران بر خيزيم ؟آيا مي توانيم باز هم خوشحال بهر حذف بحرين باشيم اما نيانديشيم كه چگونه نكونام و  دژاگه و كريمي و عقيلي و خسرو حيدري و كريم انصاري فرد و خلعتبري .... نتوانستند  قطر را در تهران گل باران كنند ؟  روزهاي اين هفته همواره با خواب آلودگي بود اين خواب آلودگي در فوتبال ما از روز بازي با قطر بيشتر شد و عدم پخش برنامه عادل به شدت آن افزود انتخابات سراسر حرف و حديث و به قول سازمان بازرسي كشور غير قانوني كه منجر به انتخاب مجدد كفاشيان شد بار ديگر ميزان دهان دره را بيشتر كرد اما استقلال با برد در برابر الريان توانست ما را به خود آورد ؟ در حالي كه اين مقاله را مي نگارم اميد دارم كه سپاهان و پرسپوليس هم سيلي ها بيدار باش بيشتري به ما بزنند كه از ياد مي بريم اهداف فوتبال  ما بزرگتر هستند  استقلال بادكنك دلخوشي حذف بحرين را تركاند  برد استقلال شادي به ما داد كه بدانيم كه اگر پول نداريم و سرمايه گزاير نمي شود و برنامه ريزي مشاهده نمي كنيم و مديريت ما چيزي در حد آقاي شادماني و دوستانش هستند اما فوتبالي داريم شايسته در نزد بچه هاي  واقعي ايران كه فارغ از هر بازي جوجه روزنامه نگارها  بي رنگ است يك فوتبالي كه مي گويد ايران ببرد به رنگ آبي و يا زرد و يا سرخ باشد دلمان نگران است و آرزوي بيداري از خواب گران داريم و زير لب زمزمه خسرو گلسرخي را دارم

 اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان

 كاش چنين بادا