به همين سادگي

 فوتبال  همچنان زيبا و دوست داشتني است خيلي اواقت مي پنداريم ميلياردهاي فوتبال توانسته اند كه اين فوتبال را نابود كنند  اما اين ورزش همچنان بوي رفاقت و سادگي مي دهد

در حاليكه تيم بارسلونا در عرض دو هفته سه شكست بد از تيمهاي آث ميلان و رئال مادريد مي خورد و بسياري از هميشه حاضري خور هاي اين فوتبال كه با چهره هاي عبوس و اظهار نظرهاي بي معني و خشك خود پايان عصر " تي كي تا كا" را اعلام مي كنند و خبر مي دهند كه بارسا پلان ب ندارد در حاليكه نمي دانند بازي مستقيم و سانترهاي بي حاصل كه ماحصل تدريس اين آقايان به مربيان فوتبال اين مرز و بوم بوده معناي پلان و نقشه ندارد

اين آقايان حتي خبر ندارند كه فوتبالي كه استفاده از همه نقاط زمين و پاسهاي بي شمار در تمامي جهتها و گوشه ها و حركات دائمي بازيكنان است نه تنها پلان ب كه پلان هاي سي و دي هم دارند اما وقتي اين آقايان سه باخت را پايان يك عصر از فوتبال بدانند نبايد تعجب كنيم كه امروز از پايان دوران الكس فرگوسن در اولترافورد يا پايان تئاتر روياها نام ببرند در اولترافورد روياها تمام نشده بود جائي كه اميد با درخشش مادريدي ها دو باره نقش زد مادريدي هائي كه به فوتبال و به پايان دوره خوزه مورينيو( البته به زعم آقايان) نه گفتند مادريدي ها در ليگ اسپانيا 16 امتياز عقب بودند و در بازي رفت جام كوپا دو ري در سنتياگو برنابئو به تساوي يك به يك رسيده بودند و در ليگ قهرمانان اروپا هم نتيجه بهتري كسب نكرده بودند اما فوتبال غيرتي و روحيه بخش و شروع دوباره در بدترين لحظه ها خود را نشان داد

مورينيو نشان داد كه خاص است وقتي كه در پايان بازي با منچستر از برتري اين تيم مي گويد رونالدو نشان داد كه ره به سوي بهترين ها بر مي دارد او در حاليكه از سوي طرفداران منسچتر يونايتد هو مي شد در هنگام گل زدن شادي نكرد  او نشان داد كه انر‍ژي را بايد صرف بهترين عملكرد و نه حاشيه ها كرد

 

داور با اشتباه فاحش منچستري ها را فلج كرد اما آنها تا آخرين لحظه بازي كردند انگيزه منسچتري ها تا آخرين دم اين بود كه اين فوتبال همه چيزش پول نيست و غيرت دارد و شوق ملت را دارد و بي هيچ شعار هاي توخالي مي تواند شوق به ميليونها بيننده اش بدهد

 گپ و گفتگوي دو تن از بزرگترين مربيان دنيا يعني مورينيو و فرگوسن بايد درسي براي همه فوتبالي هاي جهان بدهد تا بدانند بزرگي و شخصيت و كاريزماتيك بودن هيچ ارتباطي به خشونت و دشمني و كوته فكري ندارد كه خيلي از داخلي هاي ما بي دليل در دامش افتاده اند

 

 فوتبال دو تيم سخت در گيرانه بود اما خشونتي نداشت و در گيري هاي حاشيه اي در كمترين حد بود

 در اين بازي دروازه بان رئال بي هيچ ادعائي آمد و استوار بازي كرد و نشان داد ميدان فوتبال جاي مبارزه طلبي است و هر كس شهامت و اعتماد به نفس و علاقه و آمادگي جسمي و روحي داشته باشد مي تواند ستاره اي باشد

روني و كاكا و بنزماو په په   مي توانند روي نيمكت بنشينند و بعد آن گونه با انگيزه به زمين بيايند آري فرصت مبارزه حتي به اندازه چند دقيقه موهبتي است كه صاحب انگيزه قدرش را مي داند و اين بزرگان دانستند

 گيگز در هزارمين بازي خود به ميدان رفت با انگيزه بازي كرد و نشان داد مي توان صلابت داشت و قوي بود و باور داشت كه مي توان جلوتر رفت به شرط آن كه پشتكار و استقامت باشد

فوتبال مي تواند هجومي باشد سيستمها زماني كار آمد هستند كه بازيكنان پوياتري باشند تفاوت رئال و منچستر در برخي از دقايق دقيقا به اين فاكتورها بر مي گشن منچستر كه اسير مشكل روحي حفظ گل شد و بعد بازيكنش را از دست داد تمركز خود را از دست داد رئال با تجربه بتواند به هدف خود برسد هر چند كه منچستر خوش روحيه با آمدن والنيسا و روني به تيم شجاع تبديل شد  و بارها تا آستانه  گل رفت شجاعت درس ديرين فوتبال و زندگي  برتري

1-3-2-4 مورينيو و فرگوسن در دقايق مختلف بازي بود

و سرانجام بايد گفت كه اين گفته "داور هم اشتباه مي كند " همواره نمي تواند  توجيه داشته باشد منچستر و بارسا باخت را تجربه كردند كه داوري صد در صد در آن نقش داشت   دو  اشتباه بزرگ داوري در دو بازي به رئال  پيروزي هائي هديه كرد و شايد بايد اين هم درسي براي مورينيو باشد كه همواره نبايد اشتباه داوري را مستمسكي براي برد حريف دانست زيرا روزي اين اشتباه مي تواند در سوي او باشد ( كه در اين دو بازي بود )

 سبز هاي رئال مادريد به همراه قرمز هاي منچستريونايتدي بازي سراسر از سپيدي تاكتيك و تكنيك و قدرت بدني و انگيزه را به نمايش گذاشتند تا آرزو كنيم در سرزميني ما كه نماد سبز و سپيد و قرمز دارد هم انگيزه و آمادگي و صداقت براي بازي بهينه مد نظر قرار گيرد

باز هم بايد گفت فوتبال شجاع و هنرمند و متفكر  و جوانمردانه هنوز هم مي تواند باشد به همين سادگي

قصه پرتغالي ها

پرتغالي ها ملتي بودند كه در تاريخ به جسارت مشهورند اين جسارت باعث شد كه دريانوردان بزرگي چون ماژلان را داشته باشند و موفق بشوند كه داراي مستعمره هاي زيادي چون موزامبيك شوند كه مردي چون اوزه بيو را از آن سرزمين داشته اند اما اين نگاه مستعمره اي در قرن 21 كاررائي ندارد اين روزها مردم همه آگاه هستند و  عقلم سليم كسي را سرورنمي شمارد

فوتبال ايران به طرز جالبي به پرتغالي ها گره خورده است اين روزها سخن از پرتغالي هاي مغرور فوتبال ما زياد است در پرسپوليس ژوزه با حالتي عجيب و طلبكارانه خيال دارد كه  از آماتوريزم مطلق مديريت پرسپوليس در هنگام عقد قرار داد بهره بگيرد و همه پولش را بگيرد اما در اين ميان سوال مهم اين است كه ژوزه به چه چيز خود تا اين حد مغرور است ؟ او با يكي از بهترين تيمهاي تاريخ پرسپوليس حداقل از بعد نيروي انساني به رتبه دوازدهم رسيده است  نمايش تيم او چيزي كمتر از سيستم علي اصغري نداشته است او حتي از ساده ترين مسائل چون ارتباط با بازيكنان و رسانه ها و حتي همكارانش بي اطلاع بوده است  در سوي ديگر به پرتغالي ديگر فوتبالمان مي نگريم كارلوس كي رش كه سر مربي تيم ملي ما است او براحتي آب خوردن كارهاي فوتبالفارسي را ياد گرفته است توجيه و تهديد و غرور بي جا از خصوصيات كي روش اين روزها است او در بازيهاي غرب آسيا روي نيمكت نمي نشيند و براحتي به وظيفه اصلي خود بي  اعتنا است و او هم چون ژوزه به گذشته خود مي نازد گذشته اي كه بعنوان يك سر مربي كارنامه اي زير متوسط دارد ژوزه هم دل به كارنامه خود در مصر دارد جائي كه در دنياي فوتبال حتي در سطح آفريقا هم مهم نيست  و اصولا همه مي پرسند اگر اين سر مربي اين چنين موفق بوده چرا چون برنو متسو و يا برخي از مربيان فرانسوي ديگر يكي از تيمهاي ملي به او پيشنهاد نشده است  نگاه ژوزه و كي رش نگاهي مغرور به پشتوانه گذشته نه چندان خوب است اين دو سر مربي عذر خواهي نمي كنند با مردم  همدردي نمي كنند و با مديران و مردم چون ابزار برخورد مي كنند  نگاه كه به اين دو پرتغالي دسته دوم جهان فوتبال كه مي كنيم به ياد پرتغالي هاي دسته اولي چون ژوزه مورينيو و كريس رونالدو مي افتيم اين روزها رئال مادريد 16 امتياز كمتر از بارسا دارد و در رتبه سوم است كريس رونالدو هم عملا شانسي براي كسب توپ طلائي را ندارد و چنين است كه شايعاتي مي شنويم كه او قرار است كه به منچستر يونايند برگردد جائي كه او رشد كرده است او مغموم است و مي داند در رئال به آن چيزي كه مي خواسته نرسيده است سر مربي اين تيم ژوزه مورينيو و يا آقاي خاص است او با پورتو و اينتر قهرمان اروپا شده است و بارها بعنوان محبوب ترين سر مربي جهان از بعد فني معرفي شده است اما امروز در مادريد بسياري معتقدند كه او بايد  از مادريد برود چون موفق نيست شايعاتي نيز وجود دارد كه مورينيو به پاري سن ژرمن مي رود و آنجلوتي جاي او را در مادريد مي گيرد و اخيرا شايعه جابه جائي رافابنيتس و مورينيو به گوش مي رسد اما نكته جالب در سخنان مورينيو است كه او شرايط را پذيرفته و مي گويد " كسي به گذشته نمي نگرد "  مورينيو براحتي از واقعيت ها مي گويد واقعيتي كه اعتقاد دارد  گذشته مربوط به دوران پيري و پايان است  اما اين نگاه براي پرتغالي است كه در جهان منطقي و آگاه كار مي كنند جائي كه  اجازه نگاه استعماري به هيچ كس نمي دهند اين نگاهي كه ژوزه و كارلوس كي رش  به فوتبال ما دارد ناشي از نا آگاهي است نا آگاهي كه از سوي مديريت  به آنها منتقل شده است و حالا شاهد نگاه قهر آلودي از سوي آنها هستيم  و اين نگاه امروز پرسپوليس را زمين گير كرده و در خروجي را به او حتي به زور نشان داده است و شايد با كي روش بعد ها  تكرار شود چه خوب است پرتغالي هاي ما اندكي به مورينيو و رونالدو بنگرند و به ياد آورند كه فوتبال جائي براي به افتخار به گذشته و ناكارائي امروز ندارد زيرا آينده بر اساس  كاررائي امروز و نه ديروز دارد اين نگاه مانده در گذشته سالها است كه در فوتبال ما مانده است و گوئي حالا اين ويروس به خارجي هاي ما سرايت كرده است فوتبال ما همواره بجاي آن كه ياد بگيرد مشغول ياد دادن ناكاررائي ها فوتبالفارسي است

درس پرتغالي

فوتبال ايران دل به پرتغالي ها بسته است و حالا پس از سالها شاهديم كه قلعه فوتبال ايران توسط پرتغالي ها فتح شده است پس از ايناسيو و كي روش و كاستا حالا نوبت توني اوليويرا و ‍ژوزه مانوئل هست كه فوتبال ايران را پرتغالي كنند

شايد سابقه شناخت  ما از مربيان پرتغالي به يكي از مشهور ترين آنها يعني ژوزه مورينيو برسد كه همه متعجب از رفتارهاي عجيب او در بسياري از مواقع هستند او كسي بود كه هم در ليگ برتر با ونگر و فرگوسن و هم در اسپانيا با پپ گوارديولا مشكلات خاص و غير حرفه اي داشت و در كنار لقب آقاي خاص به سر مربي بد اخلاق هم معروف بود اما همين ژوزه مورنيو كه عاشق جنگهاي رواني است در يورو 2012 به راحتي پرتغالي بودن خود را نشان مي دهد و سعي در ايجاد جنگ رواني براي دل بوسكه و شاگردانش نظير كاسياس و راموس و ... در ديدار پرتغال و اسپانيا دارد

در فوتبال ايران نكته خاصي كه همواره وجود داشته در اين بوده كه هيچكدام يك انسجام كلي در بين مربيان وجود داشته و خيلي كم پيش آمده كه سر مربيان تيمها با هم اتحاد داشته باشند در استقلال داستانهاي اختلاق قلعه نوعي و زنده ياد حجازي هنوز پس از مرگ ناصر خان ادامه دارد اختلافات قلعه نوعي با مرفاوي و مظلومي  و مظلومي با مرفاوي هم به ياد داريم در پرسپوليس پروين با دائي و پروين با درخشان و پروين با مايلي كهن و مايلي كهن با دائي به فور ديده ايم در سطح ملي شاهد بوديم كه چه اختلافاتي بين قلعه نوعي با مايلي كهن و دائي با مايلي كهن و قلعه نوعي با دائي وجود داشت و كمتر شاهد اتحاد حتي در عرصه ملي بوديم اما روز گذشته دو اتفاق جالب نشان داد كه چرا فوتبال پرتغال اين گونه موفق است و اصولا معناي فوتبال حرفه اي و تفكر حرفه اي در چيست ؟

اتفاق اول  در ورزشگاه در فشي جوان رخ مي دهد ژوزه مانوئل سر مربي باشگاه پرسپوليس كه گفته مي شود با كي رش اختلافات عمده اي دارد ميزبان كمكهاي او سيموئژ و گاسپارت است همه در اين انديشه هستند كه ژوزه مانوئل رفتاري سرد با آنها داشته باشد اما ناظران اعلام مي كنند ژوزه بسيار گرم از آنها پذيرائي مي كند و حتي چند دقيقه اي در مورد برنامه هاي تيمش با مربيان تيم ملي به گفتگو مي نشيند و در آخر ديدار با صداي بلند مراتب مهر خود به كارلوس كي رش را نمايش مي دهد

اتفاق دوم :  مصاحبه اي توني اوليويرا با خبرنگار روزنامه 90 مي كند او خيلي راحت از كارلوس كي رش صحبت مي كند و مي گويد كه حتي اگربا كي رش به جام جهاني نرويد از او خيلي چيزها چون سازمان دهي و برنامه ريزي  ياد خواهيد گرفت او در پاسخ به سوال اين كه حاضريد جاي كي رش در تيم ملي را بگيريد ؟  مي گويد فوتبال به روبط دوستانه ربطي ندارد و من فقط مي توانم بگويم فوتبال ايران دست مربي كار بلدي افتاده است

 همين رفتار ها و مشابه اين را با كاستا هم ديده ايم سر مربي تيم صنعت نفت آبادان در ديدار با ژوزه به هيچ عنوان بر عيله هم وطنش سخن نگفت براستي اين نوع رفتارها ما را نبايد به فكر بياندازد ؟ در بين اين مربيان كار بلدي كه همگي از كشوري صاحب فوتبال آمده اند كدامين رفتارهاي غير اصولي كه مربيان ما نشان داده اند تا به حال ديده ايم ؟ به خوبي روشن است كه ژوزه مانول و تو ني اوليويرا از اولين كمك هاي كارلوس كي رش خواهند بود به خصوص اين كه سر مربيان دو تيم پرسپوليس و تراكتور سازي هستند كه نگاه ويژه اي به آنها است  در فوتبال ما چند بار همدلي را ديده ايم ؟ چند مربي ايراني را ديده ايم كه معلومات همكار و نه حتي رقيب خود را تاييد كند ؟ در فوتبال ايران چند بار شنيده ايم كه فلان مربي با الفاط مودبانه در مورد حريفش صحبت كند ؟ در فوتبال ما الفاظي مثل " گروهبان قندلي " و " آقاي قلدره " و " ديوانه " و " عددي نيست " و... از دهان چه كساني بيرون آمده است ؟ فوتبال ما چند بار بعنوان اولين اصل يك برخورد حرفه اي احترام را سر لوحه كار خود قرار داده است ؟ اين روزها فوتبال ما با مرداني چون كي رش و مانوئل و اوليويرا و كاستا نه تنها مي تواند گوشه هائي از آكادمي فوتبال پرتغالي را بياموزد بلكه با نوع رفتارهاي اين مربيان درس هاي اوليه جوانمردي و ادب و انديشه برتر را هم ياد بگيرد