نوروز نامه

خوب به ياد دارد كه در سال گذشته درست در چنين روزهائي بود كه قرار بود به سنت سالهاي ديرين از فوتبال در سال گذشته بنويسم و نويد براي سال و دهه جديد بدهم خوش خيالي بي انتهائي  با من بود كه مي پنداشتم دهه 90  مي تواند براي فوتبال ما رنگ و بوي ديگري دهد اما فوتبال در اولين سال ازدهه 90 سراسر از تلخكامي و رنج بي كراني بود كه تنها بخشي كوچك از آن را در اينجا مي نگارم  بايد بگويم قصد سياه نمائي ندارم  و نمي توانم از حضور كي روش در ايران و بازگشت مصطفي دنيزلي و كرانچار به ايران و حضور اشكان دژاگه در تيم ملي فوتبال نگويم و يا بي توجه باشم كه تيم ملي ما در سال گذشته باختي را تجربه نكرده است اما وقتي به سوي ديگر ترازو  عملكرد فوتبال در سال 1390 مي نگرم طرف تلخي  آن  را بسي سنگين مي بينم آري فوتبال ما در سال 1390 روزهاي تلخي را تجربه كرد كه  به مرور چند تائي از آنها مي پردازم

1/ از ديد من تلخ ترين واقعه فوتبال در سال 1390 درگذشت ناصر حجازي عقاب بي همتاي آسيا  بوده است ناصر خان حجازي پس از تحمل دوره بيماري سرطان درست در دوم خرداد سال 1390  براي هميشه عقاب شد و پرواز كرد و به قول خودش زمين را براي كركسان باقي گذاشت  اين كه  در هنگام مرگ او چه رخ داد زيبا بود اما اي كاش هم مردان فوتبال چه مدير و چه پيش كسوت و بازيكن ياد از ناصر خان بكنند و بيانديشند كه چه زيبا است  كه مرد بود و روي دو زانوي خود راه نرفت كه خميده ها شايد چون كركس ها عمر طولاني داشته باشند اما زندگي آنها با عقاب هاي روزگار چون ناصر خان حجازي فرق بسيار دارد

2/ حكايت از مرگ شد از ديد من در گذشت آن جوان طرفدار تيم آبي پس از دربي 72 در خيابان ها دردناك بود  براستي دردي بود كه يك مسابقه فوتبال تا اين حد مي تواند تهي باشد  كه باعث مرگ جواني شود اين هيجانات و تعصبات بايد بهائي اين چنيني داشته باشد؟

3/ يكي از  دردناك ترين صحنه  هاي امسال رقص پر چم كشور عراق در ورزشگاه آزادي بود كه پس از صعود  تيم اميد اين كشور رخ داد  صعودي كه بر پايه لياقت آنها نبود بلكه بي كفايتي مديريت حاكم بر تيم ملي اميد ما باعث شد كه از بازيكن محروم در بازي رفت استفاده كنيم و بازي برده را سه به 0 بازنده ببينيم و در پايان باز هم توجيه و خنده هاي رئيس فدراسيون فوتبال را شاهد بوديم چند روزي هم كميسيون ورزش و جوانان مجلس بازي هائي داشت و سر انجام همه چيز چون گذشته ادامه يافت و بي لياقتي جايزه گرفت

4/ جالب اينجا بود كه چند روز بعد همين اتفاق در صحنه ليگ قهرمانان آسيا رخ داد  و تيم سپاهان در حاليكه در بازي رفت و برگشت قهرمان ليگ قهرمانان آسيا را برد بايد حذف مي شد زيرا آنها هم از بازيكن محروم بهره گرفتند و نشان داده شد در اين فوتبال مار گزيده اي وجود ندارد

5/فساد در مقياس هائي بزرگ در فوتبال ما عيان شد و كار به جائي رسيد كه خود مسئولين فدراسيون اسبق هم حكايت دلالي هاي 400 ميليارد توماني را روشن كردند در كنار  اين فساد حكايت دو پينگ بازيكنان استقلال و مس كرمان  كه خيلي راحت لا پوشاني شد و قصه تباني تيم فوتسال پرسپوليس  گوشه اي از نا كجا آباد فوتبال فارسي ما بود قصه رفتار زشت نصرتي و شيث هم مدتها نقل مجلس شد و اين اتفاق در حالي افتاده بود كه سو استفاده اي بزرگ تر در عرصه اجتماعي يعني اختلاس 3000 ميلياردي باعث شد  كه به ياد سخنان ناصر خان حجازي بيافتيم كه مي گفت همه جا فساد است چرا فقط از فوتبال مي گوئيد؟

6/ در بخش مديريت فوتبال به همت مسئولين  سازمان تريبت بدني كه قرار بود غزل خداحافظي را بخوانند اما بي ميل نبودند در فوتبال همچنان بمانند از اين رو كفاشيان بايد شيرين كاري مي كرد و...

 فوتبال ما با انصراف كفاشيان هيچ كرسي نتوانست در كنفدراسيون فوتبال آسيا داشته باشد  در كنار اين سياسي بازي مضحك علي رغم  اين كه گفته مي شد سهميه ايران كم نمي شود بعلت داشتن فوتبال دولتي و نبود امكانات سهميه فوتبال ايران كم شده و  از 4 به 5/2 تقليل يافت نبرد ذوب آهن و استقلال براي كسب مجوز در مسابقات انتخابي  زير گروه ليگ قهرمانان ناقوس ناميموني بود كه نشان مي داد فوتبال ما در چه سراشيبي است

7/ امسال سال عجيب ديگري بود و خيلي راحت فوتبال ما تهمت تباني را به جان خود خريد و در تهران  با تيم قطر به تساوي رسيد تا بحرين صعود كند شايد اثبات تباني در اين بازي سخت باشد زيرا نه كي روش و نه بازيكنان تيم فوتبالمان را چنين تهمتي شايسته است  اما شادي پيمان يوسفي گزارشگر بازي  در هنگام  گل دوم قطر به تيم ما يكي از درد آور ترين افكار را در فوتبالمان هويدا كرد

8/ انتخابات فدراسيون فوتبال ما هم يكي از سياه ترين ها در سال 90 بود انتخاباتي كه با  جنجالهائي همراه بود كه نخست برنامه مناظره كانديداها كه قرار بود در برنامه 90 باشد لغو شد بسياري از كانديداها رد صلاحيت شدند و سر انجام با كلي حرف و حديث كفاشيان انتخاب شد  ولب خواني ها در برنامه 90 نشان داده شد كه در پشت پرده انتخابات چه منجلابي بوده است و قرار بر اين شد كه به صورت موقت كفاشيان بر اين پست بنشيند  تا بعدا انتخابات مجددي برگزار شود  سياسي بازي تا اين حد آشكار بارها در سال جديد بود و انتخاب هيت مديره دو باشگاه استقلال و پرسپوليس  كه از افرادي عمدتا نا آشنا بود از ديگر دردهاي فوتبال سياسي ما بود

9/ تصادف علي دائي در آخرين روزهاي سال 1390 دردناك بود علي دائي كه در سال جديد به شدت مورد بي مهري سياسيوني چون كاشاني و ورزشي هائي مثل استيلي و پنجعلي و زادمهر و ذولفقار نسب  بود نزديك بود سال 90 را سياه تر كند علي دائي به شدت آسيب  ديد و لي پيش خانواده فوتبال ماند  تا شايد نگاهي به هم بكنيم و قدر لحظه ها را بدانيم و بيانديشيم كه ممكن است كه براي هميشه دير شود بي آنكه رخصتي براي گفتن حرفهاي حق باقي بماند خوشحالي ما در سال 90 بيشتر شد وقتي او را باز در كنار خود ديديم

 اين 9 صفر گوشه اي از صدها صفر فوتبال  وورزش ما بود قتل روح الله داداشي و حذف بي دليل بانوان فوتباليست و اخراج مهماندوست بهترين سر مربي تكواندو جهان از ديگر صفر هاي ورزش ما بود و صد البته يكي از بهترين صد هاي اين سال 90 درخشش واليباليستهاي ما به رهبري ولاسكو و ركورد شكني وزنه برداران ما و قهرماني تيمهاي كشتي آزاد و فرنگي در آسيا و نايب قهرماني جهاني تيم كبدي بانوان و...  بودند اميد داريم  اگر عمري باشد و دستي به قلم باز هم رود در سال ديگر از 9+1 سال 91 بنويسيم كه بسي شيرين تر از 9+0 امسال باشد و ديگر مرگ و فساد و  قتل و ناكاررائي و لابي ... را شاهد نباشيم نوروزتان پيروز

چرا با بازي جام حذفي چنين برخوردي شد؟

جنجال بي اهميت بودن بازي هاي جام حذفي چند سالي است كه در فوتبال ما رواج دارد يادمان هست كه واعظ آشتياني  مدير عامل اسبق تيم استقلال  لب به اعتراض نخست گشود و اعلام كرد كه يك تيم با چند بازي مي تواند به آسيا برود اما ديگر تيمها ي در ليگ با بازيهاي بيشتر و نتايج بهتر بايد پشت در آسيا باشند بعد از واعظ آشتياني در جواب  اعتراض به كاشاني و تيم همراهش نسبت به اخراج علي دائي و اعلام اين كه اين سر مربي دو جام حذفي براي  اين تيم آورده است طرفداران كاشاني كه عمدتا در ضديت با دائي متحد بودند اعلام كردند كه جام حذفي مهم نيست و هيچكس نگفت كه اگر اين جام بي اهميت است پس چرا بر گزار مي شو؟د اين همه مهم است بازيهاي جام حذفي امسال هم چنين حكايتي داشت و شاهد بوديم كه پخش اين بازي با بدترين كيفيت نشان داده شد   در اين بازي ها استقلال در حالي كه در سه بازي آخر خود در وقت قانوني به تساوي رسيد اما سر انجام قهرمان شد و هيچ كسي  از جمله واعظ آشتياني نگفت اين بازيها مهم نيست استقلال در حالي وارد اين بازي شد كه در بحران ناخواسته فرو رفته است جدائي مجيدي و مصدوميت جباري و تيموريان و ترك اين تيم توسط كرار  تا حدي آبي هاي تهراني را از قهرماني در ليگ برتر دور كرده بود شايعاتي مبني بر بازگشت قلعه نوعي و حكايت دو پيينگ برخي از بازيكنان اين تيم چون امير آبادي و ميثم حسيني  بر فشار ها ي اين تيم مي افزود مصدوميت يكي از تاثير گذار ترين بازيكنان اين تيم در فصل جاري و فصول پيشين در روزهاي آخر پيش از بازي يعني كيانوش رحمتي درد ديگر استقلال بود عدم انتقال بازي از زمين ناهموار حافظيه شيراز به  زمين تازه تاسيس اهواز و شرايطي كه براي بهبود و رفاه طرفداران شاهين تدارك ديده شده بود رنگ ضد استقلالي اين ديدار را افزون مي كرد  و بد ترين اتفاق شايعه عدم حضور مهدي رحمتي دروازه بان بزرگ اين تيم در تركيب تيم بود  و شايد چنين بود كه در اوايل بازي چيزي نمانده بود كه شاهين گل اول را بزند استقلال در اين بازي از  رحمتي در درون دروازه بهره گرفت خط دفاعي اين تيم را امير آبادي در چپ و منتظري و عمران زاده در قلب دفاع و حمودي در راست  تشكيل داده بودند استقلال در ميانه ميدان با ساموئل بعنوان هافبك تدافعي و حسيني  در سمت چپ و حيدري در سمت راست و زندي بعنوان هافبك تهاجمي بهره مي گرفت شاه مهره خط حمله استقلال همچنان برهاني  در كنار شريفات بود اما شاهين با  همان نفرت آشنا خودي نشان مي داد كه مهمترين آنها طالب لو بود اين بازيكن محجوب و صد البته محبوب اسبق استقلال كه با انتقال رحمتي به شاهين پيوست در اين بازي بسيار خوب دروازه باني كرد هر چند كه عملكرد خوبي در ضربات پنالتي نداشت هادي شكوري و انصاريان تو استقلالي سابق هم در مقابل ياران  اسبق خود خوب ظاهر شدند و لك چرا هم يك مهره مفيد براي خط دفاعي شاهين بود و اين بازيكنان بودند كه عملا در بيشتر زمان بازي دروازه شاهين را مصون نگاه داشتند شاهين در خط مياني مهره آشناي سابق خود پتروويچ را داشت كه خوب پاس مي داد بخوبي حفظ توپ مي كرد و شوتهاي خوبي هم مي زد اما شاهين بعلت ضعف بي شمار يك هدف داشت كشاندن بازي به ضربات پنالتي و استفاده از شانس براي برد و يا باختي همراه با شرافتو آبرو داري

استقلال در اين بازي نمي توانست چندان به بازي  سرعت بدهد زيرا زمين بد عملا اين فرصت را از بازيكنان اين تيم گرفته بود و چنين بود كه ضربه هاي بلند زيادي به روي دروازه فرستاده شد اما  از آنجائي كه  در خط حمله مهاجم سر زن نبود و شاهين از  طالب لو و شكوري  و انصاريان و لك چرا بهره مي گرفت اين موج حملات كارساز نبود  زندي پس از مدتها يك هافبك مياني بود زندي بسيار خوب پاس داد و شوت زد و حتي سر مي زد زندي در اين چند بازي اخير نشان داده است كه به روزهاي خوب خودش بازگشته است و شايد چشمهاي كي روش را بگيرد استقلال در خط دفع چند كار دشواري نداشت و حركات استقلال از كناره ها خصوصا سمت راست بارها شاهيني ها را به دردسر انداخت استقلال از دقيقه 80 تا 120 بارها مي توانست بازي را ببرد اما طالب لو چون سدي جلوي آنها بود و شايد او هم بتواند نظر كي روش را جلب كند اما در سوي ديگر ميدان احساسات موج مي زد در داخل قفس توري استقلال چهره اي آشنا با پيراهني آشناتر جلب توجه مي كرد  مهدي رحمتي با پيراهن سبز ناصر خان حجازي كه قبلا  در بازي هاي دهه 60 استقلال ديده و يادگار بازي ايران و كره جنوبي بود به ميدان آمده بود مهدي رحمتي چندان كار دشواري نداشت اما در ضربات پنالتي يك قهرمان بزرگ بود و با مهار يك ضربه پنالتي و عكس العمل خوب در مقابل دو ضربه ديگر روحيه شاهيني ها را بر هم زد  استقلالي ها جنگ پنالتي را بردند تا عدالت فوتبال در اين بازي رعايت شود اما تلويزيون با واكنش هاي حقير شيريني اين برد را كمتر براي طرفداران در خانه استقلال كرد  سيماي  ايران نه بحث كارشناسي تدارك ديد نه حتي اجازه داد طرفداران آبي لذت اهداي جوايز را بچشند  مراسم پايان بازي هم چون ادوار گذشته همراه با بي نظمي بود و افرادي حتي با كت شلوار دور افتخار در ورزشگاه زدند !! استقلال براي بار شششم قهرمان جام حذفي شد تا پرويز سوبله و چوبله هم صاحب جامي شود و ميدان را براي رقابت با قلعه نوعي گسترده تر كند  اما در اين ميانه به حقير كشيدن بازيهاي جام حذفي از روز تعيين محل بازي و بي توجهي به بازي توسط تلويزيون حرف اول اين ديدار بود و كسي هم جواب نداشت كه چرا اين بازي حقير شمرده مي شود؟

آخرین گل سرخ

 پرسپولیس سالی سراسر از غم و ناکامی خود را با پیروزی در حالی به پایان برد که  غمنامه ای به نام تبانی  تیم فوتسالش   ذهن مدیرانش را اشغال کرده بود اما  باید گفت که پرسپولیس با افکار بسیار جدی و حرفه ای مصطفی دنیزلی   طراحی شده بود  مصطفی دنیزلی با اندیشه ای جدی به لیگ قهرمانی آسیائی و بازی با الشباب امارات  به سه بازیکن اصلی تیمش یعنی به علی کریمی و غلامرضا رضائی و محمد نوری استراحت داده بود ضمن آن که پولادی و مهدوی کیا و شاید هاشمیان دیگر بازیکنان  در ذهن پرسپولیس هستند ضمن این که اولادی و دروازه بان خارجی جدید این تیم و شاید شیث رضائی دیگر گزینه های تیمی باشند که در ایام نوروز به مصاف دومین حریف لیگ آسیائی می روند اما  دنیزلی این گونه هم مطمئن نبود که تیمش را با افکار جدید آرایش داده بود  مصطفی دنیزلی با روش 2-4-4 به میدان آمد آنها در قلب دفاع خود بار دیگر زوج بازی با مس کرمان را آزمودند  رضا نور محمدی و نصرتی  در این بازی تسلیم حریفان  خود نشدند  و بارها سعی کردند که روحیه سرخها را حفظ کنند  اما شاهد بودیم که سرعت بار دیگر  این دو مدافع را آزار می کرد و حتی اگز حمید علی عسگر نبود شاید سرخها در نیمه دوم گل مساوی را می خوردند به نظر می آید دنیزلی سعی دارد  روحیه بازیکنان و سرمایه هایش را حفظ و روحیه آنها را بالا ببرد  و دنیزلی این کار را با نورمحمدی کرد او در نیمه اول  شیری را گرم می کرد و در طول بازی دو تعویض در دفاع های راست و چپش کرد به نظر می آید دغدغه های خط دفاعی اولین مشکل ذهن  دنیزلی است  اگر در دنیای تخیل جلو برویم شاید دنیزلی علاقمند باشد نور محمدی و نصرتی در قلب دفاع استفاده کند و شیث را در جلوی آنها به کار ببرد؟  باید منتظر شویم  در سمت راست و چپ دنیزلی  دست به آ؟زمایش های بیشتری زد و به نظر می آید اصلا راضی نبود  همه دیدیم که فشنگچی که زننده گل سوم سرخها بود عملا یک دفاع چپ نمی تواند باشد  ابراهیم شکوری به جای او آمد  اما به نظر می آید بار دیگر انتخاب اول دنیزلی پولادی باشد در نیمه اول شاهد درخشش کاظمیان بودیم شاید باید بار دیگر امید به زوج تهاجمی پولادی و کاظمیان باشیم در سمت راست حمید علی عسگر و بادامکی به هیچ عنوان کاررائی خوبی نداشتند  حمید علی عسگر در این بازی بهتر از بازی با مس کرمان بود اما از آنجائی که اساس حملات تیم نفت از سمت چپ بود شاید نتوان نظر قاطعی روی او داشت البته حمید علی عسگر یک گل را برای تیم خرید در خط میانی مازیار زارع و سامان آقا زمانی تا حد زیادی جلوی حملات را می گرفتند اما مشکل بازی سازی داشتند و عملا پرسپولیس مشکل  بازی سازی داشت  در خط حمله زاید و نوروزی سعی زیادی داشتند که در حملات نقش بهتری داشته باشند زاید یک گل زد اما گوئی او فاصله ای بعید با آن قهرمان  دربی 74 دارد و نوروزی هم گوئی پس از سالها بازی در پرسپولیس همچنان به نقض درجه دوم خود عادت کرده است شاید اگر اولادی و هاشمیان و حتی زاید بهتر بودند امروز نوروزی با توان بالاتری را شاهد بودیم پرسپولیس در این بازی سه گل زد و دو پنالتی روی آنها گرفته نشد و گلی هم نخورد پرسپولیس در نیمه دوم در سیستمهای تدافعی خود بهتر عمل می کرد در پرسپولیس آخر سال 1390 کارهای تاکتیکی بهتر بود استفاده از حربه سرعت و ضد حمله بیشتر بهره گرفته می شد تیم در حرکات ترکیبی موفق تر بود اما تیم کمتر گل زد چون بازیکنان این تیم هنوز دچار مشکل روحی و شاید کیفیت بودند  اما باید گفت در تیم پرسپولیس آخرین آ؟دینه 90 در گیری و جنگهای فیزیکی موثر تر بود اما مشکل دروازه بانی درد بزرگی بود پرسپولیس در این بازی بسیار خوب ظاهر شد و نشان داد که اگر در بازی با فجر سپاسی و مس کرمان و صبا قم بهتر عمل می کرد شاید امروز شانس زیادی برای کسب سهمیه آسیائی داشت سرخها سال 90 رابا شادمانی تمام کردند اما همه می دانیم در سال 90 این تیم علی رغم قهرمانی در جام حذفی و بازگشت مصطفی دنیزلی  و پیروزی در دربی 74 کمتر روزهای خوب را تجربه کرد در هر حال  سال 90 با شادمانی برای سرخها تمام شد و امید برای طرفداران سرخ باقی ماند که شاید سال 1391 به گونه دیگر باشد

ممنوع است

قطعه زيبا ئي را مي خوانم

شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "
آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"
بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "
نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "
نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و
در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد .
...
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم...
سر از این عشق بر نمی دارم
و چنين است كه باز عشق را طلب كند و باز اميد را بهانه اي براي بهانه گيري ها قرار دهد

حكايت زيبائي است كه شايد ربطي به فوتبال نداشته باشد اما وقتي حوادث فوتبال در اين روزها را مي خوانم مي توانيم حدس بزنيم شايد همين ممنوع بودن ها باعث شود روزي حسرت بخوريم  نزديك به يك هفته از انتخاب رئيس فدراسيون جديد گذشته است و در عرض اين هفته به طور حتم اين رئيس جديد مشغول به كار نشده است وقتي او مي داند كه سازماني كه زير نظر آن كار مي كند يعني وزارت ورزش قبولش ندارد چگونه مي تواند  موفق باشد ؟ رئيس فدراسيون فوتبال ايران در هفته گذشته بجاي برنامه ريزي در مورد فوتبال تنها به دادسراي كاركنان دولت رفت و بعد راهي مجلس شد مجلسي كه در هنگام نتايج ضعيف المپيك 2008  و ناكامي  فوتبال در راه جام جهاني 2010 و المپيك 2012 تنها كميسيون بررسي نتايج تشكيل داد و سر انجام نه كسي محكوم و نه كسي جوابگو بود حالا طرح يك فوريتي براي اساسنامه فوتبال مي دهد و گوئي نمي داند كه فيفا اكيدا دستور عدم دخالت مديريت دولتي در فوتبال را داده است اما مي خواهيم بگوئيم ممنوع است تا روزي بر سر قبر فوتبال گرد آئيم بايد بگوئيم تشيع جنازه فوتبال را گرفته ايم در فوتبالي  كه  كفاشيان   بودن و يا نبودنش بحران ساز مي شود بايد هم كه مرده باشد اين چه فوتبالي است كه اگر كفاشيان باشد پس از 4 سال رسما مي ميرد و اگر هم نباشد تعليق مي شود در اين وزارت خانه ورزش كسي يافت نمي شد كه رسما به كفاشيان بگويد كه نيايد؟ حميد سجادي را نگاه كنيد چه اميدهائي براي او داشتند او قهرمان آسيا و كشوري است و تحصيلات تربيت بدني دارد اما او هم در جنگ لابي بازي ها است در ورزشي كه سجادي بايد اين گونه شود واي به حال ديگر كساني كه هيچ آشنائي با آن ندارند  در فوتبالي كه كفاشيان براي آن تعيين و تكليف مي كند در فوتبالي كه  از همين امروز معلوم است جنگ هاي مديريتي چه بلائي بر سرش مي آورند چه راهي جز انتظار مرگ مي توان د اشت كفاشيان بي سواد است كفاشيان از فوتبال هيچ نمي داند كفاشيان ناكام است كفاشيان بازنشسته است اما كفاشيان اگر نباشد فوتبال ما تعليق مي شود بايد بر اين فوتبال گريست بايد بر اين فوتبال گريست  فوتبال ما يك هفته ديگر از دست داد شايد هفته ها و ماه ها را از دست دهد و جام جهاني دور و دور تر مي شود و در اين ميان ما بايد كه مرگ فوتبال را به چشم ببينيم افسوس

روز خسته ها

پرسپولیس یک بازی قبل از  آخرین بازی  فصل فاجعه بار خود را به پایان رساند این تیم که سال جدید را با قهرمانی  در جام حذفی  آغاز کرد با تساوس در برابر تیم  مس منتظر بازی با نفت خواهد نشست  پرسپولیس در این بازی همان مشکلی داشت که در طی این هفته ها داشته است پرسپولیس خیلی آسان گل می خورد و به سختی گل می زند براستی باور نکردنی است که تیمی در دو یا سه حمله تیم مقابل گل می خورد و در میان این همه موقعیتی که می سازد تنها یک گل می زند علی کریمی که در بازی در برابر الاهلال پنالتی زیبائی زد در این بازی با غروری کاذب ضربه بازگشت از پنالتی را به بدن دروازه بان کوبید پرسپولیس در این بازی بی وقفه حمله می کرد اما نمی توانست گل بزند به نظر می آید سال 90 که پر از روزهای تلخ برای طرفداران سرخ بود سر انجام شاید در بازی با نفت به سرانجامی برسد  پرسپولیسی ها سعی می کردند که در این بازی با تمامی قوا حمله  کنند اما به نظر می آید تنوع تاکتیکی که به واسطه  افکار  دنیزلی  در این تیم وجود دارد نتوانسته به سر انجام خوبی برسد پرسپولیس براحتی به داخل محوطه هیجده قدم  می رود اما در آنجا سر در گم است بازیکنانی چون نوروزی و او لادی و محمد در تیم به شدت سر در گم هستند پرسپولیس که در بازی قبل حمید علی عسگر را سر در گم در این پست داشت در این بازی  علیرضا محمد را داشت که او هم در یکی از بد ترین روزهای خود بود غلامرضا رضائی هنوز در توهم بازی در برابر شاهین بوشهر است او بی وقفه می دود اما سر درگم است در این بازی کمبود بازیکنان شاخص بار دیگر خودی نشان  می داد بازیکنان پرسپولیس حتی در داخل محوطه 6 قدم هم نمی توانند توپ را به گل تبدیل کنند  به نظر می رسد پرسپولیسی ها تنها یک بازی دیگر برای ارائه شادی به تماشاگرانش وقت دارد پرسپولیسی ها  در  360 دقیقه است که نبرده اند و این مسئله از بعد روانی  به این تیم فشار وارد می کند پرسپولیسی ها در بازی با مس گرفتار داوری هم بودند داور این بازی که حکایت بازی در برابر صبا قم به شدت او را تحت تاثیر قرار داده بود در این بازی  فکر می کرد اعلام پنالتی بیشتر باعث دردسرش شود خصوصا آن که در دقایق آخر بازی باشد و این هم از دیگر بد شانسی های پرسپولیس بود بهر حال بازی در برابر مس صرف نظر از خستگی بازیکنان و کیفیت پایین بسیاری از بازیکنانی که در حال حاضر پیراهن این تیم را پوشیده اند و بی روحیه بودن آنها و اشتباه داوری یک واقعیت دیگر هم نمودار کرد که اگر قرار باشد گل خوردن آسان و گل زدن سخت همچنان عادت این تیم باشد این تیم در بازی های مهمش در آسیا با مشکلات بی شماری رو به رو خواهد شد در این تیم  یارانی چون نور محمدی و محمد و رضائی  و نوری و فشنگچی و او لادی و نوروزی   روز به روز بیشتر افت می کنند و می توانند دردسرهای دنیزلی را بیشتر کند و از سوی دیگر گوئی زاید تنها شبحی در بازی دربی بوده و این بازیکن بی کیفیت این روزهای سرخها به هیچ عنوان در زمین دیده نمی شود بهر حال در روز بازی با مس بار دیگر خستگی   و بی انگیزگی و کیفیت پایین بازیکنان این تیم بار دیگر دنیزلی را نگران تر کرد و نشان داد  خشت اول کاشانی و استیلی چه دیوار کجی برای دنیزلی ساخته است

از سخن سعدي تا بغض معاويه

جهان در سماع و مستي و شور

 ليك نبيند در آينه هيچ كور

سعدي

 جنجال بازي انتخابات فدراسيون فوتبال همچنان ادامه دارد   گفته مي شود كه سازمان بازرسي كل كشور نسبت به حضور علي كفاشيان در فدراسيون فوتبال  اعتراض دارد و از سوي ديگر گروه كفاشيان و طرفدارانش بار ديگر به حربه تعليق دست زده اند خوب بخاطر داريم كه علي كفاشيان  بارها از اين حربه در جريان  دوره پيشين حضورش در فدراسيون فوتبال  استفاده كرده بود و هر بار اعلام مي كرد كه از فدراسيون نمي رود حتي به قيمت اين كه فدراسيون فوتبال ايران تعليق شود كفاشيان بخوبي درد تعليق را  در هنگام بر كناري محمد دادكان شناسائي كرده و از آن بعنوان درمان خودش استفاده كرده بود و از اين رو بسيار ساده است كه پنداريم كفاشيان اين بار بخواهد كه آسان از اين پست كناره گيري كند خصوصا آن كه بحريني ها و شايد عربستاني ها  بي ميل نباشند كه با  دخالت سازمان بازرسي كل كشور در  امور فدراسيون  بهانه اي گير بياورند امابيائيم به گونه ديگر به مسئله بنگريم آيا به واقع  اين مسئله باعث تعليق فوتبال ايران مي شود ؟ طرفداران حضور كفاشيان مي گويند كه اين گونه خواهد بود حتي  براي اثبات حرف خود دليلي بيان نمي كنند و تنها استناد به بركناري  دادكان دارند و يا اين كه نام كفاشيان  در سايت فيفا درج شده است و از سوي ديگر از سوي حميد سجادي  عنوان مي شود كه امور داخلي كشور به فيفا ربطي ندارد و او هم مدارك قاطعي ارائه نمي دهد  و در اين ميان اظهار نظر وزير ورزش هم جالب است كه مي گويد  اگر لازم باشد انتخابات را مجددا برگزار مي كند !! به سخن سعدي اشاره داريم  چرا  در آن مجمع و روزهاي قبل از آن كسي از اين حكايت ها به درستي پرده بر نداشت ؟ ملاك انتخابات  چه چيز هائي بود ؟ بهر حال در مملكتي زندگي مي كنيم كه به مانند بسياري از جاهاي دنيا شرايطي براي حضور  افراد در هر پستي حتي به غلط و يا  به درستي تعريف شده است بعنوان مثال شرايط سني و تحصيلي و سابقه مرتبط و عدم سو پيشينه و امضاي  اعضاي مجمع از جمله شرايط هست مي پرسيم آيا انتخاب كفاشيان  دليلي برا اين نمي باشد  كه در آينه روزگار نه وزير ورزش و نه معاونينش و نه مجمع فوتبال  لختي  واقعيتها را نديدند؟ اصلا مسئله حضور و يا عدم حضور او مهم نيست همه مي دانند حب جاه و مقام و شهرت باعث حضور مردي شد كه حتي نام بازيكن مشهوري چون اشكان دژاگه را نمي داند اما  بقيه نهادهاي نظارتي كجا بودند ؟  ما چرا نمي خواهيم از خود بپرسيم كه امروز در هنگام حضور مجدد كفاشيان بر پست  رياست و انتخاب  هادي آيت اللهي رئيس قبلي هييت فارس  بعنوان  دست راستش مي توانيم براحتي بفهميم چرا   غلام پيرواني سر مربي تيم ملي اميد شد ؟ چرا نبايد بفهميم كه ورزشگاه  حافظيه علي رغم مشكلات بي شمار مجددا  براي فينال جام حذفي تاييد مي شود زيرا مربوط به حوزه مديريتي سابق اين مدير ارشد امروز فوتبال ما است ؟ اگر فوتبال ما تعليق شود آيا امير عابديني كه آن گونه اصرار به ادامه انتخاب علي كفاشيان داشت باز هم مي تواند سينه سپر كند ؟  علي پروين مي گويد چرا حالا به فكر   بازنشسته ها افتادند او حق دارد اما مي گوئيم  قانوني وجود داشته ومجمع خبر از آن نداشته  است آيا نبايد  به اين مجمع تير خلاص  زد ؟ آيا  اگر  كسي را بكشند قاتل مي تواند بگويد كه از قانون خبر نداشته پس به زندگي ادامه بايد داد ؟ اين افرادي كه براي فوتبال ايران تصميم مي گيرند  را چه كساني تاييد مي كنند ؟ مجمعي كه انتخاب اولش علي كفاشيان بود زيرا  نمي خواستند   نفر ديگر انتخاب شود قابل  نقد نيست ؟ مي گوئيم اين آقايان بايد به فوتبال عشق مي ورزيدند به آن اشراف داشتند  كه  اگر داشتند به صرف بغض با معاويه انتخاب نمي كردند و مي انديشيدند كه اين علي كفاشيان به درد اين فوتبال مي خورد؟اين آقايان كه  اين همه تابوي تعليق را به سر ما مي كوبند در مورد تيم ملي اميد عراق كه بازيكن صغر سني داشت چه كردند ؟ مجمعي كه ديد كفاشيان آنقدر ضعيف عمل مي كرد  دو باره انتخاب كردند و فردا در صورت تعليق بايد كه محاكمه شوند و اگر تعليقي نشد بايد باز هم پاسخگو باشند كه با چه دانش و تجربه اي كفاشيان انتخاب شد ؟ از وزارت جديد ورزش مي پرسيم چرا بايد سازمان تربيت بدني بزرگ مي شد و تبديل به وزارتخانه مي شد ؟ آيا نبايد مديريت  هم رشد مي كرد ؟ آري نمي خواهيم كه ببينيم و چنين است كه باز شعر سعدي را نجوا كنيم

جهان در سماع و مستي و شور

 ليك نبيند در آينه هيچ كور

سعدي

خود باوري از جنس مظلومي

تنها 24 ساعت از  اشتباه در افكار مظلومي گذشته بود كه خودش هم در دام اين گونه انديشيدن افتاد پرويز مظلومي در كنفرانس پيش از مسابقه در برابر راه آهن  گفت كه صعود تيم ملي فوتبال  ايران را از هم اكنون به جام جهاني 2014 تبريك مي گويد  زيرا معتقد است كه ايران در گروه آساني افتاده است اما يك روز بعد در برابر تيم راه آهن كه 5 بازيكن اصلي خود را در اختيار نداشت به سختي به تساوي رسيد  و اين تساوي در شرايطي پيش آمد كه تيمش 2 به صفر  از حريف عقب بود براستي اين حادثه نمي تواند هشداري براي كل فوتبال ايران باشد ؟ پرويز مظلومي و تيمش در قطر تيم الريان را شكست دادند اما در تهران به تيم 15 ليگ برتر نزديك بود كه ببازند آيا اين حادثه نمي تواند به مظلومي و كل فوتبال ايران بگويد كه دست از خيال پردازي برداريم ؟  تيم ملي ايران در گروه كره جنوبي و ازبكستان و قطر و لبنان قرار گرفته است بسياري خوشحالند كه اين گروه از گروه ديگر آسان تر است اما اگر اين اظهار نظر كه تنها روي كاغذ معني دارد را قبول كنيم بايد بگوئيم كه ما در گروه ساده اي قرار داريم ؟ شايد عده اي بگويند كه اگر از سد اين حريفان نگذريم نبايد به جام جهاني برويم اما مي گوئيم اين حرفها اغراق است زيرا فوتبال ما بايد به مصاف سختي تن در دهد به ياد داشته باشيم  در دوره پيش با همين كره جنوبي هم گروه بوديم تيم ازبكستان كه صدر نشين گروه خودش و هجومي ترين تيم آسيا در مرحله مقدماتي بوده و ژاپن را در كشورش شكست داده بسيار قوي تر از كره شمالي است و لبنان كه در گروهي كه  امارات  حريف دوره قبل ما در مقدماتي جام جهاني 2010 و كويت حريف ما در مقدماتي جام هاي جهاني 1978 و 1998 حضور داشته اند  صعود كرده  است و قطر تيمي است كه سال پيش نماينده اش قهرمان ليگ باشگاه هاي آسيا بوده و در چند سال اخير تور نمنتهاي بي شماري چون بازيهاي آسيائي دوحه 2006 و جام ملتهاي آسيا 2011  را بر گزار كرده و ميزبان جام جهاني 2022 است و از ياد نبرديم همين قطر  در گروه ما بود و نتوانستيم از آنها عبور كنيم پس چرا بايد به روش مظلومي اين همه خوشحالي كنيم ؟ اشتباه نكنيد قصد مرثيه خواندن نداريم اما فوتبال ما هنوز در گذشته زندگي مي كنيم   و از ياد برديم در مقدماتي 2010 در آن گروه چهارم از بين پنج تيم شديم   امروز بايد هشيار باشيم حريفان ما اصلا آسان نيستند هر چند كه اگر به نظر آيد كه از گروه دوم بهتر هستيم  در گروه دوم  ضعيف ترين تيمش اردن است كه شايد خيلي از ما تا قبل از بازي تداركاتي قبلي خود خوشحال بوديم كه با آنها در يك گروه باشيم اما  ديديم كه آنها تا دقيقه 90 از ما پيش بودند  بيائيم نگاهي به آمارها بياندازيم  از سال 2006 تا به امروز 7 بار با كره جنوبي مصاف داده ايم كه ماحصل آن دو برد و 2 باخت و سه تساوي است از ياد نبريم كه دو برد ما هم در شرايطي حاصل شده كه  در اولين آن با تيم قلعه نوعي در تهران بوديم كه كره جنوبي صعودش به جام ملتهاي آسيا مسجل بود و با تيم  نه چندان جدي خود با ما مصاف داد و بازي بعدي ما مربوط به بازي دوستانه با تيم قطبي بود  اما كره جنوبي در بازيهاي جام ملتهاي آسيا 2011 تيم ما را برد و بارها مي توانست تعداد گلهاي خود را افزايش دهد ضمن اين كه از ياد نبريم  آخرين بازي ما در اين مرحله بر ديگر با كره جنوبي و در خاك آنها است و اگر به برد  و يا تساوي در آن بازي اين تيم كره جنوبي محتاج باشد كار بسيار مشكلي خواهيم داشت   ازبكستان تيمي است كه براي فوتبال ما هيچگاه آسان نبوده است آنها در سال 1998 به ما 4-1 و در سال 2007  با نتيجه2 -1 باختند اما درسال 2009 به تساوي رسيدند ازبكستان در سالهاي اخير با مربيان بزرگي چون اسكولاري باشگاه هاي خود را هدايت مي كرده و بازيكناني چون ريوالدو در آن بازي مي كردند ازبكستان 5 بازيكن  قبلي خود را در مصاف با ما ندارد يعني ما نمي دانيم با چه تيمي بايد بازي كنيم امكانات پايين رفاهي در ازبكستان را از ياد نبرديم ضمن آن كه در بيشتر مصاف هاي باشگاهي ما با تيمهاي آنها  ما با مشكلات زيادي رو به رو شديم ازبكستان  تيم  بسيار خوبي در قطر 2011 داشت و همه به ياد دارند آنها چه بازي  هاي خوبي در مصاف با حريفاني چون استراليا نشان دادند آنها منظم بازي كرده و داراي قدرت و سرعت بالائي هستند ريشه فوتبال آنها از فوتبال اتحاد جماهير شوروي سابق است پس چگونه آنها را آسان مي گيريم ؟  شايد استراليا و ياژاپن روي كاغذ قوي تر باشند اما ازبكستان انگيزه هائي بالائي براي حضور در جام جهاني دارد   به تيم لبنان مي نگريم  شايد برايمان جالب باشد كه حس كنيم در 7 بازي با آنها 6 بار برده و آخرين رويا روئي ما با آنها در سال 2004 بوده كه با 4 گل آنها را شكست داده ايم اما از ياد نبريم لبنان در اين مرحله بسيار با انگيزه است آنها نمي توانند ضعيف تر از امارات و اردن و كويتي باشند كه در سالهاي اخير براي ما دردسر ساز شدند  به قطر مي نگريم براستي چرا اين تيم را آسان مي دانيم ؟  ما در دور مقدماتي با اين تيم همگروه بوديم و در هر دو بازي با مشكل رو به رو شديم قطري ها يك سال مانده به بازيهاي جام ملتهاي آسيا 2011 توانستند در خاك خودشان تيم ما به رهبري قطبي را شكست دهند آنها سرمايه گزاري فراواني  كرده اند نكته ديگري كه از آن غافل هستيم برنامه بازيهاي است از روز 14 خرداد 1392 تا 28 خرداد يعني در فاصله دو هفته تيم ما دو بازي در خارج از خانه دارد  يعني تيم ما عملا در بازي آخر خود خسته به يك سفر طولاني مي رود آيا فكر مي كنيم  بازي در آن شرايط آسان است ؟ به ياد داشته باشيم در همين جام جهاني گذشته تيمي چون غنا مي توانست با شكست اروگوئه  به نيمه نهائي جام برسد و شايد هيچكس به تيم اروگوئه ارزشي قائل نبود  چه كسي فكر مي كرد از آسيا تيم كره شمالي كه در اين مرحله حضور ندارد حضور داشته باشد ؟ بيائيم خيالبافي را كنار بگذاريم و در گذشته زندگي نكنيم  در سالهاي اخير كره جنوبي و ازبكستان و قطر با سر مايه گزاري هاي  فراوان و مديريت منسجم و برنامه ريزي هاي بسيار مدون تر از ما نشان داده اند كه خود را براي جام جهاني آماده كردند و اين در حالي است كه فوتبال ما هنوز در خم انتخابات مضحك  رياست فدراسيون فوتبال است كه حتي مي تواند فوتبال ما را تعليق نمايد  كره جنوبي در فينال جام ملتهاي آسيا  و ازبكستان در مرحله نيمه نهائي بودند  اما از ياد نبريم تيم ما توانست  تنها به مرحله 4/1 نهائي برسد چه خوب است كه از خواب بيدار شويم

مشکل تیم پرسپولیس

پرسپولیس با سخت ترین حریف حداقل روی کاغذش در زمین این حریف به تساوی رسید  شاید همه خوشحال باشند که روز اول در لیگ قهرمانان آسیا  فوتبال ایران شکست نداشت اما پرسپولیس  با یک تیم ده نفره به تساوی رسید آیا باید از این مسئله باید خوشحال باشد ؟پرسپولیس پس از دربی تا به حال نبرده است در تهران به فجر سپاسی باخت در قم با تصمیم های بسیار عجیب داور به تساوی رسید اما  در عربستان  بازی برده را به تساوی رسید  مشکل پرسپولیس چه بود ؟

1/ ترکیب تیم پرسپولیس عوض شده بود در این تیم دروازه بان نزدیک به 75% خط دفاعی تغییر کرده بود و این اولین اتفاق بازی بود

2/ استراتژی تیم پرسپولیس چه بود پرسپولیس از دو  دفاع سرعتی یعنی حمید علی عسگر و پولادی و دو دفاع قدرتی یعنی نصرتی و شیث بهره گرفت  در جلوی این دو مدافع  سرعتی دو هافبک سر عنی دیگر یعنی کاظمیان و رضائی بهره گرفت و  یک هافبک تدافعی یعنی مازیار زارع بهره جست در جلوی این هافبک تدافعی بادامکی و نوری و در جلوی این دو کریمی بازی می کرد تصویر این  چیدمان 1- 4-1-4 است شاید هم عده ای معتقد باشند که در هنگام حمله 3-3-4 است اما باید گفت  پرسپولیس را می تواند 1-5-4 نامید مهم نوع چید مان نیست زیرا در فوتبال شناور هر سه این سیستمها استفاده می شود

3/ دنیزلی چه چیزی در سر دارد ؟ دنیزلی معتقد است که اگر از کناره ها سر عت چاشنی کار شود  تیم های عربی مجبور می شوند که عقب بکشند اما مشکل اینجا بود که هافبکهای پرسپولیس  خصوصا هافبکهای کناری بسیار بد عمل می کنند نگاهی به بازی بکنیم چند بار زوج کاظمیان و پولادی از چپ نفوذ کردند ؟ تغییر کاظمیان و آمدن فشنگچی چه دردی از درهای جناح چپ را حل کرد ؟ در سمت راست هم اوضاع بهتر نبود حمید علی عسگر نه در دفاع و نه در حمله خوب نبودند رضائی عملا تنها است و تنها خوب می دوذ  او نه همکاری با مدافعین راست این فصل پرسپولیس یعنی محمد و علی عسگر و سامان آقا زمانی و مهدوی کیا نداشته است رضائی عنصری است که خود سرانه بازی می کند وقتی از جناحین فشار وارد نشود چه نتیجه ای جز  هجوم تیم مقابل پرسپولیس می تواند باشد ؟

4/ وقتی هجوم  تیم مقابل صورت می گیرد چه اتفاقی برای پرسپولیس  می افتد ؟ پرسپولیس در ستون فقرات میانی خودش مشکل دارد  چرا ؟  زیرا هافبک های پرسپولیس خاصیت تدافعی خوبی ندارند بادامکی هیچگاه یک هافبک تدافعی نبوده استو بسیار سر در گم است مازیار زارع به شدت افت کرده و هیچگاه نتواسته اندکی از  خصوصیات  سیروس قایقران فقید و کریم باقری و یا  ضیا عربشاهی و... را ندارد باید پرسپولیس به تاریخ خود بر گردد و آن مسئله این است که وقتی پرسپولیس می تواند از یک هافبک طراح نظیر درخشان و عاشوری و ...  بهره گیرد که هافبک تدافعی خوبی داشته باشد اما مازیار تنها بازیکن تخصصی این پست است که او افت کرده است بازیکنی چون  سامان آقا زمانی هم روی نیمکت است  اما او در سطح پرسپولیس است ؟ شاید بازگشت به تاکتیک قدمی بد نباشد یعنی بردن یک  مدافع میانی به پست هافبک تدافعی شاید اگر ممدوتال و یا آن مدافع ملی پوش تیم جوانان ملی ایران که از فولاد به پرسپولیس در نیم فصل آمد به ترکیب خط دفاعی بپیونند آن گاه شیث بتواند یک خط جلو بیاید  بیائیم نگاهی به بازی کنیم وقتی مازیار ضعیف بیرون رفت سه هافبک یعنی کریمی و نوری و بادامکی ماندند کدام یک از این سه هافبک فانتزی و با خصویات تکنیکی بالا و قدرتی پایین می تواند به تیم در فاز تدافعی کمک کنند؟ وقتی بازیکن های تهاجمی در کناره ها  کمک  نکنند چگونه این سه هافبک می توانستند کمک کنند ؟

5/ پرسپولیس تیم بهتری دارد و مصطفی دنیزلی بهتر تیمش را رهبری می کند تاکتیک تیم خوب است اما بازیکنان نمی توانند افکار  دنیزلی را دنبال کنند  بازیکن کناری پرسپولیس تنها در دربی 74 و دقایقی خوب بودند تیم اکنون دو دفاع خوب میانی دارد نصرتی به واقع بسیار خوب بازی کرد و دروازه بان هم خوب بود اما  هنوز در خط حمله  تیم  مشکل دارد تیم در بازی با مس کرمان باز تغییر چهره باید دهد پولادی نمی تواند بازی کند ؟ دروازه بان عوض می شود ؟ و باز تیم دچار تغییر می شود اما مشکل نفرات نیست تیم نیاز به تمرین بیشتر دارد فکر دنیزلی خوب است اما بازیکنان هنوز وظایف خود را انجام نمی دهند کریمی بار ها توپ را در دست دارد اما بازیکنان سرعنی تیم خوب جایگری نمی کنند در زدن ضربه های آخر تعلل دارند و از سوی دیگر  اگر خطی طولی از  میانه دروازه حریف  تا دراوزه پرسپولیس بکشیم شاهد اتوبانی گذرا برای حریفان پرسپولیس هستیم پرسپولیس چه فکری برای کمک به فاز تدافعی تیمش می کند؟

اگر از خواب گران بر خيزيم ولي ...

چقدر ساده به مسائل مي نگرم و از ياد مي برم كه هدف اصلي ما چيست ؟ امروز در بي خبري  خواهيم ماند تا سر انجام شايد از خواب گران بر خيزيم

 

خواب گران ؟

آري در خواب گران هستيم اين روزها عادل فردوسي پور بايد به گوشه اي رود و حكايت  سخنانش به ميان نيايد  و شايعه اي است كه مي گويد  از سوي وزارت ورزش از او شكايت كرده اند  براسي شكايت بهر اين كه عادل خواست كه از خواب گران بر خيزيم ؟ اميد كه چنين نباشد اما سوال هنوز پابر جا است كه چرا برنامه 90 كه اختصاص به مناظره سه كانديدا  پست ريايت فدراسيون فوتبال  بود به گونه به فراموشي سپرده شد ؟ براستي وحشتي از اين برنامه بهر چه بود ؟ مگر خواب بوديم و نمي دانستيم كه كفاشيان و عزيز محمدي و يا قريب چه كساني هستند ؟ قريب شايد تا حدي غريب بود و شايد به قول رفيقي به گونه اي فريب خورده بود تا  بار ديگر وارد بازي فوتبال شود  اما كفاشيان كه شادابيان مي خوانندش كه معلوم بود ؟ نگاه كنيد به اولين اقدام او كه انحلال سازمان ليگ بود براستي نبايد از خودمان بپرسيم كه  چگونه سازمان ليگي كه در عمر 24 ساعته كفاشيان دوم منحل مي شود در روزگار حكمراني اول او در فوتبال 4 سال دوام دارد ؟ اين چه رياستي بود كه  اين آقا داشت ؟ آري بايد در خواب گران باشيم و بس كه اگر نبوديم سكان فوتبال را دو باره اين گونه سهل  و آسان به آزمودن دو باره رفوزه ها نمي داديم

آري در خواب گران هستيم كه خوشحال بوديم كه با قطر مساوي كرديم و نفهميديم كه تيم ملي دچار مسئله بزرگي است آنقدر غرق حذف عربستان و بحرين بوديم كه از ياد برديم كه قطر تيمي كه با سرمايه گزاري فراوان بر روي باشگا ههائي چون الريان و السد  و... توانست قهرمان ليگ قهرمانان باشگاه هاي آسيا شود اما تيم استقلال كه حتي سرمايه هائي چون مجيدي و كرار را بعلت ضعف مالي   و مديريتي از دست داده و تيموريان و جباري هم  به علت مصدوميت نمي تواند داشته باشد مي تواند در خاك قطر در بازي افتتاحيه گروهش شكست دهد آري از ياد مي بريم كه  اين پيروزي شيرين است اما حالا مي تواند تلخي تساوي در برابر تيم ملي قطر را در تهران برايمان تداعي كند  آيا از خواب گران بر خواستيم و مي انديشيم كه چگونه در فاصله 6 روز كابوس تيم نا آماده ما براي مرحله دوم به سراغمان آمده است ؟ چرا بايد تيم  ملي قطر در تهران آن گونه به ما گل بزند و پيمان يوسفي شاد ماني كند بجاي آن كه ما را به خود آورد كه نبايد تيم ما اين گونه مي شد الرين با بازيكنان خارجي و در زمين خودش به  استقلال نماينده شايسته فوتبال ما مي بازد و براستي اگر هم موقعيتي ايجاد كرد خيلي هم شانس آورد كه استقلال زود تر به گل نرسيد و حتي پنالتي اش سوخت آيا حالا پس از يك هفته مي توانيم از خواب گران بر خيزيم ؟آيا مي توانيم باز هم خوشحال بهر حذف بحرين باشيم اما نيانديشيم كه چگونه نكونام و  دژاگه و كريمي و عقيلي و خسرو حيدري و كريم انصاري فرد و خلعتبري .... نتوانستند  قطر را در تهران گل باران كنند ؟  روزهاي اين هفته همواره با خواب آلودگي بود اين خواب آلودگي در فوتبال ما از روز بازي با قطر بيشتر شد و عدم پخش برنامه عادل به شدت آن افزود انتخابات سراسر حرف و حديث و به قول سازمان بازرسي كشور غير قانوني كه منجر به انتخاب مجدد كفاشيان شد بار ديگر ميزان دهان دره را بيشتر كرد اما استقلال با برد در برابر الريان توانست ما را به خود آورد ؟ در حالي كه اين مقاله را مي نگارم اميد دارم كه سپاهان و پرسپوليس هم سيلي ها بيدار باش بيشتري به ما بزنند كه از ياد مي بريم اهداف فوتبال  ما بزرگتر هستند  استقلال بادكنك دلخوشي حذف بحرين را تركاند  برد استقلال شادي به ما داد كه بدانيم كه اگر پول نداريم و سرمايه گزاير نمي شود و برنامه ريزي مشاهده نمي كنيم و مديريت ما چيزي در حد آقاي شادماني و دوستانش هستند اما فوتبالي داريم شايسته در نزد بچه هاي  واقعي ايران كه فارغ از هر بازي جوجه روزنامه نگارها  بي رنگ است يك فوتبالي كه مي گويد ايران ببرد به رنگ آبي و يا زرد و يا سرخ باشد دلمان نگران است و آرزوي بيداري از خواب گران داريم و زير لب زمزمه خسرو گلسرخي را دارم

 اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان

 كاش چنين بادا

فوتبالی که پارسی را پاس نداشت

سخنی است ز دیر باز در میان پارسی زبان ها که می گوید

 آزموده را آزمودن خطا است

اما گوئی چنین نمی تواند باشد در فوتبال این حکایت هیچگاه نبوده است  همواره خواسته ایم که آزموده را دو باره آزمائیم براستی مجمع فوتبال چگونه به کفاشیان اعتماد کرد ؟ او چه ویژگی داشت که خواستند دوباره او را بیازمایند ؟ مردی که حتی  بازیکنی چون دژاگه را نمی شناسد و از پدرش می پرسید که افشین منظورش  اشکان کجا بازی می کند ؟ مجمع به علم کفاشیان اعتماد کرد ؟ او چه علمی داشت ؟ کسی که  حتی اسم بازیکن معروفی چون دژاگه را نمی شناسد چگونه از فوتبال سر در می آورد ؟ کفاشیان 4 سال تجربه کسب کرده است این شعار بسیاری از افراد است که معتقد بودند که کفاشیان بهتر از قریب یا عزیز محمدی یا کسان دیگر می تواند در این پست باشد می پرسیم او با آن همه تجربه در دو ومیدانی چه گلی به سر فدراسیون دو ومیدانی زده بود که در فدراسیون فوتبال بتواند تجربه های سراسر از ناکامیش نتیجه بدهد ؟ کدام تجربه موفق را کفاشیان داشته که بگوئیم او از ناکامی ها نتیجه می گیرد ؟  او در راه المپیک 2008 ذناکام شد آیا از تجربه بهره گرفت ؟او در  راه جام جهانی 2010 ناکام ماند آیا در راه مسابقات جام ملتهای آسیا 2011 بهره جست ؟ آیا او از ناکامی تیمهای پایه بهره گرفت؟آیا ناکامی در جام ملتهای آسیا 2011 باعث شد که در راه المپیک 2012 درست تصمیم بگیریم ؟  یادمان نرفته که سر مربیگری تیمهای امید و جوانان و ملی چگونه انتخاب شدند ؟ یادمان هست که غلام پیروانی جای خود را به مصنصوریان بی تجربه داد  و این بی تجربگی چه بلائی بر سر تیم امید آورد ؟ یادمان می آید که قطبی عملا  تیم ملی را مضحکه کرد اما رئیس تنها خندید شاید از یاد بردیم که کفاشیان حتی در بیرون میدان فوتبال هم چیزی نمی دانست و تا آنجا پیش رفت که تمامی  شانس ما برای بدست آوردن کرسی در کنفدراسیون آسیا را از دست داد کفاشیان همان کسی است که هیچگاه جز لبخند و خنده های وحشتناکش هیچ چیز به فوتبال نداد او دائی   را تحمل کرد گزینه ای که از سوی منابع دیگر به ا تحمیل شد روزی که دائی رفت 10 روز طول کشید تا مایلی کهن را معرفی کند 10 روز برای معرفی مایلی کهن ؟ بعد هم افشین قطبی آن همه امکاناتی که به او دادند و نتیجه این بود که تنها نایب قهرمان بازیهای زر ماکارون شدند  و بعد از قطبی هم مدتها طول کشید تا تنها کار قابل توجه این فدراسیون به چشم بیاید کارلوس کی روش به یاران آمد اما آیا از او استفاده بهینه شد ؟ کی روش بیشتر اوقات در مرخصی است و عملا در تیم ملی خط رئیس و گروهش را نمی خواند  از بعد دوپینگ و رشوه و فساد در این فدراسیون بد ترین اتفاقها افتاده است اما باز رئیس خنده رو ماند کسی که می گفت به زور در این فدراسیون آمده و با سیاست چند ماه مانده به انتخابات نایب رئیسی را هم انتصابی کرد به چه دلیل دو باره رای آورد ؟  کفاشیان در بعد اقتصادی موفق بود ؟ او در جذب اسپانسر آنقدر ضعف داشت که پیراهن تیم ملی را به ماکارونی فروشان هدیه داد حوادث  انتخابات هم جالب بود در دور دوم انتخابات خود این آقا خواهان ادامه کار نبود و می خواست که کناره گیری کند حتی از سالن بیرون می رود می پرسیم چنین اعتماد به نفسی باید بر این فوتبال ریاست کند ؟ براستی چه برای این فوتبال می توان آرزو کرد ؟ آیا باز هم باید امید به این فوتبال داشت که شخصی چون عابدینی بر سر کفاشیان داد می کشد که باز هم در  رقابت بماند ؟ چه باید نوشت جز

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش / باید بیرون کشیم زین ورطه بخت خویش

آری فوتبال  ما هیچ نگاهی به گفته پیشینیان ندارد و برای همین باز هم باید بیازمائیم شکست و ناکامی و سو مدیریت و.... افسوس با این سر مایه می خواهیم به جام جهانی 2014 و المپیک 2016 و... برویم آیا می توانیم ؟

اهدافمان را بزرگ كنيم

 بازي ايران و قطر كه به پايان رسيد خيلي از واقعيت ها را در ميان شعارهاي پوچ از ياد برديم اين حكايت كه بحرين حذف شود و يا نه شايد براي خيلي از ماشيريني خاصي داشت اما اين شيريني نبايد اينقدر  زياد باشد كه گزارشگر بازي  از خوردن گل تساوي خوشحال بوده و كاپيتان هاي اول و دوم تيم ملي از اين واقعه ابراز خرسندي كنند  براستي چرا حافظه تاريخي ما اين گونه ضعيف است ؟ چرا از ياد برديم كه اگر بحريني ها در  انتخابي 2002 با پر چم عربستان رژه رفتند و ما را رنج دادند به اين علت بود كه خودمان مقصر بوديم  اگر تيم ما در همان بازيها در بازي رفت در تهران بحرين را مي برد باز هم چنين مغموم شادماني آنها بوديم ؟ چرا بايد ما اين فرصت را به آنها مي داديم كه شادي كنند؟  چرا باخت خود ناديده نگاشته و حقارت برد آنها برايمان ماندني شد ؟ ياد گرفته ايم كه تنها نيمه خالي را بنگريم چرا از نگاه ديگر به اين حكايت ها ننگريم  ؟ مگر قطر براي فوتبال ما خوشايند بود؟ قطري ها همان هائي هستند كه در آخرين بازي مقدماتي جام جهاني 1998 بدترين رفتارها را با بازيكنان ما كردند آنها  به گونه اي به كريم باقري رفتار كرده و او را دشنام دادند كه  او خشمگين در گير مي شود و از زمين اخراج مي شود ؟ چرا دوست داريم احساساتي مسائل را بررسي كنيم ؟ چرا از ياد برديم كه تيم ملي ما  نتوانست قطر را در دو بازي رفت و برگشت ببرد ؟ اين قطر همان تيم بازيهاي جام ملتهاي آسياي  2011 هم نبود كه ژاپني ها را به دردسر انداخته بود  اين قطر حتي همان تيم رويائي 2006 و بازيهاي آسيائي دوحه هم نبود كه تيم به اصطلاح اميد ما را خاكستر نشين كرد  اما ما از اين تيم دو گل ساده خورديم درد اين بود كه ما گلهاي مشابه بازي با اردن از بعد اشتباهات دفاع مركزي خورديم مگر قطر چند حمله روي دروازه ما كرد كه دو بار دروازه ما باز شد ؟ آقاي يوسفي كه چنين شادمان از گل خوردن ما است مي تواند اين ضعف بزرگ حفره دفاعي ما را بعد ها هم ببيند و باز شاد باشد ؟ چرا چنين شخصي بايد باز هم بازيهاي ملي ما را گزارش كند ؟ چرا بايد اجازه دهيم در خاك خود و از تلويزيون وطني صداي شادماني گل خوردن ايران را بشنويم ؟ آيا هدف را گم نكرده ايم ؟ آيا كارلوس كي رش و اشكان دژاگه هم از حذف بحرين بيشتر از تساوي تحقير ميز در برابر قطر شادمان شدند ؟ حرفه اي ها هيچگاه چنين نمي انديشند  چهره كي رش در روز تولدش و در هنگام به ثمر رسيدن گلهاي ايران عجيب بود او چرا غمگين است ؟ چرا سر مربي تيم ملي فوتبال ما چنين با احساساتي سر كوب شده بازي را مي نگرد ؟ به ياد داريم در هنگام بازي ايران و بحرين در تهران او چگونه با مشتهاي گره كرده شادماني مي كرد اما حالا غمگين است حقيقتا انتظار نداريم كه چون افشين قطبي باشد كه آنقدر كوچك بود كه براي گلهاي زده در مقابل سنگاپور ركورد دوي سرعت و ارتفاع را مي شكست اما اين چنين چهره غمگيني هم از سر مربي تيم ملي انتظار نداشتيم  مشكل كي رش چيست ؟  چرا اينقدر كه به موضوع سر پرست تيم  كار داريم به چهره غمگين كي رش بي تفاوت هستيم  مگر سر پرستان قبلي تيم ملي چه كساني بودند كه حالا نبودشان فقداني است ؟ در تيم قطبي دعواهاي او و حاجيلو را به ياد داريم  و يا حكايت هاي سر پرستي تيم دائي كه در آن تيم سر پرستي وجود نداشت و همه چيز در يد قدرت دائي بود  در تيم برانكو هم شاهرخي چه كاررائي داشت ؟ در تيم بلاژويچ  دعواي مرحوم رنجبر و خداداد عزيزي را به ياد داريم  در  همان تيم قطبي به ياد داريم سرپرستي چون ترابيان چگونه از دريا نديدن بازيكنان تيم ملي در اردوي اتريش مي گفت چرا راه دور رويم در همين تيم پرسپوليس دنيزلي در اقدامي خوب خوردبين را از تيم دور كرد مي پرسيم  خوردبين كه مي گويد اگر دنيزلي را مي ديدم با او دست به يقه مي شدم مي تواند مديريت كند ؟ آخر مديريت و سرپرستي نياز به علم مديريت وروانشناسي وجامعه شناسي دارد كدامين از اين سرپرست ها كه مي خواهيم به كي رش تحميل كنيم داراي اين علم وتجربه هستند؟ چرا كي رش  بايد خشمگين بخاطر هيچ چيز شود؟ چرا از هدفها دور هستيم؟ بازي هاي آينده تيم ملي جدي هستند حريفان ما هم جدي هستند وهدف ما رفتن به جام جهاني ونه عبور از مرحله مقدماتي است  ذوق زدگي  از حذف بحرين و  تحميل سرپرست به كي رش اهداف اصلي نيستند  كمي  بزرگ انديشي كنيم

اقتصاد را از ياد بريم

انتخابات فدراسيون فوتبال فرصت شد كه با خصوصيات برنامه هاي كانديداهاي حاضر آشنا شويم كانديداهاي براي در اختيار گرفتن پست رياست فوتبال برنامه اي مدون گماشته اند كه بيشتر جنبه هاي شعاري داشته و حتي نشان از اين دارد كه خود اين آقايان حتي بررسي كوچكي روي اين برنامه ها نكرده اند كه اگر اين گونه نبود براحتي مي توانستند متوجه شوند كه املاي كلمه پرو‍ژه را اشتباه نگاشته اند اما فراي اين موضوع در مورد بخش در آمد زائي  براي فوتبال هيچ كدام از كانديداها برنامه مشخص نداشته اند زيرا نمي توانسته داشته باشند مشكل بزرگي كه فوتبال دولتي دارد در اين است كه براي فوتبال هزينه مي شود و برنامه ريزي مالي ندارند زيرا مالكيت خصوصي وجود ندارد در مكانهاي پيشرفته فوتبال بخش اجرائي چون فدراسيون براي تيمهاي ملي برنامه ريزي دارد و بخش اتحاديه هاي باشگاهي براي بازيهاي داخلي و باشگاه ها برنامه ريزي مي كند و باشگاه ها تنها در صورتي مي توانند وارد اتحاديه بشوند استاندارد ها را رعايت كنند و اگر نتوانند چنين كاري را  نكنند از ليگ  اخراج مي شوند  نگاهي به ثروتمند ترين  باشگاه هاي دنيا مي افكنيم .

نام ۹ باشگاه اول ثروتمند دنیا به شرح زیر است:

نیویورک یانکیز
منچستر یونایتد
رئال مادرید
دالاس کابویز
بایرن مونیخ
بوستون رد ساکس
بارسلونا
آرسنال
آث میلان

چرا ثروتمندتر؟

مطالعات و بررسی های آماری نشان می دهد، کماکان باشگاه های متمول، پولدارتر می شوند و بر درآمدها و سرمایه شان اضافه می شود و دلیل اصلی آن بالا رفتن مبلغ قراردادهای اسپانسری تلویزیون هاست که یکی از راه های افزایش ثروت تیم است. علت دیگر این روند صعودی، زیاد شدن ارزش افزوده باشگاه ها از راه فروش محصولات گوناگون با برند (علامت ویژه یا نشان) تیم است و نیز تاسیس ورزشگاه جدید و مدرن یا مجموعه های تفریحی و تجاری در کنار استادیوم و ساختمان اداری باشگاه است. بطور مثال مجموعه های عظیمی مانند اولدترافورد منچستر، سانتیاگو برنابئو مادرید و نوکمپ بارسلونا محدود به ورزشگاه و زمین تمرین نمی شوند و دارای امکانات پیشرفته و مدرن رفاهی – تجاری مانند رستوران، فروشگاه های زنجیره ای، هتل، استخر، سالن سینما، شهربازی و حتی موزه هستند و از راه جذب توریست و فعالیت تورهای مسافرتی در سال درآمدهای کلانی دارند. جالب است بدانید برخی باشگاه های بزرگ در زمینه سرمایه گذاری، فعالیت های بانکی و بازار بورس هم کارآمدی خود را ثابت کرده اند. بدین ترتیب هر ساله بر اندوخته های باشگاه های درجه اول جهان اضافه می شود و تنها خطری که آنها را تهدید می کند بازپرداخت وام ها و قروض احتمالی به نهادهای مالی است که آن هم با مدیریت صحیحی که اکثر تیم های بزرگ از آن برخوردارند قابل چشم پوشی است.

ثروتمندترین باشگاه های فوتبال جهان

1)      منچستریونایتد: شیاطین سرخ با گسترش اولدترافورد و بالا بردن ظرفیت ورزشگاه اختصاصی خود و نیز خریدهای ارزان و فروش های گرانقیمت بازیکن رکورد شگفت انگیز ثروت خالص 87/1 میلیارد دلار را برجای گذاشتند. سهام دار اصلی یونایتد خانواده گلیزر هستند.

 

2)      رئال مادرید: لوس بلانکوس علی رغم خریدهای گرانقیمت در تابستان، بخاطر بنیان محکم اقتصادی خود و 7 قرارداد بزرگ تلویزیونی، اندوخته خالصی در حدود 353/1 میلیارد دلار را دارا هستند. صاحبان اصلی سهام این تیم مردم هستند که در بازار بورس این سهم ها را خرید و فروش می کنند و فلورنتینو پرس هم یکی از همان سهام داران است که توسط دیگران انتخاب شده است.

 

3)      آرسنال: شاید برای خواننده عزیزی که این مطلب را مطالعه می کند این عجیب ترین خبر است. بله توپچی های لندن در مقام سوم رده بندی هستند. آرسنالی ها با تاسیس ورزشگاه و مجموعه تفریحی – تجاری "امیریتس" بر ارزش افزوده باشگاه اضافه کردند و متعاقب آن با صرفه جویی در هزینه ها و وسواس در خرید و فروش بازیکن ثروتی در حدود 2/1 میلیارد دلار بدست آورده اند. بیشترین درصد سهام آرسنال از آن "الیشر اوسمانوف" روس است.

 

4)      بایرن مونیخ: سرخ های باواریا با رعایت نظم آلمانی و پشتیبانی شرکت های قدرتمند کشور خود و اعمال سیاست های کاسب کارانه در بازار نقل و انتقالات، سرمایه هنگفتی بالغ بر 11/1 میلیارد دلار جمع آوری کرده اند و سهام داران تیم اعضای باشگاه و مردم هستند.

 

5)      لیورپول: آقایان جورج جیلت و تامس هیکس سهام داران اصلی سرخ ها با تحمل زیانی بالغ بر 45 میلیون پوند در جریان ترانسفرهای فصل قبل که از سیاست های غلط بنیتس سرچشمه گرفته است. جایگاه چهارم سال گذشته در رده بندی پولدارها را به مونیخی ها سپردند و هم اکنون با01/1 میلیارد دلار سرمایه در مکان پنجم قراردارند.

 

6)      آث میلان: تیم نخست وزیر ایتالیا، سیلویو برلوسکونی با 990 میلیون دلار با قرارداد جدید تلویزیونی که با شبکه ماهواره ای "برلوسکونی مدیاست" بسته، به آینده دلخوش کرده است.

 

7)      بارسلونا: باشگاه بزرگ کاتالونیا بدلیل فعالیت های کمتر در زمینه بیزینس و نگرفتن اسپانسر روی پیراهن بخاطر اعتقادات خاص (تبلیغ یونیسف بر روی تی شرت بارسا منفعت مالی ندارد و فقط جنبه خیریه برای این نهاد سازمان ملل دارد)، با 960 میلیون دلار در مقام هفتم سرمایه داران فوتبال قرار می گیرد سهام داران این باشگاه نیز مردم هستند البته بايد گفت بارسلونا اخيرا با شركتهاي قطري مراودات جديد تجاري داشته و سعي در كسب در آمد  در اين راه است وحتي لوگو قطري ها روي پيراهن بارسلونا منقش شده است

 

8)      چلسی: آبی های آبراموویچ با 800 میلیون دلار در بین ده تیم اول رده بندی قرار دارند.

 

9)      یوونتوس: خانواده آنلی صاحب 600 میلیون دلار ثروت راه راه پوشان تورین هستند.

 

10)  شالکه 04: باشگاه دیگری از آلمان با510 میلیون دلار متعلق به ولتینز بلیوری در رده بندی قرار دارد.

 

11)  آاس رم

12)  تاتنهام هات اسپورز

13)  المپیک لیون

14)  اینترمیلان

15)  بورسیا دورتموند

16)  نیوکسل یونایتد

17)  هامبورگ اس وی

18)  وردربرمن

19)  والنسیا

20)  سلتیک

 

حضور باشگاه های آلمانی در میان ثروتمندترین باشگاه های جهان بسیار جالب است و نشاندهنده دید بسیار اقتصادی ژرمن هاست. شاید فعالیت های سرمایه ای و مالی باشگاه ها از نتایج بدست آمده برای صاحبان تیم ها مهمتر باشد ولی آنچه اهمیت ویژه دارد این است که اگر باشگاه عنوان و نتیجه نگیرد سوددهی پایینی خواهد داشت

اين نگاه كه اگر باشگاهي نتيجه نگيرد نمي تواند سود دهي داشته باشد به شدت در ايران گمشده است و شاهديم كه مثلا جناب كفاشيان براحتي اعلام مي كند  كه به جام جهاني نرفتيم به المپيك نرفتيم و تيمهاي جوانان و نوجوانان ما موفق نشده اند ولي اشكالي ندارد زيرا اين بخشي از فوتبال است !! اين نگاه  در هيچ كجاي دنيا وجود ندارد ولي كانديداي فوتبال ما همچنان اين حرف مي زند و ايشان و رقيب ديگرشان عزيز محمدي 4 سال با اين تز اشكال ندارد بر خلاف چرخه اقتصادي معمولي جهان خواسته اند كه چرخ فوتبال را بچرخانند

 

سرمايه گذار

 فوتبال ما نياز به سر مايه گزاري دارد سر مايه گزاري در فوتبال باعث ارتقا فوتبال و كاهش فساد مي شود نگاهي به بازي بحرين و اندونزي بيافكنيم به چه دليل اين بازي در مظان اتهام تباني است زيرا فساد در فوتبال هر دو كشور بيداد مي كند حكايت سر مايه گزاري در فوتبال سالها است كه براي بسياري از سرمايه دارها وجود دارد بعد از هجوم سر مايه داران روسي  و آمريكائي به فوتبال جزيره اين شيوخ عرب كشورهاي حوزه جنوبي خليج فارس براي سر مايه گزاير پا پيش نهادند  امروز عربستان مي داند كه به جام جهاني نخواهد رفت اما پول فوتبال در اين كشور متوقف نشده است

 

نايب رييس ليگ فوتبال عربستان سعودي بر اين باور است كه سرمايه‌داران منطقه خاورميانه مي‌توانند تا 12 باشگاه ليگ برتر انگليس را خريداري كنند.

پورتسموث آخرين باشگاهي است كه از سوي يك سرمايه‌گذار عرب خريداري شد. ليورپول هم به زودي مي‌تواند مالكي عرب را تصور كند. حافظ المدلج، نايب رييس ليگ فوتبال عربستان معتقد است كه سرمايه‌داران ديگري هم براي خريد باشگاه‌هاي ليگ برتري تلاش خواهند كرد. البته در صورتي كه خريد پورتسموث جواب بدهد.

او كه در نشستي خبري در ورزشگاه استمفوردبريج حاضر شده بود، گفت: «اگر در يك سال آينده مشكل بزرگي پيش نيايد، مطمئن خواهم بود كه 10 سرمايه‌گذار ديگر نيز از راه خواهند رسيد. قرار نيست همه تيم‌ها ليگ برتري باشند و تيم‌هاي دسته پايين‌تر هم مي‌تواند مقصد اين سرمايه‌گذاري‌ها با شد

حافظ افزود: «سال پيش با برخي از سرمايه‌گذاران صحبت كردم و آنها به باشگاه‌هاي انگليسي ابراز علاقه كردند. آنها در پي خريد باشگاهي هستند كه از تماشاگران فراواني برخوردار بوده، زيرساخت‌هاي خوبي داشته و در لندن هم مستقر باشد. حتما نبايد اين تيم ليگ برتري باشد. سرمايه‌گذاري در باشگاهي از ليگ دسته اول و رساندنش به ليگ برتر به مراتب بهتر خواهد بود

المدلج به تازگي درباره مالك جديد پورتسموث و همچنين شاهزاده فيصل و تمايلش براي خريد ليورپول مطالبي را عنوان كرده بود: «اميدوارم كه الفرج موفق باشد اما، هنوز چيزي از او نشنيده‌ايم. دوستانم او را نمي‌شناسند و در روزنامه‌ها هم عكسي از او در كار نيست. با اين حال وقتي او سرمايه‌گذاري مي‌كند و با به كار گرفتن افرادي آگاه باشگاه را هدايت مي‌كند، كار خوبي خواهد بود. ليورپول هم مي‌تواند از سرمايه‌گذاري برخوردار باشد و حتي مي‌تواند بازيكناني در اندازه‌هاي جهاني را به خدمت بگيرد. او [شاهزاده فيصل] از ذهنيت خوبي برخوردار بوده و شيفته فوتبال است و از امور سرمايه‌گذاري هم سردرمي‌آورد

 نگاهي به اين روند بكنيد آيا فوتبال ما از اين خوان رنگين بهره مند مي شود ؟آيا مديران ما مي توانند برنامه ريزي براي فوتبال خصوصي داشته باشند ؟ در برنامه اين آقايان چيز جديدي مشاهده نشد و به نظر مي رسد همچنان بايد از ترن جهاني عقب باشيم

 

 

 

در این 90 روز چه کار خواهیم کرد؟

بازی با قطر هم بدون باخت به پایان رسید حالا کی رش با 11 بازی بدون باخت وارد سال جدید زندگیش می شود تساوی با قطر برای فوتبال ما نتیجه خوبی نبود اما حذف بحرین در فاصله چند ساعت  پس از باخت عربستان خاطرات 11 سال پیش را به ذهن ما آورد آن روزگاری که بحرینی ها با پرچم عربستان در منامه  حرکت کردند و جشن صعود عربستانی ها را گرفتند اما حالا  هر دو در مراحل اول از گردونه انتخابی جام جهانی بیرون می روند تا  شب تلخ برای بحرین و عربستان شادی برای خیلی از ما داشته باشد که تنفر از سیاسی بازی در فوتبال داریم بازی که تمام شد کارلوس کی رش سخن از 90 روز کار می کند در خرداد ماه قرار است 9 امتیاز برای جام جهانی  به مزایده گذاشته شود فوتبال ما چند امتیاز از این 9 امتیاز را کسب خواهد کرد  برای کسب حداکثر امتیاز چه اطلاعاتی باید کامل شود ؟ نگاهی به پستهای مختلف می کنیم

1/ دروازه بان فوتبال ما مهدی رحمتی است او هنوز با فاصله زیاد جلوتر از  سایر رقبهایش است  اما رحمتی مدتی است که دچار افت محسوسی شده است رحمتی گلهای بدتری می خورد و این مسئله نگرانمان می کند در کنار این مسئله  نگران جانشین او هستیم رحمتی در هیچ بازی تعویض نمی شود او در بازیهای دوستانه و حتی کم اهمیت چون بازی با قطر در درون دروازه است  و نگران این مسئله هستیم که اگر مصدومیت قدیمی رحمتی به سراغش بیاید در مراحل بعدی چه باید بکنیم شاید بد نباشد  کی رش در بازیهای تدارکاتی به طرز جدی گردان و حقیقی را هم بیازماید رحمتی در دو بازی اخیر پنالتی های ساده ای تقدیم می کند که البته او 50% مقصر بوده است

2/خط دفاعی ما خصوصا در قلب دفاع با مشکلاتی رو به رو هستیم عقیلی و حسینی زوج دائمی فوتبال ما هستند اما این دو در دو بازی اخیر اشتباهات وحشتناکی کرده اند  حسینی  در بازی با اردن  پاس گل می دهد و در دو بازی اخیر تیم ما در معدود حمله های حریفان   باز می شود و کی رش به طور حتم نگران است او از عدم تمرکز سخن می گوید اما مشکل دیگر کی رش  تردید در مدافعین کناری است او دو زوج را دارد در سمت چپ او پولادی و حاج صفی و در سمت  راست حیدری و ماهینی را دارد  به نظر کار در سمت راست ساده تر است حیدری تجربه دارد ولی ماهینی به اعتماد به نفس  پیدا کرده است در سمت چپ حاج صفی و پولادی در دو بازی اخیر پایه گزار دو گل بودند زوج حاج صفی و کریمی گل اول بازی در برابر اردن و پولادی و دژاگه گل اول به قطر را به وجود آوردند حاج صفی با تجربه تر و دارای قدرت بدنی بهتری است اما پولادی اعتماد کی رش را بیشتر جلب کرده است او قد بلند تر و سبک تر و سریع تر است

3/ سیستم 1-3-2-4 کی رش دو هافبک تدافعی دارد جواد نکونام مرد اول است به نظر می آید کی رش در خارج از خانه 1-2-3-4 بازی می کند که در این صورت مردانی چون حدادی فرد و نوری و حتی تیموریان  به او کمک می کنند در بازی با قطر دژاکه در جناحین به کار برده شد اما نوع بازی او نشان داده او هم می تواند در خط میانی در کنار نکونام باشد اما کی رش بی علاقه هم نیست که 1-4-1-4 بازی می کند کی رش در جلوی دو هافبک تدافعی خودش معمولا سه هافبک تکنیکی می گذارد که گاهی به 4 تا هم می رسند خلعتبری و کریمی و جباری و غلام رضائی و دژاگه و خسرو حیدری  از این مردان هستن به نظر می آید در سمت راست  اگر ماهینی بازی کند خسرو به جلو می آید این دو در بازی با بحرین خوب بودند  در کنار حیدری کریمی هم حضور دارد او در این چند بازی در کنار بازی کرد دژاگه هم در اوایل بازی به سمت راست رفت غلام رضائی هم با دوندگیش هایش  می تواند گزینه ای برای این پست باشد  در سمت جپ خلعتبری و دژاگه هستند   ضمن آن که میداوودی هم در بازی قبلی در میان بوده است  اگر پولادی در پرسپولیس بدر خشد و در نقش بال چپ بازی کند شاید زوج حاج صفی و پولادی هم باشند  خلعتبری در افت استضمن این که دژاگه در سمت چپ بهتر جواب داده است 

4/ کی رش علاقمند به یک فوروارد قوی هیکل  و سر زن در خط حمله دارد او سه مهاجم یعنی قاضی و کریم انصاری فرد و نوروزی را امتحان کرده است کی رش در خط حمله دوست دارد یک سانتر فورواردی داشته باشد که دفاع را خسته کند تا خط میانی تکنیکی پشت سر این تک مهاجم  ضربه بزنند  تیم ملی مهره تکنیکی  و شوت زن در خط پشت تک مهاجم زیاد دارد

5/ تیم ما در این بازی ها با حوصله و با استفاده از  پاسهای بی شمار و تاکتیکی های متنوع به گل رسیده است اما سیستم هجومی تیم ما بسیار سر تر از سیستم تدافعی است تیم ما در  هنگام دفاع مشکل دارد  خصوصا تیم ما با مهاجمین با سرعت مشکل دارد گلها و پنالتی های  این دو بازی اخیر نشان داده است که کم کاری هافبک های تدافعی  و کندی مدافعین غول پیکر چه مشکلاتی را برای ما می سازند اما گل دو قطر به واقع ترس ما  را یادآوری می  کند چرا باید خط دفاعی قد بلند ما آن گونه گل بخورد ؟

بهر حال باید به انتظار بنشینیم و به تجربه و دانش کی رش احترام بگذاریم اما او نیازمند تدارکات و اردو و بازیهای تدارکاتی و آرامش دارد آیا مدیریت جدید فوتبال ما می تواند قوی تر از فدراسیون قبلی کار کند ؟ فوتبال ما برای رفتن به جام جهانی نیاز به کار بیشتری دارد باید بدانیم ازیبن کره جنوبی و ژاپن و استرالیا  یکی در گروه ما است عراق و عمان و ازبکستان هم تیمهای دردسر ساز خواهند بود که در گروه ما حداقل یکی را خواهیم داشت از تیمهائی چون قطر و لبنان و اردن هم تیمهای دردسر سازی خواهند بود و شاهد بودیم که تیمهائی چون قطر و اردن برای تیم ما درد سر درست کنند

 تیم ما تنوع بازیکن دارد سر مربی با دانش دارد اما باید تنوع تاکتیکی هم داشته باشد  و آمادگی جسمی که از لیگ منسجم و هماهنگی که از بازیهای تدارکاتی بیرون می آید امید که در این 90 روز به داد کی رش برسند اگر تیم ما بتواند  در سه بازی اول خوب امتیاز جذب کند ادامه راه آسان تر خواهد بود  بازیهای برگشت خیلی سخت است پس باید مراقب باشیم

دردی به نام سیاسی ها

سه اظهار نظر در خروجی خبرگزاریها باعث به وجود آمدن این  نوشتار شده است

 گفته اول در مورد گفته کارلوس کی رش است ایشان بعنوان سر مربی تیم ملی فوتبال ایران  می گوید تعداد تیمهای لیگ بر تر باید از 18 تیم به 16 تیم کاهش پیدا کند  به یاد آوریم که کی رش سر مربی است که در بالاترین سطوح  فوتبال می آید او در لیگهای پر تیم چون لیگ بر تر انگلستان و لا لیگا  کار کرده است و می تواند اظهار نظر  جالبی باشد اما آیا کی رش می داند چرا  لیگ ما 18 تیمه است ؟

گفته دوم مربوط به اظهار نظر علی دائی است علی دائی که در کمیته  جوانان فیفا مشغول به کار است و سابقه بازی در بایر مونیخ و هرتا بر لین  دارد و آقای گل تاریخ بازیهای ملی است می گوید اگر سیاسی ها در  انتخابات نبودند برای پست ریاست فدراسیون فوتبال  کاندیدا می شد

گفته سوم مربوز به معاون در امور بانوان وزیر ورزش است که می گویند  که لزومی ندارد که بانوان ایران تیم بسکتبال داشته باشند و این در حالی است که مشحون رئیس فدراسیون بسکتبال قاطعانه اعلام می کند که تیم ملی بسکتبال بانوان ایران می تواند در آسیا صاحب رتبه و مقام باشد

به این سه گفته بنگرید و در میان همه آنها چه نکته مشترکی می بینید ؟ جواب ساده است ورزش ما سیاسی و سیاسی کاری است  کارلوس کی رش نمی داند حضور تیمهای بی شمار در لیگ ما بعلت سیاسی کاری  بوده و شاهد بودیم سیاست های غلط فدراسیون های گذشته و حال باعث شد که بسیاری از سیاسیون بعلت  استفاده از ابزار فوتبال سعی کرده اند  تعداد تیمهای لیگ برتر افزون کنند و هیچ کار کارشناسی در این فوتبال نشده است در حالیکه فرمولهای مختلف دو گروهی کردند لیگ استانی و... در تاریخ فوتبال ما وجود داشته است اما هنوز  نتوانستیم تکلیف لیگ برتر را روشن  کنیم کارلس کی رش نمی داند چه افرادی با چه سوابق و دانش و نیتی رای به لیگ هیجده تیمی داده و هنوز هم نمی توانند باور کنند  که لیگ برتر جایگاه سیاسی بازی نیست

همین داستان در مورد گفته دائی نیز هست چرا باید علی دائی در فوتبال ایران کار مدیریتی نکند ؟ او چه کمبود هائی نسبت به امثال عزیز محمدی و کفاشیان و قریب دارد آیا فوتبال ما باید مدیر ورزشی چون دائی را از دست بدهد ؟ این که دائی دارای توان مدیریتی هست یا خیر را باید آزمود اما آزمودن آزموده هائی چون قریب و کفاشیان و عزیز محمدی درست است ؟ انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال با انتخابات مجلس به گونه ای متقارن است می پرسیم  در انتخابات مجلس چند چهره فوتبالی و اصولا ورزش حضور دارد که در انتخابات ورزشی فوتبال سیاسی ها حضور دارند ؟

و باز قصه تکراری در مورد معاونت بانوان وزارت ورزش است می پرسیم با کدام دلیلی چنین اشخاصی باید برای همسران و دختران و مادران حال حاضر و آینده ما تصمیم بگیرند ایشان موفقیت های بانوان ما در رشته های مختلف را ندیده اند ؟آیا نمی دانند که نیمی از جامعه ما با این اظهار نظر عجیب ایشان دچار انفعال می شوند از وزیر محترم ورزش می پرسیم چرا باید چنین افرادی که کوچکترین اطلاعی از ورزش ندارند در مجاورت شما باشند ؟ چنین افرادی چگونه می توانند شما را در امر ورزش بانوان یاری کنند

و در آخر به وزیر ورزش و متولیان ورزش می گوئیم درد سیاسی بازی و سیاسی کاری سر انجام ورزش ما را به نقطه صفر می رساند باشد که به خود آئیم

کدام پیشکوست؟

وقتی سخن از پیشکسوت به میان می آید ناخود آگاه موی سپید و چشمهائی پر فروغ و تجربه ای بالا و افتادگی به ذهنمان می رسد پیشکسوت در فرهنگ ورزش ما جایگاهی بالا داشت و افسوس که بجای کلمه دارد باید از لغت داشت استفاده کنم گوئی همه چیز به فراموشی باید سپرده شود که قهرمان زنده را عشق است شعار همه ما در این روزها شده است امروز جایگاه پیش کسوت ما کجاست ؟ در فدراسیون فوتبال کمیته پیش کسوتان وجود دارد اما در انتخابات فدراسیون فوتبال اثری از آثار آنان وجود ندارد و از یاد برده ایم که مردانی چون علی دانائی فرد و دکتر اکرامی و مهندس برومند و  استاد حسین صدقیانی و بسیار دیگر برای فوتبال این دیار چه زحماتی کشیده اند نمونه واضح از بی اعتنائی به پیش کسوت را در همین مراسم به اصطلاح پ تجلیل از پیش کسوتان می بینیم  که در باشگاه پرسپولیس بر گزار شده است که نکاتی از آن قابل تذکر و صد البته مایه تاسف است

1/ از دکتر غفوری فرد تجلیل می شود می پرسیم غقوری فرد در کجای تاریخ پرسپولیس حضور دارد که از او تجلیل کرده و در حاشیه مدیر عامل باشگاه می گوید همه پرسپولیسی ها در انتخابات مجلس به ایشان رای می دهند آقای رویانیان از نام پرسپولیس برای غفوری فرد خرج می کند چرا ؟ ایشان از افکار سیاسی پرسپولیسی ها چه خبر دارد که از جانب آنان قول رای به غفوری فرد می دهد غفوری فرد چه کاری برای پرسپولیس کرده است ؟آیا به صرف اعطای یک مدرک افتخاری سر مربیگری به پروین باید از او تجلیل شود ؟آیا او کار درستی کرد که پروین را از رفتن به سر کلاسهای آموزش فوتبال رهائی بخشید ؟آیا به صرف همان خوش خدمتی امروز باید دستخوش بگیرد؟

2/ دومین تجلیل شونده  مفهوم کامل فوتبال فراموش کار است حسین هدایتی تجلیل می شود شاید آقایان یادشان رفته حسین هدایتی همان کسی بود که شبانه کریمی را به استیل آذین برد و گفت به صورت امانی اینجا است و وقتی کریمی خواست که به پرسپولیس در نیم فصل برگردد او اجازه نداد او یادش رفته در فصلی که علی دائی سر مربی پرسپولیس بود هر مهره ای که او می خواست نظیر کعبی و حسین کاظمی و زندی و زنید پور و اشجاری و غلامی را به استیل آذین می برد او استراتژی فصل نقل و انتقال بر اساسا خواسته های پرسپولیس و ناکامی این تیم نهاده بود حالا او در خانه پرسپولیس تجلیل می شود ؟ او آنقدر از فوتبال بی اطلاع است که می گوید برای سال آینده برنامه داریم که پرسپولیس در آسیا قهرمان شود می پرسیم شما برنامه دارید ؟ پرسپولیس چگونه به آسیا می تواند در فصل آینده در آسیا باشد ؟ پرسپولیس حذف شده در جام حذفی و صاحب رتبه ای نازل در لیگ تنها شانسش حضور در مراحل بالا لیگ قهرمانان باشگاه های آسیا است که به همت سخنان شما  و از بین بردن روحیه تیم فعلی آن هم کور سو امیدی دارد پس از چه وعده یا سخن می گوئید ؟ شما در هییت مدیره باشگاه پرسپولیس چه کار کردید ؟ یادمان نرفته که شما باعث عقد قرار داد ترکمنچای گونه با قطبی شدید  شما  باعث حضور دی کارمو ها در ایران بودید  براستی در این پرسپولیس چه خبر است

3. سومین حرکت عجیب در این جشن قهر محمود خوردبین است براستی شما به چه دلیل این همه عناد دارید ؟ در جشن محمود خردبین با دیدن سر مربی تیم  به داخل سالن نمی آید ووقتی او رفت در جشن شرکت می کند براستی این شان یک پرسپولیسی قدیمی و پیش کسوت است ؟آقای خوردبین این همه نفرت و کینه برای امیال شخصی را چگونه توجیه می کنید ؟  به چه دلیل نمی خواهید درک کنید دوران حضور اجباری شما در پرسپولیس مدتها است تمام شده وتقصیر دنیزلی نیست که نمی خواهد امثال شما که کاررائی در این تیم ندارند بر روی نیمکت بنشینند چرا حرمت موی سپید خود را نگاه نمی دارید ؟ اجباری بودن تا به کی ؟

4/ در آخر توهین مدیر عامل باشگاه به تماشاچیان هم در نوع خود مایه تاسف است ایشان می گوید فحشهائی که باید به من و کاشانی می دادند به استیلی دادند ؟ می پرسیم ایشان به چه دلیل اعتراض های به حق بسیاری را تبدیل به فحاشی کردند ؟ آری مردم به مدیریت اعتراض داشته و دارند اما استیلی هم مقصر می دانند زیرا او از جنس فوتبال بود و بخاطر منافع خود از منافع تیم گذشته و با سیاسی ها هم پیمان شد استیلی می توانست چون بسیاری از فوتبالی ها حرمت فوتبال و بازیکن تیم ملی و پیش کسوت پرسپولیس نگاه دارد اما او شهوت مقام داشت و با رفاقت با کاشانی به ناحق به این تیم آمد و شاهد هستیم که هنوز تبعات بد یار گیری کردن و ناآماده بودن و از دست دادن امتیازات  پرسپولیس را مفصری چون او و کاشانی و تحمل بیش از حد جنابعالی نمی توان شمرد

 ودر آخر می گوئیم بیائیم حرمت موی سپید و پیش کسوت را بدانیم پرسپولیس کمپینگ انتخاباتی فلان نماینده سابق نیست پرسپولیس یادش نمی رود امثال هدایتی ها چه بر سرش آورده و اصولا با توجه به کارنامه ای که در استیل آذین دارند چه مدیرانی می توانند باشند پرسپولیس نیاز به عشق دارد که امثال دهداری ها و ایران پاک ها و پازوکی ها و به یان یتم دادند کسانی که چون خوردبین بی هوده خود را تحمیل نمی کردند و در آ؟خر می گوئیم   بساط این بازی ها را جمع کنید که مردم آگاه هستند

لحظه ای فکر کرده اند؟

نمی دانم تا به کی قرار است بر بال احساسات پرواز کنیم ؟ براستی کسی می داند که احساسات کاذب تنها می تواند کارها را به انهدام بکشاند؟ وقایع روز فوتبال را بنگریم تا بدانیم چرا در این  فوتبال همه چیز رنگ دیگری  دارد این روزها سخن از مذاکره پرسپولیس با برخی از بازیکنان است مردانی چون عقیلی و خلعتبری و مبعلی  از جمله این افراد هستند می پرسیم آیا زمان بهتری برای این کار را سراغ نداشتید؟ تیم پرسپولیس تا چند روز دیگر بازیهای خود در لیگ قهرمانان باشگاه های آسیا آغاز می کند اشتباهات مدیریتی کاشانی باعث شد که تیم برای این بازیها بخوبی تدارک نبیند در این تیم جایگاه های بسیاری خالی است اما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که تیم باید با همین بضاعت وارد بازیها بشود  و در هیچ کجای دنیا روحیه بازیکنان یک تیم را قبل از حضور در رقابتهای مهم بین المللی را چنین پایین نمی آورند براستی سخن از انتقال مبعلی و خلعتبری نمی تواند روحیه بسیاری از بازیکنان خط میانی تیم را پایین آورد ؟ تیم باید با رضائی و او لادی و فشنگچی و کاظمیان وارد رقابتها شود چرا باید روحیه این بازیکنان را با شایعه حضور خلعتبری پایین بیاوریم ؟ این سخن مذاکره پرسپولیس با خلعتبری قیمت این بازیکنان را بالا نمی برد ؟ براستی چگونه  در مورد بازیکنی که یک فصل فاجعه بار در قطر و امارات را می گذراند  این گونه بازار گرمی می شود ؟چه کسی می داند که بازیکنانی که در بالا ذکر نامشان آمد بهتر از خلعتبری در لیگ آسیائی نباشند ؟ چرا مدیریت توام با احساسات می خواهد به تیم این گونه آماتور گونه ضربه بزند ؟ سخن از ایمان مبعلی است می پرسیم مبعلی چه شرایطی در حال حاضر دارد ؟ آیا باز هم می خواهید بازیکنی که سابقه پوشیدن پیراهن تیم رقیب را دارد دچار افت کنید ؟ چه بخواهیم بپذیریم یا خیر باید بگوئیم فوتبال احساسی ما با بازیکنان منتقل شده   بین این دو باشگاه بی رحمانه بر خورد می کند   و این نحوه بر خورد باعث می شود که بازیکن دچار افت شود ایمان مبعلی  امروز در کجا بازی می کند ؟آیا او بازیکن آماده ای است ؟اگر آماده است پس چرا در تیم ملی ما نیست؟ آیا شایعه حضور مبعلی باعث افت محمد نوری و بادامکی  نخواهد شد ؟ سخن از انتقال عقیلی به پرسپولیس است براستی شاهکار فوتبال ایرانی را می بینید ؟ عقیلی بازیکنی از تیمهای پایه پرسپولیس بود که به او بی توجهی شد حتی در تستهای ورودی باشگاه رد می شود و حالا پس از سالها با چند صد برابر قیمت آن را می خواهند  اما از این بحث که بگذریم می پرسیم این واقعیت است که پرسپولیس کمبود بازیکن در خط دفاع دارد اما  ترمیم این کار نیاز به شیپور زدن دارد ؟  عقیلی که در قطر بسیار بد بوده و افت او در بازی اخیر تیم ملی در برابر اردن را شاهد بودیم حالا نیاز دارد که چند برابر قیمت شود ؟  نمی گوئیم پرسپولیس عقیلی را نمی خواهد اما زمان نقل و انتقال نزدیک به 4 ماه دیگر است پس چرا اجازه می دهیم که این بازیکنان بازار گرمی کرده و از سوی دیگر نیرو های فعلی تیم که قصد حضور در رقابتهای آسیائی دارند دچار ضعف  روحی شوند به یاد داشته باشیم که دنیزلی در هنگام ورود به تیم می خواست که شالوده همین تیم حاضر را حفظ کند  و تیم دچار بحران نشود اما این شایعات همچنان کار دست تیم می دهد می پرسیم این همه تدارکات برای پرسپولیس برای چیست ؟ پرسپولیس برای حضور  قدر تمند در فصل آینده چه انگیزه ای دارد ؟ می گوئیم پرسپولیس  در لیگ هیچ شانسی حتی برای قرار گرفتن در رتبه های پلی آف ندارد  در جام حذفی هم  اوت شده است پس تنها شانسش همین لیگ قهرمانان آسیا است که از گروهش صعود کند و وارد مراحل بالاتر شود تا سال دیگر بتواند بازیکن بگیرد اما این کار با همین بازیکنان حاضر قابل اجرا است و عقل و منطق  و قدرت مدیریتی نمی گوید که  بازیکنانی که باید با این هدف پا به میدان بگذارند را با این شایعات که احتمال وقوع آن چندان هم زیاد نیست  را دچار افت روحی کنید به یاد داشته باشید خلعتبری در نیم فصل بازیکن آزاد بود و از قطر به امارات رفت اما جناب مدیر عامل فرمودند ما گفتیم  ایشان به آنجا برود سالها است که شایعه حضور عقیلی را می شنویم و لی چنین حکایتی رخ نداده است از صحبت در مورد  مبعلی هم تنها سر خوردگی نصیب بازیکنان و تماشاگران می شود پس بیائید لحظه ای فکر کنید این نوع شایعه سازی که در دهه 70 خورشیدی  کاررائی داشت گه آن زمان هم کاررائی آن برای تیم نبود بلکه مدیر  وقت را محبوب می کرد نمی تواند برای فوتبال ما مفید باشد آقایان این تیم را ارتقا روحیه دهید چه بخواهید و یا نه این تنها سر مایه شما است پس خود زنی نکنید و مردم را از تیم فعلی دور و به تیم رویائی گره نزنید باشد که چنین بادا

ایراد از کی رش باید گرفت ؟

خیلی راحت می توان از کی روش ایراد گرفت و از یاد برد که او یکی از بهترین سر مربیان فوتبال جهان است و اذهان ساده اندیش بگویند که چون تا دقیقه 90 از اردن عقب بودیم پس کی رش فلان است و بهمان اما بیائیم کمی انصاف داشته باشیم کارلوس کی رش یکی از کاندید های اصلی جانشینی سر الکس فرگوسن است او می تواند براحتی سر مربی هر کدام از تیمهای حاضر در جام جهانی در مرحله نهائی باشد کی رش تقصیرش چیست ؟ یادمان نمی رود که در همین برنامه ورزش و مردم که می گوید به کرانچار وقت ندادند  روزگاری از حبیب کاشانی بعنوان یکی از زحمت کشان فوتبال ایران نام می بردند  و یادشان رفت همین جناب مدیر زحمت کش !! بود که کرانچا را از ایران فراری داده بود همان طوری که سالها پیش سعید فائقی معتقد بود که استانکو سر مربی بدی برای تیم ملی حاضر در بازیهای آسیایئ 1994 است اما اگر عابدینی نبود شاید استانکو می رفت هیچوقت تیم در خشان 1996 تا 2006 ساخته نمی شد   حبیب کاشانی را چه کسی بهترین مدیر عامل پس از انقلاب پرسپولیس می دانست ؟آری محمد مایلی کهن که اعتقاد داشت که پول بیت المال به قول خودش صرف هزینه های بی دلیل کی رش شده است  همین چند روز پیش حمید استیلی سخن از این داشت که کی رش تیمش دچار مشکل است اما یادش می رود اندازه های او چیست  و یا از دنیزلی سخن می راند اما یادش برد با دستیاری و دئانت با کاشانی ساخت تا دنیزلی برود و امثال قطبی به این دیار بیایند  براستی یادمان می رود که مقصر اعلام کردن کی رش یک گناه بزرگ است آخر کی رش چه می توانست بکند وقتی با برنامه های تبلیغاتی جناب عزیز محمدی لیگ هر سه روز یک بار انجام می گیرد تا این آقا در هنگام انتخابات سینه جلو بزند و از لیگ صحبت کند که منظم است ولی یادش می رود که با این لیگ پر فشار فقط  باید آسیب دیدگی ها را شاهد باشیم کسانی چون تیموریان و جباری صدمه ببینند و به تیم ملی نرسند   تا آقای عزیز محمدی  شادمان باشند آخر در لیگی که تیمی چون صبا با آن نتایج عالی این فصل باید شاهد بی پولی و اعتصاب بازیکنانش باشد باید از کی رش انتظار داشت ؟ واگذاری صبا به  قم چون پیکان به قزوین و پاس به همدان باعث شد که مشتی تیم بی نوا داشته باشیم آن وقت مسببین همین انتقال حماقت آمیز امروز کاندیدای اداره فوتبال ما هستند  آخر کی روش در فوتبال بی پول و بی برنامه و پر از شعار چه باید بکند ؟  در فوتبالی که استقلال مجبور می شود خود زنی کرده و مجیدی را بفروشد و حالا صحبت از فروش جباری است چه باید کرد ؟ در فوتبالی که سال گذشته که پرسپولیس  نماینده ایران در "آسیا است بازیکن نمی تواند بگیرد و برای سال آینده  که به احتمال زیاد در ایران تنها بازی می کند تازه به فکر یار گیری افتاده باید توقع  آینده نگری داشت ؟نمی خواهیم از تیم ملی ایراد نگیریم  و اعتقاد داریم که تیم ملی با هدایت کی رش نباید تاکتیکش اوت دستی های حاج صفی باشد اما وقتی فوتبال ما اینقدر فقیر شده که هنوز کریمی بهترین بازیکن ایران می شود چه باید کرد ؟ از این همه مربیان پر ادعا ایرانی می پرسیم کدامیک از شما از ماهینی و حقیقی  در ترکیب تیم ملی استفاده می کردید ؟ کار فوتبال ما به جائی رسیده که یک گزارشگر چون مزدک میرزائی به خودش اجازه می دهد توی ذوق یک بازیکن 23 ساله بزند  و نمی گوید  که چه حقی دارد که روحیه یک جوان را این گونه خدشه دار می کند ؟ از کی روش ایراد می گیریم که امثالی چون فشنگچی که در تیم باشگاهیش هم مهره مطمئنی نیست به تیم ملی دعوت می کند اما باید بگوئیم به او ارج می نهیم که همه ایران را می بیند به او ارزش قائلیم که تیمش نمی خواهد ببازد  اما تیم ما سریع تر  بازی می کند تعداد پاسهایش بیشتر است و طرح تاکتیکی دارد اما تیم ما هنوز در دفاع خطی مشکل دارد چون در لیگ ما چنین است در تیم ما هنوز امثال حدادی فر و پژمان نوری نتوانسته اند 50% نکونام و تیموریان باشند  چون نمی خواهنیم به جوانان اهمیت بدهیم و یک گزارشگر به خودش اجازه می دهد چنین بی پروا تخریب کند  تیم ما مشکل دارد اما چه کسی بهتر از کی روش را می توانیم داشته باشیم ؟ چرا در این فوتبال باید امثال استیلی و مایلی کهن و بنگر از کی رش ایراد بگیرند از بازی تیم ملی راضی نبودیم اما در یک فوتبال ورشکسته مالی و بی مدیر و بی ملاحظه و بی پایه چه ایرادی از کی رش می توان گرفت ؟ کاش امثال او و کرانچار و دنیزلی در این فوتبال بمانند تا این بارقه امید همچنان در نزد ما باشد کاش چنین باشد

از فيليپو ياد بگيريم

خيلي چيزها را از فوتبال جهان نمي دانيم ما اطلاع نداريم كه مديريت  و برنامه ريزي و هدايت مالي و اداري و فني و سرمايه گزاري  چيست ما خبر نداريم كه در انتخابات  اگر دامنه وسيع تر باشد افكار بيشتري را خواهيم داشت و اين افكار بيشتر مي تواند  دامنه راي دهندگان را افزون و در نتيجه  تعداد بيشتري به فدراسيون فوتبال  اعتقاد پيدا كنند و چنين نيست كه در كشور ما سه گزينه باشند كه دو گزينه از همان فدراسيون قبلي كه كارنامه ضعيف داشته  و يكي هم  كه كارنامه نه چندان خوبي دارد تازه مي گويند سوگولي وزارت ورزش است اما در تركيه 21 نفر براي حضور در  فدراسيون فوتبال رقابت مي كنند ما نمي دانيم چگونه فوتبال پول ساز داشته باشيم نمي دانيم چگونه فوتبال با اخلاق داشته باشيم نمي دانيم كه چگونه از امثال بلاژويچ و كي رش و ايويچ و استانكو پابلوكوويچ و دنيزلي  استفاده كنيم نمي دانيم كه در فوتبالي كه  اين همه بر پايه احساسات است نمي توان امير قلعه نوعي را سر مربي تيم پرسپوليس كرد  زيرا ملتي كه اين همه احساسات كاذب دارند  نمي توانند بپذيرند كه  مثلا چون ايتاليا لئو ناردو بازيكن ميلاني سر مربي اينتر شود و يا كاپلو كه در  ميلان بوده مي تواند در اينتر سر مربي باشد و  يا دنيزلي باشد كه در هر سه تيم معروف تركيه سر مربيگري كرده است يا مورينيو كه در مكتب بارسا رشد كرده مي تواند در رئال مادريد مربيگري كند  آري در فوتبال ما همه چيز احساسات است اما همين احساسات ما هم از نوع زود گذر و نه چندان منطقي است  يك نمونه از اين نوع احساسات را در دربي 74 ديديم كه تماشاچي پرسپوليس چقدر راحت در دقيقه 70 تيمش را  رها مي كند نمونه ديگر را در بازي  تيم ملي با ايرلند ديديدم كه چقدر راحت  شانس مسلم حضور در جام جهاني را از دست داديم اما چه خوب است كه ياد بگيريم كه در فوتبال جهان چه رخ مي دهد

 فيليپو يك پسر 9 ساله ايتاليائي است كه طرفدار تيم اينتر است او در اين فصل خيلي غمگين است و به همين دليل در بازي آخر اينتر  دست نوشته اي به استاديوم مي برد كه روي آن نوشته شده است " لطفا ببريد تا ديگر مرا در مدرسه مسخره نكنند " باشگاه  اينتر ميلان هم كه چنين حادثه اي  را متوجه مي شود از اين هوادار خردسال خود دعوت مي كند كه به باشگاه بيايد از او عذر خواهي مي كند حتي زانتي پيراهن خود را به او هديه مي دهد  نگاهي به اين رفتار اجتماعي حرفه اي ها بياندازيد   براستي چه تفاوتهائي با آنها ما داريم اختلافهائي كه نه ربطي به استاديوم غول آساي جوزپه متزا با  استاديوم  هاي ايران دارد و نه به مديريت موراتي با امثال مديران ما بلكه يك رفتار اجتماعي را به تصوير مي كشد بايد بگويم مشكل بزرگ  بسياري از عقب ماندگي ما در عدم ارتباط با مقوله هاي اجتماعي و فرهنگي است تماشاچي ما در دقيقه 70 استاديوم را ترك مي كند و يا خيلي راحت استيلي و دائي را كه قبلا برايش نواي حيا كن و رها كن سر داده را بر سر دنيزلي مي كوبد  تماشاچي ما يادش مي رود تيم ملي و استقلال و تراكتور سازي و نفت آبادان و ملوان و مس  و سپاهان و ذوب آهن ... را تا آخر تشويق كند و خيلي راحت به بدترين وجهي اعتراض مي كند تماشاچي ما نمي تواند ميزان عشق و علاقه خود را به طرز صحيح انتقال دهد و از سوي ديگر مديريت ها را ببينيد امروز كه حرف و حديث در مورد انتخابات فدراسيون فوتبال است وزير ورزش خيلي راحت مسئله را سياسي مي كند و سخن از فتنه و توطئه خارجي مي كند و يا مدير قرمز و آبي و زرد و ... به خودش اين تكان را نمي دهد كه از مردم عذر خواهي كند مدير آبي ها  تا به جال در مورد فروش مجيدي چند بار عذر خواهي كرده  است ؟ او در مورد انتقال  جاسم كرار ووليد علي چه توضيحي داده است ؟ مدير اسبق سرخها چند بار آمد و رسما از تماشاچي عذر خواست آيا غير از اين بود كه تا اوضاع نامساعد مي شد تمرين هاي تيم را بدون حضور تماشاچي برگزار مي كرد ؟ سر مربي اسبق سرخها چند بار به تماشاچي توهين كرد و خواستار عدم حضور آنها در ورزشگاه شد ؟ و ... مي بينيد ما كجا و چرا آنها به آنجا رسيده اند از دير باز در  اين سرزمين اهورائي سه پند مشهور را داشته ايم پندار نيك و كردار نيك و گفتار نيك كه قرار بوده سر لوحه كار ما قرار گيرد براستي چند بار به آن عمل كرديم ؟ آيا فيليپو 9 ساله به همه ما درس ادب و متانت و عشق به تيم را ياد نداده است ؟ او فحاشي كرد و يا نداي حيا كن و رها كن سر داد؟ او لقب بي غيرت  به بازيكن محبوبش داد؟ او با ادب آمد و به تيمش انگيزه داد او وفاداري كرد و تحقير شد اما وفادار بود او علي رغم باختهاي تيمش باز اميد داشت و به آنها گفت ببريد چون او مي دانست كه شايستگي برد را دارند اما ما اين گونه عمل كرديم ؟ چند بار خود ما به تيم ملي پشت كرديم ؟ و كلمه عذر خواهي چه گوهر گران بهائي است آيا امثال كفاشيان و عزيز محمدي بجاي ثبت نام در انتخابات فدراسيون نبايد نخست عذرخواهي و متانت و ادب را از مديران اينتر ياد مي گرفتند ؟ بگذريم فاصله ما بسيار است  و ندا همان آواي ديرين يار دبستاني ما است

دشت بي فرهنگي ما  هرزه تمام علفهاش / خوب اگر خوب, بد اگر بد مرده دلهاي آدمهاش

دست من و تو بايد اين پرده ها را پاره كند/ كي مي تواند جز من و تو درد ما را چاره كند

آري در د ما را تنها ما مي تواند چاره كند كه اين دشت بي فرهنگي پر از علفهاي هرزاست

اي كاش لبخند فردوسي پور گونه ديگر بود

كمتر سعي مي كند برنامه 90 را نگاه كنم  زيرا جز درد و خشم و حسرت چيزي برايم نمي آورد سالها طرفدار برنامه عادل فردوسي پور  بودم اما به مرور زمان و با عبور از سالها نوع برنامه هر دم تلخ تر شد و ناراحتي ها و نا اميدي ها و زشتي فوتبال ما هر روز پررنگ تر مي شد  البته مقصر عادل فردوسي پور نبود وقتي در فوتبال ما  شاهديم آدمي چون عابد زاده كه در اين فوتبال به همه چيز رسيده و آن روحيه خونسرد  را دارد به يك باره  مي گويد كه از فوتبال ايران نفرت دارم بايد خود بخوانيم حديث مفصل از اين مجمل

باري بي خوابي يك شب سرد در اولين روز در آخرين ماه زمستان و سال باعث شد كه بار ديگر به ياد سالهاي دور به نظاره برنامه عادل بنشينيم و بار ديگر افسوس بخورم كه در اين فوتبال چه اتفاقي افتاده كه اين همه سركوب و سرازيري و نشيب و حقارت و شكست وجود دارد؟ نگاهي به داوري ها مي كنيم به نحوه مديريت استاديوم ها به رفتاري كه با تماشاچي و عكاس ورزشي مي شود با  تماشاچي كه مي داند كه انتقال تيمها به شهرشان يك بازي سياسي است و در اين ميان مسابقه بهترين گل عادل درد ناك ترين بود  صحنه هائي از 5 گل برتر را نشان مي داد و قرار بود كه تماشاچيان به اين گلها راي بدهند نكته هاي تلخ اين انتخاب ها در اين بود كه از اين 5 گزينه سه تا آن خارجي بود يعني سه بازيكن خارجي تازه آمده به ليگ ما از تراكتور سازي و سپاهان و نفت آبادان 60% گزينه ها را پر كرده بودند اما اين همه ماجرا نبود زيرا دو گزينه ديگر يكي فريدون زندي بود كه او هم به نوعي خارجي محسوب مي شود و دوران رشد و يادگيري فوتبالش در ايران نبوده و از تيم سقوط كرده استيل آذين به استقلال پيوست و  اگر كرار جاسم و مجيدي در تيم بودند شايد هنوز روي نيمكت جا خوش مي كرد و گزينه آخر رجب زاده بازيكني است كه در آستانه باز نشستگي است و هر فصل در يك تيم بازي مي كند و بقيه ليگ ما هيچ بود ؟ اما بي انصاف نباشيم بقيه ليگ هم چندان هيچ نبود و شاهد بوديم كه چگونه اعلام شد دو بازيكن موثر دربي 73 از آبي ها و بازيكني كه پرسپوليسي ها براي در خدمت در آوردنش چه فلاكتي كشيده تا فقط در ليگ قهرمانان آسيا بازي كند او هم نيامده دو پينگ در آمده است براستي نبايد تاسف بخوريم كه اخبار برتر فوتبالي ما از آن خارجي ها باشد و دردانه هاي فوتبال ما تنها دست گل به آب دهند ؟آيا كسي شب گذشته پرسيد  اين فرنگي ها چه برتري نسبت به بازيكنان ما داشته اند كه اينقدر خوب در ليگ ما مي درخشند و آن وقت ما دلخوش به اين هستيم كه مجيدي در الغرافه بالاخره گل زده است ؟ چرا آقاي گل فوتبال ما يك خارجي  است ؟ شايد گفته شود در بسياري از ليگ ها چنين است اما همه مي دانيم اگر رونالدو در اسپانيا آقاي گل است همه انتظار دارند سرمايه گزاري و تيمي چون رئال مادريد از او يك آقاي گل بسازد  اما بازيكن آفريقائي نفت آبادان و خود اين تيم اين گونه است ؟آيا او قيمتي چندين برابر پيدا نكرده است ؟ در همين نفت آبادان دهداري ها  و برزگري و قاسمپور ها و فيروزي ها  بودند براستي بر سر آنها چه آمد ؟فوتبال ما  تنها يك روز از اتحاد قرمز و آبي ها شاهد بود كه حالا حكايت دوپينگ باعث مي شود بار ديگر اين جو بر هم بخورد و باز شعار و طعنه و توهين و افترا را به هم بزنند  براستي چگونه است كه براي دوپينگ  سخت گيري نمي كنند اما نصرتي و شيث تا مرز  خداحافظي ابدي از فوتبال مي روند اشتباه نكنيد معتقدم رفتار شيث و نصرتي بسيار زننده بود اما در فوتبال دنيا براي امتناع از آزمايش و يا خود دوپينگ مرداني چون فرديناند و مارادو نا و آدرين موتو  آن گونه محروم مي شوند اما در فوتبال ما چون حكايت دادگاه 3000 ميلياردي باز به حروف ابجد متوسل مي شويم ؟ از كميته دوپينگ مي پرسيم اگر  اين بازيكنان دو پينگ كرده اند پس چرا با حروف ابجد آنها معرفي مي شوند ؟ آخر تا به كي بايد فساد لا پوشاني شود  و اين كل ماجرا نبود در عرصه ثبت نام براي فدراسيون فوتبال هم شاهد بوديم كه چگونه بوي ناخوشايند  تبعيض وجود دارد و كساني مي آيند  و نايب رئيس انتخاب نمي كنند اما ثبت نام مي شوند و كساني ديگر چون مايلي كهن  سرش به سقف كوبيده مي شود شايد خيلي ها از جمله خود من اذعان داشته باشند كه محمد مايلي كهن شايستگي مديريت را ندارد اما به طور قطع او از امثال عزيزمحمدي و علي كفاشيان  كه 4 سال ننگين براي فوتبال ما ساخته اند شايسته تر است  ولي بايد به گفته دادكان اشاره داشت كه اين ها براي خدمت به اينجا نيامده و به قول آن بيت قديمي كه مي گويد

 تكيه بر پست و رياست مي كنند / با خود هم سياست مي كنند

اين هم  ديگر تلخ نامه برنامه عادل بود برنامه اي كه نشان داد  اين فوتبال بد گونه تلخ است و اين تلخي نمي گذارد كه بار ديگر آرزو كنم كه برنامه 90 و به مجريگري و تهيه كنندگي  همكار قديميم در روزنامه ابرار ورزشي  را بار ديگر ببينم اي كاش لبخند طعنه آميز عادل روزي به تبسمي از رضايت مديريت و برنامه ريزي و سرمايه گزاري در اين فوتبال  تبديل شود اما بعيد مي دانيم و اين قصه ادامه دارد